Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «افکارنيوز»
2024-04-25@23:04:48 GMT

حماسه فراموش نشدنی ملبورن 20 ساله شد/تصاویر

تاریخ انتشار: ۷ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۸۵۲۳۷۵

حماسه فراموش نشدنی ملبورن 20 ساله شد/تصاویر

8 آذر 1376 روزی است که می توان فوتبال ایران را به دوران قبل و پس از این تاریخ تقسیم کرد. در آن روز تاریخی به تمام مردم دنیا ثابت شد که از طریق فوتبال می توان به دروازه های بهشت رسید و رویای بزرگ یک ملت را تحقق بخشید.

فوتبال ایران در گذر فراز و نشیب روزگار، تلخ و شیرین های بسیاری را تجربه کرده است اما از دیدار برگشت تیم ملی فوتبال کشورمان در مرحله پلی آف رقابت های جام جهانی 1998 فرانسه مقابل استرالیا می توان به عنوان شیرین ترین اتفاق دنیای توپ گرد برای ایرانی ها نام برد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ایران برای صعود به جام جهانی فرانسه مشقت های بسیاری را تحمل کرد و ناکامی مقابل تیم های عربستان، قطر و ژاپن در بازی های پایانی مرحله گروهی رقابت های مقدماتی جام جهانی و همچنین نخستین مرحله پلی آف قاره آسیا، روز به روز آریایی ها را از حضور در سرزمین برج ایفل دور و دورتر می کرد. کسب تساوی یک بر یک مقابل شاگردان تری ونه بلز در تهران هم امیدهای مردان والدیر ویرا برزیلی برای صعود به جام جهانی را کاهش داد. 

در چنین وضعیتی ملی پوشان فوتبال کشورمان در بعد از ظهر یک روز پاییزی باید در مقابل 85 هزار تماشاگر ورزشگاه ملبورن کریکت گراند به مصاف کانگوروها رفتند. استرالیا در آن زمان تیمی مملو از ستاره های ریز و درشتی بود که در لیگ های معتبر جهان فوتبال بازی می کردند. در واقع بار تجربی تمام بازیکنان ایران روی هم به اندازه هری کیول 20 ساله نبود که در آن زمان به عنوان یک ستاره در خط حمله لیدزیونایتد در لیگ برتر جزیره هنرنمایی می کرد.

ساندرو پل، داور مجارستانی فینال جام جهانی 1994 برای مشخص شدن نام آخرین تیم حاضر در جام جهانی هفدهم در سوت خود دمید. از همان ابتدای بازی زردپوشان استرالیایی در برزخی که هوادارانشان برای بازیکنان ایران به وجود آورده بودند حملات گسترده ای را روی دروازه احمدرضا عابدزاده انجام دادند اما قوت قلب 70 میلیون ایرانی، حضور عقاب آسیا در چارچوب دروازه تیم ملی کشورمان و استقامت بازیکنانی مانند افشین پیروانی، مهدی پاشازاده و محمد خاکپور در خط دفاعی بود و آنها بارها با واکنش مناسب در برابر ضربات بازیکنانی مانند آئورلیو ویدمار، مارک ویدوکا، استن لازاریدیس، تونی ویدمار، هری کیول، کرگ فاستر مانع از فروپاشی دروازه ایران شدند اما ایستادگی عابدزاده و مدافعان تیم ملی در برابر بی رحمی استرالیایی ها تنها 32 دقیقه دوام داشت تا اینکه هری کیول نخستین گل میزبان را در این دقیقه به ثمر رساند تا ایرانی ها بیشتر از پیش با جدایی از قطار جام جهانی 1998 کنار بیایند.

والدیر ویرا در بین 2 نیمه آن دیدار از لحاظ فنی هیچ نکته ای برای ارائه کردن به مردانش نداشت و تنها از آنها خواست به داخل زمین بازگردند و هرگونه که صلاح می دانند بازی کنند.

