Web Analytics Made Easy - Statcounter

بیروت-ایرنا-«ناصر قندیل» تحلیلگر و سردبیر روزنامه «البناء» لبنان در گفت و گو با ایرنا با اشاره به برخی حاشیه سازی ها درباره سخنان اخیر «حسن روحانی» رئیس جمهوری ایران درباره نقش ایران در روند تصمیم گیری در منطقه گفت که مخاطب این سخنان آمریکا بود و نه کشورهای منطقه.

به گزارش ایرنا، روحانی دوشنبه پیش در مراسم بزرگداشت حاج «مصطفی خمینی» در تهران گفت: در عراق، سوریه، لبنان، شمال آفریقا و منطقه خلیج فارس کجا هست که بدون نظر ایران اقدام سرنوشت سازی انجام شود و دلیل این شرایط آگاهی و وحدت ملت و هوشیاری رهبری است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


برخی از سیاستمداران لبنانی با اشاره به سخنان روحانی، ایران را متهم به دخالت در مسائل منطقه از جمله لبنان کردند.
ناصر قندیل اما در گفت و گو با ایرنا واکنش های منفی به سخنان روحانی را «ساختگی» و «انفعالی» دانست و تاکید کرد که نقش ایران در منطقه را مثبت ارزیابی کرده و آن را در راستای حفظ وحدت اراضی عراق و سوریه و جلوگیری از به بار نشستن نقشه های تقسیم محور آمریکا دانست.
در ادامه متن کامل گفت و گوی ایرنا با ناصر قندیل می آید:

*ایرنا: نظرتان درباره واکنش های برخی طرف های لبنان به سخنان روحانی رئیس جمهوری ایران چیست؟
**قندیل: کاملا روشن است که در وضعیت فعلی برخی به دنبال ایجاد عکس العمل های ساختگی هستند و می خواهند این موضوعات را به محملی برای جر و بحث تبدیل کنند. حرفی که روحانی زد یک حرف عادی و طبیعی است چون همه می دانند کشورها و دولت های زیادی وجود دارد که بدون نظر آنها نمی توان در منطقه تصمیمی گرفت.
این مساله درباره آمریکا و همه کشورهای فعال دیگر نیز صدق می کند چون منطقه ما حیات سیاسی در هم تنیده ای دارد. به عنوان مثال کردها تصمیم به جدایی گرفتند و روی حمایت بعضی طرف ها مانند آمریکا حساب باز کردند اما تیرشان به سنگ خورد.

*ایرنا: پس هدف از ایجاد این جار و جنجال از سوی برخی گروه های لبنان را در چه می دانید؟
**قندیل: این موضع گیری انفعالی و واکنش های پر سر و صدا چیزی جز این نیست که بعضی ها در لبنان به خاطر بحرانی که در روابط آنها با اربابان منطقه ای شان به وجود آمده سعی در جلب اعتماد آنها دارند. همه ما می دانیم که «ثامر السبهان» وزیر سعودی که مسئول پرونده لبنان است، گروه طرفدار عربستان در لبنان را سرزنش کرده و آنها را ترسوهایی نامیده که از عربستان پول می گیرند ولی جرات رودرو شدن با حزب الله را ندارند. بعد از این حرف کاملا طبیعی است که جریان المستقبل به سخنان روحانی واکنش نشان دهد تا وفاداری خود را به ریاض ثابت کند و نشان دهد که هنوز ته مانده جراتی برای دفاع از عربستان دارد. این واکنش ها را باید در این چارچوب دید.

*ایرنا: اینجا سوال درباره نقش منطقه ای ایران مطرح می شود. آیا نقش ایران را سازنده می دانید یا فکر می کنید دخالت های منفی در منطقه دارد؟
**قندیل: برای حرف زدن درباره نقش ایران به سخنان اخیر مشاور امنیت ملی آمریکا استناد می کنم. وی ایران را متهم کرد که باعث بی ثباتی در منطقه شده و بین اربیل و سلیمانیه اختلاف ایجاد کرده است. معنای این حرف آن است که آمریکایی ها به دنبال جدایی کردستان از عراق بودند و توقع داشتند عراقی ها در مقابل این رویداد خطرناک ناتوان و دست بسته باقی بمانند. از دیدگاه آمریکایی ها ایران زمانی مایه آسودگی خاطر است که با تکه تکه شدن کشورهای منطقه موافقت کند یا تلاشی برای دست برداشتن بارزانی از ایده جدایی طلبانه خود انجام ندهد. آمریکایی ها این را می خواستند اما رویدادهای مختلف ثابت کرده که اقدامات و فعالیت های ایران در منطقه در راستای حفظ وحدت اراضی سوریه و عراق و در چارچوب حمایت از مقاومت در لبنان و فلسطین بوده است. ایران از این کشورها درخواستی نکرده که به حاکمیت و استقلال این کشورها لطمه ای وارد کند.

