بهشتیپور: مرگ علی عبدالله صالح تنها به سود یک جناح است
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۹۶۳۷۲۱
موازنه در خاورمیانه از غرب وارد شده است | بحران یمن تحت تأثیر تبلیغات رسانههاست
به گزارش شریان نیوز،حسن بهشتی پور کارشناس مسائل بین المللی معتقد است قدرتهای بین المللی توازن منطقه ای خاورمیانه را بهم می زنند.
تحولات اخیر منطقه نشان می دهد که خاورمیانه جدیدی در حال شکل گیری است. پس از پایان داعش، تحولات یمن افت و خیز دوباره ای به خود می بیند و در این میان درگیری انصارالله و نیروهای منسوب به عبدالله صالح باعث کشته شدن او می شود؛ موضوعی که می تواند باعث تغییراتی در موازنه قوای در منطقه گردد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
روند تحولات یمن فضای پیچیده ای را در منطقه نوید می دهد. در ابتدا بفرمایید، کشته شدن علی عبدالله صالح چه پیامدهایی می تواند داشته باشد؟
بدون شک حذف علی عبدالله صالح از موازنه قدرت در یمن ضربه مهمی به نقش آفرینی قبیله حاشد در سیاست یمن است که در چهل سال اخیر فعال بوده و به احتمال زیاد فرزندان او قادر نخواهند بود جای او را در آینده قدرت در یمن پر کنند.
به نظر شما موازنه قوا در خاورمیانه قابل تعریف است؟ ایران متهم به این است که با رفتارهای ثبات زدا و نفوذ در عراق و سوریه این توازن را به هم میزند؟ آیا ایران چنین فضایی را دنبال می کند؟ یا قدرتهای بزرگ با حضور خود در این منطقه اجازه تعریف طبیعی از توازن قوا در این منظقه را نمی دهند؟
باید گفت که این قدرتهای سلطهگر هستند که در ایجاد موازنه های قدرت در منطقه نقش داشته و خواهند داشت. اینطور نبوده که کشورهای منطقه به تنهایی و با ابتکارهای خود این موازنه را به وجود بیاورند. ما در دنیای امروز با واقعیتهایی روبرو هستیم که توسط قدرتهای بینالمللی به دیگران تحمیل می شود.
در واقعیت امروز جهان ما با سه سطح از قدرت روبرویم؛ سطح ملی، سطح منطقه ای و سطح جهانی. در سطح بینالمللی ما یکسری بازیگرانی داریم که این بازیگران قوانینی را به وجود آوردهاند که از 400 سال پیش شکل گرفته است و جدید نیست. یکسری توافقها و قراردادها به حالت عادی شکل گرفته و بعدها در اثر جنگها، رقابتها و برخوردها، موازنهای را تشکیل دادند که در دوران قبل از جنگ سرد، نظام و سیستمی را تشکیل دادند که به نام نظام دوقطبی معروف شد و بعد از فروپاشی شوروی، دنیا به سمت نظام تکقطبی رفت که بعضیها میگویند نظام بیقطبی، بعضیها هم میگویند چندجانبهگرایی؛ یعنی دیگر قطب از بین رفته، ولی اتحادیهها و سازمانهای منطقهای و بینالمللی نقشآفرین شده اند.
در منطقه استراتژیک در سطح دنیا توازن موجود قابل بررسی است. یکی از آنها آسیای غربی یا خاورمیانه است که این موازنه بر اساس نقشآفرینی کشورهای منطقه، یعنی همان کشورهای تاثیرگذار آسیای غربی و نظام بینالمللی قدرت به وجود آمده است. نه ایران این موازنه را به وجود آورده و نه میتواند برهمزننده این موازنه باشد، اما میتواند یک بازیگر بسیار فعال و تاثیرگذار در تداوم این موازنه باشد، همانطور که الان است.
به نظرتان این بازیگری فعالی که از سوی ایران شکل گرفته و گفته می شود که در عراق و سوریه فعال است و همچنین به نوعی متهم می شود که در یمن نقش جنگ نیابتی را با عربستان انجام میدهد، این نقش فعال را میتوانیم بهعنوان یک برهمزننده موازنه قلمداد کنیم؟ با عنایت به اینکه عربستان احساس میکند نقش خودش را از دست داده و میخواهد فضای موجود را با یک جنگ و تنش پیش ببرد؟
باید گفت که اینها تبلیغات غربیهاست. رسانههای غربی درباره ایران یک واژهای درست کردند به نام بیثبات سازی. میگویند که ایران عامل بیثبات سازی در منطقه خاورمیانه است. حالا چرا ایران منطقه را بی ثبات می کند ؟ میگویند ایران با برنامه موشکی خود این توازن را برهم می زند.
