Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-23@09:06:26 GMT

اسرار ترور جان‌اف. کندی

تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۲۸۷۶۹۳

دولت آمریکا پس از چندین دهه، صدها صفحه از اسناد سر به مهر ترور «جان اف. کندی» سی و پنجمین رئیس جمهوری این کشور را منتشر کرده است و در این میان، موارد جالب توجهی به چشم می‌خورد؛ از جمله نگرانی اتحاد جماهیر شوروی از احتمال آغاز جنگی بزرگ با آمریکا بوده است.
به گزارش ایرنا به نقل از تارنمای خبری راشاتودی، گرچه «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا تعدادی از اسناد مرتبط با ترور کندی را به توصیه مشاوران امنیت ملی خود از حالت محرمانه خارج نکرده؛ با این حال صدها صفحه از این اسناد هم‌اکنون در دسترس است که بخش‎های مهمی از آن را در ادامه می‌خوانید:
نگرانی اتحاد جماهیر شوروی از احتمال آغاز جنگ با آمریکا بخشی از اسناد منتشر شده از نگرانی مقام‌های اتحاد جماهیر شوروی از حمله احتمالی آمریکا به این کشور پس از ترور کندی حکایت دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


یک مقام سیا در گزارشی مدعی است که اعضای حزب کمونیست در این کشور معتقد بودند که این ترور، بخشی از توطئه «راست‌های افراطی» آمریکا بوده است. در این گزارش از نگرانی آن‌ها در خصوص احتمال شلیک موشک به سمت شوروی از سوی «برخی ژنرال‌های سهل‌انگار آمریکایی در خلاء رهبری به وجود آمده» صحبت شده است.
قاتل کندی از سوی اف‌بی‌آی تحت پیگرد بود بخشی از اسنادی که روز گذشته منتشر شد، نشان می‌دهد که ماموران اداره تحقیقات فدرال آمریکا (اف‌بی‌آی) در ایالت لوئیزیانا، «لی هاروی اسوالد» متهم اصلی قتل کندی را یک ماه پیش از وقوع حادثه، زیر نظر داشتند.
نسخه‌هایی از گزارش‌های این ماموران به دفاتر اف‌بی‌آی در نیویورک و دالاس، محل قتل کندی هم ارسال شده بود.  ارتباط اسوالد با افسر ک‌گ‌ب گرچه خبر بازدید اسوالد از سفارت روسیه در مکزیکوسیتی در تاریخ سپتامبر 1963 موضوع جدیدی نیست، این اسناد نشان می‌دهد که وی با « والری ولادیمیروویچ کوستیکوف» کنسول روسیه ‌هم‌صحبت بوده است. در یکی از این اسناد درخصوص فعالیت‌های کوستیکوف آمده است: وی ماموریتی دارد که مورد حمایت مالی حوزه سیزدهم ک‌گ‌ب (بخشی از اداره اطلاعات و امنیت شوروی در ارتباط با ماموریت‌های خرابکاری و ترور) است. گفته می‌شود اسوالد در تاریخ یک اکتبر همان سال، یعنی نزدیک به یک ماه پیش از ترور کندی، با سفارت روسیه تماس گرفته و پرسیده بود: درخصوص تلگرام ارسال شده به واشنگتن موضوع جدیدی پیش نیامده؟
قتل ضارب کندی و هشدارهایی که بی نتیجه ماند بر اساس اطلاعات مندرج در بخش دیگری از این اسناد، ماموران اف‌بی‌آی در شهر دالاس پس از وقوع ترور، تماس‌هایی را از فردی دریافت کرده‌ بودند که به آن‌ها در خصوص احتمال به قتل رسیدن مظنون اصلی حادثه هشدار داده بود. «ادگار هوور» رئیس وقت اف‌بی‌آی در 24 نوامبر 1963 در گزارشی در این رابطه می‌نویسد: امروز صبح بار دیگر با رئیس پلیس تماس گرفتم و درخصوص احتمال تلاش برای اقداماتی علیه اسوالد هشدار دادم. او بار دیگر به ما اطمینان داد که محافظت کافی به عمل خواهد آمد. با این حال این اتفاق نیفتاد و متهم اصلی ترور کندی همان روز به دست «جک لئون روبی» یک مالک باشگاه شبانه به قتل رسید. این اسناد همچنین نشان می‌دهد که پس از حادثه، اف‌بی‌آی ماموری را به بیمارستان محل بستری اسوالد فرستاد تا شاید پیش از مرگ از او اعترافی بگیرد.
ارتباط قاتل اسوالد با افسران پلیس دالاس یکی از مخبران اف‌بی‌آی در یک گزارش خود مدعی ارتباط نزدیک قاتل فرد مظنون به قتل کندی با شماری از افسران پلیس دالاس شده است. گفته می‌شود که روبی حتی به علت آشنایی قبلی با برخی مقام‌های محلی، برای آن‌ها نوشیدنی‌های رایگان سرو می‌کرده است. یکی از دوستان روبی، او را در گزارش اف‌بی‌آی فردی «احساساتی و ناپایدار» توصیف کرده بود؛ موضوعی که بعدها می‌توانست حتی زمینه‌ساز تخفیف حکم مجازات وی به بهانه مشکلات روانی شود. قاتل اسوالد به علت انسداد ریوی ناشی از سرطان ریه در زندان درگذشت.
ماجرای خبرنگار انگلیسی براساس یادداشتی که معاون وقت اداره مرکزی اطلاعاتی آمریکا (سیا) در جریان تحقیقات خطاب به رئیس اف‌بی‌آی نگاشته است، یک خبرنگار ارشد نشریه «کمبریج نیوز» انگلیس تماسی ناشناس دریافت کرده بود که در آن از او خواسته شده بود تا در ارتباط با «خبرهایی بزرگ» با سفارت آمریکا در لندن تماس حاصل کند. بررسی‌های انجام شده پس از حادثه نشان داد که این تماس 25 دقیقه پیش از ترور کندی برقرار شده بود. این خبرنگار پیش از آن هیچ تماس دیگری دریافت نکرده بود.
دستور سفیر کوبا به دیپلمات‌ها: در انظار عمومی، شاد ظاهر نشوید بخش جالب توجهی از اسناد منتشر شده، نشان می‌دهد که سفیر کوبا در کانادا به هنگام شنیدن خبر ترور کندی، به طرزی شاد واکنش نشان داده است. با این حال انتشار گزارش‌هایی در خصوص احتمال ارتباط متهم اصلی با یک گروه فعال سیاسی در کوبا، بعدها موجب نگرانی او شد. وی در تلگرامی که به کنسولگری‌ها و دفاتر تجاری کوبا در شهرهای تورنتو و مونترال فرستاد، به دیپلمات‌های این کشور دستور داد که در انظار عمومی با وقار بیشتری حاضر شوند تا منعکس‌کننده موضع رسمی دولت کوبا در قبال این حادثه باشند. این وقایع درست چند ماه پس از بحران موشکی کوبا و در شرایطی رخ داده بود که روابط واشنگتن با هاوانا و مسکو دچار تنش‌های جدی بود.

