۰ سیری در کارنامه مبارزاتی آیتالله العظمی سیدابوالقاسم خویی در انقلاب اسلامیرویاروی صهیونیسم در ایران
تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۳۹۴۱۳۸
روزهایی که در حال سپری ساختن آنیم، مصادف با سالروز ارتحال بزرگ مرجع جهان تشیع مرحوم حضرت آیتالله العظمی سید ابوالقاسم خویی است. از این رو مقال ذیل را که در تبیین کارنامه مبارزاتی آن بزرگوار از سوی استاد ارجمند آیتالله سیدهادی خسروشاهی به رشته تحریر درآمده به شما تقدیم میداریم.
به گزارش شریان نیوز،آیتالله سیدهادی خسروشاهی: روزهایی که در حال سپری ساختن آنیم، مصادف با سالروز ارتحال بزرگ مرجع جهان تشیع مرحوم حضرت آیتالله العظمی سید ابوالقاسم خویی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از آن دوران که ملت ایران به رهبری روحانیون بزرگ و مراجع بیدار خود و در رأس آنها امام خمینی بهمنظور در هم شکستن رژیم منحوس پهلوی و خاتمه دادن به نابسامانیهای اوضاع ایران قیام کردند و سرانجام موفق به تأسیس جمهوری اسلامی در ایران شدند، عمدتاً علما و مراجع بزرگ نجف پشتیبان این نهضت بودند. اعلامیهها، تلگرافها، اطلاعیهها و نامههایی که از آنها در این باره صادر شده و در زمره اسناد و مدارک این نهضت هستند، همه حکایت از این دارد که مراجع نجف در رأس آنها آیتالله العظمی سید محسن حکیم و آیتالله العظمی سید ابوالقاسم خویی در تمام مراحل نهضت حضور فعال داشتند.
کسانی که سنی از آنها گذشته است، میدانند نهضت روحانیون ایران در دو مرحله انجام گرفت: مرحله اول که مدت آن دو ماه و مربوط به ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی بود و مرحله دوم که از ماجرای رفراندوم بهمن 1341 آغاز گشت. ما در این مقال و در بازخوانی نقش سیاسی آیتالله خویی، این دو مرحله را مبنای بررسی خویش در این باره قرار دادهایم. آیتالله خویی در مرحله آغازین نهضت اسلامی در آن روزگار در قانون اساسی، متمم آن، نظامنامههای انجمنهای ایالتی و ولایتی و قانون انتخابات مجلسین، سه امر مهم در شرایط انتخابکننده و انتخابشونده مراعات شده بود:
1ـ باید متدین به دین حنیف اسلام باشند و به فساد عقیده نداشته باشند.
2ـ باید هنگام سوگند به «قرآن مجید» قسم بخورند.
3ـ طبق این قانون طایفه نسوان از انتخاب کردن و انتخاب شدن محرومند.
مطبوعات کشور روز 16 مهرماه سال 1341 اعلام کردند دولت اسدالله علم لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی جدید را تصویب کرده است و متن آن را انتشار دادند. در متن مصوب قید اسلام از شرایط انتخابکنندگان و انتخابشوندگان حذف و بهجای سوگند به قرآن به کتاب آسمانی قید شده بود و به زنان حق رأی داده بودند. دلایل رژیم در تغییر و تبدیل قانون، اولاً زورآزمایی با روحانیت و هواخواهان مذهب بود که آنها را برای همیشه کنار بگذارند و دیگر مجبور به محافظهکاری در برابر مراجع دینی نباشند و این زمان، مقطع مناسبی برای آن تشخیص داده شده بود. ثانیاً با برداشتن مذهب رسمی و سوگند به قرآن، به گروههای صاحب نفوذ غیرمعتقد به قرآن و اسلام که عملاً سیاست کشور را در دست داشتند، فرصت دهد تا موجودیت خود را کاملاً علنی کنند و ثالثاً آخرین مانعی که در راه پیوستگی کامل به غرب است، از بین برداشته شود.
