اتهامهای نیکی هیلی خریدار ندارد
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۰۷۴۰۹۱
تهران- ایرنا- روزنامه اعتماد در گفت وگویی با امیرعلی ابوالفتح تحلیلگر مسایل سیاسی آمریکا، نوشت: برجام که عملی شد و قطعنامهها علیه ایران لغو شد، ایران از چارچوب اتهام تهدید برای صلح و امنیت جهانی خارج شد. این اتفاق برای امریکا و به ویژه محافظهکاران امریکایی و دولت دونالد ترامپ، بسیار ناخوشایند بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه این گفت وگو آمده است: اقدام ناگهانی نمایندگی دایم امریکا در سازمان ملل متحد برای دعوت خبرنگاران در یک نشست خبری با عنوان «شاهد غیرقابل انکار بر نقض تعهدات بینالمللی ایران» سوالهای زیادی را در مورد هدف رویکرد و سیاستی که امریکا با این اقدام اجرایی کرده است، به وجود آورد. متن کامل گفتوگوی «اعتماد» را با امیرعلی ابوالفتح، تحلیلگر مسائل سیاسی امریکا مطالعه میکنید.
**هدف نمایندگی امریکا در سازمان ملل متحد از برگزاری کنفرانس خبری ضدایرانی چه بود؟
امریکاییها یک هدف مشخص دارند و آن هم جا انداختن این موضوع است که جمهوری اسلامی ایران، عامل برهمزدن صلح و امنیت جهانی است. تا پیش از رسیدن به توافق هستهای، به دلیل وجود برنامه هستهای این ادعای امریکاییها در بین برخی کشورهای جهان خریدار داشت. به خصوص اینکه در همین راستا و با همین استدلال و توجیه، قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران تصویب شدهبودند. برجام که عملی شد و قطعنامهها علیه ایران لغو شد، ایران از چارچوب اتهام تهدید برای صلح و امنیت جهانی خارج شد.
این اتفاق برای امریکا و به ویژه محافظهکاران امریکایی و دولت دونالد ترامپ، بسیار ناخوشایند بود؛ در نتیجه دولت کنونی از ابتدا شعار دادهبود که حاضر به پذیرش این واقعیت نیست که ایران تهدیدی علیه صلح و امنیت جهانی به خطر نمیآید. دولت امریکا برای زنده کردن مجدد مساله تهدید ایران، راهکارهای مختلفی را امتحان میکند.
نخستین مساله مطرح شده توسط دولت امریکا مساله فعالیتهای موشکی ایران بود. این موضوع زیاد مورد اقبال جهان قرار نگرفت چراکه فعالیتهای موشکی ایران در راستای توان دفاعی کشور است و بر اساس قواعد بینالملل و حق ذاتی دولتها و ملتها برای دفاع از خودشان، میتواند توان موشکی داشته باشد. بعد از اینکه برای دولت امریکا مشخص شد که جامعه جهانی تجدیدنظر در برجام را نمیپذیرد و موضوع فعالیتهای موشکی ایران به اندازهای نیست که بتوان موجی علیه ایران راه انداخت، یک بهانه جدید توسط امریکاییها مطرح شد و آن این بود که ایران نقش بیثباتکنندهای در تحولات منطقه دارد. در حال حاضر تمرکز دولت امریکا در سیاست مقابله با ایران، روی موضوع نقش ایران در تحولات منطقه است و مصاحبه مطبوعاتی یا بهتر بگویم نمایش تلویزیونی که توسط نیکی هیلی، نماینده دایم امریکا در سازمان ملل متحد برگزار شد، برای پیشبرد همین موضوع بود.
خانم هیلی در همین مصاحبه تاکید کرد که ایران از طریق دخالت در منطقه صلح و امنیت جهانی را به خطر انداخته و امریکا قصد دارد یک ائتلاف منطقهای و بینالمللی برای آن چیزی که این دیپلمات امریکایی آن را «پس زدن ایران یا مقابله با فعالیتهای بیثباتکننده ایران» مینامد، تشکیل دهد. فعلا هدف امریکا این است که از طریق این تبلیغات برای جامعه جهانی جا بیندازد که ایران امنیت و صلح جهانی را به خطر میاندازد تا متعاقب آن برنامههای بعدی را اجرا کنند. هدف نهایی این است که تحریمهای گذشته بینالمللی را که به وسیله برجام لغو شدند به بهانه دیگری علیه ایران وضع کنند.