منبع: فرارو

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۸۷۶۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فرجام گروه فرقان؛ پشیمانی و خسران!

حادثه فرقان از عبرت‌های تاریخ انقلاب است. افرادی متدین، نمازخوان، نماز شب خوان و دائم روزه‌دار با شعار اسلام آمدند و بهترین آدم‌های متدین انقلاب را به شهادت رساندند. اما با کار فرهنگی که روی آن‌ها شد، به‌شدت عوض شدند و فهمیدند که اشتباه بزرگی کرده‌اند، طوری که تا نزدیکی چوبه دار، دغدغه این را داشتند که آیا خدای متعال توبه آن‌ها را پذیرفته یا نه؟

به گزارش ایسنا، یکی از گروه‌های منحط که در ابتدای پیروزی انقلاب بر اساس خط اعتقادی منحرف خود و برداشت‌های اشتباه و ناصواب از اسلام و قرآن، ترور و به شهادت رساندن مقامات سیاسی و نظامی وفادار و دلسوز نظام را در دستور کار خود قرار داده بود؛ گروه فرقان بود.

یکی از مقامات نظامی و متعهد به نظام که توسط این گروه، ترور و به شهادت رسید؛ سپهبد شهید؛ محمد ولی قرنی بود.

محمدولی قرنی در سال ۱۲۹۲ در تهران به دنیا آمد. در سال ۱۳۰۹، وارد د دانشکده افسری شد و در سال ۱۳۳۶، به اتهام توطئه برای سرنگونی پهلوی دوم دستگیر و به اخراج از ارتش و زندان محکوم گردید.

با پیروزی انقلاب اسلامی، قرنی اولین رئیس ستاد مشترک ارتش شد و در مقابله با آشوب‌های کردستان ایفای نقش کرد.

