Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - روزنامه شهروند: نشان دادن هر نوع خشونت روي پرده سينما، از بدو پيدايش هنر هفتم تا امروز، موافقان و مخالفان زيادي داشته است. مخالفان عموما نشان‌دادن خشونت را به مثابه ترويج آن مي‌دانند و مدافعان بر کارکردهاي بازدارنده پخش خشونت عريان تاکيد مي‌کنند. چنين مجادله‌اي ريشه در تاريخ سينما دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حدود ٩٠‌سال قبل نخستين تحقيقات درباره نتايج و دغدغه‌هاي اجتماعي به‌تصويرکشيدن خشونت روي پرده سينما انجام گرفت.
نتايج مباحثاتي چنين درباره خشونت در سينما –ترويج يا هشدار- بعد‌ها در مقالاتي با عنوان‌هاي سينما، بزهكاري و جنايت، محتواي فيلم‌ها و سينما و نگرش‌هاي اجتماعي كودكان به چاپ رسيد. پاسخ اين تحقيقات به اين پرسش اساسي که «نشان‌دادن خشونت در سينما چه تاثيري بر ميزان خشونت در اجتماع مي‌گذارد؟» هرچه بود نتوانست ذره‌اي از انگيزه فيلمسازان براي محدودکردن صحنه‌هاي خشن در تاريخ سينما را کم کند.
خشونت در فيلم فارسي: در خدمت به جوانمردان!
پيش از انقلاب خشونت در سينماي ايران عملا به خشونت خياباني و نه لزوما اجتماعي ختم مي‌شود. خشونت در فيلمفارسي يعني زدوخورد چند نفر با هم، بي‌هيچ جرح و خوني. انگيزه قهرمان؛ قهرماني و جوانمردي است و انگيزه فيلمساز استفاده از سکانس‌هايي که گويي در کنار رقص و آواز، ناگزير فيلم هستند. روي ديگر سينماي ايران در آن سال‌ها، سينمايي اجتماعي است که خشونتي عريان‌تر دارد.
کيميايي و نادري نمايندگان سينماي اجتماعي دهه‌هاي ٤٠ و ٥٠ بيشترين کمک را از خشونت براي نشان‌دادن جامعه فروپاشيده مي‌گيرند. دراين وضع چاقو نماد خشونت مي‌شود و بار اکشن سينماي ايران را يک تنه به دوش مي‌کشد. استفاده از همين ميزان خشونت هم اما با روش‌هاي خاصي استفاده شده تا ميزان جريحه‌دارشدن مخاطب را تقليل دهد. صحنه‌ها عموما اغراق‌شده هستند و به دور از واقع‌گرايي، تنها تلاشي براي نشان‌دادن خشونت است. با اين حال، انواع ديگر خشونت، به‌ويژه خشونت خانگي –عليه زنان و کودکان- که جامعه ايران در آن سال‌ها با آن غريبه نيست، از چشم فيلمسازان دور مي‌ماند. زنان عملا مکمل تجاري سينما هستند و کودکان هم اگر در آثار کيارستمي و نادري حضور دارند، زمينه‌ساز گفتن حرف‌هاي ديگرِ فيلمساز هستند.
خشونت و سينماي خانوادگي
بعد از انقلاب تا مدت‌ها همان اندک خشونت هم ناديده گرفته شد. با آغاز جنگ، خشونت به سينماي دفاع‌مقدس محدود شد و همزمان چند نمونه از فيلم‌هايي پرفروش و موفق با بازي جمشيد ‌هاشم‌پور. ولي همچنان خبري از سينمايي که خشونت خانگي را نشان دهد و آن را تقبيح کند يا بکاود، نبود. در اواخر دوران جنگ تحميلي، سينماي خانوادگي در ايران توسط چند فيلمساز زن -پوران درخشنده، تهمينه ميلاني و رخشان بني‌اعتماد دوباره جان گرفت. اگرچه سال‌ها قبل آثاري همچون خشت و آينه ابراهيم‌گلستان و گزارش کيارستمي، تصوير نسبتا درستي از زن و خانواده در آن دوران ارايه داده بودند اما اواخر دهه ٦٠ و ابتداي دهه ٧٠ به منزله تولدي تازه در اين نوع سينما بود.
سينماي خانوادگي به‌طور خاص درباره مشکلات حرف مي‌زد: اعتياد، مشکلات زن ‌و شوهر و درگيري فرزندان با خانواده. خشونت اما باز هم غايب بود. اين غيبت اگرچه همچنان هم ادامه دارد و تعداد فيلم‌هايي که به‌طور ويژه از خشونت عليه زنان و کودکان حرف بزنند به تعداد انگشتان يک دست هم نمي‌رسد اما باز هم هستند فيلم‌هايي که اشاراتي هرچند نامستقيم به خشونت عليه زنان دارند.
معناي خشونت در سينما
خشونت در اين تاريخ، کارکردهاي مختلفي داشته و به نيات متفاوت به کار گرفته شده است. گاه خشونت با نشان‌دادن درد همراه است و ترس مي‌آفريند، مثل فيلم‌هايي که در ژانر سينماي وحشت طبقه‌بندي مي‌شوند.
در آثار تارانتينو سري بريده مي‌شود و دست و پايي قطع و اين خشونت و درد، وحشت مي‌آفريند. در سينماي اکشن، خشونت جزيي جداناپذير از قصه است و بدون آن، اکشن معنا ندارد. گاهي قرار است نمايش خشونت ابعاد فلسفي‌تر بيابد که در فيلم‌هاي فيلمسازاني نظير کرانينبرگ شاهدش هستيم.
در چنين آثاري خشونت در لايه پايين‌تر از آنچه به تصوير کشيده مي‌شود، حرف‌هايي ديگر مي‌زند و ارجاعاتي تاريخي–فلسفي به انسان دارد. در بعضي از فيلم‌ها مثل مصايب مسيح مل گيبسون، نمايش خشونت حس همدردي با اسطوره‌ها را برمي‌انگيزاند و در برخي نيز مانند آثار ميشل‌ هانکه، عملا صحنه خشني وجود ندارد، اما روابط، ميزانسن، ديالوگ‌ها و نگاه خاص فيلمساز، دامنه التهاب مخاطب را از هراس به خشونت، بالا مي‌برد. دسته‌بندي خشونت در سينماي جهان اگرچه بيش از اين چند دسته است و در سطحي فراگير مي‌توان درباره آنها حرف زد، اما در سينماي ايران خشونت عملا معنايي بدوي دارد.
قرمز- فريدون جيراني
قرمز با بازي محمدرضا فروتن و هديه تهراني در دوراني به سينما آمد که فيلم‌هاي «جوان‌پسند» عموما با بازي محمدرضا گلزار و بهرام رادان، فاتحان گيشه بودند. قرمز برخلاف آنها که عاشقانه‌هايي کم‌مايه بودند، داستان عاشقيتي خون‌بار بود. در قرمز، محمدرضا فروتن مبتلا به پارانوياست. سوءظن شديد شخصيتي كه فروتن نقش او را ايفا مي‌كند به همسر خود -هديه تهراني- تا حد مراقبت و نگراني از شغل پرستاري او گسترش پيدا كرده است و همين مسأله موجب جدايي آن دو از يكديگر و نهايتا آسيب‌زدن مرد به خانواده‌اش مي‌شود.

