Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - وب سايت گيمان: هفتمين فصل از سريال Game of Thrones و پنجمين کتاب از «نغمه‌ي آتش و يخ» اطلاعات بسيار زيادي از وستروس و کاراکترهاي مختلف دنياي GoT در اختيار مخاطب قرار مي‌دهد. از آنجايي که فصل هشتم بر طبق ادعاي سازندگان قرار است اختتاميه‌اي بر اين سريال مهيج باشد، سوالات بسيار زيادي در رابطه با داستان اين سريال مطرح شده که هنوز جواب قاطعانه‌اي براي آن پيدا نشده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در ادامه به صورت مفصل به اين سوالات مي‌پردازيم:
(اگر فصل هفتم را کامل تماشا نکرده‌ايد اين مقاله حاوي اطلاعاتي است که مي‌تواند باعث افشاي داستان سريال شود)
آيا وايت واکرها مي‌توانند شخصيت‌هاي مرده را زنده کنند؟

وايت واکرها، اين موجودات وحشي که به نوعي زامبي‌هاي يخي هستند مي‌توانند به صورت فله‌اي براي انسان‌هاي دنياي وستروس خطر آفرين باشند. در صحنه‌هاي اکشنِ مختلفي از سريال ديده‌ايم که آنها چطور مي‌توانند انسان‌ها را قتل عام کنند. در اپيزود ششم از فصل هفتم تماشا کرديم که بعضي از وايت واکرها مي‌توانند ساير اجساد را کنترل کنند. به همين خاطر راه خلاصي از اجساد در سوزاندن آنها است تا مبادا دوباره به وايت واکرها ملحق شوند. از آنجايي که ديوار بزرگ تخريب شده، آيا نايت کينگ با عبور از قبرستان‌هاي آن سوي ديوار مي‌تواند لشکر خودش را بزرگ و بزرگ‌تر کند؟ سوال مهمتر در اين مسئله است اگر نايت کينگ مي‌تواند وسيرون، اژدهايي به آن عظمت را از آنِ خود کند آيا مي‌تواند کاراکترهاي اصلي را نيز دوباره به چرخه‌ي حيات برگرداند؟ اگر نايت کينگ به وينترفل برسد، اجداد استارک‌ها در سردابه‌ي قصر مدفون هستند. آيا وينترفل تبديل به يک ويرانه خواهد شد؟
آيا جنگ انسان‌ها تبديل به جنگ خدايانِ وستروس خواهد شد؟

مذهبيونِ «هفت»، گرايشي در وستروس است که به طور قطع مي‌توان استنباط کرد با جادو و سحر در ارتباط هستند. از طرفي خداي روشنايي با جادوي سياه توانسته جان اسنو را به زندگي برگرداند. هر چند که خداي روشنايي طرفدارهاي زيادي ندارد ولي به نظر مي‌رسد در روايت داستانيِ فصلِ آينده قرار است نقش اساسي ايفا کند.
در فصل‌هاي گذشته به پاي قصه‌ي آريا با خداي بي‌چهره نشستيم. قدرت برن در سبزبيني و صد البته قدرت بچه‌هاي جنگل به اين نکته اشاره دارند که خدايان باستاني نيز مي‌توانند خطرناک باشند. بنابراين اگر قبول کنيم قدرت جادويي مليساندرا به خاطر خداي روشنايي است پس مي‌توان به اين نکته هم فکر کرد خدايان باستاني در برگرداندن وايت واکرها دخيل بوده‌اند. پس اصلا بعيد نيست مهارت‌هاي نايت کينگ، جادويي و در گروِ خدايان باستاني است. برخي از افرادي که رمان را مطالعه کرده‌اند از خداي زمستان صحبت کرده‌اند که قدرت وايت واکرها از او منشا مي‌گيرد. در هر صورت بايد منتظر فصل هشتم بمانيم تا متوجه شويم خداي روشنايي پيروز خواهد شد يا خداي زمستان!
زمستان چه مدت طول خواهد کشيد؟

