درباره فيلم «زرد»؛ ببر بنگال «اصغر فرهادي» چگونه از فيلم علمي-تخيلي «زرد» سردرآورد؟ +عکس
تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۲۸۷۹۳۷
خبرگزاري آريا - سازنده فيلم زرد نيز به صورت الابختکي يه چيزهايي از فرار نخبگان فهميده، اما درک ملموسي از نخبگان نداشته است. مثل اينکه درباره پزشکان فيلم بسازيد اما با هيچ پزشکي معاشرت نداشته باشيد.
سرويس فرهنگ و هنر مشرق - سندروم اصغر فرهادي شدن در سينماي ايران، مثل سندروم مايکل جکسون شدن در ميان سياهپوستان آمريکايي، سندروم تتلو شدن در ميان خوانندگان رپ، سندروم نلسون ماندلا شدن در ميان اصلاح طلبان، به شکل بيسابقهاي رو به گسترش و افزايش است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همه آرزو دارند اصغربشوند و اسکاري!
اينروزها در ابعاد تکنيکي و محتوايي اغلب فيلمسازان با نيمخط قصه بر اساس روشهاي نمايشي و دراماتيک «فرهادي» به دنبال راهي براي «اصغر اسکاري» شدن هستند. در مسير فرهاديزه شدن سينماگران، مخاطبان بزرگترين قرباني هستند. اگر اصغر، اسکاري شد و هياهويش در جهان پيچيد به خاطر هنر فيلمسازياش نبود. پيروان و مقلدان فرهادي بدانند، او از زمانيکه برخي از اعضاي آکادمي اسکار به ايران سفر کردند، برگزيده شده بود وگرنه بسياري از پيروان فرهادي از جمله «نيما جاويدي» و «ابراهيم ابراهيمان» از اصغرفرهادي فيلمسازترند، اما برگزيده نيستند. برگزيده شدن مختصاتي دارد که توصيفش در اين مجال و مقال نميگنجد.
فيلم نازل بساز، جايزه اينترنشنال ببر!
نمونه و مصداق تکرار شونده اخير «اصغر اسکاري» کارگردان فيلم «زرد»، مصطفي تقيزاده است که فيلم ضعيف و بسيار نازلي ساخته و سعي دارد با آگرانديسمان، بزرگ نمايي و موفقيت در يک جشنواره چيني، اسکاري و گلدن گلوبي جلوه کند. با اينکه در حوزه اقتصاد بشدت تحت تاثيرواردات چيني هستيم، ويترين سينماي ايران در موزه سينما، تنها يک جايزه چيني کم داشت که با حضور فيلم «زرد» در جشنوارهاي چيني، اين کاستي و نقصان جبران شد و سازندگان را آنقدر جو گرفته که در خبري ساختگي ، وعده داوري شدن فيلم «زرد» و نمايش آن را براي اعضاي آکادمي گلدن گلوب دادند.
داد ستد جايزه جشنوارههاي فرنگي
البته بسياري از جوايز فرنگي جشنوارههاي سينمايي طبق افشاگري اخير نادر فتورهچي (ويليام والاس مطبوعات) قابل خريداري هستند و با توجه به هيجان فوقالعاده سازندگان فيلم زرد بعيد نيست که در مورد جوايز دريافتي، همين اتفاقات در مورد فيلم زرد افتاده باشد. چون کيفيت فيلم آنقدر نازل است که در بخش غيررقابتي فجر هم پذيرفته نشد. به يک نکته بايد توجه داشت که سينماي ايران در حوزه فيلم اوليها به دو دوره قبل و بعد سعيد روستايي و محمد حسين مهدويان تقسيم ميشود. با حضور فيلمسازان موفق فيلم اولي، اغلب تهيه کنندگان ميخواهند اداي کشف فيلم اولي را دربياورند، در نتيجه کلي کار نابلد مثل مصطفي تقيزاده به عشق اصغراسکاري شدن، وارد حرفه فيلمسازي ميشوند.
عقده فرهادي شدن، سينماي ايران عقدهاي کرد
به هر حال «عقده فرهادي شدن» در سينماي ايران مثل «عقده اوديپ»، رايج است. اين عقده گريبان فيلمسازان بسياري را گرفته و سبب شده که مردم در طول اين سالها فيلمهاي مشابهي را روي پرده سينما تماشا کنند که عمدتا تحت تاثير سينماي فرهادي است. هيچ کارشناس باسوادي سينمايي هم در شوراي پروانه ساخت هم پيدا نميشود که مانع گسترش اين سندروم شود.
