ماجرای درگیری دوجنسیها با مرد بنزسوار
تاریخ انتشار: ۲ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۷۵۹۷۸۲
دوجنسیهای متهم به قتل مرد ٤٥ساله در خیابان پاسداران صبح دیروز به دادسرای جنایی تهران منتقل شدند. این دو متهم در برابر بازپرس منافی آذر قرار گرفتند تا پرده از این جنایت بردارند. به گزارش شهروند، مرجان و میترا دوشنبه هفته گذشته پس از درگیری با شهروز در یکی از خیابانهای پاسداران از محل حادثه متواری شدند؛ اما چند ساعت بعد هم از سوی پلیس آگاهی شناسایی و دستگیر شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیگناهیم
میترا یکی از متهمان پرونده قتل خیابان پاسداران است. دوجنسی ٢٥ساله که خودش میگوید، چندین سال است که ظاهر زنانه را برای خودش انتخاب کرده است. این متهم صبح دیروز در برابر بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت و به تشریح جزییات حادثه پرداخت.
اتهام قتل را قبول داری؟ نه ما کسی رو نکشتیم؛ اصلا قصد کشتن هم نداشتیم. فقط با او درگیر شدیم. بعد هم از پشت به زمین افتاد و ما هم فرار کردیم.
برای چی با مقتول درگیر شدید؟ به خاطر اینکه او زیر قول و قرارش زد. او میخواست از دست ما فرار کند. من پیاده دنبال او میدویدم و مرجان هم با ماشین دنبال ما میآمد. وقتی به او رسیدیم، با قفل فرمان یک ضربه به پایش زدیم، او هم با ما درگیر شد. در حین درگیری او تعادلش را از دست داد و زمین خورد. وقتی روی زمین افتاد، ما ترسیدیم، سوار ماشین شدیم و از آنجا فرار کردیم.
بعضی از شاهدان میگویند شما مجددا به صحنه حادثه بازگشتید؟ میخواستیم ببینیم چه اتفاقی برای او افتاده. درست است که پول ما را نداده بود و از دست او خیلی عصبانی بودیم، اما دوست نداشتیم که او بمیرد. وقتی به آنجا رسیدیم حدود ١٥ دقیقه گذشته بود و هنوز خبری از پلیس و اورژانس نبود که من با خودرویم به سمت شهروز رفتم، قصد داشتم او را به بیمارستان ببریم اما ناگهان دو پسر جوان را دیدم که از انتهای خیابان به سمت ما میآیند، ما هم از آنجا فرار کردیم و به خانه مرجان رفتیم.
با مقتول کجا آشنا شدید؟ من و مرجان در خیابان پرسه میزدیم. با ماشین دور دور میکردیم که حوالی خیابان ولیعصر با شهروز آشنا شدیم. سر و وضع مرتبی داشت و ماشینش هم گرانقیمت بود. همانجا بود که با هم آشنا شدیم. شمارههایمان را رد و بدل کردیم و بعد هم به خانه او رفتیم.
شب حادثه دقیقا چه اتفاقی افتاد؟ ما به خانه شهروز رفتیم. آن شب او همه کاری کرد. کلی مواد زد. مشروب خورد و بعد از آنها چندتا قرص خورد. به نظرم خیلی زیادهروی کرد؛ بعد هم با هم ارتباط برقرار کردیم اما او پولی به ما نداد یعنی ادعا کرد که پول را به حساب مرجان واریز کرده ولي هیچ پیامی از بانک برای دوستم ارسال نشد. شهروز گفت که پول را واریز کرده و یک پیام بانکی را از گوشیاش به ما نشان میداد، اما او دروغ میگفت. بعد هم قرار شد که با هم از خانه خارج شویم و به عابربانک برویم.
بعدش چه شد؟ شهروز به ما گفت که با ماشین خودش میآید و ما هم با ٢٠٧خودمان، اما مرجان قبول نکرد و همانجا درگیر شدیم. او با سنگ شیشههای ماشین شهروز را شکست. شهروز وقتی دید که ما خیلی عصبانی هستیم از پارکینگ خانه فرار کرد. من دنبال او رفتم؛ مرجان هم با ٢٠٧ دنبال ما آمد. وقتی او را گرفتیم گفت که دوباره به خانه برویم تا پول ما را بدهد، اما مطمئن بودیم که او دروغ میگوید. او دستش به درِ صندوق عقب ماشین ما بود، وقتی در صندوق را بستیم، عقبعقب رفت و با پشت سر به زمین خورد. وقتی به زمین افتاد از پشت سرش خون جاری شد.
چند سال داری؟ حدود ٢٥سال. من متولد سال ٧١ هستم.
از کی متوجه گرایش متفاوتت شدی؟ تقریبا از وقتی خودم را شناختم، احساس تفاوت داشتم. اسم من مهدی بود ولی هیچوقت این اسم را برای خودم قبول نداشتم. دوستهای دوران کودکی من همه پسر بودند، اما من با آنها تفاوت داشتم. وقتی به سن بلوغ رسیدم دیگر نمیتوانستم این شرایط را تحمل کنم. همیشه دنبال یک همزبان بودم تا شرایط من را درک کند تا اینکه با مرجان آشنا شدم.
