تجلی قرآن در اندیشه امام حسن مجتبی(ع)
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۶۶۳۰۹۲
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، حسین لطیفی، پژوهشگر بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی به مناسبت سالروز شهادت امام حسن مجتبی(ع)، یادداشتی را با محوریت «تجلی قرآن در اندیشه امام حسن مجتبی(ع)»، در اختیار خبرگزاری ایکنا قرار داده که بدین شرح است:
شخصیت و منش قرآنی امام حسن(ع)
قرآن و عترت دو یادگار ماندگار پیامبر اکرم(ص) هستند که به جهت عظمت والا و نقش حساس و خطیر آنها همواره مورد توجه و اهتمام امت اسلامی بوده و میباشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از این رو قرآن کریم در نزد آنان از جایگاه و اهمیت بسزایی داشته است و در هر فرصتی برای تبین معارف دین جدشان به قرآن تمسک میجستند به عبارتی کلامشان قرآنی و رفتارشان تفسیر قرآن بود.
در این میان امام حسن مجتبی(ع) به عنوان فرزند و دومین جانشین راستین پیامبر اکرم(ص) رفتارش همانند گفتارشان، تفسیر کلام نورانی قرآن بود. به دیگر سخن گفتارشان تفسیر علمی قرآن و رفتارشان تفسیر عملی به شمار میرفت. بنابراین تعجبی نیست که ما در جای جای زندگی و کلام آن حضرت قرآن را حاضر مییابیم. با مطالعه سیره گفتاری و رفتاری آن امام، میتوان به توجه گسترده آن حضرت به قرآن و جایگاه و عظمت آن در تمام زوایای زندگی خود، پی برد. ایشان چنان قرآن را با زندگی خود عجین کرده بود که تمام سخنان، پاسخها و مثلهای آن حضرت برگرفته از قرآن بود. در اينجا اين بحث را در دو بخش – سيره عملي و گفتاري – پي ميگيريم:
1. تجلی قرآن در سیره گفتاری امام
یکی از تبیین معارف دینی است کلام گهربار آن حضرت در خطبه ها، مناظرات، وصایا، نامهها و احادیث به جای مانده از ایشان به طور عمده مبتنی بر آیات الهی بود. از سوی دیگر، تفسیرهای زیادی از ایشان در موضوع آیات قرآنی به جای مانده است. هر دو مورد، یعنی پاسخ سخنانی که براساس قرآن می باشد و تفسیر قرآن، جزء سیره گفتاری ایشان محسوب می شود و ما در اینجا به چند نمونه از اینها اشاره خواهیم کرد:
1.1. شناخت قرآن
بزرگترین کتاب هدایت بشر قرآن کریم است و در حدیث آمده است که امام حسن مجتبی(ع) پیرامون ویژگیهای قرآن فرمود: در این قرآن است چراغهای درخشنده هدایت و شفای دلها و قلبها، پس باید دلها را با فروغ تابناکش روشن ساخت و باگوش دادن به فرامینش قلب و دل را که مرکز فرماندهی بدن است در اختیارش گذاشت، زیرا بوسیله اندیشیدن، قلب، زندگی روشن خود را مییابد، همان طور که رهروان در پرتو نور از تاریکی گذر میکنند.(بحار الانوار، ج75، ص112)
1.2. ضررت تدبر در قرآن و عمل به آن
امام در تفسیر آیه 16 سوره مبارکه حدید«فَقَسَت قُلُوبُهُمْ ۖ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ» وقلبهایشان قساوت پیدا کرد، و بسیاری از آنها گناه کارند. فرمود: سوگند به خدا که آنها را باز داشته است و با تلاوت قرآن معصیت را ترک کردند در حالی که آنها کمتر از آنچه که شما قرآن میخوانید قرآن میخوانند. پس بنگرید در طول آنچه که از قرآن قرائت کردهاند و ببینید که چقدر در میان شما فسق رواج یافته است.(الکشاف فی تفسیر القرآن، ج4، ص64)
1.3. منزلت و پیشوایی قرآن در زندگی
در نگاه امام حسن(ع) قرآن کریم درس و سرمشق زندگی است و تاکید میکنند که مردم باید آن را امام خویش در سیره عملی و زندگانی قرار دهند و بر اساس آن عمل کنند.
