Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-04-24@10:09:55 GMT

جنگ با کدام فيلم‌ها وارد سينماي ايران شد؟

تاریخ انتشار: ۷ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۳۰۹۲۸۴

جنگ با کدام فيلم‌ها وارد سينماي ايران شد؟

خبرگزاري آريا - هفته‌نامه مثلث: پيروزي انقلاب اسلامي در واپسين سال‌هاي دهه پنجاه و پس از آن، آغاز بلافاصله جنگ عليه ايران و نظام نوپاي سياسي‌اش، يکي از مهم‌ترين فرصت‌ها را از سينماگران اين مرز و بوم گرفت و در عوض فرصت ديگري را پيش‌ روي آنان گذاشت. شروع زودهنگام جنگ، در حالي که تنها يک‌ سال‌ و اندي از پيروزي انقلاب اسلامي گذشته بود، اهالي فرهنگ و ادب و هنر و نه‌ تنها سينما را از فرصت پرداختن به سوژه اصيلي چون انقلاب بازداشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

خيل عظيم اتفاقات و جرياناتي که در پروسه هشت ساله جنگ در فضاي کشور، يکي پس از ديگري رخ مي‌داد، منجر به اين شد که يک جهش هنري در اين برهه حادث شود.

اهالي هنر از سوژه‌اي به نام انقلاب، با ريشه تاريخي ده‌ ساله گذر کردند و دفاع مقدس را پيش‌ روي خود ديدند؛ منازعه‌اي طويل و دراز که از رهگذر همين تطاول، زمينه‌اي براي پرورش و پرداخت به سوژه‌هاي متعدد و روايت‌هاي گوناگون را براي اهالي تحقيق و هنر فراهم کرد.
آن چه امروز ما با عنوان سينماي دفاع مقدس شاهد آن هستيم، عمري به درازاي انقلاب اسلامي و نظام سياسي اين مرز و بوم دارد؛ سينمايي که اگر ديروز و امروز سوژه‌هاي پرداختي را پيش‌ روي خود دارد، از رهگذر خون جوانان و شهدايي است که در طي هشت سال، دفاع اين سرزمين را تقدس بخشيده‌اند.
سينماي سرمشق
دهه شصت، شايد مهم‌ترين مقطع در تاريخ سينما و هنر، پس از پيروزي انقلاب اسلامي محسوب شود؛ مقطعي که چند سال قبل از شروع آن، مهم‌ترين تغيير سياسي در يک کشور رخ داده و مبتني بر همين تغيير است که مرزهاي بسياري از بايدها و نبايدها در کشور نيز دستخوش تحول شده است. سينماي ايران پس از پيروزي انقلاب، هنوز به درستي شرايط کار در فضاي جديد را نشناخته بود که به يکباره با دوران جنگ تحميلي مواجه شد؛ دوراني که فضاي مطالبه اجتماعي و مردمي‌ به سبب بروز تحولات و درگيري‌هاي جديد، دگرگون شد. مخاطب ديروز سينما، شايد قرابت کمتري با مخاطب امروز داشت و همه اين تحولات ريشه در آن داشت که تمام زندگي اين مردم و مخاطبان درگير تهديد بزرگي به نام جنگ بود. جنگي که نه‌ تنها خطرات مادي و جاني براي مخاطبان به همراه داشت، بلکه داغ از دست‌ دادن رفقا و آشنايان و خانواده را نيز براي آنها به همراه آورده بود و هر روز بيشتر از ديروز روند زندگي عمومي را متاثر از خود مي‌ساخت. اين چنين شد که نه‌ تنها ميل مردم به اين سمت‌ و سو رو کرد، بلکه سينماگران نيز نمي‌توانستند چنين سوژه‌اي را از دست دهند و فارغ از آن باشند. سينماي دفاع مقدس به صورت رسمي زاده شد و توليد فيلم در اين ژانر آغاز شد.
«مرز» نخستين فيلم سينمايي است که در تاريخچه سينماي دفاع مقدس از آن نام برده شده است. کارگردان اين فيلم سينمايي جمشيد حيدري است که فيلمنامه‌اي از سيروس الوند را کارگرداني کرده. همچنين سعيد راد، داوود رشيدي و آهو خردمند نيز بازيگران اصلي اين فيلم سينمايي هستند.