**آیا انسجام کافی در دولت امریکا برای اجرای این استراتژی وجود دارد؟ به نظر میرسد که نهادهای مختلف دولت از جمله وزارت خارجه، وزارت دفاع و نمایندگی سازمان ملل متحد، هر یک سیاستهای متفاوتی را اجرا میکنند.
در مورد سبک حکومتداری آقای ترامپ و اجرای سیاستهایش نظریات متفاوتی مطرح شده است. نظریهای وجود دارد که با عنوان «مرد دیوانه» از آن یاد میشود. در چنین چارچوبی نظام سیاسی امریکا این گونه وانمود میکند که در ایالات متحده امریکا مردی دیوانه روی کار آمده است، از طریق تلقین احتمال جنگ و واداشتن به عقبنشینی امتیازهایی را از طرف مقابل بگیرند. این فرضیه بر این استوار است که باید احتمال جنگ را به حداکثر رساند و زمانی که همه جهان نگران وقوع جنگ ویرانگر و گسترده است، هم از طرف کشور هدف و هم از طرف کشورهای موثر امتیازهایی را کسب کرد.
چنین شیوهای در مورد رویارویی با کره شمالی هم اتخاذ شد، تا جایی که تصور میشد جنگ میان امریکا و کره شمالی عنقریب است، اما همزمان میبینیم که وزیر خارجه امریکا اعلام میکند واشنگتن آماده مذاکرات بیقید و شرط با کره شمالی است. هر چند این اظهارات رکس تیلرسون، وزیر خارجه امریکا هم بعدا توسط سخنگوی کاخ سفید تا حدودی اصلاح شد، اما میتوان این گونه تصور کرد که تشدید احتمال جنگ برای کسب امتیاز از کره شمالی یا حامیان کره شمالی به خصوص روسیه انجام شده است.
اگر فرض کنیم چنین الگویی در مورد ایران هم در پیش گرفتهشده است نتیجه این میشود که امریکاییها قصد دارند به جهانیان القا کنند که جنگی قریبالوقوع با ایران نزدیک است و در ادامه ایران را در برخی از سیاستهایش وادار به عقبنشینی کنند و روسیه، چین و اروپا را به بهانه جلوگیری از جنگ برای اقدام به فشار و امتیازگیری تحریک کنند. در مورد برجام هم همین اتفاق افتاد. دونالد ترامپ چندین بار اعلام کرد که از برجام خارج میشود و حتی رسما از تایید اعتبار آن سر باز زد، اما عاقبت این شد که حتی کنگره هم حاضر نشد اقدامی عملی علیه برجام انجام دهد. این سبکی از حکومتداری و رویارویی با بحرانهای جهانی است که دولت اخیر امریکا به آن روی آورده.
فعلا هیچ نتیجه ملموسی از تاثیر این راهبرد نمایان نشده است. دست کم در نمونه کره شمالی شاهد بودیم که با وجود اینکه به نظر میرسید احتمال جنگ زیاد باشد، اما کره شمالی حاضر نشد دست از آزمایشهای خود بردارد و توان موشکی و هستهای خود را توسعه داد. اینکه چنین سیاستی در مورد ایران موثر واقع شود، بسیار قابل تردید است.
**تا چه اندازه ممکن است این بحرانسازیهای متوالی در مورد ایران برای سرپوش گذاشتن بر سیاستها در حوزههای دیگر باشد؟
از زمانی که آقای ترامپ روی کار آمد تا همین دو، سه هفته پیش که تصمیم خودش را در مورد قدس اعلام کرد به نظر میرسید نوعی اجماع منطقهای، دست کم در بین متحدان نزدیک عربی خودش ایجاد کرده است و تمرکز را به سمت ایران متمایل کرده است. اما 10 روز پیش، وقتی دونالد ترامپ اعلام کرد که قدس را به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی به رسمیت میشناسد، این اجماع به هم خورد و توجه از موضوع ایران به موضوع فلسطین جلب شد.
