Web Analytics Made Easy - Statcounter

کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - خانه فیروزه‌ای > یاسمن رضائیان:
هر‌صبح با خودم قرار تازه‌ای می‌گذارم. درست همان موقع که برای رفتن به مدرسه آماده می‌شوم، به روزی فکر می‌کنم که تازه شروع شده و از خودم می‌پرسم: قرار امروز چیست؟

گاهي آن قرار را مي‌بينم، گاهي مي‌شنوم و گاهي مثل يک خاطره‌ي قديمي که پس از سال‌ها آن را به‌ياد مي‌آوري و لبخند مي‌زني، بي‌مقدمه در ذهنم مي‌آيد و سر‌حالم مي‌آورد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پيش از رفتن به مدرسه هنگامي كه دارم چاي مي‌خورم، برنامه‌ي صبحگاهي تلويزيون را تماشا مي‌کنم و داستان امروزم از همين‌جا شروع مي‌شود. برنامه‌ي صبحگاهي، برنامه‌ي روتيني است که در عين حال، هر‌روز آن با روز ديگرش متفاوت است.

فکر مي‌کنم چه‌قدر خوب است که تفاوت‌ها مي‌توانند در يک محدوده‌ي مشخص قرار بگيرند. يک‌جور توام‌شدن ثبات و حرکت. در عين حال که چيزي از روال طبيعي‌اش خارج نمي‌شود، تغيير اتفاق مي‌افتد.

تمام مسير خانه تا مدرسه را به ثبات و حرکت توام فکر مي‌کنم که قرار امروزم شده است. حالا بايد خوب ببينم، خوب بشنوم و خوب فکر ‌کنم. به خودم قول مي‌دهم امروز هر‌چه مي‌توانم مصداق اين قرار تازه را پيدا کنم.

* * *

به مدرسه مي‌رسم. اگر‌چه از راه هميشگي آمده‌ام اما چيز‌هاي تازه‌اي هم ديده‌ام. چيز‌هايي که روز‌هاي قبل، آن‌ها را نديده بودم. بعد به فراتر از اين فکر مي‌کنم. هميشه درخت رو به‌روي مدرسه را مي‌بينم. هميشه آن‌جاست و ديدارش يکي از اتفاق‌هاي معمولي ابتداي صبح من است. اما حالا فکر مي‌کنم اين درخت همان درخت ديروز نيست.

او تغيير کرده است و حتي اگر من نتوانم تغييرش را به چشم ببينم، اما مي‌دانم اين تغيير اتفاق افتاده است. بعد، از تصور اين‌که هيچ مخلوقي در اطرافم همان مخلوق ديروزي نيست، به وجد مي‌آيم.

- راستي که دنيا شگفت‌انگيز‌تر از ديروز شده.

به دوستانم فکر مي‌کنم، به معلم‌هايم و به درس‌ها و فضاي کلاس. يکي از بچه‌ها امروز ساکت‌تر از ديروز است. شايد فکرش درگير امتحان زنگ آخر است. معلمم سر‌حال‌تر از ديروز به نظر مي‌رسد و کلاس از انرژي او سرشار شده است. درس امروز کمي سخت‌تر از ديروز شده و هوا هم کمي سرد‌تر است.

- راستي خودم چه؟

- من هم آدم ديروز نيستم. امروز صبح قرار تازه‌اي با خودم گذاشته‌ام و حالا همه‌چيز را جور ديگري مي‌بينم. حتي خودم هم تغيير کرده‌ام.

* * *

مثل افتادن اولين قطره‌ي باران روي صورتت، مثل آن لحظه که از شوقي سرشار، بي‌هوا سرت را بالا مي‌گيري که ابر‌هاي باراني را تماشا کني، بي‌هوا سرم را بالا مي‌گيرم. دارم از مدرسه بر‌مي‌گردم که شوق سرشارش به دلم مي‌افتد.

- اين فکر از کجا آمد؟

- از يک جاي ناشناخته.

- راستي، ثبات و حرکت توام آن بالا‌ها چيست؟

حالا خيال‌هايم از زمين به آسمان رسيده‌اند و دارم پي مصداقي براي قرار امروزم در آسمان مي‌گردم. به خودم قول مي‌دهم عصر، بعد از اين‌که تمام کار‌هايم را انجام دادم، پي جواب اين سؤال بروم.