آنگاه که این خبر به نجف اشرف میرسد و زعمای بزرگ آن مرکز علمی از موضوع تصویبنامه نامشروع باخبر میشوند، اقدامات جدی آنان نیز در مواجهه با این مصوبه آغاز میشود. مراجع نجف به ویژه آیات سیدمحسن حکیم و سیدابوالقاسم خویی نجف بعد از درخواست توضیحات لازم از علمای ایران، تلگرافهایی به آیتالله بهبهانی مخابره میکنند. متن تلگراف آیتالله خویی بدین شرح است:
«حضرت آیتالله آقای بهبهانی دامت برکاته ـ تهران
تصویبنامه اخیر دولت مخالف شرع انور و قانون اساسی است، لذا استنکار شدید خود و حوزه علمیه نجف اشرف را بدین وسیله اطلاع میدهم. مستدعی است مراتب را به اعلیحضرت ابلاغ فرمایید تا بر حسب اقداماتی که در مورد حمایت از دین مبین اسلام فرمودهاند، امر به الغای این تصویبنامه اصرار فرمایید.»
در آن دوره، زعمای حوزه علمیه قم که در متن ماجرا قرار گرفته بودند، تصمیم گرفتند با ارسال نامهها و تلگرافهای مکرر برای شخص شاه و دولت، مراتب انزجار خود و مردم مسلمان ایران را اعلام کنند و لغو تصویبنامه مزبور را خواستار شوند. مراجع نجف نیز در این امر از آنها تبعیت و مرحوم آیتالله خویی تلگراف زیر را در این باره به شخص شاه مخابره کردند:
«تهران ـ اعلیحضرت همایون شاهنشاهی ـ تلگراف اعلیحضرت حاکی از پشتیبانی از شعائر و قوانین مقدسه اسلام و اصل و موجب خوشوقتی شد. صدور بعضی از قوانین که تقلید بیگانگان در آنها آشکار و مخالف قوانین اسلام و قانون اساسی است، از نظر اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران فاقد ارزش است. تحولاتی که در بعضی از ممالک واقع شده است، همچنان که اعلیحضرت اشاره فرمودهاید، قابل انکار نیست ولی نظر اعلیحضرت را به نتایج آن تحولات نسبت به افراد معطوف میداریم. اطلاع وسیع اعلیحضرت مقتضی است که از ملاحظه تاریخ اسلامی نتیجه بگیرند. در پرتو دین مقدس اسلام با شرایط زمان و مکان هر گونه اصلاحی را میتوان انجام داد زیرا دین اسلام از عدالت پشتیبانی و با فساد مبارزه میکند و بر اساس همین قوانین حکومت بزرگ اسلامی به وجود آمده و از ملاحظه تاریخ جهان استنتاج شده است که عظمت و ترقی مملکت به اخلاق فاضله و عدالت اجتماعی بستگی دارد و در تاریخ حاضر هم دیده میشود بعضی از کشورهایی که مقتدر بوده با انحراف و پیروی از مقاصد راه سقوط را پیمودهاند و از انجام هر عملی عاجزند. امید است شخص اول مملکت از مقدسات اسلامی که از یک کشور مسلمان ودیعه دارند نهایت درجه نگاهداری و آرامش قلوب مسلمانان را تأمین کنند.»
در این مرحله از نهضت، علما و مراجع پیروزی بزرگی به دست آوردند و شاه و دربار را ناگزیر از عقبنشینی ساختند. آیتالله خویی در مرحله دوم نهضت اسلامی نهضت روحانیون و مراجع شیعه در قم، مشهد و نجف و شکست دولت، موجب شد گروههای مختلف مردم بهخصوص قشر تحصیلکرده و دانشگاهی، گرایش خاصی به روحانیت و حوزه علمیه قم پیدا کنند. پس از نهضت نخستین، مراجع کاملاً مراقب اوضاع بودند و صریحاً میگفتند:«این آرامش را باید موقتی دانست و در انتظار عکسالعمل حادتری بود.» طولی نکشید در دیماه همان سال، نخستین زمزمههای «رفراندوم» و بازی «انقلاب شاه و مردم» به گوش رسید که در رأس آن «اصلاحات ارضی» و ایفای نقشههای پنهانی استعمار امریکا قرار داشت. بالاخره شاه در انجام مأموریت خود، روز 19 دیماه 1341 طرح خود را اعلام داشت و به عنوان پادشاه کشور و رئیس قوای سهگانه، اصولی را به آرای عمومی گذاشت و این اصول بعدها به لوایح ششگانه معروف شد. هر چند شاه به این شش اصل اکتفا نکرد و در سالهای بعد چند اصل دیگر به آن افزود تا آنکه تعداد اصلها به 19 رسید! از آن روی که برخی از این لوایح برخلاف شرع بود، مبارزه با روحانیت با حمایت مردم با شدت بیشتری بار دوم شروع شد. علمای تراز اول و مراجع بزرگ رفراندوم را تحریم و اعلامیههایی را در این باره صادر کردند. تلگرافی نیز از نجف اشرف از طرف حضرت آیتالله خویی به تهران مخابره شد.
