دوران بزنودررو تمام شده؛ اينجور نيست که شما بگوييد ميزنيم و درميرويم
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۱۵۰۷۹۳
خبرگزاري آريا - دوران بزنودررو تمام شده؛ اينجور نيست که شما بگوييد ميزنيم و درميرويم؛ نخير، پاهايتان گير خواهد افتاد و ما دنبال ميکنيم.
به گزارش گروه سياسي خبرگزاري ميزان به نقل از Khamenei.ir ، حضرت آيتالله خامنهاي در تاريخ 16 ارديبهشت 1394 با جمعي از معلمان و فرهنگيان سراسر کشور ديدار کردند.
مشروح سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامي در اين ديدار به شرح زير است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بسماللهالرّحمنالرّحيم
و صلّي الله علي محمّد و ءاله الطّاهرين
خيلي خوش آمديد عزيزان من! با انفاس طيّبهي خودتان اين فضا را، اين حسينيّه را معطّر کرديد. حقيقتاً نفَس معلّم نفَس طيّب است و هر فضايي که معلّمين در آن فضا حضور داشته باشند، انسان اطمينان دارد که رحمت الهي و برکات الهي انشاءالله در آن فضا و در آن مکان خواهد بود. اميدواريم خداوند به شماها توفيق بدهد که اين کار بزرگ را، اين مسئوليّت عظيم را، هم شما معلّمين، هم شما مسئولان آموزش و پرورش بتوانيد به بهترين وجهي انجام بدهيد.
ماه رجب است؛ و در اين سرود پر مغز و زيبايي هم که شماها خوانديد، اشارهي به ماه رجب، ماه توسّل، ماه توجّه و دعا شده بود. در اين ماه شريف، مؤمنين که دعا ميخوانند، از خداي متعال اينجور ميخواهند: اَللهُمَّ فَاهدِني هُدَي المُهتَدينَ وَ ارزُقني اجتِهادَ المُجتَهِدينَ وَ لا تَجعَلني مِنَ الغافِلينَ المُبعَدين.(2) چقدر حائز اهمّيّت است هر سه فِقره! فقرهي آخر هم که مغفرت است که اساس همهي کارها است: وَ اغفِر لي يَومَ الدّين.(3) هدايتِ هدايتيافتگان و تلاش تلاشگران آن چيزي است که در اين دعا از خداي متعال ميخواهيد. شما تأمّل بفرماييد اگر همين دو عامل در من و شما باشد، همهي مشکلات حل خواهد شد؛ هم هدايت هدايتيافتگان الهي نصيب ما بشود، هم تلاش تلاشگران تاريخ بشريّت در رفتار ما، در گفتار ما، در منش ما محسوس باشد. در آن فقرهي سوّم، آسيب مورد اشاره قرار گرفته است: وَ لا تَجعَلني مِنَ الغافِلينَ المُبعَدين. غفلت بزرگترين آسيب است؛ غفلت از مسير، غفلت از هدف، غفلت از توان، غفلت از فرصت، غفلت از دشمن، غفلت از وظيفهاي که امروز بر دوش من و شما است؛ غفلت. بزرگترين دشمن ما غفلت است. اوّلين دشمني که ما را در مقابل دشمنان ديگرمان به خاک مينشاند، غفلت است؛ وَ لا تَجعَلني مِنَ الغافِلينَ المُبعَدين. نتيجهي اين غفلت دور شدن است؛ دور شدن از خدا، دور شدن از هدف، دور شدن از کاميابي. مضامين دعاها معرفت است، توحيد است، درس زندگي است؛ ببينيد دعاها اينها است. با اين توجّه دعاها را بخوانيم و از اين فضاي اين ماه بهره ببريم.
هفتهي معلّم را با ياد مبارک شهيد عزيز بزرگوارمان مرحوم آيتالله مطهّري نامگذاري کردند. شهيد مطهّري خيلي خصوصيّات ممتازي داشت لکن به نظر من شاخصهي شخصيّت او معلّمي بود؛ معلّم بود؛ در حوزه معلّم بود، در دانشگاه معلّم بود، در محيط زندگي معمولي هم معلّم بود، سخنرانيهاي او هم تعليم بود، درس بود؛ چون با اخلاص بود، چون با اجتهاد بود؛ يعني با تلاش. بنده نمونههاي تلاش علمي اين بزرگوار را از نزديک ديده بودم. براي هر موضوعي يادداشتهايي داشت؛ در هرجا يک نکتهاي مشاهده ميکرد، آن را فوراً برميداشت يادداشت ميکرد و در يک جاي مشخّصي ميگذاشت. ايشان به من نشان داده بود پاکتهايي را که دربارهي موضوعات مختلف در اينها يادداشت کرده بود. من همانوقت تعجّب ميکردم چه حوصلهاي، چه نشاطي، چه پيگيري و تلاشي! خب، نتيجه اين است که امروز 35 سال از شهادت اين مرد ميگذرد، [امّا] کتابهاي او و حرفهاي او همچنان زنده است. امروز همان کتابها، همان حرفها، همان تعليمات به درد نسل جوان امروز ما ميخورد، به درد محقّقين ما ميخورد. البتّه نميخواهيم بگوييم که اينها کفايت ميکند؛ نه، حرفهاي جديدي هست، افکار جديدي هست، شبهات جديدي هست و بايستي کساني مطهّريوار کار کنند؛ لکن اين نام نام ماندگاري است.