دیلمی میگوید: امام حسن(ع) فرمود: در دنیا جز این قرآن، چیزی باقی نمانده است. پس آن را امام خود قرار دهید تا شما را به هدایت (فطرتتان) راهنمایی کند. سزاوارترین مردم به قرآن، کسی است که به آن عمل می کند؛ هر چند آن را حفظ نکرده باشد و دورترین مردم از قرآن، کسی است که به آن عمل نمیکند؛ هر چند آن را بخواند.(إرشاد القلوب دیلمی، ص79)
2. تجلی قرآن در سیره عملی امام
همان گونه که پیشتر اشاره شد رفتار و سیره عملی امام مبتنی و منطبق بر قرآن کریم بود و امام بنابر روش پیامبر و امیر مومنان علی(ع)، این کتاب آسمانی را سرلوحه زندگانی خویش، قرار داده بود همین رفتارهای قرآنی امام بود که بسیاری از مسلمانان را شیفته ایشان کرد و این بهترین روش برای تبیین معارف راستین دین مبین اسلام شمرده میشد.
تلاوت قرآن، جزو برنامههای اصلی زندگی امام بود و قرائت قرآن را به پیروان خویش نیز به توصیه میکردند. در روایتی میفرمایند: هرکس قرآن بخواند، دعایش مستجاب خواهد بود، حال یا فورا و یا با تأخیر»(الدعوات راوندی، ص 24، ح31) و در روایتی دیگر فرمودند: «من ضامن کسی هستم که این بیست آیه را در هر شب بخواند، خدا اورا از هر شیطان سرکش و شیطان حسود و از هر دزد بزهکار و از هر درنده زیانکار نگه میدارد و آن آیه آیه الکرسی و سه آیه آخر سوره حشر است...»(مسند امام مجتبی(ع)، ص 569، ح4)
قرآن در وصیت نامه حضرت(ع)
در مجامع روایی ما چند وصیت از امام حسن مجتبی(ع) ثبت و ضبط شده است. از جمله وصیت نامه امام حسن(ع) به برادر بزرگوارشان امام حسین(ع) میباشد که فرمودند: مرا نزد پيغمبر اكرم دفن كن، زيرا من به آن حضرت و خانهاش از آن افرادى كه بدون اجازه آن حضرت وارد خانهاش شدند سزاوارترم، چون كه بعد از آن بزرگوار كتابى براى آنان نازل نشده. خدا در قرآن مجيد ميفرمايد: اى افرادى كه ايمان آوردهايد! بدون اجازه داخل خانههاى پيغمبر نشويد! (احزاب: 53) بخدا قسم آنان در زمان حيات پيامبر خدا مجاز نبودند بدون اجازه داخل خانههاى آن بزرگوار شوند و بعد از فوت هم يك چنين اجازهاى براى ايشان نيامدهاست. ولى ما چون وارث پيامبر اعظم اسلام ميباشيم بعد از آن حضرت، حق تصرف داريم. (زندگانى حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام ( ترجمه جلد 44 بحار الأنوار)، صص162-163)
احادیث و روایات قرآنی در سیره امام مجتبی(ع)
کلام امام همانند دیگر امامان معصوم علیهم السلام به مانند دیگر زوایای زندگیشان بازتابی از وحی و تجلی قرآن است. آن بزرگواران موضوعات و مضامین معرفتی، اعتقادی، اخلاقی و عبادی را از قرآن میگیرند و آنها را تبیین و توضیح میدهند. و به طور کلی سلسلهای از اندیشهها و باورها را در زمینه حقایق دینی فراروی مینهند. این سلسله اندیشهها و باورها در احادیث، خطب، مناظرات، نامهها و ادعیه آن بزرگواران پدیدار میگردد. به عنوان نمونه امام حسن مجتبی(ع) در ثنای الهی برای تقویت تحمید خود آیاتی را اقتباس کرده و در عبارتی آیه دیگری را که ناظر به قدرت مطلق حق است، اقتباس میکند: «الحمد لله العزیز الجبار الواحد القهار الکبیر المتعال، سواء منکم من اسرّ القول و من جهر به و من هو مستخف باللیل و سارب بالنهار(رعد: 10)، احمده علی حسن البلاء و تظاهر النعماء ... الحمد لله الذی توحد فی ملکه، و تفرد فی ربوبیته، یؤتی الملک من یشاء، و ینزعه عمن یشاء(آل عمران:26)...»(التوحید، ص45)
اهتمام حضرت(ع) نسبت به آموزش قرآن
به یقین شوه آموزش قرآن آن حضرت طبق سنت جدّ و پدر بزرگوارشان بودهاست. پیامبر اکرم(ص) نیز به همان روشی که از جانب جبرائیل امین آموخته بود عمل می کرد. قرآن کریم در این زمینه میفرماید: «سنقرءک فلا تنسی» (اعلی:6 )؛ يعني، در مقام انتقال قرآن، ما بر تو اقرا ميكنيم به گونهاي كه ديگر فراموش نميكني. به بیان دیگر، جبرائیل امین به امر خداوند، قرآن را برای پیامبر(ص)، میخواند و پیامبر(ص)، میشنید. پیامبر اکرم(ص)، نیز این روش را توصیه فرمودهاند: «خيركم من قرأالقرآن و اقرأه»(كنزالعمال، خ 2355)؛ بهترين شما كسي است كه قرآن را بياموزد و به ديگران ياد بدهد.
