«تارانتينو»ي ديوانه و داستانهاي عامهپسنداش
تاریخ انتشار: ۱ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۱۸۸۴۷۱
خبرگزاري آريا - روزنامه شهروند - امين فرجپور: در چند وقت اخير بسيار درباره جديدترين فيلم کوئنتين تارانتينو گفته و نوشته شده است. جديدترين فيلم کارگرداني که با هر متر و معياري شماري از بهترين و جذابترين فيلمهاي دو دهه اخير را ساخته و جزو معدود کارگردانان دنياي سينماست که فارغ از ستارگان و بازيگران آثارش، خود بزرگترين ستاره و عامل جذابيت فيلمهايش به شمار ميآيد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کارگرداني که از همان نخستين فيلمش سگداني و سپس پالپ فيکشن يا همان داستانهاي عامهپسند شکل و زبان خاص خود را بنيان نهاد و بعد گرچه فيلمبهفيلم از آن لحن و زبان آغازين فاصله گرفته و شروع کرد به پررنگ کردن فيلمبهفيلم مايههاي فانتزي در دل خشن آثارش؛ اما اين تغيير و تفاوت يا تکامل هم دليلي نشده براي دوري و رويگرداني طرفداران اوليهاش از فيلمسازي که هنوز که هنوز است با انتشار خبر ساخت يک فيلم ميتواند ولولهاي در دنياي سينما ايجاد کند.
تارانتينو چه ميخواهد بگويد؟
از همان نخستين روزي که خبر آمد تارانتينو ميخواهد فيلم جديدي را جلوي دوربين ببرد، شايعات و گمانههاي فراواني درباره موضوع و داستان فيلم جديد اين کارگردان در نشريات مطرح شد. بيشتر شايعات و گمانهزنيها هم در اين مورد با هم مشترک بودند که تارانتينو ميخواهد درباره چارلز منسن، قاتل بدنام سريالي که شايد بتوان مهمترين و شناختهشدهترين جنايتش را قتل شارون تيت همسر رومن پولانسکي و مهمانانش در آخرين روزهاي دهه شصت ميلادي ناميد، فيلم بسازد.
چارلز منسن سرکرده يک باند جنايتکار آمريکايي موسوم به خانواده منسن بود که به جرم ارتکاب قتل به حبس ابد محکوم شده و در زندان به سر ميبرد و اتفاقا همين روزها بود که خبر مرگ او در 83 سالگي در بيمارستان منتشر شد. اين موضوع ميتوانست اتفاقي جذاب براي دوستداران تارانتينو باشد که ميتوانستند روايت اين کارگردان بزرگ را از يکي از حساسترين و کنجکاوبرانگيزترين رخدادهاي مرتبط با سينما به تماشا بنشينند. اما گامبهگام که پيش رفتيم و اطلاعات جديدي که بيرون آمد، دوستان تارانتينو فهميدند که قرار نيست ساخته جديد استاد درباره چارلز منسن باشد...
در واقع حالا که به اخبار پرحجم اين فيلم نگاه مياندازيم، ميشود به اين نتيجه رسيد که سينمادوستان چندي است باخبر شدهاند، داستان نهمين فيلم بلند کوئنتين تارانتينو در لسآنجلس اواخر دهه 1960 ميگذرد و قتلهاي منسن نه بهعنوان مايههاي اصلي روايت داستان که بهعنوان پسزمينه داستاني در نظر گرفتهشدهاست. نخستين کسي هم که دراينباره هواداران را مطمئن کرد، خود کوئنتين تارانتينو بود که در جديدترين گفتوگويش داستان فيلم تازهاش را از منسن جدا کرد و دربارهاش چنين توضيح داد: اين فيلم درباره چارلز منسن نيست، درباره سال 1969 است.
