Web Analytics Made Easy - Statcounter

کتابی که شامل مجموعه داستان‌های کوتاه کورت ونه‌گات همراه ۵ داستان منتشرنشده وی است، توسط ویراستار کتاب رونمایی و امضا شد.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از آسوشیتدپرس، دن ویکفیلد نویسنده پرفروش و روزنامه‌نگاری که یکی از ویراستاران کتاب جدید کورت ونه‌گات نویسنده فقید آمریکایی است، در دو نشست جداگانه این کتاب را رونمایی و امضا کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این کتاب که با عنوان «مجموعه کامل داستان‌های کورت ونه گات» در بیش از ۱۰۰۰ صفحه منتشر شده، توسط دن ویکفیلد و جرومی کلینکوویتس دستیاران طولانی مدت ونه‌گات ویرایش و از ۲۶ سپتامبر راهی بازار کتاب شده است.

یک دهه پس از درگذشت کورت ونه گات، این کتاب نخستین مجموعه کامل داستان‌های کوتاه وی است که راهی بازار نشر شده است. این مجموعه با مقدمه دیو ایگرز منتشر ‌شده است. وی در این مقدمه می‌نویسد: داستان‌های اخلاقی او به ما می‌گویند در نحوه انتخاب ما برای زندگی، چه چیزی درست و چه چیزی نادرست است.

«مجموعه کامل داستان‌های کورت ونه‌گات»  دربرگیرنده ۹۷ داستان کوتاه است که در طول دوره کاری ونه‌گات از سال ۱۹۴۱ تا ۲۰۰۷ نوشته شده و پنج عنوان از آن‌ها قبلا منتشر نشده بودند.

ونه گات و ویکفیلد در زمان‌هایی متفاوت هر دو به دبیرستان «شورتدیج» ایندیاپولیس می‌رفتند. آنها هر چند هم دوره‌ای نبودند اما بعد با هم آشنا و به دوستانی خوب بدل شدند.

ویکفیلد ویراستار سه مجموعه از نوشته‌های ونه‌گات شامل نامه‌ها، سخنرانی‌ها و داستان‌های کوتاه جدید وی بود.   خود وی نویسنده، روزنامه نگار و نمایشنامه نویس شناخته شده‌ای است. اوبیش از ۱۰عنوان کتاب در کارنامه دارد که برخی به فیلم نیز برگردانده شده‌اند. بر مبنای کتاب «نیویورک در دهه ۵۰» وی یک فیلم مستند درباره نیویورک ساخته شده است.

وی در مصاحبه‌ای کوتاه درباره کتاب جدید ونه‌گات صحبت کرد:

* بگویید چه شد که به سراغ داستان‌های منتشر نشده ونه‌گات رفتید و آنها را در مقایسه با آثار شناخته‌شده‌تر وی چطور می‌بینید؟

می دانستم چند داستان منتشر نشده از ونه گات وجود دارد و آنها باید در کتابخانه لیلی در دانشگاه ایندیانا باشند که نگهداری آرشیو ونه‌گات را هم برعهده دارد. سراغ همه داستان‌های کوتاه رفتم که در هفت جعبه نگه‌داری می‌شوند و پنج داستان منتشر نشده پیدا کردم. آنها مطمئنا خوب بودند و دو مورد آنها چند ماه پیش برای اولین بار منتشر شده بودند. یکی در آتلانتیک، ودیگری در مجله نیشن.

یکی از داستان‌های محبوب من اما تا زمان انتشار کتاب منتشر نشده باقی ماند.   اسم این داستان «شهر» است و درباره مردی جوان و زنی جوان است که در اتوبوسی در نیویورک با هم آشنا می‌شوند. داستان در دهه ۱۹۵۰ می‌گذرد. فکر می‌کردم باید همه این داستان‌ها در فاصله ۱۹۴۹ تا ۱۹۶۳ وقتی او برای «کولیه» و مجله‌های بزرگ عامه پسند مطلب می‌نوشت منتشر شده باشد.

* چه چیز موجب می‌شود داستان‌های ونه‌گات چند دهه پس از آن که نوشته شده‌اند، هنوز ظرفیت انتشار داشته باشند؟

ونه گات راهی منحصربه فرد برای دیدن جهان داشت. اوبه چیزهایی توجه می‌کرد که دیگران به آن توجهی نمی‌کنند. او آینده را تصویر می‌کرد، امکاناتی که الهام‌بخش مردم می‌شوند را تصویر می‌کرد. ما چند داستان جنگی نوشتیم که بر مبنای تجربیات اودر جنگ جهانی دوم شکل گرفتند.

او در این جنگ و در زمان بمب‌باران درسدن زندانی بود و همین موجب شد تا او رمان «سلاخ خانه شماره پنج» را بنویسد. هیچ کدام از داستان‌های جنگی او درباره نبرد و درگیری نیست و آن‌ها یا قبل یا بعد از نبرد را دربرمی‌گیرند. او فکر می‌کرد نوشتن درباره خود جنگ موجب می‌شود مردم فکر کنند این عمل قهرمانانه و باشکوه است.