خب، امروز بنده عمدهي عرايضي که ميخواهم عرض کنم، چند نکته در باب آموزش و پرورش است. حالا مسائل ديگري هم داريم، شايد به آنها هم بپردازيم امّا مسئلهي عمدهي ما امروز مسئلهي آموزش و پرورش است؛ مسئلهاي که براي بنده مهم است. علّت هم اين است که آموزش و پرورش در واقع آن کانون اساسي براي خلق دنياي آينده است. بالاخره ما فردايي خواهيم داشت، 20 سال ديگر، 25 سال ديگر، نسلي روي کار خواهند آمد که امروز اين نسل مشغول توليد شدن است، در حال بهوجود آمدن است؛ مولّد آن هم معلّم و آموزش و پرورش است. شما داريد يک نسل را توليد ميکنيد؛ چگونه آن را توليد خواهيد کرد؟ اين خيلي اهمّيّت دارد. آيندهي کشور، آيندهي دنياي ما به تلاش امروز آموزش و پرورش وابسته است؛ اين کمچيزي نيست. ما هيچ دستگاه ديگري را نداريم که اينقدر حائز اهمّيّت باشد. بله، در دانشگاه هم درس ميخوانند، در حوزهي علميّه هم درس ميخوانند، در محيطهاي اجتماعي هم تربيت ميشوند امّا نقش تأثيرگذار معلّم بيبديل است؛ نقشي که معلّم ميتواند در اثرگذاري فکري و روحيِ اين مخاطبي که کودک امروز ما و مرد و زن آيندهي ما است، داشته باشد - در دوران کودکي، در دوران نوجواني تا تمام اين دورهي دوازده سال - نظير ندارد، بيبديل است؛ نه پدر، نه مادر، نه محيط، هيچکدام اين نقش را ندارند. معلّم يک چنين چيزي است؛ آموزش و پرورش يک چنين دستگاهي است. از لحاظ تماس با محيط زندگيِ مردم هم بيشترين سطح مماسّ با جامعه را آموزش و پرورش دارد؛ شما نزديک به 13 ميليون دانشآموز داريد، با پدر و مادرهايشان - که 26 ميليون پدر و مادرهاي اينها هستند - اين شد 39 ميليون، يک ميليون هم معلّم و کارمندان آموزش و پرورش؛ تقريباً 40 ميليون انسان بهطور مستقيم با اين دستگاه مرتبطند؛ شما کدام دستگاه ديگر را داريد که اينچنين سطح تماسّ اثرگذار و مهمّي با جامعه داشته باشد؟ اينکه روي آموزش و پرورش تکيه ميکنيم، بهخاطر اينها است.
خب، من يک کلمه دربارهي اين دستگاه عرض بکنم و آن اين است - بارها هم اين را گفتهايم،(4) باز هم تکرار ميکنيم - که براي يکچنين دستگاهي هرچه ما هزينه کنيم، هزينه نيست، سرمايهگذاري است؛ به اين چشم به اقتصاد آموزش و پرورش نگاه کنيم. اقتصاد آموزش و پرورش مثل اقتصاد هيچ دستگاه ديگري نيست؛ اينجا شما هرچه خرج ميکنيد، در واقع داريد سرمايهگذاري ميکنيد؛ اين آن جملهي اساسي و اصلياي است که بنده توقّع دارم مسئولان کشور، مسئولان دولتي و مردم ما به اين نکته توجّه کنند. خب، اين [دربارهي اهمّيّت] دستگاه آموزش و پرورش.
در اين دستگاه بزرگ آن نقطهي محوري، آن مياندار، آن عَلَمداري که در واقع او دارد ميدان را اداره ميکند و همه بايستي تدارکات او را فراهم کنند، کيست؟ معلّم. ميداندار اصلي معلّم است. دستگاههاي گوناگون، سازمانهاي گوناگون، سندهاي مختلف، کتاب درسي، بقيّه و بقيّه، همه پشتيبانهاي اين مياندار اصلياند. معلّم خوب آن موجودي است که تأثير او - همينطور که عرض کرديم - بيبديل است؛ اگر ما معلّم خوب داشته باشيم، حتّي در يک نظامي مثل نظام مکتبخانه، خواهد توانست مردان بزرگ تربيت بکند؛ کمااينکه ميبينيد [تربيت] کردند. معلّم خوب ميتواند مردان بزرگ، انسانهاي بزرگ، شخصيّتهاي برجسته را خلق کند، بهوجود بياورد، ولو در يک دستگاهي که آن دستگاه خيلي سازگار نيست؛ پس اصل، معلّم است.