تاريخ سينماي ايران، تاريخ بيماري است. تقريبا غير از چند چهره انگشت شمار (کمتر از انگشتان يک دست)، مولف و باقي فيلمسازان فاقد فکر و انديشهاند. در سينماي منهاي تفکر ايران يکي ميانديشد و ديگران تقليد ميکنند. اين نگره را اخير بابک کريمي، بازيگر مشهور سينما تصديق کرده است. بازيگر فروشنده و فيلم ماهي و گربه (شهرام مکري) در جشنواره فيلم کوتاه به خبرنگاران گفت: نگاه و بينش در توليدات کم است و تعداد اندکي فيلمساز داراي تفکر پشت دوربين هستند و تفکر در توليدات داخلي کم است.
شايد کريمي در اظهار نظر راجع سينماي عاري از انديشه زيادي تعارف کرده، چون تنها عنصري که در سينماي ايران نيست، انديشه است. در سينماي ايران با سواد بودن، فخر نيست، کتاب خواندن و دانستن افتخار نيست. در سيکل سينماي کنوني، يکي دونفري تفکرات ناقص و نيمهکارهاي دارند که با آن اسکار و خرس ميگيرد و باقي هم تلاش ميکنند شبيه آنان باشند.
فيلم «زرد» در محتوا همان المانهاي سينماي فرهادي را دارد، مثل مهاجرت، عشقهاي مثلثي پنهان، جمعهاي دوستانه طبقه متوسط، تراژدي مرگ براي يکي از اعضاي گروه طبقه متوسط در حال نمايش، تلاش جمع براي يکي از اعضاي گروه و در نهايت گسست اجتماعي کوچک ميان اعضاي گروهي که در مسير اوليه قصه قرار گرفتند. اين فرمول بيشتر شبيه فيلم «درباره الي» است و تقريبا همان فيلم را يادآوري ميکند. مثلا در فيلم درباره الي، کاراکتري که از نامزدش ناراضي نيست و قصد دارد زندگي ديگري را با مرد تازهاي تجربه کند، همراه يک گروه صميميبا راهنمايي دوستش، سپيده به شمال ميرود. در واقع يک قرباني در اين مسير وجود دارد که از گروه دوستان، حذف خواهد شد و مسئله اصلي فيلم حول قرباني است. در فيلم زرد، بناي اصلي همچنان حفظ فرمول دوباره درباره الي است، يعني تماشاگر جهان تازه و روابط جديدي را کشف نميکند.
سازنده فيلم زرد سواد و آگاهي کافي ندارد؟!
روايت فيلم زرد درباره گروه جوان نخبهاي است که دستگاهي را براي کاستن ميزان برق مصرفي دستگاههاي صنعتي کشف کردهاند. پيش فرض دراماتيک به صورت کلي ابلهانه و مسخره است. مخترعان دستگاهي را کشف کردهاند که ميزان برق دستگاههاي صنعتي را کاهش ميدهد! يعني چي ؟
يعني نويسنده اين فيلمنامه به اندازه يک سرچ اينترنتي تحقيق نکرده تا متوجه شود دستگاههاي اولترايي که در داخل کشور به فروش ميرسد در قالب power saver در نيمه دهه هشتاد در آمريکا به ثبت رسيده و براي نخستين بار در صنايع توليد خوردوي آمريکايي، مورد استفاده قرار گرفته؟! حالا در فيلم زرد مخترعاني، اختراعي که در کشورمان ، طي چند پرونده حقوقي و قضايي طي بيست بار ثبت شده را ميخواهند در ايتاليا به ثمر برسانند!
کارگردان فيلم زرد قصهاي را به نگارش درآورده که در جهان واقعي خيلي دستمالي شده و باسمهاي است. وقتي اشاره ميکنيم سينماگران ايراني بيسواد هستند قصد تحقير و توهين نداريم. قصد داريم بگوييم آنان دانشگاه رفتهاند، اسلوب فرمي را بلدند اما بيسوادي تعريف ديگري پيدا کرده است.«بيسوادي» در سطوح نخبگاني به معناي اطلاع نداشتن است و کارگردان فيلم زرد موضوع power saver و ثبت اختراعش را در جرايد وطني دنبال نکرده است. بيسوادي يعني اينکه شما از آنچه در مملکت خود اتفاق افتاده، خبر نداشته باشي و اگر بخواهي درباره نخبگاني که قصد جلاي وطن دارند فيلم بسازي، نداني نخبگي چه مختصات، زيست و تعاريفي دارد.
