Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-25@14:44:29 GMT

نیویورک تایمز: آمریکای ترامپ، تسلیم جهان

تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۰۹۴۰۵۱

نیویورک تایمز: آمریکای ترامپ، تسلیم جهان

تهران - ایرنا - نیویورک تایمز نوشت، سیاست های رئیس جمهوری ترامپ، بر خلاف شعارهای او، آمریکا را در جهان در مقام نخست قرار نمی دهد، بلکه روابط مهم جهانی این کشور را بین می برد، به اعتبار آن آسیب می زند و فرصت های نفوذ و سرمایه گذاری را در آمریکا از بین می برد.

روزنامه آمریکایی سرمقاله دیروز (دوشنبه) خود به وقت محلی را با عنوان 'آمریکای ترامپ، تسلیم جهان' در این باره این گونه آغاز کرد: یک سوال همیشه مشغله ذهنی آمریکایی ها بوده است؛ اینکه آیا واقعا کشورشان لازم است بیش از این خود را درگیر امور جهانی کند یا اینکه دور این درگیر بودن را کم کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این سوالی است که همیشه مورد اختلاف میان پیروان نظریه بین المللی بودن آمریکا و طرفداران نظریه منزوی شدن آمریکا و بخصوص دغدغه ذهنی جمهوریخواهان از 'تدی روزولت' و 'ویلیام هاوارد تافت' بوده و این روند تا آغاز جنگ جهانی دوم ادامه داشته است.
نیویورک تایمز در ادامه سرمقاله خود افزود: اما جنگ جهانی دوم شروع شد و به پایان رسید. بعد از پایان این جنگ تمام روسای جمهوری آمریکا بدون استثنا همگی ترجیح دادند که شق دوم این قضیه استفهامی را برگزینند؛ یعنی اینکه تصمیم گرفتند آمریکا همچنان درگیر مسائل جهانی باقی بماند، نه آنکه خود را از آن کنار بکشد. اتفاقا اینها گاهی هم به نتایج خیره کننده و مثبتی نیز دست یافتند.
'ریچارد نیکسون' با چین رابطه برقرار کرد. 'رونالد ریگان ' بر روابط تیره آمریکا با شوروی تلی از خاکستر ریخت تا آنجا که حتی با 'میخائیل گورباچف' در زمینه امضای پیمان کنترل سلاحهای هسته ای مذاکره کرد. حتی روسای جمهوری نظیر 'دوایت آیزنهاور' و 'باراک اوباما' هم با هدف کاستن از تعهدات برون مرزی آمریکا، دستور کارشان را در عرصه بین الملل بر این مبنا گذاشتند که نقش رهبری جهانی آمریکا همچنان حفظ شود اما این رهبری فقط یک جانبه گرایانه نباشد بلکه از طریق ساختن و مدیریت کردن یک نظام بین المللی و اصول آن هم اصول دمکراتیک و بازار آزاد باشد.
البته آمریکا در این مسیری که در پیش گرفت، چندان هم موفق نبود بلکه یک سری آزمون و خطاهایی را تجربه کرد و همین عدم موفقیتها منشاء آن شد تا این سوال در ذهن نقش ببندد که آیا اصلا این سیاستها عاقلانه است یا نه.
حالا رئیس جمهوری همچون 'ترامپ' در آمریکا روی کار آمده است و یک پتک آهنین در دست گرفته است و دارد بر سر این نظام ضربه وارد می آورد.
استدلال او، البته اگر بتوان آن را استدلال نامید، این است که آمریکا سالیان مدیدی بسیج شده اوضاع را اصلاح کند، 'بازنده' است، چون تقاضاهایی غیر قابل مذاکره و معرکه های نبردی مفت و مجانی پیش پایش چیده اند.
ترامپ از همان بدو امر مطرح شدنش قول داده است که آمریکا را به همه اهدافش برساند و همزمان از هزینه هایش هم بکاهد.
