Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-04-16@20:03:57 GMT

بدرقه پاييز در شه‌ و چله به شيوه کردها

تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۱۸۱۹۰۷

بدرقه پاييز در شه‌ و چله به شيوه کردها

خبرگزاري آريا - کردستاني‌ها شب يلدا «شه و چله» را جشن مي‌گيرند تا سنت‌هاي زيباي قديم در لابه‌لاي هياهوي زندگي مدرنيته شهرنشيني حفظ شود.
به گزارش خبرگزاري فارس از سنندج، يلدا نخستين شب زمستان، آخرين شب پاييز و بلندترين شب سال است، ايرانيان پيشينه اين شب بلند را به ايزد مهر، ميترا پيوند مي‌زنند، ايزدي که دارنده دشت‌هاي فراخي است که از سنگ زاده مي‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


واژه يلدا به معناي زايش، رويش و تولد است، ايرانيان باستان با اين فکر و باور که فردا روز يلدا با دميدن خورشيد، روزها بلندتر و شب‌ها کوتاه‌تر مي‌شود و آخرين شب پاييز و اولين روز زمستان را روز زايش مهر و خورشيد مظهر پاکي، روشنايي، صدق و صفا قلمداد کرده و براي اين مهم، جشن بزرگي موسوم به يلدا برگزار مي‌کردند.
*شب يلدا در کردستان به «شه و چله» مرسوم است
شب يلدا يا به قول کردها، «شه و چله» طولاني‌ترين شب سال، شب زايش مهرباني است، مردم کردستان همانند ديگر نقاط ايران شب يلدا را با آداب و رسوم خاص منطقه کورده‌واري برگزار مي‌کنند، اجداد ما اين شب را تا پاسي از صبح گرد هم جمع مي‌شدند و بر خواني رنگي از انواع ميوه‌هايي که هر يک معنايي نمادي با خود دارد همچون خربزه، انار، هندوانه، سيب و خرمالو مي‌نشستند
جاي جاي ايران زمين به عنوان سرزميني کهن با کوله باري مملو از آيين‌هاي هزاران ساله، يلدا بلندترين شب سال را به گونه‌اي خاص و برگرفته از رسم و رسوم و سنت‌هاي بومي منطقه به صبح مي‌رسانند، در اين ميان استان کردستان، استان فرهنگ و هنر، مهر و دوستي همچنان در برگزاري آئين و مراسم‌هاي مذهبي، بومي و محلي خود گوي سبقت را ربوده و بيشتر از بيش سنت‌هاي قديمي خود را حفظ کرده است.
آئين شب يلدا هرچند در گذر ايام دستخوش تغييراتي شده اما همچنان در سنت‌هاي مناطق کردنشين مورد توجه قرار دارد.
هرچند که زندگي ماشيني و گرفتاري‌هاي روزمره، موجب ايجاد فاصله ميان مردم با سنت‌هاي گذشته شده اما هنوز هم جلوه ها و نمادهايي از سنت‌هاي ويژه‌اي در کردستان به چشم مي‌خورد.
نکته زيبا و به يادماندني بلندترين شب سال اين است که همه اقوام و فاميل، شب يلدا را شب شادي، دورهم نشيني، مهرورزي، دوستي و صداقت مي‌دانند، انگار نفس گرم شب يلدا، سوز سرما را از ياد برده است.
در فرهنگ اقوام کرد، موضوع دو چله بزرگ و کوچک در فصل زمستان مطرح است، چله بزرگ چهل روز است و از اولين روز دي ماه در فصل زمستان شروع و تا 10 بهمن ادامه دارد و چله کوچک بعد از 10 بهمن به مدت 20 روز تا اوايل اسفندماه ادامه دارد، بنابراين رسوم، اين شب مبارک در کردستان آغازگر چله بزرگ است.
براي آشنايي بيشتر با آداب و رسوم قديمي اين شب به يادماندني به هم‌نشيني بزرگان و سالخوردگان يا به تعبيري بهتر تجربه اندوختگان شهر سنندج مي‌نشينيم تا از فرمايشات آنان، هم تجاربي اندوخته باشيم و هم رسم و رسومات گذشتگان را تا حدودي زنده نگه داريم...
*يلداي کردستان قديم