داستان از اين قرار است که اهالي يک روستاي مرزي با خطر حمله نظامي ارتش دشمن مواجه مي‌شوند. ريش‌سفيد روستا اهالي را به مقاومت دعوت مي‌کند. يک استوار اخراجي ارتش به نام مختار، که تا آن لحظه از مردم کناره مي‌گرفته، در اين جريان وارد مي‌شود و با تلاش‌هاي زيادي روستاييان را آموزش نظامي مي‌دهد.
اهالي سينما، ساخت و اکران مرز را آغاز راهي مي‌دانند که منجر به توليد فيلم‌هاي مختلف در اين ژانر مهم شد. به اين ترتيب و در فاصله‌اي کمتر از يک‌سال، پنج فيلم دفاع مقدسي ساخت و اکران شدند. در سال 1361 بود که اين پنج فيلم جلوي دوربين رفتند و روند اکران آنها نيز تا سال بعد به نتيجه رسيد. مبتني بر همين پيشگامي ‌بود که صاحبان اين آثار پيشتاز، جايگاه خاصي در سينماي دفاع مقدس را از آن خود کردند.
«جانبازان» يکي از اين آثار بود که به کارگرداني و نويسندگي ناصر محمدي ساخته و اکران شد. اين فيلم سينمايي، روايت داستاني بود که در آن ارتش دشمن حمله‌اي وسيع تدارک ديده و مهمات و وسايل زرهي خود را در نقطه‌اي کور استتار کرده است. خبر به نيروهاي اطلاعاتي ارتش و سپاه مي‌رسد و فرماندهان دو نيرو گروهي را براي اعزام به منطقه تشکيل مي‌دهند. دو دوست ديرين، که سال‌ها از احوال يکديگر ‌بي‌خبر بوده‌اند، به عضويت اين گروه برگزيده مي‌شوند: يکي از آن دو افسر ارتش است، که در لحظه‌ احتضار در بيمارستان منتظر شنيدن خبر تولد نخستين فرزندش است و ديگري پاسدار است که از پاي سفره عقد به اين عمليات فرا خوانده مي‌شود.
گروه عمليات را با موفقيت انجام مي‌دهد، اما قبل از بازگشت همگي محاصره و کشته مي‌شوند. «عبور از ميدان مين»؛ ساخته ديگري از ژانر دفاع مقدس بود که در آن سعيد راد - مثل مرز - به ايفاي نقش مشغول بود. نادر قويدل و جواد طاهري نويسندگان اين اثر بودند که طاهري در کنار نويسندگي، کارگرداني اين فيلم سينمايي را نيز به عهده داشت.
داستان از اين قرار بود که گروهاني از نظاميان موفق مي‌شوند در يکي از قلعه‌هاي مهم دشمن مستقر شوند. دشمن قلعه را محاصره و اطراف آن را مين‌گذاري مي‌کند. افراد درون قلعه با کمبود مهمات و آذوقه روبه‌رو مي‌شوند. يک افسر ارتش، که تخصص‌اش خنثي‌کردن مين است، با دو تن ديگر، براي رساندن ملزومات به افراد درون قلعه، عازم منطقه مي‌شوند و پس از خنثي‌کردن مين‌هاي کار گذاشته‌ شده کاميون حامل مهمات و آذوقه را به نيروهاي محاصره‌ شده مي‌رسانند.
«پايگاه جهنمي‌» به نويسندگي و کارگرداني اکبر صادقي و با بازي فرامرز قريبيان و جمشيد ‌هاشم‌پور است که روايت ساخت پايگاهي قدرتمند از سوي دشمن در ميان نيروهاي خودي است. خبر به ستاد عملياتي نيروي دريايي مي‌رسد و يک تيم چهار نفري از گردان تکاوران نيروي دريايي به فرماندهي ستوان «باي» انتخاب مي‌شوند تا با نفوذ به خاک دشمن، اين پايگاه جهمني را منهدم کنند...