خب، معلّم ميخواهد چهکار بکند؟ من اينجا يادداشت کردم؛ توليد يک نسلي با اين خصوصيّات: دانا باشد، باايمان باشد، داراي اعتمادبهنفس باشد، داراي اميد باشد، داراي نشاط باشد، داراي سلامت جسمي و روحي باشد، روشنبين باشد، بااراده باشد، کمهزينه و پرفايده باشد؛ معلّم، نسلي اينجوري را ميخواهد تربيت کند؛ اينها چيز کمي نيست. اينکه گفته ميشود معلّم کار انبيا را ميکند، خب، اين يک کلمه حرفي است که ما ميزنيم؛ برويم در عمق اين حرف؛ اين حرف يعني چه؟ يُزَکّيهِم وَ يُعَلِّمُهُمُ الکِتبَ وَ الحِکمَة؛(5) کار انبيا اين است؛ کار انبيا نجات بشريّت است، کار انبيا ايجاد يک جامعهي انسانيِ برتر و والاتر است؛ اين است کار انبيا؛ ميگوييم «معلّم، شاغلِ شغل انبيا است»، «معلّمي شغل انبيا است»، عمق اين حرف و مغز اين حرف اين است. اين شد معلّم.
خب، اين الزاماتي دارد. يکي از الزامات، همان مسئلهي اقتصاد است که عرض کردم؛ اقتصاد آموزش و پرورش، معيشت معلّمين، يکي از الزامات است. محدوديّتهاي دستگاههاي دولتي را ميدانيم؛ بيگانه نيستيم از محدوديّتها و اشکالاتي که وجود دارد وليکن بايستي همّت در مسئولين دولتي اين باشد که اين بخش را مورد يک توجّه ويژه قرار بدهند. همانطور که عرض کرديم، اين سرمايهگذاري است؛ اين بازده دارد؛ اين ارزشافزوده توليد ميکند؛ اين يک خرج و هزينهي صِرف نيست؛ اين بايستي جزو مسائل درجهي يک ما در مديريّتهاي دولتي و در تصميمهاي دولتي باشد. ما نکنيم، دشمن سوءاستفاده ميکند؛ ميبينيد ديگر. از همين نقطه، دشمن با رسانهي خود، در راديوي خود، با عوامل خود، با آدمهاي بددل نسبت به نظام و نسبت به اسلام، با اين ابزارها و وسائل دشمن سوءاستفاده خواهد کرد. البتّه معلّمين ما، هم بيدارند، هم نجيبند، هم مؤمنند؛ حقيقتاً اين را من اعتقاد دارم؛ در طول اين سالها اين را آزموديم، امروز هم در سطح کشور ميبينيم؛ معلّمين ما از توطئهي دشمن غافل نيستند. اينهايي که با عنوان «معيشت» يک شعاري ميدهند، چند شعار فتنهگرانه و سياسي و خطّي هم در پهلويش ميگنجانند، اين را همهکس ميفهمند که انگيزهي اينها انگيزهي سالمي نيست، براي دلسوزي از معلّم نيست، هدفهاي ديگري دارند. کمااينکه فلان رسانهي خارجي که شروع ميکند روي اين مسئله فعّاليّت کردن - که ميبينيد همين حالا هم مشغولند، از مدّتي پيش بيشتر مشغولند - اين از روي دلسوزي نيست؛ اين براي مشکل درست کردن براي نظام است، براي دردسر درست کردن براي نظام است؛ از روي بددلي و کينهجويي نسبت به اسلام و نسبت به استقلال کشور و نسبت به نظام جمهوري اسلامي است؛ ولي بالاخره بهانه دست اينها نبايد داد. دستگاههاي دولتي و مسئول مسائل مالي و اقتصادي به اين نکته توجّه کنند؛ اين را جزو برنامههاي اصلي خودشان قرار بدهند. اين يک مطلب است. البتّه همانطور که عرض کرديم معلّمين بايد مراقب باشند و هستند؛ خوشبختانه معلّمين ما مراقبند. [اينکه] بعضيها جفاي به نظام را، جفاي به انقلاب را به هر شکلي بتوانند انجام ميدهند - نيش خودشان را ميزنند، زهر خودشان را ميريزند، با نظام بدند - از روي بغض به نظام است، نه از روي محبّت به معلّم؛ هر شعار ديگري هم پيدا کنند، همين استفاده را ميکنند.