* و یک سوال متفاوت؛ سال پیش شهرشما ایندیاپولیس یک پارک را به نام شما کرد. چه احساسی دارید در پارکی به نام خودت باشید؟

خیلی خوشایند است که به دیدن پارکی بروی که به اسم خودت است. این احساس را ندارم که مال من است، اما حس من این است که زیباست. قشنگ است آنجا کمی بنشینی و فکر کنی.

«مجموعه کامل داستان‌های کورت ونه‌گات»  را «سون استوریز پرس» منتشر و با جلد سخت، به قیمت ۴۵ دلار در ۱۰۲۴ صفحه روانه بازار ‌کرده است.

منبع: مهر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۴۴۳۱۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قیصر امین‌پور نمی خواست برای شعرش به او کلیه بدهند

همشهری آنلاین- فرشاد شیرزادی: حسن احمدی، دوست قدیمی زنده یاد قیصر امین‌پور است. قیصر امین‌پور که جزو نخستین رویش‌های شعر پس از انقلاب بود و دهه ۷۰ همه اهل ادبیات (چه روشنفکران و چه نویسندگان حوزه هنری) از شنیدن خبر سانحه رانندگی او اندوهگین شدند، چند موضوع را پس از سال‌ها عنوان کرد. احمدی گفت: «هنوز هم برایم روشن نیست که چرا امین‌پور قبول نمی‌کرد که برای معالجه به خارج از کشور برود. او که تا پایان عمر دیالیز می‌شد وقتی شاعران و نویسندگان گیلان می‌خواستند به او کلیه دهند، نپذیرفت و پشت تلفن به من گفت اگر هم بخواهم این کار را انجام بدهم، باید کسی باشد که مرا نمی‌شناسد و با شعر و شخصیت من ارتباطی ندارد.» دوم اردیبهشت ماه سالروز تولد قیصر امین پور است. چهره ماندگار شعر انقلاب که سال ۱۳۸۶ درگذشت.

«اگر عشقت گناه است، ببین غرق گناهم». این ترانه بخشی از قطعه‌ای است که علیرضا افتخاری خواند و شعرش متعلق به قیصر امین‌پور است. افتخاری و مختاباد حلقه واسطی بودند بین تصفیف‌سرایی قدیم و موسیقی پاپ که پس از دهه ۷۰ شکل گرفت. شعرهای قیصر «آن» و «عرفان» ویژه خودش را داشت. عرفان او از کجا نشأت می‌گرفت؟ از شرق دور، بودا، قرآن کریم، سهراب سپهری یا...؟

من با قیصر دوست بودم و با هم رابطه دوستانه و رفت و آمد همیشگی داشتیم. اما زمان‌هایی که با هم بودیم در این زمینه‌ها بحث نمی‌کردم. البته از آنجایی که من نویسنده‌ام شاید بهتر باشد درباره نثر قیصر امین‌پور صحبت کنم. بدین گونه شاید اظهار نظرم دقیق‌تر باشد. البته هستند کسانی که به درستی شعر و شخصیت قیصر را تحلیل کرده‌اند و می‌کنند. من اما دوستش بودم و هنوز هم خاطراتش در ذهن و زبانم حی و حاضر است. من شخصیت قیصر را همان گونه که بود، یعنی با همان صمیمیت و زلال بودنش به جای می‌آورم. قیصر انسان دردمندی بود.

درباره شعر هم می‌توان از دریچه داستان صحبت کرد. زنده‌یاد شاملو می‌گوید: «گردن به غرور برافراشتن/ در ارتفاع شکوهناک فروتنی... انسان تجسد وظیفه است.» در شعر قیصر چقدر رگه‌های روایت وجود دارد؟

در بسیاری از شعرهای او روایت داستانی وجود دارد. در منظومه «ظهر روز دهم» قیصر امین‌پور به نوعی هم شاعر است و هم داستان‌نویس. قیصر چنین روحیاتی داشت. او البته گهگاه قصه هم می‌نوشت. در «مجموعه داستان‌های ایران و جهان» که در انتشارات سروش ۳ جلدش چاپ شد، از قیصر داستان گرفتم و آنجا چاپ شد. نثر قیصر ورای شعر، حرف برای گفتن زیاد داشت. قیصر هیچ‌وقت بی هدف شعر نمی‌گفت. حتی وقتی می‌خواست شعری کوتاه بسراید با هدف، آن کار را انجام می‌داد. شاید هدفش، نوعی دردی را بیان می‌کرد. یادم است نخستین شعری که از قیصر در شب‌های شعر حوزه هنری شنیدم، «می‌خواهم شعری برای جنگ بگویم» بود که اتفاقاً هم داستان دارد و هم شخصیت‌های متعددی در این شعر به چشم می‌خورد. دردهایی که در شهرشان موقع انفجار دیده بود، یا وقتی خمپاره به جایی اصابت می‌کرد یا موشک شلیک می‌شد یا جاهایی که سر انسان‌ها از بدنشان جدا می‌شود و توی جوی آب می‌افتادند. همه این‌ها به نوعی در آن شعر قیصر متجلی است.

