Web Analytics Made Easy - Statcounter


عربستان سعودی و سلفی گری افراطی

راديكالیزه شدن دگرگوني هاي خاورميانه در سال هاي پس از جنگ سرد، ماهيت ايدئولوژيك و ژئوپليتيكي دارد. نشانه هاي رقابت ژئوپليتيكي را مي توان در روابط ايران و عربستان در دوران هاي گوناگون تاريخي بويژه در سال هاي پس از جنگ جهاني دوم دید. رقابت ايدئولوژيك ميان اين دو كشور نيز ريشه در تضادهاي مذهبي در منطقه  دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در سده ۲۱ و در سال هاي پس از فروپاشي ساختارِ دو قطبي، دگرگوني هاي ژئوپليتيكي در سايه نشانه هاي فرهنگي و هويتي قرار گرفته است. پيدايش گروه های تكفيري در خاورمیانه و اثرگذاري آن بر ژئوپليتيك منطقه از اين نشانه هاي فرهنگي و هويتي مايه مي گيرد. بحران عراق، سوريه و يمن و نقش گروههاي سلفي تندرو را می توان بازتاب تضادهاي هويتي در فرايند رقابت های ژئوپليتيكي دانست. در اين فرايند، بازيگران منطقه‌اي و قدرت‌هاي بزرگ، هدف‌هاي ژئوپليتيكي خود را با سازوكارهاي هويتي پيگيري مي‌کنند و هر يك از بازيگران مي كوشد زمينه هاي لازم را براي چيرگي بر ديگر بازيگران فراهم آورد.

از دگرگوني هاي مهم در كشورهاي عربي خاورميانه در آغاز دومين دهه از سده بيست و يكم به راه افتادن اعتراضات مردمي و سرنگوني حكومت در شماري از اين كشورها بود. اين وضع گونه اي دومينوي منطقه اي به راه انداخت و بحران از يك كشور به كشور ديگر گسترش يافت. اين دگرگوني ها براي عربستان به عنوان پشتيبان نظم سلفي در منطقه خطري جدي شمرده مي شد و از اين رو يكي از سياست هاي آن كشور در منطقه عربي بويژه در عراق و سوريه پشتيباني از گروه هاي راديكال براي جلوگيري از گسترش نفوذ شيعيان بود.

برجسته ترين نمونة عيني در اين زمينه، دگرگوني‎هاي سوريه و مواضع سعودی‌ها است. عربستان مي كوشد سياست تغيير رژيم در سوريه را به پيش ببرد و اين  كار با پشتيباني مالي از مخالفان بشار اسد براي تهيه جنگ افزار و سرازير كردن پول و اسلحه به داخل سوريه و انواع كمك هاي عملياتي به افراد برجسته در ميان مخالفان و مرتبط كردن آنان با رسانه هاي بين المللي و ايجاد فشار رسانه اي صورت مي گيرد. هدف هاي عربستان در پيگيري اين سياست در قبال سوريه را مي توان در دو بُعد داخلي و خارجي ارزيابي كرد. در بُعد داخلي، دور كردن نظر جهانيان از نابساماني ها و اعتراض ها در آن كشور و صدور بحران داخلي به خارج است و در بُعد خارجي، جلب حمايت آمريكا از سياست هاي خود در راستاي تضعيف جايگاه سوريه، انحراف افكار از دخالت هاي نظامي عربستان در يمن، ايجاد فضاي لازم براي ادامه حضور نيروهاي نظامي آن كشور در بحرين و زير فشار گذاشتن سوريه به علت حمايتش از حزب الله و نزديكي اش با ایران.

عربستان در عراق هم در پي كاهش قدرت شيعيان بويژه از راه تقويت گروه هاي راديكال بوده است؛ رفتاري كه مايه تيرگي روابط عراق و عربستان بويژه از اوايل سال ۲۰۰۹ شده است. دولت عراق مدعي بوده است كه سعوديها به تروريست ها كمك مي كنند تا وارد خاك عراق شوند. سرازير شدن نيروهاي تندرو سلفي به خاك عراق براي سعودي ها فوايدي دارد: نخست، توجه اين نيروها از حكومت عربستان به سمت هدفي «مهمتر» يعني عراق منحرف مي شود؛ دوم، دولت شيعي در عراق تضعيف مي شود؛ سوم، براي آمريكا مشكلاتي ايجاد مي شود كه آن را در عراق زمين گير مي كند و نمي تواند به تغيير رژيم يا اصلاح حكومت در عربستان بينديشد. عربستان براي رهايي از خطرهايي كه عراق آينده مي تواند براي آن كشور پيش آورد از مهمترين ابزار در دسترس، يعني گروههاي خشونت طلب راديكال به خوبي بهره برداري مي كند و خواهان برقراري امنيت در عراق نيست.

