کريشتف کيشلوفسکي؛ نامي ماندگار براي عاشقان سينما
تاریخ انتشار: ۳ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۲۳۷۸۵۱
خبرگزاري آريا - مجله دنياي تصوير - ارغوان اشتري: درنقشه جغرافيايي سينماي جهان، در کشور لهستان، کريشتف کيشلوفسکي ميدرخشد. قبر او با آن نماد دو دست در حال کادر گرفتن هر ساله ميعادگاه دوست داران فيلمهاي او در گورستان پوازکي شهر ورشو است. کريشتف کيشلوفسکي عمرطولاني نداشت.
متولد 27 ژوئن 1941 در ورشو بود و 13 مارس 1996 در ورشو روي در نقاب خاک کشيد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مجموعه کوتاه «ده فرمان» را براساس ده فرمان حضرت موسي براي تلويزيون لهستان ساخت. «زندگي دوگانه ورونيک»، «فيلمي کوتاه درباره کشتن»، «فيلمي کوتاه درباره عشق»، «شانس کور»، سه گانه آبي،سفيد،قرمز از فيلمهاي مشهورتر اوست.
استنلي کوبريک مقدمهاي بر کتاب فيلمنامه «ده فرمان» نوشت و او را ستود. کيشلوفسکي در فيلمهايش تلخ و طعنه زن بود و فيلمنامههايش از تقدير، تصادف، عشق و آسيبپذيري ميگفتند و با کمک تصوير به بياني عميق و سختي عاطفي دست مييافتند که فراموش ناشدني است. آثار او تنگناهاي اخلاقي، اجتماعي و سياسي شخصيتها را توصيف ميکردند.
در بيستمن سالمرگ او مجموعه «ده فرمان» به فرمت 4k مرمت و عرضه شد. کرايتريون پيشتر نسخههاي با کيفيت فيلمهاي فرانسوي زبان او را منتشر کرده بود. کمي بعدتر فيلمهاي لهستاني زبان او را نيز کرايتريون ارايه داد. مصاحبهاي که ميخوانيد گزيدهاي از پرسشهايي است که در خلال سالهاي 1989 تا 1994 در مصاحبههاي فردي يا جمعي کيشلوفسکي به آن پاسخ داده.
باتوجه به ساختار «ده فرمان» آيا يک جست وجوي عينيتري براي فرامين و معناي ده فرمان حضرت موسي در اين مجموعه وجود داشت؟
-نميدانم. رويدادهاي تصادفي بيشماري هستند، چراکه من به تصادف به عنوان يک علت مشخص يا نيرو مينگرم. تقديرگرا نيستم ولي ميدانم بسياري از آدمها سرلوحه زندگيشان تصادف است از جمله خودم.
عقيده داريد «ده فرمان» يک فيلم واحد است؟
-پاسخ سوال سخت است. هر قسمت يک پايان مشخص دارد. بدين نحو طرحريزي شده بود. آزمون واقعي نحوه شکلگيري فيلم در ذهن و قلب مردم است. نظر من اينجا محلي از اعراب ندارد.
در هشت قسمت از ده قسمت «ده فرمان» شخصيتي مرموز(با نقشآفريني بازيگر آرتور بارسيس) وجود دارد که شخصيتهاي اصلي را نظاره ميکند. ارتباط او با ساختار مجموعه چيست؟
-«ده فرمان» يک مجموعه واقعي نيست بلکه مجموعه فيلمهايي با داستانهاي مختلف است. اين شخصيت فرصت يک جور حضور را ميدهد که به مردم خاطر نشان ميکند آنها نيز همان داستان را تماشا ميکنند. همه قهرمانان در يک منظقه سکونت دارند، مدام با هم ملاقات ميکنند. اين شخصيت ميآيد و مدتي نگاه ميکند که هميشه در دراماتيکترين لحظات داستان است. او نگاه ميکند و ميرود هرگز کلامي برلب نميآورد.
بازيگر نقش بارها از من پرسيد: «من کيستم؟ چه جور شخصيتي را بايد ايفا کنم؟» اصلا پاسخ نميدادم. ميدانم بعضي ها او را دوست دارند، شخصيتي را که به ما چشم ميدوزد و مهر سکوت برلب دارد. فکر ميکنم او از اين تيپ آدمهاست.
در بيان و نگارش داستانها تلاش ميکرديد که تعادل سناريوهاي خوشبيني و بدبيني را حفظ کنيد؟
-چنين رويکردي نداشتم. هميشه تلاش کردم پايان فيلم را به طريقي خلق کنم که قهرمانان با پايان داستان باهوشتر و داناتر شده باشند. چيزکي فهميده باشند يا با ديگري انسانيتر برخورد کنند. احساس ميکنم اين واقعيت که ما نسبت به ديگران به شدت بيتفاوت هسيتم معضل اساسي پايان قرن بيستم است.
آيا به عنوان فيلمساز براي خلق هنر نياز داريد در قبال شرايط اقتصادي فيلمسازي خودتان را هماهنگ کنيد؟
– براي فيلم ساختن نياز به دليل دارم. شايد پول داشتن يا فرصت داشتن دليل بسندهاي نباشد. بايد يک نيروي دروني حقيقي داشته باشم. بايد چيزي باشد که به نظرم مهم جلوه کند. در آن لحظه يعني سپتامبر 1989 خودم را کاملا خالي ميديدم و بايد از نو انرژي بدست مي آوردم.