«گذرگاه» نيز با نويسندگي و کارگرداني شهريار بحراني، يکي از آثار مهم اين دوران از سينماي ايران بود. داستان يک رزمنده به نام ناصر که به همراه سه تن از همرزمانش براي عمليات گشت و شناسايي به جبهه اعزام مي‌شود. در جبهه براي انجام مأموريت ناصر و همرزمانش به وسيله ‌يک راهنماي محلي از راه مخفي ادامه مسير مي‌دهند اما راهنماي محلي توسط عراقي‌ها کشته مي‌شود و گروه مجبور مي‌شود از راه اصلي به شناسايي برود.
مأموريت که انهدام يک پل تدارکاتي در مسير يک گذرگاه است، به خوبي انجام مي‌گيرد اما قاسم و محمد که از لباس مبدل عراقي‌ها استفاده کرده بودند به‌ عنوان نظاميان خاطي به جوخه ‌اعدام سپرده مي‌شوند، ناصر بعد از شکنجه شدن توسط دو عراقي ناراضي موفق به فرار شده و احمد نيز فرار مي‌کند اما بعد از نجات ناصر به دليل بيماري، جانباز مجهول‌الهويه شناخته مي‌شود اما احمد او را شناسايي مي‌کند و ناصر بهبود مي‌يابد.
اين آثار علاوه بر اين که زمينه‌ساز توليد آثار فاخر و پرفروش ديگري در اين حوزه و در سال‌هاي پس از آن بودند، توانستند گيشه‌هاي سينماها را به خوبي از آن خود کنند. سرآمد آثار سينماي دفاع مقدس در سال‌هاي نخستين دهه شصت، «ديار عاشقان» بود. اثري که اين برهه ابتدايي از تولد سينماي دفاع مقدس را به زودي به مرحله شکوفايي رساند و در اين ميان نقش مهمي را از آن خود کرده است.

ديار عاشقان، محصول سال 1362 در سينماي ايران، فيلم جنگي است که به کارگرداني و نويسندگي حسن کاربخش و با بازي خسرو شکيبايي و پرويز پرستويي در دوران خود به خوبي ديده شده است. ديار عاشقان يکي از نخستين محصولات رنگي در اين ژانر است که داستان آن درباره يک سرباز محتاط و جنگ‌گريز است. علي به جبهه فرا خوانده مي‌شود. او که زندگي‌اش را در صلح و آرامش گذرانده مايل نيست به خط مقدم اعزام شود.
روزها را به کار در آشپزخانه مي‌گذراند تا اين که با دوست قديمي‌اش، مجتبي که بسيجي است، روبه‌رو مي‌شود. رابطه علي و مجتبي و بعد مرگ مجتبي، علي را متحول مي‌سازد و او به صورت جدي درگير مسائل مبارزه در جبهه مي‌شود.جنگ و موضوعات مرتبط با آن، در سال‌هاي ابتداي دهه شصت يک محور اصلي در داستان‌هاي سينمايي بود. به اين معنا که فيلم‌ها بيشتر روي خود جنگ متمرکز بودند و جذابيت‌هاي گيشه‌اي چنداني براي جلب نظر مخاطب در خود نداشت.
البته در اين راستا بايد به اين نکته نيز توجه کرد که فضاي اجتماعي و عمومي کشور در آن دوران نه‌ تنها تمايل چنداني به تماشاي فيلم در سينما نداشت، بلکه در پي تماشاي رواياتي واقعي از فضاي جاري بود. اين‌ چنين بود که در سال‌هاي پاياني دفاع مقدس، فيلم‌هاي قوي‌تري در اين حوزه مطرح شد. پيشتازان فتح، ما ايستاده‌ايم، ‌ياد، پرچمدار، عقود، پلاک، جدال در تاسوکي، حماسه دره شيلر، اتاق يک، هويت، حريم مهرورزي و پرواز در شب و... ساخته شدند.

