بيوگرافي سيد مرتضي حسيني (مجري) +عکس همسر و پسرش
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۱۵۴۰۲۴
خبرگزاري آريا - سيد مرتضي حسيني متولد 6 شهريور 1352 در شهر ري است . او برادر سيد محمد حسيني است که چند سال پيش از کشور خارج شد و در شبکه هاي ماهواره اي مشغول به فعاليت شد.
حسيني فارغالتحصيل حقوق از دانشگاه خوراسگان اصفهان است. اجراي صدها تئاتر، 4 سال گويندگي راديو و برنامهها و مسابقاتي چون: نيمنگاه، داخل پرانتز، هفت رنگ، سلام هموطن، سلام ايراني، ترافيک و محله، وقت مسابقه، شهر به شهر و… بخشي از فعاليتهاي 12 ساله او را رقم ميزنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مصاحبه با سيد مرتضي حسيني
سين: دوران کودکيتون چگونه گذشت؟
جيم: سال 1352 در محله شهر ري تهران متولد شدم. 8 برادر و 3 خواهر هستيم. دوران کودکيام بيشتر با برادرهايم گذشت. با جورابهايم توپ درست و با آن فوتبال بازي ميکرديم. دوران بسيار خوب و شيريني بود.
سين: خاطرهاي از دوران کودکيتون برامون تعريف کنيد؟
جيم: ما 8 برادر شيطون بوديم. يادم هست وقتي کوچکتر بودم با برادرهايم فوتبال بازي ميکرديم، توپمان به خانه همسايه افتاد. چون من از آنها کوچکتر بودم، برادرهايم طنابي به کمرم بستند که توپ را بياورم. اما وقتي خواستم توپ را بردارم، آن همسايه به حياط آمد و برادرهايم ترسيدند و فرار کردند.
من هم با ديدن آن همسايه کلي گريه کردم. همسايه با ديدن اشکهاي من، من را به پيش مادرم برد و قضيه را تعريف و کلي با مادرم خنديدند.
سين: روياي کودکي شما چه بود؟
جيم: من هميشه در رؤياهام ميديدم که پرواز ميکنم و اين رؤيا، تا سن 18 سالگي ادامه داشت و شايد علت آن علاوه بر دوست داشتن پرواز، بلند پروازيهايم است. من از 8 سالگي به اطرافيانم ميگفتم به تلويزيون ميروم که اين رؤيا تحقق پيدا کرد.
سين: اجرا را از چه زماني شروع کردين؟
جيم: از سال 1372 با برنامههاي کوتاه طنز و يک برنامه با نام «نيم نگاه» شروع کردم. اما به طور حرفهاي اجرا را در سال 1375 به همراه استاد رسول نجفيان و مرحوم حسين اسکندري و الهام صفويزاده و خانم شفيعي شروع کردم که ما پنج نفر بوديم و من مجري ثابت برنامه بودم و بقيه مجريان متغير بودند، تهيهکنندههاي برنامه فريد نيکخواه و نادر کريمان بودند.
سين: بهترين خاطره شما از اجرا؟
جيم: اولين بار در راديو يک شعر خواندم که اين بود: «سلام؛ توپ يأس رو شوتش کن، دريبل کن همه غمها را» وقتي من اين شعر رو با آهنگ بندري خواندم، صدابردار هم فکر کرده بود شعر است و صدايم را ضبط کرد. بعد از اتمام کار در راه برگشت به خانه در تاکسي صداي خودم را از راديو شنيدم به راننده تاکسي گفتم که اين صداي من است اما باورش نميشد. وقتي صدايم را از راديو شنيدم، بسيار ذوق زده شده بودم.
سين: توصيه شما به مجريان جوان؟
جيم: توصيه من به مجريان جوان اين است که موقعيت و جايگاه خود را به خوبي بشناسند و بدانند آنتني که در دست دارند يک اتفاق نادر است و قدر اين فرصت را بدانند که ميتوانند از اين طريق با مردم صحبت کنند.
