Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-04-28@10:03:48 GMT

همسرایی شاعران برای جاماندها از کاروان اربعین

تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۵۰۵۲۸۰

همسرایی شاعران برای جاماندها از کاروان اربعین

همسرایی شاعران کنگره شعر زنان عاشورایی و پاتوق ادبی کیش به اشتیاق دلهای جا مانده از پیاده روی اربعین منتشر شد.

به گزارش مشرق، همسرایی شاعران کنگره شعر زنان عاشورایی و پاتوق ادبی کیش به اشتیاق دلهای جا مانده از پیاده روی اربعین منتشر شد.


‎«جامانده از کاروان»



‎«کاروان رفته است و جا ماندم
‎در تب و تاب کربلا ماندم
‎کربلا رفته ها شفا آن جاست
‎آه در حسرت شفا ماندم»

‎کاروان از نجف به راه افتاد
‎تا شبِ اربعین ،حرم باشد
‎منِ جامانده قسمتم این است
‎روضه ها ،مرهمِ دلم باشد

محمدمهدی عبدالهی



‎گر چه جامانده ام، دلم آنجاست
‎در سرم شور و در دلم غوغاست
‎در دلم آرزوی پرواز است
‎در سرم شوق و شور عاشوراست

‎کربلا رفته، از تو واماندم
‎در تکاپوی کربلا ماندم
‎می روی تو، خدا به همراهت
‎پای من در گل است و جا ماندم

‎مانده ام ناگزیر ای زائر
‎دست من را بگیر ای زائر
‎در خود و در امور نفسانی
‎گشته ام من اسیر ای زائر

‎اربعین است و من چه دلتنگم
‎رفتن کربلاست فرهنگم
‎آرزویم زیارت است اما
‎پای رفتن ندارم و لنگم

‎اشک غم از دو چشم من جاری است
‎افتخار من از هواداری است
‎کار من گریه و دعا کردن
‎گریه ام شیوه ی سبکباری است
محمدعلی یوسفی



‎گاروان رفتـــه است و جا ماندم
‎پـــا ندارم ،بدونِ پــــــــــا ماندم
‎منِ معلولِ خستــــــــــــه از دنیا
‎عاجــــ.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ـز از رفتن و به جا ماندم

‎در اتـــ.اقی پُر از سکوت و فراق
‎هرچـــه حنانه می‌کنـــــــــم آخر
‎پا نشستـــــــــــــه نمی‌بَرد من را
‎تا حـــــــــــریمِ تو حضرتِ ســــاغر

‎اُف بر این چرخِ ویلچر وهجران
‎اُف بر این ســـرنوشت بی پایان
‎خوش به احوال کربــــــــــــــــلایی‌ها
‎بدبه احوال این منِ حیــــــــــــــران

‎خوشبحالِ شما که بهـــــــروزید
‎زائرِ شاه و حضــــــــــرتِ ماهید
‎بدبحـــــــــــــالِ منی که معلولم
‎خوشبحالِ شمــــــا که در راهید

‎بدبحال منی که محــــــــــرومم
‎خوشبحالِ شمـــــــا که پا دارید
‎خوشبحالِ شمــــا که با معشوق
‎وعده در صحنِ کربــــــلا دارید

سیدمحمدرضالاهیجی




‎کربلا رفته! یاد ما هم باش
‎یاد درد شکسته ها هم باش
‎درتکاپوی گرم هر موکب
‎یاد عشاق بی صدا هم باش


‎تب سجاد اتش افروز است
‎ناله و ضجه ها جگر سوز است
‎السلامش به ان لب عطشان...!
‎ذکر سجاد بعد از ان روز است

‎اکرم سبزعلی



‎کاروان رفته است و جا مانده است
‎در غم و اشک خود رها مانده است
‎یک تن خسته و دلی زخمی
‎عاشق شاه کربلا مانده است

‎بوسه باران لحظه ها شده بود
‎مثل پروانه ای رها در باد
‎قلب خود را به آسمان پر داد
‎وقتی از کاروان جدا افتاد

‎پر زنان راهی سفر شده بود
‎قلب بی تاب زایر تنها
‎عاشقانه پر از تجسس بود
‎بوسه می زد هوای خاکی را

سیمین آقابابایی



‎پای من گرچه لنگ رفتن بود
‎دل ولی مانده باز پا بر جا
‎بر سر عهد عاشقانه ی خویش
‎مانده این دل، عمیق چون دریا