سازنده به جاي آشنايي با مينيماليسم به شکل محيرالعقولي از مکتب گافگوليسم منتسب به فرهاديسم پيروي ميکند. مقلدان فرهادي به صورت طبيعي گافهاي بزرگي در فيلمشان ميدهند. گاف بزرگ فيلم فروشنده را همچنان مخاطبان سينما فراموش نکردهاند که عماد دفترچه بيمه متجاوز را در خانهاش پيدا کرده و فرهادي، لقمه را دور سر عماد ميپيچاند تا متجاوز را از مسير ديگري پيدا کند. هنوز فراموش نکردهايم متجاوز فيلم فروشنده، با وجود ناراحتي قلبي حاد، مثل ببر بنگال ميدويد. اين گافها بخشي از تاليفات مهم مکتب گافگوليسم فرهادي است و البته مقلدانش به گافهاي بزرگتر از اين دچارند.
سازنده فيلم زرد نيز چيزهايي از فرار نخبگان فهميده، اما درک ملموسي از نخبگان نداشته است. مثل اينکه درباره پزشکان فيلم بسازيد اما با هيچ پزشکي معاشرت نداشته باشيد. قطعا تقيزاده هيچ نخبهاي را از نزديک درک نکرده است. در سينماي ايران نيز امثال اصغر فرهادي که نخبه نمايي ميکنند و پز اسکار، خرس و نخلشان را ميدهند، فيلمنامههايشان پر از گافهاي روايي است. زرد با انگشت گذاشتن روي چند گاف اساسي ، علمي – تخيليترين فيلم سال است.
به همان فضاي مهم نخبگاني بايد اشاره کنيم. فرامرز (مهرداد صديقيان) در بخشهاي ابتدايي فيلم طوري از ايتاليا رفتن سخن به زبان ميآورد که گويي قرار است بروند شمال، جوجه بزنند با نوشابه. تلقي مخاطب در بخش ابتدايي از جمع نخبگان، تصميمشان، رفتارهايشان، اين است که اين جمع يک مشت سوسول هستند که قصدشان يک سفر تفريحي به ايتالياست. اعضاي جمع ساختگي مصطفيتقيزاده نخبهاي را به مخاطب معرفي نميکند، همه شخصيتها سوسولند و خلافش ثابت نميشود.
شاخصترين مولفه نمايشي نخبگي در هر مديوم نمايشي و در حتي در جهان واقعي، درونگرايي فردي است. در واقع اين جمع بر اساس برونگرايي جمعي، پردازش شده و جزئيات و نسبتهايي که سبب باور پذيري شخصيتها شود، در متن فيلم لحظاظ نشده است.
ببر بنگال فرهادي چرا سر از فيلم زرد درآورد؟
فيلم يک گاف پزشکي بزرگ دارد. ببر بنگال (گاف) فيلم زرد، حامد، از ناراحتي کبدي رنج ميبرد. حامد در اثر يک شوک عصبي کبد ناقصش از کار ميافتد. با اين پيش فرض دراماتيک فيلم وارد فاز بحران به سياق فرهادي ميشود. نشانه ناراحتي کبدي هم «عق» کوچکي است که حامد حين گردشگري ابتدايي ميزند. با ارائه اين پيش فرض به اطلاعات پزشکي مولف شک ميکنيم. بالاخره در سينماي سطح پايين ايران، دو فقره دکتر ناقابل نيستند که فيلمنامه مطالعه کنند و مشاوره پزشکي به کارگردان بدهند؟ حتي به دکتر محمد هادي کريمي (کارگردان سينما) نشان ميدادند تا ايشان سازنده زرد را قانع ميکردند که بيماري حاد کبدي نشانههاي ديگري غير از يک عق زدن کوچک دارد. کارگردان حين نگارش فيلمنامه پيش خودش ضريب شعور مخاطب و اطلاعات پزشکي متوسط تماشاگران در چه حدودي تصور کرده که اينگونه مخاطب ايراني را به سخره گرفته است؟ً ريشههاي داستاني فيلم «زرد» کاملا عفوني و بيماري کبدي حامد اساسا تصنعي است به همين دليل حذف يکي از شخصيتهاي اصلي که زمينه ورود فيلم به فاز تنش را فراهم ميآورد، چگونه باور کنيم.