حملات پردامنه میزبان این بازی در آغاز نیمه دوم هم تداوم یافت و استرالیا توانست با ضربه آئورلیو ویدمار در دقیقه 48 گل دوم را نیز وارد دروازه یوزپلنگ کند. این گل آب سردی بر تن نحیف تیم ایران بود و به راحتی می توانست امید مردم و بازیکنانمان را به یاس تبدیل کند اما پاره شدن تور دروازه ایران از سوی یک تماشاگر استرالیایی به نام پیتر هور، در جریان بازی وقفه ای 10 دقیقه ای ایجاد کرد و همین امر به برگ برنده یک ملت مایوس تبدیل شد.

پس از این اقدام جیمی جامپ استرالیایی با آرامش به ویرا و بازیکنان ایران لبخند زد و آنها تا حدی جریان بازی را در دست گرفتند. ورود ابراهیم تهامی به بازی هم توان تهاجمی تیم ملی ایران را افزایش می دهد تا اینکه در دقیقه 76  کریم باقری در مقابل دروازه خالی استرالیا نخستین گل ایران را به ثمر برساند و بارقه های امید را در دل تمام ایرانی های کره خاکی  زنده کند. 

سه دقیقه پس از این گل مهیج ترین صحنه تاریخ فوتبال ایران شکل می گیرد. پاس در عمق علی دایی، خداداد عزیزی را در موقعیت تک به تک با مارک بوسنیچ قرار می دهد و ضربه نه چندان مطمئن او از مارک بوسنیچ عبور می کند تا ناگهان جمعیت روی کره زمین به اندازه 70 میلیون نفر کاهش یابد. صدای ماندگار جواد خیابانی در صحنه به ثمر رسیدن گل دوم ایران جزء مواردی است که نوستالژی آن تا مدت ها از ذهن فوتبالدوستان ایرانی نمی رود. 

 

سرانجام پس از هشت دقیقه وقت اضافی، این دیدار با نتیجه 2 – 2 به پایان می‌رسد و ایران به عنوان آخرین تیم به جام جهانی فوتبال صعود می‌کند.

والدیر ویرا سرمربی برزیلی تیم ملی فوتبال ایران در پایان بازی اظهار کرد: فقط روی نیمکت نشستم و دعا می‌کردم. زمانیکه صعود کردیم، دلم برای استرالیایی‌ها سوخت چون در آن لحظات می‌دانستیم چه غم سنگینی در دل دارند، به ویژه کودکان استرالیایی می‌گریستند و می‌پنداشتند تیمشان باید برنده این بازی می‌شد.

بسیاری از طرفداران استرالیایی این بازی را تلخ‌ترین لحظه در تاریخ ورزش این کشور می دانند. گزارشگر استرالیایی بازی پس از پایان آشکارا پیش چشم بینندگان تلویزیونی گریه کرد و صدای جواد خیابانی گوینده ایرانی مستقر در ورزشگاه نیز خبر از گریه و اشک شوق وی می‌داد. بازیکنان ایران آنقدر خوشحال بودند که پس از سوت پایان بازی، داور  (ساندرو پل) را در آغوش گرفتند.

ایران پس از آن بازی سه بار دیگر جواز حضور در جام جهانی را کسب کرد اما به هیچ وجه حلاوت آن صعود برای مردم ایران تکرار نشد.

به هر ترتیب رقم خوردن یک روز باشکوه و پرافتخار در فوتبال ایران، آسیا و جهان را می‌توان جشن گرفت و 8 آذر را روز ملی فوتبال نامید. روزی که تمامی مردم ایران از کوچک و بزرگ برای شادی به خیابان‌ها ریختند و جشن صعود ایران به جام جهانی را بعد از 20 سال برگزار کردند.

حضور ایرانی ها در جام جهانی 1998 برای همیشه در ذهن ها ماندگار می شود و هر سال با یادی از این رویداد می توان گفت که چقدر آن روز ها زود گذشت. روز هایی که دلاور مردان ایرانی آن را با حضورشان در زمین مسابقه رقم زدند که این موضوع برای همیشه در تاریخ فوتبال ایران می تواند ثبت شود.

احمدرضا عابدزاده این روزها بین ایران و آمریکا در رفت و آمد است و در فوتبال حضور ندارد. با این حال فرزند او توانسته نشانی از پدر را به همراه داشته باشد.

 خداداد عزیزی هم پس از چند دوره مربی گری ناموفق در فوتبال ایران اکنون بدون سمت خاصی در زادگاهش مشهد زندگی می کند.