سينماي ايران با قرمز –شايد براي نخستين بار- خشونتي عملي عليه زن را به چشم مي‌بيند. شوهر در دفعات مختلف زن را کتک‌مي‌زند و شکنجه مي‌کند. چنين حجمي از خشونت اگرچه در مقياس جهاني سينما شبيه به يک شوخي بيشتر نبود اما در سينماي ايران گامي رو به جلو و در عين حال تکان‌دهنده بود. فريدون جيراني همين حجم از خشونت را با کمي چاشني ديوانگي، در پارک وي هم امتحان کرد و اگرچه مانند قرمز از مخاطب جواب نگرفت اما باز هم نشان داد که مي‌تواند فيلم خشن بسازد يا حداقل سعي کند فيلم خشن بسازد.
خانه‌ پدري- کيانوش‌عياري
خانه‌ پدري يگانه فيلمي در سينماي ايران است که خشونت خانگي را در حد اعلاي خود و به طرز فاجعه‌باري به تصوير مي‌کشد. اين فيلم داستان قتل دختري توسط پدر و برادر خود در اوايل دوران پهلوي اول است. اگرچه صحنه قتل کوتاه‌تر از يک دقيقه است اما تاثيري که بر مخاطب مي‌گذارد نه فقط تا انتهاي فيلم که تا هميشه با او است و از اين نظر کار کيانوش ‌عياري منحصربه‌فرد است. خانه پدري برخلاف معدود فيلم‌هاي خشن سينماي ايران که نهايتا خشونت خانوادگي را به زن و مرد تقليل مي‌دهد، فاجعه‌اي را نشان مي‌دهد که اعضاي اصلي يک خانواده براي هم مي‌آفرينند.