وی در سوم اردیبهشت ۱۳۵۸، به دست چند تن از اعضای گروهک فرقان به‌شدت مجروح شد و به شهادت رسید.

اما روایت سرلشکر پاسدار محسن رضایی؛ رئیس وقت سازمان اطلاعات سپاه از اعتقادات این گروه و فعالیت‌های آن‌ها و همچنین نحوه شناسایی، دستگیری و بازجویی و اعترافات آنان، روایتی جالب و در عین حال عبرت‌آموز است:

یکی دو ماه از انقلاب نگذشته بود. دولت موقت انسجام لازم را نداشت و نهادهای امنیتی هم در کشور شکل نگرفته بود. در کشور، احساسات و شور انقلابی جریان داشت و سلاح بسیار زیادی در دست مردم بود. ساختار اداری قبلی به‌کلی نابودشده و نهادها و سازمان‌های جدید هم در حال تأسیس بودند.

در چنین وضعیتی، گروه فرقان با رهبری یک طلبه جوان به نام اکبر گودرزی شکل گرفت. اعضای این گروه قصد داشتند که عده زیادی از روحانیون مبارز و سران نظام را ترور کنند.

آن موقع، مسئولان نظام محافظ و نگهبان نداشتند و هرکسی به‌راحتی می‌توانست آن‌ها را ترور کند، چون خبری از پلیس و امنیت نبود. بعلاوه گروه فرقان یک گروه جوان و ناشناخته بود و برعکس گروه‌های دیگر مانند مجاهدین خلق یا حزب موتلفه اسلامی، تقریباً هیچ شناختی از آن وجود نداشت.

اعضای این گروه جوان‌هایی مذهبی اما احساساتی بودند که با برداشت سطحی از قرآن و نهج‌البلاغه برای بیشتر مفاهیم دینی، مصادیق عینی ساخته و با یک برنامه حساب‌شده به دنبال ترور برخی از مسئولان و چهره‌های انقلابی بودند.

آن‌ها کار بسیار خطرناکی را شروع کرده و عده‌ای از متدین‌ترین، انقلابی‌ترین و وفادارترین نیروهای انقلاب و امام را نشانه گرفته بودند.

در مرحله اول، امثال محمدولی قرنی، آیت‌الله مطهری، دکتر محمد مفتح، مهدی عراقی و پسرش محمد حسام را شهید و به جان خیلی‌های دیگر مانند آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و آیت‌الله خامنه‌ای سوءقصد کردند که ناموفق بودند.

گروه فرقان عده زیادی از افراد را نشانه گرفته بود تا شهید کند. اگر فرصت می‌یافت، احتمالاً ده تا پانزده نفر دیگر از سران نظام را شهید می‌کرد. البته بخش عمده‌ای از این اطلاعات، بعد از دستگیری آن‌ها به دست ما رسید.

در واقع، ما با جریان ناشناخته‌ای مواجه بودیم که با اتکای به آیات قرآن و شعارهای اعتقادی و ظاهر اسلامی، نزدیک‌ترین افراد به حضرت امام را هدف قرار داده بود.

نفوذ در درون گروه

یک روز مرتضی الویری یک نفر را به من معرفی کرد که به‌نوعی با گروه فرقان ارتباط پیداکرده بود. من این فرد را به آقای رمضانی و دکتر محمدی معرفی کردم و او نفر اصلی برای نفوذ در تشکیلات فرقان شد.

آن فرد به ما خبر داد که یکی از نیروهای کادر فرقان در جست‌وجوی خانه‌ای برای اجاره است. ما از این فرصت استفاده کردیم و خانه دو طبقه‌ای در نزدیکی بیت حضرت امام اجاره کردیم. در طبقه اول آن، یکی از برادران پاسدار به نام آقای قایقران را با خانواده‌اش قرار دادیم تا از نزدیک مراقب اوضاع باشد و طبقه دوم را از طریق عامل نفوذی خود به کادر فرقان پیشنهاد دادیم.

خوشبختانه آن فرد آمد و در طبقه دوم مستقر شد. ما به کمک دوستانمان در اداره دوم ارتش، در همه جای آن خانه میکروفون کار گذاشته بودیم و گفت‌وگوی افراد و جلسه‌های گروه فرقان را شنود می‌کردیم. از خلال شنودها اطلاعات خوبی به دست آوردیم. تیم تعقیب و مراقبت ما هم فعال شد و ما با تعقیب افرادی که به آن خانه تردد داشتند، اطلاعات خود را درباره فرقان تکمیل کردیم.