*ایرنا: به نظرتان این واکنش ها تا کجا می تواند پیش برود و آیا می تواند تغییری در اوضاع به وجود آورد یا اینکه هیاهویی بیش نیست؟
**قندیل: اعتراض به سخنان رئیس جمهوری ایران مرا یاد موج حمله ها به حزب الله بعد از آزادسازی ارتفاعات مرزی شرق لبنان انداخت، به ویژه بعد از تفاهمی که منجر به انتقال عناصر داعش از ارتفاعات مرزی به دیرالزور سوریه شد. آن زمان هم اعتراض هایی از سوی عراقی ها به این تفاهم صورت گرفت و من معتقدم آن زمان آمریکا در این اعتراض عراقی ها نقش داشت. در حالی که خودشان امروز عناصر مسلح داعش را از الرقه به دیرالزور و بوکمال انتقال می دهند و علامت سوال های زیادی درباره رابطه بین داعشی ها و گروه های مسلح کرد مورد حمایت آمریکا وجود دارد. امروز بار دیگر عراقی ها حول محور مقاومت متحد شده اند و همین باعث شده که دشمنان دست به کار شده و بحران سازی کنند. اما همانطور که آیه قران تصریح کرده اینها مانند کف روی آب هستند که پایانی جز نابودی ندارند.

*ایرنا: گذشته از واکنش هایی که در مقابل سخنان روحانی مطرح شد شما این سخنان را در چه راستایی می بینید؟
**قندیل: مخاطب این حرف در درجه اول آمریکایی ها هستند و ربطی به کشورهای منطقه ندارد. فکر می کنم رئیس جمهوری ایران می خواهد این پیام را برساند و بگوید که کشورش می تواند نقشه های آمریکا را در منطقه نقش بر آب کند. این جریان از سال ها پیش شروع شده است. مسئولان آمریکایی چند روز پیش در سی و پنجمین سالگرد عملیات علیه نیروهای مارینز در لبنان گفتند که این عملیات موازنه قدرت را در منطقه تغییر داد و چهره منطقه را دگرگون ساخت. همین جمله می تواند اوضاع منطقه را به خوبی تشریح کند. طبیعی است که آمریکایی ها همچنان تلاش خواهند کرد اوضاع منطقه را به نفع خود تغییر دهند و نشست اخیر فرماندهان ارتش آمریکا و اسرائیل و عربستان و امارات در واشنگتن هم در همین راستاست به ویژه که آنها مقابله با هیمنه حزب الله در منطقه را به عنوان مهمترین هدف خود ذکر کرده اند. حزب الله بر منطقه هیمنه ای ندارد ولی این توصیف آنها نشان از موازنه قدرت حقیقی در منطقه دارد و این موازنه قدرت به نفع آنها نیست.
خاورم*388*390*2054
انتشاردهنده: محمد خواجوئی

منبع: ایرنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۹۱۹۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

درس های مواجهه ایران و رژیم اسرائیل

در هفته های گذشته شاهد تغییر مرکز ثقل تحولات و بحرانها از جنگ غزه در شرق مدیترانه به سمت منطقه غرب آسیا بودیم، تحولاتی که دورنمایی از توسعه میدان جنگ و گسترده تر شدن سطح درگیری ها را به تصویر کشید. نقطه آغاز این شرایط بحرانی، حمله رژیم اسرائیل به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در سوریه بود که نه تنها سبب شهادت سیزده تن از مستشاران نظامی ایران و شهروندان سوری شد، بلکه تخریب کامل ساختمان کنسولگری را نیز به دنبال داشت. در پی این اقدام که نقض فاحش حقوق بین الملل بود، جمهوری اسلامی ایران در ابتدا منتظر واکنش جامعه جهانی و نهادهای بین المللی از جمله شورای امنیت سازمان ملل شد تا در صورت امکان، پاسخی حقوقی به این تجاوز آشکار بدهد؛ اما بعد از اینکه مشخص گردید دولتهای غربی استاندادهای دوگانه خویش را به شورای امنیت نیز تسری داده اند و قصدی برای مواجهه با عمل خطای رژیم اسرائیل ندارند؛ ایران وارد فاز عکس العمل فردی به تعدی این رژیم شد و حمله موشکی و پهپادی 14 آوریل را کلید زد.

