Web Analytics Made Easy - Statcounter

رمان «جمجمه‌ات را قرض بده برادر» پنج سال پس از انتشار در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نقد شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، به همت گروه ادبیات اندیشه پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه، پنجمین نشست از سلسله گفت و گوهایی در حوزه رویکردهای داستانی دفاع مقدس با عنوان نشست بررسی کتاب «جمجمه‌ات را قرض بده برادر» اثر مرتضی کربلایی‌لو، با حضور محمود بشیری و حجت الاسلام و المسلمین مهدی جهان برگزار شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

محمدرضا سنگری مدیر گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه در ابتدای این نشست در خصوص نام این کتاب گفت: عنوان کتاب از خطبه یازدهم نهج‌البلاغه حضرت علی (ع) گرفته شده است و اولین بار ایشان بعد از سپردن پرچم به دست فرزند خویش محمد حنفیه می‌گویند جمجمه‌ات را به خدای خویش آریه بده.

سنگری با توجه به انتشار این کتاب در دو انتشارات گفت: سال ۱۳۹۵ این کتاب در انتشارات بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانی و انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ رسید و فضای این داستان در ساحل اروند و مقدمه‌ای برای فتح فاو است. یعنی همان عملیات کربلای هشت.

وی افزود: اشخاص و شخصیت‌های اصلی داستان ۹ نفر بوده و نثر این کتاب نیز بسیار زیبا و جذاب است.

مدیر گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه گفت: آقای کربلایی‌لو تا الان پانزده کتاب و شانزده مقاله‌ی علمی دارند و در زمینه نوشتن از تجربه خوبی برخوردار هستند و انگار در این سال‌ها کاری جز نوشتن نداشته‌اند.

مرتضی کربلایی‌لو نویسنده کتاب در ابتدای سخنان خود با توجه به تاریخچه چاپ کتاب گفت: این کتاب در سال ۹۱ با فرم قبلی چاپ شد و در سال ۹۵ برای دومین بار به چاپ رسید که البته طرح جلد این کتاب تغییراتی پیدا کرده است.

وی در خصوص نحوه نوشتن این کتاب گفت: یکی از کسانی که در آن عملیات حضور داشت، میهمان منزل من بود و شاید گفته‌های عینی این شخص از آن عملیات باعث شد تا برای نوشتن این اثر دست به کار شوم. البته از قبل از این ملاقات هم به فکر نوشتن رمانی در این زمینه بودم و تحقیقات خود را ادامه می‌دادم تا اینکه از گفته‌های ایشان نیز بیشتر استفاده کردم و این رمان به سرانجام رسید.

در ادامه محمود بشیری به عنوان ناقد این جلسه و با توجه به واقعی بودن این داستان گفت: بنده خودم در آن عملیات حضور داشتم و شاید هیچوقت نمی‌توانستم به این شکل آن عملیات عظیم را نگارش کنم. یکی از نکات قابل ذکر در آن عملیات سختی عبور از اروند بود که دکتر کربلایی‌لو به خوبی این سختی را نشان داده‌اند و انصافاً رمان خوبی است و بسیار هم برای این کتاب زحمت کشیده شده است.

بشیری تصریح کرد: یکی از قسمت‌های این رمان اشخاص داستان است که نویسنده خیلی خوب به پردازش شخصیت‌ها رسیده و حتی با مهارت تمام خواننده را با خصوصیات شخصیت‌ها آشنا می‌سازد.

دکتر بشیری با تاکید بر زیبایی و روانی نثر کتاب گفت: گاهی ضرب المثل‌هایی در متن به کار رفته است که خیلی به جا و درست بوده و نثر قوی این رمان توانسته سختی‌های راه اروند و حتی جریان‌های تند و بدون توقف این رود را نشان دهد و حتی از لحاظ ساختاری نیز همه چیز سرجای خود و دارای سرانجام است.

وی افزود: پیوندهای داستان بسیار قوی و حرکت داستان منظم و غیر خطی است که اینها از جمله نقاط مثبت این رمان است و در قسمتی از این داستان نیز بخش‌های هیجانی به چشم می‌خورد.

بشیری با توجه به تعدد داستان‌های درون داستان اصلی گفت: بخش‌هایی از کتاب شبیه به داستانک شده و داستانی در دل داستان اصلی وجود دارد و حتی بخشی از داستان هم شکل فرا داستان دارد. یعنی یک شخصیت در داستان، در مورد خود داستان صحبت می‌کند که به نظرم این بخش نیز زیبا و قابل تامل است.