مهدی مهدوی کیا، اسطوره پرسپولیسی ها نیز اکنون فعالیت قابل توجهی در رده فوتبال پایه دارد. کریم باقری دستیار برانکو در پرسپولیس است و  در کنار سرخ پوشان فعالیت می کند.

 علی دایی که سال ها بعد تبدیل به آقای گل جهان و برترین بازیکن آسیا شد اکنون سرمربی گری تیم سایپا را بر عهده دارد.

محمد خاکپور جایی در سطح اول فوتبال ایران ندارد. افشین پیروانی در تمام این سال ها در سطح اول فوتبال ایران حضور داشته و مدتی به عنوان مدیر تیم ملی کنار کی روش حضور داشت. مهدی پاشازاده هم روزگار خوبی با نساجی مازندران در لیگ یک مربی گری می کند.

علیرضا منصوریان پس از اخراج از استقلال این روزها به فعالیت های غیر فوتبالی مشغول است و رضا شاهرودی، مهرداد میناوند، ابراهیم تهامی و علی اکبر استاد اسدی هم جایی  در عرصه باشگاه های کشورمان ندارند.

به هر ترتیب 20 سال از صعود تاریخی تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی 1998 گذشت. به نظر همین دیروز بود که مردم ایران برای برد غیور مردان مقابل استرالیایی ها دعا می کردند تا در نهایت ایرانی ها با صعود به جام جهانی روز بزرگی را در تاریخ رقم بزنند.

منبع: افکارنيوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۸۵۲۳۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

محیط زیست به مثابه تمام دولت/تلنگری به طرفداران گفتمان سازش/نگرانی تمام‌نشدنی یک واگذاری

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز پنجشنبه ۶ اردیبهشت در حالی چاپ و منتشر شد که بیانات رهبر انقلاب در دیدار با کارگران، پالس‌های آمریکایی در مورد مذا کرات غیرمستقیم، افتتاح ابرپروژه سد و نیروگاه ایرانی در سریلانکا، شکست دارو یار؟ و وحشت سازمان ملل از کشف گور جمعی در غزه در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:

محیط زیست به مثابه تمام دولت


 سید مصطفی هاشمی‌طبا طی یادداشتی در شماره امروز شرق با عنوان محیط زیست به مثابه تمام دولت نوشت: نگاهی به سازمان محیط زیست، هیئت دولت و محیط زیست ایران در طول ۴۰ سال گذشته نشان می‌دهد نه سازمان محیط زیست به وظایف ذاتی و مکتوب خود آگاه است، نه دولت‌ها این سازمان و نیز اصل محیط زیست را باور دارند و نه محیط زیست ایران و مردمی که از آن فیض می‌برند، روند ثابت و پایداری داشته است.

سازمان محیط زیست در دولت بیشتر زنگ تفریح بوده و رؤسای آن کمترین اثر را در دولت‌ها داشته و دولت‌ها هم اصولا دغدغه‌ای به نام محیط زیست نداشته‌اند و محیط زیست ایران را مانند سفره‌ای گسترده می‌دیدند که مردم، قانونی یا غیرقانونی، استحقاقاً یا غیر استحقاقاً باید از نمد آن کلاهی برای خود درست کنند؛ اگرچه این سهم خواهی سهم‌بران به زیان خود مردم و زیان سرزمین ایران باشد.

اشاراتی که در فوق شد، نه یک فکر مجرد و نه یک اندیشه فارغ از واقعیات است. این تجربه‌ای است که از مشاهده حدود ۱۲ سال حضور در هیئت وزیران همراه این قلم شده است؛ و الا اگر حضور رئیس سازمان محیط زیست که عنوان معاونت رئیس‌جمهوری را هم به ضمیمه دارد، در هیئت دولت مؤثر بود و دولت‌ها نیز درکی درست از محیط زیست داشتند و فقط با رودربایستی به آهو و گورخر و تمساح و مناطق محدودشده نمی‌اندیشیدند و درک درست از محیط زیست انسان داشتند، رودخانه کارون که در مبدأ، آب آن مانند اشک چشم است، تبدیل به محل فاضلاب شهر‌ها و پساب کارخانجات و کشت و صنعت‌های نیشکر نمی‌شد. اگر درکی از محیط زیست داشتند، آب‌هایی را که در زیر زمین بود، به‌درستی مصرف می‌کردند و با شعار‌های نادرست به سطح زمین جاری نمی‌کردند تا آینده کشاورزی وابسته به آن تاریک و مبهم شود. اگر رؤسای سازمان محیط زیست و دولت‌ها درکی از محیط زیست داشتند، اطراف شهر‌ها انبار زباله و تولید‌کننده شیرابه عفونی نمی‌شد که تالاب‌ها و کشتزار‌ها را آلوده کند. رؤسای سازمان محیط زیست در دولت‌ها بیشتر زینت‌المجالس بوده‌اند تا به‌مثابه یک مشت قوی و یک فریاد کوبنده بر هرکسی که به خیال خود با قربانی کردن محیط زیست، شأن شخصی ابتیاع کند، حضور داشته باشند.

