Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «رکنا»
2024-04-27@09:12:07 GMT

سفر به این روستای زیبا و کم نظیر را از دست ندهید

تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۴۴۴۶۳۷

سفر به این روستای زیبا و کم نظیر را از دست ندهید

رکنا: سفر به روستاهای کشور دارای جذابیت خاص خود است.روستای نوا یکی از روستاهای زیبا و گردشگری استان مازندران است.اگر اهل سفر و گردش هستید مناظر این روستا را از دست ندهید.

با حدود ۴۵ دقیقه پیاده روی سبک از روستای نوا در حاشیه رودخانه، به دشت سرسبز وآرام آزو می‌رسید آزو دشتی ست بر فراز ابرها با پوشش مرتعی؛ و پر است از عطر گل‌ها و گیاهان، که آدمی را مدهوش زیبایی بی پایان خود می‌کند و لذت قدم زدن در آن انتهایی ندارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این دشت بی شک بهترین چشم انداز قله دماوند را پیش رویتان می‌گشاید. چشم اندازی نفس گیر که تماشای آن هر گردشگر و طبیعت گردی را مبهوت خویش می‌کند.
در نزدیکی روستای نوا و دشت آزو، قله‌ای به نام پاشوره با ارتفاع حدوداً ۳۹۰۰ متر از سطح دریا وجود دارد که اگر اهل کوهنوردی باشید می‌توانید با صعود به این قله (با رعایت تمام نکات لازم) سفر خود به این منطقه زیبا را به کمال برسانید. علت نام‌گذاری قله پاشوره به دلیل نوع سنگ‌هایی است که روی منطقه قله، وجود دارد. یعنی همان سنگ پا که به ‌وفور در ابعاد مختلف روی قله وجود دارد و بسیار سبک هستند ومنشأ آتشفشانی دارند. پاشوره از مجموعه قلل البرز شرقی حد فاصل ده نوا در شمال و ده لاسم در جنوب است. شمال این خط الراس مشرف به بام ایران دماوند و تماماً پوشیده از دیواره و تیغه‌های وحشی است. در جنوب نیز ناظر بر خط الراس عظیم دوبرار بوده با شیب‌های ملایم‌تری به دشت لاسم می‌رسد. سر سبزی و طراوت دشت آزو در جنوب نوا و در دامنه‌های پاشوره خیره کننده و زبانزد همگان است.
آسمان شب در دشت آزو و روستای نوا غوغای ستارگان است. انگار که بر بوم سیاه آسمان شب، نور پاشیده‌اند کهکشان راه شیری و ستاره‌های دنباله داری که هوس ماندن ندارند، آدمی را به عمق هستی پیوند می‌زنند.
از تهران به سمت رود هن حرکت کرده و جاده هراز را در پیش بگیرید. پس از امامزاده هاشم و پلور به آب اسک می‌رسید. در حدود ۵ کیلومتر جلوتر تابلوی رینه را در سمت چپ خود می‌بینید کمی بعد از این تابلو و جلوتر از رستوران سالاری یک خروجی در سمت راست شما قرار دارد که به سمت نوا می‌رود. در مسیر به چهار تا سه راهی بر می‌خورید از سه راهی اول و دوم که به روستای کندلو می‌روند عبور کرده و مسیر روستای گیلاس را در پیش بگیرید. پس از روستای گیلاس یک سه راهی وجود دارد که می‌بایست در آن به سمت راست بپیچید. سه راهی بعدی را به سمت چپ بپیچید. با ادامه مسیر به روستای نوا می‌رسید که در امتداد آزو دره واقع شده است.
هوای دلپذیر و طبیعت سر سبز و چشم‌اندازهای بی نظیر دشت آزو از اواسط اردیبهشت تا نیمه‌های آبان حکایت دیگری دارد.

منبع: رکنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۴۴۴۶۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حکیم یا بردپیت؟

  جناب حکیم از همان کودکی به دلیل داشتن اعضای بی‌قرار، دائما ازاین شاخه به شاخه می‌پرید و مثل دوست و برادر عزیزمان تارزان، یک‌جا بند نبود. برای همین هم عضوی در صورتش نبود که نشکانده باشد‌. شاید فکر کنید اغراق می‌کنم؛ بله درست فکر می‌کنید! به هرحال ما از همین اغراق‌ها پول درمی‌آوریم. القصه! حکیم که از کودکی زیبا به نوجوانی در هم شکسته تبدیل شده بود، تلاش می‌کرد خودش را با روش‌های سنتی زیبا کند. حتی دست به هنجارشکنی‌هایی هم در زمانه‌ خودش زد؛‌ مثلا ایشان همان حنای مورد استفاده‌ مادرش رابه سرودست‌هایش تاآرنج می‌زد.روی دماغش باذغال،خال بزرگ مشکی می‌گذاشت وطبق بررسی‌های تیم تحقیقاتی نوجوانه، هنوز چرایی این اقدامات روشن نشده است و ما این را هم به مجموعه حماقت‌های جناب حکیم افزودیم. 