باید از غربیها پرسید وقتی شما میلیاردها دلار سلاح به عربستان سعودی میفروشید و انواع موشکهای چینی در اختیار عربستان گذاشته می شود آیا این اقدام ها توازن را به هم نمیزند؟ آیا رژیم صهیونیستی که حداقل 200 تا 300 کلاهک هستهای دارد و آمریکا انواع و اقسام سلاحهای مدرن و پیشرفته را به اسرائیل میفروشد، آیا این موازنه را به هم نمیزند؟ میگویند نه، در موازنهای که ما تعریف میکنیم، این اقدام ها توازن موجود را برهم نمی زند. پس چه کسی موازنه را به هم میزند؟ اتفاقا اینکه ایران میآید برای دفاع ازخود موشک تولید میکند، توازن موجود تثبیت می شود . باید توجه کرد موازنه را چه کسی تعریف می کند. غربی ها می گویند موازنه را ما یعنی قدرتهای بینالمللی ازجمله آمریکا به وجود میآوریم، و خود ما تعریف می کنیم که ایران این توازن را برهم می زند.
در حدود یک سال و نیم است که در تبلیغاتشان مرتب آنرا تکرار می کنند. قانون کاتسا را هم به همین بهانه در کنگره آمریکا تصویب کردند که به اصطلاح با بیثباتسازی ایران مقابله کنند.
در این قانون ضد ایرانی اتهام حمایت از تروریستها، بحث ساختن موشکهای بالستیکی و ادعای نقض حقوق بشر و از این دست را در این ظرف وارد کردند و با یک کلمه بیثباتسازی تعریف کردهاند. بنابراین ما باید حواسمان باشد چه مفهومی را و چگونه تعریف میکنیم. اگر ما هم بگوییم ایران در یمن به دنبال جنگ نیابتی است و موازنه را به هم میزند، یعنی چه؟ یعنی همان حرفی که غربیها میزنند. اتفاقا ایران از مردم مظلومی که زیر بمب باران نیروهای متجاوز عربستانی و اماراتی که سلاحشان را آمریکا، انگلیس و فرانسه تامین می کند، قرار دارند، حمایت میکند. مردم یمن که صدای سازمان ملل هم از این همه خشونت و تجاوز به آنها درآمده است. مردمی که با وبا، دیفتری، انواع و اقسام بیماریهای مسری دیگر دست و پنجه نرم می کنند و در فقر و فلاکت قرار گرفته اند. اما نمیخواهند بپذیرند یک کشور دیگری بیاید برای آنها تعیین تکلیف کند. ایران دارد از چنین مردم مقاومی حمایت می کند.
حالا جالب است که در این میان علی عبدالله صالح رئیس جمهوری که سی سال دیکتاتور یمن یوده اما در برابر تجاوز عربستان به جبهه حوثی ها پیوسته بود بعد از آنکه فریب وعده های عربستان را خورد و به نیروهای مردمی پشت کرد و عازم مارب شد. در یک توطئه ای که مشخص نیست پشت آن چه کسانی قرار دارند، کشته می شود. با وجود آنکه مشخص نیست دقیقا چه کسانی او را به قتل رساندند اما بی شک کشته شدن او به نفع عربستان و عبد ربه منصور رئیس جمهور برکنار شده یمن است.
در چنین شرایطی که مردم یمن علیه کشور متجاوز و متحدانش میجنگند و فقط ایران به آنها کمک میکند، متهم به راه اندازی جنگ نیابتی می شود چرا؟ به خاطر اینکه بیش از دوسال است مانع از به نتیجه رسیدن تجاوز آنها به یمن شده است.
متاسفانه رسانه های دنیا موضوعها را برعکس به افکار عمومی القاء میکنند و تلاش می کنند متجاوز را مجری قانون و اعاده کننده حاکمیت قانون در یمن معرفی کنند، از آن طرف حوثی ها را ترویست و ارتش مقاوم یمن را که به ریاض و ابوظبی موشک می زند ماجراجو می دانند.
