Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - هفته نامه چلچراغ - احمد عظيمي: «خفه گي» تازه ترين فيلم فريدون جيراني است که از ابتداي توليدش با حواشي دروني بسياري همراه شد. فيلمي که ابتدا قرار بود با بازيگر ناشناخته اي ساخته شود اما در همان روزهاي نخست توليد، نويد محمدزاده جاي بازيگري به نام پاشا که قرار بود نقش اصلي را بازي کند، گرفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما اين تغيير بازيگر براي فيلم جيراني خبرساز نشد، بلکه اعتراض بازيگر نقش مکمل فيلم با بازي پولاد کيميايي جريان ساز شد. تا جايي که بسياري پس از اظهارنظرهاي پولاد کيميايي، متوجه تصنعي بودن برخي از سکانس هاي مهم فيلم و فاصله گرفتن نسخه نهايي آن با قصه اصلي شدند. در ادامه با پولاد کيميايي در مورد دلايل اصلي بازي در فيلم «خفه گي» و حواشي به وجود آمده پيرامون اين فيلم گفتگو مي کنيم.

بعد از اکران «خفه گي» شما نسبت به سکانس هاي نقش تان در فيلم، اعتراض کرديد و در نهايت از خروجي کاراکتر منصور ابراز نارضايتي کرديد. تغييراتي که پيرامون شخصيت منصور با بازي شما در فيلم رخ داد، تا چه حد بود و چه چيزي باعث عکس العمل تان شده است؟
- يکي از دلايل حضور من در فيلم «خفگي» چيزي نبود جز پيامي که در نقش منصور وجود داشت. در اين فيلم آدم هايي را مي بينيم که هر کدام شان به نوعي گناهکارند، اما به نوعي فاشيسم موجود در جامعه از طريق منصور ظهور پيدا مي کند و در نهايت، به برادرکشي ختم مي شود و از دل ناهنجاري ها، قتل رخ مي دهد. در دنياي واقعي هم گاهي اوقات، همه اصول اخلاقي زير پا گذاشته مي شود و برادر، عاشق زن برادرش مي شود و برادر متعهد نيز به زنش خيانت مي کند.
اين داستان نهايت لبه تيز و زشت عشق را نشان مي دهد و مظلوميت زن مسعود را در فيلم روشن مي کند. اين زن به عنوان ديوانه اي در تيمارستان است، در حالي که آدم آگاه و درست اين داستان است. در اين ميان منصور تنها کسي است که توجهش به اين زن جلب مي شود و علاقه اش زاده لبه کثيف عشق است. اين ويژگي ها دليل انتخاب من براي بازي کردن نقش منصور بود، اما ما مي بينيم تمام اين ابعاد نقش حذف مي شود و آنچه باقي مانده، ناقص است و آن هم بايد حذف شود.