شاه که خود را در مقابل شور و احساسات مذهبی مردم ناتوان دید، دست به جنایات جنونآمیزی زد و سقوط خود را نزدیکتر ساخت. یکی از این جنایات که باعث رسوایی هر چه بیشتر او گشت، حمله وحشیانه به مدرسه فیضیه قم و کشتار طلاب علوم دینی بود. وقتی خبر عمل وحشیانه عوامل رژیم شاه به عراق رسید، موجب تأثر مراجع این حوزه به ویژه حضرت آیتالله خویی گشت. در آن دوره جمعی از علمای ایران در نامهای به آیتالله خویی فاجعه دردناک مدرسه فیضیه و آنچه را که در ایران و حکومت شاه بر علما، مراجع تقلید و حوزههای علمیه رفته بود به تفصیل شرح دادند تا از طریق عراق و نجف اشرف و توسط مراجع عالیقدر آن حوزه به گوش جهانیان برسد. در بخشی از آن نامه آمده است:«در ابتدای سال نوروز در شهادت امام صادق(ع) به یک دسته اوباش مأموریت داده بودند در برابر دیدگان هزار نفر مردمی که از اطراف و اکناف برای زیارت حضرت معصومه(س) و استماع و موعظه گرد آمده بودند، به دانشگاه امام زمان(عج) حمله کنند و شاگردان امام صادق(ع) را مضروب و مجروح سازند. آنها حجرات طلاب را غارت و مدرسه فیضیه را خراب کردند و درها و پنجرهها را شکستند و کتب طلاب را از حجرات بیرون ریختند. طلاب بیگناه را مضروب و مجروح ساختند و نفراتی از طلاب را از طبقه فوقانی به صحن مدرسه پرتاب کردند و عجیب اینکه طلاب دست و پا شکسته را برخلاف اصول انسانیت از بیمارستان بیرون کردند».
آیتالله خویی در پاسخ به همین نامه به علمای اعلام ایران نوشت:
«مسئول هر حادثه شخص شاه و هیئت دولت خواهد بود. در اول آبان از شاه خواستار شدیم از پشتیبانی قوانین شوم و ضداسلام خودداری کند والا علمای اعلام و مسلمانان جهان در دفاع از مقدسات اسلامی کوتاهی نخواهند کرد. از قرار معلوم ایشان بر پشتیبانی خود باقی ماند و از اهانت به مقدسات دین دست بردار نیست. خصوصاً حادثه مؤلمه قم قلوب ما و عموم مسلمانان را جریحهدار کرده است لذا بدین وسیله اعلام میداریم چنانچه از این گونه قوانین رفع ید نشود، به آخرین وظیفه دینی خود عمل خواهیم کرد و مسئول هر حادثهای شخص شاه و هیئت دولت خواهد بود.»
حضرت آیتالله خویی از آن پس نیز نهضت روحانیون و انقلاب اسلامی ایران را گام به گام همراهی و در هر شرایطی با مراجع ایرا ن تشریک مساعی میکرد و در طول این جنبش از هر گونه کمک و مساعدت دریغ نمیورزید. اعلامیهها، بیانیهها، تلگرافها و نامههایی که در طول انقلاب از ایشان صادر شده است، حکایت از این موضع انقلابی وی دارد. به عنوان نمونه تلگراف زیر هنگامی که امام خمینی و سایر آیات در بازداشت بودند، از طرف آیتالله خویی خطاب به نخستوزیر وقت امیر عباس هویدا صادر شده است:
«ما مکرراً از باب ارشاد و نصیحت به دولتهای سابق تذکر دادیم که مدت فشار و تعدی محدود و عاقبت آن تاریک است، زیرا شما بر ملتی حکومت میکنید که مسلمان و معتقد به قرآن است و برای قانونی که مخالف اسلام باشد ارزش قائل نیست. بایستی عواطف و مقدسات شخصیت آنها را در نظر گرفت و از جریحهدار ساختن قلوب و پیمودن راهی که بر خلاف رأی قاطع ملت مسلمان است، خودداری کنید. انتظار میرود با برطرف ساختن نفوذ صهیونیست و الغای قوانین مخالف شریعت اسلام و ارجاع حضرت آیتالله خمینی عالم روحانیت و قلوب مسلمانان جهان را مسرور سازید.»
