پایان یک سال آزار جنسی دختر ١٥ساله
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۱۷۵۴۱۷
26 مهرماه امسال فردي با مراجعه به دادگاه كيفري يك تهران گفت كه دختر ١٥ سالهاش توسط يكي از بستگان نزديكشان مورد آزار و اذيت جنسي قرار گرفته است و از او شكايت دارد. به گزارش اعتماد، شاكي پرونده با حضور در اداره شانزدهم پليس آگاهي تهران بزرگ گفت: «دخترم دو روز پيش به من گفت كه داوود، ۴۱ ساله، شوهر خواهرم نزديك به يك سال است كه او را به زور و تهديد مورد آزار و اذيت قرار داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فقدان قانون در حوزه آموزش مسائل جنسي با شنيدن اين خبر دوباره اين سوال در ذهنمان پررنگ ميشود كه براي حل اين مشكل چه بايد كرد؟ در سالهاي اخير اخبار مورد آزار و اذيت قرار گرفتن دختران و پسران زيادي شنيده ميشود. شايد در سالهاي گذشته هم اين اتفاق ميافتاد اما شبكههاي اجتماعي و اينترنت و تكنولوژي باعث شدهاند اين اخبار از پستوي خانهها بيرون زده و بيشتر به گوش برسند. در بروز چنين اتفاقاتي دو عامل بسيار مهم هستند؛ كسي كه مورد آزار و اذيت قرار ميگيرد و اطرافيانش و برخورد آنها با ماجرا. مدتهاست كه موضوع آموزش مسائل جنسي از كودكي از طرف كارشناسان و صاحبنظران مطرح ميشود. كارشناسان معتقدند كه آموزشهاي جنسي در دوران كودكي ميتواند در پيشگيري از بروز چنين اتفاقاتي كمك بزرگي باشد. كودكان آموزشديده و آگاه، آسيبپذيري كمتري نسبت به ساير كودكان دارند. خانوادهها به عنوان نزديكترين افراد زندگي كودكان، نقش بزرگي در آموزش بچهها درباره مسائل جنسي بازي ميكنند. طبق آمار، بسياري از اين آزار و اذيتها از طرف آشنايان و نزديكان افراد اتفاق ميافتد. افرادي كه معتمد خانواده يا حتي فرد آزارديده هستند. دكتر كتايون خوشابي، فوقتخصص روانپزشكي كودكان و نوجوانان در اين باره به «اعتماد» گفت: «ميخواهم به فرهنگي در خانوادههاي ايراني اشاره كنم كه به كودك ميآموزد كه بهبزرگسالان غير از فاميل خود هم خاله و عمو خطاب كند. ما معتقديم كه بايد به بچهها ياد بدهيم كه هيچكس خاله و عمو نيست و به بزرگسالان بايد آقا و خانم بگويند. نكته ديگر اين است كه خانوادهها نگرانند اگر بزرگسالي از فرزندشان چيزي پرسيد و او پاسخ نداد اين بيتربيتي محسوب شود. در حالي كه بايد به كودك بياموزيم كه به افراد غريبه نبايد هيچاطلاعاتي اعم از محل سكونت، خانواده و خودش بدهد. اصلا نبايد با افراد غريبه همراه شوند.» اعضاي خانواده هم بايد آموزشهاي لازم را ببينند تا بتوانند از سنين كودكي با فرزندانشان درباره مسائل جنسيشان برخورد درستي داشته باشند. دكتر خوشابي با اشاره به آموزشهايي كه خانوادهها بايد به فرزندانشان بدهند، ادامه داد: «بايد به فرزندان در مورد اندامهاي خصوصي آموزش دهيم. اين آموزشها به محض آنكه كودك بخواهد وارد محيط عمومي نظير مهدكودك شود بايد به او داده شود. اين آموزشها شامل اين ميشود كه هيچكس نبايد به اندام خصوصي تو دست بزند و كودك هم نبايد به اندام خصوصي ديگري دست بزند . فاكتورهاي مراقبتي موجب ميشود كه مهارتهاي خودمراقبتي در كودكان بيشتر شود و كودكان با اطلاعات بيشتر بتوانند از پس خودشان برآيند. خانوادههاي ايراني يك عادت و فرهنگ ديگر دارند و آن اين است كه عموما اطلاعات كافي در اختيار كودكان قرار نميدهند. همين كم بودن سطح آگاهي در جامعه ما موجب بروز بسياري آسيبها ميشود. اطلاعات قرار نيست از سن كودك فراتر رفته باشد.» اين روانپزشك همچنين گفت: «تاكيد ميكنم كه آنچه در دسترس و قابل مديريت است روابط و رفتار درون خانواده است. در فرهنگ ما موارد ديگري هم رايج است از جمله تماسهاي