سين: شاخصه و ويژگي مجري موفق؟
جيم: ويژگي مجري موفق مردمي بودن است و اين که در زمينههاي مختلف مطالعه داشته باشد. وقتي مجري اطلاعات بالايي داشته باشد، بهتر مشکلات را متوجه ميشود و بهتر ميتواند نماينده خوبي از طرف مردم در رسانه ملي باشد.
سين: دوست داشتيد مجري چه برنامهاي باشيد که تا به حال نبوديد؟
جيم: دوست دارم برنامهاي اجرا کنم و در آن ميزبان مردمي باشم که دلشکسته، گرفتار و… هستند و آنها را شاد کنم و همچنين مجري برنامه کودک باشم چون اين توانايي را در خود ميبينم که بچهها را شاد کنم.
سين: با اينکه خودتان از مجريان تلويزيون هستيد، اجراي کدام يک از همکارانتان را ميپسنديد؟
جيم: من اجراي تمامي همکارانم را دوست دارم. ساليان زيادي است که در تلويزيون اجرا ميکنم و از هر کدام آنها نکات بسياري ياد گرفتم.
سين: شما برنامه «باطراوت» را به همراه برادرتان اجرا ميکنيد. حس و حال شما از اجراي اين برنامه؟
جيم: حس خوبيه، بعد از مسابقه مسير طلايي اين دومين برنامهاي است که به همراه او برنامه اجرا ميکنم.
سين: اگر مجري نميشديد، دوست داشتيد چکاره شويد؟
جيم: معلم
سين: برخورد مردم با شما چگونه است؟
جيم: خيلي خوب، مردم به من و خانوادهام خيلي محبت دارند. هميشه به مردم بدهکارم، سه سال است از شبکههاي ماهوارهاي پيشنهاد برنامه دارم، ولي به عشق مردم و کشورم اين پيشنهادها را رد ميکنم.
سين: چند تا بچه داريد؟ آيا دوست داريد حرفه شما را دنبال کنند؟
جيم: يک پسر 11 ساله و يک دختر 6 ماهه دارم. دوست دارم فرزندانم در هر کاري که علاقهمند هستند، فعاليت کنند. من هميشه به لذت فرزندانم فکر ميکنم.
سين: چه چيزي شما را ناراحت ميکند؟
جيم: قضاوتهاي بيجا. اي کاش ياد بگيريم همديگر را با هر اشکالي که داريم بپذيريم.
سين: چقدر اهل مطالعه هستيد؟
جيم: کتابهاي مثنوي معنوي مولانا، ديوان حافظ، بوستان و گلستان سعدي براي رشد و تفکر آدمي بسيار بينظير است.
سين: آشپزي بلديد؟
جيم: آشپزيم خوب نيست. فقط نيمرو ميتوانم درست کنم.
سين: به خوانندگي علاقه داريد؟
جيم: خوانندگي تخصص ميخواهد که من تخصص اين کار را ندارم. من براي شاد کردن مردم در برنامههايم ميخوانم.
سين: اهل مسافرت هستيد؟ دوست داريد به کجاي ايران سفر کنيد؟
جيم: بله. من به همه جاي ايران سفر کردهام.
سين: در شبکههاي اجتماعي حضور داريد؟
جيم: خيلي کم. چون وقتش را ندارم.
سين: بدترين شايعهاي که از خودتون شنيدهايد؟
جيم: بدترين شايعهاي که از من منتشر شده، اين بود که من هم به همراه برادرم محمد از ايران رفتهام.
سين: چقدر اهل موسيقي هستيد؟ چه سبکي از موسيقي را گوش ميکنيد؟
جيم: سبک سنتي را بيشتر ميپسندم. من هر روز موسيقي گوش ميکنم.
سين: کلام پاياني؟
جيم: دل در بر من گمشده تهمت به که بندم/ غير از تو کسي راه در اين خانه ندارد
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۱۵۴۰۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«برمودا» همه رازها را افشا میکند حتی راز آقای مجری!