حتی صداهایی از برخی نزدیکترین متحدان منطقهای امریکا بلند شد که دیدگاهشان بسیار نزدیک به دیدگاه ایران بود و نمیتوانستند خودشان را نسبت به آرمان فلسطین و سرنوشت قدس بیتفاوت نشان بدهند. در شرایطی که امریکا در حال ایجاد اجماع علیه ایران بود، این اقدام دونالد ترامپ به نوعی علیه خودش عمل کرد. حالا برای سرگرم کردن کشورهای متحد منطقهای امریکا، موضوع جدید ارسال سلاح از سوی ایران برای یمن مطرح میشود تا آن گروه از کشورهای عربی که به خاطر مساله قدس مجبور شدند مواضع مخالف امریکا اتخاذ کنند، دوبار حول یک محور دشمن مشترک جمع شوند. من گمان میکنم اقدام نیکی هیلی، با وضعیت دشوار امریکا در غرب آسیا بعد از اظهارنظر دونالد ترامپ در مورد قدس بیارتباط نباشد.
**دونالد ترامپ همواره در دوران تبلیغات انتخاباتی خودش از کاهش هزینههای فرامرزی و سپردن هزینه امنیت جهان به کشورهای منطقهای صحبت میکرد. آیا بزرگتر کردن حباب ساختگی «تهدید ایران» باعث ایجاد هزینه برای امریکا نمیشود؟
از ابتدا مشخص بود که این شعارهای ترامپ در تبلیغات انتخاباتی عملی نیست و از زمانی که وارد کاخ سفید شد چنین سیاستی کاملا کنار گذاشتهشد. ممکن است در دوران تبلیغاتی انتخاباتی این گفتهها برای کسانی جذاب بود یا اینکه عدهای که آشنایی با سیاست امریکا ندارند گمراهکننده باشد، اما عملا کسانی که با سیاست امریکا آشنا باشند میدانستند که این شعارها دروغی بیش نیست. اما نکتهای که وجود دارد این است که ممکن است امریکاییها قصد داشتهباشند تهدید ایران را بزرگنمایی کنند، اما هیچ نشانهای وجود ندارد که دولت امریکا از لحاظ مالی آمادگی سرمایهگذاری کلان برای مقابله با این تهدید ساختگی داشتهباشند.
بر عکس به نظر میرسد که این سیاست نه تنها برای امریکا هزینهبر نیست، بلکه درآمدزا هم هست. بر خلاف جنگ عراق که امریکاییها مستقیما وارد شدند و هزینههای یک جنگ را پرداختند، اینبار قصد دارند با دامن زدن به بحث ایرانهراسی و بزرگنمایی خطر ایران، سلاحهای بیشتری را بفروشند و نمونهاش قرارداد تسلیحاتی با عربستان بود که در سفر دونالد ترامپ به ریاض بسته شد و با حجم 110 میلیارد دلار لقب بزرگترین قرارداد تسلیحاتی تاریخ امریکا را گرفت. قطعا با این سیاست امریکاییها سود بیشتری از فروش تسلیحات نظامی به عربستان، امارات، کویت، بحرین و برخی کشورهای دیگر به سمت کمپانیهای امریکایی سرازیر میشود.
به خصوص اینکه بزرگنمایی برنامه موشکی ایران، یک ترفند بازاریابی خوب برای فروش سامانههای ضدموشکی امریکایی است. به همین جهت چون قرار نیست هزینه جدی در این زمینه شود، این سیاست در داخل امریکا با مخالفت جدی مواجه نمیشود. جامعه امریکایی آمادگی پذیرش هزینه برای یک جنگ در منطقه خاورمیانه را ندارد.