دکتر بشیری در مورد نقاط ضعف این کتاب چنین گفت: در بخشی از داستان نامفهومی وجود دارد. مثلا افراد گروه فرمانده خود را قبول ندارند که در این رمان دلیل این مخالفت نامعلوم است. و بعضی ایرادات ویرایشی نیز در متن کتاب به چشم می‌خورد.

حجت الاسلام و المسلمین مهدی جهان دیگر ناقد این نشست بحث خود را با توجه به مسایل فلسفی آغاز کرد و گفت: در این داستان به مساله الهیات رسیدیم. خودآگاه و یا ناخودآگاه نویسنده این کتاب به هفت شخصیت رسیده است که منشا از الهیات اسلامی دارد.

وی با تاکید بر متن قصه افزود: در داستان دلایلی وجود دارد که باعث تعارض شده است و در بین شخصیت‌ها این اختلاف نظر به چشم می‌خورد، ولی اصل داستان این است که بین افراد برادری خاصی وجود دارد.

جهان گفت: اگر به تونل زیر رودخانه نگاه کنیم می‌بینیم که زیر آب جنگی وجود ندارد ولی روی آب جنگ است.

مهدی جهان افزود: این داستان شناخت امر شکوهمند است که با تطبیقی بین شخصیت‌های اصلی داستان و الهیات اسلامی، می‌توان جهان واقعی از خدا تا بنده خدا را در همین شخصیت‌ها پیدا کرد.

این مدرس حوزه و دانشگاه تصریح کرد: نمای نمادین داستان از شخصیت‌ها و زمان و مکان، بیانگر نفی و نقد جنگ تحمیلی و دفاع مقدس است.

کربلایی‌لو در بخش دوم صحبت‌های خود با توجه به ازدیاد تناقضات درون داستان گفت: نگاه بنده برای نوشتن این رمان یه منظر رندانه است و به همین خاطر باید از تناقض زیادی استفاده می‌کردم.

وی افزود: با صحبت‌های آقای جهان همدل و هم‌سو نیستم و اعتقادی به بحث معرفت‌شناسی در این داستان ندارم. رویکرد ایشان به سمت واقعیت و معرفت‌شناسی می‌رود که بنده اصلا به این موضوع معتقد نبوده و این داستان را با توجه به چیزهایی که متوجه شدم و از طریق هم‌صحبتی با شخص حاضر در آن عملیات و بدون حضور فیزیکی در آن منطقه نگارش کرده و به عنوان یک تماشاچی این فرصت را به خود داده‌ام.

احمد شاکری عضو هیات علمی پژوهشگاه نیز در این جلسه حضور داشت و گفت: بنده سه سال پیش این کتاب را همراه با مراتبی از لذت مطالعه کردم و نقدی هشتاد و چند صفحه‌ای در این خصوص نوشتم و و کربلایی‌لو را نیز نویسنده‌ای توانمند می‌شناسم.

شاکری ادامه داد: امتیاز ویژه‌ای که برای نویسنده این کتاب – چه با ایشان هم رای باشم و چه نباشم- قایل هستم این است که آقای کربلایی‌لو براساس پس زمینه‌ای ذهنی و فلسفی می‌نویسند و این مساله بسیار مهم و مقتنم است.

محمدرضا وحیدزاده شاعر و پژوهشگر حوزه ادبیات با حضور در این نشست گفت: در حوزه آثار دفاع مقدس نگاهی با این عمق و با دید فلسفی خیلی کم وجود دارد. همچنین بحث حماسه و تراژدی که در جلسه مطرح شد جای بحث بیشتری دارد چون همیشه از این نوع مسایل در دوران زندگی داشتیم که یک نمونه آن همین عبور از اروند است.

آقای حامد رشاد پژوهشگر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در این نشست گفت: تلاش نویسنده برای نشان دادن بحث ماورایی این داستان بسیار سخت بوده و این سختی نیز به خود کتاب رسیده است و در اصل روایت کردن یک امر خارق العاده در امری ادبی، این کتاب را پیچیده و مبهم کرده است.

وی با تاکید بر این پیچیدگی در نوشتار تصریح کرد: حتی شخصیت‌های داستان نیز دارای اطلاعات مفید و غیر مفید هستند که باعث سختی خوانش این داستان می‌شود. امر ماورایی باید ملموس روایت شود که آیا این اتفاق در این کتاب افتاده است یا خیر؟

حجت الاسلام و المسلمین علی ذوعلم رییس پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ضمن تشکر از حضور ارزشمند نویسنده این رمان گفت: اصلی‌ترین نکته در نوشتن داستان این است که چگونه بنویسیم تا همان چیزی که قرار است منتقل کنیم، خواننده دریافت نماید.

