رويکرد دولت تدبير نسبت به آمريکا در مسير دوربرگردان/ صبح بدون تحريم چگونه به ديوانگي ختم شد؟
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۵۶۳۷۹۳
خبرگزاري آريا - لحن اين روزهاي روحاني نسبت به آمريکا، به گونهاي است که گويي او از راهي طولاني و پرپيچ وخم بازگشته و اکنون، خسته و زخمخورده در انتهاي مسيري قرار دارد که قدم نهادن در آن را براي ديگران، «ديوانگي» ميخواند، روحاني از چه راهي برگشته؟
گروه سياسي خبرگزاري فارس- احد شيرزاد: روزهاي نخست آبان، تصاوير حضور محمّدجواد ظريف در کشورهاي آفريقايي و افتتاح يک بيمارستان در «اوگاندا» واکنش کاربران شبکههاي اجتماعي را برانگيخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همان روزها، اسحاق جهانگيري که براي شرکت در اجلاس کشورهاي دي 8 به ترکيه سفر کرده بود، در ديدار با رجب طيب اردوغان از ضرورت به کارگرفتن پول ملّي در مبادلات دوجانبه سخن گفت.
معاون اوّل رئيسجمهور که چند ساعتي بيش از بازگشتش نگذشته بود، راهي سالن اجلاس سران شد تا در مراسم روز ملّي صادرات سخنراني کند. جهانگيري از تغيير ساختار وزارت خارجه خبر داد: «وزارت امور خارجه در حال تغيير ساختار خود است و ميخواهد مرکز سياست خارجه را ديپلماسي اقتصادي قرار دهد و معاونت اقتصادي، موضوع اصلي اين وزارتخانه بشود.»
چند روز بعد عبدالرضا رحماني فضلي نامهاي به اسحاق جهانگيري نوشت و در آن از تشکيل «قرارگاه مردمي اقتصاد مقاومتي» خبر داد. قرارگاهي که به گفته معاون اقتصادي وزير کشور، قرار است زمينههاي حضور اقشار مختلف مردم در اقتصاد را فراهم کند.
اينها همه نشانههايي از يک واقعيت بود. واقعيتي که نقطه عطف آن را چند روز بعد، شخص حسن روحاني رقم زد. رئيس جمهور که براي تکميل کابينه به بهارستان رفته بود، رويه خود مبني بر محترمانه سخن گفتن با آمريکا را کنار نهاد و آشکارا، کنايه زدن را در دستور کار قرار داد: «اگر آمريکا يک رژيم هم باشد، اين تعهد يک رژيم در برابر يک نظام بزرگ به نام جمهوري اسلامي ايران است...».
روحاني به اين بسنده نکرد و کليدواژهاي را به کار برد که فرداي آن روز، بر تارک بسياري از روزنامههاي صبح نشست: «امروز آمريکاييها به بعضي از کشورهاي شرق آسيا پيغام مذاکره ميدهند؛ مگر ديوانه شدند که با شما مذاکره کنند».در حالي که مذاکره، دال مرکزي گفتمان روحاني در سراسر دولت يازدهم بود، حال بايد بررسي کرد که کدام اتفاق يا اتفاقات باعث شده که او، مذاکره را ديوانگي بداند.
لحن و ادبيات اين روزهاي روحاني نسبت به آمريکا، به گونهاي است که گويي او از راهي طولاني و پرپيچ و خم بازگشته و اکنون، خسته و زخمخورده در انتهاي مسيري قرار دارد که قدمنهادن در آن را براي ديگران، «ديوانگي» ميخواند.
حسن روحاني از چه راهي برگشته؟ راز رويکردهاي متفاوت دولت دوازدهم که به نشانههايي از آن اشاره شد چيست؟ رئيس جمهور، ديگران را از گام نهادن در کدام مسير نهي ميکند؟
بايد قدري به عقب برگرديم، جايي که حسن روحاني تنور سرد انتخابات 92 را با يک جمله داغ کرد: «سانتريفيوژ بايد بچرخد، چرخ اقتصاد و زندگي مردم هم بايد بچرخد». راهکار چرخيدن چرخ کارخانهها را هم در اين سخن روحاني به خوبي ميتوان ديد: «بنده معتقدم مذاکره با آمريکا راحتتر از مذاکره با اروپاست چرا که اروپاييها به دنبال "آقا اجازه" از آمريکا هستند. ... آمريکاييها کدخداي ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است...».