پس از پايان جنگ و در سال 1367 بود که فضاي جديدي در جريان سينماي دفاع مقدس رقم خورد. باشو غريبه کوچک، ديده‌بان و عروسي خوبان از جمله فيلم‌هاي تاثيرگذار و مهمي ‌بودند که در اين سال‌ ساخته شدند. همچنين عروسي خوبان، يکي ديگر از فيلم‌هاي متفاوت و البته اثرگذار در سينماي دفاع مقدس بود. در اين فيلم، شخصيت اصلي با نوستالژي دوران جنگ و حسرت به پايان رسيدن آن روزها روبه‌روست.
پايان يک خط
پايان دوران هشت‌ساله جنگ تحميلي و ورود به دهه هفتاد اما مستلزم اتخاذ يک رويکرد جديد در سينماي ايران شد. فيلمسازها کم‌کم از فضاي جبهه و جنگ عقب‌نشيني کردند و رو به ‌سوي تصوير شرايط حاکم بر جامعه پس از جنگ و روابط و فضاهاي متاثر از جنگ آوردند.
در واقع تاثيرات جنگ در اين دوران مورد توجه نويسندگان و کارگردانان قرار گرفت و تبديل به سوژه‌هاي اصلي در توليد آثار سينمايي شد.تويي که نمي‌شناختمت، در کوچه‌هاي عشق، چشم ‌شيشه‌اي، عروس حلبچه، در مسلخ عشق و... از زمره مهم‌ترين فيلم‌هاي ساخته ‌شده در اين سال‌ها هستند. فيلم‌هايي که ديگر مثل سال‌هاي ابتداي دهه شصت، خط تعليق و سوژه اصلي خود را به جنگ و اکت واگذار نمي‌کردند، بلکه آنها مايه‌هايي از جنگ و آثار آن در زندگي پس از پايانش را در فيلمنامه‌ها آورده و تمام اين هشت سال را از بعد اجتماعي نگريسته بودند.
مبتني بر فراگير شدن همين فضا بود که جشنواره فيلم فجر در دهه 70 بيشترين سيمرغ‌هاي خود را به فيلم‌هاي دفاع مقدسي واگذار کرد. آثاري که از موفق‌ترين فيلم‌هاي تاريخ سينماي پس از انقلاب در ايران شدند و هنوز نيز در راس علاقه‌مندي مخاطبان عمومي جامعه و اهالي سينما قرار دارند.
از کرخه تا راين يکي از مهم‌ترين اين آثار بود. فيلمي به کارگرداني و نويسندگي ابراهيم حاتمي‌کيا و توليدشده در سال 1371. داستان از اين قرار بود؛ سعيد که بر اثر بمب‌هاي شيميايي نابينا شده به همراه گروهي از همرزمانش براي معالجه به آلمان اعزام مي‌شود. خواهر سعيد که سال‌هاست در آلمان با شوهر آلماني و پسرشان يوناس (يونس) زندگي مي‌کند، سعيد را در آسايشگاه مي‌بيند.