وی گفت: من این کتاب را خواندم. بخش‌هایی در آن وجود دارد که اصلا در حد رزمندگان و انسان‌های آن دوره نیست، بحث‌هایی که حتی در شان آنها نیز نمی‌باشد، اما وقتیکه به بخش‌های جلوتر رسیدم متوجه شدم شاید نویسنده خواسته تا کسانی که برداشت‌های سطحیتری نسبت به اتفاقات آن دوره دارند را نیز با خود همراه کند و برای سرانجام کار لایه‌های دیگری از آن افراد را هم نشان دهد.

رییس پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه افزود: قصه ایهام زیادی دارد و البته نویسنده همه این موارد را به سرانجام خوبی می‌رساند و شخصا از قسمت‌های دوم به بعد با کتاب همدل‌تر شدم و این رمان را به پایان رساندم.

ذوعلم با توجه به تعریف جنگ از نظر نویسنده کتاب گفت: بعضی‌ از افراد جنگ را کاملا رد و برخی دیگر جنگ را مطلقاً خوب می‌دانند. اما تعریفی که نویسنده کتاب از جنگ در این خصوص گفته‌اند آن است که جنگ برای پایان یافتن جنگ و برقرای یک جامعه دینی و با آرامش است. همانگونه که امام فرمودند: ما اهل جنگ نیستیم و در جای دیگر فرمودند ما مرد جنگ هستیم.

حجت الاسلام و المسلمین ذوعلم افزود: آقای کربلایی‌لو برای نشان دادن هسته اصلی قصه بسیار موفق بودند و تماماً لایه‌های مختلف داستان را به خوبی چیده و به پایانی جالب رسیده‌اند. البته شاید چند سال دیگر خود ایشان به این رمان خود نقدی چند ده صفحه‌ای نوشته و بخش‌هایی از کتاب خود را تصحیح و یا تشریح کنند.

ذوعلم در پایان سخنان خود گفت: ای کاش نقدهای مربوط به این کتاب ضمیمه‌ی اصل کتاب می‌شد که این کار برای دیگران و نویسندگان جدید بسیار مفید است.

منبع: مهر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۲۸۸۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عرضه روایت ترس سربازرس مگره در بازار نشر

به گزارش خبرنگار مهر، رمان پلیسی «مگره می‌ترسد» نوشته ژرژ سیمنون به‌تازگی با ترجمه عباس آگاهی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب صدوهجدهمین‌عنوان مجموعه پلیسی نقاب است که این‌ناشر منتشر می‌کند.

سربازرس ژول مگره یکی از شخصیت‌های مهم ادبیات پلیسی فرانسوی‌زبان است که ژرژ سیمنون نویسنده بلژیکی خلقش کرده و ترجمه داستان‌هایش توسط عباس آگاهی در مجموعه پلیسی نقاب چاپ می‌شود.

پیش از این‌کتاب، رمان‌های «دلواپسی‌های مگره»، «مگره از خود دفاع می‌کند»، «تردید مگره»، «شکیبایی مگره»، «مگره و سایه پشت پنجره»، «سفر مگره»، «دوست مادام مگره»، «مگره در کافه لیبرتی»، «ناکامی مگره»، «مگره دام می‌گسترد»، «مگره و جسد بی‌سر»، «مگره و زن بلندبالا»، «مگره و آقای شارل»، «بندرگاه مه آلود»، «پی‌یر لتونی»، «مگره در اتاق اجاره ای»، «مگره و مرد روی نیمکت»، «مگره و شبح»، «مگره نزد فلاماندها»، «مگره سرگرم می‌شود»، «تعطیلات مگره»، «دوست کودکی مگره»، «مگره و مرد مرده»، «مگره و خبرچین»، «مگره و بانوی سالخورده»، «مگره و جنایتکار» «مگره و جان یک مرد»، «لونیون و گانگسترها»، «سربازرس مگره و دیوانه بِرژِراک»، «سربازرس مگره در شب چهارراه»‌، «مگره و مرد بی‌خانمان»، «سربازرس مگره در کافه دوپولی»، «مگره»، «سربازرس مگره در قضیه سَن‌فیاکْر» و «مگره و مردمان محترم» از آثار ژرژ سیمنون، در قالب مجموعه‌نقاب با محوریت شخصیت سربازرس مگره چاپ شده‌اند.