به دردمند بودن قیصر اشاره کردید. شاید آن درد همان عرفان شعر قیصر بود. همچنین می‌خواهم بدانم که ساختار و صناعت داستان چقدر در نثر قیصر رعایت می‌شد؟

تا جایی که حضور ذهن دارم، قیصر به راحتی می‌توانست درباره داستانی که شما نوشته‌اید، ساعت‌ها صحبت کند. نقد اصولی داستان را می‌دانست. عناصر مختلف و مهم داستان‌نویسی مانند شخصیت‌پردازی، ساختن حادثه و ایجاد تعلیق، شروع داستان، پایان‌بندی و همچنین گره‌گشایی را بلد بود. با سخنان قیصر متوجه می‌شدی کجای داستان ایراد دارد و داستان از کجا و چگونه باید اصلاح شود. به گمانم او چیزی کم از نویسندگان قدر اولّمان نداشت. درست است که قیصر را به عنوان شاعر ماندگار می‌شناسیم اما در زمینه داستان‌نویسی و نثر هم از خیلی‌ها جلوتر بود.

عرفان نهفته در شعر و آثارش احتمالاً به نوع تربیت خانوادگی او بازمی‌گشت. همچنین دانشی که در این زمینه داشت نباید نادیده گرفت. این موضوع را از طریق تحقیق و مطالعه دریافته بود. آدمی که مدام کتاب‌های مختلف، شعر شاعران مختلف و داستان‌های دیگران را می‌خواند و تحلیل می کرد خیلی بهتر از بسیاری، ضعف و قوت یک اثر ادبی را تشخیص می‌داد. او غیر از شعر در داستان نیز همه آن زوایای داستانی مانند خط داستانی، اصول، تکنیک و فنون داستانی را می‌دانست. او در این زمینه انرژی و وقتش را هم صرف جوان‌ها می‌کرد و به آنها راه نشان می‌داد.

امین‌پور چند سال دیالیز شد؟

پس از تصادفش. یکبار خانم پیروزی که نشر ایلیا را در گیلان دارند، تلفنی گفت که چند نفر از بچه‌ها این آمادگی را دارند که به قیصر کلیه بدهند. من با قیصر صحبت کردم. او گفت که من جاضر نیستم از هیچ‌کس کلیه بگیرم، مگر کسی که شعر و شخصیت مرا نشناسد. روحیات و اخلاق خاص خودش را داشت.

یکبار هم به سیگار کشیدن روشنفکرانه قیصر اشاره کردید که با اشتها سیگار می‌کشید و شما که سیگاری نبوده و نیستید، به تأسی از او خواستید سیگار لای انگشتان دستتان بگیرید. مگر چگونه سیگار می‌کشید؟

این تصویر را از من به عنوان داستان‌نویس گوشه ذهنتان داشته باشید: فرض کنید که قیصر تک و تنها کنج و گوشه‌ای نشسته است. معمولاً هم در این مواقع در فکر فرو می‌رفت. احتمالاً در آن لحظات ذهنش درگیر شعر یا موضوعی بود. روی صندلی می‌نشست. سیگاری لای انگشتش می‌گرفت. گهگاه پکی عمیق با حسی شیرین به سیگار می‌زد. دود را آهسته داخل ریه خودش می‌برد و به همان آهستگی به هوا می‌داد. من دوست داشتم که چنین حسی را امتحان کنم. یکبار به همان طریق پک عمیق و با حسی شاعرانه به سیگار زدم. خودم هم در آن مقطع زمانی دوست داشتم شعر بسرایم. اوایل هم شعر می‌نوشتم و هم داستان. پس خواستم برای یکبار هم که شده مانند قیصر، عمیق بیندیشم، در کنجی خلوت گزینم و به سیگار پکی عمیق بزنم.

کد خبر 846146 برچسب‌ها شعر و شاعر ادبیات قیصر امین‌پور کتاب - نویسندگان و پدید آورندگان کتاب - داستان و رمان

دیگر خبرها

  • انتشارکتاب «نقاشی قشنگ» براساس حدیثی از امام رضا (ع)
  • مجموعه شعر طنز «دیزی در پنت هاوس» منتشر شد
  • مجموعه ویدئو کتاب‌های سلامت اجتماعی منتشر شد
  • مجموعه شعر «گورکن» منتشر شد
  • قیصر امین‌پور نمی‌خواست برای شعرش به او کلیه بدهند
  • قیصر امین‌پور نمی خواست برای شعرش به او کلیه بدهند
  • رسالت کانون تقویت ادبیات داستانی است
  • مجموعه داستان دوباره همان زخم‌ها را به صورتم بزن در کرمانشاه منتشر شد
  • کتاب صوتی «برزویه پزشک» منتشر شد/اقتباسی از داستان‌ کلیله و دمنه
  • پادشاه داستان‌های ترسناک چگونه اولین گام را برداشت؟