يک مسئلهي ديگر مسئلهي دانشگاه فرهنگيان است که من قبلاً، هم در صحبتهاي خصوصي با وزير محترم، هم در صحبت عمومي در جمع معلّمين، به اين مسئله اشاره کردهام؛ دانشگاه فرهنگيان خيلي مهم است. همهي فرايندهايي که منتهي ميشود به جذب معلّم، براي تدريس و براي تعليم و تربيت، بايستي سالم و با معيار اسلام و انقلاب سنجيده بشود. اگر اين کار را کرديم، نتيجه همان چيزي خواهد بود که شما ميخواهيد؛ هم مورد رضاي خدا خواهد بود، هم براي آيندهي کشور - همانطور که عرض کردم - مولّد يک نسل باعظمت و اميدبخش خواهد بود؛ اگر اين رعايتها نشود، نه. در دانشگاه فرهنگيان، هم موادّ درسي و محتواي دروس مهم است، هم اساتيد مهمّند، هيئت علمي مهم است. بنا است ما چه کسي را، چهجور آدمي را تربيت کنيم و بفرستيم سراغ بچّههاي مردم که بروند آنها را بسازند و توليد انسان بزرگ بکنند؟ اين خيلي مهم است. بنابراين مسئلهي صلاحيّتها، مسئلهي اساتيد، مسئلهي کتابهاي درسي، محتواي درسي در دانشگاه خيلي مهم است.
يک مسئله هم مسئلهي تحوّل بنيادين آموزش و پرورش است که خوشبختانه امروز وزير محترم مورد اشاره قرار دادند و فعاليّتهايي که انجام گرفته است را فيالجمله بيان کردند؛ بنده هم گزارشش را قبلاً ديدهام. آنچه مهم است اين است که در باب اين تحوّل بنيادين، اصل اينکه نظام آموزش و پرورش ما احتياج به يک تحوّل دارد را همه پذيرفتهاند. اين نظام قديمي آموزش و پرورش در کشور، اگر هيچ عيب ديگري هم نميداشت، همين که با گذشت زمان هيچ نوآوري در آن بهوجود نيامده بود، کافي بود که انسان آن را رد کند و معتقد باشد به تحوّل بنيادين. اين سند تحوّلي هم که خوشبختانه دو سه سال پيش فراهم شد و ابلاغ شد(6) و بر اساس آن برنامهريزي شد، از نظر کارشناسان زبده و برجستهي آموزش و پرورش، يک سند خوبي است، سند متيني است؛ آنهايي که اهل اين کارند، خبرهي اين کارند، اين سند را تأييد ميکنند؛ ميگويند سند تحوّل بنيادين که با ساعتها کار، با زمانهاي طولاني و با تلاش فراهم شده است، همه کمک کردهاند که اين سند بحمدالله فراهم شد و ابلاغ شد، اين را کارشناسها و خبرههاي آموزش و پرورش تأييد ميکنند و ميگويند سند بسيار متقن و مهمّي است. پس اين سند بايد اعمال بشود. البتّه از اينجور چيزها، منتظر نتايج زودبازده نبايد بود، اينها چيزهايي نيست که ظرف يکسال و دوسال و پنجسال نتايجش ظاهر بشود؛ اينها چيزهايي است که صبر و حوصله لازم دارد، کار لازم دارد، کار مستمر لازم دارد.
يک نکته اين است که انسجام اين سند حفظ بشود. اشاره کردند که يک تعدادي از موادّ اين سند اجرايي شده است؛ خوب است، لکن همهي موادّ اين سند بايد اجرايي بشود؛ اين يک مجموعهي منسجم است. اينکه ما برخي از مواد را، فرض کنيد چهل مادّه يا در اين حدود را اجرايي کنيم، بقيّه را مغفول بگذاريم، اين به نتيجه نخواهد رسيد. انسجام اين مجموعه بايستي حفظ بشود. وقتي همهي موادّ اين مجموعه مورد عمل قرار گرفت، آنوقت کار پيش خواهد رفت، سرعت پيدا خواهد کرد، درست انجام خواهد گرفت.
يک نکتهي ديگر اين است که بدنهي آموزش و پرورش کشور با اين سند آشنا بشوند؛ مطالبات اين سند را بدانند که چيست. معلّمي که در فلان مقطع دبستان يا دبيرستان تدريس ميکند، بداند که اين تحوّل بنيادين از شخص او چه خواسته است. مدير و رئيس دبستان يا دبيرستان بداند که وظيفهي او و تکليف او در قبال دانشآموز بر اساس اين سند چيست. مطالبات اين سند بايد مشخّص بشود؛ بايستي برنامهريزي کرد براي اينکه ما مطالبات سند را در سطح وسيع و گستردهي آموزش و پرورش تفهيم کنيم، بحث کنيم.
يک مسئلهي ديگر [اين است] که دستگاههاي تبليغي و رسانهي ملّي بايد به کمک بيايند. حتّي گاهي پيشنهاد ميشود که يک شبکهي صداوسيما مخصوص اين کار باشد که بتواند اين موضوع را تبيين کند و تفهيم کند. اين البتّه بستگي دارد به اينکه مسئولين آموزش و پرورش بنشينند با مسئولين صداوسيما و آنها هم همراهي کنند.