بالاخره پس از چندين فصل زمستان از راه رسيد ولي هيچکس نمي‌داند اين زمستان تا چه مدت طول خواهد کشيد. حتي شخصيت‌هاي داستاني اظهار بي‌اطلاعي مي‌کنند! بر اساس دنياي تخيلي وستروس، اين زمستان مي‌تواند چند ماه تا چند سال طول بکشد بدون آنکه دليل مشخص و دقيقي پشتِ اين قضيه باشد! جورج مارتين در کتابش در اين رابطه توضيحاتي مي‌دهد و قرار است به عنوان يک افشاگري براي مخاطب باشد! در هر صورت بايد منتظر دليل‌هاي جادويي و تخيلي مارتين در رابطه با زمستان باشيم. سوال مهمتر در اين مسئله است که آيا وايت واکرها مسبب شروع شدن زمستان هستند يا زمستان علت پيدايش دوباره‌ي وايت واکرها؟
اگر مسبب زمستان وايت واکرها باشند پس اگر نايت کينگ به روي تخت پادشاهي بنشيند تا ابد اين زمستان طول خواهد کشيد! از طرفي ديگر جورج مارتين کتاب آخرِ اين سري را تحت عنوان «روياي يک بهار» (A Dream of Spring) ناميد که به نظر مي‌رسد پاياني تلخ در انتظار شخصيت‌هاي اين رمان خواهد بود. خيانت بالقوه‌ي سرسي به اتحاد جان و دنريس مي‌تواند نتيجه‌ي جنگ را به نفع وايت واکرها رقم بزند. اگر خيانت انجام شود قطع به يقين نايت کينگ مي‌تواند شمال را تسخير کرده و در نهايت تا جنوب لشکري بسيار گسترده براي خودش فراهم کند. بر طبق اين سناريو، تنها اميد بشريت يورون است که به جزيره‌اي ديگر پناه برده است. البته اگر تا آن موقع نايت کينگ و ارتشش راهي براي عبور از دريا پيدا نکرده باشند!
شورش رابرت دقيقا بر سر چه علتي شکل گرفت؟

با آنکه مي‌دانيم بين ريگار و ليانا استارک چه گذشته ولي هنوز بعضي از مسائل در هاله‌اي از ابهام قرار گرفته است. به عنوان مثال چرا ريگار ازدواجش را با اليا منسوخ کرد؟ برخي از هواداران عقيده دارند ليانا حکم شخصيت هلن در داستان تروي را دارد که مسبب شروع يک جنگ شد ولي دليل اصلي در شورش رابرت هنوز مشخص نشده است. برندون، برادر ليانا اعتقاد دارد که دخترک دزديده شده و به همين خاطر به کينگز لندينگ براي به چالش کشيدن ريگار رفت. شاه اريس او را زنداني کرده و در نهايت برندون و پدرش لرد ريکارد را به قتل مي‌رساند. اين مسئله‌ي قتل و خون‌خواهي اريس از رابرت براتيون و ند استارک، باعث شد تا جان ارين به فکر شروع يک شورش باشد.
ولي چرا اين قضايا رخ داد؟ چرا ريگار و ليانا رسما به خانواده‌ش حقيقت را در رابطه با ازدواج نگفتند؟ چرا اريس (که به احتمال زياد از حقيقت خبر داشته) نگهبان شمال را به قتل مي‌رساند. آيا بهتر نبود که به وي اطلاع مي‌داد دخترش در آينده قرار است ملکه‌ شود؟ آيا بنجن از نيت ليانا خبر داشته و اين راز را پيش خود حفظ کرد؟ آيا به همين خاطر بود که بنجن در نهايت به نايت واچ ملحق مي‌شود؟ با اين رويکرد، خون و خون‌ريزي‌هاي کمتري انجام مي‌شد. مسلما يکي از سوالات مهم در همين مسئله است که انتظار داريم در شش اپيزود آينده جوابي قانع کننده براي آن پيدا شود! هر چند جورج مارتين قرار است تا در اسپين‌آف جديدي از شبکه HBO به گذشته‌ي اين حوادث سفر کند تا از ناگفته‌هاي ريگار و ليانا بيشتر مطلع شويم. يا شايد هم در کتاب آخر جوابي براي اين مسئله وجود داشته باشد.
چه اتفاقي براي هالند ريد افتاد؟