در بحرين، سعودي ها از همان آغاز اعتراضات مردمي، خواستار سركوب جنبش بوده اند، چون خيزش در بحرين مي تواند براي شيعيان عربستان نيز الهام بخش باشد، بويژه كه پس از روي كار آمدن دولت شيعي در عراق، عربستان اين خيزش را در چارچوب ژئوپليتيك شيعه تفسير مي كند. آنچه در نخستين سال هاي پس از انقلاب اسلامي ايران در مناطق خاوري عربستان و بحرين پيش آمد نيز اين نگراني ها را افزايش داده است. همان گونه كه ولي نصر مي گويد، هر اندازه واشنگتن از برخي مردمان منطقه حمايت كرد، عربستاني ها بيش از پيش نگران شدند. رهبران عربستان با فرستادن نيروي نظامي به بحرین این خواست خود را بیشتر نمایان کردند. از سوی دیگر، دولتمردان سعودی کوشیده اند با فرافکنی مسائل داخلی خود، از اصطلاحات و ایجاد تغییرات در نظام سیاسی کشور پرهیز کنند.

اقدامات سعودی ها در عراق، سوریه، بحرین و یمن، نشان از خواست آنان در ایجاد موازنه ای میان نظم جدید و قدیم منطقه ای در خاورمیانه و مهار کردن نظم تازة اخوانی ها (اسلام گرایان میانه رو) و ایران به شمار می رود. عربستان، همواره خواهان نهادینه شدن نظم سلفی در خاورمیانه و حتی جهان اسلام با مرکزیت خود بوده و در این راه از پشتیبانی کشورهایی همچون امارات عربی متحده و اردن برخوردار است زیرا این دو کشور نیز از هژمونی جریان شیعی و اخوانی در خاورمیانه سخت در هراسند.

نظم سلفی در پی نوعی بازگشت گرایی و زنده کردن مناسبات امنیتی پیشین در خاورمیانه با نقش برتر عربستان در منطقه، بویژه در زیر مجموعه امنیتی خلیج فارس است و می کوشد این هدف را با الگوی موازنه قدرت یا کاربرد زور برای مهار کردن قدرت و با بستر سازی برای دخالت بیشتر نیروهای فرامنطقه ای و بویژه ایالات متحده امریکا برآورده سازد.

سلفی گری جهادی و غرب؛ تقابل یا تعامل

پس از جنگ سرد، امریکا به نیروی مسلط در منطقه خاورمیانه تبدیل شد و آزادی عمل بیشتری یافت. امریکا بعنوان مهمترین نیروی فرامنطقه ای، به دلایلی چند نسبت به رویدادها در خاورمیانه حساس است. برقرار نگهداشتن جریان انرژی (نفت و گاز) از منطقه به غرب، پاسداری از امنیت اسرائیل، جلوگیری از تسلط قدرت های رقیب مانند چین و روسیه در این منطقه و نیز سر برآوردن رژیم های ضد امریکایی در منطقه، از مهمترین هدفهای امریکا در خاورمیانه است.

پس از ۱۱ سپتامبر و فراهم شدن زمینه برای میدان داری استراتژیست های نومحافظه کار آمریکا، «دکترین تغییر رژیم» برای حذف «حکومت های چالشگر هژمونی ایالات متحده» در کانون استراتژی تازه امنیت ملی واشنگتن قرار گرفت. تصمیم سازان نومحافظه کار در دولت جورج دبلیو بوش، با تمرکز کامل بر «راهبرد تغییر رژیمهای چالشگر» در دو مرحله (نخست «حذف حکومت های چالشگر» و سپس «ایجاد دولت الگوی جایگزین») مرحله نخست را در افغانستان و عراق با تهاجم نظامی گسترده پشت سر گذاشت، اما ایجاد دولت جایگزین بعنوان «دولت سرمشق» مسئله ای است که کماکان دولتمردان کاخ سفید را به خود مشغول کرده است. چگونگی اصطلاحات و تغییرات دلخواه در نظام های سیاسی و اقتصادی خاورمیانه در چارچوب پشتیبانی از دولتهای معتدل و اصطلاح طلب در سراسر جهان اسلام، پیوند مستقیم با چگونگی ایجاد دولت سرمشق در دیگر کشورهای خاورمیانه عربی دارد.

همچنین، منافع امریکا همواره به خاطر نفت و اسرائیل با خاورمیانه سروکار خواهد داشت. منافع درازمدت آمریکا، آمریکاییان را بر آن می دارد که با هر حرکت اسلامی که بر خلاف منافع امریکا باشد برخورد کنند. در اوضاع کنونی، تخریب توان سیاسی-نظامی برخی گروهها و جنبش های اسلامی تندرو، هدف اصلی این کشور است. به سخن دیگر، در کشورهای بی ثبات خاورمیانه همچون عراق و سوریه، هدف اصلی امریکا نهادینه سازی فرایندهای دموکراتیک با روی کار آوردن حکومت های میانه رو و منتخب از سوی نخبگان گروه ها و اقوام گوناگون است که با استراتژی امریکا ناسازگار نباشند.