او وعده 'اول، آمریکا' را مطرح کرده است در حالیکه در عین حال آن را محکوم می کند که در تمام تأملات و سنجش های جهانی نقش ثانویه را ایفا کند. این یک سیاست عجیب و غریب و متناقض است چون از یک سو به دنبال آن است که آمریکا را از قید و بند تعهدات بین المللی رها کند و از سویی دیگر به نهادهای چند ملیتی اعلان جنگ می دهد.
او نه تنها همه شهرت و حسن اعتبار آمریکا را به عنوان 'یک متحد قابل اعتماد' دارد نابود می کند، بلکه آینده را به دست همان قدرتهای بسیار مهاجم و پرخاشگر و بخصوص به رژیم های ظالم مستبدی همچون چین و روسیه می سپارد، همان رژیم هایی که ترامپ مدعی است که می خواهد از جان آمریکایی ها در مقابل شر آنها محافظت کند.
و اما دشمنی جاری ترامپ با آزادی مطبوعات، آزادی عمل دادگاهها و کنگره، حسابی به جایگاه آمریکا در جهان به عنوان سنگر آزادی های منطبق با قانون اساسی لطمه زده است.
و اما آخرین مورد از این رفتارهای تهاجمی ترامپ چند روز پیش با اعلان او مبنی بر خروج از یک توافق مهم بین المللی در مورد ایران اتفاق افتاد و متعاقب آن تصمیم او برای خروج از 'یونسکو' و ' توافق تجارت آزاد آمریکای شمالی' که با مشقت فراوان در دولتهای 'بوش' و 'کلینتون' به مذاکره گذارده شده بود.
بیشتر از یک سال است که ترامپ دائما در مورد توافق هسته ای ایران رجزخوانی می کند. در حالیکه به حکم این توافق ایران بنحوی اساسی از برنامه هسته ایش کاسته و در ازای آن هم از زیر بار تحریمها خارج شده است.
ترامپ روز جمعه گذشته سوگند یاد کرد که توافق هسته ای را که ایران در حال عمل به آن است، تایید نخواهد کرد. البته او نگفت که توافق را می کشد و یا آن را از نو می نویسد، اما به هرحال با این اعلام ضربه سنگینی بر این توافق وارد آورد و تعیین سرنوشت آن را به دستان کنگره سپرد، که صد البته هیچ مشخص نیست چه بلایی بر سر این توافق خواهد آورد.
ترامپ در حالی چنین تصمیمی را در مورد توافق گرفت که همه مشاوران ارشدش بلااستثنا از او خواستند که این کار را نکند. وزرای امور خارجه و دفاع ترامپ و همچنین رئیس دستگاه اطلاعاتی او همگی می گویند که توافق در جهت حفظ مصالح و منافع ملی آمریکاست. حتی 'آژانس بین المللی انرژی اتمی' هم که مسوولیت نظارت بر فعالیت هسته ای ایران را با اعمال یک رژیم سخت راستی آزمایی بر عهده دارد، اطمینان خاطر داده است که تهران از شروط توافق تبعیت کرده است.
تمام کشورهایی که توافق هسته ای را با اوباما به مذاکره گذاردند شامل انگلیس، فرانسه، آلمان، چین و روسیه هم به کاخ سفید التماس می کنند که به توافق پایبند بماند.
اما با همه این تقاضاها، ترامپ یک بار دیگر نشان داد که هرگز نمی تواند به دستاوردهای مقام سلف خود متعهد بماند و هیچ حقیقت و مستنداتی نمی تواند او را قانع کند.
ترامپ با این نوع موضع گیری هایش نشان داد که اصلا به این ایده اعتقادی ندارد که آمریکا تمام تعهداتی را که سپرده است، پاس می دارد و برای کلام خود ارزش و احترام قائل است.
بدیهی است که در چنین فضایی، کره شمالی هم چرا باید حاضر شود با آمریکا بر سر انبار هسته ایش مذاکره کند، وقتی می بیند دولت ترامپ چقدر به توافقهای دیپلماتیک بی اعتناست.
