Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - هفته نامه چلچراغ - نيلوفر حامدي: تصوير معروفي از سال 1914 باقي مانده که در آن، دو پليس مرد يک سافروجت را دستگير کرده اند. سافروجت به معني حق راي دادن است و اصطلاحي بود که در آن سال ها به برخي از اعضاي موج نخست فمينيسم اطلاق مي شد. زناني که براي کسب نخستين مطالبه مدني خود، يعني راي دادن تلاش مي کردند و تحت تاثير سبک هاي اعتراضي روس ها، مثل اعتصاب غذا بوده اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


اين اولين داشته ها و دانسته هاي ما از آغاز به کار فمينيست است. يعني پيش از اين که اين کمپين دچار تقسيمات ليبرال و راديکال و سوسياليستي شود، با گذر زمان و افزايش اقبال عمومي نيست به اين جريان، چه از سوي زنان و چه از سوي مردان- چرا که فمينيست ها تنها زن ها نيستند- ابعاد مختلف تاثيرگذار در يک جامعه شروع به واکاوي اين موضوع کردند.
چيزي نگذشت تا مطالبات مدني فمينيست ها از حق راي، حق مالکيت و حق طلاق به حضور زنان در جبهه هاي عمومي جامعه کشيده شد و جنس سهم خواهي ها هم تغيير کرد. عمومي تر شدن مکتب فمينيسم از يک طرف باعث شد مباني فرهنگي- هنري يک جامعه مثل نقاشي، معماري، سينما و... تحت تاثير آن قرار بگيرند و از طرف ديگر به محض اين که طيف وسيع تري از مردم با آن آشنا شدند، افراطي گري هم جان گرفت. درست شبيه به خيلي از رويکردهاي ديگر فرهنگي اجتماعي که بارها رخ مي دهد و رسالتشان از ريل هميشگي، طبيعي و نرمالش خارج مي شود و رنگ و رويي غيرمنطقي مي گيرد و حتي به بدنه ماجرا آسيب مي زند.
دختري که زير بار فضاي پدرسالارانه حاکم بر خانه است. زني که تمام سهمش از زندگي تحمل کتک هاي بي امان همسر است. زني که محکوم به پذيرفتن تمام قوانيني است که مردهاي خانه اش بر او روا مي دارند و خودش حتي ذره اي حق انتخاب ندارد. دختري که همه آرزويش از زندگي ادامه تحصيل است، اما پدر خانواده اعتقادي به اين قرتي بازي ها براي دختر جماعت ندارد. دختري که براي تمام کارهاي زندگي اش موظف است به برادري بزرگ تر جواب پس بدهد، چون او مرد است و رييس خانه.

اين ها و هزاران نمونه شبيه به اين، کليشه اي ترين قالب هاي ذهني ما از ظلم هايي است که به زنان يک جامعه، به ويژه جامعه جهان سومي روا مي شود. تصاويري که خالص ترينش را مي توانيم در اخبار حوادث روزنامه ها بخوانيم.
از طرف ديگر جامعه اي که تحت تاثير اين اخبار قرار مي گيرد، ناخودآگاه زبان فرهنگ و هنرش تغيير مي کند و به نقاشي و معماري و سينماي مطالبه گرش که نگاه مي کنيد، طعم تلخ همين حوادث را مي دهد. حال تصور کنيم که يک هنر بخواهد در سطح همين کليشه ها باقي بماند. انگار که تمام مطالبات مدني زنانه اش در همان موج اول و دوم فمينيسم گير کرده است و نتوانسته خود را با پيشرفت زمان، جامعه، مردم و افکارش تطبيق دهد. آن وقت است که هنرمند که موظف است همواره جلوتر از جامعه و زمان و تاريخش باشد، نه تنها جلوتر نيست، بلکه خيلي هم عقب مي ماند.
در چنين شرايطي آن جامعه و مردمانش در مواجهه با اين هنر به دو بخش تقسيم مي شوند. يک بخش آن ها که از هنرمند خود پيشي گرفته اند که پي گيري آثار او برايشان چيزي جز خمودي و نااميدي ندارد. بخش دوم اما آن هايي هستند که هم راستا با همان هنرمند شايد هم عقب تر فکر مي کنند. اين طيف ابتدا با توهمي از آگاهي رو به رو مي شوند که تصور مي کنند به خوبي از چالش هاي جامع آگاه اند، اما از اين هم بدتر آن است که چنين افرادي سطح کنش هاي اجتماعي را تا حد خودشان پايين مي کشند و نتيجه چيزي جز دور ماندن از هدف اصلي و گم شدن آن نيست.
نتيجه دقيقا مي شود همان اتفاقي که شايد در جامعه خودمان به خوبي مي توانيم لمسش کنيم. جامعه اي که بخش گسترده اي از زنانش شايد فراموش مي کنند چقدر بايد مراقب سلامتي پوست و مو و دندان هايشان باشند، اما از آخرين مدل کرم پودر آمريکايي غافل نمي شوند! زناني که به زور در طول سال يک کتاب مطالعه مي کنند، اما حواسشان هست موقع ازدواج مهريه بالا طلب کنند تا به خيال خودشان زندگي شان تضمين شود!

