عطر نان مهربانی در کوچه پس کوچههای زابل
تاریخ انتشار: ۶ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۲۸۸۴۵۲
عطر نان مهربانی این روزها فضای شهر زابل را فرا گرفته است. بوی نان تازهای که هزینه آن قبلاً پرداخت شده است و مردم مهربانی که تصمیم گرفتند این بار با خدا معامله کنند. تنور نان مهربانی هر روز به شوق پخت نان برای کسانی که تا دیروز شرم نگاهشان مانع از آمدن به نانوایی میشد روشن میشود. هر روز بهتعداد نانواییهایی که در عطر نان مهربانی مشارکت میکنند اضافه میشود و دیگر سفره نیازمندی خالی از نان نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ایران آنلاین /تنور مهربانی
سه ماه قبل وقتی تصمیم گرفتم نان را بر سر سفرههای خالی مردم نیازمند شهر و روستاهای زابل ببرم ایمان داشتم که دستانی به یاری خواهند آمد. دستانی که نان آور خانههایی شدند که کودکان به دیدن چهره خجالت زده پدر عادت کردهاند. حسین بنیادی از آن روزها گفت. از روزهایی که نانواهای مهربان با استقبال از پیشنهادش نیازمندان اطراف خود را شناسایی کردند تا بتوانند نان مهربانی را به دست آنها برسانند. محرومیت را با همه وجود لمس کرده است. 42 سال قبل در زابل به دنیا آمدم. جایی که اگر چشم بگردانی میتوانی در چهره مردم آن و روستاهای اطراف محرومیت را ببینی. روزگاری با وجود دریاچه هامون و رودخانه پرآب هیرمند زندگی مردم این منطقه با کشاورزی ودامداری رونق داشت و سفرههای مردم این منطقه رنگین بود اما هر سال با خشک شدن آب دریاچه و رودخانه وضعیت زندگی مردم دستخوش تغییر شد و امروز دیگر خبری از کشاورزی و دامداری نیست.
وی ادامه داد: شرایط این منطقه بسیار خاص است و مشکلات معیشتی مردم زابل و روستاهای اطراف هر روز بیشتر میشود. متأسفانه کسانی که در این منطقه زندگی میکنند بجز کشاورزی و دامداری حرفه دیگری بلد نیستند و از سوی دیگر برخی مسئولان توجه کافی به این منطقه در جهت ایجاد کارگاه یا کارخانههای صنعتی ندارند و بههمین دلیل بیکاری در این منطقه بیداد میکند و چند کارگاه صنعتی که در شهرک صنعتی در حال فعالیت هستند و تعداد آنها از انگشتان یک دست بیشتر نیست نیز درحال تعطیل شدن هستند. از آنجایی که در کنار خدمات رایانهای در زمینه فیلمبرداری از مجالس نیز فعالیت میکنم بارها به روستاهای اطراف زابل رفتهام و از نزدیک خانوادههایی را دیدم که به نان شب محتاج بودند و گاهی چندین روز نان یا غذایی برای خوردن پیدا نمیکردند. خانوادهای را دیدم که پدر بیکار و معتاد بود و مادر به همراه 5فرزندش در یک خانه مخروبه زندگی میکردند یا خانوادهای که زن سرپرست آن بود و به تنهایی از 6 فرزندش نگهداری میکرد. در یکی از روستاها وقتی با نانوای روستا صحبت میکردم او دفتری را بهمن نشان داد که خانوادههای نیازمند تعداد نانهایی را که بدون پرداخت پول میخرند یادداشت میکنند تا زمانی که یارانهها واریز شد پول نانها را بپردازند اما گاهی نیز نمیتوانند حتی پول این نانها را بپردازند و به همین دلیل شرم میکنند که بخواهند دوباره به این نانوایی بیایند. با دیدن این خانوادهها همیشه این دغدغه را داشتم که چگونه میتوانم به آنها کمک کنم تا اینکه در یکی از برنامههای مستند تلویزیون با نانوایی آشنا شدم که مهرههایی را طراحی کرده بود که افراد خیر به تعداد قرصهای نان این مهرهها را داخل صندوقی میانداختند و نانوا نیز بههمان تعداد نان به دست افراد نیازمند میداد. با دیدن این