Web Analytics Made Easy - Statcounter

رکنا: من در شعله های آتش انتقامی سوختم که خودم آن را برافروختم و در حالی که می خواستم با این کار به همسرم بفهمانم حیا و عفت گوهری گران بها در وجود هر زنی است که او را چون فرشته ای پاکدامن از دیگر موجودات متمایز می کند اما راه را به خطا رفتم طوری که حتی با مشاوران امین و کارشناسان اجتماعی هم مشورت نکردم و عاقبت در گردابی افتادم که .

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

..

زن 36 ساله ای که برای انتقام از خیانت Cheat های همسرش در دام هوس رانی های مرد شیاد افتاده بود، در حالی که بیان می کرد نمی دانم چگونه خودم را از این باتلاق وحشتناک نجات بدهم رشته افکارش را به 15 سال قبل گره زد و به کارشناس اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: 21 ساله بودم که با «فریبرز» ازدواج کردم.

اما مدت زیادی از زندگی مشترکمان نمی گذشت که متوجه شدم همسرم هنوز حال و هوای دوران مجردی را در سر می پروراند و با دختران دیگری ارتباط دارد. اگرچه فریبرز همواره این ارتباطات خیابانی را انکار می کرد اما روزی به طور اتفاقی دستش برایم رو شد و او را در حالی با زن غریبه ای دیدم که دیگر نمی توانست آن ماجرا را پنهان کند. این بود که برای اولین بار دلم شکست و اشک ریزان راهی منزلم شدم.

آن روز فریبرز با ابراز پشیمانی از این موضوع از من عذرخواهی کرد و گفت: فریب آن زن را خورده است و دیگر این اشتباه را تکرار نمی کند اما به قول معروف «توبه گرگ، مرگ است» و او همچنان به خیانت های شرم آور خود در حالی ادامه می داد که من مجبور بودم به خاطر دو فرزند کوچکم بر همه رفتارهای خیانت آمیزش سرپوش بگذارم و دم برنیاورم چرا که نمی خواستم زندگی ام متلاشی شود و فرزندانم بدون مادر، بزرگ شوند.

چند سال به همین ترتیب سپری شد تا این که روزی وقتی از خانه خواهرم بازگشتم، ناگهان زن غریبه ای را با وضعیت زننده داخل منزلم دیدم. این صحنه برایم غیرقابل تحمل بود تا جایی که با فریادهای من کار به درگیری با فریبرز کشید و همسایگان نیز که متوجه خیانت همسرم شده بودند موضوع را به پلیس Police 110 اطلاع دادند.

آن روز همه پنهان کاری هایم لو رفت و کاخ آبرویم فرو ریخت. گریه کنان به منزل پدرم رفتم و ماجرا را برای آن ها بازگو کردم ولی مدتی بعد در حالی با میانجی گری بزرگان فامیل به منزل بازگشتم که شعله های انتقام در وجودم زبانه می کشید.

چند روز بعد از این ماجرا برای خرید مقداری مواد غذایی به فروشگاه محله رفتم. فروشنده که مهرداد نام داشت و از این آبروریزی مطلع شده بود، در حالی که با تکان دادن سرش ابراز تاسف می کرد گفت: کاش شوهرت می دانست به چه زن زیبا و با حیایی خیانت کرده است. با این جمله اشک از چشمانم سرازیر شد و رازهای پنهان زندگی ام را برای او بازگو کردم و به درد دل پرداختم. از آن روز به بعد مهرداد به بهانه دلسوزی با من تماس می گرفت و من هم سیر تا پیاز مشکلات و مسائل خصوصی زندگی ام را با او در میان می گذاشتم.

او همه تلاشش را به کار می برد تا مرا به همسرم بدبین کند که بعد از طلاق به عقد موقت او درآیم. وقتی فهمیدم آن مرد شیاد با پول، برخی زنان خیابانی را اجیر می کند تا نزد همسرم بروند به خود آمدم و تصمیم به قطع این رابطه زشت گرفتم اما حالا او مرا تهدید می کند که پیام ها و مکالمات ضبط شده ام را برای خانواده ام می فرستد. ای کاش ... 

منبع: رکنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۴۱۵۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اخاذی با مهریه سنگین!

فریب خوردم، باورم نمی شد این گونه مرا سرکیسه کند! روزی که به عنوان منشی مطب استخدامش کردم،هیچ گاه به ذهنم نمی رسید که او با ترفند خاصی به من نزدیک شود تا جایی که مهربانی ها و از خود گذشتگی های همسرم را از یاد بردم و ...

به گزارش خراسان، این ها بخشی از اظهارات پزشک متخصص امور درمانی است که از 3 سال قبل با منشی مطب خودش به طور پنهانی ازدواج کرده بود و اکنون با افشای این ازدواج پنهانی و درحالی که هووها با یکدیگر در کلانتری درگیر شده بودند،شکایتی را به اتهام اخاذی از همسر صیغه ای اش مطرح کرد. در همین حال «سوسن» همسر اول این پزشک که دستانش از شدت خشم می لرزید درباره قصه زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی احمد آباد مشهد گفت:24سال قبل، زمانی با«نعیم»ازدواج کردم که او دیپلم داشت و تازه خدمت سربازی را به پایان رسانده بود، اما من حمایتش کردم و با تحمل سختی های زندگی، نامزدم را به ادامه تحصیل تشویق کردم .بالاخره او در رشته پزشکی یکی از استان های کشور پذیرفته شد و من هم با خوشحالی همه تلخکامی های روزگار را تحمل کردم تا 8 سال تحصیل او به پایان رسید و به مشهد بازگشت. در این مدت همسرم اصرار می کرد تا من هم ادامه تحصیل بدهم ولی حالا 3فرزند قد و نیم قد داشتم و نمی توانستم درس بخوانم.