یک کشور خارجی به نام عربستان با تشکیل یک ائتلاف در جهت اهداف توسعه طلبانه غرب و طمع خود به یمن تجاوز کرده و بیش از دو سال است که همه گونه آسیبی به مردم یمن رسانده است. بزرگترین جرم ایران این است که به این مردم درمانده می خواهد کمک انسانی برساند. این کجایش بیثباتسازی است؟ آنها دارند این تعریف را میکنند. کجایش موازنه را بر هم میزند؟ یعنی در واقع آنها دارند یک چیزی را به یک ملتی تحمیل میکنند؛ با جنگ، با تجاوز آشکار، دنیا هم سکوت کرده یا دارد تایید میکند، آن موقع خودمان میآییم و این را باور میکنیم. واقعیتش این است که موازنههای قدرت در سطح بینالمللی، در سطح منطقهای به وسیله قدرتها به وجود آمده و به تدریج هم به وجود آمده و یکدفعه شکل نگرفته و بعد کشوری مثل ایران بیثباتکننده این موازنه نیست، بلکه آنهایی هستند که با صدور اسلحه، با ایجاد جنگ و ناامنی، عملا تجاوزگری را در منطقه تعریف میکنند و عملا کمک میکنند به کشورهایی که میخواهند در امور کشورهای دیگر دخالت کنند. باید به آنها این موضوعها را گفت و از دیدگاه من آنها عامل بیثباتکننده هستند.
نظرتان این است که تنشی که بین ایران و عربستان است، برآمده از منازعه و تضاد ذاتی بین ایران و عربستان نیست، بلکه چیزی است که ازخارج منطقه خاورمیانه به این منطقه تزریق و تحمیل میشود و این تنش محصول آن است؟
ما در تحلیل خود باید چندجانبهنگر باشیم، یعنی جنبههای مختلف یک موضوع را با هم ببینیم. یک جنبهاش مداخلات قدرتهای بزرگ هستند، مثل آمریکا، اسرائیل و منافعی که آنها دارند. دامنزدن به اختلافات بین ایران و عربستان به نفع آمریکا و اسرائیل است و بهرهبرداری آن را میکنند. ولی این یک جنبه داستان است و در جنبه دیگر داستان حتما ما باید توجه داشته باشیم که بالاخره ایران و عربستان بهعنوان دو قدرت مهم بازیگر در منطقه با هم چالش دارند و خودشان هم باعث و بانی یکسری مسائل شدند. اینطور نیست که ما بگوییم ایران و عربستان اصلا هیچ نقشی ندارند و این قدرتهای بزرگ مثل آمریکا، روسیه، اتحادیه اروپا و سایر کشورها هستند که در اینجا دارند این مشکلات را به وجود میآورند؛ نه. یک بخشی از این مربوط میشود به آمریکا، روسیه و سایر کشورهای بازیگر و از آن طرف دیگر یک بخشی دیگر مربوط میشود به خود کشورهایی مثل ایران، عربستان سعودی، مصر، ترکیه، پاکستان؛ اینها همه کشورهایی هستند که در منطقه تاثیرگذار هستند و سیاستهایشان هم تحولات منطقه را تحت تاثیر قرار میدهد ، یعنی ما باید به هر دو جنبه توجه کنیم.
محمد اکبری
خبرآنلاین
دسته بندیسیاسیمنبع: شریان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shariyan.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شریان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۹۶۳۷۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تحریف بازدارندگی، سناریوی جدید علیه عملیات وعده صادق/ عبدالحمید میخواهد در چارچوب نظام فعالیت کند!
جریان غربگرای داخلی با پیش کشیدن موضوع تامین بازدارندگی با عملیات وعده صادق میکوشند تا در وهله اول تاکید کنند باید در این بازدارندگی تردید داشت!
سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید
************
روزنامه های امروز سه شنبه، چهارم اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که چشمانداز ۱۰میلیارد دلاری رابطه ایران و پاکستان در سفر رئیسی به اسلام آباد، واگذاری سرخابیها پس از دو دهه و حواشی و انتقادهای آزاد شدن خرید جت شخصی، از مواردی است که در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
سیاست همسایگی به عنوان یکی از راهبردهای اصلی حوزه سیاست خارجی دولت سیزدهم در دستور کار قرار داده است. ارتقای روابط اقتصادی با ۱۵ کشور همسایه و استفاده از ظرفیتهای مشترک طرفین برای توسعه متوازن منطقهای در یکی دو سال اخیر مورد توجه مسئولان دولت بوده و بر این اساس اقدامات زیرساختی مهمی نیز در حوزههایی از جمله حمل و نقل و تجارت شکل گرفته است.