در حال حاضر ما اصلا نمي فهميم منصور رابطه اي با اين زن داشته و خب در اين شرايط من ديگر نمي فهمم اصلا منصور چرا بايد در فيلم وجود داشته باشد! ما از اين مسئله فقط همين را مي بينيم که با برادرش حرف مي زند و بعد سيلي به او مي زند، که چنين سکانسي با اين اوصاف ديگر کاملا بي معني است. من به عنوان بازيگر حق قانوني نسبت به فيلمنامه اي که بر اساس آن قرارداد امضا کرده ام، دارم، چون با تصور چنين فيلم و نقشي جلوي دوربين رفته ام.
آقاي جيراني به خواسته خودشان همه سکانس هاي من را حذف کردند و در برابر اين تصميم هيچ اطلاعي به من ندادند. من اين اتفاق را بي احترامي مي دانم چون حتي يک عذرخواهي کوچک هم از من نشده. حداقل انتظار من اين بود که ايشان به من توضيح مي داد که به فلان دلايل چنين تصميمي را گرفته، اما دريغ از يک جمله توضيح يا توجيه ايشان. حتي در زمان فيلمبرداري هم پاسخي به من ندادند، در حالي که اگر من مي خواستم قانوني برخورد کنم، مي توانستم در زمان توليد، فيلمبرداري را متوقف کنم.
منصور در نسخه اکران شده، بيشتر به يک شخصيت خنثي تبديل شده. اين در حالي است که شخصيت پردازي هميشه در فيلم هاي فريدون جيراني يکي از مهم ترين ارکان فيلمنامه است و حرف اول را مي زند. شما چطور و از چه زماني با تغييرات نقش مسعود و حذف سکانس ها مواجه شديد؟
- من با اعتماد به آقاي جيراني وارد اين کار شدم، اما در نهايت ديدم از نقشم تنها سه ديالوگ بيشتر باقي نمانده است و با خودم گفتم که اگر اينها را هم نگويند، چيزي عوض نمي شود اما در نهايت سکانسي را گرفتيم که دو برادر در ماشين نشستند و با تلفن که روي بلندگو است، حرف مي زنند. ما از گريه منصور متوجه مي شويم که دختر را دوست داشته است که حالا در نسخه اکران عمومي نيز آن سکانس هم حذف شده است.
من واقعا علت اين کار را نمي فهمم که مسئله شخصي است يا چيز ديگر، چون در نهايت مسئله اين طور رقم مي خورد که آقاي جيراني روز آخر من را کنار بکشد و بگويد پولاد من به اين نتيجه رسيدم که چنين اتفاقي براي نقشت بيفتد. حالا يا ايشان من را قانع مي کردند، يا من با دلخوري جلوي دوربين مي رفتم. اما آقاي جيراني همين را هم از من دريغ کردند. من روز آخر هم به همان شکلي که ايشان مي خواستند، کارم را انجام دادم و در تمام طول اين ماه ها سکوت کردم و چيزي نگفتم، ولي اين حق من محفوظ است که نسبت به آنچه برايم نقشم رخ داده معترض باشم و آقاي جيراني بايد از من عذرخواهي بکند! ايشان نبايد من را در موقعيتي قرار دهد که نمي خواستم کار بکنم. اگر از روز اول به من مي گفتند چنين نقشي دارند، قبول نمي کردم.