بد نيست همين اول ماجرا بگوييم که نگارنده نه منتقد سينماست و نه دانش ويژه اي درباره آن دارد. در بهترين حالت يک مخاطب علاقه مند به سينما و بيشتر از آن يک جست و جوگر در امور مربوط به زنان است. با اين وجود باري بررسي اين موضوع يعني «افراطي گردي در فمينيسم» سراغ کارنامه تهمينه ميلاني رفتيم. کارگرداني که عموم مردم او را با فيلم هاي زنانه اش مي شناسند. فيلم هايي که يک هيرو زن به دنبال نداشته هايش است. زنان زخم خورده! دو کلمه اي که شخصيت زنان حاضر در فيلم هاي تهمينه ميلاني را به تصوير مي کشد.
زنان زخم خورده و البته کمي هم کرم خرد. اين شايد عبارت بهتري باشد براي زنان جامعه هنري ميلاني. از شخصيت فرشته در فيلم «دو زن» گرفته که با وجود تمام آزارهاي حس عاشق پيشه، بعد از تصادف و زنداني شدنش از نامزدش مي خواهد پول ديه براي حسن بپردازد، تا همين مليح «ملي و راه هاي نرفته اش» که با وجود تمام آزارهاي همسرش سيامک باز هم بعد آزاد شدن از زندان او را مي بخشد.
جاي مي خواندم که درباره آثار ميلاني نوشته بود: «دغدغه هاي جامعه شناسانه اش همواره يادآور تعصب او براي احقاق حقوق پايمال شده زنان است. زناني که او تصوير مي کند، اکثرا در رويارويي با جامعه مردسالار سر به عصيان گذاشته اند.»
اين دقيقا يکي از همان نقاط عطف در بررسي کارنامه اين کارگردان ا ست. اين که به نظر بسياري از مخاطبان سينما، فيلم هاي ميلاني بيشتر از اين که نمايشي از احقاق حقوق زنان باشد، بيشتر در تلاش است تا چهره اي هيولايي از مردان نشان دهد که اين يکي از اصلي ترين آسيب هاي فمينيسم افراطي است. ديدگاهي که مردان را ديوهاي دوسري نشان مي دهد که چيزي جز هوسراني بلد نيستند، عشق و محبت سرشان نمي شود، عموما رفتارهاي عصبي دارند، که نشئت گرفته از تربيت هاي غلطشان است و همه عمرشان با ظلم و ستم به زن ها مي گذرد.
درواقع شخصيت پردازي آن دسته از آثار ميلاني که برپايه فضاي زنانه ترسيم مي شود، تماما سياه و سفيد است. سياه به اندازه همان حسن که بعد تمام آزارهايي که به فرشته مي دهد، باز هم محبتش را فراموش مي کند و همسرش رامي کشد و سفيد به اندازه همان فرشته که انگار نه تنها هيچ بدي در وجودش پيدا نمي شود، بلکه ذره اي هم ذکاوت ندارد تا بفهمد چنين پسري تا چه اندازه براي او و زندگي اش خطرناک است.
اما اتفاق خوبي که در مسير شخصيت پردازي هاي ميلاني رخ مي دهد، پيوستاري است که آن ها از ضعف مفرط تا قدرت نمايي هاي عجيب و غريب طي مي کنند. فرشته «واکنش پنجم» را به خاطر داريد؟ زن خانه اي که همسرش را از دست داده بود و پدرشوهرش از او خواسته بود يا با پسر ديگرش ازدواج کند، يا بچه هايش را از او خواهند گرفت.
اين شرط باعث مي شود زني همچون فرشته که با توجه به توصيفات روند داستان نشان مي دهد زني حسابي وابسته است، تصميم مي گيرد فرار کند و سختي هاي زيادي در اين راه مي کشد. يا در آخرين کارش مليحه، يک شاگرد خياطي که در خانواده اي متوسط رشد کرده، تصميم به خودکشي مي گيرد.
اين نگاه البته به همان اندازه که مي تواند تا حدي بخش مثبت کارهاي ميلاني محسوب شود، به همان اندازه هم نقطه ضعف است، چرا که در آثار ميلاني هيچ زن پيش رويي وجود ندارد. زني که اهل ماجراجويي باشد، يا زني که به دنبال استقلال يا حقوقش برود. زن هاي حاضر در آثار اين کارگردان عموما از سر ناچاري تصميم مي گيرند کاري متضاد با ماهيت وجود خودشان نشان دهند.

