Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جنوب نیوز»
2024-04-24@23:30:35 GMT

چرا بهاره رهنما تصاویر ازدواجش را منتشر کرد؟

تاریخ انتشار: ۶ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۷۳۲۷۹۴

چرا بهاره رهنما تصاویر ازدواجش را منتشر کرد؟

وقتی تصاویر خصوصی، عمومی می‌شود به گزارش جنوب نیوز، روزنامه خراسان در گزارشی نوشت: دیروز، روز بسیاری از ما با دیدن عکس‌های عجیبی از بهاره‌رهنما در شبکه‌های اجتماعی شروع شد. عکس‌هایی که در آن‌ها رهنما، با پیراهن و تور عروس و لبخند به لب، کنار یک مرد میان سالِ کت و شلواری ژست گرفته بود.

واکنش اولیه بعضی از ما، بنا به سوابق ذهنی که از بازیگران داریم، این بود که: «حتما گریم نقش جدیدش است!» اما با دقتِ بیشتر به عکس و کپشن، دوزاری‌مان می‌افتاد: بهاره‌ رهنما بازیگر خوب کشورمان که مدتی است از همسر سابقش «پیمان قاسم‌خانی» فیلم نامه‌نویس و کارگردانِ آثار طنز کشورمان جدا شده، این بار با فردی به نام «امیرخسرو عباسی» مالک یک برند بهداشتی‌آرایشی مطرح، ازدواج کرده! و هنوز در فضای شگفت انگیز کلیت ماجرا بودیم که عکس‌های جدیدی، توسط خود خانم بازیگر، در پیج اینستاگرام 2میلیون و 600 هزار فالوئری و کانال تلگرامی‌اش که صبح حدود 6هزار ممبر داشت اما با انتشار بیشتر عکس‌های این مراسم خصوصی به حدود ۲۰ هزار ممبر رسید، پشت سر هم منتشر شد و حوالی بعدازظهر بود که کلیپی هم متشکل از عکس‌ عقد و حلقه‌ها و سفر و زیارت و خلاصه دونفری‌های خانم رهنما و همسرشان، از راه رسید و دست به دست شد!

در کشور و فرهنگ ما، جشن عروسی افراد به خصوص چهره های مشهور یک اتفاق خصوصی است و حتی افراد عادی دوست ندارند عکس و فیلم مراسم شان بین عموم دست به دست شود، چه برسد به چهره‌های دنیای ورزش و هنر و سلبریتی‌ها.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از آن جا که معمولا همین سلبریتی‌ها و به شکلِ خاص، خود سرکارخانمِ رهنما از مدافعان سرسختِ احترام به حریم خصوصی افراد و چهره‌ها هستند و کافی است هنگامِ چالش‌هایی مثل جدایی و اختلافات خانوادگی، مردم و طرفدارانشان بپرسند: «چرا و ماجرا چیست»؟ تا اعتراضی به این مضمون داشته باشند که: هر کسی، حتی چهره‌ها، حق دارند حریم شخصی خودشان را داشته باشند و درباره اتفاقات زندگی خصوصی‌شان به هیچ کس توضیح ندهند، انتشار بی‌محابای عکس و فیلم‌های جشن عروسی، حرکت بسیار عجیبی بود!

اگر شما هم مثل ما، فکـتان افتاده و هنوز جمع نشده، همراهمان باشید تا ضمن مرور ویژگی‌های این عروس و داماد و جشنشان، هم گریزی بزنیم به اتفاقات تقریبا مشابه و هم برای چندمین بار اعتراض کنیم که: شما خانم یا آقای سلبریتی! تکلیف ما را روشن کن: بالاخره زندگی شخصی تو، یک حریم خصوصی و متعلق به خودت است یا یک فضای عمومی و جولانگاه مردم؟