چه کسي شما را از تغييرات نقش تان مطلع کرد؟
- اتفاقي که براي من رخ داد، اين بود که وقتي سر صحنه حاضر شدم، بازيگر نقش مقابلم به من توضيح داد که سکانسي که مال من بوده چه تغييراتي کرده است. ما بين بازيگرها مي دانيم کدام سکانس مال کدام بازيگر است. زماني که من مي دانم سکانس مال بازيگر روبرويم است، در آن دخالت نمي کنم، چون عرف اخلاقي کار بازيگري و سينماست و من هم از قبل مي دانم و وارد پروژه مي شوم.
آقاي محمدزاده برايم توضيح داد فيلمنامه چه تغييراتي کرده است و آقاي جيراني به عنوان کارگردان نيامدند بگويند پولاد من اينجا را به فلان دليل تغيير دادم. اين تغيير به شکلي که گفتم به من منتقل شد و مفهومش هم اين بود که کس ديگري غير از کارگردان تصميم گرفته نقش من چطور اجرا شود. البته اين اولين باري نيست که چنين برخوردي از ايشان ديده ام. قبل از اين قرار بود در سريالي با ايشان همکاري کنم، تست گريم و لباس هم دادم. بنا بر عرف اخلاقي تا اين مرحله هم از قرارداد حرفي نزدم. در حالي که الان بلافاصله بعد از خواندن فيلمنامه و موافقت، بازيگر، اولين کارش امضاي قرارداد است، اما من به واسطه اين که ايشان پيشکسوت سينما هستند، چيزي نگفتم.
بعد هم که ساخت آن سريال منتفي شد. دوباره براي سريالي ديگر که طنز بود، از من دعوت کردند، گفتند نقشت يک خواننده رپ است و نقش کمدي است. من رفتم تمرين کردم و براي آن طراحي انجام دادم که بعد پيامک دادند و گفتند تو بازيگر نقش هاي جدي هستي و کمدي را نمي تواني بازي کني. فکر مي کنم يکسري چيزها بديهي است، شما وقتي سراغ بازيگري مي رويد، بايد بدانيد از او چه مي خواهيد و اندازه هاي بازيگر چيست. من اگر تنها حضور برايم مهم بود، در کارهاي مطرح تري بازي مي کردم. خيلي از کارگردان هاي صاحب نام تر از ايشان به من پيشنهاد دادند، ولي به خاطر حجم کار با ارتباط برقرار نکردن با نقش جوابم منفي بود.
آقاي جيراني به عنوان نويسنده و کارگردان وظيفه دارند بازيگرشان را قانع کنند. ما که عروسک خيمه شب بازي نيستيم! من اگر به فکر پول بودم، مي گفتم دستمزدم را گرفته ام و بقيه مسائل برايم مهم نيست. اما من هرگز انگيزه مالي از حضور در سينما نداشته ام. پدرم سينماگر بوده و از کودکي با فضاي سينما آشنا هستم، خودم را هم آرام آرام اثبات کرده ام. من از سن 10 سالگي با فيلم «سرب» جلوي دوربين رفته ام و حالا هم در حال تدارک اولين فيلم بلندم هستم. مسير من در سينما مشخص است و نيازي ندارم خودم را در يک فيلم برجسته کنم، بلکه دوست دارم در کارنامه ام مسيري را طي کنم که پيامي از حضور من در سينما به مرور زمان ديده شود و همين هم برايم اهميت دارد. اما حالا کارنامه ام در اين نقطه اتفاق خوبي برايش نيفتاده. حتي در درونم فکر مي کنم بحث اين مسائل هم نيست، بلکه احساس بي احترامي که به من شده است، اذيتم مي کند.
«خفه گي» فيلمي است که فضاي اکسپرسيونيستي دارد و شايد در سينماي ايران در گونه فيلم هاي آوانگارد و تجربي قرار گيرد. آيا اين فضا در فيلمنامه هم منعکس شده بود، يا اتفاقي است که در طول توليد رخ داد؟
- از ابتدا مشخص بود فضاي فيلم خاص است. در اينجا بايد يادي کنم از مسعود سلامي که براي «خفه گي» زحمت فراواني کشيد و ايده هاي خوبش کمک زيادي به اين فيلم کرد. سياه و سفيد بودن فيلم را از زبان مسعود شنيدم که مي گفت چنين ايده اي براي رنگ فيلم دارد و فکر مي کنم از تاثير زيادي بر فرم اکسپرسيونيستي فيلم دارد.
فکر مي کنيد اين فيلم چه جايگاهي در کارنامه فيلم سازي فريدون جيراني داشته باشد؟
- آنچه در فيلمنامه بود و من دوست داشتم، جمع شخصيت هايي بود که همه گناهکارند و هر چيزي را گردن هم مي اندازند. به نظرم آمد چنين فضايي جديد است. زماني هم که براي اين فيلم رفتم، به آقاي جيراني گفتم اين فيلم بهترين فيلم تان در طول اين سال ها خواهد شد و الان هم مي گويم. اين فيلم داراي ارزش هاي خودش است و ساختار خاص خودش را دارد. به نظرم شهامت خاصي را مي خواست که آقاي جيراني سراغ چنين فيلمي بروند. از آنجايي که آقاي جيراني سراغ چنين فيلمي بروند. از آنجايي که ايشان تهيه کننده فيلم هم بودند، اما نسبت به معيارهاي گيشه بي توجه بودند و به عنوان مثال از خانم شاکردوست استفاده خيلي خوب کردند و ايشان هم توانايي هاي شان را در بازي به خوبي نشان دادند. اين ويژگي هاي فيلم جزو نقاط قوت آن به حساب مي آيد و قطعا ضعف هايي هم دارد، اما با وجود اين در کارنامه کاري آقاي جيراني فيلم خاصي محسوب مي شود.

