روایتی از اعتراضها به سلفی نوید محمدزاده
تاریخ انتشار: ۱ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۷۴۰۶۹۷
زلزله که رخ داد، حس غم سنگینی تمام کشور را فرا گرفت. هرکس سعی کرد به نوعی به زلزلهزدگان کمک کند. از همان زمان که خبر زلزله منتشر شد و ابعاد حادثه کمکم به «سمع و نظر» مردم رسید، مردم پای در مسیری گذاشتند که در برخی موارد صدای آدمهای متخصص را درآورد.
به گزارش شهروند، یک نمونهاش، همین ترافیکی است که راههای منتهی به مناطق زلزلهزده را مسخر خویش کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یکی از موارد، همان بود که چند روز قبل اسماعیل رمضانی، مدیرکل روابط عمومی هلالاحمر جمهوری اسلامی ایران در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی «شهروند»، اعلام کرد که ٥ تریلی از کمکهای هلالاحمر، دیر به مقصد رسیده است و در این میان، هنرمندان به دو بخش کلی تقسیم شدند. یک گروه اعلام کرد که نباید از مبادی رسمی کمک کرد و گروه دیگر، تمام تلاششان را انجام دادند تا همه چیز از مسیر رسمی انجام شد.
این دو گروه در جایی هم با هم مشترک بودند. برخی از آنها به سمت کرمانشاه راه افتادند تا بهرغم خود از درد آنها بکاهد اما این کار هزینه هم داشت. یک نمونهاش انتشار عکس «نوید محمدزاده» با همراهانش در چادر پیرمرد زلزلهزده بود. این عکس موجی از اعتراضات را به وجود آورد و البته مواجهه و پاسخ هم به این اعتراضات در فضای مجازی داده شد.
باید شرم داشتداستان اعتراض به این عکس را، یکی از اعاظم اعتراض آغاز کرد. آقای «ف» نوشت: پیرمرد به دوربین نگاه نمىکند، فقط چون فردا در همان مخروبه خواهد بود و این خوشگلها فردا برمىگردند. نه، او به دوربین نگاه نمىکند، چون هنوز انسان است و...! مابقی واکنشها بدون نام میآید:
یکی از روزنامهنگاران خانم «آ» در ادامه این موج نوشت: با فاصله زیادی بدترین عکس تمام این روزهاست. کپشن هم چیزی نیست به جز بیشعوری!
یک روزنامهنگار دیگر نوشت: چیزی که از این عکس به یادم خواهد ماند، فراتر از آشوب ذهنی دستهجمعی حاکمشده بر ما و سرخوشی شرمآور...؛ لحظه باورنکردنی نگاه درمانده آن مردِ محلی است، شکاری در بین درندهها و مصیبت قرارگرفتن او در یک وضع تغییرکردهِ بدون اطلاع قبلی!من جای نوید محمدزاده بودم، خیلی صادقانه بابت اون سلفی غیرقابل توجیه معذرتخواهی میکردم. مردم بخشندهاند و میبخشن و بقیه هم یاد میگیرند کسی از معذرتخواهی سرطان نمیگیره!نوید محمدزاده با این سلفی... زد تو تمام خاطرات خوبی که از بازیهای خوبش تو فیلما داشتیم.شرم هم فضیلتی است؛ این شور و شعف بهنگام عکس سلفی با این پیرمرد خجالتزده و غمگین چیست؟! حالا گیرم که عکس گرفتید، بعد از دیدن عکس...تان نرسید که منتشرش نکنید؟ پارادوکساش را ندیدید؟!نوید محمدزاده و هرکسی که بخواد از بدبختی مردم سوءاستفاده مادی یا معنوی کنه، پست و حقیر و... و بدتر از اونا کسیه که ازشون دفاع میکنه.نوید محمدزاده هم بد هَوَلِ دیده شدنه.حالا اون نوید... رفته یه کار بسیار... انجام داده، شمام برای ابراز نفرتتون از این کارش هی عکس رو پخش میکنید؟چند اشتباه بچگانه که نویدمحمدزاده انجام داد: با قربانیان زلزله سلفی نگیرید، اگر هم میگیرید، نخندید، اگر هم خندید، لطفا منتشرش نکنید. دکوپاژ تلخ عکس جوری است که انگار در موزه مادام توسو با مجسمه مرلین مونرو عکس گرفته.ما بودیم که شمارهحساب گرفتیمدر همین حین که برخی تاختن بر محمدزاده برای یک عکس را در دستور کار قرار داد، گروهی دیگر هم به دفاع یا دستکم اظهارنظر منصفانه پرداختند و دیگران را به این موضوع دعوت کردند:
یکی در واکنش به آقای «ف» که آغازگر ماجرا بود، نوشت: بالاخره از چیزی که میترسیدیم، سرمون اومد. عکس سلفی نوید محمدزاده با مرد کرد زلزلهزده، افتاد دست آقای «ف»این نمونه کاملا روشنیه برای من که به تفسیرهای افراد مختلف از یک عکس، ویدیو یا حادثه و... در فضای مجازی و واقعی با احتیاط خیلی زیاد نگاه کنم. نوید محمدزاده بشدت تحتتأثیر این مرد بود و از اینکه برادرش پیداش کرد و تونست کمک کنه، بینهایت خوشحال بود.نوید محمدزاده این پیرمرد رو که ویدیو داده بود و دنبال چادر میگشت، پیدا کرد و بهشون چادر رسوند و بد با هم فیلم و عکس گرفتن که به مردم اطلاع بدن. تو ویدیو هم پیرمرد کلی داره از نوید تشکر میکنه.مخاطبم صاحب توییت نیست. خیلیا این عکسرو با همین مضمون گذاشتن. تو ریاکاری و پوپولیسمبازی سلبریتیها شکی نیست ولی همین عزیز سالخورده یه کلیپی هست که توش صدبار از مردم و هنرمندان تشکر میکنه و از نوید محمدزاده هم تشکر میکنه. اینجا تو عکس غمگینه، شمام دست گرفتید؟ من یکدرصد هم طرفدار محمدزاده نیستم.سلفی نوید محمدزاده با اون پیرمرده اصلا مصداق پوپولیسم نیست یا اقلا چنین حسی ازش برداشت نمیشه!حالا اگه یه بازیگر یا فوتبالیست خارجی میرفت با مردم فقیر و مصیبتدیده کشورش عکس میگرفت، میگفتن: ببینید چقدذ مردمی! بقیه سلبریتیهای ما که پر از افاده و عطر و ادکلنی هستن. اما نوید محمدزاده یه عکس گرفته با اون پیرمرد کرد، با تهمت و توهین.جوری از نوید محمدزاده انتقاد میکنیم، انگار ما نبودیم شماره کارتشو دست به دست میکردیم. میگفتیم درود به شرفت و فلان. من و تو هم جاش بودیم، جوگیر میشدیم، سلفی میگرفتیم.من همهتون رو فیو زدم، چه اینوری، چه اونوری ولی وسط قضاوتکردن نوید محمدزاده یه سوال بپرسم، شما حال داشتید پاشید برید اونجا کمک کنید؟وطن من جاییست که تتلوها ۴میلیون فالوور دارند و نوید محمدزادهها قضاوت میشوند.هرچی فکر میکنم، میبینم سلفی نوید محمدزاده با اون پیرمرد کُرد هیچ بدیای نداشت. فقط به این نتیجه میرسم بعضیا دوست دارن فقط گیر بدن، دنبال بهونهاند فقط.میگه اون پیرمرد کرد ویدیویى ازش هست که داره مدام از نوید محمدزاده تشکر میکنه، چرا باید به محمدزاده توهین کرد؟این کشور یک ایراد دارد. ایرادش این است که همه را جو میگیرد. یک دیوانه سنگی را در چاه میاندازد، بقیه به جای اینکه دنبال درآوردنش باشند، خودشان هم سنگ میاندازند. شما چطور توانستید نیت صاحب عکس را بفهمید؟! همه هم ماشاالله روشنفکرند!
منبع: فرارو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۴۰۶۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
(ویدئو) ازدواج پیرمرد ۸۶ ساله با اولین عشق خود خبرساز شد
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
فرارو- یک مدیر سابق ۸۶ ساله در جنوب چین پس از ۶۰ سال دوری با اولین عشق خود، که اکنون ۸۱ ساله است، ازدواج کرد.
به گزارش فرارو، این ویدئوی بحثبرانگیز در ۱۴ آوریل در شهر یایانگ در استان هونان فیلمبرداری شده است.
ژو گویلین، مدیر سابق دبیرستان گائوپینگ در یایانگ، با اولین عشق خود از دوران تحصیل در دانشگاه پکن، خانم یانگ ژیوگی ازدواج کرد.
محل برگزاری عروسی پر از هیجان بود، با یک فرش قرمز طولانی که در آن زوج سالخورده دست در دست هم راه میرفتند و در محاصره دانش آموزانی که پرچمها را تکان میدادند و گروههای نمایش محلی که به فضای جشن کمک میکردند.
این زوج در ابتدا در روزهای اولیه جمهوری خلق چین زمانی که هر دو دانشجوی دانشگاه پکن بودند با هم آشنا شدند و دوستی و عشق عمیقی نسبت به یکدیگر داشتند. با این حال، به دلیل شرایط تاریخی و رویدادهای مختلف زندگی، آنها راه خود را برای دنبال کردن مشاغل در مکانهای مختلف جدا کردند و رویای ازدواج آنها محقق نشد.
با وجود ساختن خانوادههای جداگانه و لذت بردن از زندگی در محاصره فرزندان و نوهها، مرگ همسران عشق دیرینه آنها را دوباره زنده کرد.
اکنون در سالهای گرگ و میش زندگی آنها، ازدواج آنها از صمیم قلب مورد حمایت خانواده و دوستانشان قرار گرفته است. ۶۰ سال پس از اولین برخورد، فارغ التحصیلان دانشگاه پکن عشق خود را در مقابل عزیزان اعلام کردند و سرانجام ازدواج کردند.