در جشن عروسی بهاره رهنما چه گذشت؟
خانم رهنما این‎بار هم طبق روال همیشگی‎اش طرحی نو درانداخت و هوادارانش را خیلی صمیمی و محرم دانست و عکس‎های عروسی‎اش را هم از زوایای مختلف منتشر کرد. بهاره رهنما، همچنین کاملا سخاوتمندانه و بدون نگرانی از لوث شدن زحماتش برای خاص برگزار شدن مراسم ازدواج خود، از تک تک لحظات عروسی فیلم و عکس گرفته، در کانال تلگرام و صفحه اینستاگرامش منتشر کرده‎ و درباره همه‎شان اطلاعات جامع و کاملی در اختیار بیش از دو میلیون مخاطبش قرار داده‎‎است؛ یعنی شما ممکن است جزئیات مراسم ازدواج خودتان را دقیق به یاد نداشته‎باشید ولی الان دقیقا می‌دانید آرایش، تاج، دسته‌گل، لباس و کیک عروس خانم کار چه کسی است، تشریفات را کدام موسسه برعهده داشته و کدام استودیوی عکاسی، عکس‎هایی چنین باکیفیت انداخته‎است.
تاج عروس خانم با سه حرف «ع»، «ش» و «ق» طراحی شده تا به‎خوبی نشان دهنده عشق پرشور زوجین باشد و با نگین‎های فراوان تزیین شده‎است؛ کیک سفید سه طبقه، گردن‎بند بلند مزین به نام «الله» و ژست‎های عاشقانه در زوایای مختلف هم سوژه بقیه عکس‎هاست.
جشن پیوند «بهاره» و «امیرخسرو» هم در یک باغ مجلل برگزار شده و میزبان افراد شناخته‎شده‎ای بوده ‏است. خانم رهنما فعلا درگیرودار جشن و سرور است و بزرگ ترین دغدغه‎اش این است که تعدادی «پیج فیک» اینستاگرامی با عکس و اسم او ساخته شده و از هوادارانش می‎خواهد این پیج‎های غیرواقعی را «ریپورت» کنند اما باید دید بعد از گذشت زمانی از این خوشحالی و ذوق‎زدگی، در دنیای مجازی و واقعی، ظرفیت تحمل تبعات کارش –رونمایی از شخصی‌ترین لحظات زندگی- را دارد یا باز می‎خواهد دیگران را به فضولی و سرک کشیدن در زندگی خصوصی‎اش متهم کند؟
چرا انتشار وسیع عکس های ازدواج بهاره رهنما موضوع مهمی است؟
اصلاً چرا انتشار تصاویر ازدواج رهنما باید مهم باشد؟ چرا باید بین این همه درد و مشکل جامعه، به این موضوع این قدر ضریب داد؟ رهنما هم مثل خیلی های دیگر! مدتی زندگی مشترک داشته آن هم با یک فیلم نامه نویس موفق و مشهور، حالا هم بعد از حدود دوسال جدایی تصمیم به ازدواج مجدد گرفته! مشکل ماجرا کجاست؟ برای درک اهمیت ماجرا کمی باید به عقب تر برگردیم. به روزهایی که رهنما در اینستاگرامش عکس های خانوادگی منتشر می کرد. گذشت و گذشت تا این که دوز تصاویر خانوادگی خانم بازیگر کم شد. هواداران و دنبال کننده هایی که مدت ها پیگیر زندگی زناشویی زوج معروف و محبوب بودند نگران شدند که شاید زندگی آن ها به جدایی ختم شده! البته نگرانی شان هم بی جا نبود. اما بهاره رهنما مثل خیلی از سلبریتی های دیگر ترجیح داد سوال ایجاد شده را به شکل واضح جواب ندهد و تلویحاً گله کند از کسانی که در زندگی او سرک می کشند! بعد هم پُستی منتسب به او منتشر شد که در آن به تمام آقایان توهین خیلی بدی شده بود. در نهایت دیروز تصویر بی کیفیتی از مراسم ازدواج بهاره رهنما منتشر شد که در ظاهر توسط یکی از مهمانان پخش شده و به نظر می رسید مورد رضایت رهنما نبوده! بعد هم کمند امیرسلیمانی تصویری منتشر کرد و در نهایت کانال تلگرامی و پیج اینستاگرامی رهنما پر شد از تصاویر مربوط به این مراسم. حالا با این توضیح می شود ابعاد عجیب انتشار وسیع تصاویر مراسم توسط رهنما را به این شکل ارزیابی کرد: در همه جای دنیا مردم نسبت به زندگی خصوصی سلبریتی ها به خصوص هنرمندان کنجکاو هستند، کنجکاوی که شاید چیزی به آن ها اضافه نکند اما ضرر آن چنانی هم ندارد و در این راستا خود هنرمندان معروف به فروش تصاویر ازدواج، تولد فرزند و... به رسانه ها اقدام و به طور اختصاصی پوشش برنامه را به یک رسانه محول می کنند اما نکته مهم در این است که انتشار عمومی این چنین تصاویری در فرهنگ و زندگی اجتماعی ما پذیرفته شده نیست. در آن سوی دنیا در راستای همین توجه به کنجکاوی مردم، خود هنرمندان جدایی و اختلاف سلیقه شان در زندگی مشترک را هم از طریق