تمام متحدان اروپایی آمریکا از تصمیم گیری ترامپ در مورد توافق هسته ای عصبانی شده اند و همگی مجددا بر تعهدشان به این توافق تاکید ورزیده اند. یکی از مزایای این توافق این بوده است که شرکتهای اروپایی را تشویق به سرمایه گذاری در ایران کرده است. 'امانوئل ماکرون' تصمیم دارد به ایران سفر کند. این سفر اگر انجام شود، اولین سفر یک رئیس جمهوری فرانسه از دهه 1970 تاکنون خواهد بود.
همچنین تصمیم ترامپ برای خروج از سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی سازمان ملل (یونسکو) هم که بخاطر گرایشهای ضد اسرائیلی یونسکو گرفته است نیز همان عواقبی را برای آمریکا در پی خواهد داشت که ضدیت ترامپ با توافق ایران دارد. هر دوی این موضع گیری ها؛ جنگ ترامپ با تعهدات بین المللی آمریکا را بیان می کند.
ترامپ ضمنا تهدید کرده است که قرارداد 'نفتا' (Nafta) را هم پاره می کند. البته این فعلا فقط در مرحله تهدید است اما به هر حال آن هم یک بی آبرویی شوم دیگر را برای آمریکا به بار خواهد آورد.
البته درست است. بسیاری از اقتصاددانان معتقدند که نفتا یکی از عوامل اصلی بیکاری در تولید صنعتی است اما از طرفی هم آسیب خارج شدن از آن به اقتصاد به مراتب بیشتر است. امروز 'اتوماسیون' جای نیروی انسانی را گرفته است و حتی صنایعی هم که تولید را به درون مرزهای آمریکا آورده اند هم احتمالا تعداد کارگرانشان را نسبت به گذشته کمتر خواهند کرد.
اگر کانادا و مکزیک تعرفه های بالاتری بر ورود کالاهای آمریکایی وضع کنند، سایر حوزه های اقتصاد شامل کشاورزی و خدمات مقابل از دست رفتن تجارتشان مقاومت خواهند کرد.
هرچه که آمریکا از بر هم زدن نفتا عایدش بشود، آنقدر نیست که ارزش آن را داشته باشد که آمریکا به دشمنی با دو متحد و همسایه مهم خود بیفتد.
ترامپ به یک گروه دیگر از توافقنامه های بین المللی هم از جمله توافق آب وهوایی 'پاریس' و یا ' پیمان مشارکت ترانس پاسیفیک' اهانت کرده است.
وی حتی بارها در لا به لای صحبتها و سخنرانی هایش تعهدات آمریکا را در قبال سازمان ملل و 'ناتو' هم زیر سوال برده است.
واقعا هدف ترامپ از این کارها چیست؟
این سوال فقط یک پاسخ دارد. او می خواهد با این کارها خود را اقناع کند و از این راه مطرح کردن خود 'انرژی' بگیرد.
ترامپ غافل از آن است که رای دهندگان آمریکایی از بابت رکود اقتصادی کشور در رنجند. این دیواری که در طول مرزهای کشور کشیده، دیواری فقط در مقابل مهاجران نیست بلکه دیواری در مقابل رقابتهای اقتصادی و درگیر بودن با خارجی هاست. ما با این کار فقط زندگی و معیشت خارجی ها را ایمنتر ساخته ایم.
جهان امروز، جهانی است که همه درآن از حیث اقتصادی به هم وابسته اند. در چنین جهانی همه وعده هایی که آمریکا پشت سر هم می دهد، غلط است.
این وعده های دروغین، روابط مهم جهانی را بنحوی حیاتی از بین می برد، به حیثیت و اعتبار آمریکا لطمه می زند، فرصتهای نفوذ و سرمایه گذاری را برای آمریکا از بین می برد و در عوض آن را به کشورهایی مشتاق مانند چین اعطا می کند. چین هم از بابت اینکه دارد این خلا را پر می کند، فوق العاده شاد است.
آقای ترامپ، این 'اول، آمریکا' نیست؛ این 'آخر، آمریکا' است.
اروپام**1591**1479
مترجم:اقدس السادات حسینی **ناشر:حسن سالک رضائی

