اقتصاد؛ عنصر اساسی جامعه شهری/نقش دولت درشکوفایی و انحطاط شهرها
تاریخ انتشار: ۸ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۳۳۸۳۰۵
آیت الله اراکی در سومین جلسه درس خارج فقه نظام عمران شهری اسلام ضمن مقایسه دیدگاه فارابی و ابن خلئون درباره شهر و برشمردن ارکان شهر عرفی، دیدگاه قرآنی درباره شهر را تشریح کرد.
به گزارش خبرنگار مهر، متن پیش رو مشروح سخنان آیت الله اراکی، استاد حوزه علمیه در سلسله دروس فقه «نظام شهر اسلامی» است که در ادامه از نظر می گذرد؛
مقدمه
نظام عمران شهری از یک جوهر، و یک قالب و صورتی برخوردار است و این مسئله به نظام عمران شهری در شهرهای اسلامی هم اختصاص ندارد و همه جا همین قاعده جاری است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مقایسه دیدگاه فارابی و ابنخلدون درباره شهر
مرحوم فارابی فرمود شهر عرفی ارکان و مقوّمات و ویژگیهای دیگری افزون بر دو مقوّم شهر شرعی دارد؛ فارابی اشارۀ به تعاون کرده و بیان میکند که عنصر تعاون با عنصر کثرت جمعیّت شهر را تشکیل میدهند و مطلق جمعیّت شهر را تشکیل نمیدهد. او همین که چند نفر دور هم جمع شوند اگرچه قانونی هم بین آنها حاکم باشد این را ملاک تحقق شهر نمیداند بلکه باید جمعیّت انبوه داشته و بین این جمعیّت انبوه تعاون هم برقرار باشد.
فارابی در نیمۀ قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری زندگی میکرد، یعنی تقریباً بین ۲۵۹ هجری و ۳۳۹. کمی که جلوتر در قرن هشتم ابن خلدون را میببینیم. ابن خلدون متفکّر معروف شمال آفریقایی بوده و بنابر آنچه بسیاری معتقد هستند بنیانگذار علم جامعهشناسی است و کتاب المقدّمۀ که مقدّمۀ تاریخ او است مشتمل بر بسیاری از مباحث جامعشناسانه بوده که کتاب بسیار ارزشمندی است.
ابن خلدون علاوۀ بر این عناصر چهارگانهای که تاکنون بیان کردیم، -یعنی عنصر مردم و کثرت مردم، تعاون مردم و همچنین وجود دولت- عناصر دیگری را هم در شهر عرفی دخیل میداند. لااقل دو عنصر را در تعریف شهر عرفی مینویسد: یکی ساختمانهای بزرگ و دیگری وجود بازار است. اصولاً شهر علاوۀ بر عناصری که قبلاً گفته شد، شهری است که مشتمل بر ساختمانهای بزرگ و مشتمل بر بازار باشد؛ یعنی باید حرکت اقتصادی و تجارت برونشهری در شهر وجود داشته باشد تا شهر، شهر باشد.
عنصر دیگری هم اضافه میکند و آن نقشۀ شهری است که میگوید: افزون بر این دو عنصر شهر باید نقشۀ شهری داشته باشد. به تعبیر او «وَ اختِطاطُ المَنازل» عنصر اصلی یک شهر است. ایشان بیان میکند: «إنَّ البِنَاءَ وَ اختِطَاطُ المَنازِل إِنَّمَا هُوَ مِن مَنازعِ الحَضَارَةٍ الَّتی یَدعُو إِلیهَا التَّرفُ وَ الدَّعة» تا آنجا که میگوید: «فَالمُدُنُ وَ الأَمصَار ذَاتُ هَیاکِلَ وَ أَجرامٍ عَظیمَة وَ بِناءٍ کَبیر وَ هِیَ مُوضُوعَةٌ لِلعُمومِ لا لِلخُصوص فَتَحتَاجُ إِلی اجتماعٍ الأیدی وَ کَثرةُ التَعاوُن» هر کجا شهر شکل میگیرد باید ساختمانهای بزرگ داشته باشد. در روستا هم ساختمان وجود دارد ولی روستا را شهر نمیدانیم به دلیل اینکه یکی از امتیازات زندگی شهری وجود ساختمانهای کلان و بزرگ است. اضافۀ «إختِطاطُ المَنازل» یعنی ساختمانها و خانهها باید بر وفق نقشهای تنظیم شود. لذا نقشۀ شهری که جایگاه خانهها را معیّن میکند ضرورت یک زندگی و یک جامعۀ شهری است.