مستند تصمیم گرفتم این کار را به شکل دیگری و با همکاری چند نانوا انجام بدهم. آن شب تا صبح فکر کردم. میدانستم که سختترین قسمت یک کار شروع آن است و باید گامهای اول را محکم برمیداشتم. ایدهام را بارها مرور کردم و به جای آن مهرهها کارتهایی تهیه کردم که بهشکل دیوار مهربانی روی دیوار داخل نانواییها قرار میگفت. برای این کار نیاز به همکاری نانواییها داشتم و چند بنر تهیه کردم و روی آنها احادیث پیامبر(ص) و امام جعفر صادق(ع) را نوشتم و از مردم خواستم که این بار با خدا معامله کنند. این بنرها را همراه با 20 کارت روی دیوار سه نانوایی قرار دادم. باور نمیکردم این ایده با استقبال مواجه شود و هر روز تعداد بیشتری از نانواییها برای مشارکت در این طرح اعلام آمادگی کنند. بعد از اینکه تعداد نانواییهای مشارکتکننده در طرح نان با عطر مهربانی به 30 نانوایی رسید به سراغ نانواییهای روستاهای اطراف رفتم و از آنها خواستم تا افراد نیازمند روستا را معرفی و هر روز به آنها نان رایگان بدهند و هر ماه هزینه نانها را به من اعلام کنند تا مبلغ آن را واریز کنم.
دستان پرامید امروز وقتی به چند ماه قبل نگاه میاندازد باور اینکه مردم با وجود مشکلات زیاد مالی او را در اجرای طرح نان با عطر مهربانی تنها نگذاشتند برایش کمی سخت است. اما باور کرد و به دیگران ثابت کرد مهربانی هیچگاه در میان مردم کمرنگ نخواهد شد. حسین بنیادی این روزها نان آور سفرههای بسیاری شده است و میگوید اگر مردم حمایت کنند در کنار نان میتوان مواد غذایی مورد نیاز بسیاری از خانوادههای محروم را تهیه کرد. برای اینکه مشارکت بیشتری در طرح نان فراهم کنم شماره حسابی اعلام کردم تا افراد خیر کمکهای خود را به این حساب واریز کنند و با این پولها پایان هر ماه پول نانهایی که بین افراد نیازمند توزیع میشود را پرداخت میکنم. استقبال هر روز بیشتر شد وامروز 90 نانوایی در این طرح مشارکت دارند و بسیاری از آنها نیز افراد نیازمند اطراف خود را میشناسند و نان مورد نیازشان را در اختیار آنها قرار میدهند. بهطور متوسط هر ماه 1500 قرص نان بین افراد نیازمند توزیع میشود و اگر مشارکتهای افراد خیر و مردم بیشتر شود میتوانیم علاوه بر نان مواد غذایی مانند برنج و گوشت و مرغ این خانوادهها را تأمین کنیم. خوشحالم که امروز عطر نان مهربانی در روستاها و شهر زابل به مشام میرسد و سفره نیازمندی خالی از نان نیست.
محمد سروری یکی از نانواهایی است که در طرح عطر نان مهربانی مشارکت دارد. او که ساکن روستای اسماعیل قنبر در 25 کیلومتری زابل است با بیان اینکه هر روز به شوق پخت نان برای افراد نیازمند تنور نانوایی را روشن میکند، گفت: در این روستا 150 خانوار زندگی میکنند و شغل بسیاری از آنها کشاورزی و دامداری است. با توجه به خشکسالیهای اخیر و از بین رفتن کشاورزی بسیاری از این خانوادهها به سختی و با مشکلات زیاد زندگی میکنند. تنها منبع درآمد آنها یارانهای است که واریز میشود و بخشی زیادی از این پول نیز برای خرید نان هزینه میشد. تا پیش از اجرای این طرح به اندازهای که در توان داشتم به خانوادههای نیازمند نان رایگان میدادم. وقتی طرح عطر نان مهربانی به من پیشنهاد داده شد با اشتیاق زیاد قبول کردم و خوشبختانه امروز وقتی تنور نانوایی را روشن میکنم امید دارم که همه خانوادههای نیازمند در سفرههایشان نان خواهند داشت و امیدوارم همه نانواهای شهر و استان سیستان و بلوچستان در این طرح مشارکت کنند.
