Web Analytics Made Easy - Statcounter

منبع خبر ادعایی علیه زهرا لاریجانی برای تشکیک در اصل خبر کاملاً کفایت می‌کند. عباس عبدی با بیان این مطلب در کنار اکبر نصراللهی و علی علیزاده به بررسی چرایی فراگیری چنین شایعاتی در جامعه ایران می‌پردازد.

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- عبدالله عبداللهی، مونا رحیم‌بصیری:مباحثی که اخیراً حول و حوش یک شایعه ساخته شده توسط یک کانال تلگرامی شکل گرفت، بحث‌های مهمتری را در میان روزنامه‌نگاران و جامعه‌شناسان و فعالان سیاسی اجتماعی در کشورمان پیش کشیده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این گروه‌ها معتقدند نباید صرفاً به روشن شدن جعلی بودن آن شایعه اکتفا کرد بلکه باید آن را مقدمه‌ای دانست برای بررسی یک موضوع کلان‌تر و آن اینکه چرا یک شایعه سطح پایین از طریق یک رسانه مبتدی حداقل در بخشی از جامعه ایران فراگیر می‌شود؛ در حدی که وزیر اطلاعات، رئیس سازمان اطلاعات سپاه و شخص رئیس قوه قضائیه برای رفع این شبهه وارد صحنه می‌شوند؟

پرسش اصلی آن است که چه نقصی در میان سه رکن 1-رسانه‌ها، 2- مسئولان و 3- فرهنگ عمومی جامعه ایران، می‌تواند وجود داشته باشد که جامعه سیاسی ایران را مستعد چنین آسیب‌هایی کند؟

خبرگزاری تسنیم در این باره با برخی روزنامه‌نگاران باسابقه، اساتید ارتباطات و جامعه‌شناسان سیاسی به گفت‌وگو نشسته و هرکدام از آنها از دیدگاه خود به ریشه‌یابی این موضوع پرداخته‌اند. قاعدتاً انتشار مطالب مطرح شده توسط این کارشناسان به معنای تایید همه‌ی جزئیات توسط خبرگزاری تسنیم نیست، اما تسنیم انتشار آنها را برای فتح باب چنین بحث مهمی، بویژه برای پیشگیری از اتفاقات بعدی، بسیار مفید می‌داند.


+ در همین رابطه بخوانید: چرا شایعه یک کانال درباره دختر آیت‌الله لاریجانی فراگیر می‌شود؟/ آیا انگلیس جاسوس خود را می‌سوزاند؟

آنچه در ادامه می‌آید بخش اول میزگردی با حضور عباس عبدی جامعه‌شناس و تحلیل‌گر مطرح سیاسی، اکبر نصراللهی استاد دانشگاه در زمینه ارتباطات و علی علیزاده مدرس دانشگاه و کارشناس مسائل رسانه است. آقای علیزاده به دلیل استقرار در لندن از طریق اسکایپ در این میزگرد شرکت کرده است.
دو بخش دیگر این میزگرد متعاقباً منتشر خواهد شد.

+ در همین رابطه بخوانید: آمدنیوز درباره زهرا لاریجانی چطور خبر جعل می‌کند؟

* تسنیم: بحث امروز ما ناظر به اتفاقی است که اخیراً توسط یک کانال تلگرامی درباره دختر آیت‌آلله صادق آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه مطرح شد. البته موضوع ما پرداختن به این ماجرا نیست چرا که درباره نادرست بودن این ادعا قبلا صحبت شده، منتها ما با موضوع مهمتری می‌خواهیم این بحث را پی بگیریم و آن اینکه چرا چنین شایعه‌ای در جامعه ایران استعداد فراگیر شدن دارد؟

عباس عبدی: من می­‌خواهم حرف آخرم را در همین ابتدا بگویم؛ مانند انتخاب تیترهای مطبوعاتی؛ آنچه که جامعۀ ما را تهدید می­کند در درجه اول نداشتنِ موشک یا حملۀ نظامی یا حتی مشکل اقتصادی نیست، نه اینکه اینها مهم نیست، اتفاقا در جای خود خیلی مهم هستند، اما به نظر من بزرگترین خطری که جامعۀ ما را تهدید می‌­کند، نداشتنِ رسانۀ مستقل است.