بعد میگوید: «فَلا بُدَّ فِی تَمصیرِ الأَمصار وَ اختِطَاطِ المُدُن مِنَ الدُّولَةِ وَ المُلک» برای شهر شدن یک شهر و نیز برای اینکه بتوان نقشۀ شهری را طراحی کرد باید این شهر دولتی داشته و مَلِک در آن شهر حاکم باشد. بعد یک مطلبی را اضافه میکند که مطلب جالبی است؛ میگوید: اصولاً عمر شهرها به اندازۀ عمر حکومتها است مگر اینکه حکومت دیگری بیاید و آن شهری که آن حکومت قبلی به وجود آورده است را سر پا نگه دارد و ادامه و توسعه دهد. ولی معمولاً شهرها را حکومتها میسازند و شهرهای بزرگ دستاورد حکومتها است به طوری که وقتی یک حکومتی منقرض میشود گاهی شهر هم با آن حکومت به تدریج زائل میشود و از بین میرود. یا لااقل آنقدر این شهر کوچک میشود و آثار تمدّن در آن کمرنگ میشود که به تدریج رو به افول میرود.
میگوید: شباب و جوانی شهرها متناسب با جوانی حکومتها است و پیری شهرها هم متناسب با پیری حکومتها است؛ این قدر این رابطۀ بین عمران شهری و بین حکومتها رابطۀ مستحکمی است. عبارت او این است: «فَعُمرُ الدُّولَةِ حینئذٍ عمرٌ لَهافإن کَانَ عُمرُ الدُّولَةَ قَصیراً وَقَفَ الحالُ فیها عندَ الدَّولة و تراجع عمرانها وَ خَرِبَت» عمر هر دولتی عمر شهری است که این دولت آن شهر را ساخته است. اگر عمر دولت کوتاه بود، شهری که به وسیلۀ این دولت ساخته شده و برپا شده است نیز به همان اندازه کوتاه میشود و به تدریج بعد از زوال این حکومت آرام آرام شهر هم رو به افول میرود. «وإن کان أمد الدولة طویلا ومدتها منفسحة فلا تزال المصانع فیها تشاد والمنازل الرحیبة تکثر وتتعدد ونطاق الأسواق یتباعد وینفسح»
بنابراین ابن خلدون هم تأکید میکند که همان دو عنصری که عناصر شکلدهی شهر شرعی است، -یعنی دولت و وجود یک حاکم افزون بر مردمی که این دولت و این حاکم بر آن مردم حکومت میکنند- باید وجود داشته باشد تا شهری به وجود بیاید. افزون بر اینها هم مسئلۀ ساختمانهای بزرگ و تعاون مردم و همچنین نقشۀ شهری را بیان میکند. بنابراین برای شهر عرفی مقوّمات دیگری بیان میشود که ساختمانهای بزرگ، نقشۀ شهری و همچنین وجود حرکت اقتصادی در شهر از جملۀ آنهاست.
ارکان شهر عرفی
از روندی که تاکنون برای تعریف شهر عرفی طی شد به این نتیجه میرسیم که وجود سیاست واحد -دولت مرکزی و قانونی که آن دولت اجرا میکند- و وجود یک اقتصاد فعال از مقوّمات شهر عرفی است و اساس شهر عرفی هم در کارهای اقتصادی بازرگانی و بازرگانی برونشهری است، نه بازرگانی درون شهری. بازرگانی درون منطقهای در روستا هم وجود دارد، ولی بازرگانی برونشهری منظور است که شهر به شهر است.