تدابير نوظهور راهبرد امنيتي «جنگ نيابتي» آمريكا در منطقه، پس از آن که دولت آمريكا نتوانست در عرصه سياسي- امنيتي به اهداف راهبردي خود براي مواجه با محور مقاومت در منطقه دست يابد، اتخاذ شد. آمریکایی‌ها به موازات محدودسازي شيعيان و محور مقاومت در كشورهاي منطقه، تلاش کرده‌اند سطح جديدي از تعارض و رويارويي راهبردي را با ايران و محور مقاومت به وجود آورند. اين الگوي رفتاري آمريكا كه رويكرد «درگيري در حوزه پيراموني» در برابر ايران و محور مقاومت است موج جديدي از «درگيري سازي» و «تعارضات امنيتي» را به دنبال داشته است. اين راهبرد درواقع تكميل كننده‌ی پازل رقباي منطقه‌اي محور مقاومت و كشورهاي حوزه جنوبي خليج فارس در انتقال منازعات از فضاي سياسي به حوزه فكري بوده است. گروه‌های فعال‌شده در برابر محور مقاومت به دليل «جهالت و خباثت» و برخورداري از «افكار پليد و متحجر  و عقب‌مانده و خرافي» عملاً زمينه‌ساز موفقيت راهبرد آمريكا در منطقه شده‌اند.

هرچند سلفي‌گري و سلفي‌گرايي محصول عمل‌گرايي مسلمانان در دوره معاصر و در پاسخگويي به چالش‌هاي برآمده از تسلط فرهنگ و گفتمان مادي‌گرايانه و غريزي غرب است كه از دوره فعاليت‌هاي سيد جمال‌الدین اسدآبادي و شاگردانش، بدين سو رونق گرفته است، امّا همانطور که گفته شد به دليل تزريق انديشه‌هاي افراطي به درون جنبش‌های جهادی و در ادامه به دليل تدابير سياسي-  امنيتي جبهه مشترك غرب، عبري و عربي به يك رويكرد ضد شيعي و محور مقاومت تبديل شدند. اين مفروض ضمن به چالش كشيدن ادعاي نوسلفي‌گرايان امروزي، معتقد است هرچند نوسلفي‌گرايي در ابتدا با رويكرد ارجاع مصلحانه به سلف آغاز مي‌شود ولي در ادامه با استحاله معنايي و مصداقي از تاريخ متأخر مصلحانه خود فاصله گرفته، با برجسته كردن انديشه‌هاي مثلث تكفيري  ابن حنبل، ابن تيميه و محمد بن عبدالوهاب  و در ذيل تدابير امنيتي راهبردي نظام سلطه بازیگر «درگير سازي امنيتي» محور مقاومت و شيعيان، قرار گرفته است. بنابراين روند تغيير مذكور سه موج پي‌درپي را شامل می‌شود كه موج اول با «نوسلفي گرايي» آغاز و در موج دوم به «افراطی‌گرایی» و در نهايت در موج سوم به «تکفیر گرایی» ختم شده است.

بخشی از هدف امریکا در طرح خاورمیانه بزرگ، گسترش و ترویج دموکراسی بود. گویا چنین می پنداشتند که بی ثباتی و آشفتگی در خاورمیانه ناشی از نبود آزادی و دموکراسی است و چنانچه کشورهای خاورمیانه از ساختار دموکراتیک برخوردار شوند، دولت هایی که با جهان غرب سازگاری بیشتری دارند، به قدرت گیری اسلامگرایان و جریانهای رادیکال انجامید. به هر روی، هدف های اصلی امریکا در خاورمیانه یعنی حفظ امنیت اسرائیل، برقرار ماندن جریان منظم انرژی به سمت غرب و جلوگیری از سر کار آمدن حکومتهای ضد امریکایی و ضد غربی، همچنان پابرجاست. امریکا خواهان حکومت هایی در منطقه است که به دنبال جنگ افزارهای نابودی گروهی نباشند و سرمشقی برای کشورهای غیر دموکراتیک و استبداد زده خاورمیانه غربی به شمار نیایند و چه بسا الگویی از سازگاری اسلام معتدل و دموکراسی غربی به دست دهند.

پيامدهاي گسترش سلفی‌گری افراطی در محيط امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران

کمبودهای سیاسی و نارسائی های اجتماعی و به تبع آن فقر اقتصادی زمینه های رشد افراطی گری و نوع خطرناک آن یعنی افراطی گری دینی را منجر می شود. در این خصوص، باید گفت که کشورهای عربی در حوزه خلیج فارس، دارای رژیم های اقتدارگرا و نظام سیاسی بسته هستند و همه ابزارهای قدرت (اعم از سیاسی، اقتصادی، نظامی، قضایی، قانونی و ...) در دست فرمانروایان اعم از رئیس جمهوری، شیخ، امیر و سلطان متمرکز است. در واقع، در کشورهای عرب حوزه خلیج فارس جلوی انتشار و توزیع قدرت به سمت نیروهای اجتماعی و سیاسی در جامعه گرفته شده و با حاشیه کشیده شدن این نیروها، میزان مشارکت عمومی در آنها پائین ترین سطح خود را دارد. در این بین علاوه بر وجود انبوه مشکلات داخلی و ضعف های مدیریتی که دموکراسی خواهی را به یک نیاز ثانویه در این کشورها تبدیل نموده است، دخالت مستقیم بازیگران خارجی در امور داخلی کشورهای عرب نیز به ویژه پس از حوادث 11 سپتامبر، بر اقتدارگرایی دولت‌های منطقه و در نتیجه کاهش نقش نیروها و جنبش های اجتماعی افزوده است. این وضعیت باعث گردیده است تا گروه های سیاسی و نهضت های اجتماعی در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس یا بسیار ضعیف بوده و منفعلانه عمل می‌کنند و یا اینکه تمام کوشش و توانایی‌های خود را صرف مبارزه علیه حکومت مرکزی جهت کسب موقعیت‌های بهتر برای خود نمایند.

