گمان نمیکنم مشکلات بانکی ایران و اروپا به این زودی حل شود/ برجام پایههای سستی داشت؛ از جنس امضای کری!
تاریخ انتشار: ۳ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۲۳۸۹۳۵
نادر انتصار گفت:در ایران برداشتی وجود دارد که به اروپا خیلی امیدوارند و انتظار هست که در رابطه با امریکا، اروپا همانند یک سپر باشد. اگر این نگاهی که من میگویم درست باشد، برداشت درستی نیست.
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، انتظار میرفت که بعد از توافق برجام وضعیت اقتصادی ایران بهتر از پیش بشود و تحریم هایی که به بهانه هستهای بر ایران اعمال شده بود برداشته شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در واقع نه تنها ایران به منافع اقتصادی توافق هستهای دست پیدا نکرد، بلکه شاهد بهانه گیری مجدد اروپاییها در مسئله موشکی هستیم. در کنار این مسائل، تنشهای ایجاد شده عربستان هم موجب دردسرهای جدید دیپلماتیک برای مقامات سیاسی کشور شده است.
در همین ارتباط خبرگزاری دانشجو با پروفسور «نادر انتصار» استاد علوم سیاسی دانشگاه آلابامای جنوبی آمریکا گفتگویی انجام داده است که مشروح آن در ادامه میآید.
وضعیت سیاسی ایران و کشورهای اروپایی به چه صورت است؟ ایران امید زیادی دارد که اروپا در مقابل امریکا بازیگری مستقلی داشته باشد، این نگاه تا چه اندازه درست است؟
به نظرم هنوز زود است که بتوانیم یک نتیجه کلی در خصوص سیاست خارجی ایران و اروپا داشته باشیم. نوسانات زیادی در این رابطه وجود داشته است. در برخی موارد منافعی حتی کم به دست آمده و در برخی موارد هم چیزی عاید ایران نشده است. به نظرم ایران و اروپا هنوز نمیدانند از همدیگر چه میخواهند. به نظرم در ایران برداشتی وجود دارد که به اروپا خیلی امیدوارند و انتظار هست که در رابطه با امریکا، اروپا همانند یک سپر باشد. اگر این نگاهی که من میگویم درست باشد، برداشت درستی نیست. نمیتوان اروپا را به عنوان بازیگری مستقل در رابطه با ایران و یا رابطه با امریکا دید. اروپا بازیگر مستقلی نیست و همیشه دنبال رو امریکا بوده است و آنها خودشان را از امریکا جدا نخواهند کرد.
شاید اختلافاتی وجود داشته باشد و انتقاداتی را خانم موگرینی علیه ترامپ مطرح کند، اما اینکه ایران، اروپا را به عنوان یک بازیگر مستقل در مقابل امریکا ببیند خیلی اشتباه است و در دراز مدت ضرر خواهیم کرد.
آیا این امید هست که اروپاییها جدای از امریکا در روابط بانکی تسهیلاتی را برای ایران در نظر بگیرند؟
رابطه بانکی ایران و کشورهای اروپایی و امریکا با هم خیلی ادغام شده، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که اروپا یک سیر بانکی مستقل در مقابل ایران داشته باشد.
اساساً سیستم بانکی اروپا و امریکا مشترک است و نمیتوانند مثلاً سیستم جداگانه بانکی شکل دهند و به این نحو تحریمهای امریکا را نادیده بگیرد؛ لذا اینکه در گفت و گوهای گذشته و کنونی این امید وجود داشته که کشورهای اروپایی سیستم جدیدی ایجاد کنند و از این طریق رابطه معقولی بین بانکهای ایران و اروپایی شکل بگیرد درست نیست و محقق هم نخواهد شد.
بعد از برجام مقامات ایران خیلی به این امید داشتند که این اتفاق رخ بدهد و همه به ایرانیها امید داده بودند که این رابطه بانکی عادی خواهد شد. به نظرم این اتفاق به این زودیها رخ نخواهد داد مگر اینکه امریکا به اروپاییها این اجازه را بدهد.