حکیم در جست‌وجوی زیبایی۲
بعد از این‌که حکیم متوجه شد با انسان‌های دیگر متفاوت است، این تفاوت در استفاده از قابلیت سفر در زمان بود و نه خدای ‌ناکرده تفاوت در عقل و هوش.(بین خودمان بماند که ایشان از نظر عقلی هم متفاوت بود. بله! کم داشت.) چنین عرض می‌کردم که حکیم بعد از کشف قابلیت سفر در زمان، سری هم به تهران۱۴۰۳زد. اینبار برای چه؟ برای زیباتر شدن.احساس می‌کرد به دلیل این زشتی‌ها زندگی مشترکش در حال فروپاشی است. به هرحال زن حکیم بودن تبعات خودش راداشت. شما فکرش را بکن چقدر سخت است که هر که از راه می‌رسد، می‌پرسد: واقعا؟ زن اون حکیم شدی؟ و بعد چهره‌اش را جوری درهم بکشد که انگار با نسخه‌ زشت سمندون مزدوج شده است. هرچند به نظر من، ایراد حکیم نه در ظاهرش که در باطنش بود. شاید بگویید نظر من مهم نیست ( بله! نظر من اصلا مهم نیست.)راویان می‌گویند حکیم تا پایش را گذاشت به آینده‌،سری به مراکز زیبایی شهلاجون و دوستان زد و با همه‌ تلاش‌هایش نتوانست آنهاراقانع کندکه چند کار زیبایی_آرایشی فشرده انجام دهند.پس سراغ دکتر زیبایی رفت ودر اولین اقدام وقت جراحی دماغ گرفت تا آن را تبدیل به بینی کند.همچنین او تاکید کرد که ازدماغش، فقط سوراخ هایش را می‌خواهد. همچنین چون بعد از عمل دماغ ۴۰ سی‌سی ژل می‌چسبد، به لب وگونه وهرجا که نیاز به برآمدگی داشت، ژل تزریق کرد و آن‌قدر تزریق کرد که نزدیک بود معتاد ژل بشود و پوستش بترکد.وقتی که دیگر پوستش ظرفیت تزریق ژل نداشت ومطمئن شدذخیره‌ ژلی دکتر را تمام کرده است و کاملا زیبا شده(که نشده بود!)به گذشته و زن وزندگی‌اش برگشت اما متاسفانه همسرش در اولین برخورد، گمان کرد جن بوداده دیده است. اوبعد ازکشیدن چند جیغ بلند وفوت کردن دوسه تا صلوات و بسم‌ا... سکته‌ کرد.

حکیم پرو 
حکیم بعد از سکته‌ همسرش از شدت غم وغصه محل را ترک کرد و باز به آینده‌ سفر کرد. اینبار قصدش زیبا شدن نبود چون خیال می‌کرد زیباتر از برد پیت شده است(این‌که برد پیت را از کجا می‌شناخت به خودمان مربوط است) به آینده‌ آمد تا پول در بیاورد. به هرحال امکان نداشت جایی بوی کار انسان‌دوستانه بیاید وشامه‌ اقتصادی حکیم کار نکند. ایشان احساس کرد بُرد در دکتر زیبایی شدن است، پس یک دفتر و دستکی برای خودش راه انداخت و با استخدام یک دکتر قلابی‌تر از خودش، کار را شروع کرد‌. ایشان توانست با خراب کردن یک میلیون و۲۰۰ بینی در ایران،رکورددار مزخرف‌ترین و قالتاق‌ترین دکتر زیبایی را به دست آورد.یک موضوعی که جا نشد در متن قبلی بگوییم، این که جناب حکیم بعد از عمل دماغ و تزریق ژل، یک تتوی حکیم به انگلیسی و فارسی هم روی بدنش انداخت. فارسی‌اش را کف دست راستش حک کرد و انگلیسی‌اش را کف دست چپ. ایشان اعتقاد داشت با زدن دو کف دستش به یکدیگر تبدیل به نسخه‌ حکیم پرو می‌شود. متاسفانه به دلیل بالا رفتن قیمت دلار و عدم توانایی ما در خرید نسخه‌ پرو، ما دسترسی به حکیم پرو نداریم.


دیگر خبرها

  • مهارت بی‌نظیر یک مرد در صید مار کبرا با بطری پر بازدید شد (فیلم)
  • لذت یک روز تعطیل در دل طبیعت زیبا
  • امام جمعه تهران: مذاکره موشکی نکردیم، نمی‌کنیم و نخواهیم کرد /وقتی می‌گوییم می‌زنیم محکم می‌زنیم /در مساله عفاف و حجاب دوقطبی شکل ندهید
  • ۶ اردیبهشتِ زیبا؛ روز زیبای سنه نازار
  • حکیم یا بردپیت؟
  • مهارت بی‌نظیر دیگو مارادونا؛ پنج ضربه متوالی به تیرک و چیپ زدن به دروازه بان / فیلم
  • اجازه ندهید حتی یک کودک از تحصیل جا بماند
  • این خبرها را از دست ندهید
  • ۳ فایده بی‌نظیر تخم‌مرغ/ روزی چند عدد تخم مرغ بخوریم خوب است؟
  • نمایش درخشان کاپیتان تیم ملی با ضربه کم‌نظیر (ویدئو)