در خصوص عربستان سعودی می توان گفت که مقامات سعودی تلاش می کنند با فرافکنی مسائل داخلی خود، از انجام اصلاحات و ایجاد تغییرات در نظام سیاسی خود اجتناب ورزند.عربستان سعودی احساس می کند روز به روز موقعیت خود در دنیای اسلام را از دست می دهد و به ازای آن، به قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران افزوده می شود.

به طور کلی، اصولی که عربستان در سیاست خارجی خود دنبال می کند عبارتند از:

1-     رهبری سیاسی جهان اسلام به ویژه کشورهای عربی.
2-     وحدت جهان عرب و جلب حمایت های آنان در جهت منافع خود.
3-     تبلیغ مذهب وهابی و دعوت به آن.
4-     متعادل کردن پدیده های تندرو منطقه و جهان اسلام.  

اگر بخواهیم یک تقسیم بندی از حوزه های رقابت میان ایران و عربستان در مقطع بعد از سال 2003 ارائه نماییم باید به سه حوزه اشاره کنیم، اول حوزه عراق و سوریه، دوم حوزه فلسطین و لبنان و سوم حوزه خلیج فارس.

منافع ملی ایران و عربستان حول مسائل عراق، بیشتر از منظر و دیدگاه ایدئولوژیک نگریسته می شود، تا جایی که عربستان در راستای همکاری بیشتر با آمریکا در زمینه سامان دهی سنی های عراق به رقابت شدید با ایران بر سر شیعیان عراق پرداخته است دو کشور با آغاز حمله نظامی ایالات متحده به عراق و سرنگونی صدام حسین از قدرت در سال 2003 بین النهرین را عرصه جدیدی برای رقابت و زورآزمایی خود یافتند. عربستان سعودی و ایران، هرکدام جناح های هوادار خود را در عراق، یعنی اعراب سنی در مرکز و شمال غرب و شیعیان در جنوب و جنوب شرقی این کشور، مورد پشتیبانی قرار دادند. به تعبیری دیگر، کنترل کشور شیعی عراق از مدار ریاض به تهران منتقل شد که این اتفاق در واقع هدیه ناخواسته استراتژیک برای ایران محسوب می شود. واقعیت این است که سعودی ها به ویژه پس از سال 2007 جایگاه عراق را از جرگه کشورهای سنی مذهب از دست رفته دیدند و بعد از آن بهترین گزینه سیاسی را برای احیا قدرت و نفوذ خود در عراق جدید، تعقیب سیاست کنترل تخریب در این کشور دیدند. علاوه بر آن، سعودی ها تلاش کردند کاهش نفوذ خود را در عراق، با جستجوی قدرت و نفوذ بیشتر در لبنان و فلسطین جبران کنند.

در سوریه، قطر و عربستان از حامیان اصلی و تامین کننده سلاح و پول مخالفان مسلح دولت سوریه هستند. اتحادیه عرب با اقدامی بی سابقه با تعلیق عضویت سوریه، به صورت مستقیم از مخالفان دولت حمایت کرده و همچنین خواستار اعمال تحریم های اقتصادی و سیاسی علیه سوریه شد. عربستان همچنین با حمایت کشورهای فرامنطقه ای غربی، این کشور را به کانون یک جنگ داخلی کشانده اند، به طوری که این کشورها با حمایت از گروه های افراطی در سوریه برای سرنگون کردن بشار اسد به عنوان یکی از اعضای گروه مقاومت در منطقه، تلاش بی شائبه ای را انجام داده اند. در واقع هدف عربستان از برکناری بشار اسد، تضعیف کردن محور مقاومت و نقش تهران در منطقه می باشد. در آن سو، جمهوری اسلامی ایران با حمایت از حکومت بشار اسد قصد دارد موازنه راهبردی خود را در مقابل اتحاد عربستان سعودی- آمریکا در منطقه حفظ کند. همچنین باید افزود که عربستان از گروه های سلفی-تکفیری جهت پیشبرد منافع خود استفاده می کند و نگاهی ایدئولوژیک به منطقه دارد. در همین راستا گزارش های رسیده حاکی از نقش عربستان سعودی و پشتیبانی مالی مخالفان حکومت سوریه به خصوص از گروه های سلفی رادیکال است. پس حکومت عربستان، با توجه به پیوندهای استراتژیک سوریه با ایران و حزب الله لبنان، به جای سکوت، مصلحت را در موضع‌گیری به نفع معترضان و فشار بر دولت بشار اسد دید و به تبعیت از ترکیه، خواهان توقف روش های سرکوبگرایانه توسط نیروهای امنیتی سوریه شد. در طرف دیگر سوریه برای ایران دسترسی به مدیترانه و مسیر پشتیبانی از حزب الله را در جنوب لبنان در مجاورت مرزهای اسرائیل فراهم می کند؛ از این رو ، ایران ادامه وضعیت کنونی سوریه را ناشی از تلاش غربی ها و متحدان عربی آنها برای کاهش قدرت منطقه ای آنها، می بیند.