فيزيكي. ما خيلي راحت فرزندان خود را به بغل ديگران ميسپاريم. در حالي كه نميدانيم بغل كردن كودك ما از سوي ديگران با چه نيت و انگيزهاي صورت گرفته است. ما بايد مقوله «لمس خوب» و «لمس بد» را به كودكمان بياموزيم. درواقع بايد به او بياموزيم كه «لمس خوب» آن لمسي است كه بعد از آن حس بدي نميگيريم و به اصطلاح چندشمان نميشود. و در مقابل «لمس بد» آن نوع لمسي است كه حس بد و چندشآوري از آن در ما ايجاد ميشود. بنابراين كودكان ما بايد بياموزند كه نه خودشان كسي را لمس كنند و نه اجازه دهند كسي آنها را لمس كند.» يكي از چيزهايي كه بايد به بچهها ياد داد، آگاه كردن خانواده هنگام بروز چنين اتفاقاتي است. كودك آموزش ديده ميتواند نشانههاي هرچند كوچك اين مساله را ببيند و خانواده خود را مطلع كند. در مقابل خانوادهها هم بايد آموزشهاي لازم در هنگام مواجهه با چنين اتفاقاتي را ديده باشند. متاسفانه در بسياري از موارد افراد خانواده از ترس آبرو شكايت نميكنند و موضوع را بين اعضاي خانواده خودشان مسكوت نگه ميدارند. دكتر خوشابي در اين باره گفت: «بايد به كودكانمان بياموزيم كه رازخوب و راز بد داريم و بايد راز بد را فاش كرد. راز بد ممكن است اين باشد كه فردي غريبه به ما دست زدهباشد و گفته باشد نبايد به كسي بگوييم. كودكان از اين ميترسند كه بيايند و از اين تجربه خود بگويند و بعد والدين آنها را سرزنش كنند. بنابراين بايد آنها را مطمئن كنيم كه همواره حامي و پشتيبان آنها هستيم. در مواردي ديدهايم كه خانواده به هيچعنوان حاضر نشده است كه بپذيرد عموي بچه يا دايي بچه يا عمه و خاله بچه آزارگر بودهاند. مطمئن باشيد كودكان با توجه به سن و اطلاعاتي كه دارند در اين مورد دروغ نميگويند و حتما اتفاقي افتاده است. نكته ديگر اين است كه خانواده نبايد موضوع كودكآزاري را به عنوان يك راز در درون خود خفه كند يا از آنجايي كه براي اثبات موضوع ادله كافي ندارد و ترجيح ميدهد ساكت باشد، چنين كند زيرا ساكت بودن هيچدردي را درمان نكرده است. گاهي براي حفظ آبروي خانواده اين سكوت صورت ميگيرد درحالي كه بايد گفت آبروي ما اين است كه بتوانيم از كودك خود مراقبت لازم و كافي كرده باشيم و خطر را از آنها دور كنيم.» در شرايطي كه برخورد درستي از سمت خانواده با فرد آزارديده نشود، او احساس گناه ميكند و تلخي اين اتفاق در او بزرگتر خواهد شد. در چنين اتفاقاتي، هر دو سمت ماجرا نياز به درمان دارند. فرد آزارديده و فرد آزاررسان. شكايت از فرد آزاررسان ميتواند پروسه را قطع كند و از اينكه فرد ديگري توسط اين فرد مورد آزار قرار بگيرد هم جلوگيري كند. فردي كه دست به انجام چنين كاري ميزند، دچار اختلالات رواني است كه قطعا بايد تحت درمان قرار گيرد. از طرف ديگر فردي هم كه مورد آزار قرار ميگيرد حتما بايدتحت نظارت پزشك قرار گيرد تا بتوان آسيبهاي ناشي از اين اتفاق را به حداقل ممكن كاهش داد. همهچيز از آموزش شروع ميشود. بايد آموزش در اين حوزه فراگير شود. آموزش به بچهها و آشنايي آنها با مسائل جنسي متناسب با سنشان و آموزش به خانواده.
منبع: تابناک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۱۷۵۴۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از تأثیر معلمان بر لوح سفید کودکان نباید غافل شویم
به گزارش خبرنگار گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا، بسیاری از دانشآموزان به دلیل عشق به معلم در کلاس حاضر میشوند و حتی یک ضربالمثل قدیمی در این راستا میگوید که «درس معلم گر بود زمزمه محبتی، جمعه به مکتب آورد، طفل گریز پای را». این ضربالمثل نشان میدهد که مهمترین ابزار یک معلم میتواند محبت باشد.
