Web Analytics Made Easy - Statcounter

اخيرا فيلمي از ضرب‌و‌شتم دستفروشان در خيابان ولي‌عصر منتشر شد كه واكنش‌هاي زيادي را به همراه داشت و گفته مي‌شود كه با مأموران خاطي برخورد خواهند كرد! 
 به گزارش شهروند، حل مسائل و مشكلات اجتماعي به‌ظاهر ساده ولي در واقع بسيار پيچيده است؛ مسائل جامعه سهل و ممتنع است. راه بي‌هزينه وجود ندارد، هر كاري كنيد یک جايش مشكل خواهد داشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

  اخيرا فيلمي از ضرب‌و‌شتم دستفروشان در خيابان ولي‌عصر منتشر شد كه واكنش‌هاي زيادي را به همراه داشت و گفته مي‌شود كه با مأموران خاطي برخورد خواهند كرد! در حالي كه معلوم نيست مطابق روال جاري و سنت گذشته چنين برخوردي از نظر مأمور خلاف تلقي شود. شايد بايد با مأموران مافوق او برخورد شود و به همين ترتيب بالاتر رفت.  «اصولا نبايد با چنين پديده‌هايي برخوردي قهري و خشن كرد؛ چرا كه اين دستفروش‌ها اصولا فرزندان خلف بيكاري و شرايط نابسامان اقتصادي كشور هستند. از طرفي حضور اين دستفروش‌ها نه‌تنها نظم شهر را بر هم مي‌زند كه باعث مي‌شود اقتصاد شهري هم لطمات جبران‌ناپذيري بردارد؛ چرا كه مغازه‌دارهايي كه ماليات مي‌دهند و كلي هزينه‌هاي جورواجور دارند، ديگر توان ادامه حضور در بازار كنوني را نخواهند داشت.  پس بايد راهكارهايي را در پيش گرفت كه هم قانون اجرا شود و هم شأن و منزلت دستفروش‌ها حفظ شود. يكي از راه‌هاي مقابله با اين پديده اين است كه مأموران شهربان از صبح زود در خيابان‌ها حاضر باشند و قبل از اينكه دستفروش‌ها بخواهند بساط كنند، جلوي آنها را بگيرند.» قضيه از اين قرار است كه موضوع دستفروشي را نمي‌توان در چارچوب‌هاي موجود و با درگيري و شيوه‌هاي ديگر حل كرد.  گذاشتن مأمور از ابتداي صبح نيز كاري عقلايي نيست؛ زيرا هزينه اين كار براي شهر آن‌قدر زياد است كه مقرون به صرفه نيست. ضمن اينكه تا كي مي‌توان چنين شيوه‌هاي هزينه‌بري را به شهر و كشور تحمیل كرد؟ اگر نيك بنگريم، همه حق دارند، مغازه‌دار حق دارد؛ چرا كه اجاره مغازه مي‌دهد، ماليات مي‌دهد، هزينه‌هاي جاري مي‌دهد، مسئوليت در برابر جنس فروخته‌شده دارد و... و طبيعي است كه انتظار فروش نيز دارد و نسبت به حضور دستفروشان اعتراض دارد. مردم حق دارند چون مي‌خواهند در پياده‌رو با خيال راحت حركت كنند، حق دارند چون نمي‌خواهند كسي را بيكار ببينند، حق دارند چون نمي‌خواهند شهروندان زحمتكش دچار ضرب‌و‌شتم شوند.  شهرداري حق دارد چون وظيفه‌اش رفع سد معبر است و مردم نيز از شهرداري مي‌خواهند كه اين كار را انجام دهد و براي اين كار چاره‌اي ندارند جز آنكه به‌نسبت خشن برخورد كنند و با قربان صدقه رفتن نمي‌توان كاري از پيش برد. دستفروش هم حق دارد چرا كه نياز به پول و درآمد دارد و بايد خرج خود و زن و بچه‌اش را تأمين كند. همان‌طور كه ملاحظه مي‌شود از هر سو كه نگاه كنيم، همه را كمابيش ذيحق مي‌دانيم و در كليت ماجرا همه حق دارند، هر چند مغازه‌دار مي‌تواند بگويد چرا جلوي مغازه من اتراق مي‌كنيد؟  