در لبنان نیز ، از نظر منطقه ای، حامیان و پشتیبانان گروه حزب الله، جمهوری اسلامی ایران و سوریه هستند که در امور خاورمیانه به واسطه طراحی گروه مقاومت موثر بوده اند و این مسئله از نفوذ کشور عربستان سعودی و دیگر کشورهای عرب در منطقه خاورمیانه بیش از پیش کاسته است.

با توجه به این مسائل، راهبرد ایران در قبال تحولات جهان عرب عبارت است از:

1-     اعتمادسازی با اعراب در سطح دولت های جدید و به رسمیت شناختن آن.
2-     مقابله با سیاست های آمریکا و اسرائیل برای تشکیل جبهه ضد ایرانی در جهان عرب به رهبری عربستان.

3-     بهره گیری از شکاف های موجود در جهان عرب برای کاهش تهدیدات و استفاده از مثلث قدرت ترکیه، مصر و ایران برای برچیدن الگوی نظم امنیتی – سیاسی آمریکایی و درانداختن طرح و راهبرد بومی و نوین در منطقه خاورمیانه.

4-     حمایت از جنبش های مردمی و دموکراتیک غیر دولتی و دولتی در این کشورها به دور از مباحث مذهبی و ایدئولوژیک و دفاع از حقوق و مطالبات مردمی.

تفکر تکفیر، عامل تندروی مذهبی و اختلاف مسلمانان

بنابراین، امروزه خاورمیانه دارای فضایی هویتی، اسلامی، اعتقادی و هنجاری است. هم اکنون عصر هویت‌یابی اسلامی است و همین هویت یابی اسلامی باعث شده تا نیروهای اجتماعی پایین به حوزه ژرف تاریخی و زیر ساخت های اجتماعی وارد شوند. این وضعیت نیروهای متعددی را به وجود می آورد و موجب شکل گیری بازیگرانی متنوع می شود. گفتمان تکفیر در رابطه دوسویه تحکم و حکومت یا اقتدار و مخالفت، زمینه ساز محو مخالفت و برقراری اقتدار شده است. کاربرد سیاسی دیگر تکفیر، زیر سوال بردن مشروعیت حکومت یا مخالفت با آن بوده است. در این عرصه، مبانی دینی مانند صلاحیت، علم، عدالت و کفایت در تدبیر امور، به بوته فراموشی سپرده شده و خط مشی های محدود سیاسی مانند وصیت و انتساب به طایفه قریش، جای آن مبانی را گرفته است. گفتمان تکفیر به عنوان یک ابزار سیاسی، با ممانعت از هرگونه تغییر یا پیشرفت در این عرصه، غلبه استبداد را حفظ کرده و تداوم بخشیده است. گستره این رویکرد به چنان ابعادی رسیده بود که مجال بیان هیچ گونه نظر و پیشنهاد جدیدی وجود نداشت، حتی اگر کسی نظر جدیدی بیان می کرد، با تلافی حکام و اقتدارگرایان، یکسره شانس زندگی را از دست می داد. تکفیر به دلیل اختلاف نظر در عرصه های دینی، به خود دین محدود نمی شد، بلکه به تکفیر در زمینه های سیاسی، اجتماعی و حقوقی نیز ختم می شد.

می‌توان گفت از مهم ترین پیامدهای امنیتی سیاسی گسترش جریان سلفی‌گری- تکفیری از منظر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران عبارتند از:

 یارگیری نهادهای جاسوسی مخالف نظام از پیروانان جریان سلفی‌گری- تکفیری: یکی از تدابیر مدیریت امنیت نرم افزاری در حوزه تهدیدهای فرقه ای، آسیب شناسی گسترش تفکرات جریان سلفی‌گری- تکفیری و تاثیر آن بر شکل گیری سازمان های جاسوسی واقع در محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران است. جهت گیری و مرام نامه عقیدتی سیاسی اکثر سازمان های تروریستی مستقر در شرق ایران مبین تاثیرپذیری بالای آنها از بنیان های نظری وهابیت است.

 افزایش پتانسیل شکل گیری گروهک های تروریستی ضد شیعی نزدیک به جریان سلفی‌گری- تکفیری: ترویج تفکرات جریان سلفی‌گری- تکفیری می توانند در آینده، زمینه ایجاد و افزایش سازمان های مسلحانه فرقه ای را بوجود آورند، که با توجه به پارادوکس عقیدتی سیاسی آنان با حکومت شیعی جمهوری اسلامی ایران می تواند زمینه شکل گیری برخی تهدیدهای نرم در حوزه اندیشه را فراهم آید.

تضعیف وحدت ملی: با توجه به نقش مذهب به عنوان یکی از ریشه های وحدت ملی، متولیان امر بایستی تهدیدهای نرم ناشی از فعالیت های تبلیغاتی جریان سلفی‌گری- تکفیری در محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران را در قالب مدیریت استراتژیک امنیت ملی آسیب شناسی کنند.

