روایتی خواندنی از زندگی «آقای دوربینی»
تاریخ انتشار: ۴ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۲۶۶۵۶۹
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ حسین نمازی اول نمیدانست «دوربین فیلمبرداری» چیست. هفدهساله بود که برای اولین بار جلوی یک دستگاه نشست و وقتی شنید تصویرش را در تلویزیون پخش کردهاند، به راز آن دستگاه جادویی پی برد و دلش خواست باز هم جلوی آن دستگاه بنشیند تا باز هم دیده شود.
دیدهشدن هدف اصلی او بود؛ پس در راه رسیدن به هدفش سالها تلاش کرد تا به آن رسید؛ صدها بار از دریچهی دوربین عکاسان و فیلمبرداران عبور کرد و روی نمایشگرها نقش بست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حسین که به واسطهی عموی خود - حسین نمازی، وزیر امور اقتصادی و دارایی شش کابینهی دولتهای مختلف - به دستبوسی امام راحل هم رفته، این روزها شناختهشدهترین پدیدهی «دوربینی» ایران است، آنقدر شناخته شده که آقای قرائتی -معلم قرآن تلویزیون- هم میگوید صدبار او را در تلویزیون دیده!
آقای دوربینی پای ثابت مراسمهایی است که در آنها دوربین و خبرنگار وجود دارد. خواه مراسم تشییع جنازه باشد، خواه بزرگداشت و راهپیمایی و نمایشگاه و مانند اینها. سالها پیش بود که کامران نجفزاده در یکی از همین مراسمها از او پرسید پیامش به کسانی که او را میبینند چیست و او گفت: «راه مرا ادامه بدهید.»
احتمالاً از اتفاقات اخیر که برایش افتاده هم ناراحت نیست، چون باعث شد اسمش بیشتر از قبل سر زبانها بیفتد و بارها در شبکههای اجتماعی و رسانههای رسمی از برخورد آقای قرائتی و آقای دوربینی گفتند و نوشتند. هرچند اینبار آقای دوربینی پشت به دوربین بود و کسی چهرهی او را ندید. اما خیلیها میدانستند کسی که صدبار در تلویزیون دیده شده چه کسی است.
او که چند سال قبل باز هم برای دیده شدن به نمایشگاه مطبوعات رفته بود سوژهی مصاحبهی یکی از سایت ها شد و گفت: «هروقت که صبح زود از خونه میرم بیرون، خونوادم میفهمن که یک نفر فوت کرده و امروز تشیع جنازس. همیشه بهم میگن اگر به خاطر ثواب به این مراسما میرفتی، الان بهشت رو گرفته بودی؛ (اما) برای من دوربین مهم است.»
آقای دوربینی از همسرش طلاق گرفته است
حسین آنقدر عاشق دوربین و دیده شدن است که زندگی خود را در این راه صرف کرده و حتی همسرش را طلاق داده است. پس میشود حدس زد که برخورد بد آقای قرائتی –که بعداً بابت آن عذرخواهی هم کرد- اگر منجر به معروفتر شدن آقای دوربینی شده باشد، برایش جای خوشحالی هم دارد.
حسین نمازی پنجاهونهساله، اهل تهران و با اصلیتی شیرازی است. زنش را طلاق داده چون او اصرار داشته در شیراز زندگی کنند اما حسین فکر میکرد در شیراز موقعیت مشهور شدن ندارد و باید در تهران بماند. پس بین دوربین و همسرش، اولی را ترجیح داد.
او دیپلمردی است و وقتی دید با درس خواندن به جایی نمیرسد، رفت سراغ دوربین. حالا بیش از چهل سال است که در این کار است و قصد کنار کشیدن هم ندارد. میگوید «کار من همش خاطره است.»
میگوید فقط دلش میخواسته دوربینها نشانش دهند و دوست نداشته هویتش افشا شود. اما کمکم خبرنگاران او را شناختند و مصاحبههایی که با او انجام دادند زیر و بم زندگیاش را عمومی کرد. از طرفی، معروفشدن بیش از حدش باعث شد اغلب عکاسان و تصویربرداران او را از قاب خارج کنند؛ هرچند حسین دوربینی در این سالها قابها را هم بخوبی شناخته و تلاش میکند جایی قرار بگیرد که حذف شدنی نباشد؛ مثلاً در مراسم تشییع جنازه، درست زیر سرِ تابوت! یا درست پشت سر کسی که خبرنگار با او مصاحبه میکند!
خودش میگوید: «وقتی چراغ بالای دوربین روشن میشه، اون زمانیه که فیلمبردار کار خودشو شروع کرده و من سریع پشت سر مسئولین قرار میگیرم. دیگه اونا نمیتونن منو حذف کنن. اگر بخوان سانسور کنن، باید اصل فیلمو پخش نکنن». راز موفقیت او هم در یک کلمه خلاصه میشود: «تجربه!»
حسین میگوید از وقتی کامران نجفزاده و حسینیِ بای با او مصاحبه کردند باعث شهرتش شدند؛ هرچند شناختهشدن کارش را سخت کرد اما از آنها ناراحت نیست چون او را به هدفش رساندند. در روزهای اخیر هم حجتالاسلام و المسلمین قرائتی با بیرون کردن آقای دوربینی باعث مشهور شدن بیشتر او شد؛ واکنشهای منفی مردم به این کار آقای «معلم اخلاق» و انتشار نظراتشان با هشتگ «آقای دوربینی» و «قرائتی» در نهایت این چهرهی آشنای درسهای اخلاق تلویزیون را ناچار کرد از این مرد سادهدل عذرخواهی کند و درس اخلاق را اینبار در عمل بیاموزد.
