چگونه خاطرات بد را فراموش کنیم؟
تاریخ انتشار: ۲ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۷۷۱۴۷۴
به گزارش سرویس گوناگون جام نیـوز، خاطراتی که منفی هستند، تمایل دارند تا با ما باقی بمانند.این امر می تواند درست باشد،به ویژه اگر شما با اختلال اضطراب اجتماعی (SAD) زندگی میکنید؛ اماحتی اگر شما این اختلال رانداشته باشید،شانس زیادی وجود داردکه دربعضی مواقع درزندگی خود باخاطرات بدی روبه رو شوید.
شما ممکن است خود را گرفتار موردی پیدا کنید که هفته ها، ماهها و یا حتی سال ها قبل رخ داده بود، درست همانطور که گویی شما هنوز در همان وضعیت بوده و می توانید شرم را حس کنید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تحقیقات جدید شروع به درک شفافیت این موضوع نموده است که از طریق آن، خاطرات منفی ممکن است در ترس و اضطراب شما مشارکت کند. مطالعات نشان می دهد که برخی از هورمون ها، مناطقی از مغز و ژن ها ممکن است مسئول آن باشند.
۱- خاطرات اجتماعی منفی
شما ممکن است سخت تلاش کنید تا خاطره بدی را فراموش کنید؛ فرقی نمی کند که SAD دارید یا نه. ممکن است احساس کنید که شما یک “بانک حافظه” را پر کرده اید که فقط موقعیت هایی را که به نظر شرم آور وناخوشایند است، به یاد می آورید. با آن که خاطرات خاصی که باعث آزار شما می شوند، از فردی به فرد دیگرمتفاوت خواهد بود، برخی از نمونه های آن شامل موارد ذیل است. آنها ممکن است ذهنی باشد، به طوری که فقط شما می توانید جنبه منفی وضعیت را ببینید، یا این که آنها می توانند آشکارا آسیب برسانند، مانند اینکه موضوعی باعث خشمگین شدن شما می شود:
– اشتباه کردن در یک موقعیت اجتماعی، مانند نام بردن از کسی با نام اشتباه .
– سستی و کاهلی در یک وضعیت که نیاز به عمل دارد.
– پس زده شدن توسط یک فرد، به خصوص در یک رابطه عاشقانه
– اعتقاد بر این که دیگران از علائم اضطراب شما مانند دست ها را به هم مالیدن یا سرخ شدن، آگاه هستند.
– از طرف همسالانتان مورد آزار و اذیت و تمسخر قرار می گیرید.
پس از این قبیل رویداد ها و در زمانی که آنها را فراخوانی می کنید، ممکن است چیز هایی را به خودتان بگویید مانند موارد زیر:
– “چرا من این حرف را گفتم / چرا این کار را انجام دادم؟
– “من خیلی شرمنده ام”
– “چرا نمی توانم با دیگران راحت ارتباط برقرار کنم؟”
در اصل، شما این خاطرات خجالت آور را حفظ می کنید و ممکن است احساس کنید که نمی توانید مغز خود را خاموش کنید.
۲- اکسی توسین و خاطرات بد
درحالی که هورمون اکسی توسین به طور کلی به عنوان تأثیر مثبت در شرایط اجتماعی مطرح شده است، تحقیقات اخیر به پتانسیل آن برای یادآوری خاطرات اجتماعی منفی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی نیز اشاره کرده است. به این ترتیب، اکسی توسین ممکن است باعث ایجاد درد عاطفی شود و می تواند دلیل آن باشد که شرایط اجتماعی استرس زا درمدت زمان طولانی پس از رویداد اصلی با ما بماند، و حتی ممکن است موجب تحریک اضطراب و ترس در آینده شود.
در یک مطالعه منتشر شده در مجله Science Neuroscience در سال ۲۰۱۳، موش هایی با سطوح مختلف از گیرنده های اکسی توسین (بدون گیرنده، گیرنده های بیشتر از معمول، سطح طبیعی گیرنده ها) در مغز، مورد بررسی قرار گرفتند تا اثرات ترس و اضطراب در آنها بررسی شود. در اولین آزمایش، موش ها در یک موقعیت به همراه موش های پرخاشگر قرار گرفتند که در آن، این موش ها یک شکست اجتماعی را تجربه کردند و یک وضعیت اجتماعی استرس زا ایجاد شد.