به بهانه روز معلم با یکی از معلمان مریم بیات از شهرستان ملایر در یک مدرسه دورافتاده مصاحبه و گفتوگویی داشتیم.
مشروح گفتوگوی تفصیلی خبرنگار خبرگزاری علم و فناوری آنا به شرح زیر است؛
آنا: شرح حال خودتان را به مناسب هفته مقام معلم بفرمایید و اینکه چه شد که به شغل معلمی علاقهمند شدید؟
بیات: از دانشگاه که فارغالتحصیل شدم مشوش بودم و هرجایی و لابلای سطرهای هرکتابی دنبال خودم میگشتم، حتی محیط غنی و آدمهای جورواجور دانشگاه نتوانستند کمکم کنند بفهمم جای درست کجاست.
چند شغل مختلف را امتحان کردم؛ من جمله فروش بستههای آموزشی و حتی نسخه پیچی در یک داروخانه شلوغ مرکز شهر، ولی باز هم چیزی کم بود. مطمئن بودم اینجا جای من نیست. بعد روانشناسی را انتخاب کردم و مدرک آن را نیز گرفتم ولی این هم کم بود.
با تشویق پدر و خواهرم که هر دو فرهنگی هستند در دومین آزمون استخدامی آموزش و پرورش شرکت کردم و وارد دنیایی شدم که هر ثانیهش برام ناشناخته بود. آنجا فهمیدم که به مکان درست و خود درست نزدیک میشوم. از بچهها حس خوبی میگرفتم و همین انرژی من را واداشت تا ادامه دهم.
هر روز همه فکرهایم را پشت در کلاس میگذاشتم و با هر سلامی که میشنیدم به آنها نزدیکتر میشدم. هر روز با هرلبخندی شارژ و با گرفتن دستان کوچکشون همراه میشدم. نوشتن هر کلمهای من را به وجد میآورد و وقتی آنها حرفهایم را میفهمیدند در چشمانشان نور را جستجو میکردم هر روز میجنگیدم تا از غفلت دورشان کنم، تا به آنها بفهمانم دنیا خیلی بزرگ و خدا خیلی مهربان است.
دانلود فیلم اصلی کد ویدیوبه خودم آمدم و دیدم یکسال گذشته است و توانستم در اولین سال تدریسم ۲۷ دانشآموز کلاس اولی را آموزش بدهم، کاری که هنوز هم خیلی از همکاران با تجربهام جرئت انجامش را ندارند. دیدم آنقدر از این وروجکها درسها گرفتم که دیگر آن آدم سابق نیستم. ظاهراً فقط من به دانشآموزانم درس میدادم؛ ولی در حقیقت در مسیری باهم پیش میرفتیم که هر ثانیهاش به یاد موندنی بود.
روزهایی که میبایست با مشکلات خانوادگیشان کنار بیایم، که قبول کنم همه چیز در خانههایشان روی روال نیست، که گاهی مادر تنهایشان گذاشته و گاهی پدر به دام اعتیاد افتاده، باید غصه کفشهای پارهشان را میخوردم و گاهی باید از پریده بودن رنگشان گرسنگیشان را میفهمیدم، گاهی بهجای مادر باید دست محبت به سرشان میکشیدم تا حداقل یک ساعت در کنار من فراموش کنند که فرزند طلاق هستند، یا حتی برای یکی از آنها بند کفش میبستم. روزهایی که باید همه این مشکلات را گوشه ذهنم انباشته میکردم و با هر روشی که از دستم برمیآید به آنها بابا و آزاده را یاد میدادم، جایی که از کمترین وسایل کمک آموزشی خبری نبود.
روزهایی که بیشتر از اینکه به دانشآموزانم کمک کند، به من کمک کردند تا رسالتم را در زندگی یعنی ایستادن وسط نادانیها و جنگیدن علیه تاریکی پیدا کنم. سخت بود، سختتر از هر تغییر دیگری، اما نتیجه دلگرمم میکرد: روی کاغذ کوچکی نوشته بود خانم عزیزم دوستت دارم.