درواقع ميلاني براي ايجاد ساز و کاري که بحثش را پيش ببرد، عموما از پايين ترين ساحت زنان استفاده مي کند، يا اگر قشر مورد نظرش طبقه متوسط هم هستند، زناني نسبتا ضعيف مورد بررسي قرار مي گيرند. اين در حالي است که شايد چنين رويکردهايي 10 سال گذشته کمي مخاطب داشت، اما در جامعه فعلي چنين نگاهي عملا کمکي به فضاي زنانه نخواهدکرد. جامعه اي که حسابي پوست انداخته و وضعيت زنانش تغيير کرده و بخش اعظم دانشجويانش را دختران تشکيل مي دهند که ميل به ازدواج در آن ها کاهش يافته، در بخش عمومي جامعه حضور دارند و شغل هاي زيادي را به عهده مي گيرند.
اين رويکرد در جامعه اي که مطالبه گرانش به دنبال گرفتن سهم زنان در وزارت خانه ها هستند و ائتلاف هاي انتخاباتي که تجمع زنان در آن زياد است، مورد اقبال ويژه اي قرار مي گيرد، دقيقا همان عقب ماندن هنرمند از جامعه است.
به طور کلي تهمينه ميلاني 14 فيلم ساخته که «افسانه آه»، «واکنش پنجم»، «تسويه حساب»، «دو زن» و اين آخرين يعني «ملي و راه هاي نرفته اش»، فيلم هايي تماما زنانه و با نگاه فمينيست گرايانه هستند. نقطه مشترک تمام اين فيلم ها، ستم کردن و فريب دادن زنان، حضور مردهايي شيطان صفت، تمرکز روي قشر منفعل جامعه زنان و در برخي از آن ها انتقام گرفتن هم وجود دارد.
از نظر بسياري از منتقدان اما افراطي ترين نگاه فمينيستي در اثار ميلاني در «تسويه حساب» خود را نشان داد. چهار دختر زنداني که به دلايل مختلف زنداني مي شوند و بعد آزادي تصميم مي گيرند از مردها انتقام بگيرند. آن ها به شکل غلو شده اي در طول فيلم اداهاي مردانه از خود نشان مي دهند و مثل فيلمنامه هاي ديگر مردان را شبيه جلاد مي بينند.
پس از اين که مردان را به دام مي اندازند، آن ها را به صندلي مي بندند و مورد ضرب و شتم قرارشان مي دهند و از اين کار و درد کشيدن مردان لذت مي برند. درواقع اين فيلم بيشتر از اين که ظلم وارد شده به زنان و حقوق پايمال شده شان را نشان دهد، تصويري از انتقام و نفرت جويي ذهن ميلاني نسبت به مردان است. گويي که اين فيلم تسکيني است براي خودش!
البته با وجود همان پوست اندازي هايي که در جامعه رخ داده است، بدون شک همين لحظه در پيشرفته ترين کشورهاي دنيا هم به زنان ظلم مي شود. هنوز هم در بسياري از کشورهاي جهان اولي دستمزد زنان و مردان در يک کار برابر مساوي نيست. هنوز هم از زنان به ويژه در صنعت هاي مد و لباس استفاده هاي ابزاري مي شود.
هنوز هم شوخي ها و عبارت هاي جنسيت زده در بسياري کشورها و بين مردمانشان عادي است. هنوز هم زنان براي داشتن بسياري از حقوق حداقلي شان مجبور به جنگ شبانه روزي هستند. با اين که در قرن بيست و يکم هستيم و يک دوم جمعيت دنيا و دوسوم کارهاي دنيا را زنان تشکيل مي دهند، اما تنها 10 درصد درآمد جهاني و کمتر از يک درصد دارايي هاي جهان براي زنان است.