نه رؤسای سازمان محیط زیست، نه رؤسای دولت‌ها و نه اعضای هیئت دولت و به‌همین‌ترتیب نمایندگان مجلس نه‌تن‌ها دغدغه‌ای برای حفظ ایران نداشته‌اند؛ بلکه شاید هرگز در مخیله‌شان نمی‌گنجید که سرزمین ایران به لحاظ زیست‌محیطی به خطر بیفتد.

نگاهی به اسامی و مشخصات و سابقه رؤسای این سازمان در طول سال‌های گذشته می‌اندازیم تا ببینیم چه کسانی عهده‌دار این مسئولیت بوده‌اند که اصولا تخصص و درک محیط زیست نداشته‌اند یا محیط زیست ایران را در حد بسیار نازل تعریف کرده و به صورت بسیار محدود می‌دیده‌اند یا تنها هنرشان چانه‌زنی برای حفظ حرمت محیط‌بانان، مجازات قاتلان محیط‌بانان، جلوگیری از مجازات محیط‌بانان، خرید چند وسیله نقلیه برای محیط‌بانان و احیانا حفظ گونه‌های حیوانات کشور بوده است و جالب آنجاست که دولت و سازمان برنامه و بودجه هم نوعا به مخالفت با درخواست‌ها برمی‌خاستند و شاهد آن هم بیانات ریاست محترم فعلی سازمان محیط زیست است که می‌گوید در برنامه هفتم نتوانستیم نیاز‌ها را در لایحه تأمین کنیم و حال چشم به مجلس داریم. این را هم بدانیم که تقاضای تأمین‌نشده این سازمان از دولت در حد بسیار نازلی بوده است و نه در حد حفظ و احیای سرزمین به خطر افتاده ایران از لحاظ زیست‌محیطی. به‌عنوان عضوی ۱۲ ساله در هیئت وزیران به هر حال خود را شریک این نادانی و ندانم‌کاری و تشخیص‌ندادن موضوع و سکوت درباره سیاست‌های مخرب محیط زیست می‌دانم؛ هرچند به گواه مدارک حاضر در سال ۶۰ اقدام به تأسیس پنج مرکز تبدیل زباله به کود در محدوده اختیارات وزارت صنایع و معادن کرده که بعد از پایان تصدی این‌جانب نادیده گرفته شد و اگر دولت‌ها آن‌قدر که به توسعه کشور می‌اندیشیدند (دست‌کم در کلام) به توسعه پایدار و لطمه‌نزدن به محیط زیست می‌اندیشیدند، امروز وضع سرزمین زیبای‌مان در این حال نزار نبود.

رئیس سازمان محیط زیست در دولت باید حرف اول را بیان کند؛ یعنی به‌شدت به سیاست‌های صنعتی، کشاورزی و خدماتی احاطه داشته باشد و هر‌یک از آن‌ها را به قوت رهگیری کند. 