شهر سنندج با توجه به قدمت چند صد ساله خود داراي محلات قديمي زيادي است که از ميان آن محله قطارچيان، به عنوان قديمي‌ترين و تاريخي‌ترين محله در سنندج به شمار مي‌رود مجموعه منازلي با معماري و بافت سنتي هنوز يادگار جريان زندگي بزرگان و اديبان شهر است.
از کوچه‌هاي باريک و تنگ داشتم عبور مي‌کردم، چه خانه‌هاي خاموشي، هيچ وقت گمان نمي‌کردي که يک روز زندگي در اين منازل کاهگلي جريان داشت، عجب روزگار چه قدرتي داري که قويترين مردان و شيرزنان دوران را به کام مرگ کشاندي و غير از نامي و نشاني هيچ چيز از آنها بر جاي نگذاشتي...
مي‌خواستم براي تهيه گزارشم با قديمي‌ترين فرد اين محله قديمي شهر، گفت‌وگو داشته باشم، به راهم ادامه دادم و از ميان آن همه خانه بزرگ و سرد و خاموش قديمي، يکي را که احساس مي‌شد هنوز نواي زندگي در آن نواخته مي‌شود.
شب يلدا يا «شهو چله» از جمله زيباترين شب در ميان مناسبت‌هاي اجتماعي در کشور هميشه جاويد ايران مخصوصا در کردستان با آداب و رسومي خاص و متفاوت از ديگر استان‌ها به استقبال فصل سفيدپوش و سوزسرماي زمستانه رفته و با خوشحالي و پيروي از آئين گذشتگان، جشني باشکوه و به يادماندني برگزار مي‌شود.
شب يلدا از کهن‌ترين جشنهاي ايرانيان است، شبي که گذر زمان را به ما يادآور مي‌شود، که پاييز به پايان مي‌رسد و فصل تازه‌اي از طبيعت آماده خودنمايي است.
اي فناناپذير و اي خداي مهربان، تو را سپاس فراوان که ما را خلق نموده‌اي تا همه نعمت‌هايت را ببينيم و با تمام وجود احساس کنيم، بار الها برما نيز، همه خوبي‌هاي دنيا و آخرتت را عطا کن و بر ما بباران باران رحمتت را در اين زمستان شيرين که آغازش با آرامش ياد تو عجين است پاييزت را با هر تقديري پشت سر نهاديم، زمستانت را بر ما ارزاني بخش.
آخرين نفس‌هاي پاييز داشت کوله‌بارش را به دست زمستان سفيدپوش مي‌داد، خش‌خش برگ‌هاي زرد و سوزسرما مرا به خانه احمد عطايي يکي از افراد مسن و قديمي محله قطارچيان هدايت کرد، خانه‌اي که تاريخ در آن به زيبايي در حرکت است، خانه اي که عمر دارد، حرفها براي گفتن و برکت دارد، هنوز حياط هست، حوض و کوزه هست و قناري مي‌خواند و ماهي شنا مي‌کند، صداي پيرها شنيده مي‌شود، حضورشان برکت خانه است، دست‌ها صدا دارد و درختان نفس مي‌کشند، چاي هميشه دم است روي سماور مسي، غذاهاي ساده و خانگي، بويش نيازي به هود ندارد و عطرش تا هفت خانه مي‌رود.
دلخوري‌ها در اين خانه مشاوره ندارد، دوستي‌ها حساب و کتاب ندارد و سلام اين همه معنا ندارد، افسردگي بيماري ناياب و ناشناخته‌اي است در اين خانه با اين همه اوصاف زيبا، گلدانها در اين خانه اسير نيستند، بوي ياس هنوز هست و بوي آن فقط مختص شيشه عطر نيست، همه چيز در اين خانه زنده است و بوي زندگي مي‌دهد و نواي زنده بودن را سر مي‌دهد.....