حضرت علی (ع) در توضیح این روش میفرماید: «ما نزلت آیه علی رسول الله الا اقراینها» (تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 318)؛ هیچ آیهای بر پیامبر اکرم(ص)، نازل نشد مگر اینکه ایشان آن آیه را برای من «اقرا» کردند.
به یقین این روش را حسنین علیهم السلام از جدّ، پدر بزرگوارش و مادر مطهرهشان آموختند؛ یعنی آن حضرات، به لفظ صحیح میخواندند و حسنین میشنیدند و سپس میخواندند. این شیوه که مورد تاکید پیامبر اکرم(ص) بوده، مورد اهتمام آن حضرت نیز بوده است.
آموزش قرآن در عصر امام حسن(ع) و مقایسه آن با زمان رسول الله(ص)
همانگونه که اشاره شد آموزش قرآن در کلیت مسئله فرقی با زمان پیامبر نداشته است. اما به هر روی پیامبر به عنوان پیامآور کلام خدا بود و امام به عنوان مفسر کتاب خدا. از این رو امام در عین پایبندی به سنت جد و پدر بزرگوارش به احتمال بنابر موقعیت زمانی پیش آمده از روش مختلف برای تبیین معارف دینی بهره میبردند. به هر روی امام به عنوان اهلبیت پیامبر و جانشین رسول خدا، هنگامی که به امامت رسیدند که موقعیت جهان اسلام چه به لحاظ جغرافیایی و چه به لحاظ فرهنگی، قابل مقایسه با پیش نبود. بنابر این طبیعی بود که با توجه به شرایط آن عصر از شیوههای متفاوتی بهره برد.
- حفظ، آموزش و قرائت قرآن در زندگانی امام(ع)
امام(ع) در خانه عصمت و طهارت پرورش و در دامن پیامبر اکرم(ص)، پدر و مادر بزگوارشان تربیت یافته است. عصر نزول آیات الهی را درک کرده است. طبعا آیات را از زبان رسول اکرم میشنیدند و برای دیگران من جمله برای مادر بزرگوارشان قرائت میکردند. امام حسن(ع)تنها هفت سال داشتند مادرش فاطمه زهرا(س)او را به مسجد میفرستادند. امام حسن(ع)آنچه را از پیامبر میشنیدند به خاطر میسپردند و وقتی به خانه باز میگشتند شنیدههای خود را برای مادر بازگو میکردند. در آن روزها هر وقت حضرت علی(ع)به خانه باز میگشتند، میدیدند حضرت زهرا(س) آیاتی از قرآن را که تازه بر پیامبر(ص)نازل شده بود از حفظ میخواندند. از او میپرسیدند این آیات و علوم را از کجا آموختی؟ حضرت زهرا(س)پاسخ میدادند از پسرم حسن(ع) آموختم. یک روز امام علی(ع)در خانه مخفی شدند تا ببیند پسرشان حسن(ع)چگونه سخنان پیامبر(ص)را برای حضرت زهرا(س)بازگو میکند. امام حسن(ع) طبق معمول وارد خانه شدند تا آنچه از پیامبر شنیده بودند برای مادر تعریف کنند. ولی این بار هنگام سخن گقتن زبانشان گیر میکرد. حضرت فاطمه تعجب کردند ولی امام حسن(ع)پرده از راز برداشتند و به مادر گفتند: تعجب نکن! شخص بزرگی سخنم را میشنود از این رو زبانم گیر میکند. در همین لحظه حضرت علی(ع) از مخفیگاه خارج شدند و حسن(ع)را در آغوش گرفته و بوسیدند.(بحارالانوار، ج 43، ص285)
نگاهی بر قرآن در زندگانی امام حسن(ع)
روایات فوقالذکر بیانگر این است که امام توجه ویژهای به معانی آیات الهی داشتند تمسک به آیات الهی در احادیثی که از ایشان روایت شده است نشان دهنده ارتباط واقعیاش با قرآن بود.