* * *

عصر شده است؛ عصري از آن عصر‌هاي خنک و دلچسب. صندلي‌ام را رو به‌روي پنجره مي‌گذارم و محو تماشاي آسمان مي‌شوم. مي‌دانم بايد جواب سؤالم را پيدا کنم وگرنه اين خيال تا روز‌هاي آينده همراهم مي‌آيد.

ثبات و حرکت در آسمان... ثبات و حرکت در آسمان... آسمان هميشه در جاي خودش است. تا بي‌نهايت گسترده شده و روز‌ها و شب‌ها را پشت سر مي‌گذارد. ستاره‌ها و سياره‌ها هميشه در مسير و مدار خودشان حرکت مي‌کنند. اما مي‌دانم هر‌روز اتفاق تازه‌اي در آن‌ها رخ مي‌دهد. اتفاقي که هيچ تلسکوپي جز چشم خدا نمي‌تواند آن را ببيند.

- اين، چيزي شگفت‌تر از تمام روتين‌ها و تغيير‌هاي زميني است.

آن‌ها چند‌ميليارد سال است که اين رفتار روتين را ادامه مي‌دهند و چند‌ميليارد سال است که هر‌روز‌شان با روز قبل تفاوت دارد.

- راستي که خدا چه‌قدر خلاقانه آن‌ها را آفريده است.

* * *

شب از راه مي‌رسد. شور پيدا‌کردن مصداق قرار تازه‌ام در آسمان، آرام شده است. حالا شور ديرينگي آسمان سراغم آمده. هنوز صندلي‌ام کنار پنجره است و از گوشه‌ي قاب پنجره، هلال ماه پيدا است. ميليارد‌ها سال است که ماه زمين را روشن مي‌کند. نور؛ نوري به اين وسعت. لابد حوالي ماه بسيار روشن است.

- چه‌قدر روشن؟

- نمي‌دانم. شايد حدي فرا‌تر از آن‌چه از نور مي‌توانم درک کنم.

* * *

خواب سراغم مي‌آيد. با خودم فکر مي‌کنم ماجراي ثبات و حرکت را فردا هم ادامه مي‌دهم. فکر مي‌کنم موضوعي وسيع است که روز‌هايي متوالي زمان مي‌طلبد. چشم‌هايم را مي‌بندم و با خودم مي‌گويم: اين قرار فردا کمي تغيير خواهد کرد. اين قانون طبيعت است.

- چه تغييري؟

- نمي‌دانم. مي‌گذارم تغيير، شگفت‌زده‌ام کند.

نور ماه تمام اتاقم را روشن کرده است.

در همین زمینه: حق به حق‌دار می‌رسد شقایق، شهید دوست داشتن است خورشیدی برای دلگرمی، خورشیدی برای دوست‌داشتن آوازهای یک داستان غمناک در پاییز

منبع: همشهری آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۷۴۸۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

هدایای ویژه الساندرو دل پیرو برای همکارانش؛ میکا ریچاردز: به امضای قرارداد مدلینگ خودم نزدیک شدم / زیرنویس فارسی

الساندرو دل پیرو به مناسبت حضور در برنامه شبکه CBS به تیری آنری، کیت عبدو و میکا ریچاردز هدایایی اهدا کرد.

دانلود (2.1MB)

دیگر خبرها

  • ثبات نسبی بهای نفت در بازار جهانی
  • بازیگر «نون خ»: چند بار تا مرز خفگی رفتم
  • برای نجات خودم شوهرم را کشتم
  • شوهرم را کشتم که خودم را نجات دهم | ضربه مرگبار کارد به قلب مرد جوان
  • متهم به قتل: برای نجات خودم شوهـرم را کشتم
  • آقای ثبات؛ محمد صلاح و ثبت یک رکورد بزرگ در لیگ برتر
  • مربی نساجی: پرسپولیس تغییر سرمربی نداشته است!
  • می‌ترسم جنگ تمام شود و این زندگی ادامه داشته باشد!
  • هدایای ویژه الساندرو دل پیرو برای همکارانش؛ میکا ریچاردز: به امضای قرارداد مدلینگ خودم نزدیک شدم / زیرنویس فارسی
  • دومین سامانه بارشی در راه آسمان اردبیل