حدود 30 سال پیش تحقیقی در وزارت ارشاد در مورد میزان اعتماد به اخبار رسانه و تلویزیون انجام شد که من مشاور این تحقیق بودم، مقدمه‌­‌ نتایج طرح را من نوشتم که با این جمله شروع می‌­شود: در ایران هیچ پدیدۀ مدرنی به اندازۀ رسانه به شکل سنتی استفاده نمی‌­شود. در واقع به رسانه که یک پدیدۀ کاملاً مدرن با کارکردهای کاملاً جدید و بسیار مهم است، مانند بوق نگاه می­‌کنند و تا وقتی که به آن شبیه به بوق نگاه شود به طور قطع و یقین ما درگیر چنین مسائلی می‌شویم. حالا شایعه اخیر که یک موضوع حاد نبود، حتی اگر درست هم می‌بود اتفاقی در مملکت نمی­‌افتاد، چه رسد به حالا که تکذیب می‌شود. اما باید توجه کرد که فردای روزگار با شایعاتِ بسیار مهمتری مواجه خواهیم شد که امنیت کشور را به خطر می‌اندازد و هنگامی که امنیت کشور بر اثر شایعه و نبودن رسانه مستقل تحت خطر قرار گیرد، جمع و جور کردن آن به این راحتی نیست آن هم در فضایی که اخیراً به وجود آمده و رسانه‌­های غیررسمی، ماهواره، شبکه‌­های مجازی و اجتماعی حضورِ فعالی دارند.

به نظر من مسالۀ اصلی این است که در ایران نحوۀ حل این مسائل را کلاً اشتباه می‌­رویم، مانند مبارزه با موادمخدر؛ در این موضوع باید توجه کرد که سازوکار مصرف موادمخدر دو بخش دارد، یکی عرضه و یکی تقاضا؛ حالا در کشور همه تلاش می‌کنند جلوی عرضه را بگیرند، در حالی که مگر می‌­شود جلوی عرضه را گرفت؟

من اولین بار که خبر مربوط به دختر آقای آملی لاریجانی را دیدم همین که خط اول خبر را خواندم ناراحت شدم که چرا باید رسانه غیررسمی منبع خبری ما باشد؟ اما خود این موضوع مسالۀ اصلی من نیست چراکه منبع انتشار این خبر برای تشکیک در خبر کفایت می‌­کند. اما مساله این است که از آن روز به بعد هر جا می‌­روم راجع به آن سوال می‌­کنند. و حتی جرات رد هم نداری چون چپ چپ نگاه می‌کنند!

بنابراین مسالۀ کلیدی، «نداشتنِ رسانۀ مستقل» است.

من یادم است سال 71 یا 72 شایعه­‌ای در تهران پخش شد که ریشه اصلی آن دزدیده شدن چند کودک بود و پس از آن خیلی خانواده­‌ها نگران فرزندان­شان شده بودند. نگرانی­‌ها زیاد شده بود دولت این شایعه را رد کند ولی مقبول نمی‌شد چون قرار نیست مردم فقط از آنها بشنوند. در نهایت در روزنامه سلام درباره این قضیه مفصل صحبت کردیم و به مردم گفتیم که تنها یک مورد بچه‌دزدی بوده و بقیه آن شایعه است و چندان به این شایعات نباید توجه کرد.

به نظر من مسالۀ اصلی این است که در ایران نحوۀ حل این مسائل را کلاً اشتباه می‌­رویم، مانند مبارزه با موادمخدر؛ در این موضوع باید توجه کرد که سازوکار مصرف موادمخدر دو بخش دارد، یکی عرضه و یکی تقاضا؛ حالا در کشور همه تلاش می‌کنند جلوی عرضه را بگیرند، در حالی که مگر می‌­شود جلوی عرضه را گرفت؟ باید مسالۀ تقاضا را حل کنیم. در مورد شایعه هم این موضوع وجود دارد، مثلاً می‌­گویند دشمنان این کار را می‌­‌کنند! خب اگر دشمنان این کار را نکنند چه کنند؟ کار آنها همین است. باید در این کشور تقاضایی برای شایعات وجود نداشته باشد. در حال حاضر در کشور سوئیس 100 شایعه هم راه بندازید جا نمی‌­افتد، چون تقاضایی برای آن وجود ندارد. باید شرایط به گونه‌ای باشد که وقتی مردم شایعه را می‌شنوند، دنبال کنند که رسانه، تلویزیون، و روزنامه‌­نگاران رسمی خودشان درباره آن چه می‌­گویند؟!

بنابراین در ایران تا وقتی به مسالۀ تقاضا توجه نشود، تقاضا برای شایعه وجود دارد و مردم شنیدن شایعه را می‌طلبند و عرضه هم راه خود را پیدا می‌کند. لذا آنچه امنیت ما را بیش از هر چیزی تهدید می‌­کند، موشک‌­های خارجی و داعش نیستند که البته آنها هم هستند، اما مهمتر از همه «فقدان رسانۀ مستقل» است که حرف آن مورد پذیرش جامعه باشد. امیدواریم این اتفاق اخیر حداقل این منفعت را داشته باشد که مسئولان را به صرافت بیندازد که نمی‌­شود بدونِ رسانۀ مستقل کار کرد.