این چند روایت، نمونه مختصری بود از تجلی قرآن کریم گفتار و رفتار امام حسن مجتبی(ع) و از این نمونهها در سیره آن امام فراوان دیده میشود.
با توجه به آنچه یاد شد، میتوان اهمیت قرآن را در سیره امام به روشنی دید. آن حضرت با تاکید بر قرآن، یادآور میکرد که در مسائل دینی خود باید ابتدا به کتاب مبین تمسک کرد و آن را در متن زندگی خویش نمایاند. از این رو آن بزرگوار با گفتار و سیره عملی خویش جهت به کارگیری معارف قرآن و تدبر در آیات آن، عظمت آن کتاب مقدس را به امت اسلامی آموزش داد.
منبع: ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۶۶۳۰۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا امام برخلاف آستان قدس مخالف بازسازی بقیع و مناره پیامبر بود؟
به گزارش «مبلغ»، محسن قنبریان در یادداشتی بمناسبت سالروز تخریب قبور بقیع که در شبکه اجتهاد منتشر شد، نوشت: اگر سعودی با همین وضعیت سفیانیگری در مذاکره با بخشی از علماء شیعه به توافقی برسد که حرم برای ائمه بقیع بسازد نظر شما چیست؟! کمک میدهید؟! امام خمینی درباره حرم رسول الله(ص) فرمود: «رسول الله نیازی به مساجد اشرافی[مسجدالنبی] و منارههای تزییناتی ندارد.» اما درباره آستان قدس میفرماید: مرکز ایران است! و به خادمی آن حسرت میخورد.(۱)این دو چگونه قابل جمع است؟ چگونه پیامبر به تزیینات نیاز ندارد اما پیامبر زاده دارد؟!
پاسخ اجمالی: در فقاهت انقلابی امام در این وضعیت فرضی نباید به سعودی برای ساخت حرم کمک کرد. اسلام آمریکایی سعودی هم تعمیر و توسعهاش و هم تخریب بقیعاش، هردو محکوم است. تعمیر و توسعه در اسلام اصیل موجه است.
تفصیل نظر امام
۱. امام مثل سایر فقهای معاصر، بناء و توسعه حرمهای ائمه و امامزادگان و حتی علماء و شهداء را جایز میشمارد.(۲)
۲. تفاوت دیدگاه و اوج اندیشه ایشان در این است که: گنبد و بارگاه و تزیینات و تعمیر و توسعه، اصل نیست و موضوعیت ندارد که همواره حکم جواز یا استحباب داشته باشد بلکه تابع یک اصل است اگر آن اصل تأمین بود، اینها جایز اما اگر آن اصل آسیب دید، کاسته شد یا متوقف شد، توسعه و تعمیر غیرجائز میشود!
۳. آن اصل: «ساخت بینش کفرستیز» در کلام ایشان و همان تبری از دشمنان خدا است. اگر ساخت و ساز حرمی به هر طریق این اصل را آسیب زد، جایز نمیباشد.
۴. شواهد این مساله در سیره امام:
الف) پس از تخریب قبور بقیع، برادران شیرازی (آیتالله سید حسن و سید محمد) تلاش میکنند از طریق نامهنگاری علماء نجف و ارسال هیأت برای مذاکره با شاه سعودی، او را قانع کنند اجازه بارگاه و تجدید بناء دهد. از امام هم با اصرار نامهای میگیرند و هم آیتالله خویی. قرار بوده آیتالله حکیم هم در حج با شاه سعودی دیدار و هیأت سیاسی هم ارسال شود. امام در نامهای به یکی از علماء این کارها را بی ثمر و «مذاکره و مباحثه را مضر میخوانند» و توجه میدهند که «اساس مذهب در این بلاد در خطر کفر است».(۳)یعنی وقتی اساس مذهب در خطر کفر است به نظر ایشان ساخت بقیع مشکل گشا نیست. اساس مذهب هم نماز و حج و… نیست. «یؤمن بالله و یکفر بالطاغوت»، «تولی و تبری» است.