دستفروش هم حق دارد و مي‌گويد كه شغل ندارم و اگر اين كار را نكنم، بايد مرتكب خلاف شوم تا نانی به دست آورم، مأمور شهرداري هم مي‌گويد برو جاي ديگري كه سد معبر نباشد و... همان‌طور كه گفته شد مديريت مسائل اجتماعي سهل و ممتنع است، بويژه در جوامعي چون ايران كه انواع و اقسام مسائل اجتماعي در هم تنيده مي‌شوند.  مثل بيماري است كه انواع و اقسام بيماري را دارد و داروي «الف» براي بيماري «ب» خوب است ولي بيماري «ج» را بدتر مي‌كند. در اينجا پزشك كه بايد اولويت‌بندی کند كه كدام بيماري با چه دارویي بهتر است تجويز و درمان شود؟ در اين حالت بيمار بايد مطلع باشد كه بايد انتخاب كند، ميان بهبودي بيماري «ب» و تشديد بيماري «ج» يا بدتر شدن هر دو.  بيمار در اين مورد خاص نمي‌تواند خواهان بهبود همزمان هر دو بيماري باشد. اكنون بهتر متوجه مي‌شويم كه نقش مردم و مشاركت آنان در حل مسائل اجتماعي و شهري تا چه حد اهميت دارد؟ اگر مجموعه اين موارد با مردم مطرح شود، به ‌طور طبيعي افكار عمومي به يك جمع‌بندي خواهد رسيد.  شايد براي ما راحت باشد كه طرف دستفروش را بگيريم؛ ولي هنگامي كه خود را جاي مغازه‌دار بگذاريم يا جاي عابراني كه از پياده‌رو مي‌خواهند عبور كنند، ممكن است نگاهمان تغيير كند. مغازه‌دار نيز اگر خود را جاي دستفروش بگذارد، ممكن است نظرش به كلي تغيير كند و به‌احتمال فراوان همان كار او را خواهد كرد، همچنان كه اگر دستفروش صاحب مغازه شود، همين مخالفت را با دستفروشان ديگر می‌کند.  شايد مأمور شهرداري هنگامي كه در قالب مأمور، مأموريت ندارد بلكه به‌عنوان يك شهروند پاي تلويزيون نشسته، نظر ديگري را درباره دستفروش داشته باشد؛ چه بسا برخي از نزديكان او نيز دستفروش باشند. چندي پيش آقايي تعريف مي‌كرد كه خانمش مسئول شهرداري در يكي از نواحي شهرداری تهران بود.  شب‌هنگام و موقع شام‌خوردن با او تماس گرفتند كه فلان فرد كه پير هم هست فلان جا بساط پهن كرده، چكارش كنيم، او دستور داد كه بساطش را جمع كنيد، ولي از ناراحتي چنين دستوري نسبت به آن پيرمرد، نتوانست شام خود را بخورد و ناراحت از سفره كنار رفت.  بنابراين گمان نكنيم كه مأمور شهرداري نيز از روي بدطينتي و خشونت‌طلبي چنين برخوردي را با دستفروشان دارد. شايد اگر من و شمايي كه دلمان براي دستفروش مي‌سوزد نيز در آن شغل بوديم، براي حفظ شغل‌مان و نيز منطق قانوني اين كار ذره‌اي در انجام وظيفه تعلل نمي‌كرديم.  لذا اگر نيك بنگريم مي‌توان جاي مأمور شهرداري را با دستفروش عوض كرد و عينا شاهد همين ماجرا بود. كاري ندارد مي‌توانيم براي آزمايش ١٠ نفر از دستفروشان را به صورت تصادفي انتخاب و به ‌عنوان مأمور رفع سد معبر استخدام كنيم، تا شاهد رفتار آنان با ساير دستفروشان باشيم.  بنابراين بايد راه‌حل‌هايي را انتخاب كرد كه كم‌هزينه و تأمين‌كننده حداكثر منفعت و حداقل زيان براي طرف‌هاي درگير ماجراست. ولی راه‌حل بدون زیان وجود ندارد؛ البته راه‌حل نهايي افزايش اشتغال است و تا هنگامي كه اين مشكل حل نشود و شاخص بيكاري كاهش پيدا نكند، هيچ اميدي به بهبود وضع و كاهش چنين مشكلاتي نبايد داشت.