به هر حال آقای دوربینی امروز تبدیل به بخشی از فرهنگ عامهی ما شده؛ نشان به این نشان که هرجا کسی علاقهی زیادی به حضور مقابل دوربین و گرفتن عکس و فیلم داشته باشد، به او لقب آقای دوربینی میدهند! خواه نامزد ریاست جمهوری باشد، خواه نمایندهی مجلس، عضو شورای شهر یا ورزشکار.
اصلاً شاید ایرادی ندارد که در یک مراسم بظاهر جدی یا مصاحبهی تلویزیونی یکی از مسئولان، یک چهرهی آشنا هم آن پشت دیده شود؛ تا به حال که به کسی غیر از خود آقای دوربینی ضرری نرسیده است.
سلامت آنلاین
انتهای پیام/
ناگفته های زندگی آقای دوربینی!
منبع: باشگاه خبرنگاران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۶۶۵۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نامه خواندنی اینزاگی به هواداران اینتر
به گزارش "ورزش سه"، سیمونه اینزاگی پس از قهرمانی اینتر در سری A، نامهای طولانی به هواداران این تیم نوشت. نراتزوری پس از پیروزی در دربی دلا مادونینا مقابل میلان، قهرمانی در ایتالیا را مسجل کرد.
این قهرمانی، بیستمین قهرمانی تاریخ باشگاه اینتر بود و آنها از فصل بعد دومین ستاره را روی پیراهنش حک میکند. اینزاگی نامهای خطاب به طرفداران اینتر را در اختیار کوریره دلا سرا قرار داده که آن را در ادامه میخوانید:
"به سفر ما خوش آمدید که از شور و شوق و پیروزیهای بزرگ ساخته شده است. ستاره دوم متعلق به نراتزوری است. از ابتدا فقط یک هدف وجود داشت: سربلندی شهر و همه طرفداران ما. بسیاری از هواداران فوقالعاده، که همیشه در کنار هم هستند، با اشتیاق زیاد و عشق به رنگ اینتر، متحد شدهاند.
من مفتخرم که داستان این سفر فوق العاده برای این باشگاه بزرگ را با شما به اشتراک بگذارم، اما مهمتر از همه برای بازیکنانم و همه کسانی که اینتر را دوست دارند، ما به یک هدف باورنکردنی رسیدهایم که به ما امکان تاریخ سازی میدهد.
جاده پیروزی زیبا بود، ستاره دوم روی سینه نشان دهنده تلاش، فداکاری و استعداد همه افرادی است که خانواده ما را تشکیل میدهند. مانند اینتر بزرگ هررا که سالها پیش اولین ستاره را به دست آورد، امروز ما نیز در حال نوشتن یکی از مهمترین صفحات باشگاه هستیم. تشکر ویژه از استیون ژانگ، رئیس باشگاه که من را در اینتر میخواست، همیشه به ما نزدیک بود و هرگز اجازه نداد چیزی کم داشته باشیم.
از همه مدیرانی که با آنها کار کردم تشکر میکنم که ما را در موقعیتی قرار دادند تا بتوانیم کارمان را به بهترین شکل ممکن انجام دهیم. از همه همکارانم و افرادی که این سفر درخشان را با آنها سهیم شدهام، تشکر میکنم، بدون تعهد آنها به این هدف بزرگ نمیرسیدیم. اما مهمتر از همه از بازیکنانم تشکر میکنم، قهرمانان واقعی بسیاری از نبردها که باعث افتخار همه هواداران نراتزوری در سراسر جهان شدهاند.
یک تشکر بزرگ از خانوادهام که پناهگاه امن و پشتیبان همیشگی من در زندگیام به عنوان یک مربی و به عنوان یک مرد هستند. وقتی بالاخره سوت پایان دربی به صدا درآمد و دیدم همه هواداران نراتزوری در حال شادی هستند، احساس شادی بینظیری کردم که خیلی تلاش میکنم تا آن را توصیف کنم.
در این سه سال با هم، با باشگاه، بازیکنانم و این گروه کاری فوقالعاده انجام دادیم، فوتبال فوقالعادهای بازی کردیم، با چالشهایی روبرو شدیم و جامهای زیادی را به دست آوردیم، و در فینال لیگ قهرمانان اروپا به خوبی بازی کردیم، جایی که میتوانستیم خوش شانستر باشیم.
ما همیشه سعی کردهایم پرچمهایمان را بالا نگه داریم و باعث افتخار هوادارانی باشیم که هر هفته ما را دنبال میکنند، آنها ما را تشویق میکنند که همیشه در تمام چالشهای جدید، بهتر عمل کنیم.
امیدوارم این داستان بتواند الهام بخش کسانی باشد که رویای دستیابی به اهداف خود را دارند و نشان دهد که با کار روزمره، عزم و فداکاری، هر آرزویی میتواند به واقعیت تبدیل شود. در سخت ترین لحظه ما حتی بیشتر متحد شدیم و یک خانواده شدیم. هرگز این را فراموش نمیکنم. خوبیها هرگز فراموش نمیشوند و برای همیشه باقی میمانند. تا ابد فورزا اینتر."