اتفاقي که خود ميتواند اتفاق جذابي در سينما باشد. اواخر دهه شصت بهعنوان يکي از مهمترين، جنجالي ترين، پرآشوبترين و مغشوشترين دوران تاريخ معاصر هر گاه روي پرده سينما آمده حاصل کار فيلمي تماشايي و ديدني بوده است که شايد يکي از بهيادماندنيترين فيلمهاي مرتبط با اين روزها را بتوان دريمرز يا رويازدگان برتولوچي عنوان کرد. حالا روايت تارانتينو از آن دوران ميتواند ورسيوني ديگر و البته ديوانهوارتر از مقطع پراغتشاشي باشد که نسخه روشنفکرانهاش را برتولوچي روايت کرده؛ نسخه متعهد و چپگرايانهاش را خيلي از اروپاييهاي سياستزده ازجمله نسل موج نوييهاي فرانسه؛ نسخه هاليوودي آن را البته با اندک تفاوتي در تاريخ وقوع رخدادها در ديترويت کاترين بيگلو شاهد بودهايم و در اين ميان تارانتينو هم ميتواند نسخه ديوانهوار خودش را از ماجراها روايت کند...
داستان چيست؟!
نيازي نيست فقط روي گفتههاي خود جناب کارگردان تکيه کنيم. رسانهها و نشريات سينمايي گوناگون هم در اين چند وقت هر کدام به سهم خود کوشيدهاند در مورد جديدترين فيلم تارانتينو اطلاعات و اخبار جديدي را رو کنند؛ ازجمله ونيتي فير که در جديدترين شماره منتشر شدهاش جزييات داستاني جديدي از اين پروژه سينمايي برملا کرده است. بهعنوان مثال به لطف ونيتي فير و به نقل از منبع آگاهي که اين نشريه ادعا ميکند فيلمنامه جديد کوئنتين تارانتينو را خوانده است، داستان قرار است در تابستان 1969 در لسآنجلس بگذرد و داستان يک بازيگر تلويزيوني مردي را روايت کند که روزگاري در سريالي پربيننده و معروف ايفاي نقش کرده بود و حال در تلاش است به صنعت فيلمسازي راه پيدا کند.
وي از طريق دوست و همکارش که نقش بدلکار وي را نيز دارد، به پروژهاي ملحق ميشود، ولي گويا دوست قديمي اين بازيگر فکرهاي ديگري نيز براي خود در سر دارد. همانطور که پيشتر در اخبار اعلام شد، داستان قتلهاي چارلز منسن هم بخش فرعي و درواقع پسزمينه داستان را تشکيل خواهد داد و احتمالا شارون تيت، همسر رومن پولانسکي، اين دو بخش داستاني را به يکديگر مرتبط خواهد کرد.
با اينکه نشريات گوناگون نخستين سوال و نکتهاي که پس از خواندن اين داستان مطرح کردهاند، به شباهت خط اصلي اين فيلمنامه به نقص ذاتي ساخته پل تامس اندرسن برميگردد؛ فيلمي که داستانش در همان دوره با پسزمينهاي مشابه اما نامحسوستر روي ميدهد؛ اما کيست که اين نکته را نداند که ويژگي و خصيصه فيلمهاي تارانتينو نه در انتخاب موضوع و خط داستاني که اتفاقا در حرکت ضدجريان در مواجهه با آن خط داستاني تعريف ميشود.
درواقع اعتبار تارانتينو را داستان فيلمهايش رقم نميزنند، بلکه نوع نگاه او به موضوع است که فيلمي را تارانتينويي ميکند و گرنه اگر بسان بقيه سينماگران معمولي ميشد او را با داستانهايش به تعريف نشست، با کدام متر و معيار ميشد غش و ضعف دوستداران فيلم «بيل را بکش» را در مواجهه با فيلمي که انتقامي گامبهگام و به غايت کليشهاي را روايت ميکند، توجيه کرد؟
انتقام يا خشونت؟ مسأله اين است!
سالهاست به فانتزيهاي انتقامي تارانتينو عادت کردهايم و پس از جکي براون بارها به تماشايشان نشستهايم: بيل را بکش، حرامزادههاي گمنام، ضدمرگ، جانگوي زنجيرگسسته و هشت نفرتانگيز.
با اينحال سينمادوستان و بهخصوص علاقهمندان پروپاقرص تارانتينو هنوز هم به خاطر دارند که سه فيلم نخست تارانتينو چه آثار خوبي بودند؛ سگداني يا سگهاي انباري، داستان عامهپسند و جکي براون که هر سه فيلمهاي جنايي بسيار خشني هستند، اما از عاملي بهرهمندند که فيلمهاي بعدي تارانتينو آن را در خود ندارند: حس و مفهومي از واقعيت. به عبارت ديگر، پنج فيلم آخر تارانتينو همه چيز دارند، اما اين طور به نظر ميرسد که از دنياي واقعي گريزان هستند و در عوض، بر فانتزيهاي تمامعياري تمرکز کردهاند که با وجود سرگرمکنندگي، بشدت از حالوهواي آثار دهه1990 او فاصله گرفتهاند.