مدیر برنامه، وکیل یا بسترهای فضای مجازی به شکل رسمی پوشش می دهند. در همه جای دنیا هنرمند نسبت به هنجارهای جامعه اش متعهد است، یک هنرمند در مراسم اسکار نمی تواند با هر لباسی که خواست حاضر شود یا در فضای مجازی هر موضع سیاسی که خواست بگیرد؛ متناسب با فرهنگ ما شکل ماجرا درباره هنرمندان ایرانی تغییر می کند به خصوص اگر آن فرد در تلویزیون بیشتر فعال بوده و به واسطه رسانه ملی مشهور شده باشد تا سینما. چهارچوب رفتار هنرمند در کشور ما خیلی متفاوت و متعهدانه تر است. هنرمند به فرهنگ مردم کشورش مثل قناعت، صبر، ادب، احترام به بزرگ تر و... متعهد است و بارها هنرمندانی را در قاب تلویزیون دیدیم که درباره موضوعات مختلف به مردم توصیه هایی داشتند. قطعاً نمی خواهیم ادعا کنیم با انتشار این تصاویر، چندین و چند ارزش و هنجار جامعه ما شکسته شده و کاملاً پذیرفته شده است که مراسم ازدواج یک هنرمند باید از سطح عمومی زندگی مردم هم بالاتر باشد؛ اما انتشار وسیع تصاویر چنین مراسمی آن هم با آن پوشش قابل درک نیست. در بسیاری از مراسم هنری و حتی مراسم خصوصی هنرمندان بین المللی، شاهد این هستیم که برندهای معروف دنیا به عنوان حامی مالی بخشی از کار را به عهده دارند اما در این زمینه فعالیت ها بسیار شفاف است. به نظر می رسد بخشی از تصاویر منتشر شده توسط رهنما در قالب تشکر از مزون، استودیوی فیلم برداری، آرایشگر، تشریفات و حتی تاکید روی برند تولیدات آقای داماد هم در این راستا بوده! هر چند این ادعا را نمی توان ثابت کرد اما برخی زوایای انتشار این تصاویر را باز می کند. نکته دیگر این که در تمام تصاویر اینستاگرامی خدمات دهنده ای تگ شده که محتوای پیج خودش مناسب نیست. این بخش از مطلب مختص خانم رهنما نیست و درباره جایگاه سلبریتی ها در جامعه ماست. هنرمند می تواند میانبُر مهمی باشد برای جا انداختن خیلی چیزها در یک جامعه. شاید بخشی از نقد ماجرا متوجه کسانی باشد که دوست دارند سلبریتی ها را فراتر از یک بازیگر، مجری، فوتبالیست و... با حضور در ویژه برنامه های عید و مناسبت های دیگر در قامت یک الگو، جامعه شناس یا مشاور خانواده معرفی کنند و این جاست که اثر رفتارهای آن آدم روی جامعه بیشتر می شود و هزینه اشتباهاتش بالاتر می رود. آن وقت آن بازیگر، مجری یا هر کس دیگری هر جور دلش بخواهد به انواع جلوه گری برای جامعه دست می زند و مثلا کیف و کفش و لوازم آرایش هم تبلیغ می کند. به طور مثال یکی از سلبریتی ها به خاطر ازدواج با همکارش مدتی توی دید بود، بعد هم تصویر صورت ضرب و شتم شده اش را منتشر کرد و این روزها هم که به شکل دیگری حاشیه ساز شد. مخلص کلام، سلبریتی ها را به طور شفاف در جایگاه واقعی شان معرفی کنیم؛ نه بیشتر، نه کمتر. کاربران فضای مجــازی به تصاویر جشن ازدواج بهاره رهنما چه واکنشی نشان دادند؟
عکس‌های ازدواج مجدد بهاره رهنما، دیروز جزو داغ ترین اخبار و پربازدیدترین تصاویر فضای مجازی بود و واکنش مخاطبان این فضا، چه در گروه‌های تلگرامی، چه در پیج‌های اینستاگرامی زیر این عکس‌ها و چه در قالب توئیت، قابل تامل بود. اگر بخواهیم نظرات و واکنش مخاطبان اینستاگرامی در این باره را دسته بندی کنیم، می توان اولین دسته را «ذوق زدگان» دانست؛ افرادی که خوشحال شده اند یا حداقل به ظاهر ابراز شادمانی می کنند. این افراد به گفتن تبریک و آرزوی موفقیت اکتفا می کنند. مثلاً «مهناز» یکی از کاربران می گوید: «با آرزوی بهترین ها برای هنرمند عزیز کشورمون ... خوشبخت و شاد باشید خانم!»
دسته دیگر «الگو بگیرها» هستند که به تحلیل و پرس و جو درباره سبک و سیاق جشن و لباس و تاج و تور و پذیرایی پرداخته اند؛ «مهدیس» یکی از این کاربران است که از تاج عروس خانم خوشش آمده و نوشته: «تاج قشنگیه! کسی میدونه این مدل تاج ها رو کجا میشه سفارش داد؟». یا کاربر دیگری که از پیراهن تور رهنما خوشش نیامده و نوشته: «لباسش افتضاااحههههه».