قرعه دولت يازدهم به نام حسن روحاني زده شد و او براي حل و فصل نهايي پرونده هستهاي ايران، خيزي بلند برداشت. روحاني ابتدا، موافقت رهبر انقلاب براي ارجاع پرونده هستهاي از شوراي عالي امنيت ملّي به وزارت خارجه را گرفت و محمّدجواد ظريف که از ديپلماتهاي مورد اعتماد خود و آيتالله هاشمي رفسنجاني بود را به مجلس معرفي کرد تا همه چيز مهياي آغاز دوراني جديد در روابط خارجي ايران و مذاکره با رويکردي تازه باشد.
مذاکره، نه صرفاً ابزاري براي حل و فصل يک پرونده خاص در حيطه سياست خارجه، بلکه شاهکليدي بود در دست روحاني تا به وسيله آن، بسياري از قفلهاي داخلي نظير رکود، تورم، اشتغال، مسکن و ساير معضلاتي براي حل و فصل آنها از مردم رأي ستانده بود را بگشايد. شايد وعده 100 روزه مشکلات نيز مبتني بر همين پيشفرض، فرا روي افکار عمومي نهاده شد.
با اينکه بسياري از کارشناسان با در نظر گرفتن تجارب گذشته، نسبت به چيدن همه تخم مرغها در سبد مذاکره به روحاني هشدار دادند، اما پاسخ او به همه اين نصايح، يک حرف بيش نبود: «تحريمهاي ظالمانه بايد از بين برود تا سرمايه بيايد. تا مسئله محيط زيست حل شود. تا اشتغال جوانان حل شود. تا صنعت جامعه حل شود. تا آب خوردن مردم حل شود. تا منابع آبي زياد شود. تا بانکهاي ما احيا شود ...».
توافق ژنو در سه ماه نخست دولت، هرچند توافقي اوليه به شمار ميآمد اما براي روحاني که بايد گزارش فعاليتهاي چندماهه خود را به مردم ارائه ميکرد صيد بزرگي به شمار ميآمد.
در اين ميان، نخستين سفر روحاني به سازمان ملل، تبديل به يک نقطه عطف شد. گفتوگوي تلفني رؤساي جمهور ايران و آمريکا براي نخستين بار پس از انقلاب، تبديل به بمب خبري رسانهها شد و موجي از اظهارنظرهاي مخالف و موافق را به راه انداخت. همان روزها بود که زمزمههاي راهاندازي پرواز تهران-نيويورک نيز به گوش ميرسيد. اين اظهار روحاني که «اوباما را فردي مؤدب و باهوش يافتم» نيز بيانگر اين بود که دوران تازهاي در حال رقمخوردن است.