تضعیف شاکله همبستگی فکری عقیدتی جهان اسلام: یکی از ترفندهای ناتوی فرهنگی این است که آنها اقدام ها و تفکرهای خصمانه جریان سلفی‌گری- تکفیری را به اهل سنت تعمیم می دهند تا ضریب وحدت شیعه و سنی را کم رنگ کنند؛ زیرا زیربنای عقیدتی پیروان اهل سنت و مذاهب فقهی شافعی، مالکی، حنبلی و حنفی با مرام نامه گروه تکفیری وهابیت متفاوت است. پیروان شافعی، مالکی، حنبلی و حنفی از مذاهب فقهی اهل تسنن هستند، که با مرام نامه تکفیری عقیدتی وهابیون متفاوت است. به عنوان مثال: وهابیون، شیعیان را به عنوان کافر معرفی می کنند، در حالی که پیروان اهل سنت چنین دیدگاهی را نسبت به شیعیان ندارند.

افزایش تحرکات ایذایی علیه اتباع ایرانی در پاکستان: گسترش افراط گرایی فرقه ای بویژه آموزه های وهابیت می تواند، تهدیدهایی را برای اتباع ایرانی بوجود آورد که از مصادیق آن می توان به ترور صادق گنجی (مدیر خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در لاهور) در آذر 1369 یا پنج ایرانی در سال 1376 توسط گروه های تندرو وهابی اشاره کرد.
 
 
نتیجه گیری

سلفی‌گری افراطی هر چند از ابتدای هزاره سوم، به ویژه در دستور کار امنیتی کشورها قرار گرفته است، اما شکل اخیر تکفیری آن در خاورمیانه که در پی خیزش های جهان عرب(از سال 2011) از لایه های پنهانی سر برآورد که در واقع در قالب یک تهدید جدی امنیتی و در ظاهری به مراتب خشونت آمیزتر ظاهر شده است. وجود شکاف های عمیق قومی-مذهبی در خاورمیانه و ژرف تر شدن این شکاف ها به واسطه جنگ قدرت کشورها در منطقه به همراه خلأ امنیتی ایجاد شده، منطقه خاورمیانه را به بهشت گروه های افراطی، تبدیل کرده است. در نتیجه پیامد های آن، زودتر از موعد خود را نشان داده، به گونه ای که امکان تغییر در مرزبندی ها بعید به نظر نمی رسد. داعش که از سال 2003 به تدریج در عراق قدرت گرفت و به رغم متحمل شدن ضربات اساسی همچنان ادامه حیات داد، بعد از بحران سوریه و با پیدا شدن فضای سرزمینی مناسب و امکان جذب منابع مالی و انسانی جدید به بازیگری کلیدی در تحولات سوریه و عراق تبدیل شده است. تحولات اخیر عراق و سیطره داعش نشانگر وجود مشکلات مهم و اساسی در عراق از جمله ناکارآمدی و ضعف جدی نیروهای نظامی و امنیتی، تشدید اختلافات سیاسی و قومی-مذهبی در این کشور و دست نیافتن گروه های سیاسی به توافق ملی، رشد گرایشات و فعالیت های افراط گرایانه در عراق و منطقه و همچنین وجود اراده و سرمایه گذاری جدی در منطقه ای برای تغییر معادلات سیاسی و امنیتی درون عراق و حتی تغییر رژیم و یا تجزیه این کشور است. داعش به رغم آنکه احیای عظمت کشورهای اسلامی در گذشته را داشته و مدعی است که سرزمین های بین النهرین و شام را به یکدیگر ملحق خواهد کرد، اما شاخصه نخست آن سوار شدن بر موج تجزیه طلبی در عراق و سوریه است. بر این اساس عراق با تهدیدات مهمی از جمله تهدید تجزیه و از بین رفتن یکپارچگی سرزمینی، بروز جنگ داخلی گسترده و همچنین ناکامی روند سیاسی و تغییر نظام سیاسی روبروست. با این حال سیطره داعش تهدیدات جدی را در سطح منطقه ای ایجاد کرده است که از جمله رشد افراط گرایی و تروریسم، تغییرات مرزی و تجزیه کشورهای منطقه، بروز جنگ قومی و مذهبی در منطقه و تهدید جدی ثبات و امنیت منطقه ای است.به عبارت دیگر، قدرت گرفتن داعش، همزمان نتیجه چالش های مختلف درونی و گسترش رقابت ها و حمایتهای منطقه ای و فرا منطقه ای را نیز به صورت جدی در مخاطره قرار می دهد. بر این اساس عراق و سوریه یا تهدیدات مهمی از جمله تهدید تجزیه و از بین رفتن یکپارچگی سرزمینی، بروز جنگ داخلی گسترده و همچنین ناکامی روند سیاسی و تغییر نظام سیاسی روبرو هستند. با این حال سیطره داعش تهدیدات جدی را در سطح منطقه ای ایجاد کرده است که از جمله رشد افراط گرایی و تروریسم، تغییرات مرزی و تجزیه کشورهای منطقه، بروز جنگ قومی و مذهبی در منطقه و تهدید جدی ثبات و امنیت منطقه می باشد.


