شوهرم به ماموريت رفته بود با جواني خلوت کرده بودم که او در اتاق را باز کرد و ..!
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۱۵۳۸۶۵
خبرگزاري آريا - خودم هم نمي دانم چگونه به اين همه گناه آلوده و دچار لغزش شدم.
به گزارش سرويس حوادث جام نيـوز، از همان دوران نوجواني دختر بلندپروازي بودم و دوست داشتم همواره آزاد باشم و کسي در کارهايم دخالت نکند همين انديشه غلط مرا به جايي رساند که ارتباط با افراد بيگانه را عار نمي دانستم و با آن که متاهل بودم .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زن 27 ساله که در پي شکايت همسرش و به اتهام داشتن ارتباط نامشروع با مرد بيگانه دستگير شده است درحالي که بيان مي کرد اگر همسرم مرا نبخشد نمي دانم سرنوشتم به کجا خواهد رسيد به تشريح ماجراي زندگي اش پرداخت و به کارشناس اجتماعي کلانتري الهيه مشهد گفت: در يک خانواده 8 نفره به دنيا آمدم. پدرم با آن که بيسواد بود با کارگري زندگي ما را تامين مي کرد تا اين که 10 سال قبل با مرگ پدرم زندگي مان آشفته شد. مادرم مدتي بعد از ماجراي فوت پدر، به عقد موقت مردي درآمد و زندگي جديد خود را آغاز کرد.
در همين شرايط، دو خواهر ديگرم نيز از همسرانشان طلاق گرفتند و به زندگي مجردي روي آوردند. من هم که تحصيلاتم را در مقطع کارداني تمام کرده بودم با جواني که عاشقش شده بودم ازدواج کردم ولي زندگي ما نيز دوامي نداشت چرا که من دوست داشتم آزاد باشم و با هرکس که مي خواهم ارتباط برقرار کنم ولي همسرم جوان مغروري بود که حتي در نوع پوشش من دخالت مي کرد به همين خاطر از او طلاق گرفتم تا راحت تر زندگي کنم.
مدتي بعد به طور اتفاقي در يکي از مراکز خريد با جواني به درد دل پرداختم که دچار اختلافات خانوادگي باهمسرش شده بود و با قهر همسرش به تنهايي زندگي مي کرد. دقايقي بعد قرار شد وحيد مرا به عقد موقت خودش دربياورد تا به اين طريق زهر چشمي از همسرش بگيرد.
اما هنوز دو ماه از اين ماجرا نگذشته بود که متوجه شدم باردار هستم ديگر راه بازگشت نداشتم بنابراين از وحيد خواستم تا همسرش را طلاق بدهد. او هم با آن که در دو راهي قرار داشت ولي به خاطر فرزندش مجبور به طلاق همسرش شد. وحيد شوهر بسيار مطيعي بود و کاري به رفت و آمدهاي من نداشت در همين روزها من با زناني معاشرت مي کردم که يا ارتباط خياباني با مردان غريبه داشتند يا مدت کوتاهي در عقد موقت بودند. همسرم هيچ گاه به من اعتراض نمي کرد و من از همه امکانات برخوردار بودم با آن که صاحب دو فرزند ديگر نيز شده بودم همچنان به معاشرت با اين گونه دوستان ادامه مي دادم. تا اين که من هم به تقليد از آن ها سعي کردم در ارتباط با مردان غريبه از آن ها اخاذي کنم.
مدتي بعد در يکي از خيابان هاي مشهد با «نوذر» که جواني خوش سيما بود آشنا شدم و خودم را زني مطلقه معرفي کردم. او پيشنهاد کرد که مرا به عقد موقت خودش درآورد اما من با اين بهانه که فعلا آمادگي ازدواج ندارم به عناوين مختلف از او پول مي گرفتم و براي خودم لباس و ادکلن هاي گران قيمت مي خريدم. اين ولخرجي ها آن قدر زياد بود که همسرم به من مشکوک شد اما به او گفتم اين پول ها را مادرم به من مي دهد. مدتي بعد از اين ماجرا روزي با نوذر در خانه قرار گذاشتم چرا که همسرم قرار بود به شهرستان برود و مطمئن بودم به خانه بازنمي گردد اما ساعتي بعد ناگهان او در اتاق را گشود و ...
خراسان
110
اين اخبار را از دست ندهيد:
مرد شيشه اي گوشت فرزندش را کباب کرد! / در هرمزگان رخ داد + عکس
قاتل معلم فيزيک در کلاس درس اعدام مي شود/در بروجرد رخ داد + عکس
حيوانات درنده مرد 40 ساله را تکه تکه کردند/در گيلانغرب رخ داد
پسرعمهام نيمه شب درخانه ويلايي فشم با قصد تعرض به سراغم آمد و ..!
