"حمید بقایی" چگونه به متن حاشیهها رسید
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۳۸۵۸۶۲
فرارو- حمید بقایی در ماههای اخیر نشان داده است میتواند نمونه کاملی ازسبک سیاست ورزی محمود احمدی نژاد را به نمایش بگذارد، با همان صراحت، با همان ادبیات و با همان جسارت. اما او در عملکرد پوپولیستی شاید بیشترین شباهت را به احمدی نژاد دارد. خصوصیتی که دوست و همراه دیگر او و احمدی نژاد یعنی اسفندیار رحیم مشایی احتمالا بهره کمتری از آن دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش فرارو، در ماههای اخیر در کنار تمام مسائل پر چالش سیاست ایران صداهایی از حاشیههای سیاست برخاسته است که گاهی پر سروصداتر از اصل مسائل است. این صداها فقط از حاشیه سازیهای بازیگران اصلی ناشی نمیشود، بلکه بازیگران کم اثر و کم اهمیتتر هم نشان داده اند میتوانند در فضای پر تلاطم سیاست ایران خودی نشان دهند.
حمید بقایی یکی از این افراد است او در ماههای اخیر از یک سیاستمدار بسیار کم اهمیت به سوژه اصلی رسانهها بدل شده است. این موضوع لزوما از نقش پررنگ و اثر گذار او ناشی نمیشود، بلکه بیش از هر چیز به هیاهوها و جنجال سازی هایش باز میگردد.
جدال با قاضی پور
او در حوزه جنجال سازی عیار تازهای از خود به نمایش گذاشته است که در هفتههای اخیر بیش از همیشه سرو صدا به پا کرده است. او روز گذشته در پاسخ به ادعای عجیب نادر قاضی پور واکنش تندی نشان داد و گفت: «پاسخ شما و گردانندگان شما فقط یک جمله است، فرزند خلف پدرتان نیستید، اگر ظرف ۲۴ ساعت مستندات حرفتان را از همان خبرگزاری منتشر نکنید.»
پیش از آن نادر قاضی پور نماینده بحث برانگیز ارومیه در گفت و گویی عنوان کرده بود: «در منزل آقای بقایی ۷۰۳ سکه تمام بهار آزادی، ۱۸۴۲ نیمسکه، مبلغ ۲۱ میلیارد و ۱۷۵ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار وجه نقد، ۴۵۴ میلیون و ۵۱۰ هزار رالل از پول نهاد ریاستجمهوری موجود بود و میگفتند میخواستم پس از بهبود ارتباطمان با دولت آقای روحانی پولها را بازگردانیم این در حالی است که این مبلغ جزو بیتالمال محسوب میشد.»
ادعاهای قاضی پور و پاسخ بقایی بازتاب گستردهای در رسانهها و فضای مجازی به دنبال داشت، اما هنوز مشخص نیست چرا نادر قاضی پور در سکوت مقامات قضایی کشور درباره پرونده بقایی این "افشاگری" را انجام داده است.
در حالیکه اظهار نظر بقایی حاوی تکذیب سخنان قاضی پور نبود و بیش از هر چیز شبیه به دیگر اظهار نظرهای او در پی جلب توجه افکار عمومی بود. با این حال وکیل بقایی در گفت و گویی ادعاهای قاضی پور را کذب محض خواند که ارزش پاسخگویی هم ندارد.
نگاه طنزآمیز روزنامه ابتکار به جنجال قاضی پور بقایی
علی اصغر حسینی گفت: «بعید میدانم آقای بقایی قصد شکایت از این نمایندهی مجلس را داشته باشد، چون شخصیت آقای قاضی پور و میزان اعتبار صحبت هایش برای مردم مشخص است و کمتر کسی حرفهای ایشان را جدی میگیرد.»
