Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جهان نيوز»
2024-04-20@04:30:34 GMT

غافلگیری تانک به سبک «حاج قاسم»

تاریخ انتشار: ۷ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۳۲۰۹۵۹

غافلگیری تانک به سبک «حاج قاسم»

به گزارش  جهان نيوز به نقل از ایسنا، یکی از تخریبچیان لشکر۱۰سیدالشهداء در رابطه به خاطره‌ای از شکار تانک دشمن توسط یکی از همرزمانش روایت می‌کند: یکی از اعجوبه‌های تخریب شهیدغلامرضا زعفری بود که عاشق کار کردن در معبر تعجیلی بود. این شهید وقتی هم از خاطراتش تعریف می‌کرد آنقدر خوش سخن بود که نمی‌فهمیدیم زمان چگونه می‌گذرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حین تعریف خاطراتش از حرکات دست وسرش هم استفاده می‌کرد که این جذابیت روایت خاطراتش را دو چندان می‌کرد.
بعد از شهادت  شهیدحاج قاسم اصغری و رسول فیروزبخت خیلی پَکر بود. بچه‌ها دوره‌اش کرده بودند که حالش را عوض کنند. برای همین غلام را متقاعد کردند که خاطره‌ای تعریف کند.اون هم تعریف کرد: «عملیات خیبر همراه با  حاج قاسم اصغری در درگیری‌های جزیره مجنون کنار هم بودیم. توی محاصره تانک‌ها نزدیک دهکده (در محدوده عملیات لشکر ۱۰ سیدالشهداء(ع) در جزیره مجنون جنوبی دهکده‌ای داخل هور قرار داشت که سخت‌ترین درگیری‌های رزمندگان اطراف آن بود و اکثر پاتک‌های دشمن در روزهای ۱۵ و ۱۶ و ۱۷ اسفند ۶۲ در اطراف این دهکده بود که رزمندگان تیپ سیدالشهدا و حضرت عبدالعظیم مقابل دشمن ایستادند) داخل جزیره گیر افتاده بودیم.

خاکریزی که پشتش بودیم با گلوله‌های مستقیم تانک هر لحظه داشت کوتاه‌تر می‌شد. با شهادت و مدفون شدن فاصله ما کم شده بود. دیدم سر و صدایی می‌آید. نگاه کردم دیدم یکی از تانک‌ها به چند متری ما رسیده است. به حاج قاسم اشاره کردم. دیدم تند تند دارد حمد و سوره می‌خواند. بهش گفتم: «برادر اصغری داری فاتحه خودت رو می‌خونی التماس شفاعت.» دیدم دارد با پین نارنجک بازی می‌کند. گفتم: «می‌خواهی چیکار کنی؟» جواب داد: «مواظب من باش میرم سراغ تانک. اگر تانک به خاکریز برسه دخل همه رو میاره.»

در یک آن، با همه  توانش دوید سمت تانک واز شنی‌ها بالا رفت و برجک را باز کرد و نارنجک را داخلش انداخت. چند ثانیه بعد تانک منفجر شد.  وقتی حاج قاسم  پشت خاکریز آمد تلو تلو می‌خورد. بهش گفتم: «برادر اصغری داشت قلبم می‌ومد توی جورابم.» گفت: «خدا بهم رحم کرد.»یاد این دو عزیز بخیر. حاج قاسم اصغری ۱۰آبانماه سال ۶۶ با انفجار مین والمر از منطقه عملیاتی سردشت پرکشید و شهید غلامرضازعفری هم در اسفند ماه ۶۶ از جبهه جنوب به او پیوست.    