منبع: ایرنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۰۹۴۰۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

در هوای مهاجرت ۷۰ میلیون ایرانی!/کلاه‌ها را به احترام ایران از سر بردارید/خطر دوقطبی شدن در موضوع تعطیلات

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز چهارشنبه ۵ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که استقبال گرم لاهور و کراچی از رئیس‌جمهور ایران، چرا کابوس پتروشیمی میانکاله را رها نمی‌کند؟، تتر به جای دلار در معاملات نفتی و بازی با آمار واردات خودرو در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

 


در ادامه تعداد‌ی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم: 

در هوای مهاجرت ۷۰ میلیون ایرانی!


غلامرضا صادقیان سردبیر روزنامه جوان درسرمقاله امروز این روزنامه با عنوان در هوای مهاجرت ۷۰ میلیون ایرانی! نوشت: رطوبت این روز‌های کشور هرچند شادی‌بخش است و موجبات فرحناکی روان ایرانیان را در میان موج گرانی و گرفتاری‌های دیگر فراهم آورده است، اما نمی‌توان با آن چیزی را اثبات کرد الا که می‌توان چیزی را ابطال کرد و آن‌هم نظریه معروف و مشعوف «مهاجرت ۷۰ میلیون ایرانی از خشکسالی، بزودی» است! متأسفانه حتی در سطح متخصصان ذی‌فنون ما نیز دو ضعف کشنده نمایان است، اول آنکه در نظریه‌های خود، بسیار سطحی‌باف و تک‌وجهی‌گرا شده‌اند و دیگر اینکه گاهی نظریه علمی را در خدمت کینه یا مسئله‌ای که با نظام جمهوری اسلامی دارند، به‌کار می‌گیرند که این دیگر وهن علم است. 
رطوبت این روز‌های کشور هرچند شادی‌بخش است و موجبات فرحناکی روان ایرانیان را در میان موج گرانی و گرفتاری‌های دیگر فراهم آورده است، اما نمی‌توان با آن چیزی را اثبات کرد الا که می‌توان چیزی را ابطال کرد و آن‌هم نظریه معروف و مشعوف «مهاجرت ۷۰ میلیون ایرانی از خشکسالی، بزودی» است! متأسفانه حتی در سطح متخصصان ذی‌فنون ما نیز دو ضعف کشنده نمایان است، اول آنکه در نظریه‌های خود، بسیار سطحی‌باف و تک‌وجهی‌گرا شده‌اند و دیگر اینکه گاهی نظریه علمی را در خدمت کینه یا مسئله‌ای که با نظام جمهوری اسلامی دارند، به‌کار می‌گیرند که این دیگر وهن علم است. 
چند سال پیش شخصی از دولتمردان سابق مدعی شد که «به‌زودی ۷۰ میلیون ایرانی از خشکسالی مجبور به مهاجرت می‌شوند»! این نظریه را همان زمان در خدمت کینه شتری یک جریان سیاسی از نظام و سق سیاه‌نمای آنان ارزیابی کردم. علم هواشناسی آن‌قدر پیشرفته نیست که بتوان پیش‌بینی‌های اینچنینی بیرون داد. گرم‌شدن دنیا و اثرات آن نیز دانشمندان را برای آینده و چگونگی اثرگذاری آن روی بخش‌های مختلف جهان، متفق‌القول نکرده است. هیچ‌چیز را که برچسب علمی داشته باشد، نمی‌توان با قطعیت دربارة وضع آب‌وهوای آینده ایران و جهان مدعی شد. واضح است که بخش بزرگ و مرکزی کشور ما فلات است؛ و صدهاهزار سال است که همین است و هیچ گاه بارش استوایی نداشته، اما «مهاجرت از بیم خشکسالی» بحثی چند عاملی است. آب هنوز در ایران به مقدار نیاز و متناسب با جمعیت و همسان با یک الگوی توسعه‌یافته کشاورزی و صنعتی و شرب یافت می‌شود. با تغییر در مدیریت‌ها و الگوی مصرف نیز نیاز ما برای رسیدن