يک موضوع ديگري که در اين مسئلهي سند مهم است که وزير محترم هم خوشبختانه امروز اشاره کردند، ظرفيّت برنامهي ششم است. الان سياستهاي برنامهي ششم در حال تدوين است، بعد هم خود برنامه را تدوين ميکنند، تصويب ميکنند، اجرا ميکنند. در ضمن اين برنامه و در ذيل اين برنامه، مسئلهي آموزش و پرورش و سند تحوّل بنيادين بايد حتماً ديده بشود تا بدانيم ما در سال 1404 چه خواهيم داشت در آموزش و پرورش.
يک نکتهي اساسي اين است، اين را من به مسئولين آموزش و پرورش عرض ميکنم، مراقب باشيد که برنامههاي دمِدستي و تغييروتبديلهاي سطحي و روزمرّه جاي تحوّل بنيادين را نگيرد؛ ما را راضي نکند، خوشحال نکند که ما داريم تغيير ميدهيم. تغييرات سطحي مهم نيست؛ اساس، همان موادّ تحوّل بنيادين است که بتدريج اين بنا نوسازي بشود؛ اين مهم است.
خوشبختانه شرايط هم آماده است؛ من نگاه که به سطح کشور ميکنم؛ بهنظرم ميرسد که امروز شرايط شما و مسئولان محترم آموزش و پرورش براي کيفي کردن آموزش و پرورش، براي تحوّل اساسي و بنيادين در اين دستگاه مهم و حسّاس آمادهتر است. يکروزي ما هجده ميليون دانشآموز داشتيم، امروز کمتر از سيزده ميليون دانشآموز داريم؛ اين يک فرصت است. يکروزي بود که ما از لحاظ فضاهاي آموزشي دچار عسرت جدّي بوديم؛ مدارس دو نوبته و سه نوبته در سطح کشور کم نبود؛ امروز خوشبختانه آن وضعيّت وجود ندارد. در اغلب جاهاي کشور، مدارس وضع خوبي دارند؛ افرادي هم علاقهمندند، ميآيند و وارد ميشوند که بايستي اين جريان [حفظ شود]. امروز بنابراين شرايط آماده است براي اينکه ما بتوانيم اين تحوّل را انجام بدهيم. بههرحال خوشبختانه کشور داراي ثبات است، داراي امنيّت است، مسئولين دولتي با علاقهمندي مشغول کار هستند. امروز روزي است که ما بتوانيم انشاءالله آموزش و پرورش را از لحاظ کيفي، از لحاظ محتوايي، از لحاظ بنياني به يک نقطهي اساسي برسانيم. و همينطور که عرض کردم محور اين تحوّل معلّمين هستند؛ آن کسي که در وسط ميدان ايستاده است، شما معلّمين عزيز هستيد. من به همهي معلّمين سرتاسر کشور، به اين وسيله و در اين موقعيّت سلام عرض ميکنم و اميدوارم خداوند همهي معلّمين عزيز را در کنف حمايت خودش حفظ کند.
يک نکتهي خارج از مقولهي آموزش و پرورش وجود دارد که جزو مسائل اساسي کشور است و آن، نوع برخورد دشمنان با نظام جمهوري اسلامي است. در طول اين 35 سالي که گذشته است، همواره و هميشه هيبت اين حرکت عظيم مردمي، چشم دشمنان جمهوري اسلامي را گرفته است. خيلي رجزخواني کردند، هرچه توانستند تلاش کردند امّا ملّت ايران و نظام جمهوري اسلامي در نظر اينها هيبت داشته است؛ اين هيبت را ما بايد حفظ کنيم؛ اين هيبت بايستي محفوظ بماند؛ واقعيّت هم هست، توهّم نيست. ما يک کشور بزرگ، يک ملّت هفتادوچند ميليوني، داراي سابقهي فرهنگي و تاريخي عميق و اصيل بيش از بسياري از نقاط عالم، داراي شجاعت، داراي عزم، ملّتي که از هويّت خود و از شخصيّت خود دفاع ميکند [هستيم]؛ يک نمونهاش در هشت سال دفاع مقدّس ظاهر شد. در اين هشت سال همهي قدرتمندان دنيا - شرق و غرب - و وابستگان آنها و مرتجعين و همه و همه، دست به هم دادند تا ملّت ايران را به زانو دربياورند [امّا] نتوانستند. جا ندارد که اين ملّت، هيبت و عظمت در چشم ناظران جهاني پيدا کند؟ اين عظمت را بايد حفظ کرد. ما نظامي هستيم که مسئولان سياسي کشورهاي گوناگون و آنهايي که خبر دارند، اين را به ما گفتند؛ بعضي به ما گفتند - بعضي دلشان نيامده به ما بگويند و در جمعهاي خودشان گفتند و خبرش به گوش ما رسيده است - که اين تحريمهايي که اينها عليه ايران وضع کردهاند و اين فشاري که عليه جمهوري اسلامي راه انداختهاند، عليه هر کشور ديگري بود، او را منهدم ميکرد، متلاشي ميکرد امّا به جمهوري اسلامي تکان هم نتوانسته وارد کند. اين چيز کوچکي نيست؛ اين خيلي حادثهي بزرگي است البتّه تبليغات جهاني يک پوششي، يک پردهاي، يک غباري همواره در مقابل مخاطبان خود قرار ميدهد که نميگذارد خيليها واقعيّتها را ببينند؛ امّا درعينحال بسياري از مردم دنيا، بسياري از ملّتها بخصوص آنهايي که به ما نزديکند، واقعيّتها را ميبينند؛ و همهي مسئولين سياسي دنيا واقعيّتها را ميبينند؛ نگاه نکنيد به حرفهايشان؛ همين رؤسا و مسئولان سياسي و سخنگويان دستگاههاي مختلف غرب و اروپا و آمريکا و ديگران که گاهي حرفهاي بيربطي هم ميزنند، همهي اينها در دلشان اين عظمت را، اين هيبت را، اين اقتدار را، اين لياقت را براي ملّت ايران تصديق ميکنند و ميبينند منتها در زبان جور ديگري عمل ميکنند.