دسته دیگر اما افرادی هستند که می توان نام «منتقدان» و «ایرادگیرها» را بر آن ها گذاشت و در این شبکه ها به وفور یافت می شوند؛ مثلاً کاربری که در انتقاد به این رفتار خانم بازیگر ابراز کرده: «واسه بازیگرا ازدواج و طلاق مثل عوض کردن لباس شده». در واقع این دسته از کاربران از سبک زندگی سلبریتی ها گلایه دارند و در عین حال علاقه مندند ببینند آن ها چه می کنند! در کنار پیام های تاسف یا آرزوی خوشبختی، بحث و جدل های لفظی زیر این پست‌ها، بین مخاطبان هم جالب است. نظرات بررسی شده از پیج اینستاگرام استودیوی فیلم برداری مراسم خانم رهنما برداشته شد.

منبع: جنوب نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jonoubnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جنوب نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۳۲۷۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تکرار قصه ناتمام زن‌کشی/ زیبا؛ زن ارومیه‌ای که تاوان طلاقش را با مرگ داد

روزنامه شرق نوشت: بیستم اسفند‌ماه حوالی ساعت پنج عصر تنها چند روز مانده به نوروز ۱۴۰۳ یک زن ۲۷‌ساله به نام زیبا صیاد در ارومیه به دست همسر سابق خود با شلیک گلوله به قتل رسید. زیبا فقط ۱۰ روز بود که از همسرش طلاق گرفته بود. هنگامی که مأموران آگاهی به همراه احسان، برادر زیبا، به خانه قاتل مراجعه می‌کنند، مادر و خواهران قاتل با دیدن‌شان دست می‌زنند و کِل می‌کشند و فریاد می‌زنند که آخِیش دل‌مان خنک شد و پسرمان انتقامش را گرفت.

آخرین روز‌های اسفند ۱۴۰۲ است، عطر بیدمشک کوچه‌های ارومیه را پر کرده و خیابان‌های شهر مملو از خانواده‌هایی است که به دنبال خرید عید هستند. شور آخرین روز‌های سال را می‌شد از هوای بهاری آن روز کاملا حس کرد. در کلاس کوچک طراحی در خیابان عمار، ۱۲ دختر هنرجو و زیبای ۲۷‌ساله با عشق و علاقه مشغول نقاشی بودند. نقاشی زیبا، دختری بود با مو‌های بافته‌شده که چند سیب را در دستان خود گرفته و با نگاهی زیبا و سرشار از احساس به نقطه‌ای خیره شده بود. زیبا خبر نداشت که این آخرین باری است که قلم در دست گرفته و آخرین طراحی خود را به تصویر می‌کشد.

همگی در حال طراحی بودند. درِ کلاس با صدای بلند باز می‌شود و مردی با یک کاپشن سیاه و اسلحه به دست وارد می‌شود و به همه یک نگاه می‌اندازد و زیبا را صدا می‌زند. زیبا از جایش بلند می‌شود. شاهدان می‌گویند از ترس به خود می‌لرزید و دستانش را روی سرش گذاشت و فریاد زد وای وای....

مرد با خونسردی تمام نزدیک شد و یک گلوله به سر و دو گلوله دیگر به سمت قلبش شلیک کرد و زیبا در‌حالی‌که مدادش در دستش است، غرق در خون نقش بر زمین می‌‎شود. قبل از رسیدن آمبولانس دیگر جانی در بدن نداشت. مسئول آموزشگاه که نقاش جوانی است، بلافاصله دنبال قاتل می‌دود؛ اما دو نفر از اولیای هنرجویان که دم در آموزشگاه حضور داشتند، از ترس اینکه مبادا به معلم هم شلیک شود، مانع شدند. قاتل بلافاصله پا به فرار گذاشته بود و تا به امروز نیز دستگیر نشده است. بلافاصله با آمبولانس و پلیس تماس می‌گیرند. همه ترسیده بودند و در میان هنرجویان نوجوان‌های ۱۲، ۱۳‌ساله هم بودند که بیشتر از همه ترسیده بودند.