به عنوان مثال در رژیم پهلوی، مردم هر اتفاقی مثل کشته شدن تختی، آل‌احمد و صمد بهرنگی می‌افتاد، به پای آن رژیم می‌نوشتند، چون هیچ گاه اجازه نداد اخبار درست و راست منتشر شود. اصلاً رسانۀ مستقلی وجود نداشت. وقتی روزنامه‌­نگار نمی‌­توانست کوچکترین حرفی را بگوید، طبیعی است وقتی رژیمی نان سانسور را خورد، در مواقعی چوبش را هم می­خورد آن هم براساس آیه قرآن من حیث لایحتسب یعنی از جایی که حساب نمی­‌کند.

بنابراین امیدواریم وضعیت به گونه‌­ای شود که سیستم به سمت داشتن رسانه‌­های مستقل برود. ممکن است در ابتدا این رسانه‌ها یک مشکلاتی ایجاد کنند ولی در بلندمدت قوام و ثباتی به جامعه می­‌بخشند که واقعاً برای امروز باورنکردنی است.

* اکبر نصراللهی: صداوسیما روزانه 140 ساعت برنامه خبری دارد؛ این ظرفیت کمی است؟/ از همین رسانه‌هایی که داریم استفاده نمی‌شود

نصراللهی: نکات خوبی را آقای عبدی گفتند. من هم گفته‌ی ایشان را تایید می­‌کنم. به هر حال نداشتن رسانۀ مستقل یکی از مشکلاتی است که وجود دارد و اگر رسانه­‌های مستقل بیشتر شوند و گسترش پیدا کنند تا حد زیادی قدرتِ مانورِ شبکه‌های اجتماعیِ خارجی و شبکه‌های ماهواره­ای را کمتر خواهند کرد و در دراز­مدت سود آنها برای همۀ افراد جامعه خواهد شد.

در بحث­‌های رسانه‌­ای یک تاکتیکی داریم به نام هزینه برای سرمایه. یعنی ممکن است در کوتاه ­مدت ایجادِ رسانۀ مستقل باعث شود این انتقادها از بعضی دستگاه­‌ها و حتی افراد و شخصیت‌­های حقیقی و حقوقی بالا بگیرد ولی در درازمدت امنیت ملی را تامین و تضمین می­‌کند و به نفع مردم است.

اما نکتۀ دومی که می‌­خواهم عرض کنم این است که رسانه­‌هایی مانند همین کانال که شایعه اخیر را تولید و منتشر کرد یا سایر شبکه­‌های اجتماعیِ مستقر در خارج از کشور اگر مشغول تولید و انتشار شایعات باشند خیلی غیرطبیعی نیست. به هر صورت جنگ است و این جنگ برخلاف گذشته‌ها، بر روی زمین نیست بلکه بیشتر در اذهان مخاطبان است و هر رسانه ای تلاش می‌­کند به شکل‌­ها و با تاکتیک‌­ها و روش‌­های مختلف افکار عمومی را دچار تردید و با دیدگاهِ مورد نظر خود موافق کند ؛بنابراین این اقدامات با توجه به اهداف آنها نه تنها غیرطبیعی نیست ؛بلکه کاملاً طبیعی و قابل انتظار است.

در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران فقط 140 ساعت در شبانه روز خبر پخش می‌­ شود و در هفته 300 ساعت برنامه با موضوع سیاسی انتشار می یابد، حالا کاری به برنامه‌­های غیرسیاسی که کارکرد سیاسی دارد، نداریم، آیا این ظرفیت، ظرفیتِ کمی است؟

در واقع از دشمنان و شبکه­‌های اجتماعی معاند و شبکه­‌های ماهواره‌ای همین انتظار می‌رود لذا اینکه برخی مسئولان تاکید می‌­کنند این اقدامات کار دشمنان است، باید گفت کار دشمن دقیقا همین است. لذا این سخنان ناشی از این است که اقتضائاتِ رسانه و رسانه‌­ها را نمی‌­شناسند. شاید در رشته و تخصص خود بسیار استاد باشند ولی شرایط و آرایش جدید رسانه‌­­­ای را نمی دانند .

البته علیرغم موافقت کلی با صحبتهای آقای عبدی در این مورد با ایشان هم نظر نیستم که «مهمترین» مشکل، نداشتن رسانۀ مستقل باشد. گرچه داشتنِ رسانۀ مستقل را بسیار مفید ‌می­دانم اما بر این باور هستم که بیشترین مشکل این است که مسئولان و رسانه­‌های ما از آرایش جدید رسانه­‌ای، ویژگی ها و دسترسی­‌های مخاطبان و تاثیر بسیار گسترده تکنولوژی­‌های ارتباطی بویژه شبکه های اجتماعی و اپلیکیشن های موبایلی بر همۀ ابعاد و زوایای جامعه، درک ناکافی دارند ؛ اگر آنها آرایش جدید رسانه‌­ای را درک کنند ، مخاطبان را بشناسند و از دسترسی ها و میزان مصرف آن ها از شبکه های اجتماعی را بدانند و براساس مقتضیات آرایش جدید رسانه ای و مختصات مخاطبان فعلی و تغییر و تحولاتی که تکنولوژی­‌های ارتباطی پدید آورده برنامه‌­ریزی و اقدام کنند و خودشان را با این شرایط تطبیق بدهند، چنین مشکلاتی پیش نمی‌آید چون قواعد بازی و شیوۀ عمل و افعال­ خود را براساس این مقتضیات سازماندهی خواهند کرد.