خانوادهات در جریان مشکلات جنسی تو هستند؟ من تنها یک مادر دارم که او نمیتواند من را درک کند. مادر من دوبار ازدواج کرده و من دو برادر و یک خواهر ناتنی دارم، اما آنها هیچ مشکلی ندارند.
بیپاسپورتی مرا از جراحی بازداشت
مرجان یکی دیگر از متهمان به قتل شهروز است. نام اصلی او محمدعلی است، اما خودش میگوید از وقتی به سن بلوغ رسیده، متوجه تفاوتهایش با پسرهای همسنوسالش شده است. مرجان هم مثل میترا منکر قتل شهروز است.
از چه زمانی با میترا آشنا شدی؟ حدود چندماه قبل در یک میهمانی میترا را دیدم، وقتی با او همصحبت شدم، متوجه شدم او هم مثل من گرفتار آدمهایی است که درکش نمیکنند. دوستی ما از همانجا شکل گرفت.
چندسال داری؟ من متولد ٦٨ هستم.
تو هم مثل میترا مشکل جنسی داری؟ بهنظر من مشکل نیست. من اصلا مرد نیستم. درست است که خانوادهام اسم من را محمدعلی گذاشتند و ظاهرم مردانه است اما هرچه سنم بیشتر شد، به همان اندازه متوجه شدم که همهچیز برای من جابهجا شده. من اصلا روحیات زنانه داشتم. این موضوع خیلی من را آزار میداد. هیچکس هم نبود تا حرف من را بفهمد. چند بار سعی کردم برای جراحی به تایلند بروم. ٧٠میلیون تومان پول میخواست. پول را جور کردم، اما به من پاسپورت ندادند. به دادگاه شهید بهشتی رفتم، آنجا گفتند که باید به خدمت سربازی بروم. به نظام وظیفه رفتم اما آنها گفتند که شرایط رفتن به سربازی را ندارم. چرا با خانوادهات مشکل را درمیان نگذاشتی؟
من الان چندسال است که تنها زندگی میکنم. من ٦ خواهر و برادر دارم که همگی آنها ازدواج کردهاند. مثل من هم نیستند. به همین دلیل صحبتهای من را درک نمیکنند.
از شب حادثه تعریف کن؟ من و میترا با هم با شهروز آشنا شدیم و آن شب به خانه او در پاسداران رفتیم. زمانی که به خانه شهروز رفتیم قرار شد با هم روابط غیراخلاقی داشته باشیم و او به ما در قبال این روابط یکمیلیون و ٥٠٠هزار تومان پرداخت کند که با یکدیگر ارتباط برقرار کردیم، اما شهروز پولی به ما نداد. یعنی مدعی شد که پول را به حساب ما واریز کرده است، اما دروغ میگفت. آنجا حرفمان شد. بعد قرار شد به اتفاق هم به یک عابربانک برویم، اما در پارکینگ خانه او دوباره درگیر شدیم. شهروز میخواست کلک بزند و از دست ما فرار کند. من هم شروع به داد و بیداد کردم. شهروز میگفت او با بنز خودش میآید و ما با ماشین خودمان برویم که من قبول نکردم و در پارکینگ با هم دعوایمان شد. شهروز میخواست که ما آرام باشیم و در پارکینگ سروصدا نکنیم. من هم با سنگ شیشههای بنز او را شکستم. او هم ناگهان پا به فرار گذاشت.
چرا از خانهاش فرار کرد؟ نمیدانم، اما خیلی ترسیده بود. شهروز آن شب ٨ بار کوکائین مصرف کرد. خیلی هم مشروب خورد، بعد از آن هم چند تا قرص خورده بود. تعادل نداشت. حتی وقتی در پارکینگ بود نفسنفس میزد. حال مناسبی نداشت.
در کوچه چه اتفاقی افتاد؟ من سوار ماشین شده بودم، اما میترا پیاده به دنبال شهروز بود. وقتی او را گرفتیم، دوباره شروع کرد به دروغ گفتن. میخواست ما را دوباره به خانه خودش ببرد. آنجا دوباره درگیر شدیم. میترا با مشت چند ضربه به او زد. من هم با قفل فرمان یک ضربه محکم به پای شهروز زدم. او روی صندوق عقب ٢٠٧ افتاد. با دستش در صندوق عقب را گرفته بود تا زمین نخورد. من هم درِ صندوق عقب را بستم، زمین شیب داشت، او چند قدم به عقب رفت، تعادلش را از دست داد و زمین خورد. همان موقع با اورژانس و پلیس تماس گرفتم و به سر کوچه رفتم. سر خیابان یک کانکس نگهبانی بود. ماجرا را برای نگهبان تعریف کردم که او گفت حالا که با پلیس و اورژانس تماس گرفتهام از آنجا بروم، اما ما نرفتیم و دوباره به آنجا بازگشتیم تا به او کمک کنیم، ولی چند نفری به طرف ما آمدند و فرار کردیم. با ادعاهای این دو متهم، بازپرس پرونده دستور قرار بازداشت موقت را صادر کرد و متهمان برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند.