من مکرّر گفتهام راجع به اين مذاکرات و [مسائل] هستهاي و امثال اينها؛ حرف زياد زدهايم و آنچه بايد بگوييم، گفتهايم لکن همه توجّه داشته باشند - هم مسئولين سياست خارجي ما، هم مسئولين گوناگون ديگر، هم نخبگان جامعه - يک ملّت اگر نتواند از هويّت خود، از عظمت خود، آنچنان که هست، در مقابل بيگانگان دفاع بکند، قطعاً توسري خواهد خورد؛ بروبرگرد ندارد. بايد قدر شخصيّت و هويّت خود را دانست. دشمن تهديد ميکند، همين چندروزه، دو نفر از مقامات رسمي آمريکا تهديد نظامي کردند؛(7) حالا کار به آن افرادي که مسئوليّتهاي خيلي مهم و حسّاسي ندارند، نداريم. من نميفهمم مذاکره در زير شبح تهديد چه معنايي دارد؟ مذاکره کنيم زير شبح تهديد! مثل اينکه يک شمشيري بالاي سر [ما باشد]. ملّت ايران اينجوري نيست؛ ملّت ايران مذاکرهي زير سايهي تهديد را برنميتابد. چرا تهديد ميکنند؟ چرا غلط زيادي ميکنند؟ ميگويد اگر چنين نشود، چنان نشود، ممکن است ما حملهي نظامي به ايران بکنيم؛ اوّلاً که غلط ميکنيد؛ ثانياً من در زمان رئيسجمهور قبلي آمريکا - آنوقت هم تهديد ميکردند - گفتم دوران بزنودررو تمام شده؛(8) اينجور نيست که شما بگوييد ميزنيم و درميرويم؛ نخير، پاهايتان گير خواهد افتاد و ما دنبال ميکنيم. اينجور نيست که ملّت ايران رها کند کسي را که بخواهد به ملّت ايران تعرّضي بکند؛ ما دنبال خواهيم کرد. اين معنا را همه توجّه داشته باشند؛ مذاکرهکنندگان ما هم توجّه داشته باشند؛ خطوط قرمز و خطوط اساسي که گفته شده است، همواره در نظرشان باشد که البتّه لابد هست، انشاءالله مورد نظرشان هست و از اين خطوط عبور نخواهند کرد؛ امّا اين معنا هم قابل قبول نيست که آنها مدام بنشينند تهديد بکنند. چه تهديدي؟ شما به اين مذاکرات کمتر از ما احتياج نداريد؛ بله، ما دوست داريم تحريمها برداشته بشود امّا اگر تحريم هم برداشته نشود ما ميتوانيم از طرق ديگري خودمان را اداره کنيم؛ اين ثابت شده. يک روزي بنده اين را مطرح کردم،(9) امروز خوشبختانه ميبينيم اقتصاددانها، مسئولين گوناگون، افراد وارد در مسائل اقتصادي کشور، همه دائماً اين را تکرار ميکنند؛ ميگويند اينجور نيست که مسائل اقتصادي کشور وابستهي به اين تحريمها باشد تا با برداشتن تحريمها، مشکلات اقتصادي برطرف بشود؛ نه، مشکلات اقتصادي با ارادهي خودمان، با نيّت خودمان، به دست خودمان، با تدابير خودمان ممکن است برطرف بشود؛ چه تحريم باشد، چه نباشد. البتّه تحريم نباشد، آسانتر است؛ تحريم باشد يکقدري مشکلتر است امّا ممکن است. مسئلهي ما نسبت به مذاکرات يک چنين موضعي است. امّا دولت کنوني آمريکا به اين مذاکرات نياز واقعي دارد؛ اينها در کارنامهي خودشان، يک نقطهي اساسي که ميتوانند مطرح کنند، اين است که ما توانستيم جمهوري اسلامي ايران را بياوريم سر ميز مذاکره و فلان مطلب را به او تحميل کنيم؛(10) اينها احتياج دارند به اين. اگر احتياج طرف مقابل به اين مذاکرات بيشتر از ما نباشد - که حتماً هست - لااقل کمتر از ما نيست؛ چرا تهديد ميکنند؟ بنده با مذاکراتي که در زير شبح تهديد انجام بگيرد، موافق نيستم. بروند حرف بزنند، مذاکره کنند، به توافق برسند، اشکالي ندارد - البتّه درحاليکه آن خطوط اصلي را رعايت کرده باشند - لکن بههيچوجه تحميل را قبول نکنند، زور را قبول نکنند، تحقير را قبول نکنند، تهديد را قبول نکنند.