حالا روز گذشته قاضی پور به پاسخ بقایی واکنش نشان داد. قاضیپور گفت: "اگر بقایی از بنده ناراحت است، شکایت کند تا به دادگاه برویم و اسناد را در آنجا نشان دهیم. "
نماینده مردم ارومیه با اشاره به اینکه قرار نیست تمام اسناد را منتشر کنیم، اظهار کرد: «شاکی بقایی تنها بنده نیستم، در زمان سفر خانوادگی وی به نیویورک شاکی بودم و باید پرسید چرا آن زمان با زنبیل قرمز نرفت؟»
پیش از جنجال قاضیپور_بقایی، بقایی آخر مهر ماه زمانی که قرار بود به دادگاه برود، با زنبیلی قرمز مقابل دوربینها عکاسان و خبرنگاران ظاهر شد. پیش از آن هواداران بقایی از احتمال حضور احمدی نژاد در دادگاه سخن میگفتند. احمدی نژاد نیامد، اما بقایی با یک زنبیل قرمز و همراهی علی اکبر جوانفکر به دادگاه رفت.
بقایی بدون احمدی نژاد و با زنبیل قرمز به دادگاه رفت
رفتار بقایی در بیرون از دادگاه و مقابل دیدگان خبرنگاران بسیار مورد توجه قرار گرفت. در زنبیل قرمز سوراخ سوراخ او که خیلی سریع در توئیتر تبدل به هشتگ شد، پوشههای آبی قرار داشت که به گفته هواداران بقایی حاوی اسناد و دفاعیات او در دادگاه بوده است. اما جنجال بقایی در آن روز فقط به زنبیل ختم نشد، او با عصبانیت زیاد از دادگاه خارج شد، اما بدون رنبیل قرمز. او در میان جمعیتی موبایل به دست نطق غرایی در مورد بیگناهی خود ایراد کرد، رییس سه قوه را متهم کرد و با فردی که در کنارش قرار داشت بر سر اینکه آن فرد تلاش میکرد کاغذ هایش را از او بگیرد به شدت درگیر شد، او در این میان خطاب به جمعیت گفت: «مردم من تا آخر خواهم ایستاد.»
ویدئو این بخش از حضور بقایی در دادگاه بارها در شبکههای اجتماعی دست به دست شد و مورد توجه قرار گرفت، حتی عدهای با او همدلی و همدردی میکردند و هوادارانش به دنبال آن به معرفی کسانی پرداختند که سعی داشتند اسناد بقایی را از او بگیرند.
"شو"، "نمایش"، "رفتار پوپولیستی" و... توصیف هایی بود که رسانههای منتقد از حضور بقایی در دادگاه داشتند. از طرف دیگر هواداران بقایی او را با دکتر حسین فاطمی از همراهان دکتر مصدق مقایسه میکنند.
صعود بقایی
حمید بقایی پس از آنکه در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم به همراه محمود احمدی نژاد نامزد انتخابات شد و هردو از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شدند، به عنوان یک چهره تازه از سوی جریان احمدی نژاد از او رونمایی صورت گرفت.
او پیشتر هم به عنوان یکی از سران جریان موسوم به "انحرافی" در رسانههای اصولگرا معرفی میشد و فعالیت او در دوران ریست جمهوری نهم و دهم به عنوان معاون و رییس دفتر احمدی نژاد او را به یکی از سیاستمداران این جریان بدل کرده بود.
او هجدهم خرداد ۱۳۹۴ برای اولین بار بازداشت شد که مدت بازداشتش هفت ماه طول کشید و پس از ان با قرار کفالت آزاد شد. گفته میشد اتهامات او مالی بوده است.
با این وجود حمید بقایی همچون یار غار احمدی نژاد اسفندیار رحیم مشایی در افکار عمومی شناخته شده نبود، تا اینکه او نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد و به همراه احمدی نژاد در انتخابات ثبت نام کرد. در روز ثبت نام اسفندیار رحیم مشایی آنها را همراهی کرد و در تصویری که بازتاب گستردهای داشت هر سه آنها مقابل دوربینهای خبرنگاران یکصدا شعار "زنده باد بهار" سر دادند.
نامزدی همزمان بقایی و احمدی نژاد زلزلهای سیاسی به حساب میآمد چرا که پیشتر رهبر انقلاب به رییس جمهور نهم و دهم توصیه کرده بودند که نامزد انتخابات نشود، اما احمدی نژاد عملا به این توصیه توجهی نکرد.