من فکر می­کنم اگر درک کافی و درستی از شرایط جدید حاصل شود، حتی اگر رسانۀ مستقلی هم وجود نداشته باشد از ابزارها و امکاناتی که وابسته به این دستگاه است، می­‌توان خوب بهره‌­برداری و استفاده کرد.

اکنون رسانه­‌هایی که در اختیار دولت، قوه قضاییه، سازمان­‌ها، نهادها و وزارتخانه­‌های مختلف است، کم نیستند، اما ببینیم از این رسانه­‌ها چه استفاده‌­ای می‌­شود؟ مگر ما به لحاظ تعداد، با کمبود رسانه مواجهیم؟ در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران فقط 140 ساعت در شبانه روز خبر پخش می‌­ شود و در هفته 300 ساعت برنامه با موضوع سیاسی انتشار می یابد ، حالا کاری به برنامه‌­های غیرسیاسی که کارکرد سیاسی دارد، نداریم، اما سوال اینجاست آیا این ظرفیت، ظرفیتِ کمی است؟ چرا باید یک کانال درجه چندم امنیت روانی مردم را در معرضِ مخاطره قرار دهد ،رسمی ترین ،قدیمی ترین ، ثروتمندترین رسانه ها را به واکنش وادار کند و مسئولان را در بالاترین رده مجبور به موضغع گیری کند ؟

معتقدم اتفاقات اخیر و پاسخ به این سئوالات می توان شروع خوبی برای اصلاح رویه نادرست فعلی رسانه ها و مسئولان باشد.

ـ آقای علیزاده! در صحبتهای آقایان عبدی و نصراللهی دو دیدگاه مطرح شد که علیرغم اشتراک در برخی جهات یک تفاوت هم داشت. آقای عبدی به طور کلی خلأ رسانه مستقل قدرتمند را عامل اصلی می‌داند و آقای نصراللهی با تایید این مطلب می‌گوید که با همین رسانه‌های فعلی که تعدادشان کم هم نیست باز می‌شد مساله اخیر را بهتر مدیریت کرد. نظر شما چیست؟

علیزاده: من این بحث را در دو قسمت مطرح می­‌کنیم، یک قسمت در باب نقد رسانه و دیگری نقد صنعتِ روابط عمومی و فرهنگ خبررسانی و ارتباطِ بین نهادهای رسمی و پاسخگویی آنها به بدنۀ جامعه.

از نظر نقد رسانه باید بگویم مشکلات در رسانه فقط مختص ایران نیست، بلکه در آمریکا هم یک رسانه زرد مانند فاکس­‌نیوز در 10 سال گذشته به شدت فراگیر شده و محبوبیت ایجاد کرده است. در انتخابات اخیر آمریکا نقش فیک‌­نیوز­ها(رسانه‌هایی که خبر جعلی می‌دهند) را دیدید و مقالات زیادی هم درباره‌شان نوشته شد. به نظر می‌­رسد این تکنیک در حال فراگیر شدن در بسیاری از جاها است. اتفاقاً این مسائل می‌تواند یک تلنگر و یک خط بطلانی بر نگاهِ تا حدی ساده‌­دلانۀ لیبرال‌ها در دهۀ 90 میلادی یا 70 شمسی باشد که معتقد بودند با آمدنِ راه‌­های جدیدِ ارتباطی به یک شکلی استبداد خبری و انحصار خبری عملاً غیرممکن می­‌شود.

اتفاقی که با فراگیری ابزار جدید تکنولوژی رخ داد، این بود که انفجار اخبار تا حدی سرعت پیدا کرد و تشخیص سره از ناسره را غیرممکن کرد و اینجا باید نقد اول را بگویم. بنده از منظر کسی که به آزادی معتقد است می‌گویم مخاطب به چیزی که بیش از هر فاکتوری نیاز دارد، تعدد خبر، منبع خبر و زیاد شدن خبر نیست. بلکه آن نگاهِ تحلیلی است که به مخاطب اجازه دهد به خبر از هر منبعی که بود، بیندیشد و خبر را در عصر جدید تحلیل کند. این درس جدید است که باید از دبیرستان تحلیل رسانه را به اعضای جامعه آموزش دهیم اما آیا با آغاز آموزش تحلیل رسانه، خودمان متضرر نمی‌­شویم؟ آیا صدا و سیما متضرر نمی‌­شود؟ چراکه صدا و سیما و رسانه‌­های رسمی ما هم در جاهایی که بخواهند دفاع کنند یا به آن سمت حمله‌­ کنند، به استفاده ازآسان­ترین روش عادت کردند.