رژیم اسرائیل هر چند تلاش کرد برای پاسخ به این حمله ایران، ائتلافی جهانی شکل دهد و با یاوه سرایی در رابطه با تهدیدات هسته ای احتمالی از سوی کشورمان، نگرانی آمریکا و کشورهای غربی را تحریک کرده و آنها را با خود همراه کند، اما در این مسیر موفق نبود و به ناچار حمله ای تکروانه، بدون تلفات و ناچیز به اصفهان و تبریز و البته برخی مواضع جبهه مقاومت در منطقه انجام داد. هر چند مقامات کشورمان پیش از این حمله اعلام کرده بودند در صورت عملیات تلافی جویانه رژیم اسرائیل به خاک ایران، سریع و سخت به آن پاسخ خواهند داد؛ اما حمله اسرائیل(البته اگر حمله نهایی همین باشد) به حدی کم اثر  بود که به نظر نمی رسد جمهوری اسلامی ایران قصد پاسخگویی به آن را داشته باشد. با این وجود رسیدن اوضاع منطقه به این شرایط و قرار گرفتن در لبه مرز جنگ منطقه ای حاوی برخی درسها و نکات است که باید به آن توجه نمود.

در درجه نخست به نظر میرسد در عصر حاضر، طرح آمریکا و کشورهای اروپایی تضعیف سازمان ملل و مکانیسم‌های حقوقی و در عوض، تقویت جایگاه قدرت و نفوذ در عرصه بین المللی است؛ به این ترتیب که این کشورها  همچون دوران جنگ سرد با زنده کردن رقابتهای قطبی و بلوکی و اتخاذ رویکردهای غیر عقلانی و غیر حقوقی، مانع عملکرد دقیق و صحیح شورای امنیت در انجام رسالت اصلی خود یعنی حفظ صلح و امنیت جهانی می شوند و پس از آن می کوشند مشکلاتی که از اتخاذ چنین رویکردی حاصل می شود را از طریق رایزنیهای دو جانبه و چند جانبه و توافقات پشت درهای بسته حل و فصل کنند. در چنین شرایطی شاهد هستیم که بازیگری همچون ایران بعد از مواجهه با سکوت و بی عملی شورای امنیت در برابر حمله به یک مکان دیپلماتیک، ناچار به اقدام فردی علیه تجاوزگر می شود؛ سپس قدرتهای بزرگ برای جلوگیری از یک جنگ فراگیر وارد عمل می شوند و با رایزنیها و رفت و امدهای دیپلماتیک خود اینگونه به جهان القاء می کنند که ما مانع جنگ شدیم! این در حالی است که همین قدرتها می توانستند با تصویب یک قطعنامه شدید الحن علیه رژیم اسرائیل، حمله آن به کنسولگری ایران را محکوم کنند و با وضع برخی اقدامات تنبیهی مشترک، حقوق و منافع ایران را تأمین کنند و جلوی تنشها و بحرانهای بعدی که همه مردم منطقه را در ترس و نگرانی فرو برد، بگیرند. این رویکرد خطرناک است و حقوق دانان و مقامات کشورها باید به فکر اصلاح این رویه ناسالم در سازمان ملل باشند.

نکته دوم در رابطه با تحولات اخیر وابستگی و تبعیت شدید اسرائیل از آمریکا و کشورهای غربی است؛ بحران اخیر نشان داد رژیم اسرائیل در برابر حمایتهای گسترده کشورهای غربی، به ناچار بخش بزرگی از آزادی عمل و استقلال خود را از دست داده و برای حفظ و تداوم این حمایتها چاره ای جز حرکت در مسیر مد نظر کشورهای غربی ندارد.