روایت مسئول آموزشگاه

روزی که خبرنگار برای مصاحبه و دیدن صحنه قتل زیبا به آموزشگاه مراجعه کرد، مسئول آموزشگاه چشمانش هنوز قرمز بود، با شوهرش درِ آموزشگاه را برای ما باز کرد. یک هفته گذشته بود. اثری از خون زیبا در صحنه نمانده بود. پری مداد زیبا را نشان داد که بر زمین افتاده بود و گفت ببین هنوز مدادش اینجاست.

پری با صدای بغض‌آلود و چشمان گریان گفت: صحنه بسیار دردناکی بود و روز حادثه چند نفر از هنرجویان زبان‌شان بند آمده بود و چند نفر دیگر هم کارشان به بیمارستان کشید. همه جای کلاس غرق در خون زیبا شده بود.

۲۰ روز بعد از مرگ زیبا در محل آموزشگاه برای زیبا مراسم یادبود گرفتند. خواهر زیبا فقط دو، سه کلمه توانست حرف بزند و بعد زد زیر گریه و مدام می‌گفت خواهرم خیلی سختی کشید، خیلی مظلوم بود.... وقتی مادر زیبا داخل آموزشگاه شد، با گریه و زاری در جایی که زیبا به قتل رسیده بود، ایستاد و می‌گفت فدای نقاشی‌هایت شوم دختر مظلوم من....

پدر زیبا کشاورز است و دو همسر دارد که مادر زیبا همسر دومش است و به همین خاطر زیبا در یک خانواده پرجمعیت بزرگ شده بود. بعد از آنکه دیپلمش را می‌گیرد، پسرعمویش جلال که ۱۰ سال از زیبا بزرگ‌تر بود، به خواستگاری‌اش رفت. جلال در بازار ارز فعالیت می‌کرد. پسر کوچک خانواده و نور چشم پدر و مادرش بود.

احسان، برادر زیبا که مهندس عمران است و حدود سه سال نیز از او بزرگ‌تر است، از نحوه ازدواج خواهرش می‌گوید: «همه ما به انجام این وصلت راضی بودیم و فکر می‌کردیم زیبا با این وصلت خوشبخت می‌شود و انگار زیبا هم باورش شده بود. زیبا عاشق جلال نبود و تنها بر اساس سنت‌های کهن و عقب‌مانده و اینکه در خانه عمویش خوشبخت می‌شود، ازدواج کرد. خانواده عمویم دو پسر داشتند و عاشق پسران‌شان بودند و خیال ما این بود که برای عروس‌های‌شان نیز همین‌طور خواهند بود که این تفکرات کاملا اشتباه و بی‌اساس بود.

در‌حالی‌که شهر حال‌وهوای عید را به خود گرفته بود، در میان ترافیک شدید خیابان‌ها و شور و اشتیاق مردم برای خرید عید، زیبا به همراه ۱۲ نفر دیگر از هنرجو‌های آموزشگاه برای جلسه آخر سال در آموزشگاه نقاشی حضور داشتند.

زیبا صیاد در ۱۸ سالگی به اصرار خانواده خود با پسرعمویش ازدواج می‌کند و خانواده زیبا از این ازدواج بسیار خوشحال بودند، به خیال اینکه دخترشان خوشبخت می‌شود. حاصل این ازدواج دو پسر هشت و پنج‌ساله بود.

احسان صیاد، برادر زیبا، با چشمان گریان و صدای لرزان مدام می‌گفت که «خواهر من مظلوم بود و تنها گناهش طلاق و نماندن در شکنجه‌گاه خانه همسر بود؛ تاوان طلاق مرگ نیست...».

آن‌طور که برادر زیبا می‌گفت، «از همان اوایل ازدواج زیبا با خانواده همسرش دچار مشکل می‌شود و بار‌ها انگ دزدی از طرف خانواده همسر به زیبا زده شده بود و همین امر باعث اختلاف بین دو خانواده شد. بعد از این ماجرا بار‌ها و بار‌ها زیبا از سوی همسرش بازدید بدنی می‌شود.

زیبا طبق سنن قدیم در یکی از طبقات خانه پدر‌شوهرش زندگی می‌کرد و همین امر باعث شده بود که همه اعضای خانواده در زندگی زیبا دخالت کنند و بار‌ها و بار‌ها نه‌فقط از سمت همسر بلکه از سمت همه اعضای خانواده همسرش مورد اذیت و آزار روانی و گاهی خشونت فیزیکی قرار می‌گرفت».