هر جایی که ما اطلاع‌­رسانی دقیق و مناسب نداشتیم و نتوانستیم اعتمادِ کلی مخاطب را جلب کنیم آنجا محلِ ارتزاق انگل‌­هایی مانند همین کانال آمدنیوز است که تعدادشان هرروز بیشتر و بیشتر خواهد شد.

ایران در سال 88 یا 87 با بزرگترین غول رسانه جهانی یعنی بی‌­بی‌­سی روبرو شد، بی‌­بی‌­سی رسانه‌ای است که وقتی ناتو می­‌خواهد تَنِش را با روسیه زیاد کند، پیش از هرچیز تهدید می‌کند که تلویزیون بی‌­بی‌­سی روسی به میدان خواهد آمد! لذا در حال حاضر مهمترین ابزار جنگ نرم جهان براساس آمار اتاق فکر «لگاتوم» که هر ساله رسانه‌ها را رده­‌بندی می­‌کند، بی‌بی‌سی است.

حالا راه برخورد آسان با این رسانه چیست؟ این است که شما بگویید بی‌­بی‌­سی بهایی است و بعد از مسائلِ جنسی و تجاوز درون کارمندان بی‌­بی‌­­سی صحبت کنید؟! ممکن است این اقدامات یک یا دو ماه کارِ شما را راه بیندازد اما در یک بازه‌ی 8 یا 9 ساله با این روند شما وضعیتی پیدا می­‌کنید که رسانه­‌ای که برای نفوذِ جدی و آشکار در مورد سیاست خارجی شما وارد شده و هیچ­گونه منافعِ مشترکی با شما ندارد، به یک مرجع خبر برای بخشی از جامعۀ شما تبدیل می‌شود.

پس اینکه شما تحلیل رسانه نیاز دارید، به این دلیل است. اگر شما همان سال 88 به جای طرح نقدهای نه چندان عمیق، به مخاطب تحلیل رسانه آموخته بودید، مخاطب می‌­توانست متوجه شود چه بخش از خبری که در این رسانه می‌بیند، طراحی شده است.

بخش دوم در مورد صنعت روابط عمومی است. اینکه هر نهاد رسمی‌­ و حتی هر کمپانیِ خصوصی­ وظیفه دارد نگرانِ تصویرش در افکار عمومی باشد. اما وقتی چرخش مدیران در کشور به صورتی است که اطلاع‌رسانی در مورد عزل و نصب مدیر به افکار عمومی ربطی ندارد و دستگاه خود را موظف به اطلاع‌­رسانی به مخاطب نمی­‌کند، رابطه دوطرفه میان دستگاه و جامعه به شکلی فشل می‌­شود و از کار می‌­افتد.

در چنین شرایطی هر جایی که ما اطلاع‌­رسانی دقیق و مناسب نداشتیم و نتوانستیم اعتمادِ کلی مخاطب را جلب کنیم آنجا محلِ ارتزاق انگل‌­هایی مانند همین کانال آمدنیوز است که تعدادشان هرروز بیشتر و بیشتر خواهد شد. مانند روز روشن است که این اتفاق باز هم خواهد افتاد، این یک قانونِ روانشناسی جمعی و قانون رسانه‌­های جدید است. از فردا هم اگر به موقع در مورد مسائل اطلاع‌­رسانی نکنید، این اتفاق خواهد افتاد.

حالا دقت کنید در اتفاق اخیر کجا را هدف گرفته‌اند؟ قوۀ قضاییه را. قوه قضاییه‌ که انباشتی از هزاران پرونده­‌ای است که در مورد خیلیهایشان احساس نیاز به خبررسانی به‌هنگام نکرده است. اگر ملاحظه کنید، خواهید دید در پرونده‌­‌هایی مثل پرونده بازداشت‌ دوملیتی‌ها، روزنامه­­‌نگارها و اعضای گروه‌­های تروریستی، ماه­‌ها اطلاع‌رسانی نمی‌شود، در بی‌خبری، بازجویی صورت می‌گیرد، دادگاه اول و دادگاه تجدیدنظر هم برگزار می‌شود و زمانی که رسانه‌­های خارجی به موضوع ورود می‌کنند و از آن با عنوان اقدام ضد حقوق‌­بشر، علیه ایران بهره‌برداری می‌کنند و تبدیل به یک مسئله و بحران بین‌المللی می­‌شود، تازه ممکن است یک مسئولی در مورد آن یک کلمه بگوید که دلیل دستگیری این شخص چیست!