آنا: یک تعریف از تدریس اثزبخش و اثرگذار بفرمایید؟ شرایط و ویژگی های یک تدریس اثربخش به چه صورتی است و بفرمایید که شما در این خصوص برای ترغیب دانش آموزان به درس از چه روشها و راهکارهایی استفاده میکنید؟
ضرورت برنامهریزی یک طرح درس حداقل دو روز پیش از تدریس لازم
بیات: به نظر بنده تدریس اثربخش تدریسی است که با توجه به استعدادها، ظرفیتها و تفاوتهای فردی دانشآموزان برنامهریزی میشود و چند روز پیش از تدریس باید شرایط آموزش آن مفهوم در دانشآموزان از نظر روحی و ایجاد انتظار رویارویی با یک درس جدید و هم از نظر تامین پیش نیازهای لازم ایجاد شود. بهطور مثال اولین کلمهای که دانشآموز فرا میگیرد «آب» است، پیش از آن حدود یک هفته با داستان، کاردستی، نقاشیهای جذاب و ایفای نقش در کلاس زمینه آموزش آن رو فراهم میکنیم، بعضی دانشآموزان لمسی هستند و با کاردستی درست کردن بهتر ارتباط برقرار میکنند، بعضی از آنها سمعی هستند و داستان گویی برای آنها مفید است، بعضی از آنها هم بصری هستند و با نقاشیهای ساده جذب میشوند. به همین منظور برنامهریزی یک طرح درس حداقل دو روز پیش از تدریس لازم به نظر میرسد.
باید ذهن دانشآموزان برای دریافت مفهوم آماده و ورزیده باشد
به مرور که تجربه کسب میکنیم و با گذشت یک یا دوماه از سال تحصیلی، حیات کلاس را خوب درک کرده و با توجه به حالات مختلف بچهها میتوان موضوعات مختلفی را برای تدریس انتخاب کرد. بهترین زمان برای تدریس هر مفهوم زمانیست که ذهن دانشآموزان برای دریافت آن مفهوم آماده و ورزیده باشد.
آنا: همانطور که به تاثیرگذاری نقش معلم بر تربیت دانشآموزان آگاه هستید، بفرمایید راهکاری کاربردی برای یک تدریس اثربخش چیست؟
بهترین راه همراه شدن با دانشآموز و روحیات است
بیات: به منظور ترغیب دانشآموزان برای تدریس، بهترین راه همراه شدن با دانشآموز و روحیات وی است. اگر دانشآموز برای لحظهای این احساس را داشته باشد که معلم و اهدافش از او جداست، ممکن نیست بتوان کلاس را حتی مدیریت کرد، چه برسد به آن که امور آموزشی و تربیتی محقق شود. همراه شدن با دانشآموزان از طریق مشارکت در تمرینها و بازیهایشان و مشارکت دادن آنها در امور مدیریت کلاس میسر است. بهعنوان مثال میتوان افرادی را بنا به شناخت تواناییهایشان مسئول انضباط کلاس، مسئول بررسی تکالیف دانشآموزان یا مسئول مراقبت از اموال کلاس قرار داد. این امر علاوه به القای حس مفید و با ارزش بودن و افزایش اعتماد به نفس میتواند آنها را به انجام امور درسی علاقمند کند.
دانشآموزان انعطاف آموزگار را درک میکنند و خود را با آن هماهنگ میکنند. بهطور مثال اگر روزی از کوتاهی آنها در انجام تکالیف چشمپوشی کنید مانند یک دوست اشتباهات شما را در خلوت به شخص شما گوشزد خواهد کرد.
در منطقهای که بنده تدریس میکنم بخصوص در دوره اول (پایههای اول دوم و سوم) به شوق آوردن دانشآموزان با هدیههایی به کوچکیِ یک مداد مشکی خیلی رایج است. متاسفانه با دانشآموزانی روبرو هستیم که بعضا سادهترین و ابتداییترین نیازهایشان طرد شده و کلاس و مدرسه را راهی برای ثابت کردن خودشان میدانند. دانشآموزانی که اگر پدرانشان در دام اعتیاد نباشند قطعاً صدها کیلومتر آنطرفتر در دورترین شهرها مشغول به کار هستند.
در این سالها آموختهام با هموار کردن اولین نیازهای کودکانم امنیت، دوست داشته شدن و مفید بودن است. به سادگی میتوانم آنها را در هر امری با خود همراه کنم. کودکان در سنین دبستان بیشترین تاثیر را از آموزگار خود میگیرند و با او همذات پنداری عمیقی دارند.
آنا: توصیه و رهنمودی اگر به معلمان برای تدریس اثربخش دارید، بفرمایید؟
بیات: برای اینکه جایی در دل دانشآموزانتان باز کنید و از آن راه هرطور لازم میدانید خمیر وجودشان را شکل دهید کافیست مانند آنها باشید. با خصوصیاتشان همراه شوید، درکشان کنید و برای ضعفهایشان تدبیری بیاندیشید. کافیست کلاس را از روند قابل انتظار آنها خارج کنید.