خانه پدري اما منتقدان سرسختي هم دارد. اين‌که دختري جوان چگونه توسط پدرش در اثر اتهامي جنسي به قتل برسد و اين موضوع در پرده سينما به نمايش درآيد، مسأله‌اي نبود که مخالفان را ساکت نگه دارد. فيلم توقيف شد و فقط چند روزي در جشنواره فيلم فجر و يک سانس در گروه سينمايي هنر و تجربه به نمايش درآمد. همين اکران ناچيز هم اما باعث نشد خانه پدري ديده نشود و ارزش‌هاي سينمايي‌اش ناديده گرفته شود.
سگ‌کشي- بهرام بيضايي
سگ‌کشي فيلمي درباره فريبکاري آدم‌ها در عصر هجوم سرمايه‌داري است که قهرمان آن، گلرخ کمالي، با بازي مژده شمسايي ايفاگر نقش زني مستقل و روشنفکر است که تصميم مي‌گيرد براي نجات شوهرش از زندان چک‌هاي او را از بين طلبکارانش جمع کند. اين تصميم او را در وضعيتي قرار مي‌دهد که از هر سو مورد خشونت قرار مي‌گيرد. خشونت جاري در سگ‌کشي نه فقط مجروحيتي است که گلرخ از جامعه دريافت مي‌کند، بلکه در تمامي نماها و حرف‌هاي آدم‌هاي اين فيلم مستتر است. در اين معني سگ‌کشي در کنار خشونت آشکار، خشونتي پنهان هم دارد.

بيضايي در سگ‌کشي زني را به تصوير مي‌کشد که در مهلکه‌اي نفسگير قرار مي‌گيرد اما تا پايان راه، تا نابودي خودش پيش مي‌رود و اين، روي ديگري از خشونت اين فيلم است. گلرخ کمالي از معدود زناني در سينماي ايران است که از فضاي روشنفکري خارج و به دنياي واقعي ايران –آن‌طور که بيضايي تصوير کرده- وارد مي‌شود. در اين وضع زني را از نماي نزديک مي‌بينيم که در تمامي داستان درحال ستيز با دنياي اطراف خود است. گلرخ همچون ديگر زنان سينماي بيضايي ماهيتي اسطوره‌اي دارد و تلاقي‌اش با زندگي واقعي، چاره‌اي جز جنگ برايش باقي نمي‌گذارد: جنگي ناگزير از خشونت.
فروشنده- اصغر فرهادي
برخلاف ديگر فيلم‌هاي اين نوشتار که خشونتي عريان دارند، فروشنده خشونت را در ذهن بيننده خلق مي‌کند. در ابتداي فيلم آپارتماني درحال فروريختن است. عماد و رعنا مجبور به ترک خانه و اجاره محل جديدي مي‌شوند.
آپارتمان جديد پيش از اين دو نفر محل زندگي کسي بوده (آهو) که همسايه‌ها‌ او را به بدنامي مي‌شناختند. داستان از همين جا آغاز مي‌شود: يکي از مشتريان مستاجر قبلي به خانه مي‌آيد و رعنا و آهو را اشتباهي مي‌گيرد و اتفاقي رخ مي‌دهد که نه تماشاگر آن را مي‌بيند و نه عماد. خشونت اما بدون ديدن، بدون هيچ فريادي و هيچ خوني، تا عمق جان مخاطب فرو مي‌رود.