منابع:

الف) فارسی

احمدی، رضا.(1389)«شورای همکاری خلیج فارس در میان ژئوپلیتیک سلطه و ژئوپلوتیک مقاومت» فصلنامه سیاست خارجی، سال 24، شماره 1، بهار .
اسدی، رضا. (1392)«تحلیل اقتصادی روابط تعارض آمیز ایران و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس»، فصلنامه سیاست خارجی، سال 27، شماره 2، پائیز.
اسدی، علی اکبر.(1393)، خیزش داعش و بحران امنیتی در عراق، تهران :مرکز پژوهش های شورای اسلامی.
اسلامی، مسعود و دیگران،(1393) «چالشهای تجزیه عراق»، مطالعات سیاسی جهان اسلام، سال 3، ش 10.
جانسیز، احمد و دیگران،(1393) «رویارویی ایران و عربستان در بحران سوریه»، مطالعات سیاسی جهان اسلام، سال 3، ش 12.
حق شناس، محمد رضا.(1392) «مواضع و عملکرد بازیگران مختلف در قبال بحران سوریه»، ماه نگار راهبردی دیده‌بان امنیت ملی، شماره 18.
راباسا، آنجل و بنارد،چریل (1389) استراتژی امریکا، توسعه شبکه های سکولار-لیبرال در جوامع اسلامی، ترجمه علی اکبر اسدی، تهران، اندیشه سازان نور.
صالحی،حمید.(1391)«بیداری اسلامی و تکوین نظم نوین منطقه ای در خاورمیانه»، مطالعات راهبردی، س 15، شماره 1، بهار .
عبدالله خانی،آرش.(1392) «تحولات جهان عرب-الگوی تغغیر نظام امنیتی در خاورمیانه(با تاکید بر مصر)»، فصلنامه سیاست خارجی، سال 27، شماره 2.
علائی، حسین.(1391) «تحلیل تغییرات موازنه قوا در خاورمیانه در پی قیام های مردمی در کشورهای عربی»، فصلنامه سیاست خارجی، سال 26، شماره 4، زمستان.
قاسمی، محمدعلی،(1389) «بازیگران مؤثر بر آینده عراق، منافع و سناریوها»، مطالعات راهبردی، سال 13، ش 1، بهار.
قنبرلو، عبدالله.(1392) «نقش کنشگران فرا ملی در جنبش های 2011 جهان عرب»، پژوهشکده مطالعات راهبردی.
تهران: مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی. 
کوشکی،محمد صادق،(1392).«تحلیل اقتصادی روابط تعارض آمیز ایران و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس»، فصلنامه سیاست خارجی، سال 27، شماره 3، پاییز.
لسرایان، او ناردولی .بروس، ر. ارغوان، لاری ، (1385).منابع ستیز در خاورمیانه بزرگ، ترجمه علیرضا سلطانی, "در: راهبردهای امنیتی ایالات متحده در خاورمیانه، به اهتمام داود غرایاق زندی"، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
محمدی، علی.(1391). «چالش های اجتماعی، هویتی و ساختناری خاورمیانه (مطالعه موردی عراق)»، فصلنامه سیاست خارجی، سال 26، شماره 4، زمستان.
مرادی، عبدالله.(1392). «بحران سوریه، امکان و امتناع مداخله بشردوستانه»، فصلنامه سیاست خارجی، سال 27، شماره 2.
مزيناني، احمد و  عبدالحسين خسرو پناه، (1394). "پديدارشناسي تكفير گرايي و ارزيابي امنيتي آن" فصلنامه پژوهش‌هاي حفاظتي- امنيتي. سال سوم، شماره 14، تابستان.
مصلی نژاد،عباس(1393) «تسری رقابتهای ژئوپلیتیکی به تضادهای هویتی در خاورمیانه»، سیاست جهانی، دوره سوم، ش3.
معمر، آسن.مرادی گوشه بلاغ،محمد.(1392).«ابعاد سیاسی و ایدئولوژیک گفتمان تکفیر»، فصلنامه سراج منیر، شماره 10، تابستان.
موسوی شفائی، مسعود. شاپوری، مهدی.(1390) «ابعاد و پیامدهای ژئوپلیتیک پرخطر ایران»، مطالعات راهبردی، سال 14، ش 4، زمستان.
موسوی، سید محمد. بخشی، رامین.(1391). «تاثیر مسائل ایدئولوژیک بر سیاست خارجی عربستان در قبال ایران از سال 2003 به بعد»، فصلنامه تحقیقات سیاسی و بین المللی، شماره 11، تابستان.
نظری،محمود.(1393).«دگرگونی ساختار اجتماعی و بحران حاکمیت در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس»، فصلنامه سیاسی اقتصادی، شماره 296، 1393.
نیاکویی،امیر.(1391). «بازیگران معارض در بحران سوریه:اهداف و رویکردها». فصلنامه سیاست خارجی، شماره 16، زمستان.
هوشی‌سادات، سید محمد.(1392)، دومینوی سقوط در خلیج فارس؛ بیداری چهارم خاورمیانه، ترجمه. تهران: انتشارات موسسه بین‌المللی ابرار معاصر.