بعد از برج شادي چه اتفاقي براي هالند ريد رخ داد؟ در کتاب، ريد به قلمرو خودش برمي‌گردد. او فرزندانش را براي کمک به استارک‌ها مي‌فرستد. درست زماني که راب قرار بود پرچم‌گشايي کند و نياز به سرباز براي جنگ داشت ولي از هالند اصلا خبري نشد. آخرين باري که به وي اشاره شد تقريبا پيش از ازدواج سرخ بود. زماني که راب، مگي مورمونت و گالبرت گلور را به ماموريتي براي پيدا کردن ريد مي‌فرستد.
حال که جان به عنوان پادشاه شمال معرفي مي‌شود کمي عجيب است که چرا هالند ريد (که يکي از وفاداران استارک هست) خودش را به پادشاه جديدش معرفي نمي‌کند؟! حتي تنها فرزند جديدش (ميرا) وينترفل را به قصد بازگشت به خانه ترک مي‌کند. البته برن و سم از حوادث برجِ شادي خبر دارند. بعيد نيست که هالند ريد در اپيزودهاي آينده خودي نشان بدهد!
ولنکر (Valonqar) کيست؟

در يکي از فلش‌بک‌هاي سرسي مي‌بينيم که او و رفيقش در جنگلي نزديک به کستلي راک هستند. جادوگري به سرسي از يک پيشگويي عجيب مي‌گويد که يک روز وي ملکه خواهد شد. در سريال به همين اطلاعات جزئي قناعت مي‌شود ولي در کتاب اين پيشگويي جامع‌تر است. جادوگر خطاب به سرسي مي‌گويد وقتي اشک‌هايت جاري شد، ولنکر با دستانش خرخره‌ي تو را مي‌گيرد و مي‌خواهد جانت را بگيرد. در زبان والريان، واژه‌ي valonqar به معناي «برادر کوچکتر» است. به همين خاطر اين پيشگويي مي‌تواند به اين قضيه تعبير شود سرسي توسط برادرش کشته خواهد شد. در کتاب سرسي پس از کشته شدن تيوين، به اين پيشگويي وسواس ذهني پيدا مي‌کند. به نظر مي‌رسد قرار است يک روزي تيريون کلک خواهر ستمگرش را بکند. هر چند جورج مارتين با عناصر «قابل پيش‌بيني» مثل اين موارد نمي‌تواند ارتباط برقرار کند!
در طول اين چند سال هواداران دنياي GoT، ولنکر را به «خواهر کوچکتر» نيز تعبير کرده‌اند. به همين خاطر ممکن است ملکه کسي ديگري باشد و قاتل نيز شخص ديگري! البته اين نکته را هم بايد اشاره کنيم که سرسي چند دقيقه قبل از برادر دوقلويش، جيمي به دنيا آمد و مي‌توان به اين مسئله نيز فکر کرد که جيمي قاتل سرسي باشد. در هر صورت سرسي در فصل آينده به احتمال بسيارزياد از خط داستاني حذف خواهد شد. ولي چگونه و به دست چه کسي اين اتفاق ميفتد؟
آيا دنريس مي‌تواند باردار شود؟
در فصل اول دنريس توسط «شفاگر» و «مگي ميري ماز دور» نفرين مي‌شود چون خال دراگو به راحتي روستاي لازارين را غارت کرد. «دور» با مهارتش توانست دراگو را شفا دهد که در ادامه متوجه مي‌شويم او عفونتي را در بدنش نگه مي‌دارد که دراگو را از پاي در آورد. همچنين «دور» از جادوي خونش استفاده مي‌کند تا بچه‌ي درون شکم دنريس را نيز بکشد. دراگو التيام پيدا کرد ولي زندگي نباتي داشت. دنريس از «دور» مي‌پرسد که دراگو چه موقع مي‌تواند مثل قديم زندگي کند و جادوگر در جواب پاسخ مي‌دهد:
وقتي خورشيد از غرب طلوع کند و در شرق غروب کند. وقتي درياها خشک شوند و کوه‌ها ريزش کنند.
در رمان شفاگر ادامه‌ي حرف‌هايش را اين گونه به پايان مي‌رساند: «وقتي رحم تو دوباره تقويت شود و بتواني فرزندي زنده به دنيا بياوري!.»
در فصل هفتم در چند صحنه دنريس به جان مي‌گويد که نمي‌تواند بچه‌دار شود. هر چند حرف‌هاي جادوگر مي‌تواند دروغ باشد و مدرک و ادله‌ي کاملا دقيقي نيست. اگر در فصل هشتم دنريس بتواند از جان حامله شود و اگر جان واقعا آزور آهاي باشد خبر خوبي براي دنريس نخواهد بود! بر اساس افسانه‌ها، آزور آهاي بايد همسرش «نيسا نيسا» را قرباني کند تا شمشير lightbringer را کسب کند. بر اين اساس احتمال دارد دنريس پس از زايمان جان خودش را از دست بدهد.
براي رفتن به غرب، بايد به شرق بروي!
آيا از وجود شخصي به اسم کوييت (Quaithe) در دنياي سريال مطلع هستيد؟ در رمان، کويت کاهنه‌ي قرمزپوشي است که در ظاهرهاي مختلف با دنريس روبه‌رو مي‌شود و پيشگويي‌ها و اخطارهايي به ملکه‌ي اژدها مي‌کند. کويت، دنريس را ترغيب مي‌کند تا به سرزميني به نام Asshai برود. او توضيحات عجيبي به دنريس مي‌دهد:
براي رفتن به شمال، بايد ابتدا به جنوب بري. براي رسيدن به غرب، ابتدا بايد به شرق بري. براي رفتن به جلو بايد به عقب برگردي! و براي دست زدن به نور، بايد اول از زير سايه عبور کني!