به تطابق با وضع موجود، تنظیم‌پذیر است. منابع دیگر آب از شیرین‌سازی دریا (که چهار عملیات بزرگ آن در چهار نقطه از فلات مرکزی ایران به نتیجه نزدیک است) تا «آب عمیق» تا تقطیر رطوبت هوا در دسترس است. الگو‌های آینده مصرف آب در صنایع و کشاورزی و حتی آب شرب و بهداشت شهری نیز میزان مصرف را تا سطح قابل‌توجهی کاهش می‌دهد. اگر تمامی تغییرات را بتوان لحاظ کرد نیز باز با قدرت و یقین نمی‌توان استدلالی به نفع یا زیان خشکسالی در ایران کرد، اما می‌توان گفت که مهاجرت ۷۰ میلیونی، سخنی گزاف است. ساختار‌ها و سازه‌های بناکننده یک کشور با تغییرات، متناسب‌سازی می‌شود. 
همان مدیر معروف مدتی بعد از نظریه مهاجرتی، در زمان بارش‌های سیل‌آسای فروردین ۹۸ گفت که خوزستان تا سال‌ها مشکل آب پیدا نمی‌کند! (که آن هم حرف غلط و غیرعلمی بود). اکنون یکی دیگر از روزنامه‌های اصلاحات نوشته است سیستان و بلوچستان هنوز تشنه است، چون این همه بارندگی به دریا رفت! (با اینکه مدیر آبفای استان اعلام کرد که به دلیل پرشدن سد‌ها تا سه سال دیگر مشکل آب نخواهیم داشت). همان آقای مدیر در دهه ۷۰ وقتی وزیرکشاورزی بود با تکیه محکم بر دکترای زراعت از امریکا اعلام کرد «ایران هرگز در تولید گندم خودکفا نمی‌شود»! الان مقصود آن نیست که در ابطال آن نظر بگوییم ایران در این سال‌ها به تناوب به خودکفایی در گندم رسیده است. مسئله این‌گونه اظهارنظرهاست که «کینه‌ای» است تا «علمی». خودکفایی گندم را فقط نمی‌توان با آب و زمین‌کشاورزی سنجید. ده‌ها عامل دیگر و عوامل ناشناخته آینده را هم باید درنظر گرفت. اکنون میزان مصرف نان و آرد در کشور با مدیریت توزیع و ممانعت از قاچاق، کم شده. با شیوع دیابت، کمتر هم خواهد شد. با افزایش میانگین سنی باز هم کمتر. با کاهش نرخ رشد جمعیت، باز کمتر. با تنوع سبد غذایی و تمایل به مصرف سبزیجات در الگو‌های جدید، بازهم کمتر. با الگو‌های بهینه‌سازی مصرف آرد، کمتر و کمتر. این فهرست آخر ندارد. حتی مسئله زمین و آب هم یک مسئله ایستا نیست. بهره‌وری از زمین و بذر جدید و آبیاری نوین هم به شدت تغییر می‌کند. 
اکنون سد‌های آب در چهارگوشه شمال‌غربی‌وشرقی و جنوب‌غربی‌و‌شرقی کشور پر یا سرریز است و میانگین پرشدگی سد‌ها به ۶۴ درصد رسیده است. تنش آبی در بیشتر نقاط کشور کم شده است. وقتی یک هفته پس از سیل دبی هنوز کل شهر زیر آب است و کم‌کم به دریا می‌رود، چرا باید گفت آب سیستان و بلوچستان به دریا رفته است، مگر اینکه سق سیاه‌نما داشته باشیم. 
یک آدم منصف و مثبت می‌تواند ببیند که فلوات ایران زیر آب است و از اعصاب خرد و پرخاشگری و بسا مشکلات دانسته و نادانسته مردم با این طراوت و رطوبت کم‌نظیر کاسته شده است. آن دکترای سیاسی از لندن که گفت «اگر ایران به حمله کنسولگری پاسخ دهد، امریکا و اسرائیل یک تیرچراغ‌برق سالم در ایران باقی نمی‌گذارند» و آن دکترای کشاورزی که درباره خشکسالی و بی‌گندمی نظریه می‌دهد و آن اندیشمندان دیگری که هربار نظریه تازه‌ای درباره ناتوانی نهاد دین در اداره کشور و حکومتداری می‌دهند، با آنکه وضع «لیبرال‌دموکراسی پایان تاریخ» را بعینه می‌بینند، باید حواس‌شان به ارزش نهاد علم و ذبح آن در پای کینه‌های سیاسی باشد.