متأسفانه شهادت دکتر مفتح کار را برای ما سخت کرد. ما نمی‌دانستیم خانه‌های تیمی فرقان را که شناسایی کرده بودیم، بزنیم یا نه و اگر به این خانه‌ها حمله کنیم، آیا موفق خواهیم شد تا از ترور افراد دیگر به دست عوامل فرقان جلوگیری کنیم یا اینکه احتمال دارد اعضای فرقان هوشیار شوند و از دسترس ما خارج شوند؟ این تردید تا دی‌ماه سال ۵۸ که همه خانه‌های تیمی گروه فرقان را شناسایی و به آن‌ها حمله کردیم، بین دوستان ما مطرح بود.

دستگیری و بازجویی اعضای گروه

بعد از شهادت شهید مفتح در آذر ۵۸ به نتیجه رسیدیم که به هر طریق ممکن، حمله به خانه‌های تیمی گروه فرقان را شروع کنیم. بر همین اساس، به یازده خانه تیمی حمله کردیم که در نتیجه آن، نزدیک به پنجاه نفر از اعضای فرقان دستگیر شدند.

آقای گودرزی (رئیس گروه) برخلاف تصور، در ۴۸ ساعت اول اعتراف کرد و اطلاعات زیادی در اختیار ما گذاشت. من از دوستان سؤال کردم: شما چطور این‌همه اطلاعات را از ایشان گرفتید؟ آیا او را کتک زدید؟ گفتند: نه ما حتی یک سیلی هم به او نزدیم.

دوستان ما فقط کار اطلاعاتی صرف نمی‌کردند، چون می‌دانستند که این گروه، اعتقادی است. ازیک‌طرف، با اعضای گروه فرقان مباحثه اعتقادی داشتیم و در وهله اول، بطلان عقایدشان را ثابت می‌کردیم. هنگامی‌که آن‌ها از درون متزلزل می‌شدند، شروع به حرف زدن می‌کردند.

بنابراین، مهم‌ترین ابزار ما، اثبات بطلان اعتقادات آن‌ها بود که برایشان بسیار سخت بود و از اینکه می‌دیدند همه اعتقادات آن‌ها پوچ بوده، عذاب می‌کشیدند.

حادثه فرقان یکی از عبرت‌های تاریخ انقلاب است. افرادی متدین، نمازخوان، نماز شب خوان و دائم روزه‌دار با شعار اسلام آمدند و بهترین آدم‌های متدین انقلاب را به شهادت رساندند. اما با کار فرهنگی که روی آن‌ها شد، به‌شدت عوض شدند، تغییر کردند و فهمیدند که اشتباه بزرگی کرده‌اند، طوری که تا نزدیکی چوبه دار، دغدغه این را داشتند که آیا خدای متعال توبه آن‌ها را پذیرفته یا نه؟

آن‌ها حتی پدر و مادر و خواهران و برادران خود را توجیه کرده بودند که اشتباه کرده‌اند. به آن‌ها گفته بودند که برای ما دعا کنید تا خدا توبه ما را بپذیرد.

اگر این حادثه، هرسال یک‌بار به جوانان ایران یادآوری شود و به‌عنوان یک پند جلوی چشمانشان باشد، گزاف نخواهد بود.

منبع:

اردستانی، حسین، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: راه دوران مبارزه، بحران گروه‌های سیاسی: روایت محسن رضایی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۳۹۹، صص ۳۱۷.۳۱۸، ۳۱۹.۳۲۰، ۳۲۱.۳۲۲، ۳۲۷

دیگر خبرها

  • فرجام گروه فرقان؛ پشیمانی و خسران!
  • افشای اسرار بیماران چه مجازاتی دارد؟
  • روایتی از زندگی نخستین شهید ترور پس از انقلاب
  • خاطره گویی در جمع دوستان اسرار جنایت یک ساله را فاش کرد | وقتی قاتل خودش را لو داد
  • درباره اولین شهید ترور جمهوری اسلامی ایران
  • پیشتازی اندک ترامپ نسبت به بایدن در جدیدترین نظرسنجی
  • ترافیک سنگین و کندی حرکت در معابر و بزرگراه‌های مشهد
  • گزارش‌ های واقعی پنتاگون درباره چیزایی که فقط در فیلم‌های علمی تخیلی دیده‌ایم
  • ضرورت احداث پل روگذر برای ورود وخروج از اتوبان پیامبر اعظم در کنار روستای عزیز کندی
  • عجیب ترین ترور تاریخ؛ تصادف و گلوله اثر نکرد!