اصغر فرهادي در فروشنده از خشونتي حرف مي‌زند که قابل نشان‌دادن نيست و حتي حرف‌زدن از آن هم تابو است. چنين خشونتي به اين شکل در سينماي ايران سابقه نداشته است و شايد اگر فيلمسازي ديگر به غير از فرهادي دست روي چنين سوژه‌اي مي‌گذاشت، بايد تا هميشه قيد نمايش عمومي فيلم خود را مي‌زد اما فرهادي با هنرمندي، زبري و تلخي اين خشونت را به خواننده مي‌چشاند.
ملي و راه‌هاي نرفته‌اش- تهمينه ميلاني
آخرين ساخته تهمينه ميلاني ادامه مسيري است که تا امروز طي کرده است. ميلاني با همان ديدگاه هميشگي به نقد خانواده جامعه مردسالار پرداخته و از نتايج آن حرف مي‌زند. اما آنچه ملي و راه‌هاي نرفته‌اش را با فيلم‌هاي اينچنيني ميلاني و ديگر فيلمسازان ايران متفاوت مي‌کند، خشونتي است که عليه زن به وضوح به تصوير کشيده مي‌شود. مليحه دختري از خانواده‌اي سنتي است که مردسالارانه تحت محدوديت و توهين است. همين مردسالاري –به عقيده ميلاني– منجر به آشنايي او با برادر يکي از دوستانش مي‌شود.
سيامک که براي رسيدن فيلمساز به نتيجه مورد نيازش، بايد قلدر و درس‌نخوانده و گردن‌کلفت باشد، از همان ابتداي آشنايي شمه‌هايي از آزار را در رفتار خود دارد.

چنين آزاري بعد از ازدواج به خشونت مستقيم عليه مليحه منجر مي‌شود. مشکل اصلي «ملي و راه‌هاي نرفته‌اش» اين است که همچون ديگر فيلم‌هاي ميلاني در سطح باقي مي‌ماند و دلايل اصلي خشونت را نمي‌کاود. ايده اصلي فيلم اين است که چون سيامک در خانواده خود خشونت‌ديده پس در مواجهه با مشکلات زندگي خود خشونت اعمال مي‌کند، درحالي‌که چنين ديدگاهي ساده‌انگارانه‌ترين شکل تحليل است.
اين ساده‌سازي و گاه اغراق که در اکثر آثار ميلاني وجود دارد اما نتيجه مستقيمي دارد: تماشاگر خشونت را بر صحنه مي‌بيند و منزجر مي‌شود و ياد مي‌گيرد که در برخورد با خشونت خانوادگي -به‌ويژه از طرف همسر- چه بايد کند. اين هدف ميلاني است و با چشم‌پوشي از مسير، خوب به هدف زده است.
لانتوري- رضا درميشيان
لانتوري فيلمي در تاريخ سينماي ايران است که خشونت و نتايج آن را عامدانه و با جزييات بسيار به تصوير مي‌کشد. خشونتي که رضا درميشيان از آن حرف مي‌زند، از آن دسته خشونت‌هايي است که جامعه زنان به‌طور معمول وحشتي مضاعف از آن دارند، زيرا نتايجي جبران‌ناپذير دارد و تلخي آن تا ابد وجود خواهد داشت.
اما آنچه اهميت دارد جنس اين خشونت است. قسمتي از يگانگي لانتوري در همين نکته نهفته است. رضا درميشيان فيلمي درباره اسيدپاشي ساخته است. پيش از اين‌که اين فاجعه اتفاق بيفتد تماشاگر با يک گروه آدم و چگونگي جمع‌شدن آنها دور هم آشنا مي‌شود.