 

کلاه‌ها را به احترام ایران از سر بردارید


 حسن هانی‌زاده تحلیلگر مسائل بین‌الملل طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: ایران در طول دو قرن گذشته یعنی از زمان قاجاریه تا پهلوی دوم هرگز در کانون توجه رسانه‌ها قرار نداشت و تنها یک نقطه خاکستری در نقشه جغرافیایی جهان تلقی می‌شد. دوران سیاه حاکمیت قاجار‌ها و پهلوی‌های پدر و پسر، ایران کشوری خنثی و نماد موجودیت آن بر نقشه جغرافیایی جهان گربه خفته‌ای بود که در گوشه‌ای از منطقه غرب آسیا به اصطلاح جا خوش کرده.
 ایران زمانی مورد توجه استعمارگران غربی قرار گرفت که ویلیام ناکس دارسی انگلیسی در سال ۱۹۰۱ میلادی قرارداد ننگین استخراج نفت ایران را با مظفرالدین شاه قاجار امضا کرد و به این ترتیب تنها وجه ممیزه ایران از نظر غربی‌ها نفت بود. نگاه تحقیرآمیز استعمارگران در دوران قاجاریه و پهلوی‌ها نسبت به ایران، تراکمات سنگینی بر پیکره ملت بزرگ و وطندوستان واقعی ایجاد کرد که این تراکمات در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به یک نقطه انفجار تبدیل شد. از آن زمان ایران در مدار توجه رسانه‌های جهانی قرار گرفت، زیرا جمهوری اسلامی توانست معادلات منطقه‌ای و جهانی را به سود ملت‌های تحت ستم منطقه تغییر دهد. مساله فلسطین به عنوان یک مسئولیت اخلاقی، انسانی و اسلامی در مدارتوجه امام راحل (ره) قرار گرفت به اعتبار اینکه جمهوری اسلامی یک مفهوم جغرافیایی محدودی نیست بلکه یک مفهوم اعتقادی راهبردی است که مصلحت «امت» بر مصلحت «ملت» رجحان دارد. در جهان، جمهوری‌های موز و شکلات و ساعت جیبی زیادی وجود دارند که وجود وعدم وجود آن‌ها تاثیری در معادلات جهانی ندارند. ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل نقش تاثیرگذار جهانی خود دیگر آن «گربه خفته دوران قاجاریه و پهلوی‌ها بر روی نقشه جغرافیایی» نیست بلکه در این جنگل که نامش جامعه جهانی است به شیر شرزه‌ای تبدیل شده که همه باید به احترام او کلاه از سر بر دارند. قدرت‌های استعماری غرب به‌ویژه آمریکا که در اوج جنگ دوم جهانی با استفاده از سلاح هسته‌ای صد‌ها هزار نفر از مردم ژاپن را قتل عام کرد این پیام را به جامعه جهانی ارسال کرد که ایستادن در برابر این قدرت نوظهور خشن و بی‌رحم نابودی جمعی به دنبال دارد. جامعه جهانی که باید بر اساس عدالت، مساوات، احترام به حاکمیت ملی و پرهیز از خشونت‌های غیر قابل توجیه حرکت کند به سمت رفتار‌های تهاجمی و غیرمنصفانه آمریکا و غرب حرکت کرد. از این رو قانون جنگل جایگزین قوانین احترام انگیز بین‌المللی شد و آمریکا بر اساس منافع خود و هم‌پیمانان خود تلاش می‌کند تا اراده خود را بر ملت‌های جهان تحمیل کند. حتی سازمان ملل به عنوان نهاد حافظ صلح جهانی به یک نهاد فلج و تابعی از اراده آمریکا و دو قدرت دیگر غربی دارای حق وتو تبدیل شد و هرگز این نهاد بین‌المللی بدون موافقت آمریکا، انگلیس و فرانسه قادر به تصمیم گیری درباره مسائل کلان جهانی نیست. نمونه بی‌تحرکی و انفعال شورای امنیت سازمان ملل نسل کشی اسرائیل در غزه بود که ۹ پیش نویس قطعنامه را آمریکا وتو کرد. نمونه دیگر رای مثبت ۱۲ کشور از مجموع ۱۵ کشور عضو دائم و غیردائم شورای امنیت برای عضویت فلسطین در سازمان ملل رای مثبت دادند، اما با وتوی آمریکا مواجه شد. این در حالی است که در سال ۲۰۱۱ پس از جدایی سودان جنوبی از کشور بزرگ سودان در آفریقا این کشور مسیحی جدا شده از سودان در کمتر از ۴ روز به عضویت کامل سازمان ملل درآمد. اما جمهوری اسلامی ایران در طول ۴۵ سال گذشته به تنهایی در برابر رفتار‌های تهاجمی و قلدرمابانه آمریکا و رژیم صهیونیستی ایستاد و ملت ایران سختی‌ها و مشقت‌ها را تحمل کرد، اما زیر بار ذلت نرفت. ایران از نگاه یک مقوله تاریخی که می‌گوید «هر ملتی اگر قادر به دفاع از خود نباشد برای همیشه در صفحات تاریخ دفن» خواهد شد، استراتژی دفاعی خود را ترسیم کرد تا تابعی از اراده بازیگران جهانی نباشد. شعار «واعدوا لهم ما استطعتم من قوه» یک شعارصرف تهی از مضمون نیست بلکه استراتژی دفاعی ایران بر گرفته از این آیه پر مفهوم قرآنی است. طبیعی است ایستادگی در برابر قدرت‌های استکباری هزینه‌های سنگینی به همراه دارد، اما استقلال ملی و خروج از دایره امر و نهی قدرت‌های استکباری، ارزش پرداخت این هزینه‌ها را دارد. اوج اقتدار ملی ایران در کلام تاریخی رهبر معظم انقلاب در نماز عید فطر که فرمودند اسرائیل باید تنبیه شود تجلی یافت که خروجی آن عملیات «وعده صادق» بود. عملیات وعده صادق مسیر تاریخ مبارزات یکصد ساله ملت‌های آزاده جهان به‌ویژه ملت‌های اسلامی را تغییر داد، زیرا هیچ قدرتی در جهان توان رویارویی با رژیم صهیونیستی را ندارد. علت این امر این است که وجود غرب به بقای رژیم صهیونیستی بستگی دارد و فروپاشی این رژیم به مفهوم نابودی و فروپاشی غرب است. این عملیات ثابت کرد که ایران هرگز در موضوع امنیت و حاکمیت ملی خود با کسی تعارف ندارد و هر قدرتی بخواهد استقلال و امنیت ملی ایران را مخدوش کند با پاسخ کوبنده ایران مواجه خواهد شد. ناتوانی رژیم صهیونیستی و آمریکا در واکنش نسبت به عملیات تاریخی «وعده صادق» نشان داد که ایران قدرت بازدارندگی بسیار بالایی دارد و جهان باید به احترام این کشور کلاه خود را از سربر دارد.