‎من خدا را در آسمان حرم
‎قبله را در عراق می جویم
‎رکعتی خالصانه در هر صبح
‎رو به سمت تو عشق می گویم

‎حضرت آب، رود در جریان
‎ای حسین ای فرات لب تشنه
‎جان من نذر قامتت ای کوه
‎رشته کوه بریده با دشنه

‎اربعین آمد و چهل حسرت
‎مانده بر صفحه های تقدیرم
‎از تو نه، ای سخاوت زیبا
‎از خودم صادقانه دلگیرم

‎اربعین آمد و همه رفتند
‎مانده ام بی قرار اقیانوس
‎دوری ات را بهانه می گیرم
‎می کنم رو به کربلا در طوس

‎خوان رحمت همیشه پا بر جاست
‎حضرت عشق، سفره اش باز است
‎کربلا، کاظمین یا مشهد
‎این دقیقا شبیه یک راز است

‎اربعین آمد و چهل حسرت
‎در دلم بی قرار و بی تاب است
‎می روم رو به سوی اقیانوس
‎هر کجا که عزای ارباب است

افشین خدامرد



‎کاروان رفته است و من تنها
‎بیقرارم،چه شد که جا ماندم
‎دوستانم همه سفر رفتند
‎پایِ من لنگ شد،چرا ماندم؟

‎کاروان با شتاب می گذرد
‎قصه در پیچ و تاب می گذرد
‎کودکی تشنه لب که جان داده
‎رویِ دستِ رباب می گذرد

‎دوستان رفته اند و پایِ سفر
‎نیست این بیقرارِ تنها را
‎مانده ام در طلب،چه باید کرد
‎قطره واجب شده ست دریا را

‎لیک من بیقرار و دلتنگم
‎پس چه شد از حضور جا ماندم
‎لایق وصل دوست؟نه هرگز
‎چه خطائی؟چه شد کجا ماندم؟

‎موکبی با تمامِ اهلِ دلش
‎کرده از زائرت پذیرائی
‎کاش می بردی ام سفر امسال
‎یا به ما می رسید یک چائی

‎از سفر مانده ام،ولی سخت است
‎انتخابم نکرده ای آقا
‎قطره ای هستم و دعاگویت
‎آرزویم توئی،توئی دریا

‎قطره ای هستم و ز همسفران
‎از خروش شکوه جا ماندم
‎من گرفتارِ نفس بودم،نفس
‎تازه فهمیده ام چرا ماندم
قطره بودن کمال ِبودن نیست
‎باید از ابتدا چو دریا بود
‎ور نه دریا چو بود این دلِ من
‎جایِ من هم میان دلها بود

مصطفی مطهری‌راد



‎کاروان رفت و قسمتم امسال
‎نشده ، اربعین ،حرم باشم
‎نشده قسمت دلم امسال
‎پیش آقای "بی سرم "باشم

‎کاروان رفت و قسمتم امسال
‎نشده کربلا یتان آقا
‎بروم تا ضریح شش گوشه
‎گوشه ای تا دهی مرا ماوا

‎خوش به حال شما که آنجایید
‎ خوش به حال شما که زوّارید
‎خوش به حال شما که بعد ازاین
‎صفت از نام کربلا دارید

‎گرچه جسمم میان ایرانست
‎دلم اما پرنده شد پر زد
‎دل شیداییم سر مرز است
‎تاشود رد، به سیم اخر زد

فرشته شفقت



‎آسمان هم دلش گرفته ز غم
‎کاروان بی قرارِ باران است
‎گریه ها جایِ ابر می بارند
‎آب تنها علاجِ طفلان است

‎دشمنان راهِ آب را بستند
‎غنچه ها از عطش پریشانند
‎تا کمی دردشان سبک ‌گردد
‎همه اَمَّن یُّجیب میخوانند

‎ّتک سواری که ساقیِ حرم است
‎عازمِ کار زارِ میدان شد
‎محشری کرد و کوفیان گفتند
‎دستِ حق آمده ست و طوفان شد

‎لَعَنَ اللّهُ امَّةً قَتَلَتْ ...
‎تیرِ اوّل به مشکِ مهمان خورد
‎نانجیبی دگر خدنگی زد ....
‎تیرِ دوّم به قلبِ قرآن خورد

‎ناگهان ... بانگِ یا اخاٰ آمد
‎شهِ دین را غمین و نالان کرد
‎رفت تا علقمه سپس برگشت...
‎خمیه ای را کشید و ویران کرد