فيلم هايي مانند «خفه گي» که از لحاظ فرم متفاوت اند، در اين سال ها تحت عنوان فيلم هاي تجربي در گروه هاي متفاوتي اکران مي شوند. فکر مي کنيد چنين فيلم هايي مي توانند جايي در ميان مخاطبان سينما باز کنند؟
- به هر حال در اين روزگار ژانر در سينماي ما خيلي کمرنگ شده است و تقريبا همه فيلم هايي که مي بينيم، ملودرام هاي اجتماعي شده اند و در يک دايره مي چرخند. به نظرم اين نوع فيلم ها مي توانند در تغيير فضا کمک کنند. مضمون هاي جديد و فرم هاي تازه که تلاش مي کنند ساختاري را به هم بريزند، به نظرم مي توانند روي مخاطب تاثيرگذار باشند. هر چند تعيين کيفيت اين نوگرايي بر عهده منتقدان است و من تنها نظر شخصي ام را مي گويم.
من فکر مي کنم فيلم فقط در بخش فرمش توانسته موفق باشد و اتکا به فرم دارد، که اين چيز بدي نيست. از سوي ديگر محتواي فيلم را بايد مد نظر قرار داد، که فکر مي کنم اينجا فيلم ضعف هايي داشته باشد. بيشتر قاب ها و نوع بيان فيلم، نورپردازي و فضاي نوآري که در آن وجود دارد، به نظرم مخاطب را در اين زمينه درگير مي کند تا آنجا که من نقدها را خوانده ام، ايرادهايي که به فيلم گرفته شده درست است. به نظرم اگر همان ساختاري که در فيلمنامه وجود داشت، در فيلم هم رعايت مي شد، اتفاق بهتري براي آن مي افتاد. اين را به خاطر اتفاقي که براي نقش خودم افتاده است، نمي گويم، بلکه اشاره ام به مونتاژ و نوع روايتي است که در فيلمنامه بهتر بود و در نسخه نهايي وجود نداشت.
شما تجربه بازي در چندين فيلم سياه و سفيد را داشته ايد، آيا بازي در اين نوع فيلم ها براي تان جذابيت خاصي دارد؟
- سياه و سفيد در زندگي فعلي بيشتر در ناخودآگاه ما وجود دارد و به شکل واقعي خيلي کاربرد ندارد. شما به اين مسئله توجه کنيد در طول روز چقدر ما به عکاسي پرتره سياه و سفيد در فضاهاي مجازي برخورد مي کنيم، يا چقدر عکس هاي سياه و سفيد مي بينيم؟ اين خبر از يک فضاي ذهني مي دهد که با بي رنگي و سردي همراه است. امروز مي بينيم که طراحي ها خيلي بر اساس رنگارنگ بودن شکل مي گيرد. اصولا رنگ در عصر حاضر مهم است. به خصوص اين که تکنولوژي هاي ديجيتال خيلي به آن توجه داشتند. با اين حال اگر محتواي فيلم يا اثري بطلبد، به نظرم اتفاق درستي است. اما اگر صرفا يک فرمت باشد، تبديل به ايده اي بي معني خواهد شد و تقلبي است با اداي روشنفکري.
من فکر مي کنم «خفه گي» از آن نوع فيلم هايي است که سياه و سفيد بودن به آن کمک کرده است. در «محاکمه در خيابان» هم نبود رنگ کارکرد داشت. در «جرم» هم که من در آن بازي مي کردم. اما شايد اين کارکرد شايد خيلي درست نباشد، اگرچه فيلم به دوره تاريخي اشاره دارد و مي خواهد فضاسازي کند، اما بعضي وقت ها فکر مي کنم اگر رنگي بود، خيلي قشنگ تر بود.
پدر من فيلم هاي سياه و سفيد زيادي دارد و در «جرم» به نوعي فرمش ارجاعاتي به آن نوع فيلم سازي داشت. تا جايي که نسخه اي از فيلم در آمد که دوبله شده بود تا همان فضاي فيلم هاي قديمي را بسازد اما در عمل شاهد بوديم که نسخه دوبله نشده بيشتر مورد استقبال قرار گرفت. فکر مي کنم علتش چيزي نبود جز اين که در روزگار ما مردم خيلي از فيلم سياه و سفيد استقبال نمي کنند. در نهايت فکر مي کنم اگر فيلمي از لحاظ ساختاري چنين چيزي را بطلبد، سياه و سفيد بودن درست است.
چندين سال است که قرار است فيلمي بسازيد و ظاهرا الان خيلي به ساخت آن نزديک شده ايد. از تجربه اولين کارگرداني و فيلم اول تان بگوييد...
- من چند سال پيش فيلمنامه اي نوشتم که خيلي چالشي بود و ساخت آن متکي به اجرا بود. من خودم شخصا اين نگاه را داشتم که در اين سال ها فيلمي بسازم که کمتر نصيحت بکند و بيشتر با المان هاي سينمايي با تماشاچي ارتباط برقرار کند. بدين معنا که هيجان و اکشن داشته باشيم و با فرم فيلم يا صدا و موسيقي يا جلوه هاي ويژه بتواند براي سينماي ما نو باشد و چالشي در آن به وجود بياورد.