ب) وقتی ۳۰ مرداد ۴۸ صهیونیستها بیتالمقدس را آتش زده و به آن خسارت جدی زدند، برخی کشورهای اسلامی از جمله ایران (زمان پهلوی) دست اندرکار ساخت و تعمیر آن شدند. شاه حسابی افتتاح و خود یک میلیون ریال واریز کرد و کمک طلبید درحالیکه با اسرائیل رابطه حسنه داشت! امام در تبعید متنی در جراید عراق منتشر کرد و تعمیر را جایز ندانست!.(۴)در مصاحبه با الجمهوریه عراق فرمود: «تا زمانی که فلسطین اشغال شده، آزاد نشده است مسلمانان مسجد الاقصی را نباید تجدید بناء کنند بگذارند جنایت صهیونیزم هماره جلوی چشمان مسلمان مجسم باشد و مایه حرکتی برای آزادی فلسطین گردد».
ببینید سخن از عدم همکاری با شاه نیست سخن از این است که ساخت بیت المقدس با وجود جنایات اسراییل، کفرستیزی مسلمانان را کند میکند و لذا جایز نیست.
ج) در تجدید بنای قبر شهید مدرس -که پهلویها در تخریب آن میکوشیدند- هم به تقدم ساخت بینش کفرستیز مدرس توجه دادند: «باید تلاش کنیم تا ابعاد روحی و بینش سیاسی، اعتقادی او را هرچه بهتر بشناسیم و بشناسانیم و با خدمت ناچیز خود مزار شریف و در افتاده او را تعمیر و احیاء کنیم»(۵)امام صرفا گنبد و بارگاه برای شهید مدرس نمیخواهد که مثل هر محترمی او هم داشته باشد بلکه احیاء قبر او را برای ایجاد روحیه انقلابی او در مردم و بینش کفر ستیز او در جامعه میخواهد.
د) در دستور ساخت مصلای پایتخت هم به این اصالت در مقابل آن فروعات (خود بناء و نحوهاش) توجه میدهد: «ان شاء الله در کنار ساختن مصلای تهران در ساختن بینش کفرستیزی مسلمانان موفق باشید.»(۶)
تفاوت فتاوای مبتنی بر این مبنا
مبنای رقیب گنبد و بارگاه را فی نفسه خوب و مطلقا جایز میداند مگر مفسده خاصی پیش آید و توجه به این اصل ندارد که در خدمت ساخت بینش کفر ستیز هست یا نه؟ لذا برایش گنبد و بارگاه عهد صفوی و افشاری، صدامی یا انقلابی فرقی ندارد و همه جایز است.
معلوم نبود اگر امام زنده و مرجع عراق بود با تعمیر و بازسازی گنبد و عتبه امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) پس از انتفاضه شعبانیه که صدام حرم را به توپ بست و سپس خود متصدی بازسازی برای نگهداری وجههاش شد، موافق باشد و کمک به آن را جایز بداند.
امام مناره و تزیینات حرم پیامبر (ص) را مثل تخریب قبور بقیع میداند! یعنی هردو حرام و غیرجایز. چون مناره تزییناتی پیامبر برای اختفای کفر سعودیها و کند کردن روحیه کفرستیزی مسلمانان است و روی دیگر سکه خباثت آنها در تخریب بقیع است. لذا در دولت آنها که «اساس مذهب در خطر کفر است»، «پیامبر نیازی به مناره تزییناتی ندارد». بخلاف آستان قدس که پشتوانه اسلامیت[اسلام ناب] جمهوری اسلامی است.(۷)از آستان قدس ندای اسلام کفر ستیز بلند است پس عمارت و توسعه آن ارزشمند است.
مبنای فقهی امام مستند به سیره و سخن معصوم
۱. روایات منع از رفتن به مساجد ملعونه و وعده تخریب آنها در دولت امام عصر(ع).
این چهار مسجد در کوفه از سوی منافقانی چون اشعث یا جنایتکاران کربلا چون شبث بن ربعی ساخته شد تا کارهای خود مقابل علی(ع) و اباعبدالله را وجیه نشان دهند و بغض مردم را بکاهند [در روایت تصریح شده فرحا للقتل الحسین ساخته شد].
