Web Analytics Made Easy - Statcounter

نمایشگاه از 3 بخش تشکیل شده: بخش اول شامل عکسهایی است که به کربلا، حرم امام حسین (ع) و بین الحرمین مربوط است تا مخاطب را آماده سفری به دل عاشقی کند. بخش دوم، شامل عکسهایی از 10 عراقی است که در ایام پیاده روی امام حسین، خادم زوار ایرانی هستند. در این بخش از زندگی هر کدام از این 10 شخصیت، 16 تصویر ارائه شده که زندگی این خادمان را در طول سال و ارادت و عشق شان به امام حسین (ع) را به نمایش می گذارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بخش سوم، تیپ نگاری است. پرتره هایی که صورتهای آنها با چفیه پوشیده شده و فقط چشم آنها دیده می شود، چشمهایی که به مثابه چشم دل کسانی است که عشق سیدالشهدا را به دل دارند.


گفتگوی اختصاصی الف را با مجتبی حیدری، عکاس این نمایشگاه می خوانید.

آقای حیدری چطور شد که موضوع کربلا را برای عکاسی انتخاب کردید؟


وقتی در سال 82 صدام سقوط کرد، با تعدادی از جوانان هم محله ای (بچه های مسجد نظام آباد تهران) تصمیم گرفتیم که به عراق برویم و کربلا و حرم امام حسین (ع) را از نزدیک ببینیم. چون به واسطه دولت صدام امکان حضور ایرانیها در عراق و خصوصا عکاسی وجود نداشت و تا آن زمان هیچ ذهنیتی از این فضاها نداشتیم. هر عکسی که کربلا و بین الحرمین بود، تصاویر بسیار قدیمی بود. دسترسی اینترنتی هم آنقدر زیاد نبود که بتوانیم تصاویر جدید داشته باشیم، هر چیزی هم که بود عطش ما به سیدالشهدا را که از کودکی در دلمان بود، از بین نمی برد. پس راهی کربلا شدیم؛ خصوصا که مرزها هم باز بود و نیاز به ویزا و مدرک خاصی نبود. خاطرم هست مثل خیلی ها از بیابان رفتیم. ولی وقتی برگشتم چون سرباز بود و بدون اجازه از مرز خارج شده بودم، دادگاهی شدم. اما حسی که از دیدن کربلا و حرم سیدالشهدا داشتم تازه سر باز کرده بود و دادگاهی شدن مانعی برای اینکه دوباره این راه را نروم نبود. پس سال بعد در حالی که همچنان سرباز بودم راهی کربلا شدم. این بار با همکلاسی های دوره دبیرستان. و این شروعی بود برای اینکه موضوع کربلا، یکی از مهمترین موضوعات عکاسی من شد.


چطور شد که وارد حوزه عکاسی شدید؟


در دو سفری که به عراق داشتم، با یک دوربین خیلی ساده عکاسی کردم فقط برای اینکه تصاویر جدید از کربلا و ... داشته باشم، اما این کار باعث شد که بعد از دوره سربازی به طور تخصصی وارد حیطه عکاسی، خصوصا عکاسی مستند اجتماعی و خبری شوم.


موضوع نمایشگاه چشم ما حیرت چطور شکل گرفت؟


همانطور که می دانید پیاده روی اربعین که یک سنت دیرینه در عراق است، عراقی ها در ایام اربعین از شهرهای مختلف پیاده به سوی حرم امام حسین (ع) راه می افتند و کیلومترها پیاده به زیارت حضرت می روند. با باز شدن مرزهای دو کشور، به یک سنت ارزشمند در کشور ما تبدیل شد. سال 90 برای اولین بار برای تهیه گزارش تصویری همراه ارادتمندان سیدالشهدا راهی کربلا شدم و یک ماه در عراق ماندم. در این سفر چیزهایی دیدم که خیلی ذهنم را به خود مشغول کرد. من در مسیر، عراقی هایی را می دیدم که گرچه خودشان در طول سال حتی دو بار غذای خوب نمی خوردند، با عشق از زوار امام حسین (ع) پذیرایی می کردند و حس کردم عشق و ارادت به امام حسین در دل این مردم خیلی عمیق تر از این چیزی است که در این ایام می بینیم. پس فکر کردم حضور سیدالشهدا را در زندگی شان در طول سال ببینم. می خواستم بدانم این آدمهایی که در ایام اربعین اینطور عاشقانه از زوار ایرانی پذیرایی می کنند در طول سال چطور زندگی می کنند و این باور چطور خود را نشان می دهد. پس از سال 92 جدی تر به این موضوع فکر کردم.