 بعد از حمله وسیع و تحقیر کننده ایران به سرزمینهای اشغالی، دولت راستگرا و افراطی رژیم اسرائیل به شدت از سوی نیروهای تندروی داخلی تحت فشار قرار گرفت تا به این حمله پاسخ دهد، شخص نتانیاهو نیز به دلیل مشکلات داخلی و چالشهای جنگ غزه، بسیار علاقه مند بود تا با توسعه میدان جنگ، از شعار اولیه اش مبنی بر نابودی حماس رها شود و اهداف جدیدی برای شکل دهی به ائتلاف جهانی علیه ایران تعریف کند. اما عدم همراهی آمریکا و کشورهای اروپایی، این رژیم را در شرایطی قرار داد که به صورت تکروانه و البته به گونه ای دست به تلافی بزند که منجر به تداوم و تشدید تنشها نشود؛ در نتیجه حمله ای صورت گرفت که حتی از دید مقامات امنیت داخلی خود این رژیم نیز ضعیف و ناچیز بود و اگر تمام عملیات تلافی جویانه اسرائیل در همین حمله خلاصه شود، چیزی جز پیام ضعف، وابستگی و درماندگی را مخابره نکرد. کما اینکه رژیم اسرائیل در مقابله با حمله جمهوری اسلامی ایران به خاک خود نیز نشان داد که به صورت فردی قادر به دفاع از سرزمینهای اشغالی تحت حاکمیت خود نیست و بدون کمک آمریکا، کشورهای اروپایی و کشورهای همسو در منطقه، نمی تواند حملات علیه خود را دفع کند.

نکته سوم اما به جمهوری اسلامی ایران باز می گردد؛ در شرایط کنونی به نظر می رسد برنده منازعات منطقه ای چند هفته اخیر ایران بوده که نمایشی قدرتمند از دفاع از خاک خود و مکانهای دیپلماتیکش به جای گذاشت و توانست سطح مناسبی از بازدارندگی را در برابر رژیم اسرائیل ایجاد کند. با این وجود، حفظ این موقعیت نیازمند تدابیری در عرصه داخلی و منطقه ای است. در عرصه منطقه ای لازم است جمهوری اسلامی ایران شرایط را به گونه ای ساماندهی کند که تمرکز جامعه جهانی به سمت آتش بس در غزه و پایان دادن به رنج و محنت بی شمار مردم فلسطین بازگردد و هر چه سریع تر به این جنگ نابرابر و ضد بشری اسرائیل علیه مردم غزه پایان داده شود. همچنین لازم است رایزنی های گسترده‌ای در قالب دوجانبه و چند جانبه بین ایران، روسیه، چین، عراق، ترکیه و پاکستان در مورد همکاری های اطلاعاتی- امنیتی و دفاعی- نظامی صورت بگیرد و ایران با تقویت همکاری های راهبردی بلند مدت با این کشورها، تعداد متحدان خود را برای مواجهه با شرایط بحرانی مشابه در آینده افزایش دهد.

 در عرصه داخلی نیز لازم است اتحاد و انسجام ملی که پیرامون مواجهه با اسرائیل شکل گرفته، حفظ و تقویت شود و از انجام اقدامات سلبی و اجرای برخی طرحهای اجتماعی که قبلا ناکارمدی آنها به اثبات رسیده و تنها سبب دوگانه ، اختلاف و خشم در بین آحاد جامعه می گردد، پرهیز شده و با تمرکز بر مدیریت اقتصاد کشور، به گسترش رفاه، آسایش و همدلی و اتحاد در جامعه کمک شود.

 

دکتر محمد مهدی مظاهری استاد دانشگاه

دیگر خبرها

  • شهادت یک نفر در حمله پهپادی اسرائیل به یک خودرو در لبنان + جزئیات
  • حمله پهپادی رژیم صهیونیستی به یک خودرو در جنوب لبنان
  • سخنگوی وزارت خارجه : آمریکا در ۳ هفته اخیر پیام‌های متعددی را از کانال‌های مختلف دیپلماتیک به ایران ارسال کرد
  • درس های مواجهه ایران و رژیم اسرائیل
  • بررسی علل وقوع سیل های اخیر در جنوب ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس
  • راهبرد آمریکا در غرب آسیا چرا و چگونه شکست خورد؟
  • انتقاد معاون حزب الله از کمک کشورهای عربی به اسرائیل برای دفع حمله ایران
  • ایران آماده جنگ است اگر... | انتقاد تند معاون حزب الله از کمک کشورهای عربی به اسرائیل برای دفع حمله ایران
  • آمریکا با تامین تسلیحاتی اسرائیل در منطقه خواهان خویشتنداری است
  • نقشه زد و خوردهای ۷ ماه اخیر در خاورمیانه | تعداد نیروهای آمریکا در ۹ کشور خاورمیانه