جزئیات دیدار استاد رحیمپور با آیت الله مصباح
تاریخ انتشار: ۲ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۲۰۵۲۰۵
رحیم پور ازغدی با حضور در موسسه آموزشی و پژوهشی قم با آیت الله مصباح یزدی دیدار کرد.
به گزارش شریان نیوز،به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مصباح یزدی، رحیم پور ازغدی با حضور در موسسه آموزشی و پژوهشی قم با آیت الله مصباح یزدی دیدار کرد.
استاد رحیم پور ازغدی در دیدار با علامه مصباح یزدی با بیان این که فعالیت های ما در مقابل خدمات شما، ناچیز است، اظهار داشت: کاری که جمع محدودی از جمله حضرتعالی، در قبل و بعد از انقلاب انجام داده اید، در سرنوشت شیعه و اسلام، یک نقش بی بدیلی داشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با اشاره به فعالیت های علامه طباطبائی و شاگردان ایشان اظهار داشت: از مشروطه که ارتباطات با غرب شروع شد، این جمع، اولین جبهه سازماندهی شده بود که به طور علمی توانست دستگیره های محکمی در اختیار نسل های بعد قرار بدهد که بتوانند نقطه شروع بحث و مسیر را بفهمند. چراکه تا قبل از آن یک دسته آیات و روایات بود و یک دسته مکاتب و هیچ کس نمی دانست که ربط این ها چگونه است و در مقابل آن چه باید کرد؛ اما این کار و برکات عظیم حضرتعالی و دیگران بود که سرنخ ها دست نسل امروز داده شد. این کار قابل تشکر بشری نیست.
استاد رحیم پور ازغدی با اشاره به این که حتی چه بسا امروز، بچه های انقلابی نیز ارزش این کار را درک نمی کنند ادامه داد: بسیاری از آنها گمان می کنند این امور، لقمه آماده ای بوده که از قبل وجود داشته است و نمی دانند چقدر زحمت کشیده شده تا این لقمه، آماده شده است.
وی خطاب به علامه مصباح یزدی گفت: شما استاد خوبی برای نسل ما بوده اید؛ برخی از معضلاتی که در آثار دیگر آقایان به حل آن ها اشاره نشده بود، پاسخ و یا حداقل راهکار رسیدن به پاسخ آن توسط حضرتعالی ارائه شد. فلسفه های مضاف که حلقه وصل فلسفه محض و حکمت عملی و تمدن سازی است، دارای گره های کور بسیاری بود که تنها چند نفر نقش اساسی در باز شدن این گره ها داشتند و شما از جمله آنها هستید.
استاد رحیم پور ازغدی سئوالاتی از علامه مصباح یزدی در مورد زمینه هایی که نیاز به کار دارند پرسید و اظهار داشت: شما که تجربه چندین دهه را داشتید و در متن این مسائل بوه اید، اگر بخواهید دو سه مورد از مسائل نظری اصلی که به عنوان اولویت به شمار می رود و در ادامه کارهای انجام شده است، چیست؟ تهدید های اصلی در مسائل نظری چیست؟ به عبارت بهتر اگر امروز چهل سال جوانتر بودید، چه مسائلی را در اولویت کاری خود قرار می دادید؟
علامه مصباح یزدی نیز در این دیدار با اشاره به فعالیت های استاد رحیم پور ازغدی اظهار داشت: با توجه به نوع فعالیت های شما می توان گفت که شما کم نظیر و یا بی نظیر هستید.
وی افزود: وقتی خدا بخواهد، کاری را انجام دهد از قرن ها قبل، مقدماتش را فراهم می کند؛ اگر در جریانات کسی بخواهد نقش مطلوبی داشته باشد، این است که از فرصت ها استفاده کند؛ ما هم اگر خدمتی کرده باشیم، این است که از بزرگان چیزهایی را آموخته و بهره برداری کردیم؛ وگرنه زمینه ها را دیگران آماده کرده اند.
آیت الله مصباح با اشاره به ویژگی های شهید بهشتی گفت: ما از شهید بهشتی بسیار استفاده کردیم؛ هم در تحول فکری و هم برنامه های حوزه؛ اما خود آقای بهشتی می فرمود من ساخته دو محمد حسین هستم؛ یکی آقای طباطبائی و یک آقای بروجردی و لذا نسبت به این دو بزرگوار بسیار ارادت داشت. البته هر چند آقای بروجردی، مرجع تقلید بوده و همه ایشان را دوست داشتند، اما شهید بهشتی از ایشان به خاطر جهات مختلفی که از ایشان آموخته بود، نیز ارادت داشت؛ از جمله اصالت فکری و علمی و ریشه یابی دقیق مطالب را به خوبی از ایشان آموخته بود.