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۲۸۸۴۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ملاصدرا و محبت کردن
خبرگزاری علم و فناوری آنا- آزاده پورحسینی؛ ملاصدرا یک فیلسوف ایرانی و انسان خردمندی بود. او میگفت محبت و مهربانی خیلی مهم است. ملاصدرا معتقد بود مهربانی به معنای رفتار ملایم و توجه به خواست دیگران است. او فکر میکرد که محبت و مهربانی دنیا را جای بهتری میکند. یک نمونه مهربانی این است که وقتی کسی غمگین و ناراحت بود، او را به گرمی در آغوش بگیرید یا بگذارید دوستان تان با اسباب بازیهایتان بازی کنند. مهربانی اصولاً به معنی کمک به دیگران در زمانی است که به آن نیاز دارند. ملاصدرا معتقد بود که حتی کارهای کوچک محبت آمیز میتواند تأثیر زیادی بگذارد. به کار بردن کلماتی مانند «متشکرم» یا «لطفاً» میتواند افراد را خوشحال کند. وقتی کسی مهربان است همه او را دوست دارند، بنابراین از دید بقیه مانند ابرقهرمانی با قلبی مهربان به نظر میرسید.
همه موجودات زنده مخلوق خداوند تبارک و تعالی هستند. بنابراین محبت را نباید تنها نسبت به انسانها داشت. ازاینرو آبیاری گیاهان برای کمک به بزرگ شدن آنها یا غذا دادن به حیوانات نیز محبتآمیز است. به عقیده ملاصدرا وقتی مهربان باشید تمام جهان نیز با شما مهربان خواهند بود. با ابراز محبت به همه (بدون چشمداشت)، تبدیل اخم به لبخند میتوانید گامهای بلندی را به سوی مهربانی بردارید. ملاصدرا معتقد بود که دنیا برای شاد بودن به مهربانی بیشتری از جانب انسانها نیاز دارد. مهربانی حتماً به این معنی نیست که باید کارهای خیلی بزرگ بکنید، گوش دادن به صحبت دوستان تان زمانی که به شخصی نیاز دارند نیز مهربانی به حساب میآید. به عقیده ملاصدرا «مهربان بودن» همیشه کار درستی است. افکار و دیدگاههای ملاصدرا در مورد محبت و مهربانی همچنان بر مردم سراسر جهان تأثیر میگذارد. مهم این است که درسهای ملاصدرا را به خاطر بسپاریم و هر روز تلاش کنیم به انسان بهتری تبدیل شویم.
ایستگاه فکر
آیا مهربانی فقط بین انسانها است؟ یعنی فقط انسانها باید با هم مهربان باشند؟
داستان کوتاه
روزی روزگاری دختر کوچک مهربانی بود به نام لیلی.
لیلی عاشق حیوانات بود و همیشه میان وعدههایش را با گربهها و سگهای ولگرد تقسیم میکرد.
یک روز لیلی یک گنجشگ زخمی را پیدا کرد که در خیابان سرگردان بود، بنابراین او را به خانه برد و از او نگهداری کرد.
گنجشگ رفته رفته حالش بهتر شد. او با خوشحالی پرواز میکرد و روی شانههای لی لی مینشست تا قدردانی خودش را ابراز کند.
لیلی اسم گنجشک را جوجو گذاشت و آنها بهترین دوستان هم شدند و هر روز با هم در پارک بازی میکردند.
یک شب طوفانی، جوجو ناپدید شد و لیلی دلش شکست. او همه جا را گشت و زیر باران شدید نامش را صدا زد.
بالاخره لیلی جوجو را زیر یک درخت در حالی دید که میلرزد. او را در آغوش گرفت و به خانه آورد تا کنار شومینه خشک شود. از آن روز به بعد، لیلی و جوجو جدایی ناپذیر بودند، همیشه مراقب یکدیگر بودند. لی لی گنجشکش را در قفس نمی کرد بلکه با محبت با او برخورد میکرد. دوستی آنها اهمیت محبت و مهربانی را نسبت به همه موجودات زنده به همه افراد محله آموخت. آنها همیشه با خوشی و شادی کنار هم زندگی کردند.
انتهای پیام/