آیتالله خویی در این تلگراف نکته مهمی را مورد اشاره قرار داده و تمام این توطئهها را از نفوذ صهیونیست دانسته است.
در روز 29 تیر 42، اکثر روحانیون و افرادی که در قیام15 خرداد دستگیر و زندانی شده بودند، آزاد شدند ولی امام خمینی، آیتالله قمی و آیتالله محلاتی همچنان در بازداشت بهسر میبردند. اجتماع مراجع و علما در تهران و فشار افکار عمومی، شاه را ناگزیر ساخت تا در روز 12 مرداد، آیات عظام نامبرده را نیز آزاد و به منزلی در قلهک انتقال دهد و پس از مدتی ممنوعالملاقات کند. در این باره تلگراف زیر از طرف آیتالله خویی به شخص شاه مخابره شد. در بخشی از این تلگراف آمده است:
«پس از حوادث اسفانگیز اخیره که قبلاً احتمال وقوع آن اعلام شد و بیم آن میرفت، بشارت آزادی حضرات آیاتالله آقایان خمینی، قمی و محلاتی و علما و وعاظ محترم رسید. این مطالب را طلیعه حل مشکلات تلقی کردیم. متأسفانه معلوم شد آزادی حضرات آیات چند ساعتی بیش نبوده است، به علاوه چند نفر از مؤمنین در این حادثه به اعدام و جمعی دیگر به حبس محکوم شدهاند. انتظار میرود با آزادی مطلق حضرات دامت برکاتهم و تحقق مقاصد مشروعه آنان و عموم علمای اعلام و صرفنظر از اعدام و حبس شاق مؤمنین نگرانی اینجانب و عموم ملت ایران و مسلمانان جهان برطرف شود.»
ممکن است عدهای مواضع انقلابی حضرت آیتالله خویی را منحصر به دوران اولیه نهضت اسلامی و سالهای 43- 41 بدانند، اما اعلامیهای که در آستانه اوج گرفتن انقلاب و پس از15 سال از آغاز نهضت اسلامی از سوی ایشان صادر شد، نمایانگر تداوم دیدگاههای انقلابی آن بزرگوار است. در بخشی از این اعلامیه آمده است:
«حوادث اخیر موجب تأثر عمیق اینجانب شد. با تألمات شدید روحی در اواخر عمر ناظر صحنههای اسفانگیز آن هستیم.
ما در گرفتاریها، مصائب و حوادث دلخراش مبارزه ملت علیه استبداد برای به دست آوردن حقوق و برطرف ساختن ظلم خود را شریک میدانیم. سوء سیاست دولتهای سابق، پیروی از مرام استبداد، اهمال اراده ملی، اسقاط شخصیت روحانیت، زیر پا نهادن مقدسات دینی و مقررات مذهبی، پیروی از رفتارهای ضدانسانی،ضد اخلاقی و ضد اسلامی، عدمالتزام به قانون اساسی و هیچگونه قانون دیگر، تمام این اعمال نتایجی را به وجود آورده است که آثار شوم و اسفانگیز آن تمام کشور را فرا گرفته است. ما در گذشته عواقب وخیم این نوع سیاست را به زمامداران گوشزد کردیم. هم مراجع و هم علما در این باره نهایت جدیت را اعمال کردند، ولی متأسفانه از قبل زمامداران کمترین توجهی به آن نکردند. دولتهای ضد ملی برخلاف اصول شرعی و اخلاقی و برخلاف نص صریح قانون اساسی دشمنان دین و ملت، فرقه ضاله بهایی و یهود و دیگر عمال بیگانگان و کسانی را که به هیچوجه رابطه دینی میان آنان و ملت ایران یافت نمیشد، در مراکز حساس دولتی گماردند... اینجانب در این مدت مکرراً به زمامداران لزوم اصلاح وضع و رسیدگی به حال مردم و خاتمه دادن به فساد اداری و اجتماعی و آموزشی و غیره را گوشزد کردم، ولی متأسفانه نتیجهای نگرفتیم... از ملت میخواهیم با شجاعت قدم بردارند، ولی با حفظ کامل موازین شرع و در تمام مراحل از علمای اعلام و قاطبه مراجع معظم تقلید تبعیت و پیروی کنند و در خلال مبارزه با ظلم و فساد مجالی برای مغرضین و سوءاستفادهکنندگان باز نکنند.»