من معتقدم در دهه 50 يا قبل ترش سينماي ما سرحال تر بود و لَختي الان را نداشت. آقاي نولان در فيلم هايش معروف است به استفاده از جلوه هاي ويژه، اما در فيلم «دانکرک» غير از يکسري افکت هاي رنگي چيز ديگري به عنوان جلوه هاي ويژه يا جلوه هاي تصويري استفاده نکرده است و در آن فضاي جنگ را به خوبي بازسازي کرده است. من حتي شنيده ام در يکي از صحنه هاي فيلم خودش سوار هواپيماي ملخي شده و روي آب دايو کرده اند تا تصوير بگيرند. چنين چيزهايي باعث به وجود آمدن جذابيت تصويري مي شود که در عين تازه بودن اتفاق هاي هنري هم در آن به وجود مي آيد.
فيلم «معکوس» در آن مقطع چنين موقعيتي داشت و نياز داشت تا براي توليد آن دست به نوآوري هايي زد که در سينماي ما عملي کردنش شرايط ويژه اي را مي طلبد. از سوي ديگر، فيلم وابسته به شرايط اجتماعي آن دوره بود. مثلا زماني که من آن فيلمنامه را نوشتم، ما هنوز کارت سوخت داشتيم، يا چالش ها و معضل بنزين وجود داشت. زماني که من فيلمنامه را تکميل کردم و به مرحله ساخت رسيديم، متاسفانه سرمايه گذار من نتوانست فيلم را بسازد و به انگلستان رفت.
اين اتفاق باعث به وجود آمدن مشکل بودجه شد و من بايد خيلي چيزها را تغيير مي دادم. در شرايط جديد من بايد فيلم اولي را مي ساختم که خوب نيست و در شرايط مد نظر من ساخته نشده، يا اين که بايد ساخت فيلم را متوقف مي کردم و به زمان ديگري موکول مي شد. من تصميم دوم را گرفتم.
بعد از آن سراغ فيلمنامه ديگري رفتم به نام «لُکنت» که داستاني روانشناسانه دارد و تريلري ترسناک به حساب مي آمد اما فيلمنامه کامل نبود و نقص هايي داشت. آقاي مشتاق که اخيرا به عنوان تهيه کننده وارد سينما شده اند، گفتند من «معکوس» را مي سازم. ما هم تقاضاي پروانه ساخت کرديم. اين فيلم پروانه ساختش زودتر آمد و اگر قرار بود براي «لُکنت» پروانه بگيريم، به امسال نمي رسيديم.
فيلمنامه را با توجه به شرايط کنوني و چيزهايي که براي امروز کارکرد نداشت، بازنويسي کردم و با پيوستن امين حيايي و شهرام حقيقت دوست که قرار شد در اين فيلم حضور داشته باشد، تغييراتي را در فيلمنامه دادم که مهم ترينش سن بازيگران بود و خود به خود باعث تغيير سن کاراکترها و تبعه آن روابط و رفتارهاي آنان مي شد. الان فيلمنامه تکميل شده و وارد پيش توليد آن شديم تا بتوانيم هر چه زودتر فيلم را کليد بزنيم.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۳۱۵۷۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