وی همچنین در پاسخ به سئوال استاد رحیم پور ازغدی در مورد اولویت های مسائل نظری اظهار داشت : به نظر من در چند مسأله باید بیشتر کار شود؛ در حوزه علوم علوم اجتماعی و به ویژه علوم انسانی که اسلامی سازی آن ها مطرح است، در بین آن، آنچه بیشتر احتیاج به کار دارد، رابطه مسائل فردی و اجتماعی یا به عبارت دیگر رابطه روانشناسی و جامعه شناسی در قسمت های مختلف آن است؛ این که اصل کدام است و از کدام باید شروع کرد؟ آیا جامعه شناسی فرع بر روانشناسی است و یا روانشناسی مقدمه جامعه شناسی است و اصالت با جامعه است؟
وی افزود: هم چنین در مسائل دینی تبیین رابطه تقدیر با اختیار مهم به نظر می رسد؛ تبیین توحید افعالی با وجود وظایف سنگین که تا پای جان دادن بر عهده انسان وجود دارد باید مورد توجه قرار گرفته و تبیین شود.
استاد اخلاق حوزه علمیه با اشاره به لزوم رفع کمبودهای اخلاقی اظهار داشت: مسائل اخلاقی حتی در مورد مبلغین نیز مهم است؛ باید دید کسانی که به عنوان روحانی و اسلام شناس فعالیت می کنند، چه کمبودهایی دارند؟ علاوه بر کمبودهای معرفتی و لزوم شناخت شاخه های مختلف معرفتی، کمبودهایی که در جهت خودسازی است، چگونه رفع می شود؟ چرا که ریشه همه مشکلات، مفاسد اخلاقی است و از «منیت افراد » شروع می شود؛ فرعون «من» را گفت و رسید به جایی که گفت من خدای شما هستم. منیت، راحت طلبی، رفاه زدگی و ...آفات هستند.
علامه مصباح ادامه داد: آیا ما که مسئول تبیین دین برای مردم هستیم، دین در زندگی خودمان اصل است یا در حاشیه قرار دارد؟ لذا برنامه ای که بتواند این کمبودها را از دانشگاه و حوزه گرفته تا خانواده ها و مسئولین برطرف کند، چیست؟
وی در ادامه با اشاره به نعمت ها و الطاف الهی اظهار داشت: البته این که در چنین جامعه ای با این همه مظاهر فساد، گل هایی پاک و مخلص و باتقوا می روید، لطف خداست؛ اما باید ببینیم ما چه کاره ایم و در مقابل وظیفه ای که بر عهده داریم چه کرده ایم؟
وی در پایان با اشاره به نعمت وجود آیت الله خامنه ای افزود: خداوند متعال در زمانی که رؤسای جمهور و سلاطین عالم با این همه فساد، در کشور ها حکومت می کنند و حتی در زادگاه اسلام کسانی حاکم هستند که به نام دین و خادم الحرمین به جنایت ها و کثیف کاری ها مشغول هستند؛ در نظام ما فردی با تقوا، اخلاص، سعه صدر، هوش، فراست، تدبیر، جامعیت و تواضع در رأس حکومت ما قرار گرفته است؛ اگر تنها یکی از این صفات را نداشت، با چه چیزی می شد آن را جبران کرد؟ لذا باید قدردان این نعمت بود.
این دیدار 24 آذرماه همزمان در حاشیه برگزاری سی و چهارمین نشست انجمن فارغ التحصیلان مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) برگزار شد. دسته بندیفرهنگی
منبع: شریان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shariyan.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شریان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۲۰۵۲۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مادر شاه چگونه رحیم علی خرم را به ثروت افسانهای رساند؟
همشهری آنلاین: رحیمعلی خرم مقاطعهکار معروف زمان پهلوی و صاحب کاباره جزیره (پارک ارم کنونی) در آن زمان، روزگاری یک کارگر ساده آسفالتکار بوده که بواسطه آشنایی اتفاقی با مادر شاه به یک سرمایهدار بزرگ تبدیل شد. رحیمعلی فرزند بیکعلی حدود سال 1300 در روستای کوهپایه زبیر از توابع ساوه متولد شد. او در جوانی با هدف یافتن شغل و کسب درآمد راهی تهران شد و به لطف جثهای قوی و نیرومند در یک پروژه آسفالتکاری در پایتخت به عنوان کارگر ساده مشغول به کار شد. از قضا این گروه آسفالتکار یکی از روزها برای ترمیم معابر کاخ سلطنتی به سعدآباد رفتند و همان جا نقطه آغاز ارتباط خرم با دربار