حاصل اشراف‌نداشتن به موضوع و سکوت در دولت و زینت‌المجالس بودن در جلسات هیئت دولت همین سرزمین ثروتمند تکیده‌ای است که در آن زندگی می‌کنیم که شرح آن نه در این مختصر می‌گنجد و نه باعث امیدواری به آینده می‌شود. اینک نیز دولت نباید بگوید که دیر شده است و رئیس سازمان محیط زیست هم نباید خود را محدود کند. مسئولیت آینده سرزمین ایران برعهده اوست. اگر می‌تواند فریادی در دولت باشد و هر سیاست مخرب محیط زیست را نقد کند و مانع شود از اینکه افرادی که سیاست‌های ضد محیط زیست دارند، بر صندلی بنشینند؛ والا جلوس بر کرسی ریاست و شاهد‌بودن بر تخریب محیط زیست از هر فردی برمی‌آید و نیاز به مدرک دکترا و مهندسی و مشابه نیست. شاید بسیار دیر شده باشد؛ ولی براساس اصل «هر وقت ماهی را از آب بگیرند، تازه است» دولت می‌تواند این بار سازمان محیط زیست را از زینت‌المجالس بودن خارج کند و به رئیس آن فرصت و اختیار برخورد با مسائل ضد زیست‌محیطی را عملا تفویض کند و رئیس سازمان محیط زیست هم بر این باور باشد که بر وظایف خود با قدرت علمی و جسارت بیانی و پیگیری مستمر پافشاری کند و در دولت خفض جناح نفرماید و به‌اصطلاح نان به کسی قرض ندهد و رئیس‌جمهور هم از او پشتیبانی کامل کند و چنین نباشد که در هر موضوعی حقیقت را فدای مصلحت کنند؛ زیرا بالاترین مصلحت در این زمینه حقیقت حفظ ایران و سرزمین چهار فصل و متنوع و زیبای آن است و البته در این شرایط این کاری سترگ است و جبران موقعیت‌های از‌دست‌رفته دولت‌های گذشته و تصحیح ندانم‌کاری‌ها و سهل‌انگاری‌های آنان است. همچنان که نادر‌قلی افشار با تلاش و رنجی ۱۳‌ساله وحدت‌آفرین ایران شد، با چنین کار سترگی نام این دولت در تاریخ به‌عنوان احیاگر سرزمین در حال زوال ایران ماندگار خواهد شد.

 

 
نگرانی تمام‌نشدنی یک واگذاری


فریدون حسن طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان نگرانی تمام‌نشدنی یک واگذاری نوشت: سرخابی‌ها دیروز واگذار شدند، اینکه ماجرا تمام شده است یا نه را گذر زمان مشخص می‌کند، باید منتظر بمانیم و ببینیم چه رخ خواهد داد، ولی آنچه امروز مشخص است اینکه پرسپولیس و استقلال واگذار شده‌اند. اینکه مالکیت دو تیم جدا شد، یک بحث است، اما مسئله مهم‌تر مالکیت معنوی این دو تیم است که در تمام این سال‌ها که بحث واگذاری مطرح بوده هیچ‌گاه جدی گرفته نشده است. پرسپولیس و استقلال به عنوان دو تیم پرهوادار فوتبال ایران در تمام طول تاریخ خود ادعای مردمی‌بودن را داشته‌اند، اما حالا ماجرا کاملاً متفاوت است. 
پرسپولیس حالا تیمی بانکی با شش صاحب است که مردم کمترین سهم را از آن دارند، درست مثل تمام تقابل‌های مردم با سیستم بانکی کشور که همیشه عامه مردم در آن ضرر کرده و بانک‌های بنگاهدار از آن سود‌های کلان برده‌اند. استقلال هم که مالکیتش به جایی فرسنگ‌ها دورتر از پایتخت سپرده شده است؛ جایی که بنا به قولی مردم دیارش مشکلات زیرساختی عجیب و غریب را در استان‌شان تحمل می‌کنند، اما حالا باید هزینه‌های یکی از پرخرج‌ترین و بدهکار‌ترین باشگاه‌های فوتبال را تأمین کنند. حالا سؤال اصلی این است، آیا سرخابی‌های پایتخت همچنان می‌توانند در دل هواداران‌شان جا داشته باشند. آیا این پرسپولیس «بانکی» همان پرسپولیس مردمی خواهد بود؟ یا استقلالی که قرار است از بندر ماهشهر تأمین شود، می‌تواند همچنان در دل هواداران آبی تهران جا داشته باشد؟ در اینکه خصوصی‌سازی باید انجام می‌شد، هیچ شکی نیست، اما به ما اجازه دهید با توجه به تمام سوابقی که از خصوصی‌سازی به یاد داریم، چندان خوشبین نباشیم. 
هنوز مهر واگذاری خشک نشده، شنیدن برخی ادعا‌ها و در خواست‌ها قابل تأمل است، مانند ادعایی که پیمان حدادی، عضو هیئت مدیره پرسپولیس در خصوص بازپرداخت وام ۵/۲ میلیون دلاری سرخ‌ها از بانک‌شهر داشته؛ وامی که البته استقلال هم آن را دریافت کرده است یا انتقاد‌های سفت و سختی که نسبت به واگذاری استقلال صورت می‌گیرد. از این‌ها که بگذریم، باید به ترکیب هیئت‌مدیره پرسپولیس برای فصل بعد اشاره کنیم (بانک‌شهر سه عضو و بانک‌های تجارت و ملت نیز هر کدام یک عضو در هیئت‌مدیره پنج نفره پیش‌روی سرخپوشان خواهند داشت) که هیچ نشانی از فوتبال در آن نیست! و بعید به نظر می‌رسد استقلال هم وضعیتی بهتر از پرسپولیس داشته باشد. 
استقلال و پرسپولیس دیروز در میان خنده‌ها، شادی و سرور کت‌وشلوارپوش‌های ورزش واگذار شدند، هاشمی وزیر ورزش هم دیروز را روز تاریخی ورزش ایران نامید، اما از همین حالا باید نگران بود. سابقه این را نشان می‌دهد که ما از این خنده‌ها و بریز‌وبپاش‌ها خاطره چندان خوبی به یاد نداریم. سرخابی‌ها واگذار شدند و ما امیدواریم مجبور نباشیم روزی بنویسیم «خداحافظ پرسپولیس و بدرود استقلال».