ظاهرا تاریخی هم که برای عکسهای به نمایش درآمده در نمایشگاه «چشم ما حیرت» هست از همین سال 92 است.


بله، هر چند مثلا از تمام عکسهایی که در سال 92 گرفتم فقط یک فریم در نمایشگاه ارائه شده است. چون به مرور هم نگاه خودم به موضوع عمیق تر شد و این باعث شد زاویه نگاهم در عکس هایی که می گرفتم عمیق تر شود و این باعث نشد که عکسهایی که در سال 92 گرفته بودم و خیلی از آنها محصول کیلومترها پیاده روی بود اما ارزشهای لازم را نداشت روی دیوار نمایشگاه «چشم ما حیرت» نصب کنم.


به هر حال تصمیم گرفتم برای اینکه ارادت عراقی ها به حضرت را در طول سال نشان دهم، 10 شخصیت از شهرهای مختلف با شغلها و سن های مختلف انتخاب کردم، اما وجه مشترکشان این بود که هر 10 نفر از خادمان همیشگی اربعین بودند: مسیحی اهل بصره، نوجوان امیرالقراء اهل الجبایش، ماهی گیر روستایی، پلیس اهل سوق الشویوخ، مادر شهید مدافع حرم، استاد نقاشی، کاپیتان تیم والیبال، هنرپیشه تعزیه که اتفاقا اشقیاخوان است، یک دانشجوی دکترای که در دانشگاه اصفهان درس می خواند، یک معلول. من وارد زندگی اجتماعی این افراد شدم.
شاید سوژه بعدی من ایرانی هایی باشد که پیاده راهی کربلا می شوند تا نشان دهم که ایرانی ها چطور بر سر سفره عراقی می نشینند و چطور دو ملتی که سالها در جنگ بودند و بینشان شکاف افتاده بود، اما پیشینه فرهنگی مشترکی داشتند می توانند همچنان دوست باقی بمانند.

چرا نمایشگاه را در فضای باز برگزار کردید؟ چون فضای باز مشکلات خاص خودش را دارد، از جمله اینکه مثلا در طوفان تهران، خمیه شما آسیب دید و امکان دیدن نبود حتی ممکن است عکسها آسیب ببیند...


من هم موافقم که عکس باید در نمایشگاه و گالری در معرض دید قرار بگیرد و در چیدمان آن دقت شود. اما گالریها محدودیتهای خاص خود را دارند، از جمله اینکه مثلا عکسها باید در ابعاد خاص از پیش تعیین شده به نمایش درمی آید. اما من برای شخصیتهایی که زندگی شان را به تصویر کشیدم، تفاوتهایی قائل بودم که می خواستم این تفاوتها با ابعاد مختلف متناسب با اهمیت شان به نمایش دربیاید. مثلا یک عکس ممکن است 100 در 70 باشد و عکس دیگر 20 در 30. اما مهم این است که مجموعه عکسهایی که زندگی یکی از شخصیتهای داستان من را روایت می کنند با 16 فریم با ابعاد متفاوت به گونه ای چیده شود که نسبتی به زندگی واقعی شخصیت داشته باشد. پس محدودیت گالری یکی از موانع کار من بود. نکته دیگر که بسیار مهمتر است، این است که می خواستم همانطور که مردم خودجوش در مراسم محرم و اربعین حضور پیدا می کنند، در نمایشگاه عکس مرتبط با آن هم به طور خودجوش و از روی عشق به امام حسین (ع) حضور پیدا کنند. شما بهتر از من می دانید که گالریها مخاطبان خاص خود را دارند، اما مخاطبان نمایشگاه در فضای باز مردم عادی هستند که به اقتضای عبور از آن محل یا موضوع آن که حتما موضوعی مردمی است به دیدن آثار می روند و شما نمی دانید که ما در این نمایشگاه چه حالهای خوب که مردم ندیدیم، عاشقانی که عکسهای حرم سیدالشهدا را لمس می کنند، می بوسند، گریه می کنند. هزار قطعه عکس فدای حال خوب همه اینها.