برای اینکه جایی در دل دانشآموزانتان باز کنید و از آن راه هرطور لازم میدانید خمیر وجودشان را شکل دهید کافیست مانند آنها باشیدامسال با توجه به اینکه در پایه اول خدمت میکنم تصمیم گرفتم هر روز با روحیات کلاسم پیش بروم. اولین لحظات دیدارمان را به احوالپرسی میگذارنیم. سپس کمی با هم حرکات نرمشی انجام میدهیم، فعالیتی که هم مشکل خوابآلودگی آنها را حل میکند و هم برای شروع درس نشاط کافی به آنها تزریق میکند. سپس به کمک چند دانشآموز که مسئول هستند تکالیف روز قبل را بررسی میکنیم و در صورت نیاز یکی از دانشآموزان بخشی از آن را روی تابلو نوشته و توضیح میدهد، این کار آنها را در مدیریت کلاس مشارکت میدهد و وقتی خودشان را بخشی از کلاس بدانند برای بهتر شدن آن قلباً تلاش خواهند کرد.
پس از آن (حدوداً ۱۰ دقیقهی آخر زنگ اول) همه با یکدیگر لقمههای سالمی که از منزل همراه داریم را میل میکنیم. این کار برای دانشآموزانی که اول صبح میلی به خوردن صبحانه ندارند خیلی مفید است؛ مغزشان مواد مغزی لازم را دریافت میکند، صبحانه خوردن را تمرین میکنند و برای ورود به آموزش آماده میشوند. از طرفی با انتخاب لقمههای سالم برای صبحانه، آنها شانس بیشتری برای داشتن یک تغذیه سالم در آینده خواهند داشت.
باید توجه داشت که دانشآموزان در دوره اول ابتدایی در هر بار بیش از ۲۰ تا ۲۵ دقیقه نمیتوانند بر موضوعی تمرکز کنند. لذا با مدیریت زمان و با تلطیف تدریس توسط شعر و بازی و ایفای نقش میتوان تا حد زیادی این توجه را افزایش داد و عمق بخشید.
آنا: نکته پایانی و تکمیلی؟
از تأثیر معلمان بر لوح سفید کودکان نباید غافل شویم
بیات: در پایان از همه همکارانم در جایجای این میهن سرافراز تمنا میکنم از تاثیرشان بر لوح سفید کودکان غافل نباشند. کودکان هر خصلت خوب و بدمان را فرامیگیرند، با هر فریادمان از ما دور میشوند و با هرلبخندی خود را در آغوش خدا حس میکنند. خود را تربیت کنیم و مراقب رفتار خود باشیم و خواهیم دید که آنها به بهترین شکل خود رفتار خواهند کرد.
آموزگاری که با فراغ بال در کلاس حاضر میشود حتما تاثیرگذارتر از آموزگاریست که برای تامین معیشت خانوادهش مجبور است دو شیفت کار کنداگر امکان تدریس در مناطق محروم را دارید از آن چشمپوشی نکنید. در بعضی نقاط کشورم دانشآموزان مستعد و خلاقی منتظر حضور شما در کلاس هستند که از سادهترین امکانات و حقشان در خانه و جامعه محرومند، که منتظر رسیدن یک پیامبر مهربانی برای قلب کوچکشان هستند. دانشآموزانی که شاید سالی یکبار به زحمت بتوانند کفش یا لباسی نو بر تن کنند، ولی هنگام تدریس یک گام از شما جلوترند و با جملاتی که ادا میکنند شما را شگفت زده میکنند. فرزندانی که اگر میشد برای هرکدامشان مادر و پدر شویم چه آیندههای درخشانی که رقم نمیزدند!
از مسئولان کشورم بهخصوص وزیر آموزش و پرورش تقاضا دارم دانشآموزان کشورم را بخصوص در مناطق محروم حمایت کنند. حتماً با کمترین هزینهها ولی به شکل اصولی میتوان بسیاری از آنها را از ورطه اعتیاد و بزه دور کرد و به عنوان آخرین خواسته تقاضا دارم به معیشت جامعه معلمان توجه دوباره شود. آموزگاری که با فراغ بال در کلاس حاضر میشود حتما تاثیرگذارتر از آموزگاریست که برای تامین معیشت خانوادهش مجبور است دو شیفت کار کند. نمیتوان از تاثیر روحیات و خلقیات آموزگار بر کلاس درسش غافل شد.
دانلود فیلم اصلی کد ویدیوانتهای پیام/