قطعا در این زمان آن توضیح به جایی نخواهد رسید. چراکه اگر قوۀ قضاییه خود را هم موظف به پاسخگویی بداند، فقط به بخش‌­های طرفدار نظام پاسخ می‌دهد و بخش­‌های مقابل نظام را که کلاً بیرون گذاشته است و با بخش­‌های خاکستری هم عملاً کمتر سخن می­‌گویند. فقط با کسانی سخن می‌­گوید که آنقدر نیاز نیست به آنها پاسخی داده شود چون بین آنها اعتماد خیلی خیلی زیادی وجود دارد. بنابراین وقتی 30، 40 سال در مورد اینگونه پرونده‌­ها اطلاع‌­رسانی دقیق و حرفه‌ای نشده است با انباشتی از عدم اعتماد مواجه خواهد بود و دیگر مخاطب راحت نیست حرف شما را باور کند.

به نظر من دستگاه­‌های رسمی کشور به ویژه دستگاه­‌هایی که مقامات انتصابی(انتخاب دو مرحله‌ای) در آنها هستند، وظیفۀ دوچندان و ده­‌چندانی برای اطلاع‌رسانی به مردم دارند لذا باید روند خبررسانی و روابط عمومی­ آنها به کل تغییر کند.

ادامه دارد...

انتهای پیام/

R1011115/P1011115/S1,10/CT13

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۱۷۷۲۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

استعفای ۲۲ پرستار چالوسی؛ از شایعه تا واقعیت!

ایسنا/مازندران استعفای ۲۲ پرستار بیمارستان تخصصی طالقانی چالوس در کمتر از سه ماه این روزها موضوعی است که رسانه را به این سمت کشانده است که آیا این موضوع واقعیت دارد یا تنها شایعه است.

استعفای ۲۲ پرستار در بیمارستان طالقانی شهرستان چالوس این روزها بسیار برجسته شده و مورد توجه رسانه‌های داخلی و خارجی قرار گرفته است که در این زمینه مسئولان مرتبط اظهارات خود را مطرح کردند.

تکذیب استعفای پرستاران در چالوس

مدیر شبکه بهداشت و درمان چالوس نیز در جمع خبرنگاران و فیلم منتشر شده در فضای مجازی در خصوص استعفای پرستاران بیمارستان آیت الله طالقانی این شهر، اصل موضوع را تکذیب کرد.

«حدیث گردکلی» در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: تعداد اندکی از همکاران شبکه بهداشت و درمان سال گذشته به دلایل شخصی مانند مشکلات خانوادگی یا مهاجرت، تقاضای انتقالی یا جابجایی داده بودند اما استعفای ۲۰ نفر از پرستاران بیمارستان آیت الله طالقانی چالوس کذب است.

وی افزود: برای هرگونه خروج نیرو از سیستم در مراکز درمانی و بیمارستان باید با شبکه بهداشت مکاتبه صورت گیرد و در سال ۱۴۰۲ برای این تعداد اصلا نامه‌ای زده نشده است.

وی افزود: افرادی که پارسال اقدام به خروج از سیستم بیمارستانی کرده بودند دو نفر نیروی شرکتی، دو ماما و دو نفر از پرستاران بودند که در طول سال گذشته این اتفاق افتاد و در بازه زمانی پایان سال نبود.

گردکلی تصریح کرد: دو نیروی شرکتی شبکه بهداشت و درمان اوایل امسال درخواست انتقالی داده بودند که دانشگاه علوم پزشکی به دلیل کمبود نیرو با آن مخالفت کرد.

مدیر شبکه بهداشت و درمان چالوس گفت: اینکه در فضای مجازی اعلام شده است ۲۰ پرستار بیمارستان آیت الله طالقانی به دلیل مشکلاتی که در سیستم بهداشت و درمان وجود دارد استعفا داده اند به هیچ وجه صحت ندارد.

وی در ادامه با تاکید بر اینکه منکر مشکلات در بیمارستان از جمله کمبود نیرو و امکانات نیستم، بیان کرد: این مشکل کل کشور است اما بخش عمده مشکلات در بیمارستان چالوس به علت طلبی است که از شرکت‌های بیمه داریم و این موجب شده است امکانات در خور شأن بیمارستان نباشد.

مدیر شبکه بهداشت و درمان با اشاره به مکاتبات با دانشگاه علوم پزشکی مازندران جهت تامین نیروی شرکتی و یا ذخیره آزمون و همچنین امکانات به بیمارستان، گفت: نماینده مجلس پیگیر نیروی انسانی بود و همچنین پیگیر مطالبات بیمارستان از بیمه هستیم تا پاسخگوی پزشکان و پرستاران باشیم.

