Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری دانشجو»
2024-04-28@17:59:38 GMT

مادری که برای نجات فرزندش جان داد

تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۶۷۸۷۹۴

مادری که برای نجات فرزندش جان داد

مادرش زیرآور جان داده و حالا او مانده و بهانه‌هایی که تمامی ندارد. با گریه مادرش را می‌خواهد، اما افسوس که مادر برای همیشه رفته. همه چیز از یکشنبه شب گذشته شروع شد. همان شبی که زلزله آمد و خانه‌های هزاران نفر را ویران کرد. زلزله خواهرم و همسرش را از من گرفت و جز تلی از آوار و کودکی ۳ ساله که دائم سراغ مادرش را می‌گیرد، چیزی برایم باقی نماند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، روزنامه ایران نوشت: ساعت از ۹ شب گذشته بود و من میهمان خانه خواهرم بودم. سفره را پهن کردیم تا شام بخوریم. من بودم، خواهرم، فرزندشان و همسرش؛ خواهرم برای شام خورشت «خلال» درست کرده بود و من از سر سفره برخاستم تا پارچ آب را بیاورم، اما ناگهان در یک چشم به هم زدن، همه چیز با خاک یکسان شد. وقتی به خودم آمدم، دیوارهای خانه خشت و گلی روی سرم آوار شده بود. درآن لحظات وحشتناک، فقط فریاد می‌کشیدم. پایم زیر آوارمانده بود و قدرت حرکت نداشتم. نگران خواهرم و خانواده‌اش بودم و می‌دانستم که آن‌ها هم زیر آوار مانده‌اند. فاطمه همانطورکه با گذشت چند روز از زلزله، قصه پر غصه‌اش را با چشمانی اشکبار تعریف می‌کند و جای چنگ‌هایی که به چهره‌اش کشیده به خوبی نمایان است، ادامه می‌دهد: «خواهرم زهرا، سر سفره غذا، «علی» ۳ ساله‌اش را در آغوش گرفته بود. داشت غذایش را در دهانش می‌گذاشت. یاد آن صحنه که افتادم گویی خدا قدرتی بیشتر از هر زمان دیگر به من داد. با هر زحمتی که بود پایم را از زیر آوار خارج کردم، آسیب دیده بود، اما توان حرکت داشتم. در این هنگام او به پایش که اکنون با آتل بسته شده اشاره می‌کند. انگشتانش همه کبود است. می‌گوید: شب بود و از همان لحظات اولیه، برق هم قطع شد. هر چقدر تلاش کردم که نشانی از خواهرم در زیر آوار پیدا کنم، موفق نشدم. تن‌ها کاری که از من بر می‌آمد در آن دقایق گریه کردن بود تا اینکه در میان گریه‌های خودم، صدای گریه‌های علی را شنیدم. مطمئن شدم که او زنده است. فاطمه به سختی توان روایت لحظه‌های سختی را دارد که پشت سر گذاشته است. بغض گلویش را فشار می‌دهد. او که برای دقایقی آرام شده بود، بار دیگر با گریه می‌گوید: توان تعریف کردن این صحنه‌ها را ندارم، اما می‌گویم تا همه بدانند که شب زلزله چه بر سر مردم کرمانشاه و روستاهای آن آمده است.
فاطمه، مرد همسایه را قهرمان زندگی علی می‌داند. می‌گوید اگر او به کمکش نمی‌آمد، معلوم نبود اکنون چه بر سر علی آمده بود.
با فریادهای من، مرد همسایه برای کمک به طرفم آمد، به او گفتم که صدای گریه علی را زیر آوار شنیده‌ام، ابتدا می‌گفت: باید صبر کنی تا صبح شود، اما وقتی دید که من با پای مجروح خودم دست به کار شده‌ام، دلش سوخت و به من کمک کرد. با دست، دیوارهای خشت و گلی را کنار زدیم. خواهرم زهرا، برای حفاظت از علی، او را در آغوش گرفته بود و دست‌هایش زمانی که پیکر بی‌جان او را از علی جدا کردیم، به دور او گره زده شده بود. باورم نمی‌شد که زهرا نفس نمی‌کشد. چاره‌ای نداشتم، باید علی را که ترسیده بود از مقابل پیکر مادرش دور می‌کردم. به مرد همسایه گفتم شاید شوهر خواهرم هم زنده باشد. شما را به خدا، برای او کاری کنید. اما افسوس که توانی برای او باقی نمانده بود. گفت: باید تا صبح منتظر بمانی تا نیروهای کمکی بیایند! علی، لباس گُلدار خاله‌اش که از شدت خاک، رنگ به آن نمانده را ر‌ها نمی‌کند. ترسی عجیب در چشم‌های او هویداست، می‌ترسد خاله‌اش هم از پیش او برود.
زهرا می‌گوید: از روزی که زلزله آمده، علی از بغل من بیرون نمی‌آید. دائم بهانه مادرش را می‌گیرد و ماشین قرمزی را می‌خواهد که خودم برایش خریده بودم. در چشم‌های زهرا علامت سؤال‌های زیادی وجود دارد. هنوز به روستای «کلاره ژاله» سرپل ذهاب، جایی که خانه خواهرش و صد‌ها نفر دیگر ویران شد چادرهای امدادی نرسیده است. یک پتوی کهنه را به دور علی پیچیده و می‌گوید: خودم می‌توانم بدون چادر دوام بیاورم، اما علی...
داستان علی و صد‌ها کودک زلزله زده دیگر، شباهت زیادی به هم دارد. هنوز چادرهای امدادی نصیب بسیاری از خانواده‌ها نشده و یکسری دیگر، چندین چادر دارند. از سرمای زیاد، شب‌ها گونه‌هایشان سرخ می‌شود و غذا هم به اندازه کافی در اختیارشان نیست.
در بسیاری از روستاهای کرمانشاه، کمبود شدید مواد غذایی، چادر، پتو، انواع شوینده و... وجود دارد. هنوز به برخی از روستاهای صعب العبور کمک‌ها نرسیده است و مردم از نحوه امدادرسانی‌ها گلایه‌مند هستند.