یکی از وعدههای طرفهای غربی تسهیل در روابط بانکی بود، پس با این وجود چشم انداز توافق هستهای چگونه خواهد شد؟
توافق هستهای همین طور لنگان لنگان ادامه پیدا خواهد کرد، البته اگر ترامپ به صورت کلی زیر آن نزد و کنگره هم تحریمهای جدیدی که در برجام لغو شده است را تصویب نکند. طرف مقابل هر آن چیزی را که لازم داشته است، گرفته و لزومی نمیبیند کار دیگری انجام دهد. در این میان ایران خیلی امیدوار بود که طرف مقابل به وعدهها و حرف هایی که زده است پایبند باشد.
از طرف دیگر، اساساً این توافق پایه سستی داشت چرا که در امریکا کنگره از آن پشتیبانی نمیکرد و روی صحبتهای کری و وزیرخارجه ایران بنا شده بود. در واقع آقای کری و اوباما در حال کار کردن بودند و با توجه به مخالفینی که اینها داشتند نباید امیدوار میشدیم که آنها میتوانند از حمایت کنگره برخوردار شوند.
در حال حاضر هم که دولت اوباما نیست حتی در حد حرف هم از این توافق پیشتیبانی نمیشود. ترامپ اگر این توافق را به صورت رسمی از بین نبرد، که البته به نظر میرسد این کار را نخواهد کرد، اما اقداماتی انجام خواهد داد که برجام به خاک سپرده شود. ایران هم کارت برندهای در مقابل اروپا و امریکا ندارد که مقابل برجام به بازی بگیرد. ایران تمام کارت هایش را بازی کرده و چیزی دستش نیست و الان برگ برنده در دستان طرف مقابل است؛ بنابراین تنها انتظاری که میتوانیم داشته باشیم این است که توافق لنگان لنگان جلو برود و گهگاهی بانکی رابطهای برقرار کند و یا شرکتی در ایران سرمایه گذاری کند.
به طور کلی نباید امید را بالا برد. به نظرم باید امیدمان به خودمان و داخل ایران باشد نه اینکه اروپا چه کار خواهد کرد و یا فلانی در سنای امریکا چه حرفی بزند.
آیا برجام الگوی مناسبی برای چالشهای فی مابین ایران و کشورهای غربی هست؟ برخی از نیروهای سیاسی ایران از برجام ۲ و یا ۳ برای حل مسائل منطقهای صحبت میکنند.
با توجه به اوضاع کنونی الگومی مناسبی نخواهد بود. در واقع چیزی ندارد که الگو باشد. اگر حداقل منافعی که ایران انتظار داشت از برجام عاید او بشود به او میرسید میشد حداقل به صورت نظری و تئوری گفت که برجام دو یا سه ممکن است و اینها میتواند به منافع ایران کمک کند. اما با توجه به اینکه اینها قول هایی به ایران دادند و آنها را اجرا نکردند برای من سخت است که بگویم برجام الگویی برای ترسیم رابطه ایران با اروپا و امریکا خواهد بود
پس با این وجود ایران باید در منطقه چه شیوه و استراتژی را اتخاذ کند؟ با توجه به تنشها و رفتارهای بسیار تحریک آمیزی که عربستان در منطقه انجام میدهد؟ آیا احتمال دارد عربستان و ایران بر سر بعضی مسائل به توافق برسند و تا حدوی از تنش هایی که به وجود آمده کاسته شود؟
به نظرم ما در بحرانیترین وضع ۵۰ سال اخیر در غرب آسیا هستیم و این وضع خیلی خطرش زیاد است. در امریکا هم ما سیستمی داریم که نظامیان به همه کار دسترسی دارند و سیاست گردان امریکا در رابطه با ایران و کشورهای خلیج فارس هستند.