آرزو به قتل رسيد+ عکس
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۱۵۳۸۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درگیری شدید و عجیب زن رسمی و زن صیغهای در کلانتری
همسر یک پزشک متخصص در حالی که دستانش از شدت خشم میلرزید، به مشاور و مددکار اجتماعی احمدآباد مشهد گفت: ۲۴ سال قبل زمانی با نعیم ازدواج کردم که او دیپلم داشت و تازه خدمت سربازی را به پایان رسانده بود. من حمایتش کردم و با تحمل سختیهای زندگی او را به ادامه تحصیل تشویق کردم.
بالاخره او در رشته پزشکی یکی از استانهای کشور پذیرفته شد و من هم با خوشحالی همه تلخکامیهای روزگار را تحمل کردم تا ۸ سال تحصیل او به پایان رسید و به مشهد بازگشت. در این مدت همسرم اصرار میکرد من هم ادامه تحصیل دهم، ولی ۳ فرزند قد و نیمقد داشتم و نمیتوانستم درس بخوانم. این در حالی بود که نعیم مدام مدرک پزشکیش را بر سرم میکوبید و مرا به خاطر داشتن مدرک دیپلم تحقیر میکرد.
بالاخره تصمیم گرفتم پرستاری برای فرزندانم پیدا کنم که بتوانم به تحصیل بپردازم، ولی در همین زمان متوجه شدم فرزند چهارم را نیز باردار هستم. این بود که درس و دانشگاه را از ذهنم بیرون کردم و به امور خانهداری و تربیت فرزندانم پرداختم. اما روابط عاطفی من و نعیم هر روز سردتر میشد.
در همین حال، نعیم در دوره تخصص شرکت کرد و ۲ سال بعد به عنوان پزشک متخصص مطب خودش را هم راهاندازی کرد. در این میان، روابط او با منشیهای مطبش مرا بسیار آزار میداد چراکه احساس میکردم اینگونه رفتارها خارج از عرف است. بارها به فکر طلاق افتادم، اما خانوادهام مرا حمایت نکردند و مجبور شدم اینگونه تحقیرهای آشکار را تحمل کنم.
او با تماسهای پنهانی و پیامکهای زنندهای که برای خانمها میفرستاد، مرا زجر میداد. اعتراضها و ابراز ناراحتیهایم نیز فایدهای نداشت و اوضاع مدام بدتر میشد تا اینکه چند سال قبل متوجه شدم نعیم از ۳ سال قبل زنی را به عقد موقت خودش درآورده است و آن زن هم مهریهای به اندازه یک خانه مجلل و یک خودرو خارجی از او گرفته و به دنبال سرنوشت خودش رفته است. همسرم برای جلوگیری از آبروریزی همه مهریه ان زن را به او داد و صدایش درنیامد.
از این موارد در زندگی ۲۴ سالهام با نعیم بازهم دیده بودم، ولی کاری نمیتوانستم انجام بدهم تا اینکه فهمیدم او برای منشی مطبش خانهای در بهترین نقطه شهر اجاره کرده و یک خودرو خارجی گرانقیمت نیز خریده است. با تعقیب همسرم نشانی منزل آن زن را پیدا کردم و به در خانهاش رفتم. آنجا بود که با هم درگیر شدیم و پلیس ۱۱۰ ما را به کلانتری هدایت کرد.
پزشک متخصص که خود را به کلانتری رسانده بود، با بیان اینکه فریب خورده است و قدر زحمات و مهربانیهای همسرش را ندانسته، به مشاور کلانتری گفت: ۵ سال قبل این زن جوان را به عنوان منشی استخدام کردم. او خیلی زود با چربزبانی در جریان امور مالی من قرار گرفت به طوری که دیگر همه کارهای اقتصادی و مالی مرا انجام میداد.
پس از گذشت مدتی او به من ابراز علاقه کرد و با ترفندهای خاص زنانه طوری رفتار کرد که من هم به او علاقهمند شدم. آن زمان نمیدانستم کبری چه نقشه شومی در سر دارد به همین دلیل خانهای در منطقه مرفهنشین شهر برایش اجاره کردم و همه امکانات زندگی را به همراه یک خودرو خارجی در اختیارش گذاشتم.
ولی او با مهریه سنگینی که داشت مدام مرا در تنگنا قرار میداد تا به خواستههایش عمل کنم. من هم که قادر به پرداخت مهریه او نبودم، مجبور میشدم سر تسلیم فرود بیاورم. حالا میفهمم که چقدر به همسر اولم ظلم کردهام.
با توجه به اهمیت این ماجرا، بررسیهای قانونی و کارشناسی با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد سید علی سید گلستان (رئیس کلانتری احمدآباد مشهد) در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد.
منبع: خراسان
tags # اخبار حوادث سایر اخبار آیا انسان میتواند در فضا تولید مثل کند؟ | رابطه جنسی و زایمان در فضا چگونه است؟ چرا نئاندرتالها محتویات معده حیوانات را میخوردند؟ (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟ فضانوردان چگونه در فضا دستشویی میکنند؟ | سرنوشت مدفوع انسان در فضا چه میشود؟