آيا کوئنتين تارانتينو با فيلم نهم خود به سالهاي آغاز فعاليتهاي سينمايياش برميگردد؟ هرچه هست تا اينجا که شواهد گوياي حالوهوايي نزديکتر به داستان عامهپسند است تا ديگر آثار متأخر تارانتينو. پس شايد اين فيلمساز برجسته 54ساله دوباره ميخواهد به اصل و اساس سينماي خود بازگردد و اين دفعه قصد دارد چيزي جز آثار انتقامي خونين و آشنايي را به سينمادوستان عرضه کند که در اين سالها طرفدارانش را در آنها غوطهور کرده بود.
اسکرينرنت در اين مورد گزارش داده که طبق خبرها و شايعات زيادي که از نهمين ساخته کوئنتين تارانتينو منتشر شده بود؛ آخرين اخبار حکايت از اين موضوع دارند که قرار است در فيلم جديد تارانتينو از قبل روايت داستاني در کنار اتفاقات سال ١٩٦٩ و فرهنگ مرسوم آن دوره که داستاني درباره هاليوود دهه 60 را نيز شامل است، روايتي پالپ فيکشني را شاهد باشيم که در وضع و حال امروز سينما خبري بهتر از اين نميتواند هواداران تارانتينو را سر شوق آورد...
ماجراي رسوايي پرهزينه هاروي
بعد از رسوايي هاروي واينستاين که تارانتينو تقريبا تمام فيلمهايش را در کنار او ساخته بود، بعد از گذر از سکوت ابتدايي تارانتينو درباره رسوايي که اتفاقا عکسالعملهاي منفي زيادي را هم موجب شد، تصميم اين کارگردان مبني بر انتخاب تهيهکننده و پخشکنندهاي جديد، ماراتوني عجيب را بهوجود آورد و استوديوهاي بزرگ در خط آغاز مسابقهاي حساس قرار گرفتند تا اگر بشود در پايان مسير شانس همراهي تارانتينو را در سفر حساسش به دست آورند که بههرحال مسابقه هم برگزار شد و درنهايت نيز اعلام شد که سوني پيکچرز در جنگ سر تصاحب حقوق پخش فيلم پيروز شده و توليد فيلم را با بودجهاي صدميليون دلاري شروع کرده است.
در حقيقت در شرايطي که به دليل رسواييهاي اخلاقي هاروي و باب واينستين، تارانتينو جدايي از استوديوي سابقش را اعلام کرد که تا امروز تهيهکننده تمام فيلمهاي او بوده است؛ پس از اعلام اين تصميم فيلمنامه فيلم جديد به تمامي استوديوهاي بزرگ فيلمسازي بهجز استوديوي ديزني که با فيلمهاي درجه سني R سروکار ندارد، ارسال شد و تمام استوديوها نيز مايل و راغب به همکاري با تارانتينو بودند، اما درحاليکه تا روزهاي آخر هنوز تکليف روشن نشده بود و سه کمپاني پارامونت، سوني و برادران وارنر بهعنوان گزينههاي نهايي باقي مانده بودند، ناگهان اعلام شد که اين رقابت را کمپاني بزرگ سوني برنده شده که براي تامين بودجه و پخش اين فيلم اعلام آمادگي کرده و آزادگي کامل را در تمام مراحل کار به تارانتينو اعطا کرده بود. بدين ترتيب ساخت نهمين فيلم بلند کارنامه کوئنتين تارانتينو بهعنوان نخستين فيلم او که خارج از کمپانيهاي ميراماکس يا واينستين توليد ميشود، رسما آغاز شد...