ویل دورانت نویسندۀ کتاب تاریخ تمدن مباحث خوبی در این راستا دارد؛ او بر این عناصری که بیان شد یک عنصر جدیدی اضافه میکند و آن فرهنگ آن شهر است. میگوید: این عناصر باید باشد هم نقشۀ شهری، هم حرکت اقتصادی، دولت و قانون واحد، جمعیّت انبوهی که با همدیگر تعاون میکنند که یک زندگی شهری شکل بگیرد. ولی افزون بر همۀ اینها باید یک فرهنگ مشترکی هم بین کسانی که در شهر زندگی میکنند وجود داشته باشد تا شهر شکل بگیرد. یک حرفی او دارد که اصولاً میگوید: فرهنگ؛ مولود کشاورزی است. میگوید کشاورزی تولید فرهنگ دارد و بعد فرهنگ تولید تمدّن میکند. یعنی وجود یک فرهنگ از لوازم کشاورزی است، کشاورزی تولید فرهنگ میکند. وقتی فرهنگ به یک درجهای از رشد و کمال رسید با شهرسازی تبدیل به تمدّن میشود. کشاورزی رشد میکند، کشاورزی فرهنگ درست میکند بعد وقتی فرهنگ مشترک به وجود آمد این مردمی که فرهنگ مشترکی دارند یکجا جمع میشوند و خودبهخود شهر به وجود میآید.
میگوید: وقتی فرهنگ عمومی به حد معیّنی برسد فکر کشاورزی تولید میشود و تنها تمدّن است که انسان را به فکر ایجاد مدینه و شهر یا city میاندازد. از یک لحاظ تمدّن با سجیّه و خصلت مؤدّب بودن و حسن معاشرت یکی میشود و این حسن معاشرت خود صفای اخلاقی است که در شهر دست میدهد.
میتوان تعریفی از این فرهنگ مشترک را هم در اثنای مطالب او بیرون کشید که میگوید: فرهنگ مشترکی که میگوییم یعنی اخلاق مشترک، نظام مشترک، نظام اخلاقی واحد، عقاید اساسی مشترک و زبان مشترک.
فرهنگ مشترک شهری
وقتی به تدریج در بین جمعیّتی از مردم نگاه به جهان، به آفرینش، مبداء، معاد و به امثال این مسائل شکل گرفت و یک نگاه کلان واحد و عقاید اساسی و اخلاق مشترکی بین آنها به وجود آمد اینجا فرهنگ مشترک به وجود میآید. فرهنگ مشترک، این سه رکن را دارد: ۱- عقاید اساسی مشترک. ۲- نظام اخلاقی مشترک. ۳- زبان مشترک.
این سه عنصر فرهنگ مشترکی را به وجود میآورد که مبنای زندگی شهری میشود. بر این اساس شهر عرفی شهری است که دارای این ویژگیها باشد: ۱- مردمی با تجمع نسبتاً انبوه و تعاون بین آنها. یعنی مردمی که گرد هم میآیند، تجمع انبوهی را به وجود میآورند و تعاون بین این مردم برقرار میشود. ۲- وجود دولت که دولت هم قانون دارد و هم حاکم. این مردمی که گرد هم آمدهاند و تعداد نسبتاً قابل توجّهی هم هستند، باید قانون و حاکم واحدی هم بین آنها حاکم باشد. ۳- اقتصاد بازرگانی و صنعتی. وقتی مردم با وجود یک حاکمیّت و قانون واحد گرد هم آمدند ناچار یک اقتصاد بازرگانی و صنعتی فعالی هم در بین این جمعیّت به طور طبیعی شکل میگیرد. مقصود از اقتصاد بازرگانی همان بازرگانی برونشهری است نه بازرگانی درون شهری. ۴- ساختمانهای بزرگ که البته مخصوص شهر نیست، ممکن است در بیابانها هم اینگونه ساختمانها به وجود بیای
ساختمانهای بزرگ یک غایتی دارند؛ یا غایت سکونت است یا غایت تجارت است یا غایت رسیدگی به امور مردم است. ساختمانهای بزرگ از لوازم زندگی شهر است. البتّه غایت عقلایی دارد؛ وقتی ساختمان به زندگی شهری میآید و وقتی ما شهری داریم که این شهر از دولت واحدی برخوردار است، تعاون بین مردم در این شهر وجود دارد. وقتی میگوییم اقتصاد مشترک و فعالی در این شهر وجود دارد، ساختمانهای بزرگ باید مرتبط به یکی از همین غایات باشد؛ یا غایت مربوط به دولت و مدیریت شهری است یا مربوط به اقتصاد بازرگانی است یا مربوط به آن مردم انبوهی است که میخواهند زندگی کنند.