‎عَملش یک پیامِ گویا داشت
‎که من و تیغ و حنجر و سختی
‎زینب و کودکان و تنهایی ...
‎تو و آسمان و خوش بختی

مهران ساغری



کاروان رفته پای بگذارد
‎جای پاهای زینب کبری
‎از دلش زخم کهنه بردارد
‎از کف پایش آبله ها را

‎دوستانم یکی یکی رفتند
‎منم و یک نگاه حسرت بار
‎منم و این دلی که جا مانده ست
‎حسرت اذن لحظه ی دیدار

‎فاطمه رحمانی



‎هر که جا مانده اشک می ریزد
‎چه کند؟ شوق کربلا دارد
‎در لبانش برای زائرها
‎لحظه لحظه گل دعا دارد
ً
سیدبشیر



‎چون غباری به روی مژگانت
‎می نشینم ،مرا ببر زائر!
‎گریه کن تابه اشک چشمانت
‎بنشینم به بحر آن حائر

‎ذره ذره مرا ببر نزدیک
‎ذره مدیون مهر خورشیداست
‎انتهایی ندارد احسانش
‎درمرامش چه جای تردید است

‎گرچه دلتنگییم کرانه نداشت
‎نشد اما که زائرش بشوم
‎چله چله زیارت عاشورا
‎خواندم اما نخوانده ام به حرم

‎السلام علیک رب النور!
‎ازهمین جا سلام من بپذیر
‎چون غباری ببر مراتا اوج
‎زنگ ائینه از دلم برگیر

‎اطهره رضایی


‎مثل هر سال عاشقان رفتند
‎قطره قطره به جانب دریا
‎پشت پاهایشان دو کاسه ی اشک
‎ریخت از چشم حضرت آقا

‎"روی دوش شقایقی دیدم
‎یک علم را به یاد رهبر داشت
‎لَکَ لبیکَ یا اباصالح...
‎هر قدم را به یاد او برداشت

‎چقدر بوی یاس پیچیده
‎عطر نرگس گرفته هر موکب
‎هر نسیمی به روی دستش داشت
‎یک سلامی ز حضرت زینب(س)

‎السلام ای شه غریب و شهید
‎السلام ای سلاله ی زهرا (س)
‎من فدایت امام خوبی ها
‎این سلامم به جای رهبر ما

الهام نجمی

منبع: فارس ارسال به تلگرام

منبع: مشرق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۰۵۲۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«شیخ اجلّ» یکی از چهار عنصر ادبی ایران است

آیین اختتامیه هفته بزرگداشت «سعدی شیرازی» روز پنجشنبه ششم اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزارشد. در این مراسم حسن انوری مصحح گلستان سعدی و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، محمود شالویی رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، بلرام شکلا ریاست مرکز سفارت هند در جمهوری اسلامی ایران و جمعی از ادیبان و دوست‌داران زبان و ادب فارسی حضور داشتند.

رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با تاکید بر اینکه سعدی از بزرگ‌ترین و شاخص‌ترین ادیبان جهان به شمار می‌آید، در این باره توضیح داد: شعر سعدی با وسعت اطلاعات او در حوزه‌های مختلف به خصوص تجربیات او در امر گردشگری از او شخصیت خاصی ساخته بود، شعر سعدی در موضوعات مختلف سروده شده است، کمتر موضوعی می‌توان پیدا کرد که سعدی درباره آن سخن نگفته باشد.

محمود شالویی با بیان اینکه سعدی آثار مهم زمان خود را هم مورد بررسی قرار داده است، ادامه داد: ابوالحسن سَریّ بن المُغَلَّسی السَقَطی معروف به سری سقطی یکی از عرفای بزرگ جهان اسلام است که یکی از اتفاق‌های زندگی او در کتاب تذکرة الاولیای عطار نیشابوری هم ذکر شده است.

وی افزود: سعدی با بغداد و مردم آنجا آشنایی کامل دارد، زیرا ۵۰ سال در شهر بغداد زندگی کرده است. سقطی در بازار بغداد مغازه داشت. یک روز خبردادند که بازار بغداد گرفتار شعله و آتش شده است. سقطی پرسید آیا دکان من هم دچار آتش شد؟ گفتند نه دکان تو آسیب ندید و سقطی گفت «الحمدلله» و ۳۰ سال برای این لفظ استغفار کرد. زیرا او فقط به خود اندیشیده بود و به دیگران که زندگی خود را از دست داده بودند، اهمیت نداده بود.

