Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «همشهری آنلاین»
2024-04-25@09:50:06 GMT

پلاك 1 پایان، غافلگیر‌کننده خواهد بود

تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۰۳۰۶۲۷

پلاك 1 پایان، غافلگیر‌کننده خواهد بود

کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - خانه فیروزه‌ای > یاسمن رضائیان:
وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى

و این‌که براى انسان جز حاصل تلاش او نیست و [نتیجه] کوشش او به زودى دیده خواهد شد (سوره‌ی نجم، آیات ۳۹ و ۴۰)

تا به‌حال ته دلت از حس طي‌کردن مسيري نا‌شناخته فرو‌ريخته است؟ خيال يک نا‌شناخته به سرت زده است؟ سرشار از حسي عجيب شده‌اي که هر‌چه تلاش کني نتواني هيچ کلمه‌اي براي وصفش پيدا کني؟ شده حضور دغدغه‌اي تو را به‌طرز فوق‌العاده‌اي نيرومند کند طوري که به هواي بودنش هيچ‌چيز خسته‌ات نکند؟ شده دغدغه‌ات را محکم نگه‌داري و از آن کوتاه نيايي؟ بايد براي يک‌بار هم که شده اين حس خوب را تجربه کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بايد صدايش را بشنوي وقتي صدايت مي‌زند.

* * *

به او قول مي‌دهم سراغش بروم. با اين‌که نمي‌دانم دقيقاً چه کاري بايد براي اين دغدغه انجام بدهم؛ اما قول مي‌دهم. در طول هفته سراغم مي‌آيد. بهتر است بگويم زماني که خيلي درگيرم سراغم مي‌آيد.

بعد تمام مدت طول روز، هم‌زمان که کار‌هايم را انجام مي‌دهم، تلويزيون نگاه مي‌کنم و به جواب تست‌ها فکر مي‌کنم آن دغدغه هم در ذهنم مي‌چرخد. فکر اين‌که بايد انجامش بدهم مثل يک انگيزه‌ي مبهم مرا به انجام کار‌هايم تشويق مي‌کند. مي‌گويد: کار‌هاي روزمره‌ات را انجام بده و بعد سراغ آن برو.

- راستي، آن دغدغه دقيقاً چيست؟

- هر‌بار مي‌تواند يک‌چيز باشد. شايد امشب نوشتن متني بي‌سر‌و‌ته در مورد يک کلمه باشد، کلمه‌اي که چند وقتي است در ذهنت چرخ مي‌خورد؛ شايد هم اين باشد که چشم‌هايت را ببندي و به آن کلمه فکر کني.

- با اين حساب هيچ‌چيز به‌طور کامل مشخص نشده است. نه ابعاد آن دغدغه و نه نتيجه‌ي آن.

- همه‌ي جذابيت آن به همين است.

راست مي‌گويد. تمام جذابيتش به همين است. به اين‌که شبيه به يک حس سراغم مي‌آيد. نمي‌دانم از من چه مي‌خواهد اما بودنش باعث مي‌شود تمام کار‌هايم را با شوق و ذوق انجام بدهم تا زود‌تر تمام شوند و بتوانم به استقبال آن نا‌شناخته بروم.

- راستي چه‌قدر زمان نياز دارد؟

- در مورد اين دغدغه‌ي نا‌شناخته هيچ نپرس. فقط در مسيرش تلاش کن. بگذار همه‌چيز بدون آگاهي قبلي پيش برود. در اين صورت پايان، غافلگير‌کننده خواهد بود.

* * *

هميشه نيست. فقط گاهي سر‌و‌کله‌اش پيدا مي‌شود. بودنش دو خوبي دارد. يکي اين‌که هر‌بار من‌را به کشف دنيايي نا‌شناخته مي‌برد و ديگري اين‌که دليل تلاش‌کردن مي‌شود. از من قول گرفته است قبل از اين‌که سراغ کشف دنياي نا‌شناخته بروم تمام کار‌هاي روزمره‌ام را انجام داده باشم؛ آن هم درست و کامل. مي‌گويد اگر کار‌هاي روزانه را خوب انجام نداده باشي ذهنت درگير آن‌ها مي‌ماند. آن‌وقت کشف دنياي تازه هيچ لذتي ندارد.

* * *

امروز کوهي از کار براي انجام‌دادن دارم. باز هم اين‌جاست. به‌حضورش نياز داشتم. انگيزه‌ام براي انجام کار‌هايم دو‌برابر شده است. آن‌ها را تند‌تند انجام مي‌دهم و هم‌زمان به آن دغدغه‌ي شيرين فکر مي‌کنم. يک‌بار ديگر از خودم مي‌پرسم: پايان اين دغدغه چه چيزي خواهد بود؟

- هر‌چه باشد نتيجه‌ي تلاش تو در اين مسير است.

- با اين حساب زيبا ست و دلگرم‌کننده. گوش کن! دارد صدايم مي‌زند.