اين پيشگويي هيچوقت در سريال گفته نشد. هر چند دنريس تقريبا همان کاري را مي‌کند که کويت در رمان به وي گفته است. او پيش دوتوراکي‌ها بر‌ميگردد تا بتواند به وستروس پيشروي داشته باشد. علاوه بر اين دنريس نمي‌توانست ارتشش را به سمت شمال تکان بدهد تا وقتي که در جنوب مستقر شد و جان اسنو به جنوب آمد که در نهايت با اتحاد روبه‌رو شد. با صحنه‌ي رويارويي سرسي و برادرش با دنريس، جيمي نسبت به خواهرش دلسرد مي‌شود و در نهايت او را ترک مي‌کند تا به اتحاد ملحق شود. شايد از سر جيمي متنفر باشيم ولي در جنگ بزرگ عليه وايت واکرها نقش بسيار مهمي قرار است ايفا کند!
پادشاه شب (Night King) به دنبال چيست‌ (يا کيست)؟
يکي از مهمترين سوالات در همين مسئله است که نايت کينگ به دنبال چه چيزي است و چرا وايت واکرها دوباره به تکاپو افتادند؟ در کتاب وايت واکرها حکم زامبي‌ها را داشته و هدف خاصي به جز مرگ و خرابي ندارند. البته در سريال، تيم سازندگان تصميم گرفتند تا داستاني از ريشه‌هاي وستروس در آينده تعريف کنند. داستاني که هنوز در رمان به آن پرداخته نشده است.