 

 

خطر دوقطبی شدن در موضوع تعطیلات


 مهدی حسن زاده طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان خطر دوقطبی شدن در موضوع تعطیلات نوشت: با گذشت ماه‌ها از ارائه لایحه دولت به مجلس برای افزایش تعطیلات و رای موافق مجلس به کلیات این لایحه، طی روز‌های اخیر و پس از مصوبه کمیسیون اجتماعی مجلس برای تعطیلی پنج شنبه و جمعه، بحث‌هایی را در فضای رسانه‌ای و افکار عمومی ایجاد کرد و دوقطب که یک سر آن معتقد به تعطیلی پنج شنبه و جمعه و قطب دیگر که تعطیلی جمعه و شنبه را توصیه می‌کند، در این باره شکل گرفت.


درخور توضیح است که دولت در لایحه خود که بر تعطیلی دو روز در هفته تاکید شده، خواستار این شده است که دستش در انتخاب روز‌های تعطیل باز باشد. همچنین بهادری جهرمی، سخنگوی دولت نیز روز گذشته در این باره گفت: نظر ما این است که در انتخاب روز دست باز را داشته باشیم و انتخاب روز در اختیار نظرات کارشناسی بخش‌های مختلف دولت قرار بگیرد. با این حال حسینی، معاون پارلمانی رئیس جمهور روز گذشته در یادداشتی که در روزنامه همشهری نوشته، تعطیلی روز پنج شنبه را توصیه کرده است که با توجه به موضع سخنگوی دولت، موضع معاون پارلمانی رئیس جمهور را باید موضعی شخصی دانست.