فيلمهاي شما به شکل ويژهاي به ريتمهاي اجتماعي و فرهنگي زندگي لهستاني ميپردازند. آيا زندگي در لهستان از جنبه دراماتيک متقاوت از مثلا زندگي فرانسوي يا آلمانيهاست؟
-پاسخ سوالتان سخت است. لهستان کشور وحشتناکي است. حيرانام که ميتوانيم تحملش کنيم. من زندگي نسبتا راحتي دارم چون ميتوانم دور دنيا سفر بروم. لهستان کشور مردمي در رنج است که زندگي بسيار سختي دارند. درعوض اين زندگي بسيار الهامبخش است. سختي زندگي روزانه همه را بينهايت عصبي کرده است. ما زياد اذيت ميشويم مانند آدمي که که از يکسري پله سقوط ميکند و همه چيزي آزارش ميدهد.
هر روز از پله هاي زيادي سقوط ميکنيم و همه چيز بينهايت پيچيده است. هميشه با حقارت دست به گريبان ايم. هميشه احساس ميکنيم در کشوري با قوانين بد زندگي ميکنيم و چيزي نيست که دوستش داشته باشيم. متعاقبا به هر نوع درد ديگري حساس هستيم. کمي شبيه شکاف خوردن لايه بيروني پوست است. هر نوع لمسي دردناک ميشود حتي اگر لمسي از نوع مهرورزي باشد.
داستان «زندگي دوگانه ورونيک» تداعي کننده بخشهايي از فيلمهاي «شانس کور»، «پاياني نيست» و يک اپيزود از «ده فرمان» است.
مهم تر از هر مسالهاي «زندگي دوگانه ورونيک» درباره امکان يادگيري حتي ناخودآگاه از تجربيات ديگران است. شانس چنداني در اين فيلم واقعا نميبينيد. البته انسانها هرگز از اشتباهات خود درس نميگيرند ولي آدم به آدم تفاوت دارد.
در «زندگي دوگانه ورونيک» و تريلوژي سه رنگ يک حس عميق جابهجايي يا هنرمند در تبعيد متبادر ميشود. آيا اين به حس غريبگي شما از لهستان نشات ميگيرد؟
-من در لهستان زندگي ميکنم، در ورشو. ترديدي نسبت به هويت خودم ندارم. من و کريشتف پيسيويچ فيلمنامههاي اين چهار فيلم را پشت سرهم نوشتيم. زماني که مينشستيم و مينوشتيم ايده هريک در ذهنمان بود. از داستانهاي شخصي استفاده کرديم تا مطالعه نماييم که چطور ايدهها در زندگي روزمره عمل ميکنند. اين ايده ها توجه هرکسي را جلب ميکنند. آنها کاري به زادگاه من يا شخص من ندارند.
نقش خود را به عنوان فيلمساز چگونه ميبينيد؟
-نگاه کنيد، با دقت بسياري مشاهده کنيد و افکار و ايده هايي که فرهنگ و مردم دوروبرتان را تحت تاثير قرار ميدهد، بنويسيد.
ارزيابي شما نسبت به وضعيت سينماي بينالمللي چيست؟
-باور دارم که در سينماي دنيا يک بحران داريم. اين بحران فرهنگي است. در سينما يک دورهاي تمام شد و حالا منتظر دوران جديدي هستيم. چيزي بايد تغيير کند. همه نشانهها به پايان يک قرن اشاره دارد که معمولا به بحران حوزه فرهنگ پيوند خورده است. دوران پيام دادن به روشهاي صريح سرآمده است.
چرا تصميم گرفتيد سه رنگ آخرين فيلم شما باشد؟
-نميدانم چه فيلم ديگري ميتوانستم بسازم. همه اين فيلمها را ساختهام و با اين احساس روبه رو شدم که مدام دارم يک فيلم مشابه کارگرداني ميکنم. از سال 1987 چهارده فيلم ساخته ام. بيشتر از سهمام کارگرداني کردهام. حالا زمانش فرا رسيده تا به کارگردانهاي ديگر فرصت بدهيم که چه ميتوانند بسازند.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۳۷۸۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مراسم وداع با پیکر مطهر شهید عشیری لیوسی در دزفول
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای استان خوزستان، با حضور جمعی از مسئولان، خانوادههای معظم شاهد، ایثارگران و قشرهای مختلف مردم مراسم وداع با پیکر مطهر شهید عشیری لیوسی که پس از ۴۰ سال شناسایی شده بود، برگزار شد.
در این مراسم که شب شهادت حضرت امام جعفر در حسینیه عاشقان ثارالله دزفول برگزار شد، شرکت کنندگان در رثای این امام همام و اهل بیت (ع) به عزاداری پرداختند و با شهید گرانقدر عشیری لیوسی وداع کردند.
مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خوزستان گفت: همزمان با سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) پیکر مطهر شهیدان عشیری لیوسی و پور عزیز پورمحمدی تشییع میشود.
حسن نورانی افزود: پیکر مطهر شهید عشیری ساعت ۸:۳۰ دقیقه صبح از حسینیه عاشقان ثارالله دزفول به سمت گلزار شهدا و پیکر مطهر شهید پورعزیزپور محمدی ساعت ۹ صبح از حسینیه عاشقان ثارالله اهواز به سمت گلزار شهدا تشییع میشود.
وی ادامه داد: شهیدان عشیری لیوسی و پور عزیز پور محمدی به ترتیب در تاریخهای اول فروردین سال ۱۳۶۱ و دوم فروردین سال ۱۳۶۳ به درجه رفیع شهادت نائل آمدند که پس از ۴۰ سال پیکر مطهرشان شناسایی شد.