ما باید از ابزار دیپلماتیک و فشار توامان استفاده کنیم. برخیها فکر میکنند که وقتی از ابزار دیپلماتیک استفاده میکنند باید سایر ابزارها را کنار بگذارند. به نظرم اینطور نیست. ابزار دیپلماتیک زمانی موثر خواهد بود که ابزار فشار را هم در کنار خودش داشته باشد، در این موقع است که آدم میتواند از نظر دیپلماتیک یک آوانس بگیرد و اگر به غیر از این باشد به نظرم به شکست منتهی خواهد شد.
این دو ابزار نباید جدا از هم و در دو زمان متفاوت اجرا شوند. باید پا به پای هم جلو بروند. توجه داشته باشید آن چیزی که باعث شد که داعش در عراق و سوریه شکست بخورد تنها روی دیپلماتیک آن نبوده است، بلکه ابزارهای فشاری که در دست ایران بود موجب شد که داعش در زمان حاضر شکست بخورد؛ لذا سیاست خارجی ایران باید روی این دو محور باشد. بخشی از دولت میتوانند روی سیستم دیپلماتیک بازی کنند و برخی دیگر روی ابزار فشار میتوانند بهتر بازی کنند؛ لذا این دو باید روابطشان را به هم نزدیکتر و همکاری موثر تری ایجاد کنند.
سیاستی که ایران در قبال عربستان میتواند اتخاذ کند چیست؟
باید عربستان را مقداری به حال خودش رها کرد، چرا که دارد چاه خودش را میکند. هرجایی که دستکاری کرده خراب شده است؛ بنابراین عربستان در حال خرابکاری است و ایران باید اجازه بدهند او این چاه را بکند و بیشتر خودش را در آن بیندازد.
از طرفی عربستان به خودی خود خیلی خطرناک نیست، این کشور آن زمان خطرناک خواهد شد که در منطقه جنگ به راه بیندازد. در دو سال گذشته شاهد چرخش ۱۸۰ درجه از سوی این کشور هستیم که هم برای منطقه و هم برای این کشور خطرناک است.
در حال حاضر باید به این کشور به دید یک بازیگر خطرناک و غیر قابل اعتماد نگاه کنیم، البته اگر فرصت هایی در زمینه دیپلماتیک پیش آمد که از طریق آن میتواند به منافع ایران کمک کرد باید از آن استفاده شود، ولی به طور کلی امیدی ندارم که ایران و عربستان دور یک میز بنشینند و از طریق دیپلماسی مشکلاتشان را حل کنند، در حال حاضر این امکان پذیر نیست، هرچقدر هم که ایران مایل به این گفت و گو باشد، چرا که عربستان از یک دیدگاه دیگری به مسئله نگاه میکند
منبع: آنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۲۳۸۹۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تجمع دانشگاهیان کشور در محکوم کردن جنایات رژیم صهیونیستی
به گزارش گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مهدی بادپا در این خصوص اظهار کرد: خیزش دانشجویی اخیر در حمایت از فلسطین در امریکا و اروپا، بزرگترین اعتراضات ضد اسراییلی در دل غرب از زمان تأسیس این رژیم جعلی است و نویدبخش فعال شدن دوباره جنبش دانشجویی در امریکا و اروپا این بار علیه اسراییل است.
وی افزود: برخی از رؤسای دانشگاههای ایران ایمیلهای حمایتی از خیزش اخیر دانشجویان و اساتید برای رؤسای دانشگاههای امریکا ارسال کردند. تشکلهای دانشجویی نیز تجمعات حمایتی از این خیزش برگزار کردند.