در انتخابات ریاست جمهوری بقایی رای باطله به صندوق انداخت
احمدی نژاد و بقایی از سوی شورای نگهبان ردصلاحیت شدند تا تلاشهای رییس جمهور سابق برای رسیدن به قدرت ناکام بماند. پس از آن بقایی چهره تازه خود را نمایان کرد. این چهره تازه در روز برگزاری انتخابات ریاست جمهوری کاملا دیده شد، او که همراه احمدی نژاد به پای صندوق رای رفته بود رای باطله به صندوق انداخت، او نام محمود احمدی نژاد را در برگه خود نوشته بود و در مقابل دوربینهای خبرنگاران به نمایش گذاشت.
این اقدام بقایی بازتاب گستردهای داشت، بسیاری از ناظران رفتار بقایی را شبیه به احمدی نژاد توصیف کردند و او را پوپولیستی دیگر می خواندند. این شباهت در آینده بیشتر نمایان شد. بقایی و احمدی نژاد پس از ردصلاحیت فعالیت رسانهای خود را افزایش دادند. آنها در شبکههای مجازی با انتشار ویدئو و اظهار نظر درباره مسائل جاری کشور مواضع خود را بیان میکردند.
شبکههای تلگرامی و صفحات مختلفی در فضای مجازی برای انتشار سخنان بقایی و احمدی نژاد ایجاد شده اند، بقایی در این بین تندروتر و بی پرواتر از احمدی نژاد فعالیت میکرد. بقایی پس از آزادی از زندان در آغوش احمدی نژاد
بازداشت جنجالی
بقایی ۱۸ تیر ماه سال جاری بازداشت شد. این بازداشت نیز در راستای پرونده پیشین او بود. این بار کار بقایی به بیمارستان کشیده شد. سه مرداد کانال تلگرامی دولت بهار، نزدیک به محمود احمدی نژاد، از "وخامت حال" حمید بقایی در زندان و انتقال او به بیمارستان بقیه الله خبر داد.
پیش از این گفته میشد او اعتصاب غذا کرده است. انتقال بقایی به بیمارستان نیز حاشیه ساز شد.
محمود احمدی نژاد برای ملاقات با بقایی در بیمارستان بقیه الله حضور پیدا کرد که ماموران حراست با بستن در، "مانع ورود" وی به بیمارستان شدند. ویدئویی از این اتفاق منتشر شد که بسیار دیده شد.
یکی از ویدیوهای منتشر شده محمود احمدی نژاد را در حال گفتگو با شخصی نشان میدهد که ظاهرا، درصدد منصرف کردن او از ورود به بیمارستان است. احمدی نژاد در این ویدیو، به جلوگیری از ورود خود معترض است و در مورد وضعیت سلامتی بقایی ابراز نگرانی میکند.
بقایی، پنجم مرداد ماه پس از حدود یک ماه بازداشت با وثیقه ٢٠ میلیارد تومانی آزاد شد و پس از آن در دفتر محمود احمدینژاد شماری از هوادارانش از او استقبال کردند، آنها تلاش کردند از او یک قهرمان بسازند. اغراق ها درباره دوران حبس بقایی به جایی رسیده بود که او را با "گاندی" هم مقایسه کردند.
در آنجا بود که بقایی معرکه تازهای ایجاد کرد، حمید بقایی در میان هوادارانش گفت که مقامهای قوه قضاییه به او گفتهاند که نباید اتهامهایش را علنی کند، اما او همه اتهامهایی را که علیه او مطرح است منتشر خواهد کرد. بقایی با تاکید گفت: "ترسی ندارم. "
او برخورد قوه قضاییه را سیاسی دانست و افزود: «یکی از دلایل بازداشتش این بوده که در انتخابات شرکت کردیم و اسم شخص دیگری را نوشتیم.»
حمید بقایی از قوه قضاییه انتقادهای تندی کرد و غلامحسین محسنی اژهای، سخنگوی قوه قضاییه را به دروغگویی متهم کرد.
اسفندیار رحیم مشایی هم در استقبال از بقایی او را "نماد مقاومت" در برابر ظلم و ستم و سیاسی کاری و قدرت طلبی خواند و گفت: «بقایی هنگام اعتصاب غذا پایان این راه را شهادت میدانست.»