يک‌سوم آخر فيلم، وقتي فاجعه اتفاق مي‌افتد، در حقيقت حرف اصلي درميشيان شروع مي‌شود: نمايشي از چهره سوخته انساني در نزديکترين نماها و بيش از آن، سکانس تکان‌دهنده قصاص چشم در برابر چشم. در لانتوري خشونت به معني معمول در سينماي ايران وجود ندارد. چند لايه، تودرتو و تکان‌دهنده‌تر از هر اثري است. لانتوري جامعه را هدف گرفته و درنهايت با انسان‌ها حرف دارد.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۷۴۲۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جنجالی که «نماوا» به پا کرد

طی ساعات اخیر ویدئویی از محمدحسن شانه‌ساززاده مؤسس شاتل و نایب‌رئیس هیئت‌مدیره پلتفرم نمایش خانگی نماوا منتشر شده است که در آن حرف‌های عجیب و غریبی می‌زند و همه بازیگران و تهیه‌کننده‌های سینمای ایران را به بی‌اخلاقی متهم می‌کند.

به گزارش برترين‌ها؛ شانه‌ساززاده در این ویدئو می‌گوید: «بازیگران این سریال‌ها خیلی بی اخلاق‌اند. بازیگران و تهیه‌کننده‌ها همه بی‌اخلاقی‌های خاص خودشان را دارند و به قرارداد و حرف‌شان متعهد نیستند. من در چند صنعت مختلف بودم از لوازم خانگی تا مصالح ساختمانی، کاشی سرامیک، خودرو و ... بودم من به بی‌اخلاقی این‌ها هیچ جا ندیدم. اسم‌شان این است که هنرمندند و مثلا فرهیخته و فرهنگی‌اند، اما بسیار بی اخلاق اند [..]اول و آخرشان پول هست. شما پول بده هر کاری می‌کنند.»

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

این ویدئو واکنش‌های زیادی به دنبال داشت و نهال موسوی، روزنامه‌نگار نیز طی یادداشتی در این باره نوشت: شنیدن این حرف‌ها از شخصی که سال‌ها مدیر یکی از بزرگترین پلتفرم‌های نمایش خانگی بوده و با این جمع بستن همه هنرمندان به صفاتی که گفته است بسیار تاسف آور است. واقعا این سخنان چنان شرم آور است که حتی نباید به آن اصلا پرداخت، ولی باید به آقای شانه‌ساز (به این اسم معروف است) چند نکته را به اختصار یادآوری کرد. تمام مشکل از همین نگرش است که فکر می‌کنید اول و آخرش پول است و اگر پول بدهی هر کاری را می‌کنند.

این نگاه شما طبیعتا همین توقع را هم ایجاد کرده است و اگر که پول بدهید مطالبه هر کاری را هم دارید! و بالطبع هنرمندی یا هر شخصی مخالفت کند و حاضر به انجام آن نشود از نظر شما احتمالا عهد شکسته است و بی اخلاقی کرده است.

به گفته خودشان، ایشان در چند صنعت مختلف بوده و اتفاقا مشکل بعدی همینجاست شما که در لوازم خانگی یا مصالح ساختمانی و خودرو فعال بوده‌اید به سینما و سریال سازی چه ارتباطی دارید؟ احتمالا فکر می‌کنید، چون پول دارید و پول می‌دهید می‌توانید هر کاری بکنید!

پس دانش، تجربه، تخصص و ... در زمینه هنر صنعت پیچیده‌ای، چون سینما چه می‌شود؟ آیا صرف همین داشتن پول کافی است که شما وارد این حوزه شوید و عاقبت هم به این نتیجه گیری برسید؟ فیلمسازی بسیار پیچیده‌تر و سخت‌تر از این است که یک پولدار فقط به دلیل پول دار بودن وارد آن شد، در همین کشور افرادی بسیار پولدارتر از شما وجود دارد که حاضر به انجام چنین کاری نشده‌اند، چون آن‌ها این درک را دارند که اگر من در فلان صنعت موفق بوده‌ام دلیل نمی‌شود که در سینما هم بتوانم همین موفقیت را داشته باشم.

