بازجویی شاهزادگان سعودی زیر فشار روانی
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۶۸۹۷۲۸
آن دسته از شاهزادگان سعودی که بازداشت شدهاند تحت شکنجه نیستند اما به منظور فاش کردن حساب های بانکی خود تحت فشار روانی و بازجویی شدید قرار گرفتند.به گزارش بلاغ، به نقل از روزنامه رای الیوم، آن دسته از شاهزادگان و امیران سعودی که در بازداشت به سر می برند، تحت شکنجه قرار ندارند اما به منظور فاش کردن حساب های بانکی خود در خارج از عربستان، تحت فشار روانی شدید و بازجویی از سوی مزدوران خارجی قرار دارند اما معاونان این شاهزادگان و تاجران بازداشت شده، سخت شکنجه شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
منابع آگاه از وضعیت شاهزادگان بازداشت شده در این باره گفتند، برخلاف مقاله هایی که منابع خارجی در مورد شکنجه شاهزادگان بازداشت شده از جمله متعب بن عبدالله و یا تلاش ولید بن طلال برای خودکشی منتشر می شود، چنین مواردی ثبت نشده است.
بازجویی زیر فشار روانی و ساعت ها بی خوابی
این منابع تاکید کردند، شاهزادگان بازداشت شده بدون اینکه ساعت های طولانی امکان خواب و استراحت داشته باشند، تحت بازجویی های وحشتناک و فشار روانی قرار گرفتند تا به تنگ آمده و حساب های بانکی خود خارج از عربستان و نیز برخی شرکت هایی را مالک آن هستند اما به اسم دیگران در عربستان و خارج از آن ثبت شده است، برملا کنند.
همچنین بخشی از این بازجویی ها در مورد مخالفت آنان با پادشاهی بن سلمان بود و اینکه آیا توطئه ای علیه او در جریان است یا خیر؟
منابع مزبور همچنین فاش کردند، شکنجه شدید شامل تاجران و معاونان شاهزاگان بوده است که مسئولیت حساب های بانکی شاهزادگان را برعهده داشته و اسرار آنان را می دانند.
در این میان روزنامه های سعودی و بین المللی از بازداشت شاهزادگان و تاجران خبر داده بودند و هیچ یک از این روزنامه ها به بازداشت معاونان آنان که برخی تابعیت غیرسعودی داشته و لبنانی، مصری، پاکستانی وفلسطینی هستند، اشاره ای نکردند.
این در حالی است که محمد بن سلمان ولیعهد سعودی از دو هفته پیش فرمان موجی از دستگیری ها را صادر کرد که در تاریخ معاصر عربستان بی سابقه است و در جریان آن شاهزادگان بلندپایه که برخی نامزد پادشاهی بودند و نیز تعدادی از تاجران و وزیران سابق و صدها نفر از معاونان آنان دستگیر شدند.
منبع: بلاغ مازندران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bloghnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بلاغ مازندران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۶۸۹۷۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت کودک فلسطینی از شکنجههای صهیونیستها
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما؛ به نقل از شبکه الاقصی، یک کودک فلسطینی که نظامیان صهیونیست او را در نوار غزه اسیر کرده بودند و پس از مدتی او را آزاد کردند، درباره شکنجههایی که در زمان اسارت شده است، سخن میگوید.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیپسربچه فلسطینی: میخواهم برگردم و همانطور که او به من میزد، او را بزنم. منتظر میمانم تا بزرگ شوم و بتوانم یک مبارز باشم. زمانی که بزرگ شوم، میخواهم همانطور که او بر سر من میزد، به سر او ضربه بزنم. میخواهم همانطور که روی سر من میایستاد، روی سر او بایستم و به کسی که به طرف من تیراندازی کرد، تیر بزنم.
اسم من نمر و سن من ۱۲ سال است. من یک کودک هستم، گناه من چیست؟ این زخم من است. دو گلوله به من اصابت کرد که گلولههای انفجاری بود. به اینجا نگاه کنید و ببینید زخم من چطور است. گناه من چیست؟ با این زخم چه کار میتوانم بکنم؟ اینجا. گلولههای انفجاری. من فقط در حال برداشت سبزیجات بودم. من فقط سبزیجات و گیاهان را جمع میکردم تا غذایی تهیه کنم و برای برادرانم غذا ببرم. گناه من چیست؟ آنها به سوی من تیراندازی کردند. تاندون و رگهای خونی پایم قطع شده است. من زخمی هم در این پایم دارد. اینجا. در کمرم هم زخمهایی وجود دارد. زخمی هم روی شکم است.
خواهر کوچکم هر وقت از خواب بیدار میشد، به من میگفت، بابا بیرون برو و برای ما نان بیاور. یعنی میگفت بیرون برو و برای ما غذا بیاور. به همین علت من هر وقت بیرون میرفتم تا غذا بیاورم، به محض اینکه بر میگشتم، او به سراغ من میآمد و در را باز میکرد و به من آویزان میشد و میگفت، بابا نان آوردی؟ من هم جواب میدادم بله. یک گوجه فرنگی به او میدادم تا بخورد و او مینشست و آن را میخورد. این کاری بود که ما همیشه انجام میدادیم. من بیرون میرفتم تا غذا بیاورم. یک روز، من هدف گلوله قرار گرفتم و اسرائیلیها من را بردند و نتوانستم خواهرم را ببینم. وقتی زندان بودم، همیشه به آنان فکر میکردم. آیا او چیزی برای خوردن دارد؟ کسی برای او غذا میبرد؟ چه کسی بیرون میرود تا غذا بیاورد؟ اوضاع برای ما دشوار بود. اوضاع در غزه خیلی سخت است.