شالویی با تاکید بر اینکه جشنواره‌ها و توجه به بزرگان در دوره جدید در مدت زمان یک هفته تا ۱۰ روز انجام می‌شود، ادامه داد: آغاز برنامه‌های سعدی در روز جمعه ۳۰ فروردین در آرامگاه سعدی بوده است، تا امروز که اختتامیه آن برگزار می‌شود. به کوشش انجمن آثار و مفاخر فرهنگی از اول اردیبهشت ماه جاری مصادف با روز بزرگداشت سعدی، به مدت یک هفته، رویداد‌های مختلف و متنوعی با همکاری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و مجموعه سعدیه شیراز، دانشگاه علامه طباطبائی (ره)، موسسه فرهنگی اکو و سفارت هندوستان در ایران، در پاسداشت مقام فرهنگی، ادبی و حکمی این شاعر بلندآوازه ایرانی برگزار شده است.

مصحح گلستان سعدی که نسخه‌های متعدد سعدی را مورد بررسی قرار داده نیز در این آئین در این باره توضیح داد: در بررسی نسخه‌های خطی که در اختیار غلامحسین یوسفی بود و خانواده ایشان به دست من رساندند، بخش بزرگی از تحقیقاتم را انجام دادم.

به گفته حسن انوری، فارسی، انگلیسی، یونانی و ایتالیایی را می‌توان بزرگترین چهار زبان آن زمان دانست، هرچند امروزه کارکرد قبلی را ندارند، اما هنوز هم جز چهارزبان اصلی بشر هستند.

ریاست مرکز سفارت هند در جمهوری اسلامی ایران نیز با بیان اینکه هندوستان یکی از مهد‌های زبان فارسی بوده است، ادامه داد: فارسی در هندوستان ۷۰۰ سال زبان رسمی بود. در این میان سعدی مطرح‌ترین شاعر در هندوستان بود. هنوز هم بسیاری یادگیری زبان فارسی را با استفاده از گلستان و بوستان سعدی شروع می‌کنند.

بلرام شکلا با اشاره به کتاب یکی از نویسندگان بزرگ هندوستان، گفت: او در کتابش از سعدی با عنوان «مهاتما شیخ سعدی» نام می‌برد. مهاتما صفتی به معنی بزرگ است که معمولا همراه گاندی نوشته می‌شود.

وی ادامه داد: برخی می‌گویند سعدی به هندوستان سفر نکرده است، در حالی که در بوستان حکایتی داریم که سعدی در هندوستان به عنوان برهمن بخشی از زندگی را گذرانده است و درباره گجرات، شمشیر و فلفل هند سخنانی بیان کرده است.

شکلا با اشاره به اهمیت شاعران برای ایرانیان، بیان کرد: به عنوان یک خارجی وقتی به ایران می‌آیم و می‌بینم که چقدر به شاعران خود احترام می‌گذارند، شگفت زده می‌شودم. ایرانیان همیشه بهانه‌ای می‌آورند تا به یاد شاعران باشند، خیابان و مترو را به نام شاعران نامگذاری می‌کنند و برنامه‌هایی درباره شاعران برگزار می‌کنند. ما باید این اقدامات ایرانیان درباره شاعران را یاد بگیریم. این دلیل بزرگی برای دوست داشتن ایران است.

 بلرام شکلا ریاست مرکز سفارت هند در جمهوری اسلامی ایران
در پایان این مراسم از حسن انوری و همسر غلامحسین یوسفی قدردانی شد.

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیات

دیگر خبرها

  • ثبت نام طولانی‌ترین پیاده‌روی اربعین آغاز شد
  • فعالیت ۲۹ موکب همدان در ایام اربعین در نجف و کربلا
  • از مشهد تا کربلا با پای دل در طولانی‌ترین پیاده‌روی اربعین
  • آثار سعدی را با نثری روان به نوجوانان ارائه می کنیم
  • کمرنگ‌شدن نشریات تخصصی نوجوانان از عوامل افت شعر نوجوانان است
  • از هند تا ایران؛ استقبال شاعران از غزل رهبر انقلاب
  • چرا شعر نوجوان مورد توجه نیست؟
  • فیلم| شعرخوانی شاعران شیرین‌زبان اصفهان در شب شعر کمال
  • شاعران ۵ کشور برای عملیات وعده صادق شعر سرودند
  • «شیخ اجلّ» یکی از چهار عنصر ادبی ایران است