منبع: فرارو

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۱۵۲۵۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اگر سر نترس دارید این کسب و کار پرسود است

همشهری آنلاین- سحر جعفریان: هر دو، سه دقیقه یکبار شیرِ کپسول گاز پیک‌نیکی را می‌بندد و با کمی مکث، دوباره باز می‌کند. چند مرتبه این کار را تکرار می‌کند تا بالاخره، صدایِ شین‌دار تزریق گاز از مخزن به کپسول به سکوت تبدیل می‌شود و این یعنی به قدر کافی گاز مایع با ترکیباتِ پروپان، بوتان و چند عنصر دیگر، فضای کپسولِ پیک‌نیکِ ۱۰ کیلویی مشتری را که پسر جوانی‌ست، پُر کرده. درست در همین لحظه، با نشتِ اندکی از حجم آن گاز انتقالی به بیرون، هوای اطرافِ اصغر پیک‌نیکی (اهالی و کسبه، با این نام صدایش می‌کنند) آغشته می‌شود به بویی سنگین و نرم که بی‌شباهت با بوی گوگرد و کمی هم سرب نیست. آغشتگیِ بویناک به مشامِ پسر جوان نیز می‌رسد؛ پَس می‌رود و می‌گوید: «اصغرآقا، یه نگا به رِگلاتور کپسول می‌ندازی بی‌زحمت. یه وقتایی فشار گاز رو خوب تنظیم نمی‌کنه.» اصغر پیک‌نیکی هم به پشتوانه بیش از ۱۹ سال پخش و توزیع محلی گاز در جایی از گوشه و کنار یکی از مسیرهای خروجی جنوب شرقی پایتخت، نادیده عیبِ رگلاتور را فرسودگیِ شیرِ روپیچ آن می‌داند و خطاب به حسن (شاگرد جوان مغازه) فرمان به تعویض فوری آن می‌دهد. روزگارِ رونقِ کسب و کار اصغر پیک‌نیکی و همکارانش که تعدادشان چه به مجاز و چه به غیرمجاز کم نیست با گرم شدن هوا و افزایش تمایل افراد و خانواده‌ها به پهن کردن سور و سات گردش‌های دسته جمعی در گردشگاه‌ها، نزدیک و قریب است.

گاز پُرکنی برای گردش شاید هم برای قیرگونی

سویی از مغازه یا ایستگاه گازپُرکنی اصغر آقا، کپسول یا سیلندرهای گاز پیک‌نیکی در سایزهای مختلف از ۲ تا ۱۱ کیلویی ردیف شده‌اند و سوی نامتقارنِ دیگرش نیز مخازنِ بزرگ ذخیره گاز مایع قرار گرفته. کاغذنویس‌های بسیاری هم با این محتوا که «استعمال دخانیت، ممنوع» هر جای مناسب و نامناسبی از دیوارهای مغازه دیده می‌شود. حسن، طبق روال هر صبح، پیش از آمدن اصغرآقا، کرکره آفتاب و باران خورده مغازه را بالا می‌دهد و بعد از جاروکشی و آب‌پاشی داخل مغازه و سکوی تزریق گازِ مقابل آن، آتش به سر پیک‌نیکیِ خوراک‌پزِ مغازه می‌اندازد تا آب کتریِ لعابی روی آن، به جوش آید و چای تازه‌دَم و دورچین چند حبه قند و غنچه گل محمدی بشود صبحانه اوس‌اصغر. معمولا تا پیش از آمدن او، مشتری‌های عجول از راه می‌رسند؛ یکی کپسول پیک‌نیکی ۲ کیلویی می‌آورد برای شارژ و پرکردن تا با به حرارت کشاندنِ گازِ تزریقی‌اش، خوراکِ خوردنیِ گردشِ خانوادگی‌شان را در دشت و دَمن پخت و طبخ دهند، دیگری هم سیلندرِ فولادیِ ۲۲ کیلویی‌اش را به کول می‌آورد تا سوختِ دستگاه قدیمیِ جوشکاری‌اش تامین شود و یا حتی به شیوه سنتی قیرگونی پشت‌بامش را انجام دهد. برخی هم پی پرسیدن سوال‌هایی از این دست می‌آیند: چطور با گاز شهری، کپسول را پر کنم؟ ممکن است شعله سر پیک‌نیکی به داخل آن برگردد و منفجر شود؟ می‌شود توی کپسول گاز مایع، گاز دیگر پر کرد؟ و بسیاری از همین دست. بدین ترتیب، کارِ روزانه برای حسن که تجربه نانوایی و میوه‌فروشی دارد با ثبت سفارش‌ها آغاز می‌شود.