البته در سريال توضيح داده مي‌شود که اولين وايت واکر چگونه توسط فرزندان جنگل خلق شد ولي آيا نگهبان‌هاي جنگل مرتکب اشتباه شدند و فکرش را نمي‌کردند که کنترل وايت واکرها را از دست بدهند؟ همانطور که مي‌دانيد نايت کينگ با نيزه‌ و زنجير يخي منتظر دنريس و اژدهايش بود. اين آمادگي در نبرد مي‌تواند اين مسئله را نشان دهد که نايت کينگ هم مثل برن استارک قابليت‌هايي نظير سبزبيني و پيشگويي آينده را دارد. هدف نايت کينگ مسلما بايد در شش اپيزود آينده توضيح داده شود.
آزور آهاي (Azor Ahai) کيست؟
هم در رمان و هم در سريال به افسانه‌ي آزور آهاي پرداخته مي‌شود. آزور آهاي قهرمان و يک منجي است که وعده‌اش در گذشته داده شده و ريگار نيز از بابت آزور آهاي دچار وسواس ذهني شده بود و رفتارش براي داشتن فرزند سوم (جان اسنو) براي تحقق اين پيشگويي بود. آزور آهاي نمادي در مذهب خداي روشنايي است و مليساندرا يک زماني فکر مي‌کرد استنيس، آزور آهاي حقيقي است. بعضي از هواداران اعتقاد دارند که آزور آهاي مي‌تواند دنريس باشد ولي اکثر هواداران به اتفاق مي‌گويند جان تنها کسي است که مي‌تواند اين فرد باشد. در نبرد مستقيم با نايت کينگ در فصل آينده، يک بار براي هميشه تکليف آزور آهاي مشخص خواهد شد!

سه خيانت
دنريس در فصل دوم خانه‌ي نامردگان را مي‌بيند و وقتي وارد خانه مي‌شود الهاماتي به وي مي‌شود ولي در کتاب اين الهامات تبديل به پيشگويي مي‌شود:
سه آتش بايد روشن کني. يکي براي زندگان، يکي براي مردگان و يکي براي عشق. بر روي سه چيز بايد سوار شوي: يکي بر تخت، يکي بر وحشت و يکي بر عشق. سه خيانت در انتظار توست. يکي براي خون، يکي براي طلا و يکي براي عشق.

با اينکه اشاره‌اي به اين پيشگويي در سريال نشد، عملکردهاي دنريس تا به اين لحظه بر همين اساس پيش رفته است. او آتشي براي خال دراگو روشن کرد (زندگي براي اژدهايانش) و سپس وقتي در معبدِ سايرِ خال‌ها در وس دوتراک محبوس شد آتش ديگري روشن کرد (براي مرگ). دنريس بر سه چيز سوار شد: معشوقش داريو (در رخت خواب)، اژدهايش دروگون (وحشت) و سومي مي‌تواند به خال دراگو اشاره داشته باشد يا جان اسنو که بيشترين فرضيه به جان اسنو مرتبط مي‌شود.
از طرفي هنوز سه خيانت کاملا مشخص نشده است. تا فصل هفتم او توسط ميري ماز دور (خون) و جوراه (براي طلا) مورد خيانت قرار گرفته است. چه کسي براي عشق به او خيانت خواهد کرد؟ آيا خائن سوم جان اسنو است يا جيمي لنيستر يا حتي تيريون؟ خائن سوم مي‌تواند به احتمال بسيار زياد تيريون باشد. از آنجايي که رفتار او پس از اطلاع يافتن از بارداري سرسي تغيير کرد. آيا تيريون در فصل هشتم به جبهه‌ي مخالف فرار مي‌کند؟
دقيقا چه چيزي در سردابه‌ي وينترفل نهفته است؟

ماهيت سردابه‌ي وينترفل در سريال کاملا فاش نشده ولي در کتاب به اين آرامگاه اشارات زيادي شده است. صرفا در سريال متوجه مي‌شويم که سردابه از قلعه بزرگتر است و در گذشته‌ي دور، جاکاريس والرين در طول نبرد تارگرين به نام رقص اژدهايان از وينترفل ديدن کرده است. اين اعتقاد وجود دارد که اژدهاي شاهزاده يعني ورماکس در سردابه‌ي وينترفل در فصل گرما تخم گذاشته است. مليساندرا به استنيس مي‌گويد که آزور آهاي دوباره از ميان دود و نمک متولد مي‌شود تا اژدهايان را از سنگ بيدار کند. مي‌توان از صحبت وي اين استنباط را داشت که جان قرار است اژدهاي ورماکس را بيدار کند. البته منظور اين صحبت مي‌تواند دنريس باشد که تا به حال سه اژدها دارد! فرضيه‌ي ديگري وجود دارد که شمشيري در سردابه‌ي استارک‌ها نهفته است. همچنين باور ديگري نيز وجود دارد که درون سردابه، يک زندان مخوفي ساخته شده است. اگر ارتش نايت کينگ به وينترفل برسد ممکن است به اين راز پاسخ داده شود. آيا موجود خاصي در زيرزمين قلعه‌ي وينترفل مخفي شده است؟
آيا وجود دايرولف‌ها در خط داستاني مهم هست؟