به موازات رفت و آمدهاي پرحجم ديپلماتيک، در داخل نيز طيف چشمگيري از رسانهها با فعال کردن روزشمار توافق، در حال آمادهسازي افکار عمومي براي توافقي تاريخي بودند، به گونهاي که دنياي بدون توافق ايران و 1+5 به هيچ وجه قابل تصور نبود! کمي بعد که زمزمههاي توافق قوت گرفت، اين رسانهها مشغول زمينهسازي براي يک دوران گذار شدند. دوران گذاري که قرار بود ايران را پس از سه دهه رويارويي با آمريکا، تبديل به عضو جامعه جهاني کند!در حالي که انقلاب، دوران جديدي از روابط خارجي را تجربه ميکرد و خطوط مختلفي حول سياست خارجهي جمهوري اسلامي شکل گرفته بود، اما خط اصلي و حقيقي انقلاب هيچگاه گم نشد و فردي وجود داشت که با رصد دقيق شرايط و گامهاي دشمن، خط اصلي را براي افکار عمومي تفسير ميکرد و نسبت به حيله گري و بدعهدي طرف مقابل به دوستان هشدار ميداد. صاحب جمله ماندگار «کليد حل مشکلات در ژنو و لوزان و نيويورک نيست»، آنچه که امروز ديوانگي خوانده ميشود را آن روزها در خشت خام ميديد و در حالي که مهندسي افکار عمومي به گونهاي رقم خورده بود که همه چيز حکايت از يک توافق تاريخي و گشايش ماندگار داشت، در همان ابتداي مذاکرات، اين پيشبيني تاريخي را رقم زد: «مذاکره در موضوعات خاص اشکالي ندارد؛ منتها گفتم من اعتماد ندارم، خوشبين نيستم به مذاکره، لکن ميخواهند مذاکره کنند، بکنند؛ ما هم به اذنالله ضرري نميکنيم. يک تجربهاي در اختيار ملّت ايران است که...اين تجربه ظرفيّت فکري ملّت ما را بالا خواهد برد.»
قطار پر سر و صداي مذاکرات که از ايستگاه «ژنو» و «لوزان» عبور کرده بود سرانجام به نقطه پاياني خود در «وين» رسيد و پس از 11 سال کلنجار ايران و غرب، منجر به توافقي شد که باعث ترک خوردن ديوار تحريمها شد؛ البته نه در واقعيت، بلکه صرفاً در اذهان جامعه!
هر چه از «صبح بدون تحريم» فاصله گرفتيم، نه تنها خبري از گشايش و ورود به مسير جديد نبود، بلکه گويي به يک «دوربرگردان» نزديک ميشديم و توافق، چيزي جز از سر گيري دور تازهاي از فشار عليه ايران نبود، اما اين بار ذيل آنچه که خود پاي آن را امضاء کرده بود؛ يعني برجام!
حسن روحاني که فرستادهاش به سازمان ملل با دست رد دولت باراک اوباما مواجه شده بود و دو ميليارد دلار از اموال کشورش را بلوکه شده ميديد شايد خيلي زود دريافت که توافق، نه مشکل آب را حل خواهد کرد و نه مسکن و تورم را؛ لذا اظهارات برجامياش، انتزاعيتر شد. اگر تا ديروز سخن از چرخيدن چرخ کارخانه و حل مشکل آب آشاميدني بود، امروز دفع سايه جنگ، اثبات دروغگويي آمريکا و مسائلي از اين قبيل مطرح ميشد.
انتخابات رياست جمهوري آمريکا نزديک بود و ادامه حيات برجام براي دولت ايران، مستلزم استمرار دولتي بود که پاي توافق را امضاء کرده بود؛ از اين رو، تصوير هيلاري کلينتون، پاي ثابت صفحه نخست بسياري از رسانههاي داخلي شد. اما روي کار آمدن دونالد ترامپ همه محاسبات را بهم زد. وضع پياپي تحريم عليه ايران و توهينهاي کم سابقه به ملت ايران از سوي رئيس جمهور جديد، روحاني را به نقطهاي رساند که از تريبون مجلس شوراي اسلامي مذاکره با آمريکا را ديوانگي بنامد.
امروز اما روحاني از يک «راه طي شده» سخن ميگويد و اگر چه 4 سال عمر دولت او و ملّت ايران پاي بدست آمدن تجربهاي ذيقيمت و تاريخي براي او ريخته شد، اما به هر تقدير تغييرجهت کنوني او را بايد به فال نيک گرفت و از آن استقبال کرد. آنچه به عنوان نشانههاي اين تغيير مطرح شد، شايد نشانههايي چندان قوي و کافي به نظر نرسد و تا نقطه مطلوب فاصله داشته باشد، اما نبايد فراموش کرد که اين هنوز آغار راه است و بايد به روحاني و تيمش فرصت داد.