آنچه پرستاران می‌گویند

برای روشن شدن موضوع استعفای ۲۲ پرستار بیمارستان چالوس طی چند ماه گذشته، سعی ما بر این بود ارتباطی با پرستاران و مسئولان مربوطه داشته باشیم و در ابتدا از طریق یکی از همکاران شماره تماس چند نفر از پرستاران را که مطمئن بودیم استعفا داده‌اند گرفته شد. اولین نفر محمدجواد قربانپور با ۲۲ سال سابقه به عنوان پرستار بخش اورژانس بیمارستان طالقانی چالوس بود که وقتی پرسیده شد تمایل به معرفی نامش دارد در گزارش دارد یا خیر؛ بدون واهمه گفت «موردی ندارد، اسمم را در گزارشتان بنویسید»

وی در ابتدای صحبت خود با اشاره به کمبود امکانات در بیمارستان طالقانی گفت: در گذشته وقتی بیمار می‌خواست بستری شود به بیمار بسته‌ای داده می‌شد که درون آن ملافه هم بود اما الان به بیمار می‌گوییم که قبل از بستری ملافه را تهیه کند و با خود بیاورد و حال مابقی وسایل مثل سرم بماند که شدیدا کمبود وجود دارد.

وی افزود: سختی‌های زمان کرونا را پشت سر گذاشتیم و وزارت بهداشت بارها وعده جبران برای پرستاران را داد اما دریغ از عمل به همه این وعده‌ها و تنها ۵۰۰ هزار تا یک میلیون به حساب پرستاران واریز شد.

قربانپور با بیان اینکه با وجود ۲۲ سال خدمت به عنوان پرستار به تازگی از شرکتی به قراردادی تبدیل شده است، گفت: پرستاری را می‌شناسم با وجود اینکه مدت زمان خیلی کوتاهی آمده است اما استخدام شده و امثال من با این‌همه سابقه همچنان شرکتی یا قراردادی هستند.

وی با اشاره به اینکه کارانه ما پنج سال قبل حدود ۸۰۰ تا ۹۰۰ هزار تومان بود و در حال حاضر بعد از گذشته این چند سال هنوز همان مبلغ است، یادآور شد: حقوقی که با این‌همه سابقه داده می‌شود ۱۳ میلیون است که تا به دست ما برسد تنها ۱۰ میلیون می‌شود؛ نمی‌توان خرج زندگی را تامین کرد اما پزشکان چندین برابر ما پرستاران حقوق دارند در حالیکه بخش اعظم کار درمان به عهده پرستاران است که شب و روز ایستاده‌اند.

این پرستار بیمارستان چالوس با بیان اینکه برای تامین هزینه‌های زندگی اگر برای جابجایی مسافر وقت می‌گذاشتم مقرون به صرفه بود و درآمدش چندین برابر پرستاری بود، متذکر شد: گاهی با فرزندم جرات اینکه به فروشگاهی بروم، ندارم چون طی این چند سال اخیر برای تامین زندگی ناچار به گرفتن چند فقره وام شدم و حقوق دریافتی همان چند روز اول تمام می‌شود.

قربانپور با اشاره به مشکلات عدیده بیمارستان چالوس از جمله حاضر نشدن به موقع پزشکان، بیان کرد: وقتی قرار است یکی از مسئولین برای بازدید و بررسی وضعیت بیاید از چند روز قبل تدارک می‌بینند و رئیس و معاون و چند نفر هیئت همراه با وی هستند که اجازه صحبت به کسی داده نمی‌شود تا مشکلات را مطرح کنند.

وی خاطرنشان کرد: اغلب همکاران با تجربه و فعال ما به علت بی‌مهری و حقوق پایین در حال ترک فعالیت خود و استعفا هستند و چند نفر نیز از این شغل کناره‌گیری کرده‌اند.

این پرستار بیمارستان طالقانی چالوس با بیان اینکه این مشکلات در بیمارستان نوشهر هم وجود دارد، یادآور شد: چندین سال است که به عشق این مردم از رامسر به این بیمارستان می‌آیم و هیچ وقت هم گلایه نکردم اما چند وقتی است رئیس بیمارستان حتی وعده ناهار مرا در بیمارستان قطع کرده است و به ناچارم بیرون از بیمارستان غذا تهیه می‌کنم، حتی عنوان کردم از حقوقم کم کنند اما غذای بیمارستان را به من بدهند قبول نکردند.

قربانپور با اشاره به اینکه از مدتی قبل استعفای خود را به صورت مکتوب ارائه داده‌ام، افزود: طی ۲ ماه آینده با توجه به مشکلاتی که مطرح شد در حال ترک کارهستم.

یکی دیگر از پرستاران باسابقه بیمارستان چالوس نیز در صفحه اینستاگرام خود اینگونه آورده بود: «سال‌ها در مراکز درمانی مختلف خدمت کرده‌ام و هیچ گاه احساس خستگی نداشتم اما طی چند سال اخیر که برای ادامه خدمت به بیمارستان طالقانی آمده‌ام آنقدر مشکلات زیاد است که قصد دارم پیش از موعد بازنشسته شوم.