این درحالی بود که «نعیم»مدام مدرک پزشکی اش را برسرم می کوبید و مرا به خاطر داشتن مدرک دیپلم تحقیر می کرد. بالاخره تصمیم گرفتم پرستاری برای فرزندانم پیدا کنم تا بتوانم به تحصیل بپردازم ولی در همین زمان متوجه شدم که فرزند چهارم را نیز باردار هستم. این بود که درس و دانشگاه را از ذهنم بیرون کردم و به امور خانه داری و تربیت فرزندانم پرداختم.

اما روابط عاطفی بین من و «نعیم» هر روز سردتر می شد این درحالی بود که او در دوره تخصص نیز شرکت کرد و 2 سال بعد به عنوان پزشک متخصص مطب خودش را هم راه اندازی کرد. در این میان اما روابط او با منشی های مطبش مرا بسیار آزار می داد چرا که احساس می کردم این گونه رفتارها خارج از عرف و بسیار نامتعارف است. بارها به فکر طلاق افتادم اما خانواده ام مرا حمایت نکردند و من مجبور بودم این گونه تحقیرهای آشکار را تحمل کنم.

او با تماس های پنهانی و پیامک های زننده ای که برای خانم ها می فرستاد مرا زجر می داد. با وجود این اعتراض ها و ناراحتی هایم نیز فایده ای نداشت و اوضاع مدام بدتر می شد تا این که چند سال قبل متوجه شدم «نعیم»از 3سال قبل زنی را به عقد موقت خودش درآورده است و آن زن هم مهریه ای به اندازه یک خانه مجلل و یک خودروی خارجی از او گرفته و به دنبال سرنوشت خودش رفته بود اما همسرم برای جلوگیری از آبروریزی ،همه مهریه اش را به او داد و صدایش درنیامد!

از این موارد در زندگی 24 ساله ام با «نعیم»بازهم دیده بودم ولی کاری نمی توانستم انجام بدهم تا این که فهمیدم او برای منشی مطب نیز خانه ای در بهترین نقطه شهر اجاره کرده ویک خودروی خارجی گران قیمت نیز برایش خریده است. خلاصه با تعقیب همسرم،نشانی منزل آن زن را پیدا کردم و به درخانه اش رفتم. آن جا بود که باهم درگیر شدیم و پلیس 110 ما رابه کلانتری هدایت کرد.

دراین شرایط پزشک متخصص که خود را به کلانتری رسانده بود با بیان این که فریب خورده است و قدر زحمات و مهربانی های همسر اولش را ندانسته، به مشاور کلانتری گفت:5 سال قبل این زن جوان را به عنوان منشی استخدام کردم. او خیلی زود با چرب زبانی در جریان امور مالی من قرار گرفت به طوری که دیگر همه موضوعات اقتصادی و مالی را انجام می داد. پس از گذشت مدتی از این ماجرا،او به من ابراز علاقه کرد و با ترفند های خاص زنانه ،طوری رفتار کرد که من هم به او علاقه مند شدم.

آن زمان نمی دانستم «کبری» چه نقشه شومی در سر دارد به همین دلیل هم خانه ای در منطقه مرفه نشین شهر برایش اجاره کردم و همه امکانات زندگی را به همراه یک خودروی خارجی در اختیارش گذاشتم ولی او با مهریه سنگینی که داشت مدام مرا در تنگنا قرار می داد تا به خواسته هایش عمل کنم من هم که قادر به پرداخت مهریه او نبودم مجبور می شدم سرتسلیم فرود بیاورم. حالا می فهمم که چقدر به همسر اولم ظلم کرده ام ای کاش...

 باتوجه به اهمیت این ماجرا بررسی های قانونی و کارشناسی با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد سید علی سید گلستان(رئیس کلانتری احمد آباد مشهد)در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد.

دیگر خبرها

  • وقتی می گوئیم چیدمان هوشمندانه داخل خانه دقیقا منظورمان این است!(+تصاویر)
  • راز دلیل قتل زن 80 ساله ثروتمند توسط پرستار شخصی‌اش!
  • سهراب و فروغ برای هم شعر می‌خواندند/ فرح پنج بار برای افتتاحیه نمایشگاه سهراب آمد ولی او در نمایشگاه حاضر نمی‌شد؛ هیچ دلیل سیاسی هم نداشت
  • ادعای جنجالی ایران‌اینترنشنال؛ سردار علیرضا عسگری کیست و کجا زندگی می‌کند؟
  • کشف جسد دست و پابسته زن ثروتمند در کمد | خدمتکار خانه دستگیر شد
  • سرقت برای انتقام!
  • بازدید سرزده یک تمساح از پایگاه هوایی آمریکا + فیلم
  • وقتی درخشش کای هاورتس حرص توییتر چلسی را در می‌آورد! / عکس
  • تا وقتی جت هست چرا ماشین خارجی؟ / وضعیت بازار خودرو عجیب شد
  • اخاذی با مهریه سنگین!