ستارگان تابناک تارانتينو
از اين نظر نيز فيلم جديد تارانتينو پروژهاي جذاب براي مطبوعات و رسانهها بوده است. درواقع از همان نخستين روزي که خبر توليد قريبالوقوع اين فيلم منتشر شد، حجم فراوان اخبار و شايعات درباره بازيگراني که ميتوانند در اين فيلم حضور يابند مطبوعات را تسخير کرد که بيشترشان نيز به کنجکاويبرانگيزترين کاراکتر مجموعه رخدادهاي دستمايه اين فيلم يعني شارون تيت مربوط ميشد؛ که در اين مورد بسيار نوشته شد که بيشترش به حضور مارگو رابي در نقش شارن تيت ميپرداخت؛ خبري که تقريبا قطعي مينمايد که از همان نخستين روزي که خبر ساخت فيلم تارانتينو به بيرون درز کرد، مشخص شد که تارانتينو علاقهمند است مارگو رابي را به هر نحوي که شده است براي ايفاي نقش شارون تيت، همسر رومن پولانسکي استخدام کند. در کنار مارگو رابي گفته شده که تارانتينو بسيار اميدوار است بتواند ستارگاني همچون لئوناردو ديکاپريو، برد پيت، جنيفر لارنس و رفيق ديرينهاش ساموئل ال.جکسون را نيز به پروژه جديدش اضافه کند.
سايت ددلاين در گزارشي احتمال داده فيلم جديد کوئنتين تارانتينو دو نقش اصلي داشته باشد و يکي از اين دو نقش براي تام کروز در نظر گرفته شده است. احتمالا نقش ديگر نيز به لئوناردو ديکاپريو يا برد پيت خواهد رسيد. البته هنوز نميتوان با قطعيت از اين موضوع سخن گفت و شايد در خوشبينانهترين حالت شاهد حضور هر سه اين بازيگران سرشناس در کنار يکديگر باشيم. به هر شکل که چينش بازيگران اين فيلم به نتيجه رسد، نميشود انکار کرد که تکرار بيحدواندازه نامهاي جذابي چون تام کروز، برد پيت و لئوناردو ديکاپريو براي ايفاي نقش کاراکترهاي مرد فيلم يک معنا بيشتر نميتواند داشته باشد و آن اين است که جذابيت اين فيلم براي دوستداران تارانتينو و سينما صرفا به نام کارگردان يا ايده اصلي سناريو و موعد وقوع داستان و... خلاصه نميشود و کوئنتين تارانتينو در اين پروژه بينام بسيار چيزها براي غافلگيرکردن هواخواهانش دارد.
دوباره شهر فرشتگان دوباره داستانهاي عامهپسند
کوئنتين تارانتينو مدت زيادي است که به لسآنجلس سر نزده است و سه ساخته اخيرش يعني فيلمهاي حرامزادههاي لعنتي، جانگوي رها شده و هشت نفرتانگيز همگي در فضايي متفاوت از نخستين فيلمهايش به تصوير کشيده شده بودند.
با احتساب اينکه فيلم جديد کوئنتين تارانتينو نهمين فيلم اين کارگردان به حساب ميآيد و او قبلا گفته بود که با رسيدن شمار فيلمهايش به عدد 10، بايد شاهد خداحافظي تارانتينوي بزرگ از سينما باشيم؛ برخي از رسانههاي دوستدار اين کارگردان از اين زاويه به جديدترين فيلم تارانتينو نگاه کرده و نوشتهاند که چه پاياني بهتر از اينکه فيلم يکي مانده به پاياني او همچون دو فيلم نخستش، يعني فيلمهاي سگهاي انباري يا سگداني و پالپ فيکشن يا داستانهاي عامهپسند بازگشت دوباره او باشد به لسآنجلس که اين ميتواند مقدمهاي باشد بر اين اتفاق ارزشمند که شايد حتي فيلم آخر تارانتينو نيز در اين شهر
روايت شود.
به هرحال با توجه به اينکه کمپاني سوني براي ساخت و پخش فيلم جديد کوئنتين تارانتينو انتخاب شده است، انتظار ميرود از اواسط سال 2018 ميلادي کار فيلمبرداري آغاز شود و به نظر شاهد اکران آن در سال 2019 ميلادي خواهيم بود و بعيد نيست که نخستين نمايش اين فيلم در جشنواره کن دوسال بعد باشد. اين ماهها قطعا براي دوستداران اين کارگردان به سرعت نخواهد
گذشت!