«همه همکاران می‌دانند من آدمی نیستم که از زیر کار در بروم و همیشه در سخت‌ترین شرایط سر پا ایستاده‌ام، اما توان تحمل این‌همه بی مهری را ندارم.»

«عدم مسئولیت پذیری یک سری از مدیران، نبود مدیریت درست در بیمارستان، کمبود امکانات و تجهیزات، توان پرستاران را بریده است.»

این موارد گلایه پرستار بیمارستان طالقانی با ایسنا بوده است.

در ادامه خانم «الف.م» یکی دیگر از پرستاران استعفا داده بیمارستان طالقانی چالوس نیز در گفت‌وگو با ایسنا، با اشاره به کمبود امکانات بخصوص کمبود نیرو در این بیمارستان گفت: به علت کمبود نیرو؛ همکاران ناچار بودند شیفت‌ها را فشرده انجام دهند و این موضوع فشار مضاعفی بر شانه پرستاران است.

این پرستار با بیان اینکه نیروی استخدامی بیمارستان بوده است، افزود: مدت چند ماه هست که برای رسیدگی به زندگی و فرزندم استعفا داده‌ام.

اظهارات فرماندار چالوس در خصوص نارضایتی پرستاران بیمارستان طالقانی

«محمد شریفی» فرماندار چالوس نیز در گفت‌وگو با ایسنا، با اشاره به کمبودهایی که در بیمارستان تخصصی چالوس اعم از سرم، دیر رسیدن پزشکان متخصص بر سر بیمار و فشردگی شیفت پرستاران به لحاظ کمبود نیرو وجود دارد، اظهار کرد: حدود یک ماه پیش از دانشگاه علوم پزشکی درخواست تغییر رئیس بیمارستان طالقانی را داشتم و با موافقت دکتر فرهاد غلامی رئیس دانشگاه علوم ‌پزشکی نیز همراه بود.

وی افزود: بعد از بازدید معاون درمان وزارت بهداشت از بیمارستان طالقانی در حضور رئیس و مدیر بیمارستان از کمبود دارو و تجهیزات گلایه کردم و دکتر کریمی معاون وزیر بهداشت این ضعف را مربوط به مدیریت بیمارستان اعلام کرد.

شریفی گفت: به گفته معاون درمان وزارت بهداشت هیچگونه کمبودی در زمینه سرم نداریم و بعضا صادر می‌شود، مدیریت این بیمارستان درخواست و مطالبه برای دریافت دارو و تجهیزات ندارد.

وی با اشاره به تغییر مدیریت بیمارستان ظرف مدت کوتاه گفت: این قول داده می‌شود که با حمایت از مدیریت جدید از طریق خیرین سلامت و هیئت امنای تازه نفس می‌توان وضعیت را بهبود بخشید.

به گزارش ایسنا، با توجه به مشکلاتی که از زبان کادر درمان بیمارستان چالوس بیان شد امید می‌رود مسئولان هرچه زودتر نسبت به رفع مشکلات اقدام کنند.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • انتقاد عباس عبدی از احضار برخی فعالان رسانه ای به دادگاه: نتیجه‌اش همین می‌شود که مهم‌ترین رسانه رسمی کشور از خود اعتبارزدایی کرده/ فعال رسانه‌ای را احضار کردند که در دفاع از مقابله با اسراییل بیش از بقیه می‌نویسد/ این موجب می‌شود اعتبار نوشته‌های مستقل د
  • انتقادات صریح عباس عبدی : فکر می کنند با پرداخت قدری پول و اعتبار، مردم برای ازدواج و فرزندآوری صف می‌کشند؟ مشکل اصلی جوانان سقوط اقتصاد و درآمدست
  • انتقادات صریح عباس عبدی: فکر می کنند با پرداخت قدری پول و اعتبار، مردم برای ازدواج و فرزندآوری صف می‌کشند /مشکل اصلی جوانان سقوط اقتصاد و درآمدست
  • اعلام جرم دادستانی تهران علیه روزنامه اعتماد و عباس عبدی
  • دادستانی تهران علیه روزنامه اعتماد و عباس عبدی اعلام جرم کرد
  • عباس عبدی: پیش‌بینی شروع جنگ بین ایران و اسرائیل؛ دیر یا زود به مرحله‌ای می‌رسیم که از آن پرهیز داشتیم
  • عباس عبدی: پیش‌بینی شروع جنگ بین ایران و اسرائیل؛ دیر یا زود به مرحله‌ای می‌رسیم که تاکنون پرهیز داشتیم
  • پیش‌بینی عباس عبدی از شروع جنگ بین ایران و اسرائیل
  • واکنش عباس عبدی به درگیری نظامی ایران و اسرائیل
  • استعفای ۲۲ پرستار چالوسی؛ از شایعه تا واقعیت!