بادپا تصریح کرد: خیزش جهانی اخیر در حمایت از فلسطین، در واقع نشاندهنده سرایت طوفان الاقصی به قلب آمریکا پایتختهای کشورهای اروپایی است و نشان میدهد رسانههای تبلیغاتی غرب نتوانستند جلوی بیدارشدن وجدان ملتها را بگیرند. خیزش دانشجویی اخیر در حمایت از فلسطین در امریکا و اروپا، بزرگترین اعتراضات ضد اسراییلی در دل غرب از زمان تأسیس این رژیم جعلی است و نویدبخش فعال شدن دوباره جنبش دانشجویی در امریکا و اروپا این بار علیه اسراییل است.
مدیرکل فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم اظهار داشت: در تعریفهایی که از جنبش دانشجویی شده است، آن را از مسألههای مهم جامعهشناسی میدانند که به معنای عمل جمعی، اختیاری، داوطلبانه و جهتدار دانشجویی برای ایجاد تغییر و تحول سیاسی - اجتماعی میباشد، تحولی که میتواند در سطح فکر واندیشه باشد تا دگرگونی نظام اجتماعی، سیاسی، اقتصادی. این نوع حرکت، با ویژگیهای خاص خودش به عنوان مؤثرترین فعالیتها جهت اعتراضات و ایجاد تحولات در زمینههای گوناگون در تاریخچه نه چندان بلندمدت خود ایفای نقش کردهاست. افراد شرکتکننده در جنبش دارای جهتگیری مشخص و اهداف معینی هستند که بهطور آهسته به یک حرکت منظم و منسجم تبدیل شده، تحت گفتمانی غالب به سوی اهداف و آرمانها حرکت میکند.
وی افزود: در خیزش اخیر دانشجویان امریکا و اروپا، نکته حائز اهمیت این است که دانشجویان و اساتید معترض از یک طیف و نژاد نیستند، حتی از یک دین و مذهب هم نیستند، مسلمان، مسیحی و حتییهودی در برابر جنایات اسراییل به میدان آمدند، حتی سخنگوی بعضی از این تجمعات دانشجویی ضد اسراییلی دانشجویان یهودی بودند، این دانشجویان دارای دغدغههای انسانی و سیاسی اجتماعی هستند، جالب آنکه در حالی تجمعات این روزهای امریکا شعله ورتر و پررونقتر میشود که نظام حاکم امریکا برخلاف ادعای آزادی بیان و ادعای حمایت از حقوق بشر، اقدامات تنبیهی و تهدیدات جدی نسبت به دانشگاهها، اساتید و دانشجویان انجام داده است؛ که مهمترین آنها شامل موارد زیر است:
۱- نامگذاری تجمعات به طرفدار حماس و یهودیستیز بهجای اعتراضات صلحآمیز
۲- ورود پلیس و گاردملی برای اخراج دانشجویان (اغتشاشگر و آنارشیست خواندن آنها)
۳- ایجاد تقابل دانشجو در برابر دانشجو، ایجاد بستر حمایتی از دانشجویان حامی رژیم صهیونیستی و برگزاری تجمعات حامیان اسراییل در مقابل خیزش ضدصهیونیستی و داوطلبانه اساتید و دانشجویان،
۴- تنبیه دانشجویان نقضکننده قوانین آموزشگاهها شامل اخراج، ممنوعیت سازمانهای دانشجویی ثبت شده و لغو روادید و اخراج دانشجویان خارجی.
۵- تنبیه مدرسان، اساتید و کارکنان شرکتکننده در اعتراضات
۶- پرهیز از لغو کلاسهای حضوری.
۷- پیگیری حساب بانکی افراد معترض برای یافتن حمایتکنندگان مالی خیزش اخیر
۸- به راهانداختن انبوهی از دعاوی حقوقی ذیل عنوان شش به بهانه تبعیض علیه دانشجویان بر اساس نژاد یا هویت ملی یا اجازه دادن به یک محیط خصمانه. (به بهانهیهودیستیزی)
۹- اعمال گستردهترین تعریف مقابله با نفرتیهودی مشخص شده به وسیله اتحاد بینالمللی یادبود هولوکاست (IHRA) به وسیله دانشگاهها.