از این بیانیه موضع آشتیناپذیری حضرت آیتالله خویی در مبارزه با رژیمهای طاغوتی روشن میشود. هم از این رو است که حضرت آیتالله خامنهای رهبرمعظم انقلاب(حفظه الله) در پیام تسلیت خویش به مناسبت درگذشت آن بزرگوار آوردهاند:
« بزرگوار یکی از نخستین کسانی بود که پس از شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی ـ رضوانالله تعالی علیهـ حوزه علمیه نجف را به اهمیت حوادث ایران متوجه ساخت و سعی و کوشش ارجمند در همراهی با شرکت عظیم روحانیت و مردم در ایران مبذول کرد. در نهضت خونین عراق در رمضان سال 1411ﻫ..ق قطب اصلی نهضت و مرکز صدور حکم قیام اسلامی گشت. به همین جهت پس از سرکوب شدن این نهضت بهوسیله رژیم خونخوار بعثی، این کهنمرد دانشمند مورد آزار، شکنجه و اهانت مأموران سنگدل بعثی قرار گرفت و در معرض خطر جدی واقع شد و پس از آن به فضل الهی از خطر نجات یافت و تا مدتها در شرایط سخت زیر نظر مأموران بعثی قرار داشت.»
همچنین در قسمتی از پیام تسلیت مجمع التقریب به مناسبت ارتحال حضرت آیتاللهالعظمی خویی درباره موضع انقلابی معظمله آمده است:
«... این عالم بزرگوار در برابر حکومتهای جور موضع ثابت و خللناپذیر داشت و به همین جهت در سالهای پایانی عمر خویش مورد شکنجه و آزار روحی قرار گرفت و سرانجام با قلبی آکنده از حزن و اندوه از اوضاع نابسامان مردم عراق و هتک حرمت و اسائه ادب به عتبات مقدسه معصومین و نیز ضرب و شتم، حبس و قتل علما و طلاب حوزههای علمیه عراق جان به جان آفرین تسلیم کرد و در جوار رحمت واسعه خداوند منان جای گرفت.»
منبع: روزنامه جوان
منبع: شریان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shariyan.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شریان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۹۴۱۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سپاه پاسداران به عنوان بازوان معنوی ولایت فقیه عمل میکند
سپاه ثارالله کرمان در آستانه سالروز تأسیس سپاه پاسداران با انتشار بیانیهای اعلام کرد: تا زمانی که سپاه پاسداران به عنوان بازوان معنوی ولایت فقیه عمل میکند، استکبار جهانی نخواهد توانست به مطامع دنیوی و منافع شیطانی خود دست یابد.
به گزارش گروه استانها خبرگزاری دانشجو، سپاه ثارالله کرمان در آستانه سالروز تأسیس سپاه پاسداران با انتشار بیانیهای اعلام کرد: تا زمانی که سپاه پاسداران به عنوان بازوان معنوی ولایت فقیه عمل میکند، استکبار جهانی نخواهد توانست به مطامع دنیوی و منافع شیطانی خود دست یابد.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
امام خمینی (ره):
نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به حق از بزرگترین سنگرهای دفاع از ارزشهای الهی نظام ما بوده و خواهد بود.
در آستانه دوم اردیبهشت سالروز تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یاد و نام معمار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) را گرامی میداریم که با تدبیر حکیمانه خویش شجره طیبه سپاه را بنیان نهاد تا با تحقق بخشیدن به آیه شریفه «وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِه عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم»، تحت فرماندهی عالی، ولی فقیه، نگاهبان انقلاب اسلامی و دستاوردهای ارزشمند آن باشد.