پهلوی بود چرا که مادر شاه در محوطه کاخ وی را دید و همان روز او را به حضور خود فراخواند. گفته میشود علت راهیابی خرم به دربار، روابط غیر عادی او با ملکه مادر بوده است. به این ترتیب آشنایی رحیمعلی خرم با مادر شاه نقطه آغاز ترقی او بود و از این زمان، این شخص به حکم ارتباط و وابستگی به مادر شاه، وارد چرخه فاسد حاکمیت پهلوی شد و به سرعت با برادران شاه وارد روابط اقتصادی شد. او با محمودرضا پهلوی و حمیدرضا پهلوی رابطه نزدیکی داشت و حتی قرار بود پسر خرم با دختر حمیدرضا ازدواج کند. داستان آشنایی رحیم علی خرم با مادر شاه در کتاب «من و فرح پهلوی»، نوشته اسکندر دلدم با جزئیات بیشتری آمده است. نویسنده این کتاب، اسکندر دلدم از افراد مورد وثوق دربار پهلوی و از نزدیکان دولتمردان این رژیم بوده است. او به دلیل شغل خبرنگاریاش، ارتباطات وسیعی با دربار و مقامهای تراز اول کشور داشته است. دلدم در خاطراتش در کتاب«من و فرح پهلوی» آورده است: مادر شاه، اکثر شبها در کاخ اختصاصی خود مجلس بزم به راه میانداخت و با آن سن زیاد به سه چیز علاقه داشت. یکی مصاحبت با مردان قوی هیکل و عظیمالجثه که آخرین آن، رحیمعلی خرم، مقاطعه کار معروف و صاحب کاباره جزیره (پارک ارم کنونی) بود. دوم به «سگ» علاقه مفرطی داشت و همیشه در اطراف او، حتی روی پاها و در بغلش چندین سگ از نژادهای مختلف دیده میشد. سومین سرگرمی مادر شاه، برپایی مجالس طرب بود. پای ثابت مجالس بزم و طرب ملکه مادر، خواننده کهن سال و قدیمی «ملوک ضرابی» بود که چندین مدال درجه اول همایون (مدالی که معمولا به فرماندهان عالی رتبه ارتش و رجال درجه اول سیاسی داده می شد) از شاه و مادرش گرفته بود! مادر شاه یک شوهر رسمی به نام آقای ملک پور داشت. من ملک پور را از نزدیک میشناختم. ملک پور علاوه بر کارها و مشاغلی که داشت، در کار خرید و فروش اتومبیل دست دوم نیز فعالیت می کرد و پاتوق او، نمایشگاه مرحوم شعبان رحیمی پور در ضلع جنوبی میدان فردوسی بود. بسیاری از رجال و امرای ارتش چون سپهبد کمال و سپهبد وشمگیر هم بعداز ظهرها در این نمایشگاه فعالیت اقتصادی داشتند. ماجرای آشنایی ملکه مادر با رحیمعلی خرم نیز بسیار خواندنی و جالب است. رحیمعلی خرم،کارگر ساده (آسفالت کار) بود و هیکل درشت و نخراشیدهای داشت. یک روز که خیابانهای کاخ سعدآباد را تجدید آسفالت میکردند، رحیمعلی خرم پس از کار زیاد و بعد از صرف ناهار مشغول چرت زدن و استراحت زیر یکی از درختهای محوطه کاخ سعدآباد بوده که از قضای روزگار، شاهین بخت و اقبال در اطراف هیکل نتراشیده و نخراشیده او به پرواز در میآید و مادر شاه که همراه با ندیمهاش از آن محل عبور میکرده و چشمش به هیکل غیرعادی کارگری که در آن آفتاب نیمروز به حالت طاق باز(!) خوابیده و دستمالش را هم روی صورتش کشیده بود، میافتد و بلافاصله میگوید این مرتیکه پدرسوخته را به کاخ اختصاصی بیاورید تا ببینم به چه جرئتی به این وضع فجیع(!) در ملأ مادرشاه خوابیده است! فورا رحیمعلی را بلند میکنند و به حضور والده مکرمه شاهنشاه میبرند و از همین لحظه، زندگی رحیمعلی دگرگون و کارگر آسفالت کار مبدل به بزرگترین مقاطعهکار آسفالت کار دستگاهها و ادارات دولتی میشود. خرم پس از این دیدار، مورد توجه مادر شاه قرار گرفته و به زودی صاحب مکنت و ثروت فوقالعادهای میشود. رحیمعلی خرم بعدها، محل کارگاه آسفالتپزی خود در جاده کرج را تبدیل به کاباره جزیره کرد و زمینهای اطراف آن را صاحب شد و پارک خرم (پارک ارم فعلی) را تاسیس کرد. خرم به وسیله ایادی خود در این پارک، زنان و دختران جوان و حتی زنان شوهرداری را که همراه با شوهر و فرزندان خود به این محل آمده بودند، میربود و در محل مخصوصی که در پارک برای خود ساخته بود، مورد تجاوز قرار میداد.