محمود احمدینژاد هم در استقبال از حمید بقایی گفت که او را با انگیزههای سیاسی بازداشت کردهاند. احمدینژاد آزادی بقایی را یک "پیروزی بزرگ" خواند و گفت: "دوره جدیدی شروع شده است."
پس از این اتفاقات عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، صحبتهای حمید بقایی را رد کرد.
دولت آبادی گفت: "با توجه به اظهارات شب گذشته حمید بقایی، نامبرده را با اتهامات جدید مجددا تحت تعقیب قضایی قرار داده و پرونده قبلی وی به زودی با صدور کیفرخواست به دادگاه ارسال خواهد شد. "
با وجود این اتفاقات و تلاشها بقایی همچنان تبدیل به بازیگر اصلی در سیاست ایران نشده است و او یکی از بازیگران حاشیهای است که بیشتر خوراک خبری رسانهها میشود، بدون آنکه اثر محسوسی در سیاست ایران به جا بگذارد و یا موجی ایجاد کند. رفتارهای و جدال اخیر او با نادر قاضی پور که او هم از چهره های جنجالی و بی اعتبار سیاست در ایران است نشان می دهد که چقدر در سیاست ورزی مهرات دارد. بقایی به گونه ای همچون افراد ناشی "سرنای" سیاست را از "سرِ گشاد" آن می زند.
تلاش های بقایی برای یافتن جایگاه خود در متن سیاست ایران تاکنون به جایی نرسیده است. او همچنان زیر سایه احمدی نژاد قرار دارد، احمدی نژادی که خود نیز به حاشیه رانده شده است. از کجا به اینجا رسید
او ۴۶ ساله و اهل همدان است.
حمید بقایی از اوایل سال ۱۳۹۰ معاون اجرایی رئیسجمهور وقت شد.
بقایی پیش از این از مدیران رادیو (صدای جمهوری اسلامی ایران) و از همکاران احمدی نژاد در زمان تصدی اش بر شهردای تهران بود. در این دوره بقایی رئیس دفتر اسفندیار رحیم مشایی در سازمان فرهنگی-هنری شهرداری بود.
بقایی در دوره دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد جانشین اسفندیار رحیم مشایی در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و رئیس این سازمان شد. بقایی مدتی هم سرپرستی نهاد ریاست جمهوری را به عهده داشت. پیش از او اسفندیار رحیم مشایی سرپرست نهاد ریاست جمهوری بود.
در اواخر اردیبهشت ۱۳۹۰، یک ماه پس از ارتقا مقام بقایی در دولت محمود احمدی نژاد، دیوان عدالت اداری، به علت ارتکاب "برخی تخلفات" در سمت ریاست سازمان گردشگری، بقایی را به مدت ۴ سال از هرگونه خدمت دولتی محروم کرد، اما پس از مدتی این حکم توسط قضات دیوان نقض و مجدداً به دادگاه تجدید نظر ارجاع شد.
مدتی بعد گزارش شد که یکی از شعبههای دیوان عدالت اداری، این حکم را نقض کرده، اما مقامات این دیوان از "اشتباه" بودن این رأی و بررسی مجدد پرونده خبر دادند. رئیس دیوان عدالت اداری ایران در باره طولانی شدن مرحله تجدیدنظرخواهی این پرونده در تیرماه ۱۳۹۰ گفته بود: "آقایان در این مرحله از بند 'پ' (کنایه از پارتی بازی) استفاده کردند. "
یک سال بعد و در خردادماه سال ۱۳۹۱، پس از گذشت یک سال و چند ماه از تجدید نظر خواهی بقایی، رئیس دیوان عدالت اداری ایران گفت که محکومیت معاون اجرایی رئیسجمهور به ۴ سال انفصال از خدمات دولتی منتفی شده است.
بقایی در مجموع از کمحرفترین نزدیکان احمدینژاد محسوب میشد، اما حالا او هر روز با اظهار نظرهای خاصش جنجالی تازه به پا میکند. گفته میشود او سابقه حضور در وزارت اطلاعات را دارد. دوره ای که با اسفندیار رحیم مشایی همکار بوده است.
