روايت جذاب عکاس سردار سليماني از اولين عکسهاي او
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۸۹۵۵۱۵
خبرگزاري آريا - عکسها را که ديد رو به من کرد و با خنده گفت:« پس کسي که من را لو داد و سوزاند تو بودي!»
به گزارش سرويس سياسي جام نيـوز، سيد شهاب الدين واجدي يکي از عکاساني است که در سالهاي فعاليتش تصاوير خوب زيادي را ثبت کرده است اما با همهي اين احوال در چند سال اخير خيليها او را با لقب «عکاس قاسم سليماني» ميشناسند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
واجدي از قديم حاج قاسم را ميشناخت و خيلي قبل تر از معروف شدن اين سردار سعي ميکرد به شکل پنهاني از او عکاسي کند. به سراغ واجدي رفتيم تا چند خرده روايت از عکسهاي معروفش را براي ما بازگو کند.
ماجراي اولين عکس حاج قاسم
اولين باري که حاج قاسم را ديدم يازده سال قبل بود. در جلسهاي که همه فرماندهان ارشد نظامي حضور داشتند نقش عکاس را ايفا ميکردم. يکي از دوستان حاضر در جلسه مردي ساکت و ابرو گره کرده را به من نشان داد و گفت اين مرد را ميشناسي؟ جوابي نداشتم و نميدانستم کيست.
از جايي که نشسته بود حدس زدم درجه بالايي داشته باشد اما اسم و مسئوليتش را نميدانستم. آن دوست به من گفت که اين فرد سرتيپ سليماني، فرمانده سابق لشکر ثارالله کرمان است که در حال حاضر فرمانده کل نيروهاي قدس شده است. وقتي اين را گفت متوجه شدم ماجرا چيست. اسم سرتيپ سليماني را زياد شنيده بودم اما تا به حال نديده بودمش. چه جذبهاي داشت! نگاهش نافذ بود.
خواستم از حاج قاسم عکس بگيرم که همان دوست بهم گفت حاج قاسم دوست ندارد کسي ازش عکس بگيرد. اگر عکسي گرفتي مراقب باش که متوجه نشود. من هم براي اينکه مشکلي پيش نيايد سعي کردم زاويهام را به گونه تنظيم کنم که حاج قاسم متوجه نشود که تمرکز من روي او است. چند باري تغيير مکان دادم و ناگهان متوجه شدم نگاه سردار به گوشهاي قفل شده است. همان لحظه عکسم را گرفتم. چه عکس خوبي شد. نگاه نافذ و پرجذبهي يک نظامي بلند مرتبه. آن عکس را خيلي دوست داشتم اما منتشرش نکردم براي روز مبادا.
روايتي از عکس سردار سليماني در دو فريم +تصاوير اينجا ببينيد
چند سالي گذشت. سال 90 بود که بعضي از رسانههاي خارجي خبر از تهديد حاج قاسم توسط نيروهاي آمريکايي دادند. رسانهها اعلام کرده بودند که ترور ژنرال سليماني توسط موساد يا CIA يا... اتفاقي دور از ذهن نيست. همين حرف و حديثها باعث شد عکس آن روز را در وبلاگم بگذارم وهمراه يک متن حماسي منتشرش کنم. نوشته بودم که هيچکس دستش به سردار سليماني نميرسد چون براي اينکار بايد از خون ميليونها جوان غيرتمند ايراني بگذريد. اين اولين باري بود که کسي عکس حاج قاسم را منتشر ميکرد.
خيليها مانند 10 سال پيش خود من فقط اسم سردار را شنيده بودند اما آن عکس باعث شد تصوير حاج قاسم به چشم همه آشنا شود. کمي گذشت و عکس من همه جا پخش شد و رسانهها داخلي و خارجي آن را در ابعاد مختلف منتشر کردند. آن زماني که عکس را گرفتم نميدانستم بايد چه کنم اما زماني که منتشرش کردم به شهرت جهاني رسيد.
قاسم سليماني: دعا کن من شهيد شوم!
بعد از اين ماجرا علاقهي من به سردار سليماني خيلي بيشتر از قبل شد. سعي ميکردم هر مراسمي که حضور دارد به عنوان عکاس حاضر باشم و عکسهايش را ثبت کنم.
همين هم باعث شده بود من را به چهره بشناسد. البته حاج قاسم هنوز هم دوربين گريز بود و سعي ميکرد از قاب عکاسها فرار کند. بعضي اوقات وقتي متوجه ميشد عکاسي در حال عکس گرفتن از او است در لحظهي آخر صورتش رو به سمتي ميچرخاند يا سرش را پاين ميآورد و... حتي در بعضي از مراسمها به يکي از اطرافيانش يا يکي از عکاسهايي که ميشناخت ميسپارد که مراقب باشد تا کسي از او عکس نگيرد. با همهي اين تدبيرها عکاسها بازهم سعي ميکردند که از حاج قاسم عکس بگيرند و دست خالي از مراسم خارج نشوند.
در يکي از همين مراسمها بود که بعد از عکاسي به حاج قاسم گفتم: «سردار دعا کنيد من شهيد بشم.» حاج قاسم يک نگاهي به من کرد و گفت« اين حرفي است! الان جوان هستي و وقت خدمت کردنت به کشور است. بايد خدمت کني، هر وقت هم موقعش شد شهادت قسمتت ميشود. به جاي اين حرفها دعا کن من شهيد شوم» اين را گفت جا خوردم. خاطرم نيست که دقيقا چه واکنشي نشان دادم. فقط يادم هست که دردلم گفتم:« خدا نکند.خدا شما را براي انقلاب حفظ کند.»ميخواستم اين را با زبان بلند به خود سردار بگويم اما نميدانم توانستم يا نه. همه چيز خيلي زود گذشت.