در حاشیه نمایشگاه، گروه تعزیه ای هم هست که ظاهرا از عراق آمده اند...


بله، اتفاقا یکی از همین افراد، همان اشقیاخوان داستان ماست. در سفرهایی که به عراق داشتم با این گروه آشنا شدم و روایت شان از کربلا را خیلی عاشقانه می خوانند. در راستای ارتباط بیشتر با آنها فکر کردم اینها هم به ایران بیایند و تعزیه شان را به صحنه ببرند. هر چند این صحنه هم مثل نمایشگاه عکس، در فضای باز و رایگان است و هر کس بخواهد می تواند در روایت آنها از کربلا و عاشورا همراه شود.


مشکل خاصی در اجرای این نمایشگاه و تعزیه نداشتید؟


مشکل که همیشه هست و مهمترین مشکل برای ما عدم حمایت سازمانها و نهادهای فرهنگی مربوطه از سازمان اوج گرفته تا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. ما تقریبا همه کارهای مربوط به نمایشگاه را که بار اول در مشهد و در ایام ماه مبارک رمضان برگزار شد را با هزینه شخصی دادیم. حتی یکی از مسوولان فرهنگی محترم وقتی این عکسها را دید به من گفت ما سالها با این مردم رو در رو جنگیدیم، شما چرا رفتی از آنها نمایشگاه عکس با این موضوع درست کردی؟؟!! ولی من و اعضای گروه می گوییم یا از ما حمایت می کنند یا خودمان کار را انجام می دهیم، یا رسانه به ما می دهند یا ما خود رسانه مان را می سازیم، حتی شده به قیمت فروش زندگی مان. البته حتما باید از حمایت مدیر عامل «اول مارکت» که بدون هیچ انتظاری حامی ما در برگزاری نمایشگاه تهران شد تشکر و قدردانی کنیم.


چطور این حمایت اتفاق افتاد؟


یکی از فعالیتهای گروه ما، محرومیت زدایی در مناطق محروم است. نمایشگاهی از مناطق محروم داشتیم و مدیر عامل اول مارکت کارهای ما را دید و برای کمک به ما اعلام آمادگی کرد. دو روز قبل از محرم امسال دیدم که کتیبه های سیاه به سر در می زنند، جرات پیدا کردم و از آنها حمایت خواستم که مدیرعامل، آقای کاشانی، بدون معطلی پذیرفت و گفت: معتقدم برای اینکه پرچم سیدالشهدا بالا باشد باید همه جور خرج کنیم». برای همین کمتر از یک هفته همه کارهای مربوط به برگزاری نمایشگاه انجام شد و جالب این است که اول مارکت، اولین بار است که از چنین پروژه ای حمایت می کند و در این حمایت از هیچ گونه همراهی دریغ نمی کند. مثلا علاوه بر هزینه اسکان و پذیرایی و ...، گروه تعزیه خوان عراقی فقط شبها چند ساعت درگیر اجرا هستند و تمام روز بیکارند. برای اینکه این افراد حس خوبی از سفر در ایران داشته باشند، برنامه های فرهنگی و بازدید از مناطق مخلتف تهران یا زیارت قم و مشهد را برایشان برنامه ریزی کردیم. چون هم به نظر ما و هم آنها اینکه آنها به ایران بیایند و به زیارت امام رضا (ع) نروند، عین این است که ما به عراق برویم و حرم امام حسین را زیارت نکنیم.


