پیام عاشقانه برای نوعروس که همسایه مرد فضول شده بود!
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۰۹۰۸۰۳
حوادث رکنا: «دوستت ندارم. اگر مرا نمیخواستی چرا به خواستگاریام آمدی؟ سرت را مثل کبک زیر برف کردهای و فکر میکنی نمیدانم که تو به من خیانت میکنی؟ بالأخره یک روز تلافی این کثیفکاریهایت را سرت در میآورم.» زن و شوهر همسایه هر شب در خانهشان دعوا و مرافعه راه میانداختند و من و شوهرم گوش به دیوار بودیم و میخندیدیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این زوج چند ماه قبل با برگزاری جشن عروسی پا به خانه بخت گذاشتند و با ما همسایه شدند. آنها از همان هفته اول زندگی مشترکشان درگیر همین بگومگوهای مسخره بودند، اما یکی نبود به من و شوهرم بگوید کار و زندگی ندارید که اینقدر در کار دیگران دخالت میکنید؟! یکیدو بار دعوای زوج جوان خشنتر از قبل شد و زن همسایه با حالت قهر به خانه ما آمد. من هم مینشستم و نصیحتش میکردم که باید بیشتر قدر زندگیاش را بداند و این جرو بحثها در اول هر زندگیای طبیعی است.
افسوس که نمیدانستم طرحشدن مشکلات زندگی زوج جوان در خانهام چقدر میتواند آسیب در پی داشته باشد. ایراد من این بود که درباره سیر تا پیاز مشکلات خصوصی زوج جوان، به شوهرم خبر میدادم. همین خطای من باعث شد همسرم درمورد زن همسایه دچار برداشت غلط بشود.
یک روز هم زن همسایه و شوهرش با عصبانیت به درِ خانه ما آمدند. دنبال شوهرم میگشتند و فحش و ناسزا میگفتند. تازه فهمیدم شریک زندگیام در فضای مجازی برای این زن جوان پیام عاشقانه فرستاده و مزاحمت ایجاد کرده است. او وقتی با جواب منفی زن همسایه روبهرو میشود با طرح مشکلات آنها تهدیدش میکند. باور نمیکردم شوهرم مرتکب چنین کاری شده باشد.
من و همسرم اشتباه کردیم که برای حل مشکلات زندگی زوج جوان، بدون آنکه شناخت درست و حسابی داشته باشیم، کاسه داغتر از آش شدیم. البته زن و شوهر جوان هم اشتباه کردند که مسائل خصوصی و مشکلات خود را بدون درنظرگرفتن اصول زندگی آپارتماننشینی برای همه ساکنان ساختمان باز کردند.
حالا باید هم آنها به مرکز مشاوره بروند، هم من و شوهرم که حس زیبای اعتماد را در زندگیمان خدشهدار کرد.
منبع: رکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۰۹۰۸۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
(تصاویر) این زن زندگی خود را وقف گربهها کرد
فرارو- نورهان کاناتار زن ۶۵ ساله که در منطقه کازان شهر آنکارا زندگی میکند، طبقه همکف و باغ خانه خود را به خانه گربههای خیابانی تبدیل کرده است.
به گزارش فرارو، مادر سه فرزند، از خانهاش در مرکز شهر به خانهای دو طبقه که در کازان خریده نقل مکان کرد تا فضای زندگی بزرگتری برای گربههایش فراهم کند. حالا او یک طبقه از خانه مستقل خود را به خانهای برای گربههای ولگرد تبدیل کرد.
خانم نورهان در زمستان از ۶۰ گربه در طبقه همکف خانه اش نگهداری میکرد و پس از گرم شدن هوا در نقاطی از باغ خانه از آنها مراقبت میکند.
این زن که زندگی خود را وقف گربهها کرده و ۱۲ سال است برای آنها مادر بوده است، گفت که زمانی از حیوانات میترسید، اما پس از اینکه گربههایی برای او از استانبول آوردند بر ترس خود غلبه کرد و در خانه خود را به روی گربههای خیابانی باز کرد.
وی با بیان اینکه با افزایش تعداد گربهها باغ و یک طبقه از خانهای را که در کازان خریده بود را برای نگهداری آنها اختصاص داده، گفت: بیش از ۱۰۰ گربه وجود داشت، من گربههای زیادی را به فرزندی پذیرفتم. من به تنهایی از آنها مراقبت میکنم.
نورهان با بیان اینکه روز خود را با غذا دادن به گربه هایش و دادن دارو به گربههای بیمار شروع میکند، خاطرنشان کرد که با اطلاعاتی که از دامپزشکان به دست آورده تقریباً به یک تکنسین دامپزشکی تبدیل شده است.
وی با بیان اینکه همسرش مخارج گربهها را بر عهده گرفته است، افزود: من صفحهای به نام «گربههای خاله نورهان» در شبکههای اجتماعی ایجاد کرده ام.
این زن ۶۵ ساله با بیان اینکه مدتبی به بیماری پارکینسون مبتلا بوده گفت: گربهها در دوران بیماری برای من بسیار خوب بودند.
نورهان با بیان اینکه گربههای مردهاش را در زمین خالی پشت خانهاش دفن کرده است، گفت: خیلی غمگین هستم، خیلی گریه میکنم، یکی از آنها اخیرا مرده است، خیلی ناراحتم، خدا کمکمان کند، مردم باید درس بگیرند. مردن خیلی سخت است.