منبع: خبرگزاری دانشجو

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۶۷۸۷۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

هیچ خانواده اسرائیلی مایل نیست که فرزندش را برای دفاع امارات و بحرین بفرستد!

تعداد بازدید : 0 کد ویدیو دانلود فیلم اصلی بازدید 19 مائیر مصری کارشناس صهیونیست در مناظره با کارشناس عراقی، تصور شکل گیری یک ناتو منطقه‌ای عبری-عربی علیه ایران را هیچ خواند و گفت: «معنای ناتو است که اگر مثلاً به بحرین حمله شد، اسرائیل باید از مرزهای بحرین دفاع کرده و جان فرزندان خود را فدا کند. آیا اسرائیل دیوانه است که چنین کاری کند؟ هیچ خانواده اسرائیلی مایل نیست که فرزندش را برای دفاع امارات و بحرین بفرستد!» این مناظره دیدنی را با زیرنویس فارسی می‌بینید و می‌شنوید.

دیگر خبرها

  • مادر قاتلی که آگهی مفقود شدن فرزندش را منتشر کرد
  • رفع مشکلات مدیریت بحران کرمانشاه در گرو ۴ همت اعتبار
  • دیر پدری و دیر مادری؛ خطر گسست نسلی!
  • خشم پدر، جان همسر و فرزندش را گرفت
  • درخواست تلخ و گریه‌آور کودکان سیل زده سیستان بلوچستان | فیلم
  • من، مادرم، خواهرم و برادرم را سلاخی کرده‌ام!
  • مرد نقاش، راز آتش زدن همسر و فرزندش را فاش کرد
  • ببینید | گریه شدید سردار رادان در اجتماع مردم قم
  • هیچ خانواده اسرائیلی مایل نیست فرزندش را برای دفاع امارات و بحرین بفرستد!
  • هیچ خانواده اسرائیلی مایل نیست که فرزندش را برای دفاع امارات و بحرین بفرستد!