آقای شانه ساز، حرف شما شاید در مورد برخی از هنرمندان و سینماگران درست باشد هیچ صنف و رشته‌ای در این جهان پاک و منزه نیست و در هر حیطه کاری افراد خوب و بد وجود دارد، ولی این که شما اینچنین نشسته و بدون ذره‌ای استثنا و یا کم و زیاد چنین حکم‌های را صادر می‌کنید به نظر خود شما اخلاقی است؟ به نظرم بسیار مهم است که از شما پرسید شما با چه کسانی کار کرده‌اید و ارتباط داشته‌اید که به این نگرش رادیکال رسیده‌اید؟ حال که شما موضع خود را در ارتباط با افرادی که با آن‌ها همکاری داشته‌اید به این صراحت گفتید، باید نظر طرف‌های مقابل همان محدوده مشخصی که با شما کار کرده‌اند در مورد شما را هم پرسید و بدانیم آن‌ها درباره شما چه می‌گویند که شما آن‌ها را چنین بی اخلاق می‌دانید؟

در پایان باید گفت که چقدر تاسف آور است که یک شخصی با این ادبیات و نگرش نسبت به هنرمندان همچنان در این حیطه فعالیت کند. وزارت ارشاد، سازمان سینمایی، خانه سینما، ساترا و ... در ارتباط با این بی احترامی نسبت به هنرمندان کشور هیچ نظری ندارند؟ روزگار غریبیست نازنین ...

همایون اسعدیان کارگردان سینما و تلویزیون نیز در واکنش به این اظهارات گفت: آقای شانه‌ساززاده یکی از مدیران ارشد نماوا با حرف‌هایی که بیشتر زیبنده خودشان است بازیگران و تهیه‌کنندگان سینمای ایران را مورد نوازش قرار دادند! من در چهل‌سال گذشته شاهد این میزان از وقاحت در اظهارنظر کسی در مورد هنرمندان نبودم و این صحبت‌ها بی‌سابقه است. به‌خصوص وقتی سوال‌کننده از آقای شانه‌ساززاده می‌پرسد نگران عدم همکاری بازیگران و تهیه‌کنندگان پس از این حرف‌ها نیستید؟ می‌گوید پول که بدهید می‌آیند!

قیاس به نفس می‌فرمایید جناب شانه‌ساز! حداقل برای منی که در دو پروژه با شما کار کردم و چیز‌های بسیاری از شما دیدم این حرف‌ها باعث تاسف است. جناب شانه‌ساز برای حفظ حرمت سینمای ایران، من، همایون اسعدیان عضو کوچک این سینما تا زمانیکه شما در نماوا حضور داشته باشید در هیچ سمتی با این مجموعه همکاری نخواهم کرد.

مازیار میری هم در این مورد گفت: آقای شانه‌ساز فرمایشاتی داشتند که واقعا باعث تاسفه. البته از نظر من تاسف بزرگ‌تر جایی است که مدیران فرهنگی کشور شرایطی به وجود می‌آورند که افراد کاسب کاری همچون ایشان عهده‌دار و تصمیم‌گیر امور فرهنگی می‌شوند و از آنجا که بر خلاف تصورشان معتقدم اخلاق و شرافت بیش از هر حرفه‌ای نزد اهالی سینماست تا زمانی که ایشان رسما از اهالی سینما عذرخواهی نکند از تمام پروژه‌هایی که قرار به همکاری با این پلتفرم داشتم انصراف میدهم.

رضا کیانیان عضو انجمن صنفی بازیگران سینمای ایران نیز در واکنش به این ماجرا نوشت: من هم سخنان نایب‌رئیس پلتفرم نماوا که به بازیگران و تهیه‌کنندگان توهین کرده بود را شنیدم. اتفاقا به همین علت واکنش انتقادی آقایان همایون اسعدیان و مازیار میری را در صفحه خودم استوری کردم و بازنشر دادم. اصلا دوست ندارم راجع به آن فرد و ادبیات زشت او حرفی بزنم و او را مخاطب قرار دهم، ولی این را بگویم که قرار است انجمن بازیگران سینمای ایران یک شکایت قضایی از نایب‌رئیس نماوا تنظیم کند. باید منتظر باشیم و ببینیم قوه قضائیه چه تصمیمی درباره سخنان توهین‌آمیز این فرد می‌گیرد.