**آیا ترامپ میتواند مانند دولت پیشین امریکا نوعی ائتلاف بینالمللی برای پشتیبانی اقدامات ضد ایرانی درست کند؟
احتمال بازگشت اجماع دوران اوباما به دو دلیل وجود ندارد، یکی اینکه رویکرد و رفتار ترامپ اجماعساز نیست، بلکه بیشتر ایجاد اختلاف میکند. رفتارهای ترامپ معمولا برخورنده و تحریککننده هستند و متحدان اروپایی این کشور را هم آزار میدهد. اختلافهای جدی میان ترامپ و متحدان اروپایی امریکا از موضوعهای سیاسی و امنیتی گرفته تا پرونده زیست محیطی وجود دارد. توان دولت باراک اوباما، برای ایجاد یک ائتلاف علیه ایران، در دولت ترامپ وجود ندارد.
از یاد نبریم، بعد از سخنرانی ترامپ در مورد عدم تایید پایبندی ایران به برجام، خانم فدریکا موگرینی، رییس سیاست خارجی اروپا بلافاصله اعلام کرد که رییسجمهور امریکا هر قدرتی داشتهباشد، این قدرت را ندارد که توافقی مثل برجام را به هم بزند. نکته دیگری که باید در نظر بگیریم این است که فعالیتهای هستهای ایران در دیدگاه جامعه جهانی، به حق یا به ناحق، از نظر کشورهای موثر به عنوان یک تهدید علیه صلح و امنیت جهانی قلمداد میشد. به همین دلیل بود که در آن دوران، حتی چین و روسیه که دیدگاه نزدیکتری به ایران داشتند، در آن دوران حتی رای ممتنع هم به قطعنامههای ضد ایرانی نمیدادند، بلکه رایشان مثبت بود.
برای جامعه جهانی این طور عنوان شدهبود که ایران در حال مرتکب یک خطای نابخشودنی و رسیدن به نقطه غیرقابل بازگشت است، از این طریق امکان ایجاد ائتلاف ضدایرانی پدید آمدهبود. اما استدلال امریکاییها در مورد پرونده موشکی یا پرونده رفتارهای منطقهای ایران، بر خلاف پرونده هستهای به شکلی نیستند که ایران را در جایگاه یک متهم قرار بدهد. به همین دلیل اختلافها برای اجماع بسیار زیاد است. ایران و روسیه در مبارزه با داعش دو متحد قوی بودند، چینیها، روسها و اروپاییها تصادفا در این پرونده کاملا مخالف این هستند که چه امریکا و چه عربستان سعودی به عنوان قدرت بلامنازع و تک قدرت منطقه غرب آسیا تبدیل شوند. نه دولت ترامپ توانایی اجماعسازی را دارد و نه اقدامهایی که ایران به آن متهم شده قابلیت تبدیل شدن به یک اتهام بینالمللی دارد.
*منبع: روزنامه اعتماد؛ 1396،9،25
**گروه اطلاع رسانی**2059**2002** انتشاردهنده: فاطمه قنادقرصی
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۰۷۴۰۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خریدار پرسپولیس پول را واریز کرد
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ در حالیکه صبح روز گذشته معامله موردنظر برای انتقال 85 درصد از سهام پرسپولیس و استقلال به خریداران آنها انجام شد، قرار بود که روز سهشنبه مبلغ ده درصد از ارزش نقدی این دو باشگاه به حساب دولت واریز شود تا قرارداد واگذاری رسما به امضا برسد.
به نقل از ورزش سه حالا معاون سازمان خصوصی سازی اعلام کرده که خریدار پرسپولیس این مبلغ را واگذار کرده و قرار است کنسرسیوم پتروشیمی نیز فردا همین رقم را برای باشگاه استقلال واریز کند تا همه چیز نهایی شود.
نکته مهم اینکه پرسپولیس با رقمی در حدود 3200 میلیارد تومان واگذار شده و عدد واریزی هم طبیعتا 320 میلیارد تومان بهصورت نقدی بوده و 2900 میلیارد باقیمانده هم در 12 قسط شش ساله واریز خواهد شد.
باشگاه پرسپولیس از این پس در اختیار کنسرسیوم بانکی متشکل از بانک شهر، ملت، تجارت، رفاه، صادرات و اقتصادنوین خواهد بود.
257 251
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1898533