موش هایی که گیرنده های اکسی توسین را از دست داده بودند، هیچ گونه اکسی توسینی را به مغز وارد نکرده بودند. شش ساعت بعد، محققان دوباره موش ها را با موش های پرخاشگر مواجه کردند.آنچه آنها متوجه شدنداین بود که موشهایی که بدون گیرنده اکسی توسین بودند،نشانه ای ازترس نداشتند. موش هایی که دارای گیرنده های اضافی اکسی توسین بودند،سطح ترس درآنها افزایش یافته بود و درنهایت،موشهایی بامقادیر طبیعی ازگیرنده ها،سطح معمولی ترس رانشان دادند.
در آزمایش دوم، محققان توانستند نشان دهند که اکسی توسین در یک وضعیت اجتماعی پر استرس، حتی می تواند ترس را به وضعیتی که به دنبال آن بود، تبدیل کند.( در مورد موشها این هدف اکسی توسین، یک شوک الکتریکی بود.) باز هم، موش های بدون گیرنده هیچ نشانه ای نداشتند و یا به یاد نمی آوردند، تا از شوک الکتریکی بترسند.
۳- اکسی توسین و ترس اجتماعی
این تحقیق چه چیزی را در مورد ترس، اضطراب و ارتباط آنها با خاطرات بد به ما می گوید؟ به نظر می رسد که اکسی توسین خاطرات اجتماعی را در مغز تقویت می کند(به ویژه در سپتوم جانبی)،یا اثر تشدیدیا توسعه دارد. این مهم است، زیرا استرس مزمن اجتماعی باعث ایجاد اضطراب و افسردگی می شود. به نظر می رسد این اثر نیز یک مدت طولانی، حداقل شش ساعت طول بکشد.
این نوع تحقیق نیز نشان می دهد که به نظر می رسد که اضطراب اجتماعی یک مولفه ژنتیکی دارد؛ این بدان معناست که توانایی مغز شما برای دسترسی به اکسی توسین ممکن است مربوط به چگونگی بارگذاری خاطرات بد در شرایط اجتماعی باشد، به طوری که آنها باعث می شوند شما در آینده بترسید.
۴- پس از یک تجربه بد اجتماعی چه باید کرد؟
اگر رویداد های اجتماعی منفی گذشته، نقش مهمی در اختلال اضطراب اجتماعی ایفا کنند، منطقی است که از بین بردن خاطرات این حوادث به کاهش اضطراب شما کمک کند:
– اگر شما تمایل دارید فلش بک ها یا “حملات ناگهانی” در مورد وضعیت های شرم آور از گذشته داشته باشید، ممکن است اگرکه یک دفترچه داشته باشید که در آن رویداد های خوشحال کننده یا مثبت را نیز یادداشت کنید، مفید باشد.هر وقت خاطره ای منفی را به یاد آوردید، سعی کنید به دنبال آن با یک خاطره مثبت آن را خنثی کنید.
– در پاسخ به فلش بک ها، شما همچنین می توانید چند عبارت را برای خودتان تکرار کنید، مثلا: “این رویداد، برای مشخص کردن و انگشت نما کردن من نیست.”
– شما همچنین می توانید سعی کنید زمانی که خاطرات بد به یاد شما می آیند، تمرین تمرکز ذهنی داشته باشید. به جای اینکه به خودتان اجازه دهید که در خاطرات بد خود غوطه ور شوید، سعی کنید توجه خود را به چیزی در لحظه حال جلب کنید، مانند یک نور یا یک بو.