سفر رئیسجمهور به پاکستان مورد توجه رسانههای اصلاحطلب قرار گرفته است، روزنامه شرق این سفر را عامل تداوم امنیت در منطقه خوانده و نوشته است:
سال جدید شمسی با سفر ابراهیم رئیسی، به همسایه شرقی کشور، پاکستان، آغاز شد. بامداد دیروز دوشنبه رئیسجمهور، تهران را به مقصد اسلامآباد ترک کرد. رئیسی پیش از عزیمت به پاکستان توسعه روابط در حوزههای مرزی، امنیتی، اقتصادی و تجاری را از اهداف سفر به پاکستان برشمرد. رئیسجمهور همچنین اظهار کرد که گفتوگوهای دو کشور در حوزههای مسائل مرزی، امنیتی، اقتصادی، تجاری و بهخصوص حوزه انرژی و نفت و گاز خواهد بود. رئیسی در ادامه اضافه کرد که سطح روابط اقتصادی دو کشور به اندازه سطح روابط سیاسی دو کشور نیست و در این سفر برنامه این است که ارتقای تعاملات اقتصادی به سطح ۱۰ میلیارد دلاری را مدنظر قرار دهیم و این هدف حتما قابل دستیابی است. پس از این سخنان، رئیسی عازم پاکستان شد.
روزنامه آرمان ملی اما سفر رئیسی را از زاویه تحکیم سیاستهای همسایگی مورد ارزیابی قرار داده و مینویسد:
رئیسی و دولتمردانش نشان دادهاند که به این سیاست پایبند هستند و نگاه ویژهای به کشورهای همسایه مخصوصا کشورهایی که ایران مرز مشترک و طولانی با آنها دارند دوختهاند. در همین راستا پاکستان یکی از همسایگانی است که ایران همواره نگاه حسن همجواری و همکاری به این کشور داشته است. ایران و پاکستان از زمان استقلال پاکستان تاکنون که بیش از ۷۵ سال از آن میگذرد و به رغم وجود هزار کیلومتر مرز مشترک میان دو کشور، هیچگاه مشکل مرزی و ارضی با یکدیگر نداشتهاند، این در حالی است که بین پاکستان و افغانستان و همچنین بین پاکستان و هند اختلافات مرزی و ارضی وجود دارد. اقتصاد ایران و پاکستان در حوزه تجارت خارجی مکمل یکدیگرند بنابراین پاکستان میتواند نقش مهم و اساسی در پیادهسازی نقشه ارزی و تجاری کشور داشته باشد.
روزنامه هممیهن اما به واسطه این سفر از نقش عبدالحمید امام جمعه مسجد مکی در ایجاد امنیت در منطقه سخن گفته و نوشته است:
امنیت میان ایران و پاکستان است؛ بهخصوص که اخیراً جیشالعدل پیوندهایی با داعش هم خورده است. دولت ایران یک اشتباه مهمی را مرتکب میشود؛ آنکه نخبگان میهنگرای بلوچ و روحانیت میانهرو در منطقه را تحت فشار قرار میدهد. مولوی عبدالحمید فردی است که میخواهد در چارچوب نظام فعالیت کند ما میبینیم که برخی میگویند باید مسجد مکی بسته شود یا اخیراً یک کارشناس سرشناس بهتازگی گفته بود که مسجد مکی، مسجد ضرار است. تضعیف نیروهای تحصیلکرده میهنگرا و روحانیت میانهرو در نهایت به نفع گروهکها تمام میشود. هنوز این مسئله برای مردم منطقه حل نشده است که چرا عوامل آن جمعه معروف در مهرماه ۱۴۰۱ بازداشت و معرفی نمیشوند!
این ادعا درحایل مطرح شده است که پرونده هشت مهر زاهدان به روزهای پایانی خود نزدیک میشود. جمهوری اسلامی از قربانیان دلجویی کرده، کشته شدهها و زخمیها را شهید و جانباز محسوب کرده، دیه و خسارت خیلی از خانوادهها پرداخت شده است، متهمین را به دادگاه کشانده و به زودی نیز احکام عادلانه صادر خواهد شد. مجموع این موضوعات برای گروههای تروریستی که به دنبال ادامه سواستفاده از هشت مهر بودند و هستند خبر بدی محسوب میشود و بهانههای واهی آنها را برای ادامه عملیاتهای تروریستی دچار خلل میکند.
از سویی گروهک جیش الظلم در ماههای گذشته به بهانه حوادث هشت مهر زاهدان عمدتا به مقرهای نیروهای انتظامی حمله میکرد ولی پس از توییت اخیر مولوی عبدالحمید که علاوه بر نیروی انتظامی مطالبه برخورد با نیروهای سپاه را هم کرد و مدعی شد که آنها نیز در حوادث هشت مهر زاهدان نقش دارند؛ شاهد حمله به برخی مقرهای سپاه نیز بودیم، موضوعی که نشان میدهد اظهارات و مواضع مولوی عبدالحمید، در انتخاب مقاصد عملیاتی نیروهای تکفیری، به شدت تعیین کننده است!