۲ سال زندانی درخانه 

بعد از دعوایی که میان دو خانواده انجام شد، زیبا به مدت دو سال تمام در خانه زندانی شده بود و حق بیرون‌رفتن از خانه را نداشت؛ حتی از تماس تلفنی با پدر و مادرش هم محروم بود و، چون زیبا در آن زمان دارای یک فرزند شیرخوار بود، خانواده‌اش در مدت این دو سال به خاطر فرزند شیرخوار زیبا هیچ اقدامی انجام ندادند تا زمانی که پسرش را از شیر گرفت. بعد از درست‌نشدن وضعیت زندگی زیبا و ادامه‌دارشدن حبسش در خانه، پدرش از طریق کلانتری اقدام و او را از خانه شوهرش خارج می‌کند و همین قضیه باعث تشدید اختلاف بین دو خانواده شد.

بعد از این ماجرا عزم زیبا و خانواده‌اش برای گرفتن طلاق جزم می‌شود. در مدت سه سالی که زیبا در خانه پدرش بود، با وجود حق قانونی اجازه دیدن فرزندانش را نداشت و طبق گفته احسان بار‌ها و بار‌ها پدر، برادر و خانواده همسر زیبا همه اعضای خانواده زیبا را تهدید به مرگ کرده بودند و حتی خود زیبا این موضوع را نیز در دادگاه مطرح کرده بود.

احسان درحالی‌که اشک‌هایش همچنان جاری است، ادمه می‌دهد: «خواهر من قربانی تبعات نگاه مالکیت در نزد برخی مرد‌ها شد. مرد مالک زن نیست، سند ازدواج سند مالکیت نیست. ما به‌هیچ‌عنوان حق نداریم حتی اگر زمانی رفتار نامناسبی از طرف زن انجام شود، او را بکشیم. این رفتار غیر‌قابل بخشش است و نه در هیچ کجای دین، نه قرآن و نه در سنت و احادیث ما آمده است. حتی بزرگان دین برای مسائل ناموسی هم شرط و شروط بسیار سنگینی گذاشته‌اند، چه برسد به کسی که تنها گناهش طلاق‌گرفتن و رهایی از برزخی بود که خانواده همسر برایش به وجود آورده بودند. تمام خانواده مثل کوه پشت زیبا بودیم و پدرم در مدت این سه سال با موی سفیدش هر روز به خاطر زیبا در دادگاه‌های شهر سرگردان بود و تا آخرین لحظه پشتیبان زیبا بود.

زیبا همواره از مرحله به مرحله پیشرفت‌هایش در هنر برایم می‌گفت. زیبا آرزو داشت یک روز به بزرگ‌ترین هنرمند کشور تبدیل شود، نقاشی‌هایش تماما احساسی و زیبا بود و همیشه در پیجش می‌نوشت که سلاح هنرمند هنر او است. سلاح زیبا اسلحه کلت نبود، سلاح او نقاشی‌هایش بودند».

برادر زیبا در انتهای صحبت‌هایش گفت: «ما می‌خواهیم قاتل زیبا هر‌چه زودتر دستگیر شود و مجازات او عبرتی شود برای تمام افرادی که می‌خواهند در این راه قدم بردارند؛ چرا‌که اگر این قاتل و قاتلانی مانند جلال دستگیر نشوند و برای جامعه روشن شود که می‌شود کشت و فرار کرد، دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌شود و شاهد قربانی‌شدن زیبا‌های دیگری در جامعه خواهیم بود».

احسان می‌گوید داستان زیبا باید شنیده شود تا پسرهایش وقتی بزرگ شدند، آن را بخوانند. با توجه به وضعیت روحی نامناسب و ترس و اضطرابی که تمام وجودش را فرا‌گرفته بود، به اصرار احسان، زیبا برای از‌بین‌رفتن استرس و افسردگی شدیدی که داشت پیش روان‌شناس می‌رود.

تهدید به مرگ

آن‌طور‌که دکتر ثریا انوری روان‌شناس می‌گفت «زیبا بار‌ها و بار‌ها از سمت همسرش تهدید به مرگ شده بود و همین امر باعث افسردگی و ترس و اضطراب شدید در او شده بود. درواقع زیبا دختر بسیار آرام و سازگار با شرایط بد زندگی بود و این صبر و شکیبایی زیبا را تبدیل به یک دختر بسیار قوی کرده بود و توانست بعد از جلسات روان‌درمانی راهش را پیدا کند. زیبا در حال تبدیل‌شدن به یک مربی حرفه‌ای در هنر مورد علاقه خودش بود و همه اینها نشان از این داشت که توانسته بود قدم‌های خیلی مؤثری برای زندگی خودش بردارد و قطعا چیزی که در تمامی جلسات خیلی ذهن من را درگیر می‌کرد، دلتنگی‌های شدید برای بچه‌هایش بود و به احتمال بسیار قوی با سرگرم‌کردن خود در زندگی روزمره‌اش می‌خواست یک سرپوش بر تمامی احساس دلتنگی خود برای بچه‌هایش بگذارد».

