سرقت به روش هالیودی از ۴ طلافروشی
تاریخ انتشار: ۷ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۳۱۵۸۴۹
همشهری نوشت :
سردسته این باند یک سارق حرفهای است که به جرم سرقت مسلحانه از طلافروشی تحت تعقیب بود. آخرین سرقتی که اعضای این باند رقم زدند، در شهرستان مینودشت استان گلستان رخ داد. صبح دهم مهرماه صاحب یک طلافروشی با وارد شدن به مغازهاش با صحنه عجیبی روبهرو شد.
سقف مغازه سوراخ و گاوصندوق کاملا تخریب شده و اثری از 7 کیلو طلای داخل آن نبود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هرچند طلافروشی به سیستمهای امنیتی مجهز بود اما بهنظر میرسید دزدان کاملا حرفهای بودند و با از کارانداختن سیستم ضدسرقت، نقشهشان را عملی کردهاند. در ادامه و در بررسی فیلمهای ضبط شده در دوربینهای مداربسته و همچنین تحقیقات تخصصی، سرنخهایی بهدست آمد که نشان میداد یکی از سارقان سابقهدار در این ماجرا نقش دارد.
او مردی 50ساله بود که سوابقی ازجمله سرقت مسلحانه از طلافروشی در پروندهاش دیده میشد و تحت تعقیب پلیس یکی از استانهای دیگر بود. کارآگاهان که مشخصات کاملی از این مرد بهدست آورده بودند جستوجو برای ردیابی او را شروع کردند. سارق حرفهای اهل یکی از شهرهای شمالغرب کشور بود که همراه خانوادهاش برای سرقت راهی استان گلستان شده بود.
مأموران در ادامه مشخصاتی را از خودروی آنها بهدست آوردند و تیمهای گشتی شامگاه جمعه دزدان را که سوار بر 2خودروی پژوپارس سفید بودند در خیابان ناهارخوران گرگان شناسایی کردند. دزدان قصد فرار داشتند اما در نهایت با شلیک گلوله هر دو خودرو متوقف و سارقان دستگیر شدند. در بازرسی از خودروهای آنها مقداری از طلاهای مسروقه به همراه پول نقد کشف شد و سارقان به اداره آگاهی منتقل شدند.
سرهنگ مجتبی مروتی، رئیس پلیس آگاهی استان گلستان با بیان این خبر گفت: اعضای این خانواده 6 نفر بودند که 3نفرشان در ماجرای سرقت از طلافروشی شهرستان مینودشت نقش داشتند. سردسته باند، پدر 50ساله خانواده بود که سابقه سرقت مسلحانه داشت و نقشه سرقت را با همدستی داماد و پسرش عملی کرده بود.
وی ادامه داد: اعضای این باند علاوه بر سرقت از طلافروشی مینودشت به سرقت از 3طلافروشی دیگر در شهرهای آققلا، خانببین (در استان گلستان) و فاروج (در استان خراسان شمالی) با همین شگرد اعتراف کردند. آنها به چندین سرقت عادی نیز اقرار کردند و تحقیقات برای شناسایی دیگر سرقتهای احتمالیشان ادامه دارد.
منبع: اکوفارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۱۵۸۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ناگفتههای زورگیران ۱۸ تا ۲۰ ساله بزرگراه صدر
همشهری آنلاین؛ حوادث : شهرام ۱۹ سال بیشتر ندارد اما جثه اش به سنش نمی خورد. او هیکل درشتی دارد و همان زورگیری است که در فیلم قمه به دست دارد و با آن راننده را تهدید میکند. گفت و گو با او را بخوانید.
چند وقت است که سرقت می کنید؟
کمتر از یک ماه؛ فکر می کنم سه هفته ای بود که سرقت را شروع کرده بودیم. در این مدت کلا ۵ گوشی سرقت کردیم. سه تا از گوشی ها، سامسونگ بود و دو تا ایفون.
از این سرقت ها چقدر پول گیرت آمد؟
حدود ۸ میلیون.
ارزشش را داشت؟
نه. حقیقتا به این باتلاقی که در حال حاضر در آن گیر افتاده ام و دارم دست و پا می زنم نمی ارزید.
آن روز چه شد که رفتید سراغ راننده ال ۹۰؟
در بزرگراه صدر به دنبال سوژه بودیم، ناگهان چشممان افتاد به خودروی ال ۹۰ که تنها یک سرنشین داشت. درها باز و قفل نشده بود. گوشی آیفون هم دست راننده بود. من از موتور پیاده شدم و به سمتش رفتم و با تهدید چاقو گوشی را سرقت کردم.
بعد از سرقت چکار کردید؟
به سمت پایین شهر رفتیم و گوشی راننده و گوشی آیفون دیگری را نیم ساعت قبلتر در نیاوران و به همین شکل سرقت کرده بودیم فروختیم.
چقدر؟
هر کدام ۱۲ میلیون؛ جمعا ۲۴ میلیون شد. ما بدشانسی آوردیم که فیلم زورگیری ما در فضای مجازی پخش شد و جنجال به پا کرد.