واکنش به بازی شهاب حسینی در آخرین سریالش

آفتاب‌‌نیوز :

بهزاد عشقی با اشاره به بازی شهاب حسینی در فیلم‌های درباره الی و فروشنده اظهار کرد: در فیلم‌های اصغر فرهادی جنس دیگری از بازیگری شهاب حسینی را می‌بینیم. او در این فیلم‌ها جلوی دوربین خیلی راحت بود و با نقشش زندگی می کرد. در فیلم سوپراستار تهمینه میلانی که نقش یک ستاره را بازی می‌کرد هم خیلی خوب بود.

این منتقد درباره کیفیت سریال گناه فرشته بیان کرد: این سریال هزار بار به پایان رسید و دوباره شروع شد. سکانس‌هایش خیلی پرحرف و طولانی و مصنوعی بودند. اتفاقی می‌افتاد و شهاب حسینی و همسرش درباره آن اتفاق حرف می‌زنند. مهدی سلطانی و شهاب حسینی مدام در حال حرف زدن بودند. ضمن این که ریتم سریال خیلی کند بود. مهدی سلطانی و شهاب حسینی در «گناه فرشته» مدام در حال حرف زدن بودند.

وی افزود: فیلم و سریال باید همه چیز را به شکل دراماتیک و عملی نشان بدهند. نه این که اتفاقات به شکل نقل قولی باشند. مشکل دیگر سریال «گناه فرشته» این است که می خواهد فساد گسترده را نشان بدهد ولی جرات گفتنش را ندارد. سریال زخم کاری هم می‌خواست همین نکته را بگوید.

این منتقد درباره بازی امیر جعفری در سریال جنگل آسفالت نیز گفت: امیر جعفری بازیگر خوبی است؛ ولی چند نقش کلیشه‌ای و تکراری پشت سر هم بازی کرد. او حتی گریم و لباسش را هم عوض نمی کند و از این فیلم تا آن سریال همیشه همین است. امیر جعفری جلوی دوربین بازیگر مقابلش را له می کند. بازیگر خوب باید با بازیگر مقابلش هماهنگ باشد. ولی در صحنه‌هایی که امیر جعفری بازی می‌کند بازیگر مقابل دیده نمی‌شود.

پخش سریال درام اجتماعی گناه فرشته به کارگردانی حامد عنقا از جمعه یکم دی ماه آغاز شد. شهاب حسینی، بهروز رضوی، مهدی سلطانی سروستانی، لادن مستوفی، امیر آقایی و پردیس پورعابدینی بازیگران این سریال هستند.

منبع: خبرگزاری ایرنا

دیگر خبرها

  • واکنش به بازی شهاب حسینی در آخرین سریالش
  • تران آن هونگ رییس داوران جشنواره فیلم شانگهای ۲۰۲۴ شد
  • گفتگو با مجری و بازیگر برنامه های نمایشی برای کودکان
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
  • ببینید | ناگفته‌های فردیون جیرانی از خدمت بزرگ عباس کیارستمی به سینما
  • دراین موزه حسابی بچگی کنید | نوستالژی هایی که هیچ کجا پیدا نمی شوند
  • (ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟
  • کیلین مورفی با دنباله‌های «۲۸ روز بعد» همراه می‌شود
  • برگزیدگان جشنواره عروسک خونه معرفی شدند
  • بررسی آثار کلر ژوبرت نویسنده و تصویرگر مسلمان شده فرانسوی