توجه: اینجا ملاک و معیار مسجد ضرار نیست که قرار بود نوعی خانه تیمی و به قصد محاربه با رسول الله باشد تا بگویید همه بر تخریبش فتوا میدهند. اینجا فقط نام و عمل آنها را تطهیر و تبری را میکاهد و الا درش مثل همه مساجد نماز و قرآن میخواندند. اما معصومین این مساجد را ملعونه نامیدند و از رفتن منع کردند. این یعنی تقدم بینش کفر ستیز بر عمارت مسجد و…
۲. روایت امام صادق(ع) که درباره همکاری با سلاطین جور فرمود: در ساخت مسجد یاری شان نکنید.(۸)[نباید در تظاهر به اسلام برای این شیاطین و مصادیق کفر، همکاری کرد]
۳. در کنار تخریب مکرر قبر و بارگاه سیدالشهدا(ع) توسط مثل منصور دوانیقی و هارون الرشید و متوکل عباسی، برخی خلفاء آنها نیز با سیاسی کاری رو به ساخت و تعمیر و توسعه این حرم آوردند! سفاح موسس عباسیان (سال۱۳۲ق)، مهدی عباسی (۱۵۸ق)، مامون (۲۰۱و۲۰۲ق) و منتصر (۲۴۷ق) تجدید بناء و توسعه حرم سیدالشهدا (ع) را دستور دادند. منتصر بخلاف پدرش متوکل حتی فراخوان زیارت داد و میلهای بلند هم برای راهنمایی زائران نصب کرد.
در این دورهها چندین معصوم زنده بوده و طبیعتا در این خصوص هم تقیه راه نداشته چون خود شاه جلو دار بوده است، اما هیچکدام حرکت آنها را تأیید نکرده و همراهی ننمودهاند!
نمیتوان گفت شاید تأیید کردهاند اما به ما نرسیده است! چون موارد متعدد است و این احتمال بسیار ضعیف میشود. چگونه خبر جلسه روضه امام رضا (ع) در دربار مأمون به ما رسیده اما همراهی او در تعمیر و توسعه کربلا-اگر بوده- به ما نرسیده باشد؟!
این تبلور همان اصل است که امام خمینی به خوبی درکش میکند. ساخت حرم حتی برای حسین بن علی (ع) با وجودی که همین معصومین گفتند مثل کمک کردن به سلیمان در ساخت بیتالمقدس است، اگر موجب کاهش تبری نسبت به دشمنان خدا و توقف بینش کفرستیز مسلمانان و شیعیان باشد ممنوع است.
معصومین هم از زهرا(س) آموختند
وصیت به اختفاء قبر توسط حضرت صدیق ه(س) مبارزهای منفی از طریق مزار و حرم با خلفای جور بود. حق بزرگی که در مدینه گم و غصب شد باید نمادی ماندگار در تاریخ داشته باشد که همین مخفی بودن قبر ایشان است. پس گاه مزار نداشتن کمک به تبری و کفر به طاغوت است. همیشه مزار و عمارتش خوب نیست.
مزار و عمارت سیدالشهدا (ع) در مقابل، مبارزه مثبت با طواغیت از طریق عمارت و مزار است. اصلا قبه که در لغت به ساختمان خیمه مانند میگویند در عرف عرب قبل از اسلام به خیمه تجهیزات جنگی در جنگها گفته میشد و مامور آنرا صاحب قبه میگفتند. روایات این نام را برای حرم حسینی برگزیدند یعنی زرادخانه است جای تجهیز برای جنگ با طواغیت است. حرمی مانند این و برای این ساختن دارد مثل توسعه کنونی نه ساخت و ساز صدامی.
—————————————–
۱- صحیفه امام ج ۱۲ص ۱۰۶
۲- تحریرالوسیله/ تعلیقه به عروه
۳- صحیفه امام ج ۲ ص ۱۵۶و ۱۵۷
۴- از آن متن با شهید آیتالله سعیدی گفته است – صحیفه امام ج۲ص۲۵۱
۵- ۲۸ شهریور ۶۳
۶- ۲۳ آبان ۶۷
۷- ر.ک صحیفه امام ج ۱۶ص ۳۸۸
۸- التهذیب ج ۶ ص ۳۳۶
چکیدهای از سخنرانی بمناسبت سالروز تخریب قبور بقیع، تیر۹۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1896196