سرنترس، استاندارهای نیم‌بند و پیشنهاد نان و آب‌دار

کارِ اصلی روزانه (شارژ کپسول‌ها و سیلندرها) که در گروی رعایت بی‌چون و چرای ایمنی و ضرورتِ دارا بودن مهارت‌های اولیه این صنف است با آمدن اصغرآقا و نوشِ آن چای تازه‌دَم و دورچین‌های خوش طعم و عطر آغاز می‌شود. ایمنی و مهارتی که از بروز حوادثی مانند انفجار و آتش‌سوزی جلوگیری می‌کند. آن هم حوادثی که اخبارشان را هر چند وقت یک بار، یکی از همسایگان یا کسانی از اقوام به گوشِ مادر حسن می‌رسانند تا پیش از آنکه دیر شود و داغی بر دلش نشیند، مانع کار کردن تکِ پسر خود در مغازه پیک‌نیک پُرکنیِ اصغرآقا شود. از سر همین‌هاست که گاهی فکری می‌شود و با خود می‌گوید: «حادثه، بی‌رحم است، کاش بلای جان عزیزکم نشود.» مانند حادثه سال‌ها پیش که در مغازه اصغرآقا رخ داد و فقط قدرتیِ خدا بود که کسی از آن گزند ندید. گاهی هم اینترنت را می‌جورد تا شاید به گواهِ مطلبی، افروخته‌های دلش مهار شود اما خیالِ بی‌جهتی‌ست که چون طولی نمی‌کشد که درمی‌یابد اغلب استانداردهای موسوم به ۸۴۱ شورای عالی استاندارد (تاسیسات، تجهیزات، ذخیره‌سازی و توزیع گاز مایع) در مغازه اصغرپیک‌نیکی، نیم‌بند اجرا می‌شود! علی‌رغم همه این هشدارها و دلواپسی‌ها، حسن کارش را بسیار دوست دارد و هیچ نمی‌خواهد دکتر یا مهندس شود. حتی نمی‌خواهد که خلبان و اینفلوئنسر شود. او می‌خواهد متصدی گاز پیک‌نیک پُرکنی باشد. به ویژه از آن زمان که نَقلِ تحسین و تجمیدِ دوستانِ هم‌محله‌ایشدرباره شجاعت و سر نترسی که او در کارش دارد به گوشش خوش آمده بود. روز به نیمه می‌رسد و کپسول‌ها یکی پس دیگری پر می‌شوند از گازهایی که قیمت‌شان از ۵۰ هزار تومان برای سیلندرهای ۵ کیلویی‌ شروع می‌شود تا سیلندرهای ۵۰ کیلویی که باید حسابی سر کیسه را برایشان شُل کرد. علاوه بر این حسن، پیشنهادِ گاز پیک‌نیک پُرکنی در محل (مقابل منازل) را با اوستایش درمیان می‌گذارد تا هم خودی نشان دهد و هم رزقش را فراوانی بخشد.

بیشتر بخوانید: قیمت گاز مایع غیریارانه‌ای تعیین شد | قیمت هر کپسول ۱۱ کیلویی چقدر می شود؟

کد خبر 846574 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها خبر مهم گاز تهران

دیگر خبرها

  • بساط دستفروشی از تئاتر شهر جمع می‌شود/ دستفروشان برای دریافت مجوز ثبت‌نام کنند
  • آتش سوزی مغازه لوازم خانگی در فریمان
  • یادی از شکست آمریکا در طبس
  • کاسبی کپسولی
  • توزیع روزانه قارچ به ۵۵ تن رسید
  • اگر سر نترس دارید این کسب و کار پرسود است
  • ضرب‌وشتم دستفروشان‌گرگانی ادامه دارد/ ماموران سدمعبر نیازمند دوره‌های کنترل خشم
  • شهروند رشتی مأمور قلابی را لو داد
  • اگر کسی خود را مامور معرفی کرد چه کنیم؟
  • مامور قلابی در رشت دستگیر شد