در سريال فقط نايمريا و گوست حضور دارند. جان در اپيزودهاي ابتدايي به دايرولف‌ها به شدت وابسته شده بود. کماکان که ند اين دايرولف‌ها را به بچه‌هايش مي‌دهد تا بزرگ شوند. پس از اين قسمت، ديگر خبري از دايرولف‌ها نشد. نايمريا براي مدت بسيار کوتاهي در فصل هفتم در کنار آريا نشان داده شد ولي اين ديدار بسيار کوتاه، نتيجه‌ي خاصي در بر نداشت. پس از زنده شدنِ مجددِ جان توسط مليساندرا، ديگر خبري از گوست نشد.
البته عدم حضور دايرولف‌ها مي‌تواند به علت ضعف در خلقِ جلوه‌هاي بصريِ بيشتر دانست. در وهله‌ي بعدي مي‌توان اين برداشت را نسبت به دايرولف‌ها داشت که در خط داستاني چندان مهم نيستند. آيا گوست و نايمريا در فصل ‌آينده در جنگ بزرگ اهميت خاصي پيدا خواهند کرد؟
و در نهايت چه کسي روي تخت آهنين قرار است بنشيند؟
اين سوال از فصل اول تا به امروز مورد بحث و جدل قرار گرفته است که با حذف بسياري از کاراکترها از خط داستاني اين بحث‌ها کمتر شده و محدود به چند شخصيت مي‌شود. سرسي لنيستر در حال حاضر اوضاع جنوب را در دست دارد در حاليکه به نظر مي‌رسد او در نهايت با خيانتش کشته مي‌شود. در حال حاضر دنريس از امتياز بيشتري براي نشستن روي تخت پادشاهي بهره مي‌برد. هر چند اگر جان اسنو آزور آهاي باشد، موضع دنريس تغيير اساسي پيدا مي‌کند. چه بسا که دنريس حذف مي‌شود. پس از حوادث نهايي فصل هفتم، در حال حاضر تنها وارث حقيقي تاج و تخت کسي نيست جز ايگان تايگرين يا همان جان اسنو، فرزند واقعي و حقيقي ريگار و ليانا. آيا پس از مطلع شدن جان از هويت واقعي‌اش اتحاد ميان جان اسنو و عمه‌اش دنريس باقي مي‌ماند؟آيا جان مي‌تواند دو اژدهاي دنريس را کنترل کند؟ بر اساس رابطه‌ي مسالمت‌آميز ميان ويسرون و جان، مي‌توان استنباط کرد جان يا همان ايگان قابليت کنترل اژدهاها را داشته باشد.
اگر به حسابِ روالي که گفته شد داستان پيش برود، پاياني خوب و خوش رقم خواهد خورد! اصولا در رمان Game of Thrones اين رويه خلاف عادت هست و مارتين عادت ندارد قابل پيش‌بيني باشد! در بهترين حالت دنريس از جان باردار خواهد شد و فرزند اين دو وارث هفت اقليم خواهد شد. البته بايد به اين نکته هم اشاره کرد در ميان تارگرين‌ها ازدواج فاميلي رسم است و ازدواج برادرزاده‌ با عمه‌اش يک تابو نيست! در بدترين حالت (که احتمالش بسيار بيشتر هست!)، به علت خيانتِ لنيسترها شمال وارد جنگي با سرسي و ارتشش مي‌شود و به علت هرج و مرج داخلي، نايت کينگ و وايت واکرها به راحتي تمام اقليم را تصاحب مي‌کنند و دنيا وارد زمستاني مي‌شود که پاياني ندارد.
در فصل هفتم، غافل‌گيري چندان مهم و حائز اهميتي براي هواداران دو آتشه‌ي اين سريال و دنيايش وجود نداشت. به همين خاطر چشم و اميد همه به فصل اختتاميه‌ي سريال بسته شده است. آيا جورج آر.آر مارتين مي‌تواند پاياني خوب و عالي براي اين سريال در نظر بگيرد يا به اين همه سوالات در اسپين‌آف‌هاي جديد قرار است پاسخ داده شود؟ نظر شما چيست؟ با ما به اشتراک بگذاريد.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۱۳۵۰۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آخرین تصویر ملوک طلوع‌نژاد پیش از فوت/ عکس