پروژه بعدی شما چیست؟


مهمترین کار ما محرومیت زدایی با شعار اقتصاد مقاومتی و کارآفرینی است. گروه ما شامل 12 کار گروه تحقیق و پژوهش، گرافیک، بین الملل و ... است. دستور کار ما این است که در مناطق محروم، استعدادهای درخشان و کارآفرین را شناسایی می کنید و با توان خودشان شغل ایجاد می کنیم. چون دیدیم کسانی بین همین افراد محروم هستند که ایده های خوبی برای پیشرفت دارند، اما امکان انجام آن را ندارند. ما آنها را شناسایی می کنیم و برایشان فرصت عملی شدن ایده هایشان را فراهم می کنیم. طی دو سال 93 تا 95 گروه ما 15 کارآفرین معرفی کردیم که الان همه شان صاحب کسب و کارند. قرار ما این است که در 32 استان کشور، ماهی یک کارآفرین شناسایی کنیم که مجموع آن می شود 384 نفر. در این راه هم همچنان منتظر حمایت سازمان و نهادی نیستیم، ما مستقلیم و مستقل هم می مانیم. از تجربه پیشکسوتان استفاده می کنیم تا بتوانیم تمام توان مان را در این راه به کار بگیریم و امیدواریم موفق شویم.

منبع: الف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۱۷۲۷۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«وعده صادق» نشانه قدرت نیروهای نظامی و انتظامی ایران است

به گزارش خبرنگار مهر، حمید حیدری صبح امروز صبح چهارشنبه در آئین گرامیداشت روز ۲۹ فروردین و رژه مشترک نیروهای مسلح استان گلستان اظهار کرد: باتدبیر امام خمینی (ره) ۲۹ فروردین روز ارتش در تقویم جمهوری اسلامی نام گرفت که در دوران هشت سال جنگ تحمیلی شاهد رشادت‌های این قشر از جامعه بودیم.

وی افزود: ارتش زمانی که با انقلاب اسلامی همراه شد و به ندای امام خمینی (ره) لبیک گفت به یک ارتش انقلابی تبدیل شد و پیروزی انقلاب مرهون اطاعت پذیری بدنه ارتش از امام راحل بود.

جانشین تیپ ۲۳۰ شهید متاجی گرگان بدنه ارتش را انقلابی اعلام کرد و گفت: در تمام لحظات ارتش در کنار مردم بود و از ارزش‌های آنها دفاع کرد و در آخر توانست پیروزی‌های بزرگی را برای کشور به ارمغان بیاورد.

وی یادآور شد: در دوران هشت سال دفاع مقدس با اقتداری که نیروهای مسلح و بسیج داشتند اجازه ندادند حتی یک وجب از خاک ایران از دست برود و امروز به عنوان یک سرباز اعلام می‌کنم نیروهای مسلح یکی از قدرتمندترین نیروهای انتظامی و نظامی دنیا است و این در وعده صادق به نمایش گذاشته شد.

حیدری با اشاره به اینکه ما حرف نمی‌زنیم و عمل می‌کنیم، اظهار کرد: اگر کسی بخواهد گوشه چشمی به کشور داشته باشد و فکرهای آشفته ای نسبت به جمهوری اسلامی در سر خود بپروراند یقیناً سیلی محکمی خواهد خورد.

کد خبر 6080757

دیگر خبرها

  • اهدا ۴۲ هزار سی سی خون در بیضا
  • چرا مصیبت اباعبدالله بر آسمان‌ها سنگین است؟
  • برپایی نمایشگاه دست‌های کوچک اندیشه‌های بزرگ در یزد
  • حسینیه تسنیم| چرا مصیبت اباعبدالله بر آسمان‌ها سنگین است؟
  • جنایت وهابیت وحمایت انگلیس؛از تخریب بقیع تا قتل‌عام مسلمانان
  • ورود حجم قابل توجه‌ای سیلاب به شهر زاهدان
  • جزئیات گفتگوی تلفنی رئیس جبهه اصلاحات با مهدی کروبی
  • «وعده صادق» نشانه قدرت نیروهای نظامی و انتظامی ایران است
  • دیوارنگاره میدان امام حسین(ع) شیراز مزین به «وعده صادق» ایران شد
  • قابی کمتر دیده شده از رهبر انقلاب | تصویر به‌جامانده از بارگاه امام حسن مجتبی علیه‌السلام | عکس