طبق گفته دکتر ثریا انوری، روان‌شناس زیبا، «مواردی مانند سرنوشت زیبا در شهر ارومیه بسیار اتفاق می‌افتد که اکثر آنها رسانه‌ای نمی‌شوند. نمونه واضح آن مراجع چهار سال قبل بوده که مرد با تشخیص دادگاه به کلینیک آمده بود و قاضی از روان‌شناس خواسته بود که تشخیص دهد آیا این شخص بیمار روانی است و حرف‌هایی که ادعا می‌کند، درست است یا نه؟ روان‌شناس بعد از نیم‌ساعت مصاحبه با این شخص متوجه می‌شود که این شخص پارانوئید یا همان شکاک است و شکی که داشت، این بود که خانم من با برادرم رابطه دارد و چنین ادعا‌هایی قطعا باید پیش یک فرد متخصص بررسی شود؛ چراکه تشخیص این ادعا پیش افراد دیگر بسیار سخت است و در این میان تا روان‌شناس تشخیص خود را به همراه نامه سربسته برای قاضی فرستاد، طرف فرصت پیدا کرده بود و همسر، برادر، پدر و مادر خودش را کشته بود؛ صرفا به خاطر یک‌سری توهمات و افکار نادرست و صرفا به خاطر اختلال روانی که قابل تشخیص نبوده حتی برای قاضی دادگاه چهار نفر بی‌گناه کشته شدند».

زیبا توانست تحت نظر روان‌شناس بعد از حدود یک سال روحیه از دست رفته خود را به دست آورد و ترس و دلهره‌اش کمتر شود؛ به همین خاطر تصمیم می‌گیرد که به دنبال آرزوهایش برود؛ آرزو‌هایی که با ازدواج زودهنگام و اجباری‌اش نتوانسته بود به آنها برسد. به همین جهت زیبا به کلاس آموزش نقاشی می‌رود و در مدت یک‌سال و نیمی که به آموزشگاه رفت، توانست به پیشرفت‌های زیادی در هنر مورد‌علاقه‌اش برسد. زیبا از دوران کودکی به نقاشی علاقه خاصی داشت و آرزو داشت نقاش شود.

بالاخره زیبا با گذراندن مشکلات و سختی‌های بسیار و با حمایت خانواده‌اش توانست بعد از سه سال از همسرش جدا شود، اما درست ۱۰ روز بعد از طلاق، شوهر سابق زیبا در کمال ناباوری با شلیک سه گلوله به زندگی او پایان می‌دهد.

آن‌گونه که رسول گله‌بان، مدیر یکی از رسانه‌های محلی ارومیه که درباره پرداختن به گزارش زن‌کشی و خودکشی زنان و عواقب آن تجربه داشت، می‌گوید: «پرداختن به اخبار و گزارش‌های زن‌کشی مخصوصا در جوامع سنتی و عشیره‌ای در عین اینکه بسیار ساده است، اما دشواری‌ها و عواقب خاص خودش را نیز دارد. ساده از این جهت که مثلا، چون در جوامع و خانواده‌های عشیره‌ای ارومیه روابط فامیلی بسیار نزدیک است و تقریبا همه این خانواده‌ها در ارومیه با هم نسبت فامیلی و خانوادگی دارند، پی‌بردن به دلیل یا دلایل چنین اقداماتی ساده و سریع است. در‌واقع تا یکی از رسانه‌ها می‌خواهد به ماجرا ورود پیدا کند، باید اول از خانِ فشار‌های خانواده و دوستان بگذرد؛ چرا‌که به محض ورود به حوادثی مانند زن‌کشی و خودکشی زنان باوجود در‌دست‌داشتن اطلاعات با فشاری که از طرف خانواده‌های مقتولان یا متوفیان به خانواده شخص رسانه‌ای وارد می‌شود، به‌ناچار و خلاف میل باطنی بسیاری از رسانه‌های محلی از ورود به چنین قضایایی به خاطر صیانت از خانواده خود دوری می‌کنند».