در رمان «مگره می‌ترسد» سربازرس در حال بازگشت از کنگره پلیس بین‌الملل در بوردو است که با دعوت دوست قدیمی‌اش قاضی بازپرس شابو، به شهر کوچک فونتنه لو کنت می‌رود. به محض پیاده‌شدن سربازرس از قطار و ورودش به شهر، این‌خبر به او می‌رسد که طی ۳ روز ۲ قتل در شهر رخ داده و یک‌مرد اشراف‌زاده و یک‌بیوه سالخورده هر دو به یک‌شکل و با یک‌وسیله به قتل رسیده‌اند. مرد مقتول با هزینه شوهرخواهرش زندگی می‌کرده و زن پیر هم در گذشته ماما بوده است.

سربازرس که درگیر معمای این‌قتل‌ها شده، در شهر فونتنه لو کنت ماندگار می‌شود و طی روزهای ماندنش در شهر، قتل سوم هم رخ می‌دهد. مقتول این‌بار پیرمردی دائم‌الخمر است. با کسب اطلاعات بیشتر، سربازرس متوجه می‌شود در شهر کوچک، دو جبهه اصلی وجود دارد که به‌خاطر اختلافات طبقاتی با هم درگیر هستند و نگاهشان به یکدیگر، با یک‌سوءظن ریشه‌دار همراه است.

رمان پیش‌رو ۹ فصل دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از: «قطار کوچک محلی در زیر باران»،‌ «فروشنده پوست خرگوش»، «آموزگاری که نمی‌خوابید»، «زن ایتالیایی با خونمردگی‌های زیر پوست»، «بازی بریج»، «آیین عشاء ربانی ساعت ده‌ونیم»، «گنجینه لوئیز»، «معلول گرو_نوایه» و «کمیاب و قیمتی».

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

بازرس پلیس با نشاطی تهاجمی، انگار دارد انتقامی شخصی می‌گیرد، ادامه داد:

«معنی اینو درک می‌کنید؟ دکتر ورنو ادعا کرده که جسدی روی پیاده‌رو افتاده بوده، جسدی که تقریبا سرد شده بوده، و حالا آمده تا از کافه پست به پلیس تلفن بزنه. اگه قضیه این‌جوری بوده باشه، باید دوبار از کوچه صدای پا شنیده می‌شدو شالو که نخوابیده بوده، حتما این‌صداها رو شنیده.»

بازرس پلیس هنوز جرئت نمی‌کرد ابراز پیروزی کند، ولی احساس می‌شد که هرلحظه بر هیجانش افزوده می‌شود.

«شالو سوءسابقه‌ای نداره. اون یک‌آموزگار سرشناسه. هیچ‌دلیلی نداره که بخواد قصه‌ای سر هم کنه.»

مگره یک‌بار دیگر حاضر نشد به دعوتی که دوستش با نگاه از او می‌کرد پاسخ مثبت بدهد و حرفی بزند. آن‌وقت سکوتی طولانی برقرار شد. شاید به‌منظور رعایت جلسه، قاضی چندکلمه‌ای با مداد روی پرونده گشاده در مقابلش یادداشت کرد و وقتی سرش را بلند کرد مشخص بود که چهره‌اش منقبض شده است و با صدایی گرفته پرسید:

«آقای شالو شما متاهل هستید؟»

«بله، آقا.»

خصومت بین دو مرد محسوس بود. شالو هم چهره‌اش گرفته بود و به نحوی تهاجمی پاسخ می‌داد. انگار قاضی را، اگر قصد نادیده‌گرفتن شهادتش را داشته باشد، به چالش می‌طلبد.

«فرزند هم دارید؟»

«نه.»

این‌کتاب با ۱۸۲ صفحه، شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۱۵۰ هزار تومان عرضه شده است.

کد خبر 6097026 صادق وفایی

دیگر خبرها

  • طنین «آواز آن پرنده آتشین» در نمایشگاه کتاب
  • باید و نبایدهای کتاب دینی برای بچه‌های امروز
  • محمدعلی علومی، نویسنده و طنزپرداز درگذشت
  • نویسنده سرشناس ایرانی در ۶۳ سالگی درگذشت
  • نویسنده و پژوهشگر کرمانی درگذشت
  • محمدعلی علومی درگذشت + سوابق
  • محمدعلی علومی، نویسنده و پژوهشگر درگذشت
  • عرضه روایت ترس سربازرس مگره در بازار نشر
  • به نشر با ۷۸۲ عنوان در نمایشگاه کتاب حاضر می‌شود
  • انتشار کتابی از عدنان غُریفی در اولین سالگرد درگذشتش