 


تلنگری به طرفداران گفتمان سازش


حنیف غفاری در سرمقاله امروز رسالت با عنوان تلنگری به طرفداران گفتمان سازش نوشت: اگرچه آمریکا در طول جنگ غزه، بار‌ها قطعنامه‌هایی که باهدف آتش‌بس دائمی در غزه صادرشده را باهدف حمایت از صهیونیست‌ها وتو کرده است، اما وتوی قطعنامه اخیر شورای امنیت مبنی بر پذیرش عضویت دائمی فلسطین در سازمان ملل متحد، جنس و ماهیتی دیگر دارد. درحالی‌که برخی مقامات آمریکایی در اظهاراتی دروغین، مدعی تمرکز بر روی راهکار دودولتی در راستای حل مسئله فلسطین بوده‌اند، وتوی قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد توسط نماینده دولت بایدن خبر از استمرار حمایت مطلق کاخ سفید از نسل‌کشی در غزه می‌دهد. به عبارت بهتر، آمریکا با وتوی قطعنامه اخیر نشان داد نه‌تن‌ها در جنگ غزه فرمانده اصلی میدان تقابل با فلسطینیان و منطقه محسوب می‌شود، بلکه حتی به راهکار‌های اعلامی و ادعایی خود نیز کمترین باوری ندارد. این تناقض آشکار، برگرفته از شکست میدانی مشترک واشنگتن -تل‌آویو در جریان تحولات جنگ غزه و فراتر از آن، سردرگمی راهبردی آن‌ها در قبال مسئله فلسطین است. 
واقعیت امر این است که ابومازن، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و بازیگران منطقه‌ای مانند ریاض، ابوظبی، منامه و مسقط حساب ویژه‌ای بر روی پیشبرد طرح دو دولتی از سوی واشنگتن بازکرده بودند. این نگاه اعتماد آمیز به دشمن بشریت، منبعث از وعده‌هایی بوده که نه‌تن‌ها در دوران ریاست جمهوری جوبایدن، بلکه در دوران ریاست جمهوری ترامپ و اوباما نیز به آن‌ها داده‌شده بود. بر همین اساس، طرح عادی‌سازی روابط اعراب و اسرائیل (تحت عنوان پیمان ابراهیم) پیش رفت و منتج به خطای راهبردی امارات و بحرین در عادی‌سازی روابط با صهیونیست‌ها شد. اما وتوی قطعنامه اخیر در شورای امنیت سازمان ملل متحد، آن‌هم علی‌رغم موافقت ۱۲ عضو شورای امنیت و رأی ممتنع دو کشور (سوئیس و انگلیس)، بیانگر قرائت خاص کاخ سفید از طرح دو دولتی است! این مسئله نشان می‌دهد که اتفاقا آمریکا طرح دو دولتی را نیز نه به‌مثابه راهکاری برای حل بحران در منطقه غرب آسیا، بلکه به‌عنوان ابزاری برای تحقق استیلا و سلطه صهیونیست‌ها بر غرب آسیا ارزیابی می‌کند.