از يک ميليارد بي سواد دوسوم زنان هستند و 60 درصد از کودکان محروم از آموزش دوره ابتدايي را دختران تشکيل مي دهند. بي شک نگارنده به تمام اين ضعف ها آگاه است، ولي مسئله اين جاست که نحوه مقابله با اين معضل چيزي که خيلي ها تصور مي کنند، نيست.
همان طور ک در ابتداي گزارش هم عنوان شد، موج نخست فمينيست که تا سال 1960 ادامه داشت، به نقد نقش محدود زنان در جامعه و هم چنين وضعيت نامساعد آن ها مي پرداخت و کمتر هدفش سرزنش جنس مقابل بود. موج دوم اما تمرکزش را معطوف محدوديت هاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي کرد. نکاتي درباره نابرابري هاي رسمي و غيررسمي در خانواده و محل کار، حقوق مربوط به باروري و زنانه نگري از جمله آيتم هاي مورد نظر اين موج بود. اما موج سوم مي گويد بايد به طور کلي اين مدل هاي مردانه را کنار گذاشت و براي زن ماهيت مستقل تري قائل شد.
اين مکتب در تمام اين سال ها مورد نقدهاي مختلف قرار گرفته و در حال حاضر همه فمينيست ها به اصل موضوع تلاش براي احقاق حقوق زنان معتقدند، اما در مورد ستم ديدگي و روش هاي مبارزه با آن است که اختلاف نظر وجود دارد. مقوله اي که به خاطر برخي از همين اختلاف نظرها و افراطي گري هايي که پيش تر هم ذکر شد، حالا دچار عوارض هم شده است.
کافي است جست و جويي کوتاه در شبکه هاي اجتماعي کنيد تا ببينيد مانيفست هاي مربوط به احقاق حقوق زنان چقدر طرفدار دارد. حتي در بين مردان، آن دسته که خودشان را بيشتر طرفدار حقوق زنان نشان مي دهند، هم بيشتر مورد مقبوليت قرار مي گيرند و همين اين که روشن فکرتر به نظر مي رسند. البته که اين موضوع به خودي خود آسيب زا نيست، اما آسيب از زماني آغاز مي شود که پيشروهاي يک جامعه که وظيفه آگاه سازي را برعهده دارند، نويسندگان، کارگردان ها، نقاشان، عکاسان و ساير چهره هاي برجسته و تاثيرگذار، خودشان آگاهي پاييني نسبت به ماجرا دارند.
حتي اين فضا مي تواند با استفاده ابزاري براي رسيدن به شهرت و مقبوليت همگاني به تهديدي جدي هم براي زنان تبديل شود. در نتيجه در اين بين بيش از هر نهاد و ارگان و شخصي، فرد به فرد زنان مسئوليت اصلي را برعهده دارند. زناني که با رسيدن به آگاهي، گرفتن حق اشتغال را در پيش از ازدواج مقدم بر تعداد سکه هاي مهريه شان مي دانند. زناني که خودشان را مي شناسند، مطالعه مي کنند، به دنبال مطالبه گري هستند و سعي مي کنند راهش را ياد بگيرند.
زناني که از حق و حقوقشان بيشتر از يک عبارت «من فمينيستم» را بلدند. نيازي هم ندارند ژست روشن فکري بگيرند تاب ه بقيه نشان دهند چقدر بارشان است، اما وقتي که بايد، مثل يک زن واقعي مقابل هر حرف زوري مي ايستند و يک نفره همه دنيا را آن شکلي که مي دانند درست است، رهبري مي کنند.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۶۳۴۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کارکنان سازمان فرهنگی سربازان مقابله با هجمه فرهنگی هستند