بهترينهاي کارنامه تارانتينو در يک نگاه
نخستين فيلم بلند کوئنتين تارانتينو ساخته شده در سال 1992؛ با بازي هاروي کايتل، تيم راث، استيو بوشمي و... ماجراي قبل و بعد از يک سرقت مسلحانه و داستان ٦سارق را که از طرف گنگستري به نام جو کپت و پسرش ادي براي سرقت از يک فروشگاه الماسفروشي اجير ميشوند، روايت ميکند. فيلمي بشدت موفق...
موفقترين فيلم تارانتينو که عمده شهرتش به دليل به نمايش درآوردن ترکيبي کنايهآميز از خشونت و شوخطبعي، داستان غيرخطي، اشارههاي سينمايي، ارجاعات آن به فرهنگ عامه و ديالوگهاي آن است. اين فيلم که نخل طلاي جشنواره کن و نامزدي هفت جايزه اسکار را به دست آورد، با بازيهاي بهيادماندني بازيگراني چون اوما تورمن، جان تراولتا و بروس ويليس به ياد ميآيد...
بعد از فيلم نهچندان موفق جکي براون، بيل را بکش حماسهاي انتقامجويانه و دراماتيک است درباره عروسي که توسط داماد و مهمانان يک مراسم عروسي هدف قرار رفته، اما زنده ميماند و سپس در چهار ساعت و دو فيلم پرتحرک شاهد انتقام او هستيم که چگونه گامبهگام به داماد يا درواقع همان بيل نزديک ميشود. اوما تورمن در اين فيلم بينظير است.
فيلم تاريخي تارانتينو حوادث و ماجراهايي کاملا خيالي را در بستر تاريخ جنگ جهاني دوم در پاريس اشغالشده به تصوير ميکشد و راوي تلاش يک گروه شگفتانگيز براي ترور هيتلر است. تارانتينو که خود نويسندگي فيلم را هم برعهده داشته، گفته است که ايده ساخت اين فيلم را از مدتها پيش در سر داشته و فقط 10سال روي شخصيت آلدو (برد پيت) در فيلم فکر ميکرده...
آخرين فيلم به نمايش درآمده تارانتينو وسترني سياه با مايههاي کميک است به نويسندگي خود تارانتينو؛ که با حضور بازيگراني چون ساموئل ال.جکسون، کرت راسل، جنيفر جيسنلي، تيم راث و مايکل مدسن داستاني را در دوران پس از جنگ داخلي آمريکا روايت ميکند. داستان هشت فرد که مجبور ميشوند براي مدتي در يک مهمانسرا در کنار هم بمانند...
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۱۸۸۴۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سوژههای فوتبالی در قاب تصویر
بیرو، کتونی سفید، پرویز خان، پژمان، فوتبالیستها، عرق سرد، به سوی افتخار و سه پنج دو از جمله مجموعه هایی هستند که فوتبال سوژه اصلی آنها است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، فوتبال از جذابترین و پرطرفدارترین رشتههای ورزشی در جهان امروز است و به دلیل اهمیتی که دارد، راه خود را به ادبیات، سینما و حتی فرهنگ و هنر کشورهای مختلف باز کرده است، به همین دلیل، فیلمها، سریالها و حتی انیمیشنهای فوتبالی، جایگاه ویژهای نزد مردم دارند.
در ایران هم فیلمها و سریالهای مختلفی درباره فوتبال ساخته شده است و بر همین اساس کارگردان هر کدام از این آثار به جنبههای مختلفی از آن، از جمله زندگی بازیکنان و مربیان و همچنین چگونگی شکلگیری یک تیم و حواشی مرتبط با فوتبال پرداختهاند؛ به بهانه اکران فیلم سینمایی «پرویز خان» به کارگردانی «علی ثقفی»، نگاهی داریم به آثاری که سوژه آنها پیرامون مسئله مهمی در فوتبال شکل گرفته است.
«پرویزخان»، «بی رو»، «عرق سرد»، «پژمان»، «سه پنج دو»، «کتونی سفید»، «فوتبالیستها» و «به سوی افتخار»، ۸ فیلم و سریالی است که به فوتبال و مستطیل سبز و جذابیتها و حاشیههای آن از دریچه دوربین سینما و تلویزیون پرداختهاند و در این مطلب آنها را معرفی کردیم.