عمليات آزادسازي سامرا بود و من چند نفر ديگر براي مستند سازي مجوز گرفت بوديم تا همراه نيروهاي قدس به منطقه برويم. حاج قاسم هنوز هم از دوربينها گريزان بود اما هر ازگاهي براي سرکشي به قسمتي که ما هم در آن حضور داشتيم سر ميزد. در همين رفت و آمدها سمت من آمد و گفت: «تو چرا اينجايي؟ مگه واسه مستند و عکسي نيامدي؟ جاي تو الان وسط ميدان است نه پشت سنگرهاي پشتيباني» حاج قاسم که اين حرفها را زد جا خوردم. درست ميگفت.
ما بايد همراه نيروهاي اصلي ميرفتيم اما حالا بيکار نشستيم تا ببينيم چه ميشود. به سردار گفتم حرف شما درست است اما ما منتظر مجوز حضور هستيم. حاج قاسم که از بيکاري ما ناراحت شده بود خيلي سريع پيگيري کرد تا ما همراه چند نيرو راهي منطقه عمليات شويم.
خيلي سريع هم همه چيزي هماهنگ شد. رفتار آن روز حاج قاسم برايم خيلي عجيب بود. کسي که تا اين حد از رسانهها و دوربينها گريزان است چقدر خوب با کارکرد رسانه آشنا است. او ميداند که کار رسانهاي و گرفتن تصاوير مستند براي آينده چقدر مهم است. جدا از اين ماجرا نحوهي فرماندهي حاج قاسم در آن روز برايم خيلي جالب بود. ما و خيلي از نيروها حواسمان بود روي بلندي نرويم تا شکار دشمن نشويم اما حاج قاسم خيلي نترس روي بلنديها ميرفت تا مواضع دشمن را رصد کند.
اين مدل برخورد باعث شده بود تک تک نيروها انرژي بگيرند. اين شرايط براي همهي نيروها وجود داشت و حتي نيروهاي افغان يا سوري يا... بعضي از اوقات بيشتر از نيروهاي ايراني از حضور حاج قاسم خوشحال ميشدند و انرژي ميگرفتند.
قاسم سليماني: تو مرا لو دادي!
مراسم تشييع آيت الله هاشمي بود که حاج قاسم در سيل جمعيت گم شد. محافظانش به طريقي که بود حاجي را از وسط جمعيت به کنار کشيدند و پشت درب دانشگاه تهران مستقر شدند. از قضا من هم دقيقا همانجا حضور داشتم. همان فرصت کوتاه کافي بود تا چند دقيقهاي با سردار هم صحبت شوم.
از توي موبايل عکسهايي که قبلا از حاج قاسم گرفته بودم را نشانش دادم و تکتکشان را ديد. حاج قاسم هنوز هم آن حالت دوربين گريزي را داشت و تعداد عکسهايي که از او گرفته بودم تعجب کرد. عکسها را که ديد رو به من کرد و با خنده گفت:« پس کسي که من را لو داد و سوزاند تو بودي!» همين باعث شد خندهام بگيرد و با همان لبخند از حاج قاسم معذرت خواستم و حلاليت طلبيدم و گفتم:« شرمنده، وظيفه و کار من همين عکاسي است.».
فردا
506
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۸۹۵۵۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دمیدن روح در دنیای امروز با تمدن نوین اسلامی
سردار سلیمانی در آئین گرامیداشت واقعه صحرای طبس در ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ گفت: آمریکا با هدف سلطه گری شکل گرفته و در خدمت صهیونیست هاست.
وی افزود: تمام مراکز قدرت در اختیار صهیونیست هاست و کارخانجات تجهیزات نظامی در دست صهیونیست هاست و رسانههای بزرگ هم مربوط به صهیونیست هاست.
سردار سلیمانی افزود: از ۵ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ تا ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ ملت ایران تحولات بزرگی را پشت سر گذاشته است و افتخارات بزرگی آفریده است.
وی با بیان اینکه در واقعه طبس شنها مامور خدا گشتند گفت: ۸ سال جنگ تحمیلی علیه ملت ایران را آمریکاییها پشتیبانی کردند و آمریکا جنایت کار بزرگی است.
رئیس سازمان بسیج مستضعفان کشور افزود: عملیات وعده صادق یکی از بزرگترین و پیچیدهترین عملیاتها علیه رژیم متجاوز صهیونیستی بود که با صلابت اجرا شد و جهان اسلام بعد از این عملیات مورد تکریم قرار گرفت.
سردار سلیمانی با بیان اینکه انقلاب اسلامی ایران مفهومی برای تحول بود افزود: مردم مظلوم غزه بیش از ۶ ماه است بدون سلاح مقاومت میکنند و تمدن اسلامی بر خلاف تمدن غرب شکل خواهد گرفت و به همه مردم دنیا خدمت خواهد کرد.
وی گفت: خداوند متعال انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند تا زمینه نابودی رژیم پوشالی صهیونیستی را فراهم کند.
باشگاه خبرنگاران جوان خراسان جنوبی بیرجند