اينکه پس از يک التهاب و تصادف يک کودک، فردا (بر اساس زمان خطي روز دوم فيلم) از دهان دکتر بيمارستان بشنويم حامد بيماري حاد کبدي داشته، قطعا اقناع نميشويم. اين بيماري کبدي در مقدمه دراماتيک بايد به صورت صحيح تبيين شود. ناگهان يک شخصيت را از نيمه نخست داستان حذف کنيم و از زبان يکي از شخصيتهاي ديگر ميشنويم که او بيماري حاد کبدي داشته و در ادامه فيلم متوجه شويم که همسرش از بيماري شوهر خبر نداشته، دقيقا به ياد بيمار حاد قلبي فيلم فروشنده يا همان ببر بنگال تيزپايي ميافتيم که از محل جنايت و تجاوز به سرعت گريخت. به هر حال سينماي ايران با چنين متفکرنماياني فيلم زرد ميسازد و زردي غم انگيزي را به مخاطبانش منتقل ميکند.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۸۷۹۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سقف حمایت انجمن سینمای جوانان از فیلمکوتاه ۲۵۰ میلیون تومان شد
به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، انجمن سینمای جوانان ایران بهعنوان فراگیرترین مدرسه سینمایی کشور که رسالت خود را آموزش حرفهای سینما و کشف و حمایت از استعدادهای سینمایی ایران میداند، از طریق پیچینگ به بررسی طرحها و فیلمنامههای کوتاه سینمایی میپردازد و بنابر سطح فیلمساز و فیلمنامه، در سه قالب «فیلم اولی»، «نیمه حرفهای» و «حرفهای» از ساخت فیلم کوتاه جوانان ایران حمایت میکند.
طبق مصوبه هیات مدیره انجمن سینمای جوانان ایران منوط به تایید فیلمنامهها در فرآیند پیچینگ در سال ۱۴۰۳، فیلماولیها تا سقف اعتبار ۲۵ میلیون تومان، فیلمهای نیمهحرفهای تا سقف ۱۲۵ میلیون و فیلمهای حرفهای میتوانند تا سقف ۲۵۰ میلیون تومان، بودجه تولید دریافت کنند.
پیش از این انجمن سینمای جوانان ایران از فیلم اولیها تا سقف ۱۵ میلیون تومان، فیلمهای نیمه حرفهای تا سقف ۷۵ میلیون تومان و فیلمهای حرفهای تا سقف ۱۵۰ میلیون تومان حمایت میکرد.
همچنین، هنرمندان پس از ساخت اثر خود، در صورت بالا بودن سطح کیفی اثر و منوط به تایید شورای عالی تولید انجمن سینمای جوانان ایران، امکان درخواست متمم قرارداد را نیز دارند که در مجموع (مبلغ قرارداد بعلاوه متمم) برای فیلماولیها تا سقف ۵۰ میلیون تومان، برای نیمهحرفهایها تا سقف ۲۵۰ میلیون تومان و برای حرفهایها تا سقف ۳۰۰ میلیون تومان خواهد بود.
فیلمسازان جوان ایران از سراسر کشور میتوانند از طریق سامانه «پرتال تولید انجمن سینمای جوانان ایران» به نشانی https://production.iycs.ir/ اقدام به ثبت طرحها و فیلمنامههای خود کنند.
در آئین نامه جدید تولید، اولویتهای مضمونی انجمن طبق سنوات گذشته اعلام شده است که مهمترین آن در سال جدید توجه ویژه به موضوع فلسطین و کودکان مظلوم غزه است.
از عموم هنرمندان و متقاضیان جلب حمایت تولید فیلم کوتاه تقاضامند است جهت کسب اطلاعات بیشتر و ثبت دقیق درخواست خود، حتما پیش از اقدام به ارائه درخواست، آیین نامه تولید ۱۴۰۳ انجمن سینمای جوانان ایران را مطالعه فرمایند.
انتهای پیام/