همه اين تعاريف، وصف خانه احمد عطايي مس فروش محله قديمي قطارچيان بود. زنگ قديمي در را زدم، در باز شد، از آن سوي حياط صداي نوه‌هاي آقاي عطايي شنيده مي‌شد، با راهنمايي يکي از دختران ايشان به داخل حياط رفتم و با نيم نگاهي به حوض و گلدان‌ها که همانند باغي کوچک در دل شهر هنوز خودنمايي مي‌کرد شعر سهراب که چه زيبا توصيف ميکرد، حياط خانه را، رستگاري نزديک لاي گل‌هاي حياط، در ذهنم تداعي شد، سپس به مهمانخانه عطايي‌ها رهنمون شدم، امروز آخرين روز پاييز بود دختران، پسران، دامادها، عروس‌ها و نوه‌هاي آقاي عطايي و همسرش فرخنده خانم دور هم جمع شده بودند تا شب يلدا را کنار بزرگتر خانواده، به شبي به يادماندني در خاطره‌ها تبديل کنند.
آقاي عطايي در وصف «شه‌و چله» مي‌گويد: بلندترين شب سال که آخرين شب پاييز است در روزگار قديم حال و هوايي ديگر داشت، آن زمان برف تا وسط کوچه و انتهاي ديوارها تا لب پنجره‌ها مي‌آمد، زمستان سرد و سخت و برفي داشتيم اما با وجود تمام سختي‌ها و بي‌امکاناتي آن روزگار، همه همسايه‌ها و اقوام در اين شب طولاني گردهم جمع مي‌شدند و از وجود پر خير و برکت همديگر لذت مي‌بردند.
وي خاطرنشان کرد: بازي‌هاي دسته جمعي که در شب يلدا در مناطق کرد نشين مرسوم بود، دومينه، جوراب بازي يا گوروا بازي و شاه و وزير از جمله تمهيدات انديشيده شده براي طولاني‌ترين شب سال بود.
در کردستان رسم بر آن بود که از سه ماه قبل از شي يلدا، زنان کرد«کالک ترش» را که همان خربزه‌هايي بود که در تفاله سرکه قرار مي‌دادند و شب يلدا همراه با مهمانان و ديگر اعضاي خانواده بعد از صرف شام آن را ميل مي‌کردند که تاکنون اين رسم کهن و قديمي ميان مردمان کرد، تداوم دارد.
به گفته احمد آقا، ميوه‌هايي همچون سيب و انار و تنقلات محلي از جمله تخمه بو داده، توت خشک، سنجد، گردو و گندم برشته به عنوان «شه‌و چرا» در اين شب طولاني مصرف مي‌شد که جنبه نمادي داشت و نشانه برکت ، تندرستي و فراواني رزق و روزي بود.
وي خاطرنشان کرد: در استان کردستان، خصوصا روستاهاي استان، با شکستن گردو در اين شب از روي پوچي و يا پر بودن مغز گردو، آينده‌گويي مي‌کردند و هر کس با اين روش، شانس خود را تا يلداي سال بعد پيش‌بيني مي‌کرد.
در اين ميان، صحبت‌هاي فرخنده خانم همسر آقا احمد خالي از لطف نبود، وي گفت: «شه‌و چله» که با فرارسيدن آن شور و هيجان و حال و هواي خاصي در مناطق کردنشين ايجاد مي‌کند و با تدارکات ويژه زنان کرد براي لحظه به لحظه اين شب بلند، خوراکي‌هاي خاصي و برنامه‌هاي ويژه‌اي براي پذيرايي از مهمانان خود در نظر مي‌گرفتند.
اين بانوي سنندجي افزود: غذاي مناسب و بيشتر معمول شب يلدا در کردستان، دلمه برگ کلم با کره محلي، رب انار محلي و شيره انگور است که علاوه بر آن، رشته پلو با تزئين کشمش و خرما است که بعد از صرف شام نيز کالک ترش که در عقيده مردمان کرد در هضم غذا و تامين سلامتي تاثيرگذار است، از ديگر تمهيدات انديشيده شده براي پذيرايي در طولاني‌ترين شب سال است.
به گفته فرخنده خانم، درست کردن «آنو» که همان انگور مقاوم و سختي بود که سه ماه قبل از شه‌وچله در زيرزمين منزل يا اتاقي سرد و تاريک با نخ از سقف آويزان مي‌کردند تا در شب يلدا به عنوان« شه‌و چرا» از آن استفاده مي‌کردند.