امروز آبروي اينها در دنيا هم رفته است. شما ملاحظه کنيد اين حرکتي که دولت سعودي در مسئلهي يمن دارد انجام ميدهد، در هيچ منطقي، با هيچ بياني قابل توجيه نيست. انسان هواپيما را بفرستد به يک کشور ديگري به دليل اينکه چرا شما فلان کس را به رياست قبول داريد، فلان کس را قبول نداريد؛ بنا کنند مردم را بزنند، زيرساختها را بزنند، جنايت بکنند، زن و کودک بکُشند، همهجا را به آتش بکشند؛ اين هيچ توجيهي ندارد. آمريکاييها از همين حرکتِ غير قابل توجيه و اين جنايت عظيم دارند پشتيباني ميکنند. از اين بيآبرويي بيشتر؟ آمريکا امروز در نظر ملّتهاي منطقه هيچ آبرويي ندارد؛ همه اين وضعيّت را دارند ميبينند؛ صريحاً هم ميگويند ما پشتيباني ميکنيم،(11) خجالت هم نميکشند؛ آنوقت به ما ميگويند شما چرا کمک ميکنيد؟ ما ميخواستيم کمک دارويي بکنيم، ما ميخواستيم براي مريضها دوا بفرستيم؛ ما که نميخواستيم سلاح بفرستيم؛ آنها به سلاح ما احتياج ندارند؛ همهي پادگانهاي يمن و ارتش يمن در اختيار مردم مبارز و انقلابي و در اختيار اين گروه انصارالله است؛ آنها احتياج به سلاح ما ندارند؛ ما ميخواستيم دوا برايشان بفرستيم. شما آمديد يک ملّت را محاصرهي دارويي کرديد، محاصرهي غذايي کرديد، محاصرهي انرژي کرديد، آنوقت ميگوييد کسي به اينها کمک نکند! شما حتّي به هلالاحمر اجازهي خدمات نداديد؛ آنوقت خودشان دارند از آن طرف، اطّلاعات نظامي به سعوديها ميدهند، سلاح ميدهند، امکانات ميدهند، تشويق سياسي ميکنند؛ اينها آبرو ندارند. ملّت ايران راهي را که انتخاب کرده است، راه متين و مستحکم و خوشعاقبتي است و به توفيق الهي و به کوري چشم دشمنان، اين راه به نتايج خود خواهد رسيد و ملّت ايران موفّق خواهد شد؛ و دشمنان خواهند ديد که نتوانستهاند عليه ملّت ايران اهداف شوم خودشان را عمل کنند.
رحمت خدا بر شهداي عزيز ما که جانفشاني کردند، و بر امام بزرگوار ما که اين راه را در مقابل ما باز کرد؛ و رحمت خدا بر شما برادران و خواهران عزيزِ مؤمن و علاقهمند که اينجور در صحنه حضور داريد.
والسّلام عليکم و رحمةالله و برکاته
1) قبل از شروع بيانات معظّمٌله، آقاي علياصغر فاني (وزير آموزش و پرورش) گزارشي ارائه کرد.
2) اقبالالاعمال، ج 2، ص 643
3) همان
4) از جمله، بيانات در ديدار جمعي از معلّمان و فرهنگيان سراسر کشور (1390/2/14)
5) سورهي آلعمران، بخشي از آيهي 164؛ «...پاکشان گردانَد و کتاب و حکمت به آنان بياموزد...»
6) ابلاغ سياستهاي کلّي ايجاد تحوّل در نظام آموزش و پرورش کشور (1392/2/10)
7) اشاره به اظهارات جو بايدن (معاون رئيس جمهور آمريکا) و جان کري (وزير خارجهي آمريکا) دربارهي مطرح بودن همهي گزينهها براي مقابله با ايران!
8) بيانات در ديدار مسئولان و کارگزاران نظام (1386/6/31)
9) ازجمله، بيانات در ديدار مسئولان و کارگزاران نظام (1393/4/16)
10) اشاره به اظهارات رئيس جمهور آمريکا پس از صدور بيانيّهي لوزان
11) اشاره به بيانيّهي وزارتخارجهي آمريکا در تاريخ 26 مارس 2015 و اعلام حمايت آمريکا از تجاوز دولت سعودي به کشور يمن.