در همین زمینه: نقطه‌ی اوج داستان خدا بر آستان جانان این قرار فردا کمی تغییر می‌کند صدای تو خوب است*

منبع: همشهری آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۰۳۰۶۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نویسنده‌ای که سوژه غافلگیرش کرد | در ستایش و نکوهش غافلگیری نویسنده

همشهری آنلاین: هیچ. مطلقا هیچ. هرچه گشتم که سوژه‌ای برای این یادداشت پیدا کنم، مطلقا چیزی نیافتم. می‌خواستم موضوعی باشد که خودم را سر شوق بیاورد و ترغیبم کند به نوشتن. اما نشد. نه اینکه دل و دماغ نوشتن نداشته باشم یا سختم باشد که بخواهم ذهنم را وسط روز برای نوشتن چیزی سروته‌دار مرتب کنم. البته اینها هم بود که خودش کم‌چیزی نیست.

آدم ممکن است به هزار و یک دلیل دل و دماغ نداشته باشد، خسته باشد، دل‌زده باشد، دل‌مرده باشد، ملول باشد یا کلی مسئله و مشکل دیگر داشته باشد که جلوی نوشتنش را بگیرد. یا اصلا شاید ذهن آدم نخواهد چنددقیقه‌ای آرام بگیرد و چیزهایی را که نباید فراموش کند، قدر نوشتن یک یادداشت فراموش کند و بگذارد آدم کارش را کند. ذهن است دیگر. زورش از آدم بیشتر است. می‌رود پی چیزی که خودش می‌خواهد. یک‌وقت نشسته‌ای سرِ کار، اما به خودت می‌آیی و می‌بینی که رفتی دنبال ذهن و سرِ کارِ دیگری. این‌طوری است دیگر. ولی از اینها مهم‌تر اینکه نشد. این «شدن» حتی از فرمان‌بری ذهن هم برای نوشتن مهم‌تر است. باید بشود که نوشت. اگر نشود، هرچه هم جان بِکنی و آسمان‌وریسمان ببافی، نمی‌شود. این شدن هم شرایط و الزامات خودش را دارد. باید نور مناسب باشد. باید هوا جریان داشته باشد. باید دما تنظیم باشد. سروصدا نباشد. چیزی مزاحمت نشود. کسی پی‌ات نیاید. فکری پس ذهن‌ات رژه نرود و با صدای پایش کلافه‌‎ات نکند. خلاصه عامل مخلی در میان نباشد، تازه آن‌وقت سوژه همه حواست را بدزد و آن‌قدر درگیرت کند که اگر نور نبود، هوا نبود، گرم بود، سرد بود، صدا بود، دردسر بود، موی دماغ بود، خیال کنی مهم‌ترین کارت این است که بشینی و چیزی را که می‌خواهی بنویسی، بنویسی و تمامش کنی و خیالت راحت شود.

این‌جور وقت‌ها راحت می‌شوی. حتی ممکن است چیزی که نوشتی خیلی هم چیزی نباشد، اما بالاخره آن «شدن» اتفاق افتاده و باعث و بانی‌اش هم تو بوده‌ای. ولی نباید زیاد در این حس و حالِ راحتی بمانی. باید زود خودت را برای ناراحتی آماده کنی. بالاخره چیزی که ناراحتت کند پیدا می‌شود. خیلی هم معطل‌ات نمی‌کند. حتی لازم نیست انتظار بکشی. ناغافل از راه می‌رسد. باید حاضر باشی که غافلگیر نشوی. هرچند این هم کفایت نمی‌کند و جوری می‌آید که غافلگیر می‌شوی بالاخره.

غافلگیری خیلی هم بد نیست. شاید اگر غافلگیر شوی،‌ راحت‌تر سوژه‌ای برای نوشتن پیدا کنی. اگر از غافلگیری هم غافلگیر نشدی، حواست باشد که اوضاع خیلی خیط است. مشکل جای دیگری است. کاری از دست تو ساخته نیست. از دست هیچ‌کس هیچ‌کاری ساخته نیست. آنهایی هم که کاری از دست‌شان می‌آید، کاری نمی‎کنند و تو می‌مانی بی‌سوژه، بی‌نوشته، بی‌یادداشت.

کد خبر 846932 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها روانشناسی مجله روانشناسی

دیگر خبرها

  • از قدرت و جذابیت لیگ ایتالیا غافلگیر شدم!
  • راهنما برای گالری‌گردی در پایانِ هفته پیش‌ِ رو
  • نویسنده‌ای که سوژه غافلگیرش کرد | در ستایش و نکوهش غافلگیری نویسنده
  • کرسپو و کیول: از فینال استانبول تا لیگ قهرمانان آسیا
  • رضا درویش تا پایان فصل ماندنی شد
  • آب‌گرفتگی در ۴ شهرستان استان اصفهان/ آماده‌باش تمام تیم‌های امدادی تا پایان هشدار هواشناسی
  • رفع تداخل ۵ پلاک از اراضی کشاورزی استان قزوین
  • ویکتور اوربان: با شرایط خاصی جنگ اوکراین در سال ۲۰۲۵ تمام می‌شود
  • تیاگو موتا: بازیکنان رم خسته بودند؟ در این سطح، خستگی معنا ندارد
  • نماینده مجلس لبنان: پاسخ ایران به رژیم صهیونیستی، غافلگیر کننده و برخلاف تمام پیش‌بینی‌ها بود