ویژگی چهارم زندگی شهری فرهنگ مشترک است؛ این مردمی که دور هم جمع میشوند که دارای سیاست مشترکی هستند -یعنی دولت مشترک، قانون مشترک و همچنین دارای اقتصاد مشترکی هستند- باید دارای فرهنگ مشترک هم باشند.
عنصر دیگر نقشۀ شهری است، یعنی اینکه عدّهای دور هم جمع شوند حالا اقتصاد مشترک و فرهنگ مشترک هم داشته باشند، امّا همینطور ساختمانهای در هم ریخته و بدون نقشه و بدون نظم باشد به آن شهر نمیگویند. شهر جایی است که نقشۀ شهری داشته باشد. این نقشۀ شهری دو کار میکند یکی نیازها را برآورده میکند، دیگری رابطۀ بین مردم را در این زندگی شهری تنظیم میکند.
این عناصر ششگانه عناصری هستند که در یک شهر عرفی باید شکل بگیرند. در بحثهای گذشته هم بیان شد که شهر عرفی به این معنا نیست که این شهر در احکام شرعی مدّ نظر نباشد بلکه در بسیاری از احکام شرعی مدّ نظر است منتها گفتیم احکام شرعی بر دو نوع شهر یا بر دو اصطلاح در اصطلاح شهر یا مدینه یا بلد منطبق شده است.
شهر از دیدگاه قرآن
در رابطه با بحث آیات پربرکتی در سورۀ بقره آمده است؛ «وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمین * وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّی وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْعاکِفینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ * وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ قالَ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلیلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلی عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ * وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ * رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ وَ أَرِنا مَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ * رَبَّنا وَ ابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا ...»
این مجموعه آیات، بسیار اساسی و بنیادی بر همین بحث است؛ اوّلین شهری را که نظام امامت الهی برپا داشته است، شهر مکّه است. نظام امامت الهی این شهر را به وجود آورد. شهر دست ساخت همین نظام امامت است و آغاز این شهر از مسجد الحرام و کعبۀ مشرّفه است. کعبۀ مشرّفه در قرآن کریم با دو گونه تعریف و با دو گونه توصیف معرّفی شده است. در یکجا میفرماید: «وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهیمَ مَکانَ الْبَیْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بی شَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْقائِمینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ» ابتدا میفرماید: ما این خانۀ کعبه را خانۀ ابراهیم قرار دادیم، یعنی خانۀ امامت قرار دادیم. ابراهیم همان کسی است که خدا به او فرمود: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً»این خانۀ کعبه را ما خانۀ امامت جامعۀ بشری قرار دادیم.
اینجا یک نکتۀ قرآنی جالبی است که میفرماید: ما از آغاز که این خانه را برای امامت فراهم کردیم به ابراهیم بزرگ به این امام الناس گفتیم: «أَنْ لا تُشْرِکْ بی شَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْقائِمینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ». بعد میفرماید: «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ» و در جای دیگر فرمود: «وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهیمَ مَکانَ الْبَیْتِ»، اینجا میفرماید: این بیت را که برای امامت قرار دادیم بیت ناس و بیت امن ناس «مَثابَةً» مرجع مردم و محلّ امنیّت مردم قرار دادیم. «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً» از این به بعد اسماعیل هم اضافه میشود «وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْعاکِفینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ».
اینجا مسئلۀ اعتکاف به وجود میآید. اعتکاف از پدیدههای نظم شهری است. امام وقتی هنوز تنها بود گفت: «لِلطَّائِفینَ وَ الْقائِمینَ» اما وقتی امام شد بعد اسماعیل هم در کار آمد، اسماعیل هم تداوم این امامت است، این تداوم و این امامت همراه با زندگی شهری است و اینجا «وَ الْعاکِفینَ» گفته شد.