بی روکارگردان: مرتضیعلی عباسمیرزایی
«بی رو» سال ۱۴۰۰ با تمرکز روی زندگی «علیرضا بیرانوند»، دروازهبان تیم ملی کشورمان ساخته شد. داستان فیلم از دوران نوجوانی «بیرانوند» و عشق و علاقه مفرطش به فوتبال آغاز میشد و مسیری که نقش اصلی این فیلم طی میکرد تا بتواند خود را به تیم ملی برساند، خط اصلی روایت فیلم را تشکیل میداد.
بخشی از فیلم هم به ورود او به زمین فوتبال و حضورش در بازیهای مهم اختصاص داشت. «بی رو» فیلم موفقی از آب در نیامد؛ نه داستان درست و سرراستی را روایت میکرد و نه تصویر قابل قبولی از دروازهبان تیم ملی ارائه میداد. ایده این فیلم در سطح باقی میماند و مجال پرورش پیدا کردن به دست نمیآورد.
سه، پنج، دوکارگردان: حسین سهیلیزاده
سال ۱۳۹۰ «حسین سهیلیزاده» سریال «سه، پنج، دو» را با موضوع پشتپرده فوتبال ساخت. برای اجرای این ایده هم دست روی داستان یک فرد متنفر از فوتبال گذاشت که در شرایطی خاص عهدهدار مدیریت یک تیم فوتبال میشود.
«حشمت سوری» که از فوتبال متنفر است بعد از فوت عمویش بهواسطه ارثی که به او میرسد، سرمایهدار میشود و برای استفاده از این پول بادآورده، با مشورت پسرش، تیم فوتبالی به نام «آذرخش» را میخرد. «سه، پنج، دو» از موقعیت «حشمت» و پسرش در فرایند مدیریت باشگاه «آذرخش» استفاده کرد تا به زبان طنز، بخشی از پشت پرده فوتبال را روایت کند. این سریال چند سال بعد به فصل دوم رسید اما موفقیتی به دست نیاورد.
کتونی سفیدکارگردان: محمدابراهیم معیری
داستان «کتونی سفید»، در جنوب ایران روایت میشود. داستان این فیلم درباره یک معلم ورزش است که به مدرسهای در بوشهر اعزام میشود و وقتی فقر امکانات ورزشی را در آنجا میبیند، میکوشد تا یک تیم فوتبال مدرسه را تشکیل دهد. او نوجوانان علاقهمند به ورزش را تحت یک برنامهریزی مدون در قالب یک تیم گردهم جمع میکند.
البته در این مسیر ماجراهای دیگری هم به بحث فوتبال گره میخورد اما تمرکز اصلی فیلم روی همین تشکیل تیم و تلاش مربی برای بالا بردن بهرهوری تیم است.
پژمانکارگردان: سروش صحت
یکی از موفقترین سریالهای فوتبالی تلویزیون، بدون شک «پژمان» است؛ ترکیب طلایی «سروش صحت» کنار «پیمان قاسمخانی» در بهسرانجام رسیدن ایده «پژمان» بیتأثیر نبود.
«پژمان جمشیدی» در جایی گفته بود قبل از اینکه ماجرای بازی در سریال مطرح شود، «پیمان قاسمخانی» او را طرف مشورت قرار داده بود تا براساس موقعیتی که او در سالهای پس از خداحافظیاش از فوتبال داشت، فیلمنامهای بنویسد؛ به گفته «جمشیدی»، او قبول کرده که به «قاسمخانی» مشورت بدهد اما از جایی به بعد، پیمان قاسمخانی تأکید میکند که باید نقش اول چنین فیلمنامهای را یک فوتبالیست واقعی بازی کند تا برای مخاطب جذاب باشد و قرعه به نام او میافتد.
«پژمان» با محوریت زندگی شخصی و حواشی حرفهای یک فوتبالیست ساخته شده که تلاش دارد در دوران دوری از زمین فوتبال، جایگاهی اجتماعی برای خود دست و پا کند. او مدام تلاش میکند برای خودش تیمی دستوپا کند اما هیچکس او را قبول ندارد و خیلیها اصلاً «پژمان جمشیدی» را نمیشناسند.