منبع: جهان نيوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۲۰۹۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شاعران از وعده صادق گفتند/ وارث انگشتر سرخ سلیمانیم

گردهمایی شاعران به مناسبت حماسه «وعده صادق» در فرهنگسرای انقلاب اسلامی امروز با حضور شاعرانی همچون مصطفی محدثی خراسانی، محمدمهدی عبداللهی، محمدرضا طهماسبی، قاسم صرافان، قادر طراوت‌پور و جمعی از شاعران آیینی و جوان با اجرای حامد فلاحی‌پور برگزار شد.
در این گردهمایی شاعران به سرودن اشعار خود پرداختند که به برخی از آنان می‌پردازیم.
این بار طلوع صادق از ایران است
آرامش انفجار در من جاری است
بی‌تابم و انتظار در من جاری است
گلبانگ محمدم به قرن پاییز
من زنده‌ام و بهار در من جاری است
هنگام شکوه گردش دوران است
این بار طلوع صادق از ایران است
در حیرتم این صدا سفیر موشک
 یا زمزمه تلاوت قرآن است
 
باز با نام حسین بن علی (ع)
از دم عشق نفس می‌گیرم
غاصبان! قبله خود را ز شما
به خداوند که پس می‌گیریم
مصطفی محدثی خراسانی
منتقم با لشکری از حاج قاسم می‌رسد
بشنوید از قلب ایران صور اسرافیل را
بنگرید‌ای اهل دنیا غرش سجیل را
با شکوه خیبری آمد سپاه صف‌شکن
تا کند نابود اینک نقشه قابیل را
خواب خوش دیگر نخواهد داشت صهیون بعد از این
موشک ما می‌برد خواب خوش آن ایل را
اهل نکبت را بگو این ابتدای ماجراست
بنگرید آنک سرانجام سپاه فیل را
هیبت پوشالی صهیون تماشایی شده‌ست
روز و شب تکرار باید کرد این تمثیل را
وعده حتمی محقق می‌شود، خواهد چشید
قدس هم طعم خوش پایان اسرائیل را
منتقم با لشکری از حاج قاسم می‌رسد 
می‌زند آخر رقم خونخواهی هابیل را
محمدمهدی عبداللهی
به وعده صادقت عمل کن!
عقاب در مانده سرعتش را پلنگ وامانده قدرتش را
نگاه کن فر و هیبتش را مهابتش را صلابتش را
چه یال و کوپال با شکوهی چه دست و بازوی همچو کوهی
بگو به کفتار‌ها گروهی خورند با غصه حسرتش را
چو بشکند آینه، مبدل شود به آیینه‌های دیگر
دلا از این قصه مطوّل بخوان فقط وجه مثبتش را
قصیده عمر را غزل کن به وعده صادقت عمل کن
حدیث احلى من العسل کن بچش پس آنگه حلاوتش را
که گفته خالی شده است ایران؟ رمیده زین بیشه خیل شیران
قدم نهید‌ای خسان به میدان، اگر که دارید جراتش را؟
و ما که از آیه‌های قرآن "ما رمیت اذ رمیت" خواندیم
چرا چرا می‌کنند کتمان؟ خدا و آیات نصرتش را
از آنچه در غزه کرد صهیون ز بمب و آوار و آتش و خون
چرا خدایا ندارد اکنون تحمل چهار ساعتش را؟
بسی غلط کرده است و شب را غنوده بی‌خوف و بی‌محابا
بسا شکر خورده است و فردا خورد چماق عقوبتش را
بگو کند گور خویش را گم ز قدس از آن پیش‌تر که مردم
کنند ویران به یک تهاجم ز خشم دیوار نکبتش را
خوشا هر آن کس نماز خود را کند به قدس شریف اقامه
خوشا بر آن که دهد ادامه ره خمینی و نهضتش را
به نزد فرمانده باز آید صف نخست نماز آید