شهردار کرمانشاه با اشاره به هجمه فرهنگی گفت: سازمان فرهنگی شهرداری کرمانشاه خط مقدم مبارزه با این تهاجم است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا از کرمانشاه، نادر نوروزی امروز _ دوشنبه سوم اردیبهشت _ در دیدار با رئیس و مدیران سازمان فرهنگی شهرداری کرمانشاه که در سالن جلسات دفتر شهردار کرمانشاه برگزار شد اظهار کرد: فرهنگ نقش مهمی در جامعه دارد که اهداف آن بسیار گسترده است.

وی با بیان اینکه یکی از مشکلات موجود کرمانشاه عدم ترسیم چشم‌انداز فرهنگ عمومی است افزود: حضوراً به امام جمعه محترم، آمادگی خود را برای ترسیم این چشم‌انداز اعلام کرده‌ایم.

شهردار کرمانشاه با بیان اینکه عناصر، هنجار و آسیب‌های فرهنگی را باید شناخت، تصریح کرد: دیدگاه ساز و کاری و آسیب‌شناسی دو نگاه به فرهنگ است. بحران هویت در جامعه دیده می‌شود و باید برای آن برنامه‌ریزی کرد، هجمه فرهنگی که مقام معظم رهبری سه دهه قبل به آن اشاره کردند مورد توجه قرار نگرفت و اکنون با وضعیت موجود مواجه شده‌ایم.

نوروزی با بیان اینکه بحران هویت مسئله خطرناکی است که باید برای آن چاره‌اندیشی کرد، ادامه داد: از بین رفتن اعتماد در جامعه مشکل دیگری است که باید مورد توجه قرار گیرد.

وی اضافه کرد: باید این را باور کنیم که آسیب اجتماعی فرهنگی در جامعه وجود دارد و باید برای رفع این آسیب‌ها برنامه‌ریزی و حرکت کرد.

شهردار کرمانشاه با اشاره به تهاجم فرهنگی و بیان اینکه کارکنان سازمان فرهنگی شهرداری کرمانشاه، سربازان و خط مقدم مبارزه با این آسیب‌ها در جنگ فرهنگی هستند، گفت: این سازمان پازل اصلی جنگ نرم در شهر کرمانشاه است که با توجه به آسیب‌ها و هجمه فرهنگی، باید جهاد کرد.

نوروزی ارزش‌های دینی و انقلابی، زندگی در شهر، هویت، اخلاق و سلامت و نشاط عمومی جامعه را به عنوان پنج محور و مأموریت سازمان فرهنگی اعلام و تاکید کرد: علاوه بر اهداف ترسیم شده، باید از نظرات نخبگان نیز استفاده کرد، یک میلیون نفر در این شهر زندگی می‌کنند با یک میلیون دیدگاه و نظر متفاوت که باید تمام این‌ها دیده شود.

وی تاکید کرد: برنامه‌های خوبی از سوی سازمان فرهنگی تنظیم شده است و دیدگاه رئیس این سازمان خوب و توانایی انجام امور را دارد.

کد خبر 746963

دیگر خبرها

  • چین: «مس عینک» بدون آسیب به آثار باستانی استخراج می‌شود
  • طنز نقشی حیاتی در ترویج دموکراسی و عدالت اجتماعی دارد
  • مسائل روز جامعه در تولید آثار هنری مورد توجه باشد
  • خبرهای خوب مقابله با آسیب‌های اجتماعی مرتبط با زن و خانواده
  • کارکنان سازمان فرهنگی سربازان مقابله با هجمه فرهنگی هستند
  • بازگشت به روایت اقتصاد و جامعه
  • مطالعات جامعه‌شناسی فاجعه
  • نگاهی بر سیر تاریخی شغل و زنان در جامعه
  • حجاب مقوم عاملیت زن مسلمان
  • دست برتر مردم در حجاب