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، «ملوک طلوع‌نژاد» بازیگر گلستانی سریال پایتخت، پیشکسوت نمایش رادیو گلستان، تئاتر و تلویزیون پس از چند روز بستری در بیمارستان به دلیل ابتلا به کرونا و زخم سیاه ناشی از کاهش سیستم ایمنی بدن جان خود را از دست داد.وی در سری نخست سریال پایتخت در کنار بازیگران این سریال بخصوص «احمد مهرانفر»، «محسن تنابنده» و «ریما رامین‌فر» ایفای نقش کرد.وی سال‌های سال در عرصه تئاتر نیز فعالیت داشت.

دلیل اصلی مرگ بازیگر سریال پایتخت

خانم ملوک طلوع نژاد بعد از مبتلا شدن به قارچ سیاه تحت عمل جراحی قرار گرفت اما متاسفانه به علت عفونت ناشی از بیماری کرونا و زخم های قارچ سیاه دستگاه ایمنی بدن او به شدت پایین آمده بود و بر اثر عفونت کرونا درگذشت. گفتنی است سریال پایتخت به کارگردانی سیروس مقدم باعث را که بازی خانم ملوک طلوع نژاد به خوبی دیده شود.

او در فیلم‌های تاکسی برگشتی که از شبکه تبرستان پخش می‌شد نیز بازی کرده بود فیلمی که توسط آقای محمد حسین صفری کارگردانی شد.

خانم طلوع نژاد در سریال پایتخت نقش لیدر نقی معمولی را بر عهده داشت نقی در پایتخت ۵ در مسابقات ورزشی کشتی شرکت کرده بود و خانم طلوع نژاد به عنوان لیدر در سریال بازی می کرد.

روز شنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۰ ملوک طلوع نژاد بازیگر تئاتر و تلویزیون متولد گلستان و هنرمند پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون و گروه نمایش رادیو گلستان که با بازی در سریال پایتخت ۵ و پایتخت ۶ به شهرت رسید بر اثر بیماری شایع قارچ سیاه و کرونا و ابتلا به بیماری از شایع ترین خبرهای امسال دارفانی را وداع گفت‌.

۲۴۵۲۴۵

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902553

دیگر خبرها

  • بازیگر «نون خ»: چند بار تا مرز خفگی رفتم
  • «برنارد هیل»، شاه «تئودون» ارباب حلقه ها درگذشت
  • برنارد هیل کاپیتان «تایتانیک» از دنیا رفت
  • چرا پخش یک سریال از تلویزیون با بازی پژمان جمشیدی متوقف شد؟
  • عفو بین‌الملل جواب شوخی کلوپ را داد! (عکس)‏
  • عمو پورنگ با «لالایی» بازیگر می‌شود / جزئیات پخش سریال عمو پورنگ در شبکه نمایش خانگی
  • سریال برد‌های الهلال در لیگ عربستان
  • عمو پورنگ با «لالایی» به شبکه نمایش خانگی می‌آید
  • آخرین تصویر ملوک طلوع‌نژاد پیش از فوت/ عکس
  • سریال بردهای الهلال در لیگ عربستان