منبع: فرارو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۸۵۸۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فاصله بین محمود احمدی نژاد و محصولی به روایت عباس زاده مشکینی /کسی در پرونده سوآپ نفتی اردبیل بازداشت نشد
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روایت ها از دوران استانداری محمود احمدی نژاد در اردبیل و ردپای محصولی در سوآپ نفتی در همان دوره، بارها و بارها تکرار شده است.
محمود عباسزاده مشکینی، نماینده فعلی مشکین شهر در مجلس که طی روزهای اخیر مهمان «کافه خبر» خبرگزاری خبرآنلاین بود، روایت خود از این ماجرا را دارد. . او که در دوران استانداری احمدی نژاد در اردبیل، مدیر کل امور شهری و روستایی استانداری اردبیل بوده است می گوید؛«ما نفت را از آذربایجان به ارزانی میخریدیم و بعد به گرانی میفروختیم که در اینجا پولی نصیب استان میشد، به این صورت که آن زمان به اندازه بودجه عمرانی دولت از محل سوآپ پول به قلک عمرانی استان تزریق شد. لذا از دولت مرکزی پول نمیگرفتیم و یک خلاقیتی بود.»
او حضور محصولی در یکی از کارگزاری هایی که مسئول این سوآپ نفتی بودند را رد نمی کند و تاکید دارد؛«خیلیها بودند که نفت و گازوئیل را میگرفتند و میبردند میفروختند و حاشیه سودی هم داشتند. محصولی هم مسئول یکی از این کارگزاری ها بود.»
بخش هایی از گفتگو با محمود عباسزاده مشکینی، نماینده مشکین شهر در مجلس یازدهم را بخوانید؛ (مشروح این گفتگو طی روزهای آینده منتشر خواهد شد.)
****
*آقای عباسزاده! روایت های زیادی از رابطه احمدی نژاد و محصولی در دوران حضورشان در ارومیه و اردبیل شنیده می شود، خصوصا در ماجرای سوآپ نفتی. روایت شما از این رابطه و پرونده چیست؟
در مورد محصولی قضیه به این ترتیب است که او در دورهای تحت عنوان فردی از بخش خصوصی به اردبیل آمد، آن زمان احمدینژاد استاندار اردبیل بود و این دو ارتباطی داشتند، بعد از آن هم در دولت احمدینژاد وزیر شد و همکاری افزایش پیدا کرد.
فاصله بین احمدی نژاد و محصولی بیشتر خواهد شدبا توجه به اینکه بنده هر دو نفر را میشناختم از ابتدا متوجه تفاوتهای فکری این دو نفر میشدم کما اینکه در شکلگیری جبهه پایداری که بنده فکر میکنم پایهگذار این جریان محصولی بود، این تفاوت خودش را نشان داد و معلوم بود که تفکر احمدینژاد این نیست و هر چه جلوتر آمدیم این تفاوتها آشکارتر و روشنتر شد.
بنده دو جریان احمدینژاد و محصولی را به عنوان دو جریانی که زاویه آنها کم شود، پیشبینی نمیکنم و حتی اعتقاد دارم این زاویه بیشتر و بیشتر هم خواهد شد. اگر محصولی و احمدینژاد را به عنوان دو فرد در نظر بگیریم فاصله آنها بیشتر خواهد شد اگر به عنوان دو جریان هم در نظر بگیریم، باز هم فاصله آنها بیشتر خواهد شد چراکه تفاوتهای فکری ساختاری دارند.
سوآپ نفتی خلاقیت خوبی بود زیرا...*شما در جریان مسائل مرتبط با قضیه سوآپ نفتی هم هستید؟
از نزدیک خیر اما از دور بله. جریان به این ترتیب بود که در آن زمان میان آذربایجان و ارمنستان اختلاف بود و ارمنستان میان آذربایجان و نخجوان که مربوط به خاک آذربایجان است، فاصله انداخته بود و آذربایجان نمیتوانست به این استان سوخت برساند، از طرفی استانهای ایران سهمیه نفت و گازوئیلی ندارند، آن زمان خلاقیت خوبی صورت گرفت و از داخل کشور چیزی به بیرون نرفت.