تحریف بازدارنگی به روایت اصلاحطلبان!
روند کنش و عملیات رسانه ای برخی از چهره های رادیکال داخلی نشان میدهد که آنان به شیوه های مختلف میکوشند تا اقتدار آفریده شده طی عملیات وعده صادق را در حاشیه قرار داده و در بهترین حالت از قِبل آن بتوانند اهداف سیاسی خود را طی یک بازنمایی دنبال کنند.
روزنامه اعتماد در یادداشتی نوشته است:
روز گذشته در مسیر یک بزرگراه تهران، توجهم به بیلبوردهای مربوط به پاسخ ضروری ایران به رژیم اسراییل جلب شد. پرتکرارترین بیلبورد در کنار برخی تبلیغات مثبت، حاوی این متن بود: «فارین افیرز: واقعیت این است که ایران بیش از هر زمان دیگری بر خاورمیانه مسلطتر شده است.» قبل از توضیح درباره این عبارت لازم است اشاره کنم منطقه خاورمیانه رئالیستیترین نظم را در جهان دارد. اگرچه از منظر رئالیستها شرط «امنیت» برخورداری از «قدرت» ِ سخت است، اما میان آنها درخصوص «میزان برخورداری» از قدرت اختلاف وجود دارد. «واقعگرایان تدافعی» معتقدند کسب قدرت باید تا حد «تامین امنیت» باشد و بعد از آن دیگر ضرورتی ندارد. در مقابل «واقعگرایان تهاجمی» تاکید میکنند که باید به میزانی قدرت را کسب کرد که به «تسلط» منجر شود!
بررسیها در این زمینه نشان می دهد جریان غربگرای داخلی با پیش کشیدن موضوع تامین بازدارندگی با عملیات وعده صادق می کوشند تا در وهله اول تاکید کنند باید در این بازدارندگی تردید داشت چرا که این مساله موجب حساسیت همسایگان و کشورهای منطقه شده و آنان به سوی افزایش بازدارندگی خود در برابر ایران بروند! غربگرایان داخلی با این ادعاهای مضحک و با چشم بستن به منطق دفاعی ایران مبتنی بر بازدارندگی و نه تهدید ایران به هر نحو ممکن تلاش می کنند نقش دستگاه عملیات روانی رژیم منحوس را داخل ایفاء کنند.
این جریان اما در گام دیگر با تاکید بر اینکه باید بازدارندگی پایدار باشد تصریح می کنند تا زمانی که شرایط اقتصادی و معیشتی مردم تامین نشود بازدارندگی نیز کامل نمی شود، در این میان اما نکته مورد اشاره این غربگرایان این است که تصریح می کنند برای بهتر شدن شرایط اقتصادی نیز باید به سمت تغییر سیاست خارجی به ویژه سیاست های منطقه ای، مذاکره مستقیم با آمریکا و کاهش تنش منطقه ای پیش رفت!.
این تلاش های اما در شرایطی دنبال می شود که این سوال را بیش از پیش ضروری می سازد که هدف غربگرایان داخلی برای تقلیل و تخفیف دادن عملیات وعده صادق چیست؟ این جریان چرا تجربه های گذشته را مدنظر داشته و باور نمی کند که دشمنی امریکا با مذاکره برطرف نمیشود. امریکا دنبال منافع خودش در ایران است. از دیگر سو در شرایطی که عملیات وعده صادق علاوه بر نشان دادن قدرت سخت جمهوری اسلامی و اراده ملت ایران و قدرت نرمی را نیز میان جبهه مقاومت و تمامی مخالفان جبهه استکباری خلق کرده سخن گفتن از ترس برخی کشورهای منطقه از ایران امتداد دادن عملیات روانی صهیونیست بوده و تکرار آن شائبه دار می باشد.
از جانب دیگر تکمیل بازدارندگی یک کشور با افزایش قدرت اقتصادی که امر عقلایی می باشد در شرایطی منوط به تغییر سیاست ها و مذاکره با آمریکا می شود که همچنان شاهد عدم توجه به ساخت اقتصاد کشور و تلاش برای بازگشت گفتمان بستن با کدخدا می باشیم که دهه ۹۰ موجب پسرفت را برای اقتصاد ایران رقم زد.