انتهاي پيام/
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۱۵۰۷۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افتتاح ۲۷ مدرسه در ۶ ماه در وسیع ترین منطقه آموزش و پرورش کشور
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، مرکز خراسان رضوی، محمدحسین عبداللهی روز سه شنبه در آیین افتتاح مدرسه دو کلاسه روستای شاهین قلعه در بخش مرکزی مشهد افزود: وسیع ترین منطقه آموزش و پرورش کشور با ۱۵۱ هزار دانش آموز در روستاهای بخش مرکزی و مناطق شهری ۲، ۳، ۴، ۵، ۱۰ و ۱۲ در مناطق پیرامونی و حاشیه نشین کلانشهر مشهد خدمات آموزشی می دهد.
وی ادامه داد: از ۱۰ آبان ماه پارسال تا امروز، یعنی در مدت حدود ۶ ماه، ۲۷ مدرسه کوچک و بزرگ با ۲۱۸ کلاس درس با اعتبارات دولتی و کمک های خیران و با ۲ هزار و ۵۷۰ میلیارد ریال هزینه ساخته شده است.
رئیس منطقه آموزش و پرورش تبادکان مشهد ضمن تجلیل از کمک خیران در ساخت مدارس اظهار کرد: همچنین یک استخر، سالن ورزشی و چند زمین چمن در آستانه افتتاح در منطقه تبادکان قرار دارند که به زودی این طرح های ورزشی نیز به بهره برداری می رسند.
فرماندار مشهد نیز در این مراسم گفت: در ساخت مدارس به خصوص در مناطق کم برخوردار، خیران به شکل گسترده پای کار آمده اند.
محسن داوری افزود: ممکن است در برخی موارد میزان کمک خیران برای ساخت یک مدرسه کم باشد اما این مساله دارای اهمیت نیست چرا که مهم برکت کمک های خیران است.
وی ادامه داد: ساخت مدارس خیر ساز با برکت است چرا که سرعت اجرای طرح در این گونه موارد بیشتر است و از طرفی مردم به واسطه اینکه مدرسه وقف و خیرساز است در مراقبت از آن توجه بیشتری می کنند.
مطابق اعلام فرمانداری مشهد :
سرانه فضای آموزشی برای هر دانش آموز در کشور ۵.۵ متر مربع، در خراسان رضوی ۴.۵ مترمربع و در حاشیه شهر مشهد و روستاهای اطراف این کلانشهر ۱.۲ مترمربع است.
با توجه به کمبود ۲ هزار کلاس درس در این شهرستان طرح ویژه ساخت مدرسه توسط خیران مورد حمایت قرار گرفته است و هر سهشنبه یک مدرسه در این شهرستان به بهره برداری می رسد.
تبادکان نام دهستانی در بخش مرکزی شهرستان مشهد است و همچنین از حیث تقسیم بندی آموزش و پرورش به محدودهای چهار هزار کیلومتر مربعی واقع در شمال این شهرستان نیز اطلاق میشود، این منطقه وسیع از حیث سرانه های آموزشی نیازمند حمایت مسوولان و خیرین است.
تبادکان یک منطقه موزاییکی از نظر انواع گویشها، درآمد خانوار، مذهب و متنوع از نظر جمعیتی با بافت متراکم، بخشی از حاشیه کلانشهر مشهد نیز محسوب میشود که ۶۵ درصد دانشآموزان آن در زمره حاشیهنشینان هستند.
گرچه کم و بیش خیران و نیکوکاران تلاش ها و اقدام های موثری برای رفع این مشکلات داشته و دارند اما وسعت چهار هزار کیلومتر مربعی این منطقه و وجود بیش از ۱۴۰ هزار دانش آموز، که ۲۱ هزار نفر آنان را اتباع خارجی تشکیل میدهند و همگی از محرومیت و فقر رنج می برند، کار را برای اثربخشی چنین حمایتهایی سخت کرده است.
بخش مرکزی مشهد شامل ۲۲۰ روستا با افزون بر ۳۰۰ هزار نفر جمعیت شامل ۶ دهستان "تبادکان، توس، کارده، میانولایت، کنهبیست و درزآب" است.
۱۲۸ روستا از این تعداد شامل برخی از روستاهای دهستان کنهبیست، در حریم کلانشهر مشهد قرار دارند.
۳۵ درصد دیگر دانشآموزان تبادکان ساکن روستاهای این منطقه وسیع هستند به طوری که فاصله دورترین مدرسه تبادکان تا شهر مشهد ۱۲۰ کیلومتر است.
دانشآموزان این منطقه با وجود همه محرومیت ها تاکنون چندین عنوان برتر مسابقات جامع علمی کاربردی کشور، قرآنی، جشنواره خوارزمی و دیگر رقابتهای مشابه را کسب کردهاند.
حدود ۸۰۰ هزار دانش آموز نیز در هفت هزار و ۵۰۰ واحد آموزشی شهرستان مشهد مشغول به تحصیل هستند.
استان ۶ میلیون و ۸۷۰ هزار نفری خراسان رضوی افزون بر یک میلیون و ۳۵۰ هزار دانشآموز شاغل به تحصیل در قالب ۴۷ منطقه آموزش و پرورش دارد.