رمزگشایی از سخنان رابرت وود، معاون نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل به‌وضوح چنین گزاره‌ای را تصدیق می‌کند: «ایالات‌متحده همچنان از راه‌حل دو دولتی به‌شدت حمایت می‌کند. این رأی مخالفت با حق تشکیل کشور فلسطین را نشان نمی‌دهد، بلکه اذعانی است به این‌که این امر تنها از طریق مذاکرات مستقیم بین طرفین حاصل خواهد شد.» به عبارت بهتر، آمریکا پذیرش کشور مستقل فلسطین در سازمان ملل متحد را به گفت‌وگوی مستقیم (میان فلسطینیان و صهیونیست‌ها) و در حقیقت، پذیرش مسئله عضویت فلسطین از سوی تل‌آویو کرده است! بدیهی است که در این مسیر، تل‌آویو از تشکیلات خودگردان امتیازاتی خواهد خواست که تنها یکی از آن‌ها، عاری سازی غزه و کرانه باختری از گروه‌های مقاومت است! شرط وقیحانه‌ای که هیچ‌گاه تحقق‌نیافته و در آِینده نیز نخواهد یافت. حتی تشکیلات خودگردان فلسطین به‌عنوان بازیگری که در قبال کشتار بی‌رحمانه فلسطینیان، بازی در زمین واشنگتن را نسبت به دفاع واقعی از ساکنان مظلوم غزه ترجیح داده است، نسبت به رفتار اخیر کاخ سفید شوکه شده است. محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، در بیانیه‌ای وتوی آمریکا را «ناعادلانه، غیراخلاقی و غیرقابل‌توجیه» خواند. بااین‌حال محمود عباس باید زودتر از این‌ها نسبت به دنائت آمریکایی‌ها اطمینان پیدا می‌کرد!
یکی از اصلی‌ترین بازندگان رأی‌گیری اخیر شورای امنیت سازمان ملل متحد، سیاستمدارانی هستند که بر روی واشنگتن در روند حل مسئله فلسطین حساب بازکرده‌اند! این رأی‌گیری نشان داد که راه‌حل واقع در فلسطین، روی آوردن به همان گفتمان مقاومت و ایستادگی همه‌جانبه در برابر واشنگتن و تل‌آویو است، نه روی آوردن به گفتمان سازش با دشمنانی که نماد ظلم و نسل‌کشی محسوب می‌شوند. در این معادله صریح و گویا، سرنوشت آمریکا و رژیم اشغالگر قدس با شکست و تباهی گره‌خورده است.

دیگر خبرها

  • سوپرگل فوتسالیست ایرانی که آسیا را به هم ریخت (فیلم)
  • محیط زیست به مثابه تمام دولت/تلنگری به طرفداران گفتمان سازش/نگرانی تمام‌نشدنی یک واگذاری
  • آیین نامه داوری ایران قدیمی و با اشکال است
  • گل‌های ماندگار و فراموش نشدنی مسی و رونالدو در لیگ قهرمانان اروپا (فیلم)
  • دو ایرانی بالاترین مدرک جهانی اتومبیلرانی را به دست آوردند
  • بروید به سلامت، فراموش نمی‌کنیم!
  • اعلام ساعت دو دیدار تیم ملی ایران در مقدماتی جام جهانی
  • زمان برگزاری دو دیدار تیم ملی فوتبال ایران مشخص شد
  • سردار آزمون: من به وظیفه ام عمل کردم
  • اوزیل:به عربستان و قطر نه گفتم که بزرگ شدن فرزندانم را ببینم/ مقابل بهترین بارسلونا ۲۰۰ درصد انگیزه داشتم