– اگر هنوز هم در حال مبارزه با یادآوری خاطرات بد خود هستید، سعی کنید از رویکرد رفتاری – شناختی استفاده کرده، و از خودتان بپرسید: “آیا کس دیگری به غیر از من هم واقعا این وضعیت را به یاد می آورد یا فقط منم که درباره آن فکر می کنم؟”
– در نهایت، اگر شما خود را در معرض قربانی شدن ببینید و احساس کنید نیاز به کمال دارید، و خاطرات شما حول محور اشتباهاتتان می چرخد، سعی کنید یک اشتباهی انجام داده و کاری را اشتباه انجام دهید. این بار، اگر شما دیگر از خودتان خجالت نکشیده و شرمسار نبودید، بدانید که خاطرات این موقعیت جدید، طعم جدیدی خواهد داشت. با خودتان بگوئید که در حال حاضر شایستگی اعطای پذیرش اجتماعی دارید و نه زمانی که شما تبدیل به فردی “کامل” شده اید.
– از همه مهم تر، از راهکار های منفی برای فراموش کردن خاطرات بد، مانند مواد مخدر یا الکل استفاده نکنید.
۵- تنوع ژنی و خاطرات بد
آیا عالی نمیشد اگر میتوانستید همه خاطرات منفی خود را پاک می کردید؟ در حالی که این ممکن است مانند یک علم تخیلی به نظر آید، پزشکی مدرن ممکن است بیشتر از آنچه متوجه باشید، به آن نزدیک شود. تحقيقات نشان داده است كه تغييرات ژن عامل نورون زایی مشتق شده از مغز، (BDNF) با توليد ترس در ارتباط است. ژن درمانی BDNF را می توان در آینده با تغییر ژن هایی که به ترس و اضطرابکمک می کنند، مورد استفاده قرار داد. به همین ترتیب، مسیر ژن Tac۲ نشان دهنده کاهش حافظه خاطرات تروماتیک است.
در نتیجه، داروهایی که فعالیت این مسیر را متوقف می کنند، می توانند از ذخیره خاطرات آسیب پذیر جلوگیری کنند. در حالی که این امر برای اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) مفید خواهد بود، این نوع تحقیق در نهایت می تواند خاطرات منفی در اختلال اضطراب اجتماعی را نیز یادآوری کند. نگران نباشید، آن خاطرات بد، خوب پاک نمی شوند. آنها هنوز در جایی ذخیره می شوند، اما دیگر قابل دسترسی نیستند.
دکترسلام
2025
منبع: جام نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۷۱۴۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازگشت شکارچیان ماه به منطقه هور
همشهری آنلاین- گروه فرهنگی: ایام تعطیلات نوروزی در کنار برنامههای ویژه این ایام که بیشتر در دید و بازدید و مسافرت میگذرد، اوقات فراغتی را هم برای بسیاری فراهم میکند که یکی از گزینههای مناسب برای پر کردن بهینه این وقتهای آزاد در تعطیلات نوروزی، مطالعه است. یکی از کتاب پیشنهادی برای معالعه در این ایام، اثر در حوزه ادبیات دفاع مقدس و به قلم یکی از نویسندگان مطرح این عرصه است. محمدرضا بایرامی در رمان جدید خود؛ «شکارچیان ماه» به سراغ رزمندهای رفته است که بهرغم پایان نبردها و گذشت چند دهه از پایان جنگ تحمیلی، هنوز دل در گرو آن ایام دارد و پیوند خاطراتش او را به جایی کشانده است که روزگاری محل حماسههای رزمندگان در دوران دفاع مقدس بوده است. شحصیت محوری داستان، مردی به نام «صابر» است که در زمان جنگ حضور موثری در میادین نبرد داشته است. او مهارتی در زندگی شخصی خود داشته که در زمان جنگ مورد توجه فرماندهان نظامی قرار میگیرد و او را به گروههای ویژه منتقل میکنند. مهارت ویژه صابر، تیر انداختن در تاریکی است که پیش از شروع جنگ و در مزرعه خانوادگی آموخته است. فصلهای اولیه داستان شکارچیان ماه به مرور خاطرات صابر از روزهای زندگی در یکی از محلههای جنوب تهران اختصاص یافته که در آن، مخاطب با شکلگیری شخصیت انقلابی این رزمنده آشنا میشود. صابر یکی از جوانان محله است که در بحبوحه حوادث اول انقلاب در برنامههای پایگاه مسجد محله مشارک دارد و همزمان شاهد فعالیت گروههای چپ است که از معابر محله برای تبلیغ مرام و ایوئولوژی خود استفاده میکنند. شهادت یکی از بچههای محله، یوسف، صابر را راهی جبههها میکند و او تا پایان جنگ با جبهه و جنگ و رزمندگان به نوعی ارتباط دارد و در سالهای بعد از جنگ هم در یک مزرعه خانوادگی واقع در اطراف تاکستان روزگار میگذراند، اما در یکی از این روزها به واسطه دیدار مجدد با یکی از افراد موثر در زمان جنگ، برای کار نگهبانی به منطقهای خشک در هور میرود و با دیدن برخی نشانههای بر جا مانده از دوران دفاع مقدس در منطقه هور، دوباره یادها و خاطرات آن دوران به ذهنش هجوم میآورد و بخش دیگری از داستان با تداعی این خاطرات شکل میگیرد. بخشی از خاطرات گذشته به شکل روایتهای مستقل در قالب یک فصل جداگانه بیان میشود و بخشی دیگر در قالب ترکیبی از اتفاقهای زمان حال و تداعی خاطراتی همسو در زمانهای گذشته روایت میشود.
