«فرهنگ فارسی-دری، دری- فارسی»؛ ورژ خاچاطوری پارسادانیان؛ فرهنگ معاصر فارسی؛ از دربار تا گفتار
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۹۹۹۷۸۷
«فرهنگ فارسی- دری، دری- فارسی»
نویسنده: ورژ خاچاطوری پارسادانیان
ناشر: فرهنگ معاصر، چاپ دوم 1389
176 صفحه،3000 تومان
*****
فرهنگنامهها همواره یکی از گنجینههای زبانی هر ملتی بوده و هست. فرهنگ نویسی از یک سو از زیرشاخههای علم نوین زبانشناسی محسوب میشود و از سویی دیگر یکی از منابع مهم ادبی. وجود این فرهنگ لغتها از دیرباز کلید درک بسیاری از ریشهها و مسائل در تحقیقات حوزههای مختلف بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تاریخ فرهنگنویسی در زبان فارسی را از اواسط قرن پنجم هجری دانستهاند. در طول این 9 قرن بارها فرهنگ لغتهایی در دورههای مختلف زبانی زبان فارسی نوشته شده است که همچنان هم با توجه به تغییر زبان خصوصا در حوزه واژگان در طول تاریخ نیازمند نگارش هست.
از هزاران سال پیش تا به امروز، زبان فارسی بر اثر برخی حوادث تاریخی و دگرگونیهای سیاسی و فرهنگی آماج تاخت و تاز واژگانی بیگانه بر بستر خود بوده، به طوری که سیل عظیمی از واژههای کهن و مفاهیم اصیل در این زبان مرده و از رده خارج شدهاند و به جای آن هزاران لغت عربی، انگلیسی، فرانسوی و... از کشورهای دیگر اقتباس گشته است. بخشی از این وام گیریهای واژگانی در سدههای نخستین هجری به دلیل مسائل مذهبی، به شدت تحت تاثیر زبان عربی بود. بعدها در دورهای از تاریخ معاصر ایران، علی الخصوص در زمان مشروطیت فعالیتهایی با کوشش افرادی چون احمد کسروی و ذبیح الله بهروز در جهت سره نویسی در زبان فارسی انجام گرفت که البته بینتیجه ماند. امروزه نیز پیشرفتهای صنعتی غرب از یک سو، و نیازمند نمودن ما به استفاده و یا تقلید از آن پیشرفتها از سوی دیگر، بار دیگر دروازههای زبان فارسی را این بار به سوی واژگان اروپایی گشود. سالانه ما شاهد حضور میهمانانی خوانده یا ناخوانده در حوزههای مختلف فرهنگی، علمی و حتی در شئون زندگی اجتماعی هستیم. از این رو توجه به فرهنگ نویسی در دورههای مختلف، با عنایت به مسیر پر تغییر زبان فارسی ضروری به نظر میرسد.
زبان فارسی در افغانستان یا همان دری معاصر یکی از گونههای زبان فارسی است که قریب به پنج میلیون نفر در افغانستان به این زبان صحبت میکنند. از این گونه زبان فارسی در نگارشهای رسمی دولتی افغانستان با نام زبان دری یاد میشود، ولی مردم افغانستان در زبان گفتاری، زبان خود را با نام فارسی و پارسی میشناسند. اگرچه هیچ اتفاق نظری درباره منشاء کلمه دری وجود ندارد، بسیاری از محققان بر این باورند که این کلمه ممکن است حاکی از این حقیقت باشد که این زبان در دربار (کلمه فارسی برای دادگاه) امپراتوری ساسانی در طی قرنهای سوم وچهارم مورد استفاده قرار میگرفته است.
همان طور که در آغاز کلام گفته شد قرنها برای زبان فارسی فرهنگ نامههایی با ارزشهای متعددی تدوین شدهاند اما تا به حال زبانشناسان و کارشناسان اهل ادب دست به تألیف فرهنگهای تطبیقی و تکمیلی در زمینه «فارسی- دری» نزدهاند. این مهم با تلاش بیشائبه «ورژ خاچاطوری پرسادانیان« استاد دانشگاه «هراچیا» در کشور ارمنستان به دست آمد. کتاب «فرهنگ فارسی- دری، دری- فارسی» از نمونههای با ارزش فرهنگ تطبیقی فارسی و دری به حساب میآید که به همت نشر متخصص فرهنگ و کتب مرجع؛ «فرهنگ معاصر» به نشر درآمد.