روزهایی که حرف از پناهندگی کامران نجفزاده به گوش میرسید پای گمانهزنیهای رسانهای برنامهای تلویزیونی با اجرای او به میان آمد. حالا او در «به وقت پیدا شدن» راز سر به مُهر خود را نیز افشا کرد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «برمودا» با شعار به وقت پیدا شدن از آخرین روز دیماه سر از شبکه نسیم درآورد. شاید برای کسانی که همواره این نکته را در فضایمجازی مطرح میکردند «کامران نجفزاده» در آمریکا پناهنده شده، حضور او روی آنتن شبکه نسیم با یک برنامه گفتوگومحور تعجببرانگیز بود.
اما این لازمه «برموداست» که پرده از راز مگوی شخصیتها برمیدارد. از خود مجری شروع کرد که دیگر نیاز نبود نجفزاده بگوید این همه خبر و جوّسازی رسانهای بود؛ مثلاً من هیچوقت به فکرِ مهاجرت از ایران نبودم چه برسد به پناهندگی!
شاید نکته جالب این برنامه همین صراحتها باشد که میهمانان دیگر پاسخهای تکراری ندهند به سؤالاتی که شاید گهگاه در برخی برنامهها شنیده باشیم. اینجا همه از چیزهایی میگویند که تاکنون نگفتهاند. جذابیت برنامه هم در همینجاست. شاید به همین دلیل باشد این برنامه رقیب «مهمانی» ایرج طهماسب است.
سریالهای جدید تلویزیون/ از بدل و آقای قاضی تا هشتپا و رویانشاید میتوان به این نکته اشاره کرد که تغییر مسیر کامران نجفزاده از خبرنگاری به سمت اجرای یک برنامه تاکشو تصمیم درستی بوده است. اگرچه برخی در همان ابتدا میگفتند ایکاش نجفزاده با یک تاکشوی هاردتاک یا به عبارتی یک برنامه گفتوگومحور صرفاً سیاسی و اجتماعی با سؤالات چالشی به تلویزیون برمیگشت.
مخاطب با شنیدن نامِ «برمودا» و اجرای نجفزاده ابتدا تصور میکرد، میهمانان با چالشهایی که مجری و تیم برنامه ایجاد می کنند، غرق و قربانی میشوند، به ویژه در دورهای که در برخی برنامهها، جنجال و مچ گیری بر اصل گفتوگو ارجحیت دارد.
اما تجربه «برمودا» این نکته را نشان میدهد مخاطب امروز به برنامههای گفتوگومحور سرگرمکننده نیاز دارد. یعنی میتوان برنامهای سیاسی و اجتماعی طراحی کرد و میهمانانی هم داشت اما هم چالش در آن برنامه ایجاد شود و هم فضایِ سرگرمکنندهای برای مخاطب به ارمغان آورد. با پخش برنامه، مخاطبان دریافتند که میهمانان، فرصت بیان حرفها و نظرات مختلفی دارند و مهمتر اینکه تحلیل اشتباه دیگران درباره خود را نیز اصلاح میکنند.
چنین اتفاقی در قالب سؤالات مجری و گروه نویسندگان رخ میدهد و آنها مسیر مصاحبه را طوری طراحی میکنند که بخش زیادی از پرسشها رفتار، گفتار و طرز تفکر میهمان را نشانه میرود. با این حساب «برمودا» بیش از آن که در پی چالش باشد، زمینهای مناسب را برای «گفتوگوی با احترام» فراهم میکند.
پرسیدن سوالات خندهدار یا به اصطلاح فان توسط مجری از میهمانان در زمان انجام مصاحبه و چاپ صفحه اول روزنامه با عکس و تیتر میهمان در پایان برنامه، سبب شده است تا مخاطبان عام شبکه نسیم، تا پایان برمودا را دنبال کنند.
دعوت از چهرههای مختلف سیاسی، ورزشی، هنری و غیره با هر گرایش و عقیدهای، یکی دیگر از امتیازهای برنامه برمودا است؛ برنامه برمودا در زمانهای مختلف از گرایشهای مختلف میهمان دعوت میکند تا مخاطب تنوع در برنامهسازی و محدود نبودن آن را حس کند.