دکتر جعفر احمدی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه، به بررسی علت پدیده زن‌کشی در جوامع سنتی و عشیره‌ای با توجه به تکرار مکرر این پدیده و حساسیت این مسئله در چنین جوامعی می‌پردازد: «درباره چرایی پدیده زن‌کشی‌های اخیر از دیدگاه جامعه‌شناسی می‌توان از چند رویکرد مختلف به آن نگاه کرد. از رویکرد تضاد یا تعارض منافع می‌توان به این شیوه تحلیل کرد که زنان معمولا توسط مردان به قتل می‌رسند؛ بنابراین تعارض منافع زن و مرد یک تعارض سنتی است که از گذشته‌های دور در جامعه وجود داشته است.

 اگر فوکویی به این مسئله نگاه کنیم، این تضاد بیشتر به شکل اعمال قدرت در روابط بین این دو جنس خود را نشان می‌دهد. البته این اعمال قدرت در گذشته (یعنی جوامع سنتی) از طریق گفتمان مردسالار اعمال می‌شد. در آن زمان اعمال قدرت مردان بر زنان از طریق گفتمان مردسالار بود. به این معنا که یک سیستم شناختی و ارزشی در جامعه حاکم بود که بر ماهیت و نقش اجتماعی زنان تأثیر می‌گذاشت و این سیستم شناختی و ارزشی را همه افراد جامعه پذیرفته بودند. در نتیجه تبعیت زنان از مردان امری پذیرفته شده بود و اگر زنی از این گفتمان و شیوه اعمال قدرت تبعیت نمی‌کرد، تنبیه می‌شد و شکل تنبیه هم سلطه بر جان و زندگی او بود. از این منظر، در آن دوران به زن‌کشی نه‌تن‌ها به‌عنوان یک اعتداء جسمی بر زنان، بلکه به عنوان یک ابزار برای تقویت ساختار‌های قدرت و تثبیت نقش‌های جنسیتی نگاه می‌شد. اما به واسطه تحولات مدرن امروزه زنان نه‌تن‌ها گفتمان مردسالار را نمی‌پذیرند بلکه حاضر به پذیرش نقش‌های تحمیل‌شده این نظام و گفتمان هم نیستند. در بعضی از جوامع، هنوز ته‌نشست‌های فکری و ارزشی نظام مردسالار در بین برخی مردان باقی مانده است.

 این مردان در تقابل قدرت زنانه حاضر به پذیرش موازنه این قدرت نیستند. از طرفی هم زنان به‌واسطه پذیرش نقش‌های جدید اجتماعی حاضر به پذیرش سلطه مردانه نیستند. درنتیجه تقابل و تعارض منافع زن و مرد به وجود می‌آید. مردی که می‌خواهد اعمال قدرت کند و زنی که حاضر به پذیرش چنین قدرتی نیست؛ پس مرد اقدام به گرفتن جان زن می‌کند، چون تنها شکل تنبیهی که این مردان می‌شناسند، ستاندن جان و زندگی زنان است. در‌نهایت باید گفت زن‌کشی در عصر کنونی نشان‌دهنده تسلط گفتمان مردسالارانه نیست بلکه نشان از عدم پذیرش این نظام از سوی زنان دارد».

tags # قتل خانوادگی ، اخبار حوادث سایر اخبار آیا انسان می‌تواند در فضا تولید مثل کند؟ | رابطه جنسی و زایمان در فضا چگونه است؟ بعد از فضا چه چیزی وجود دارد، جهان کجا تمام می‌شود؟! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟ فضانوردان چگونه در فضا دستشویی می‌کنند؟ | سرنوشت مدفوع انسان در فضا چه می‌شود؟

دیگر خبرها

  • تجلیل از ۲۹ زوج دهه شصتی در قزوین
  • افشاگری جنجالی مهناز افشار از ازدواج‌ها و روابط قبل از ازدواجش با رامین + ویدئو
  • دهه شصتی های متاهل، تجلیل شدند
  • عاقبت فرار از خانه به‌عشق خواستگار شیشه‌ای
  • تکرار قصه ناتمام زن‌کشی/ زیبا؛ زن ارومیه‌ای که تاوان طلاقش را با مرگ داد
  • ماجرای دختر فوت شده در متروی تجریش چه شد؟ + فیلم کامل این اتفاق | علت تشنج این دختر مشخص شد
  • سرانجام دختر فوت شده در مترو چه شد؟
  • فال قهوه روزانه | فال قهوه امروز سه شنبه ۴ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳
  • سخت‌نگیر! بیا وسط
  • طلاق می‌خواهم، چون شوهرم شب‌ها دیر به خانه می‌آید