این کتاب در قالبی کوچک و جمع و جور، دربرگیرنده تفاوتهای موجود در واژگان فارسی امروزی و دری معاصر میباشد و بالغ بر 3500 واژه و ترکیب را در خود جای داده است. خاچاطوری پرسادانیان، نویسنده فرهنگ حاضر، واژگان فارسی امروزی را با واژگان دری معاصر افغانستان تطبیق نموده، شمار بسیاری از واژگان را که در نوشتار و گفتار به کار میروند ارائه داده و به ترتیب حروف الفبا تنظیم نموده است. نگارنده برای سهولت خوانش واژهها از الفبای بین المللی آوانگار استفاده کرده است. وی همچنین شمار زیادی از وام واژههای عربی را که در هر دو گونه زبان معنای مشترکی دارند در این فرهنگ گنجانیده است.
شاید ذکر چند واژه فارسی و معادل آن ها در دری که در کتاب حاضر ذکر شده، برای خواننده جالب باشد:
نزدیک / nazdik/ در به دیوار
لبه /labe/ پل
سکسکه /sekseke/: هکک
رژه /reje/: رسم گذشت
ارثیه /ersiye/ ترکه
دکتر غلامرضا ستوده استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و معاون موسسه لغت نامه دهخدا که کار ویراستاری کتاب «فرهنگ فارسی- دری، دری- فارسی» را نیز برعهده داشته است، در مقدمه این اثر آورده است که: «مطالعه در گونههای رایج فارسی در افغانستان و ایران حائز اهمیت است زیرا شاید در جهان کمتر زبانی یافت میشود که با دو یا سه اسم در دو یا چند کشور، زبان رسمی و جاری و معمولی باشد. در جایی آن زبان را فارسی بگویند و همان را در جایی دیگر دری و در کشور دیگر به آن تاجیکی بگویند.» درست است که هر سه این زبانها بر ساختاری نسبتا واحد از حیث دستوری، آوایی و واژگانی اطلاق میشوند اما شناخت تفاوتهای ظریف در گوشه و کنار این زبانها، راه توسعه و تعلیم آنها را برای همگان هموارتر میکند. و کتاب آقای پارسادانیان قدم محکم و بزرگی است در این راه.
این کتاب با هدف ایجاد امکان بیشتر برای مقایسه درست و درک بهتر مطالب زبان و ادبیات فارسی و دری، برای دانشجویان رشته زبان ادبیات فارسی و زبانشناسی و کسانی که به زبان فارسی تسلط کامل دارند، منبع مناسبی برای شناخت زبان معاصر افغانستان و تفاوتهای آن با فارسی امروزی ایران به نظر میآید. همچنین دید جامعی نسبت به معادلیابی واژهها به خواننده میدهد و مخاطب را با یک سری معادلهای جالب این زبان آشنا میکند.
* کارشناس ارشد زبانشناسی
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۹۹۹۷۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«ساری آقجیک» با صدای «آراز داره» منتشر شد
به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، «آراز داره تروسیان» خواننده و آهنگساز، قطعه «ساری آقجیک» یا «دامن کشان» را باز تنظیم کرده و با ترکیب دو زبان فارسی و ارمنی خوانده است و در آستانه نوروز ۱۴۰۳ منتشر کرد.
«ساری آقجیک» قطعه فولکلور ارمنی است که برای مخاطبان فارسیزبان و آذری زبان هم بسیار آشناست. این قطعه در ارمنستان به «ساری آقجیک»، در آذربایجان به «ساری گلین» و در ایران به «دامن کشان» معروف است.
آراز داره آهنگساز، موزیسین و خواننده ارمنی ایرانی است که موسیقی این قطعه را بازتنظیم و برای اولین بار آن را با ترکیب دو زبان فارسی و ارمنی بازخوانی کرده است.
تروسیان درباره این آهنگ میگوید: هدف از ارائه این آهنگ زنده نگه داشتن فرهنگی است که به ارث بردهایم. انسان با ریشه و اصالتش قوام و دوام دارد بنابراین این اثر را با ترکیب دو زبان مادری (ارمنی) و زبان زادگاهم (فارسی) اجرا کردهام.
او ادامه میدهد: در تنظیم موسیقی این قطعه تلاش کردهام تا با تلفیق و ترکیب و به کارگیری سازهای سنتی در بستری مدرن شاید بتوانم به فضایی پُست مُدرن برسم.
بالطبع پرسه زدن در این فضا برای بازاجرای قطعاتی اینچنینی که ریشه در بطن و حافظه تاریخ و فرهنگ دارند، جسارت زیادی میطلبد که امیدوارم از عهده انجام آن برآمده باشم.
این هنرمند میگوید: در تنظیم موسیقی این آهنگ از ساز دودوک به عنوان ساز اصیل ارمنی متناسب با ذات قطعه استفاده کردم. سهتار و تار را بعنوان نماینده فرهنگ و هنر زادگاهم ایران و همچنین از استفاده از تار آذری در لایههای تنظیم این قطعه بنا بر تجانس، احترام و آشنائیت عام با نسخه ساری گلین غافل نشدهام.
انتهای پیام/