منبع: فرارو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۵۹۷۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای پرسه توله شیر در خانه باغ چه بود؟
مردم استان مازندران طی سالهای اخیر شاهد صحنههایی از جانوران حیات وحش در محل سکونت خود بودند که چندان بی شباهت با صحنه فیلمهای سینمایی و هالیوودی نبوده است.
به گزارش ایرنا، هیچگاه خاطره هیجان انگیز و البته ترسناک پرسه پلنگ در یکی از خیابانهای شلوغ و پررفت و آمد شهر قائمشهر در اردیبهشت ۱۴۰۱ از اذهان مردم مازندران پاک نمیشود. صبحی که مردم خیابان کارگر این شهر در مسیر رفتن به سر کار و یا بردن فرزندانشان به مدرسه بودند که صحنهای خارج از حالت معمول را مشاهده کردند.
پلنگ وارد محیط زندگی آنها شده بود و خودش را به در و دیوار میزد تا از میان انسانهایی که او را احاطه کرده بودند، فرار کند. از سوی دیگر هم آدمهای گوشی به دستی که سعی میکردند فیلم خوبی از این پلنگ به یادگار بگیرند، حضور داشتند و این پلنگ نگون بخت که در میان ازدحام جمعیت گیر کرده بود و از در و دیوار بالا میرفت تا راهی برای فرارش پیدا کند، از ترس قالب تهی کرده بود.
خیلی زود فیلمهای پلنگ فراری که از دیوار بانک هم حتی بالا میرفت و روی اسپلیت بانک جا خوش کرده بود، در فضای مجازی دستبهدست شد. پلنگ که گیر افتاد ابتدا خبر زندهگیری او منتشر شد. اما یک ساعت بعد خبرها تیتر دیگری را به نمایش گذاشتند، پلنگ مازندران تلف شد. خبر برای آنها که با محیطزیست و حیاتوحش آشنایی بیشتری دارند، دردناکتر شد.
ماجرای دیگر از این دست اتفاقات مربوط به سرگردانی چند هفتهای یک میمون نر آن هم حیوان غیر بومی ایران در مرداد ۱۴۰۲ در باغات روستاهای هریکنده بابل، قراخیل و حاجی کلا منطقه جاده نظامی قائمشهر این سوال در اذهان خطور میکند چطور هراز گاهی این حیوانات سر از خیابان و باغهای استان در میآوردهاند؟
آبان ماه پارسال بار دیگر در اتفاق خارق العاده حیات وحشی در مازندران رسانهای شد که مشاهده مار پیتون در سطل زباله یکی از مناطق شهری آمل بود. درهمان زمان فیلم کوتاهی نشان میدهد شهروند آملی در حال خالی کردن زباله در سطل متوجه حضور مار پیتون در آن میشود.
در ادامه این دست رخدادها، فردی در روزهای اخیر با انتشار و به نمایش گذاشتن تصاویر حیوانات کمیاب و نادر از جمله شیر و ببر در فضای مجازی با هدف فروش انواع گونههای جانوری اقدام کرده است که ان موضوع از چشم حافظان محیط زیست مازندران دور نمانده است و با توجه به اینکه بر اساس قانون شکار و صید، جرم محسوب میشود، با شکایت رسمی اداره کل حفاظت محیط زیست مازندران این فرد به دستگاه قضایی معرفی شد.
بنا به اعلام محیط زیست مازندران، این فرد در حوزه شکار و صید سابقه دار بوده که در سالهای گذشته در زمینه خرید و، فروش و نگهداری حیوانات وحشی، محکومیت کیفری داشته است.
در تازهترین اظهار نظر از سوی اداره کل محیط زیست مازندران اعلام کرد: ماموران یگان حفاظت محیط زیست ساری درپی انتشار تصاویری از یک توله شیر درفضای مجازی، اقدام به شناسایی متخلف کرد و با همکاری ماموران نیروی انتظامی و با داشتن حکم قضایی یک قلاده توله شیر را که به صورت غیر مجاز در خانه باغ (مخفیگاه) متخلف نگهداری میشد، کشف و ضبط کردند.
در این گزارش آمده است که فرد متخلف به جرم نگهداری غیر قانونی حیوانات وحشی به مراجع قضایی معرفی و حیوان نیز به صورت موقت به پناهگاه حیات وحش سمسکنده انتقال داده شد تا به یکی از مراکز مجاز باغ وحش تحویل داده شود.
بنا به اعلام اداره کل حفاظت از محیط زیست مازندران، بیش از ۳۵۵ گونه پرنده، ۱۷ گونه خزنده، ۹ گونه دوزیست، ۲۷ گونه مار، سه گونه لاک پشت، ۶۳ گونه پستاندار و ۷۰ گونه ابزیان آبهای داخلی تنوع جانوری این استان است.