بين سعيد و يونس رابطه عاطفي عميقي برقرار مي‌شود. يکي از همرزمان بسيجي سعيد قصد دارد پناهندگي کشور ديگري را بپذيرد و سعيد و دوستان ديگرش نسبت به عمل او معترض هستند. با کوشش‌هاي پزشکان متخصص يکي از چشم‌هاي سعيد معالجه مي‌شود اما آزمايش‌هايي که روي او انجام مي‌شود روشن مي‌کند که او بر اثر گازهاي شيميايي مبتلا به نوعي سرطان خون شده است. همسر او در ايران زايمان مي‌کند و سعيد پس از معالجه‌اي نافرجام مي‌ميرد و پس از مرگ او، خواهرش ليلا عازم ايران مي‌شود...
خوانش از کرخه تا راين يکي از جديدترين و مهم‌ترين خوانش‌هايي بود که در فضاي سينماي دفاع مقدس، آن‌ هم درست زماني‌ که سه سال از پايان جنگ گذشته، به حساب مي‌آيد. حاتمي‌کيا در اين اثر نيز - مثل بسياري از آثار ديگرش که بعدها ساخته شد - به دنبال روايت درد قشري از انقلابيون است که سهمي‌ در قدرت نداشته‌اند و در واقع تنها هزينه کرده‌اند. حاتمي‌کيا مهم‌ترين کارگردان سينماي جنگ است که به عوارض و پيامدهاي اجتماعي جنگ پرداخته است.
آثاري چون آژانس شيشه‌اي، برج مينو و بوي پيراهن يوسف که مي‌توان آنها را مهم‌ترين فيلم‌هاي سينماي دفاع مقدس دانست. فضاي باز فرهنگي در ابتداي دهه 70 و سپس در ميانه آن، منجر به اين شد که آثاري با رويکرد متفاوت به دفاع مقدس نيز در اين دوره ساخته شود. آباداني‌ها از جمله اين آثار است که هر چند در يک تحليل کلي از جمله فيلم‌هاي ضد جنگ محسوب مي‌شود اما در نگاه به تاريخچه سينماي دفاع مقدس بايد توجه زيادي به اين اثر داشت.
آباداني‌ها، فيلمي ‌به نويسندگي و کارگرداني کيانوش عياري، در ميانه دهه هفتاد است. اتومبيل يک مهاجر جنگي که مقيم تهران است به سرقت برده مي‌شود. او همراه پسرش جست‌وجويي نااميدکننده را براي يافتن تنها دارايي‌اش آغاز مي‌کند.
در اين بين او با مردي آشنا مي‌شود به اقتضاي حرفه‌اش مي‌تواند وي را در رديابي اتومبيل مسروقه کمک کند. طي اين جست‌وجو، پسر مرد نيز در پي يافتن عينک گمشده‌اش است. جست‌وجوي همزمان پدر و پسر مسائلي را ايجاد مي‌کند. روايت زندگي يک مهاجر جنگ و مسائلي که او در اين فيلم دچار آنها مي‌شود، يکي از مهم‌ترين نقاط عطف اين اثر سينمايي است.
و اما آخر...
سينماي دفاع مقدس امروز در چهارمين دهه از عمر خود قدم مي‌گذارد و هنوز پابرجاست. اين مهم‌ترين واقعيتي است که بايد درباره اين سينما پذيرفت. اما دور شدن سي يا چهل‌ ساله از يک برهه زماني و از دست‌ دادن افرادي که تجربيات واقعي آن دوران را به چشم و پوست و استخوان ديده و لمس کرده‌اند، شايد مهم‌ترين آفت و خطري باشد که در کمين اين روايتگري است‌؛ روايتي که در آستانه از دست‌ دادن منابع زنده و خاطرات حاضر خود است، روايتي که هنوز فکري براي اين درد نکرده و علاجي براي آن نينديشيده است.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۰۹۲۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

درباره «بی بدن» و «قوی‌دل»/ پرونده‌های واقعی، اشک‌ها و لبخندها

در دو سال گذشته، اغلب آثار جدی سینمای ایران در اکران، حریف کمدی‌ها نشده‌اند. در میان آثار اکران شده، کمدی «فسیل» به دلیل فضای متفاوت و استفاده جذاب از حال و هوای دهه ۵۰ و ۶۰ و به یمن حضور بهرام افشاری، فروشی خیره کننده داشت و بقیه کمدی‌ها که اغلب آنها به واسطه حضور پژمان جمشیدی، مخاطب جذب کردند، تکرار مکررات و فاقد هر نوع، نوآوری بودند. نوروز امسال، «بی بدن» (مرتضی علیزاده) روی پرده رفت.