عرق سردکارگردان: سهیل بیرقی
داستان فیلم «عرق سرد» درباره مشکلات ملی پوش فوتسال زنان است. دختری به اسم «افروز» که سالها زحمت کشیده و تلاش کرده است تا بتواند در مسابقات جهانی جایگاهی ویژه به دست آورد اما درست در روز سفر، متوجه میشود همسرش او را ممنوعالخروج کرده است. او برای اینکه بتواند در این مسابقه حضور داشته باشد دست به هرکاری میزند و حتی راضی به سازش با همسرش میشود اما فایدهای ندارد.
در نهایت به خاطر افشاگری در رسانهها و اعتراض به فدراسیون فوتسال، از کاپیتانی تیم برکنار میشود و نزدیکترین دوستش هم او را تنها میگذارد تا اینکه تصمیم میگیرد به شکلی از شوهرش انتقام بگیرد. بازی «باران کوثری» در نقش این بازیکن فوتسال مورد توجه قرار گرفت.
فوتبالیستهاکارگردان: علیاکبر ثقفی
سال ۱۳۷۹ «علیاکبر ثقفی» فیلم «فوتبالیستها» را با حضور «علی پروین» ساخت اما اثر قابل توجهی از آب درنیامد. خود «ثقفی» در مصاحبهای گفته بود که قصد داشته مردم و نوجوانان را با فوتبال بیشتر آشنا کند اما فیلمش چیزی نشده که انتظارش را داشت. او نتیجه گرفت سینما و ورزش تفاوتهای اساسی با هم دارند.
ماجرای فیلم درباره پسری بود که پدر و مادرش را در زلزله رودبار از دست میداد و از آن جایی که به فوتبال علاقه داشت در جریان برگزاری مسابقات جهانی فوتبال کودکان بیسرپرست در سوئیس قرار میگرفت. او با درخشش خود در بازیها نامزد دریافت عنوان آقای گل مسابقات میشد اما به خاطر فداکاری برای دوستش کنار میکشید تا جوایز به او برسد.
به سوی افتخارکارگردان: سیروس مقدم
سال ۱۳۷۷« به سوی افتخار» با کارگردانی «سیروس مقدم» و بر اساس فیلمنامهای از «سعید سلطانی» تولید شد؛ سریالی که میتوان آن را نقطه شروع سریالسازی با موضوع فوتبال در تلویزیون دانست. سریال درباره یک مربی با اخلاق فوتبال به اسم «هادی خضوعی» بود که حاضر به باج دادن به مافیای فوتبال نمیشد و به همین دلیل از تیم دسته اولی که هدایتش را برعهده داشت، به یک تیم دسته سوم تبعید میشد.
او مجبور بود با جوانهایی آماتور که فوتبالشان ضعیف بود کار کند و در عینحال خودش را به همه ثابت کند و تلاش میکرد همین تیم را احیا کند و به اوج برساند.
پرویزخانکارگردان: علی ثقفی
فیلم «پرویزخان» به کارگردانی «علی ثقفی» با تمرکز روی شخصیت و بخش مهمی از زندگی مرحوم «پرویز دهداری»، سرمربی دهه ۶۰ تیم ملی فوتبال ایران ساخته شده است. استعفای ۱۴ بازیکن از حضور در تیم ملی بعد از برگزاری بازیهای آسیایی ۱۹۸۶ به خاطر حضور «پرویز دهداری»، یکی از جنجالیترین رخدادهای فوتبالی دهه ۶۰ را رقم زد.
«دهداری»، آن زمان با وجود تمام مخالفتها و محدودیتها برای اثبات خودش تیم ملی تازهای تشکیل داد و از جوانهایی که آن زمان هنوز نامآشنا نبودند دعوت کرد تا در تیم ملی حضور پیدا کنند.
آنها پس از حضور شایسته در بازی مقدماتی المپیک سئول مقابل تیم ملی کویت که محور داستان فیلم «پرویز خان» براساس آن بنا شده، در جام ملتهای آسیا در قطر نیز حاضر شدند و تا مرز قهرمانی پیش رفتند. «سعید پورصمیمی» در نقش «پرویز دهداری»، بازی اثرگذاری به نمایش گذاشت و به احتمال زیاد «پرویزخان» میتواند به یکی از آثار مهم فوتبالی سینمای ایران تبدیل شود.
کد خبر 746519