اسماعیل عفیفه تهیه‌کننده سریال جنگل آسفالت که از طریق نماوا پخش می‌شود در جواب به حرف‌های مدیر ارشد این پلتفرم درباره بازیگران و تهیه‌کنندگان نوشت: ما به اندازه جناب شانه‌ساززاده درگیر پول نیستیم که به‌خاطرش هرکاری بکنیم. ما مانند ایشان ابوالمشاغل نیستیم و شغل و میزان درآمد و سابقه و سطح زندگی ما چیز پنهانی ندارد. من در زمان مسئولیت آقای شانه‌ساززاده قراردادی با نماوا نداشتم و قرارداد جنگل آسفالت با تیم مدیریتی جدید بسته شد و علی‌رغم بالا و پایینی که هر پروژه دارد صمیمانه و همراه با اعتماد متقابل مشغول کاریم. تهمت‌های ایشان قابل پیگرد قانونی است، اما در حال حاضر تیم ما و مجموعه نماوا فصل مشترکی به نام «جنگل آسفالت» دارد، پس ما مانند ایشان مصداق این بیت سعدی نمی‌شویم که یکی بر سرِشاخ بُن می‌برید..»

محسن کیایی و پرویز پرستویی نیز به این ویدئو واکنش نشان دادند:


در انتها، اما روابط عمومی پلتفرم نماوا در واکنش به صحبت‌های جنجالی شانه ساز از هنرمندان پوزش خواست و نوشت: غیر از هنر که تاج سر آفرینش است / دوران هیچ منزلتی جاودانه نیست

مجموعه نماوا به عنوان یکی از قدیمی‌ترین سکو‌های نمایش خانگی مفتخر است که سال‌ها خود را به منزله خانه سینماگران و هنرمندان ایران تلقی کرده و رابطه احترام‌آمیز و مبتنی بر اصول حرفه‌ای با ایشان را همواره راهنمای عمل خود داشته است.

نماوا در بحران‌های اقتصادی سال‌های اخیر سینمای ایران، در کنار سایر سکو‌های نمایش، کوشیده فضا و فرصتی فراهم کند تا آسیب‌های کمتری متوجه نیرو‌های خلاق سینما شود. هرچند که در جریان ساخت و نمایش برخی مجموعه‌های نمایشی مشکلاتی با برخی از همکاران پدید آمده باشد و مجموعه‌ای علیرغم صرف هزینه‌های گزاف، با بدعهدی به پخش نرسیده باشد، اما بدیهی است که چنین مشکلاتی عمومیت ندارند و مصاحبه اخیر نایب رئیس هیات مدیره نماوا را می‌باید صرفا واکنشی به موردی مشخص تلقی کرد.

مجموعه نماوا ضمن پوزش از هنرمندان شریف و نجیب و جامعه اصناف سینمای ایران تاکید دارد که تداوم رابطه مودت‌آمیز و محترمانه با سرمایه‌های گران‌سنگ سینمای ایران هم‌چنان مهم‌ترین سرمایه او خواهد بود.

دیگر خبرها

  • «خشونت در خونم بود»؛ داستان تنها زنی که عضو یاکوزای ژاپن شد
  • پاسخ جالب چالهان‌اوغلو به میلانی‌ها پس از قهرمانی اینتر+ عکس
  • هنوز فلسطینی‌ها حق ورود به مسجدالاقصی را ندارند + ویدئو | رفتار خشونت‌آمیز صهیونیستها با فلسطینی‌ها ببینید
  • طعنه ستاره اینتر به میلانی‌ها: صداتون نمیاد! (عکس)
  • بیستمین اسکودتو: اینتر قهرمان ایتالیاست!
  • جنجالی که «نماوا» به پا کرد
  • آلمان: تشدید حملات شهرک‌نشینان صهیونیست به فلسطینیان نگران‌کننده است
  • تظاهرات مردم پاریس علیه اسلام‌هراسی
  • ظلمی به نام تنبیه بدنی
  • بررسی تصویر قهرمان در سینمای حماسی با نگاه به «آسمان غرب»