حسن روحاني امروز در نقطهاي سرنوشتساز ايستاده و براي مسير طولاني پيش رو، بيمها و اميدهايي را پيش روي خود ميبيند. عبرت گرفتن هرچه بيشتر از آنچه امروز ديوانگي ميخواند و ادامه دادن مسير اين روزهاي خود، اميدهاي پيش روي اوست. در مقابل، يکي از بيمها اين است که او بخواهد اروپا يا همان شرکاي اصلي آمريکا را جايگزين آمريکا کند. بيم ديگر آن است که او باز هم قصد چشيدن مزه مذاکره با آمريکا کند! چه اينکه نشانههاي آن کم و بيش در سخنراني مشهور اخير او وجود دارد: «يک کسي عهدي ميبندد و ميگويد پاي پيمان خودم تا آخر ايستادهام و به آن عمل ميکنم و جايزه من اين است که راجع به موضوع ديگر گفتوگو کنيم. اين حالا قابل بحث است...».معناي اين سخن اگر ارسال آخرين پالسها براي آمريکا باشد، نشاندهندهي آن است که روحاني هنوز از مذاکره با آمريکا قطع اميد کامل نکرده و آنها ميتوانند اهرم شرطيسازي ايران را همچنان در دست داشته باشند و در مقاطعي با کاهش فشارها و پوشيدن دستکش معروف(مخملي)، روحاني را به اين نقطه برسانند که بايد به آنها جايزه بدهد!
اما روحاني گرم و سرد چشيدهي روزگار است و خوب ميداند که اکنون سال 92 نيست. اگر پرشدن قلب راکتور اراک، نابود شدن سانتريفيوژها و از بين بردن اورانيوم غني شدهاي که خون شهرياريها و احمديروشنها پاي آن ريخته شد، هزينهي سنجش «ايدهي مذاکره مجدد با آمريکا» شد، امروز ديگر روي آوردن به مذاکره با آمريکا، همان خواهد بود که روحاني به کشورهاي شرق آسيا گوشزد کرد!از طرفي، اين پيش بيني حکيمانه که «مذاکرات، ظرفيت فکري مردم را بالا ميبرد» محقق شده و جامعه متمايل به مذاکره با آمريکا در سال 92، امروز آمريکاستيزتر از هر زمان ديگر شده است.به نظر ميرسد براي حسن روحاني که 4 سال فرصت طلايي براي پيشرفت ايران را پيش رو دارد و در سياستورزي خود به نقاط جديدي در ارتباط با روابط بينالمللي دست يافته، وقت آن فرا رسيده است که عميقتر به اين بيان حکيمانه رهبر انقلاب در نوروز 94 بيانديشد:«در نگاه کلان به اقتصاد کشورمان دو جور نگاه وجود دارد. يک نگاه ميگويد که ما پيشرفت اقتصاد را بايد از ظرفيّتهاي درون کشور و درون مردم تأمين بکنيم. ظرفيّتهاي بسيار زيادي در کشور وجود دارد که از اين ظرفيّتها يا استفاده نشده است يا درست استفاده نشده است؛ از اين ظرفيّتها استفاده کنيم... نگاه دوّم به اقتصاد کشور نگاه به پيشرفت اقتصاد با استفاده از کمک بيرون از مرزها است؛ ميگويد سياست خارجيمان را تغيير بدهيم تا اقتصاد ما درست بشود، با فلان مستکبر کنار بياييم تا اقتصاد رونق پيدا کند... امروز شرايط کشور به ما نشان داده است که اين نگاه دوّم يک نگاه کاملاً غلط و عقيم و بيفايده است. همين تحريمهايي که امروز عليه ملّت ايران اعمال ميشود، دليل محکم و متقني است بر غلط بودن اين نگاه؛ يعني شما وقتي که به اميد قدرتهاي خارجي نشستيد تا آنها بيايند اقتصاد شما را رونق بدهند و با زير بار آنها رفتن، اقتصاد را رونق بدهيد، آنها به حدّ کم قانع نيستند....»