به گفته وي، يکي از ويژگي‌هاي خوب و معنوي اين ايام همدلي و همراهي مردم کردستان و احساس مسئوليت آنها در مقابل همسايگان ضعيف و مستمند است که از مقدار غذاي مصرفي، خشکبار، ميوه و يا هر چيز ديگري که در اين شب مصرف م‌ شد، براي آنها هم مي‌فرستادند تا مبادا در اين شب، کودکي گرسنه و سفره‌اي خالي بماند.
فرخنده خانم خاطرنشان کرد: در روستاهاي قديم کردستان، جوانان در شب يلدا شال‌هاي خود را از سقف خانه هاي اهالي روستا جايي که حرارت کرسي زغالي داخل منزل بيرون مي آمد، آويزان مي کردند و صاحب خانه به اندازه توان خود، از خوراکي و تنقلاتي که بر روي کرسي به عنوان « شه و چرا» چيده شده بود، در شالها قرار مي دادند و سپس جوانان آن را بالا مي کشيدند.
تهيه و مصرف هندوانه از ضروريات و الزامات شب يلدا در کنار ديگر خوراکي ها و ميوه ها در اين شب خجسته در کردستان است.
«خوانچه بردن» براي عروس و داماد از طرف خانواده ها يکي ديگر از آداب مبارک و خوشايند کردستاني ها بود که در عصر آخرين روز پاييز تهيه و تدارک مي ديدند.
خوانچه هاي تزئين شده با عنوان« شه و زمساني» ، با توري قرمز و روبان هاي رنگي، حاوي شيريني، شکلات، آجيل محلي و خشکبار، هندوانه، يک ظرف دلمه کلم همراه با دوشاب انگور و يک قطعه طلا يا يک قواره پارچه از طرف خانواده داماد براي عروس تهيه و مي بردند و از طرف خانواده عروس هم اين اقلام به اظافه کادويي براي داماد تدارک مي ديدند.
آرزوي سلامتي در شب انار و هندوانه
افسانه عطايي دختر بزرگ خانواده عطايي که گويا معلم بازنشسته است، اظهار کرد: مردم بايد با رجوع به آداب و سنن گذشتگان در احياي فرهنگ غني اين مرز و بوم تلاش کنند، در اين شب طولاني و مبارک ما بايد قدر لحظه هاي با هم بودن و اين همه نعمت رنگارنگ خداوندي را بدانيم و در اين شب تمناي تداوم خير و برکت از ايزد يکتا و سربلندي ايران عزيزمان، امنيت و آرمش مان و آرزوي سرافرازي و سربلندي براي همه مسلمانان جهان داشته باشيم.
ما ايراني ها مناسبت هاي جالبي داريم که در تمام دنيا کم نظير است که بعضي از آنها با طبيعت همگرايي خاصي دارند مانند همين شب يلدا که بر اساس يک باور قديمي، مردم با اين کار، با ميوه هاي تابستاني وداع کرده و با خوردن خشکبار گرم به استقبال سرما مي روند و يلدا را جشن مي گيرند تا نشانگر تقابل سرما، پژمردگي و مرگ با گرما، روشنايي، سبزي و زندگي باشد.
وي ادامه داد: در اين شب به اندازه همون يک دقيقه که به همچين شبي اينگونه منزلت داد، تو اوج شادي هايمان به ياد غم ديگران باشيم و براي شادي دلشون از ته قلب خدارو صدا کنيم تا دل غمگين ها هم شاد شود حتي اندازه همون يک دقيقه ..
شب يلداست امشب، شبي آکنده از مهرباني و سرشار از ترنم عشق و لبريز از تبسم با هم بودن و به همراهي هم زيستن، شبي که در آن انارمحبت دانه مي شود و سرخي عشق و عاطفه، نثار کاسه هاي لبريز از شوق ما، شبي که داغي نگاه هاي زيباي بزرگ تر ها در چشمان کودکان اوج مي گيرد و بالا مي رود، در همچين لحظات عزيزي يادي کنيم از بچه هاي بي سرپرست، از سفره هاي خالي و خانه هاي خاموش، از پدران و مادران پيري که سراي سالمندان مامن پيري و سالخوردگي آنها شده، مطمئن باشيد با مهرباني حتي طولاني ترين شب نيز به خورشيد مي رسد.
يلدا مجالي است براي تکرار هر آنچه روزگاري، سرمشق خوبي هايمان بوده است و امروز بر روي طاقچه عادت هاي مان ، غبار مي گيرند.
يلدا يعني يادمان باشد که زندگي آنقدر کوتاه است که يک دقيقه بيشتر با هم بودن را بايد جشن گرفت.
انتهاي پيام/ي