رحیمعلی خرم که در آغاز به عنوان مقاطعهکار آسفالت به ثروتاندوزی میپرداخت، کمی بعد با رانتخواری توانست اغلب قراردادهای پیمانکاری را به نام خود منعقد کند. حسین فردوست رئیس دفتر اطلاعات شاهنشاهی و دوست نزدیک شاه در این باره در کتاب«ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» مینویسد: «یک نمونه کوچک در مقایسه با سایر فعالیتها در سطح کشور عبارت بود از آسفالت خیابانهای تهران. شهرداری چندین سال متوالی با یک مقاطعهکار [که نام او رحیمعلی خرم بود] قرارداد بست که در طول یک سال در قبال فلان مقدار وجه (رقم به درستی خاطرم نیست ولی آنقدر بود که مقاطعهکار توانست برای هر سال 200 میلیون تومان به مقامات شهرداری رشوه دهد) مسئولیت آسفالت خیابانهای تهران را عهدهدار گردد. مقاطعهکار فوق، خیابانها را لکهگیری میکرد و در برخی خیابانها یک ورقه نازک چند سانتی آسفالت میریخت. در فصل زمستان به علت یخبندان، این آسفالتها درمیآمد و چالههایی در خیابانها ایجاد میکرد که رانندگی در خیابانهای تهران مسئله شده بود و زیانهای فراوانی به خودروها و به خصوص فنرهای خودرو وارد میکرد. این کار چند سال متوالی ادامه یافت و وضع را به محمدرضا گزارش دادم. محمودرضا برادر محمدرضا با این مقاطعهکار به طور صوری شریک بود و درصدی دریافت میداشت. نتیجه گزارش من فقط این شد که سال بعد با آن مقاطعهکار قراردادی بسته نشد ولی نه به سوءاستفاده در شهرداری کاری داشتند و نه به مقاطعهکار ایرادی وارد شد.»
رحیمعلی خرم با اشرف پهلوی هم رابطه خوبی داشت. ابوالحسن عمیدی نوری، روزنامهنگار و نویسنده، نماینده مجلس شورای ملی و از کارگزاران رژیم پهلوی، در کتاب«یادداشتهای یک روزنامهنگار» در اینباره مینویسد: «یک روز که والاحضرت اشرف میخواست به اروپا برود خرم بیش از یکصد هزار دلار... از تمام صرافیهای تهران خرید و جمع کرد یعنی هشت میلیون ریال آن روز خرج کرد. آن اسکناسها را در بسته مخصوصی پیچید و به فرودگاه رفت و دست والاحضرت را ماچ کرد و آن بسته را تقدیم نمود.» در سال 1341 و در دوران نخستوزیری علی امینی، خرم به اتهام یک کلاهبرداری کلان به مبلغ 23 میلیون تومان تحت تعقیب قرار گرفت و مدتی بازداشت شد. جالب این که در زندان نیز فسادهای خرم ادامه داشت. عمیدی نوری در کتاب«یادداشتهای یک روزنامهنگار» به این نکته هم اشاره میکند و مینویسد: «در مدتی که خرم در زندان بود شبها به خارج از توقیفگاه خود میرفت و مشغول کسب بود. روزها هم توقیفگاه او در حقیقت محل کار او شده بود. خدا میداند در همان محل توقیفگاه او متجاوز از 40 میلیون تومان قرارداد مقاطعهکاری آسفالت با او بسته شد.» اما سرانجام با وساطت دربار و به ویژه ملکه مادر و برادران شاه از این اتهام فارغ شد. عمیدی نوری درباره حمایتهای خاندان سلطنتی از خرم هم مینویسد: «وقتی پرونده آسفالت تهران در دیوان کیفر به شدت تحت رسیدگی بود، بازپرس دستور توقیف خرم و دفاتر او را داده بود، اما دربار برای فرار او دست و پا میزد زیرا بعضی از شاهپورها و اشرف در کارهای او شرکت داشتند.» به این ترتیب رحیمعلی خرم با اتکا به پشتوانهای قوی همچنان میتازید. او در طول حکومت پهلوی با حمایتهای آشکار و پنهان خاندان پهلوی به ثروت افسانهای دست یافته بود که او را در دریف افراد با نفوذ در بسیاری از معادلات اقتصادی کشور قرار میداد و خرم از حیف و میل و پایمال کردن بیت المال ابایی نداشت. سرانجام بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، شعبه سوم دادگاه انقلاب رحیمعلی خرم را نمونه بارز مفسد فی الارض شناخت و به حکم این دادگاه خرم در سحرگاه 19 اردیبهشت 1358 به جوخه اعدام سپرده شد.
کد خبر 848155 منبع: همشهری آنلاین برچسبها تاریخ - اسناد پهلوی خبر ویژه کتاب - تاریخ تاریخ انقلاب اسلامی ایران تاریخ عمومی ایران فساد