ناگفته نماند پیشینه مطبوعاتی و ژورنالیستی کامران نجفزاده نیز به کمک برنامه برمودا آمده و سبب شده است، مخاطب گفتوگوهای متفاوتی را ببیند که خبری از سوالات تکراری و کلیشهای نیست.
کامران نجفزاده که با گزارش هایی در بخش خبری 20:30 شبکه دوم سیما، نامی برای خود دست و پا کرد و سپس به عنوان خبرنگار صدا و سیما به آمریکا اعزام شد، با همان بیان و ارائه ژورنالیستی و ایهامها و استعارههای فراوان، میهمان را پای گفتوگو مینشاند.
مجموعه این عوامل سبب شده است، تا برنامه برمودا یکی از برنامه های موفق صدا وسیما در این ایام لقب بگیرد.
اگرچه برخی در این میان شاید به انتقاد از این برنامه، آن را یک برنامه تقلیدی از نوع خارجی و به نوعی مشابهسازی فرض کنند اما همین که تولیدکنندگان چنین برنامهای جرأت کردهاند که برنامهای با حال و هوای جدید و نه صرفاً چالشی بلکه یک برنامه گفتوگومحور صادقانه و بدون پرده را با شخصیتها و میهمانان برنامه تولید کنند خود جای قدردانی دارد.
چرا که یک بدعت و نوآوری در نوع برنامهسازی در صداوسیما به شمار میرود که در کمتر برنامه تلویزیونی گفتوگومحور تاکنون شاهد آن بودهایم و درواقع از این منظر قابل تأمل و تفکر است. اگرچه در فواصل برنامه کامران نجفزاده به عنوان مجری سعی می کند که با میهمان برنامه و با اطلاعاتی که از وی دارد او را غافلگیر کند.
نگاهی به برنامه رمضانی شبکه افق با کارشناس «وقت سحر»اما صحبتهای بدون پرده و کمحاشیه باعث میشود که میهمان برنامه خودرا غریبه حس نکند و به راحتی وارد یک گفتوگوی صمیمی شود و حتی در برخی موارد حرفهای ناگفتهای را هم بر زبان میآورد که برای مخاطب تازگی دارد. شاید در کنار مجری و ویترین اصلی برنامه، اگر کسی «برمودا» را ببیند و نگاهی به تیتراژ بیندازد، نامهای آشنایی چون محمدرضا شهیدیفر و محسن نجفیسولاری به چشم میخورد که به نظر میرسد قطعاً نقش مهمی داشتند.
لازم است تلویزیون در عصر کنونی به جایِ دعوت از میهمانان تکراری و طراحی پرسش و پاسخهای تکراری و کلیشهای، با خلاقیت و نوآوری به فکرِ ساخت برنامههایی برود که سرگرمکننده باشند. حتی اگر قرار است گفتوگومحور و چالشی باشند.
در میانِ این همه رئالیتیشو که معلوم نیست چرا آنقدر زیادهستند، میتوان برنامههای گفتوگومحور اندیشهای درست و عمیق مثلِ کار جدید رضا درستکار در شبکه نمایشخانگی که ایام ماه رمضان و پس از آن بازدیدکنندههای بسیاری دارد، طراحی کرد.
یا «برمودا» کامران نجفزاده توانست در این فضا خوب دیده شود. حتی مسابقهها و برنامههای دیگری طراحی شوند که همه یک دفعه به شکل مافیا درنیایند و یا پدرخواندههایی که یک به یک با رنگ و لعاب میآیند و میروند و اتفاقی هم برای آنها نمیافتد.
امروز مخاطب حتماً بیننده برنامههایی میشود که خلاقیت و نوآوری را در آنها ببیند نه اینکه شاهد و ناظر برنامههایی باشد که علاوه بر کپی و تقلید پررنگ، همهچیز را چند سال قبل در برنامهای دیگر دیده باشد. حتماً «خندوانه» و «دورهمی» و امثالهم بدون استفاده از خلاقیت و نوآوری دیده نمیشوند همچنان که مهران مدیری برای بازگشت با یک برنامه سراغِ اتفاقی جدید به نام «اسکار» رفت.
انتهای پیام/