۱۰- تصویب فوری قانون قطع بودجه فدرال هر دانشگاهی که اقدام رضایت بخشی علیه این موج اعتراضات (یهودی ستیزی) انجام نمیدهد یا محافظت نمیکند، لغو کند.
۱۱- موساد در صفحه X در تهدید دانشجویان امریکایی اعلام کرد که: تکنولوژی شناسایی چهره میتواند تشخیص دهد که شما در اعتراضات در حمایت از حماس در دانشگاهها شرکت داشتید یا نه. (اگر شرکت کرده باشید) مدرک تحصیلی و شغلتان را از دست میدهید و فرصتهای شغلی شما محدود خواهد شد.
بادپا خاطرنشان کرد: لذا افراد شرکتکننده در این خیزش با علم به موارد فوق و بنا به حس مسئولیت انسانی خود به این اقدام شجاعانه دست زدند و آگاهانه چنین تجمعاتی را تشکیل دادند، لذا براساس حجم تهدیدات و اعتراضات دانشجویی با این انبوه تهدیدات، نشانههای جنبش دانشجویی شدن خیزش اخیر دیده میشود، در تعریف جنبش دانشجویی اشاره میشود که اعتراضات گسترده و با زمان کوتاه، چندین سال است که در سطح جهانی جنبش دانشجویی گسترده و فراگیری ایجاد نشده بود و این روزها شاهد فوران خشم دانشجویان علیه رژیم آپارتاید اسراییل و سیاستهای امریکا هستیم.
وی افزود: نکته ارزشمند دیگر آنکه این دانشجویان حاضر در کف دانشگاه هرگز حاضر به ورود در قدرت نیستند و به اصطلاح سیاسی بیرون از سیاست هستند؛ یعنی در عین حال که خود را موظف به موضعگیری میدانند و با اینکه دانشجوی بهترین دانشگاههای امریکا هستند و احیانا از خانوادههای سیاستمدار و وابسته به قدرت در امریکا محسوب میشوند ولی این نسل جوان امریکایی معترض به حاکمیت هستند و وابستگی به قدرت ندارند. آنها نه تنها در حمایت از فلسطین و جنایت اسراییل در نسل کشی در غزه معترض هستند بلکه علیرغم آن، به حمایت دانشگاههایشان از اسراییل شکایت دارند و خواستار اعلام برائت دانشگاهها از حمایت مادی و معنوی از اسرایییل هستند.
بادپا گفت: حوادث این روزهای دانشگاههای امریکا و اروپا ما را یاد پیام مهم رهبر معظم انقلاب در ۱/۱۱/۱۳۹۳ خطاب به دانشجویان امریکای شمالی و اروپا میاندازد. آنجا که در طلیعه این پیام اینگونه آغاز کردند که: «به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که درباره آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند.» و آنجا که بیان میدارند: «تاریخ اروپا و امریکا از بردهداری شرمسار است، از دوره استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگینپوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزیهایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند. این بهخودیخود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟»
وی افزود: آنهایی که با تاریخ بهویژه تاریخ جنگ جهانی آشنایی دارند میدانند که ماجرای محاصره استالینگراد در برابر مقاومت ۶ ماهه غزه اهمیتی ندارد. بزرگترین جنایت جهانی در برابر چشم جهانیان و در مقابل عالیترین مقاومت بشری در غزه در حال وقوع است. مسائل این روزهای فلسطین بر هر وجدان بیداری ثابت کرد که هر قطره خون شهدا، مایه بیداری انسانها در سراسر عالم میشود. مسائل این روزهای فلسطین یاداور این آیه از کلام الله مجید است که «مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ»، وعده صادق یعنی بر جهانیان ثابت شد که اسرائیل این غده سرطانی رفتنی است، و امریکا روز به روز در حال ضعیفتر شدن است.
انتهای پیام/