دوم اردیبهشت ماه در منظومه سیاسی، اجتماعی، دفاعی و امنیتی ایران اسلامی یادآور تشکیل یکی از مردمیترین، جان برکفترین، ولاییترین و مجهزترین نیروهای نظامی دنیا است که دکترین آن دفاع همه جانبه از مرزهای آبی، خاکی، هوایی، دریایی و اعتقادی کشورمان در برابر تمام تهدیدات عناصر داخلی و خارجی است.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در سایه اتخاذ تدابیر استراتژیک رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت تا بتواند فلسفه وجودی خود را در صیانت از دستاوردها، آرمانها و ارزشهای مقدس انقلاب اسلامی ایران معنا و تفسیر کند؛ دستاوردهایی که محصول خون هزاران شهید گلگون کفن انقلاب اسلامی بود که در مصاف با اهریمنان تاریخ در رگهای زمین جاری شد و امروز از دل آزادگان و آزاد مردان جهان جوشیدن گرفته است و در تحقق آرزوی دیرینه و قلبی امام راحل (ره) که همانا صدور معنوی انقلاب اسلامی ایران به سرتاسر جهان بود، نقش ایفا میکند.
دشمنان قسم خورده این نظام بعد از تحمل شکست در مواجهه با انقلاب اسلامی ایران در جبهههای سیاسی، نظامی، سیاسی و فرهنگی، خیال میکنند که میتوانند ایران را با اعمال فشارها و تحریمهای اقتصادی وادار به عقبنشینی از مواضع اصولی و ارزشی خود بکنند، اما تا زمانی که مردم آگاه و ولایتمدار ما مسلح به سلاح بصیرت بوده و تا زمانی که سپاه پاسداران به عنوان بازوان معنوی ولایت فقیه عمل میکند، استکبار جهانی نخواهد توانست به مطامع دنیوی و منافع شیطانی خود دست یابد.
سپاه پاسداران با تکیه بر مکتب عاشورا در عرصههای ولایتمداری، انقلابیگری، مقاومت، پایداری، مبارزه با ظالمان و مفسدین و خدمت صادقانه به مردم جلوههای شکوهمند و حماسههای ماندگاری رقم زده و با نقش آفرینیهای موثر پرچم استکبارستیزی را در سراسر عالم به اهتزاز درآورده است و در راه تحقق آرمانهای الهی و تقویت کامل بنیه دفاعی جمهوریاسلامی ایران، نشان داده که در راستای انجام مأموریتهای خود برای مبارزه با انواع توطئههای دشمنان انقلاب اسلامی در میدانهای مختلف از جنگ سخت و نیمه سخت تا جنگ نرم، کرونا و شبیخون فرهنگی حاضر بوده است به طوریکه در این راه لباس سبز پاسداران انقلاب اسلامی به اقتضای زمان و نیاز جامعه در دفاع مقدس و پاسداری از حرم اهل بیت و نگهبانی از امنیت مرزهای کشور و در خدمت به مردم روزی آغشته به خون بوده و روز دیگر با خاک میدان سازندگی و محرومیت زدایی آمیخته و در برههای هم به مواد ضدعفونی در عرصه دفاع از سلامت جامعه آغشته شده که نشان از وفاداری به آرمانهای انقلاب و ارزشهای اسلامی و انسانی دارد.
از سویی دیگر، ایمان به ادامه حرکت در این صراط خدمت و مهرورزی، هر روز بیش از پیش در وجود جوانان سپاهی شعلهور میشود و عاقبت این راه، همان وعده خداوند است که «فان حزب الله هم الغالبون».
اینک سپاه ثارالله استان کرمان ضمن گرامیداشت سالروز تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، این روز تاریخی را که میراث معنوی حضور امام خمینی (رض) میباشد، به یکایک سبزپوشان و پاسداران حریم ولایت و بسیجیان سرافراز امت ولایتمدار تبریک و تهنیت عرض نموده و بار دیگر با خون سرخ شهدا بخصوص سپهبد پاسدار شهید حاج قاسم سلیمانی پیمان میبندد که در دفاع از حریم ولایت و ارزشها در صیانت از دستاورهای انقلاب اسلامی ایران ذرهای کوتاهی نکرده و همچنین در رکاب نائب امام زمان (عج) فرمانده کل قوا، حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای در مصاف با استکبار جهانی برای نبردی سرنوشتساز لحظهشماری میکند.
معاونت روابطعمومی و تبلیغات سپاه ثارالله استان کرمان