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۱۸۱۹۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

(عکس) بدنسازی بیرانوند با دست گچ گرفته

علیرضا بیرانوند در نیم فصل دوم بدشانس بود و در اسفند سه گل بد مقابل آلومینیوم و فولاد خورد و همچنین یک جلسه محرومیت را نیز پشت سر گذاشت.

بیرانوند که سال ۱۴۰۲ را با کلین شیت در دربی و بازی پیگان به پایان رسانده بود، در اردوی تیم ملی درگیر یک مصدومیت قدیمی شد و با دست گچ گرفته در اردوگاه کاظمی حضور پیدا کرد.

دروازه‌بان شماره یک پرسپولیس دو بازی مقابل گل گهر و ملوان را از دست داده و باتوجه به اینکه در روز‌های منتهی به بازی صنعت نفت همچنان دستش در گچ قرار دارد، احتمالا برای سومین بازی متوالی نیز غایب خواهد بود.

با این حال بیرو تمرینات بدنسازی خود را زیر نظر کادر پزشکی انجام می‌دهد تا از فرم بدنی ایده آل خارج نشود. او امروز کنار هم‌تیمی‌هایش در سالن وزنه ورزشگاه کاظمی حضور داشت.

منبع: ورزش سه

tags # علیرضا بیرانوند سایر اخبار چرا مو‌های بدن زنان کمتر از مردان است؛ آیا زنان مردان پشمالو را بیشتر می‌پسندند؟ مغز آلبرت انیشتین از مغز یک نئاندرتال کوچک‌تر بود! آیا انسان‌های اولیه عاشق می‌شدند؟ آنها چگونه همسر خود را انتخاب می‌کردند؟ قدیمی‌ترین راز تاریخ فاش شد؛ اول مرغ بود یا تخم‌مرغ؟!

دیگر خبرها

  • این پنج شهر از تهران قدیمی‌تر هستند
  • تنها پل قدیمی تهران با سازه آجری
  • آتش سوزی گسترده ساختمان تاریخی ۴۰۰ ساله/ عکس
  • پاسخ نظامی یا بدرقه با انعطاف ؟ / بازارهای جهانی منتظر واکنش اسراییل به حمله ایران
  • نمایش ظلم بعثی‌ها بر کردها در تئاتر «un۱۲»
  • نقش پررنگ مدافعان پرسپولیس درگلزنی/تازه واردهاموفق‌تر از قدیمی‌ها
  • دو مصدوم بر اثر ریزش آوار و سقوط از ارتفاع یک ساختمان قدیمی در سبزوار
  • (عکس) بدنسازی بیرانوند با دست گچ گرفته
  • یک داور قدیمی دیگر با کت و شلوار مدیریتی!
  • تصاویر| بدرقه تیم ملی فوتسال به جام ملت‌های ۲۰۲۴