خودت هم فیل را دیدی؟
دو روز بعد در اینستاگرام و یکی از شبکه های ماهواری دیدیم. آنجا بود که فهمیدم خیلی سر و صدا کرده است. ترس تمام وجودمان را گرفته بود. از تهران فرار کردیم و رفتیم محمود آباد ویلا اجاره کردیم. تا ساعت ۶ صبح بیدار بودیم و فکر می کردیم که چطور از کشور خارج شویم تا گیر نیفتیم اما پلیس غافلگیرمان کرد؛ آمد داخل ویلا و دستگیرمان کرد.
اصلا چه شد که تصمیم به سرقت گرفتید؟
راستش نفر چهارمی که اینجا نیست، نشست زیر پایمان. یک روز که دور هم در پارک جمع شده بودیم خودش را وارد جمع کرد و از پول خوب کار خلاف به ما گفت. می گفت از هر سرقت ۱۰ میلیون تومان گیرمان می آید. رقم کمی نبود و وسوسه به جانمان انداخت.
سابقه داری؟
نه. این اولین باری است که مرتکب خلاف شدهام.
همیشه در هنگام سرقت، چاقو همراه داری؟
فکر می کردم مالباخته چاقو و قمه را ببیند می ترسد و هرچه دارد از ترس جانش دو دستی تقدیم می کند.
مواد مصرف می کنی؟
نه. اما گاهی قرص کلونازپام میخورم. من و همدستانم هر وقت این قرص را مصرف می کنیم دل و جرات پیدا میکنیم.
حرف آخر؟
اگر میخواهید به دام دزدانی مثل ما نیفتید، موقع رانندگی درهای ماشینتان را قفل کنید. شیشه ها بالا باشد. در خیابان با گوشی موبایلتان صحبت نکنید. ما معمولا به سراغ این افراد که رعایت می کنند نمی رویم.
آرزویم این بود آتش نشان شوم اما نشدمهدی ۲۰ سال بیشتر ندارد. او میگوید آرزویش این بوده که روزی آتش نشان شود اما آرزویش محقق نشد.
چرا به آرزویت نرسیدی؟
چون سربازی نرفته بودم، پول نداشتم، کسی نبود که درست و حسابی راهنمایی ام کند، اشتباه کردم. تو را به خدا بنویسید که اشتباه کردم که حماقت کردم.
انگیزه ات از سرقت چه بود؟
اول پول بود. بعد انگار می خواستم هیجان را تجربه کنم. شاید هم به همین دلیل می خواستم آتش نشان شوم. وقتی حادثه پلاسکو رخ داد من حدود ۱۲ سالم بود. حتی یک روز رفتم محل حادثه و با دیدن کار آتش نشانان مصمم شدم که این شغل را انتخاب کنم. اما سرنوشت مرا به اینجا کشاند. از بی پولی گرفته تا دوستان ناباب و فرار از رفتن به خدمت. همه این ها دست به دست هم داد که به این روز بیفتم.
سابقه داری؟
نه اولین بار است که سرقت میکنم. آن روز هم رفته بودیم دنبال سوژه که بچه ها گفتند فلانی سوژه خوبی است. منظورشان همان راننده ال ۹۰ بود.
نقش تو در این سرقت چه بود؟
اسکورتی بودم! یعنی با یک موتور دیگر، موتور سارقان اصلی را اسکورت می کردم.
این همه خالکوبی روی دستت برای چیست؟
یک جای خاص در ژاپن را خالکوبی کردهام. راستش یکی از رویاهای من سفر به ژاپن است. میخواستم پول های دزدی را جمع و به ژاپن سفر کنم که نشد.
عشق موتورکوچکترین عضو این باند ۱۸ ساله است. گفت و گو با او را بخوانید.
نقش تو در این باند چه بود؟
دست فرمانم خوب بود و عاشق موتور سواری بودم. از ۸ سالگی پشت موتور می نشستم و به همین دلیل دست فرمانم خوب بود. سرکرده گروه که اینجا نیست مدام از دست فرمان من تعریف می کرد و می گفت حیف نیست از این استعدادت استفاده نکنی. من هم فریب خوردم و وارد این بازی خطرناک شدم.
سابقهدار درست است؟
بله. جرم قبلی ام همین گوشی قاپی است. به جرم سرقت محکوم شدم به ۱۲ سال و ۶ ماه حبس.
کی از زندان آزاد شدی؟
۴ ماه قبل. ۸ ماه که از حبسم گذشت، وثیقه گذاشتم و از زندان مرخصی گرفتم.
تو که قبلا بازداشت شده بودی و می دانستی عاقبت سرقت چیست، چرا دوباره سمتش رفتی؟
اشتباه کردم. واقعا پشیمانم و به تمام هم صنف هایم و آنهایی که سرقت می کنند یا می خواهند سرقت کنند، می گویم که چنین کاری انجام ندهید که آخرش بدبختی است.
چقدر درس خواندی؟
کلا دو کلاس بیشتر سواد ندارم، بعد از آن به خاطر شرایط بد خانواده ام در موتورسازی مشغول کار شدم.
مواد مصرف می کنی؟
نه قرصی می خوردیم که موجب می شد قدرت بگیریم و سرقت کنیم!
کد خبر 844686 برچسبها سارق - سرقت فراجا حوادث ایران