محمدرضا بایرامی، نویسنده رمان «شکارچیان ماه»حوادث رمان هر چه جلوتر میرود، به زمان حال داستان نزدیک میشود: «طوفان گرد و خاک شروع شده بود و رملهای ریز با خودش میآورد. ماشینها به سختی دیده میشدند. برگشت به جایی که جنازه پیدا شده بود. دیگر بوی خوشی نمیآمد و یا او احساسش نمیکرد. این پارههای استخوان از آن که بود؟ شاید اصلا نظامی نبود و رهگذری بود راه گم کرده که در همین جا عمرش تمام شده بود. اما چه کسی دفنش کرده بود؟ و چرا تا حالا سراغش را نگرفته بودند. شاید مردی بود که در حال عبور ناگهان گرفتار خمپاره سرگردانی شده بود در جایی پرتی، بیآن که کسی از سرنوشتش اطلاع پیدا کرده باشد. رو به قبله خوابیدنش اما نشان میداد که او را دفن کردهاند. اگر کسی کشته بودش، دلیلی نداشت که رو به قبله دفنش کند.» صابر ذهن چند پارهای دارد؛ از یک سو آمده است به عنوان نگهبان یک مکان دور افتاده انجام وظیفه کند و از سوی دیگر، نشانههایی در آن مکان دور افتاده میبیند و حوادث و اتفاقهایی از گذشته در ذهنش تداعی میشود که او را از زمان و مکان فعلی جدا میکند و به زمانهای دور در گذشتههای نه چندان دور میبرد که همراه سایر دوستان رزمنده در عملیاتهای نظامی آن دوران حضور و نقش موثری داشتهاند. منطقه هور که حالا بر اثر اتفاقها و بحرانهای زیست محیطی به یک منطقه خشک و بدون آب و علف تبدیل شده، در ذهن و خاطرات صابر، جایی است که زمانی مملو از آب و نیزارهای وسیعی بوده و رزمندگان دوران دفاع مقدس برخی فعالیتهای اطلاعاتی- نظامی و حتی عملیاتهای جنگی را در میان نیزارهای این منطقه به انجام رساندهاند. ذهن صابر در جست و جوهایش میان خاطرات گذشته، شخصیتی بنام بنیامین را به یاد میآورد که بهرغم در سایه بودن هنگام عملیاتها، نقش کلیدی در موفقیتهای رزمندگان در اغلب عملیاتهای آن دوران داشته است. داستان با روایت پایان زندگی او به پایان میرسد.
کتاب «شکارچیان ماه» به قلم محمدرضا بایرامی در ۳۸۶ صفحه با شمارگان ۱۲۵۰ نسخه و قیمت ۱۶۵۰۰۰ تومان از سوی انتشارات سوره مهر چاپ و منتشر شده است.
کد خبر 839831 منبع: همشهری آنلاین برچسبها تعطیلات کتاب - نویسندگان و پدید آورندگان نوروز کتابخانه، کتابخوانی، کتابداری کتاب - معرفی و نقد