مروری بر سابقه مباحث مطرح شده در این باره نشان می‌دهد که از سال‌های گذشته در بین فعالان اقتصادی که با خارج از کشور مراودات کاری دارند، ضرورت سامان دهی تعطیلات و انطباق تعطیلات در ایران با سایر کشور‌ها مطرح بوده است. چراکه در بسیاری از کشور‌های جهان تعطیلات هفتگی دو روزه است و شامل روز‌های شنبه و یک شنبه می‌شود. با توجه به تعطیلی جمعه و شرایط نیمه تعطیل پنج شنبه در صورت تعطیلی این روز در عمل ۴ روز از هفته امکان برخی پیگیری‌های اداری در ارتباط با خارج از کشور میسر نیست. همچنین افزایش بازدهی کاری در روز‌های غیرتعطیل و کمک به گردشگری داخلی و رونق سفر‌های کوتاه از دیگر دلایل مطرح شدن افزایش تعطیلات در کشور است.
در مجموع با توجه به لایحه دولت و موافقت مجلس با کلیات آن و نظر مثبت فعالان اقتصادی، به نظر می‌رسد درباره اصل دو روزه شدن تعطیلات در طول هفته تردیدی نیست، اما بر سر تعطیلی پنج شنبه یا شنبه اختلاف نظر وجود دارد. موافقان پنج شنبه به شرایط تثبیت شده نیمه تعطیل پنج شنبه اشاره دارند و از این جهت تعطیلی پنج شنبه را شدنی‌تر می‌دانند، اما از طرف دیگر موافقان تعطیلی شنبه معتقدند با تعطیلی شنبه و دایر بودن فعالیت‌ها در روز پنج شنبه، تعطیلات مشترک در ایران و بسیاری از کشور‌ها به ۳ روز کاهش می‌یابد و به روان‌تر شدن ارتباطات کاری، تجاری و بانکی با خارج از کشور کمک می‌کند.


به نظر می‌رسد راهکار حل مشکل در وهله نخست پرهیز از دوقطبی سازی و مواضع تند سیاسی بر سر موضوعی اجتماعی - اقتصادی مثل تعطیلی است. این مسئله یک منطق اقتصادی دارد که به روان شدن مراودات اقتصادی با کشور‌های خارج برمی گردد. به ویژه در شرایطی که روز‌های تعطیل در بسیاری از کشورها، حتی برخی کشور‌های اسلامی نیز شبیه کشور‌های غربی است؛ لذا تعطیلی شنبه با توجه به انطباق با تعطیلات سایر کشور‌ها برای فعالان اقتصادی و سایر افرادی که به نحوی با حوزه‌های بین المللی مراودات کاری دارند، مفیدتر است. هرچند در نهایت باید در موضوعاتی که صبغه اجتماعی نیز دارد، برداشت عمومی و همراهی جامعه با آن نیز مدنظر قرار گیرد، لذا بهتر است فعلا بدون جبهه گیری قطعی درباره روز تعطیل اضافه بر جمعه، این موضوع از منظر‌های مختلف بررسی شود.

دیگر خبرها

  • پاسخ مهم رهبری به توصیه‌ها برای مذاکره با آمریکا در برنامه هسته‌ای را ببینید | فیلم
  • ترامپ: پلیس باید دانشجویان مخالف اسرائیل را به شدت سرکوب کند
  • ترامپ: پلیس باید دانشجویانی که مخالف (نسل‌کشی) اسرائیل در غزه هستند را به شدت سرکوب کند
  • آمریکا : مذاکره مستقیم برجامی با ایران نداریم؛ نه در نیویورک و نه در هیچ کجای دیگر / درباره روش‌های ارتباطمان با ایران نظری نمی‌دهیم
  • نیویورک‌تایمز: جنگ اوکراین برای ارتش آمریکا حکم رگه طلا را دارد
  • در هوای مهاجرت ۷۰ میلیون ایرانی!/کلاه‌ها را به احترام ایران از سر بردارید/خطر دوقطبی شدن در موضوع تعطیلات
  • نیویورک تایمز: نابودی حماس ممکن نیست
  • نیویورک تایمز: فعالیت حماس در بالا و زیر زمین ادامه دارد
  • افشای طرح لغو شده حمله اسرائیل به ایران از جمله تهران
  • طرح اولیه اسرائیل «حمله بزرگ به اهداف نظامی» از جمله نزدیک تهران بود