فیلمی تلخ و بر اساس یک ماجرای واقعی که علاوه بر استفاده از حضور الناز شاکردوست و پژمان جمشیدی، بخشی از مخاطبش را مرهون جنجال‌هایی است که بازیگر نقش اصلی و تهیه‌کننده در جشنواره فجر کلید زدند، اما بی‌انصافی است اگر امتیازهای «بی بدن» را فقط پای این حاشیه‌ها بگذاریم. اتفاقا الناز شاکردوست بازی درستی در این فیلم دارد و موضع فیلمساز نسبت به بررسی یک رویداد و توجه به ماجرای قصاص، بدون بازی‌های رسانه‌ای و احساساتی، قابل توجه است. علیزاده در نخستین فیلمش، تلاش کرده برخلاف جریان موجود شنا کند، تن به ابتذال بازار نداده و با پرداختن به یک قصه زنانه، با حال و هوای جامعه همراهی کرده است. «بی بدن» بدون این که شعار بدهد، فیلمی جدی است، فیلمی کامل و بدون ایراد نیست، اما نیاز امروز جامعه ما ساخت چنین آثاری است. کاظم دانشی که پیشتر در فیلم ستایش شده «علفزار» استعدادش را نشان داده بود، شخصیت موثر «بی بدن» است، می‌توان منتظر فیلم بعدی علیزاده بود ولی تا همین جا هم، او یکی از استعدادهای سینمای ایران در یکی دو سال گذشته است.

استقبال از نمایش «بی بدن» و فروش خوب فیلم، (فیلم پس از تمساح خونی در رده دوم جدول است) نشان می‌دهد بر خلاف جو موجود، فیلم‌های اجتماعی می‌توانند پرفروش باشند. «بی بدن» در حالی فروخته که فیلم خوب هومن سیدی (خشم و هیاهو) نوروز ۹۵ اکران شد و با وجودی که مانند «بی بدن» اشاره ای به یک رخداد واقعی داشت، در گیشه شکست سنگینی خورد. توجه به «بی بدن» توجه به سینمای جدی و آبرومندی است که این روزها، حیاتش را سینمای کمدی مختل کرده است.

در حالی که جریان اصلی سینمای ایران، می کوشد مخاطب جذب کند، در گروه «هنر و تجربه»، مستند «قوی دل» روی پرده رفته. فیلمی که در هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» نمایش داشته و جایزه بهترین مستند از دید تماشاگران، بهترین مستند جایزه آوینی و جایزه ویژه هیات داوران را دریافت کرده است. علی فراهانی صدر کارگردان جوان این مستند است که یک وجه مشترک با «بی بدن» دارد.

«قوی دل» مانند «بی بدن» بر اساس پرونده ای واقعی ساخته شده، احمد قوی‌دل، شخصیت اصلی فیلم درگیر پرونده خون‌های آلوده می‌شود، اما یک تنه مبارزه کرده و در نهایت، پیروز پرونده می‌شود. نکته جالب در فیلم، ساختار بازیگوشانه و طنزآمیز نیمه نخست فیلم است، فراهانی صدر، به روایت یک قصه تراژیک پرداخته و با وجود وفاداری به سینمای مستند و عناصرش، فیلمی مخاطب پسند ساخته است. «قوی دل» را مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی تهیه کرده و سیمرغ بلورین بهترین مستند جشنواره فیلم فجر را هم دریافت کرده است. همان قدر که تماشای «بی بدن» تکان دهنده و اثرگذار است، دیدن «قوی دل» در کنار تاثیرگذاری، امیدبخش است. جهانی که فیلم ترسیم می‌کند، با وجود تیرگی و دشواری‌هایش، می‌تواند تغییر کند،اگر همه ما انگیزه و شور و عشق احمد قوی دل را داشته باشیم.

۲۲۰۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1897883

دیگر خبرها

  • روزی که پل شریدر فیلمساز معروف آمریکایی به تهران آمد
  • باغ بدشگون به سینمای ایران رسید
  • سخت‌ترین رقابت ورزشی در ایران
  • جنجالی که «نماوا» به پا کرد
  • ماجرای جنجالی که «نماوا» به پا کرد
  • بهروز افخمی: باید به سینمای چین و روسیه نفوذ کنیم
  • امین حیایی در آغوش دوست دیرینه اش!
  • سوپرایز میلاد کی مرام در اکران عمومی آسمان غرب + عکس و فیلم
  • فیلم سینمایی آپاراتچی ،روایتی از سینما برای سینما
  • درباره «بی بدن» و «قوی‌دل»/ پرونده‌های واقعی، اشک‌ها و لبخندها