ب) انگلیسی

   Berti, Benedetta and Yoel Guzansky (January 26, 2012) “Crushing the Radical Axis”, National Interest.   - Dalton, G. Melissa (September, 2012) “Asad Under Fire; Five Scenarios for the Future of Syria”, Policy Brief, Center for New American Security.
Hunter, Shireen T. (2010) Irans Foreign Policy In The Post-Sovit Era, USA: Praeger.
 Kam, Ephraim (October 10, 2012) “The Axis of Evil in Action: Iranian Support for Syria”, INSS Insight, No. 372.
  Rubin, P. James (June4, 2012) “The Real Reason to Intervene in Syria”, ForeignPolicy.
   - Salloukh, F. Bassel (2009) “Demystifying Syrian Foreign Policy under Bashar al-Asad”, in: Fred H. Lawson ed., Demystifying Syria, London: Saqi Books.
 Samuel, Annie Tracy (June 27, 2012) “The Syrian Uprising: The View from Tehran”, Telaviv Notes, Volume 6, Number . Yacoubian,
Mona (May 2007) “Syrias Alliance with Iran”, United States Institute of Peace, http://www.usip.org


 

منبع: تقریب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۱۷۰۲۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ایران در پاسخ به رژیم صهیونیستی با کشور‌های منطقه در تعامل بود

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما؛ آقای علی باقری معاون سیاسی وزیر  خارجه ایران در مورد سیاست همسایگی جمهوری اسلامی ایران در گفتگوی ویژه خبری گفت: در طول این مدت بحث اساسی که مطرح بود، این بود که ما به دنبال تنش نیستیم. ما در طول هفت ماه گذشته از همه‌ی ظرفیت‌های خودمان چه ملی، چه منطقه‌ای و چه بین المللی استفاده کردیم تا تنش در سطح منطقه تسری پیدا نکند.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

ما در چارچوب سیاست همسایگی، تعامل بسیار به هم پیوسته‌ای را با کشور‌های همسایه ایجاد کردیم. این امروز یک سرمایه‌ی ارزشمند برای جمهوری اسلامی ایران برای مواجهه با دشمن منطقه و طرفی است که همواره به دنبال اخلال و ثبات زدایی از منطقه است و همیشه توانسته منافع نامشروع خودش را از طریق قلدری تعقیب بکند.  تحکیم پیوند‌های جمهوری اسلامی ایران با کشور‌های منطقه  فضای جدیدی را در منطقه ایجاد کرده است.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

تعامل ایران با کشورهای منطقه در زمان پاسخ به رژیم صهیونیستی و اجرای عملیات وعده صادق

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

پیام پاسخ ایران به رژیم صهیونیستی برای منطقه

کشوری مثل جمهوری اسلامی ایران هم قدرت و هم این اراده را دارد که به مخل امنیت منطقه اجازه ندهد امنیت منطقه را مختل کند.
جمهوری اسلامی به کسی اجازه شیطنت، اشتباه یا دیوانگی در منطقه را نمی دهد. 
هزینه بی ثباتی را باید طرفی بدهد که ثبات زدا است.
همه ما یعنی کشورهای حوزه ی  خلیج فارس بر این نکته اذعان داریم که  مناسبات سیاسی مبتنی بر اعتماد متقابل باید با روابط مستحکم و به هم پیوسته ی اقتصادی تضمین بشود که لازمه آن ثبات و امنیت است. ایران در این قضیه نشان داد  که ضامن این امنیت است. این برای کشورهای منطقه اطمینان بخش است.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

توانمندی‌های جمهوری اسلامی ایران در خدمت منافع و امنیت ملی ایران

ایران توانمندی ثبات ساز نظامی خودش را از جایی اجاره نکرده و وابستگی به کسی ندارد، چون اگر از جایی گرفته بود باید بالاخره منافع آن طرفی که این توانمندی را در اختیار ایران قرار داده باید رعایت کند؛ این داشته و سرمایه ایرانی است و لذا صرفا ما به دنبال امنیت ملی خودمان هستیم صرفا به دنبال صیانت از تمامیت ارضی خودمان هستیم لذا این داشته خودمان را برای آن به کار می گیریم، این برای کشورهای منطقه هم اطمینان بخش هست.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

جمهوری اسلامی ایران وزنه ثبات ساز در حوزه شامات و خلیج فارس 
ایران وزنه ثبات بخش بین مناسبات در خلیج فارس و منطقه شامات است؛ عملیات وعده صادق تبلور  این نقش ثبات ساز بین حوزه خلیج فارس و حوزه شامات بود.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

دیگر خبرها

  • روایت ابوظبی از رایزنی تلفنی وزیران خارجه ایران و امارات
  • امت اسلامی مسئولیت بزرگی در حمایت از فلسطین بر دوش دارد
  • کنعانی: تحت تأثیر هیاهوی سیاسی بانیان شرایط موجود قرار نمی‌گیریم
  • واکنش به ادعاهای مطرح شده در بیانیه‌ سران اروپا | تحت تأثیر هیاهوی سیاسی و تبلیغاتی قرار نمی‌گیریم
  • سخنگوی وزارت خارجه : تحت تأثیر هیاهوی سیاسی و تبلیغاتی بانیان شرایط موجود در منطقه و جهان قرار نمی‌گیریم
  • امیرعبداللهیان: بعد و قبل از عملیات وعده صادق به آمریکایی‌ها پیام دادیم
  • جمهوری اسلامی برای منطقه نعمت است
  • روسیه: آمریکا مقصر افزایش تنش در خاورمیانه است
  • ایران در پاسخ به رژیم صهیونیستی با کشور‌های منطقه در تعامل بود
  • ایران در پاسخ به رژیم صهیونیستی با کشورهای منطقه در تعامل بود