در انتظاریم رجعتش را شکوه تجدید بیعتش را
گھی چو اشتر گهی چو بوذر جهاد و زهد است او سراسر
ببین به منبر ببین به سنگر اطاعتش را و طاعتش را
بنازم آن سیدی که دنیا هنوز مانده است تا بفهمد
شهامتش را ذکاوتش را شجاعتش را در آیتش را
محمدرضا طهماسبی
وارث انگشتر سرخ سلیمانیم
بخوان تاریخ را
ما از تبار کورش و از نسل سلمانیم
به گوش ما مخوان از ترس
که سرداران سبز سرزمین سربدارانیم
تهمتن‌های دورانیم
فرو ریزنده بنیان دیوان.
وارث انگشتر سرخ سلیمانیم
خیال خام تا کی؟
مرد و زن، شیران میدانیم
تباری با اصالت، با نجابت.
باشکوه از فرّ یزدانیم
زاده مرز دلیرانیم
اهل خاک مهر
خاک نور
خاک عشق ایرانیم
چنان گردآفریدند این زنان
این دختران ما
ندارد مرز، بیداری
به هر سنگر که با ظلمت ستیزی هست.
هست آنجا، نشان ما
مسیر و سِیر ما شفاف، ره پیدا، هدف روشن
به میدان آرشیم و تیر غیرت در کمان ما
هزاران سال جنگیدند، تا ما را بترسانند
یلان سرزمین پارس. 
قلب پارسایان را بلرزانند
ولی تصویرشان خام است.
چون تقدیر ما پیداست
و فردای جهان، در دست یاران جهان‌آرا ست
بخوان این خط روشن را
نوشته سرنوشت حیدری‌ها، فتح خیبر‌هاست
بخوان پایان این شهنامه را. 
افسانه نه، این وعده حق است
بخوان فردا از آن ماست 
قاسم صرافان
جان را به جز به راه شهیدان نمی‌دهیم
بی امرِ عشق، گوش به فرمان نمی‌دهیم
تا مرگ می‌رویم ولی جان نمی‌دهیم
دنیا دو بار عمر گران را به ما نداد
ما هم دل عزیز خود ارزان نمی‌دهیم
جمع است خاطرِ دلِ ما در مسیر عشق
دل را به غیر زلف پریشان نمی‌دهیم
مردن به پای دوست هنوز آرزوی ماست
حتی به مرگ، فرصت جولان نمی‌دهیم
موجیم، موج، پا به سر صخره می‌نهیم
کوهیم، کوه، خاک به توفان نمی‌دهیم
مردان مرد اهل امان‌نامه نیستند
جان را به جز به راه شهیدان نمی‌دهیم
افراسیاب‌ها چه به سر پرورانده‌اند؟
ما رستمیم
ملک به توران نمی‌دهیم
مرد مروّتیم ولی در شب نبرد
حتی به خصم جرئت میدان نمی‌دهیم
ما وارثان خون سلیمانی عزیز
این خاک را به مُلک سلیمان نمی‌دهیم
گوید اگر کسی بد ما را به این و آن
ما عاقلیم و گوش به نادان نمی‌دهیم»
حتی اگر تمام جهان را به ما دهند
یک نیم ذره خاک از ایران نمی‌دهیم
قادر طراوت‌پور

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیات

دیگر خبرها

  • جان‌باختن دو نفر در تصادف موتورسیکلت و پژو در کلاله
  • غافلگیری سارق حین سرقت در رشت
  • این سه استان منتظر سیل باشند
  • رشد ۴۷ درصدی جوجه‌ریزی در شهرستان تویسرکان
  • مجلس هیچ مصوبه ای برای اخذ مالیات از مهریه نداشته است
  • مشکل آب ۷۶۵ خانوار روستایی در میاندوآب حل شد
  • شاعران از وعده صادق گفتند/ وارث انگشتر سرخ سلیمانیم
  • روند فروپاشی رژیم صهیونیستی تسریع شده است
  • «خدا رو شکر بین لشکر عشق هنوز قاسم سلیمانی زیاده»
  • نعیم قاسم: مقاومت به همه اهداف خود در تقابل با دشمن رسید