لذا بعد خداوند به ابراهیم علیه السلام میفرماید: «اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً» اینجا شهر شکل گرفته است. در نوبت دوم دو بار دستور به ابراهیم میرسد؛ یک بار ابراهیم تنها است، امام است، امّا امامی است که هنوز این امام امّتی ندارد، هنوز شهر شکل نگرفته است. وقتی به او دستور میرسد و به او گفته میشود: «وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهیمَ مَکانَ الْبَیْتِ» مکانی درست میشود، بیتی برای امامت ایجاد میشود. بعد به او دستور داده میشود این بیت را که بیت امامت است برای قائمین، برای طائفین تطهیر کن. وقتی این طائفین و قائمین بیایند شهر شکل خواهد گرفت و بعد نوبت به عاکفین میرسد. لذا اینکه میبینید در اعتکاف گفتند در هر مسجدی نمیشود اعتکاف کرد و یا میگویند در مسجد جامع، در مسجدی که «تُقامُ فیهِ الجُمعَة» یا اجتماعات کثیره، معلوم میشود اعتکاف از پدیدهها و از عبادتهای زندگی شهری است و لذا از عبادتهای فردی نیست.
در آیۀ «اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ» هم دوباره آن مسئلۀ جنبۀ اقتصادی، جنبۀ همان اساس اعتقادی که گفتیم اساس عقایدی مشترک باید در زندگی شهری وجود داشته باشد است. «مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ» بعد اشارۀ به این است که این شهر الهی و این شهری که با دست امامت میخواهد به وجود بیاید مقدّمۀ یک شهر جهانی است زیرا بعد میفرماید: «وَ ابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً» یا «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ وَ أَرِنا مَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحیمٌ * رَبَّنا وَ ابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا» مسئلۀ پیدایش آیندۀ این رسول و به تدریج شکل گرفتن آن تمدّن و آن شهر جهانی است.
در این آیات کاملاً آغاز تا انجام این حرکت تعیین شده است؛ آغاز از امامت و پیدایش خانۀ امام که مرکز امامت است بعد این مرکز امامت به مرکز مردم و خانۀ مردم تبدیل میشود، این خانۀ مردم شهر را شکل میدهد و این شهر یک شهر عرفی است. اینجا که میگوید: «هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ» مراد از بلد، شهر عرفی است، نه شهر شرعی. «وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ» فعالیّت اقتصادی همراه هر شهر شرعی است و لذا این دعا نصیب مردم این شهر میشود.
منبع: مهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۳۸۳۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بسترهای مشارکت و حضور فعال مردم در تولید و اقتصاد را فراهم کنیم
به گزارش خبرگزاری مهر، مجتبی عبداللهی ظهر یکشنبه در جلسه قرارگاه جهش تولید با مشارکت مردم که در سالن شهدای دولت استانداری برگزار شد، با اشاره به اینکه این قرارگاه با هدف اتخاذ تدابیر و اقدامات ویژه برای تحقق شعار سال تشکیل شده است، گفت: هدف کلی، ایجاد بسترهای مشارکت مردم در تولید است و بر این اساس با اخذ مشاوره از مدیران، صاحب نظران و نخبگان، تقسیم کار کردهایم.
وی مطرح کرد: مردم باید در عرصههای مختلف تصمیم گیری و تصمیم سازی کشور ورود کنند و ما باید شرایط لازم را برای این منظور فراهم کنیم. روند اجرای تمامی برنامهها و مصوبات این قرارگاه باید مورد ارزیابی و نظارت قرار گیرد. باید چگونگی تحقق مشارکت مردم در تولید و اقتصاد را با بهره گیری از توان نخبگان استان مورد مطالعه قرار دهیم و خروجی علمی این امر را اجرایی کنیم.
استاندار البرز بیان کرد: مکان یابی ۲۷ نقطه سکونتگاهی جدید ساحلی در چهار استان جنوبی کشور با رویکرد مولدسازی با توجه به سیاستهای دولت سیزدهم و تأکیدات مقام معظم رهبری انجام شده و البرز نیز جزو استانهای معین در این زمینه است. ایجاد شهرکهای مسکونی در نقاط تعیین شده در دستور کار است که با مشارکت مردم و سرمایه گذاران به مرحله اجرا در خواهد آمد.
کد خبر 6084425