انتهاي پيام/
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۶۳۷۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تحریم های جدید ضد ایرانی دولت بایدن
به گزارش حوزه بین الملل خبرگزاری تقریب، وزارت خزانه داری آمریکا در تداوم تحریم های واشنگتن علیه تهران به ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ادعاهای ضد ایرانی اعلام کرد: دفتر کنترل دارایی های خارجی وزارت خزانه داری آمریکا دو شرکت و چهار فرد را که در فعالیت های مخرب سایبری به نمایندگی از فرماندهی سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران دست داشتند، تحریم کرد.
وزارت خزانه داری آمریکا روز سه شنبه به وقت محلی مدعی شد: این بازیگران بیش از ده ها شرکت آمریکایی و نهادهای دولتی را از طریق عملیات سایبری، از جمله حملات فیشینگ و بدافزارها، هدف قرار دادند.
به گفته وزارت خزانه داری آمریکا، در ارتباط با اقدام امروز، وزارت دادگستری آمریکا و دفتر تحقیقات فدرال یک کیفرخواست علیه این چهار نفر به دلیل نقش آنها در فعالیت های سایبری علیه نهادهای آمریکایی را منتشر می کند.
برایان نلسون معاون وزیر خزانه داری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی گفت: بازیگران سایبری مخرب ایرانی در یک کارزار هماهنگ و چند جانبه به هدف قرار دادن شرکت ها و نهادهای دولتی آمریکا با هدف بی ثبات کردن زیرساخت های حیاتی ما و آسیب رساندن به شهروندان ما ادامه داده اند.
او گفت: آمریکا به استفاده از تمام اختیارات دولت خود برای افشا و مختل کردن عملیات این شبکه ها ادامه خواهد داد.
شرکت مهرسام اندیشه ساز نیک، شرکت داده افزار آرمان، علیرضا شفیع نسب، رضا کاظمی فر رحمان، حسین محمد هارونی و کمیل برادران سلمانی از جمله شرکت ها و افرادی هستند که امروز تحریم شدند.
وزارت خزانه داری آمریکا در تداوم ادعاهایش افزود: «بازیگران سایبری ایرانی با استفاده از طیف گستردهای از فعالیتهای مخرب سایبری، از حملات باجافزار علیه زیرساختهای حیاتی گرفته تا فیشینگ و دیگر اقدامات علیه افراد، شرکتها و نهادهای دولتی، به هدف قرار دادن آمریکا ادامه میدهند.»
این نهاد آمریکایی و اجرا کننده فشارهای اقتصادی واشنگتن علیه تهران مدعی شد: «شاخه سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، یکی از سازمانهای دولتی ایران که پشت فعالیتهای مخرب سایبری است، از طریق یک سری شرکتهای سوری برای هدف قرار دادن آمریکا و چندین کشور دیگر فعالیت می کند. اگرچه مدیریت شرکت و کارمندان آنها میدانند که عملیات آنها از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پشتیبانی میکند، اما بسیاری از مردم ایران نمیدانند که برخی از شرکتها در ایران، مانند مهرسام اندیشه ساز نیک، بهعنوان شرکتهای سوری برای حمایت از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استفاده میشوند. مردم ایران باید بدانند که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از شرکت های خصوصی و کارکنان آنها برای رسیدن به اهداف غیرقانونی استفاده می کند.»
دولت بایدن از نخستین روز سال ۱۴۰۳ هجری شمسی به بهانه های مختلف جمهوری اسلامی ایران را تحریم کرده است.
دولت دموکرات جو بایدن که مدعی رویکرد دیپلماسی در قبال ایران و تلاش برای بازگشت به برجام بوده، تاکنون نه تنها موفق به بازگشت به برجام نشده است بلکه با تحریمهای پی در پی به بهانه های برنامه دفاعی بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران از جمله موشکی بالستیک، پهپادی، هسته ای و حقوق بشر، در راستای سیاستهای شکست خورده فشار حداکثری دولت دونالد ترامپ حرکت کرده است.
انتهای پیام/