آن زمان میان ایران و جمهوری آذربایجان قراردادی بود که طبق آن نفت و گازوئیل را باکو از طریق پارسآباد وارد ایران میکرد، کامیونهای آذری عرض استان اردبیل و آذربایجان شرقی را میپیموندند، به سمت جلفا میرفتند و مجدداً وارد خاک نخجوان میشدند، قرار بود حق راهی به ایران پرداخت کنند اما از دولت وقت ایران مجوز قانونی گرفتند و با ابتکاری گفتند که وقتی دولت مرکزی به اردبیل نفت و گازوئیل میدهد به جای اینکه این موارد را به پالایشگاه اردبیل بفرستد، سهم ما را از تبریز پرداخت کند و ما در داخل استان نفت و گازوئیل وارداتی باکو را استفاده میکنیم و کامیونها هم دیگر عرض استان اردبیل را نمیروند، بلکه ما همین نفت و گازوئیل وارد شده را مصرف میکنیم و از سهم اردبیل و میزان سوخت مصرفی نخجوان را از تبریز میدهیم.
نفت را از آذربایجان به ارزانی میخریدیم و بعد به گرانی میفروختیمما نفت را از آذربایجان به ارزانی میخریدیم و بعد به گرانی میفروختیم که در اینجا پولی نصیب استان میشد، به این صورت که آن زمان به اندازه بودجه عمرانی دولت از محل سوآپ پول به قلک عمرانی استان تزریق شد. لذا از دولت مرکزی پول نمیگرفتیم و یک خلاقیتی بود.
البته این کار را به کارگزار میدادند که انجام دهد به این ترتیب که به او میگفتند سهم ما را بگیر و فلان جا بفروش، لذا این کار با مجوز و قانونی صورت گرفت و هم به نفع استان بود. دولت که تغییر کرد و اصلاحطلبان روی کار آمدند، پرونده تشکیل دادند شکایت کردند وکیل گرفتند و نهایتاً نتوانستند آنچه میخواهند را اثبات کنند.
هیچ کسی در جریان پرونده سوآپ نفتی بازداشت نشد*اما آقای اقبال عباسی، شهردار وقت گفته که چند نفر در جریان این پرونده بازداشت شدند...
خیر، هیچکس بازداشت نشد، اقبال عباسی شهردار اردبیل زمان استانداری احمدینژاد بود که بعد اصلاحطلب شد. خیر قضیه به این ترتیب نبود، پرونده تشکیل شد، به تهران آمد و تا دیوان عالی کشور و آن اتهاماتی که اصلاحطلبان به اینها زده بودند، رأی برائت گرفتند که اگر این رأی صادر نمیشد اینها نمیتوانستند وزیر و و کیل شوند...(با خنده)
*همه پولهای ناشی از سوآپ...
من شخصاً در جریان روند آن پرونده قضایی بودم که نهایتاً رأی برائت صادر شد.
محصولی، مسئول یکی از کارگزاری هایی بود که نفت و گاز را می فروخت و حاشیه سودی داشت*بنابراین منظور شما این است که از این سوآپ نفتی هیچ پولی عاید محصولی و احمدینژاد نشد؟
آن زمان سازمان همیاریهای احمدینژاد بود که این سازمان هیئت امناء داشت و درآمد آن با سیاستگذاری هیئت امناء هزینه میشد، لذا بحث شخصی نبود. البته آن زمان فقط یک کارگزار نبود بلکه کارگزاران فراوانی بودند که با سازمان همیاریهای شهرداری قرارداد میبستند و این کار را انجام میدادند، لذا کارگزار سود میکرد.
*محصولی هم یکی مسئول یکی از آن کارگزاری ها بود...
بله محصولی هم به عنوان کارگزار طرف قرارداد بود، البته خیلیها بودند که نفت و گازوئیل را میگرفتند و میبردند میفروختند و حاشیه سودی هم استفاده میکرد. در حال حاضر هم شرایط به همین ترتیب است به عنوان مثال فردی که نفت ایران را به عراق میبرد، سود میکند. در این مورد خیلی حرفها گفته شد.
۲۷۲۱۱
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1898751